احساس تان بعد از نماز؟

01074013654283630738.jpg

احساس تان بعد از نماز؟

آیا شما هم بعد از نماز احساس می‌کنید بار سنگینی از دوشتان برداشته شد؟!

وَ کان علىٌ اِذا حَضرَ وَقتُ الصلوةِ یَتَمَلمَلُ وَ یَتَزَلزَلُ فَیُقالُ لَهُ مَا لَکَ یَا اَمیرَ المُومِنین؟!

فَیَقولُ عَلیهِ السَلام: جَاء وَقتُ اَمانَةٍ عَرضَها اللهُ عَلَى السَمواتِ وَ الارضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها .

هنگامى که وقت نماز فرا مى رسید امیر المؤمنین علیه السلام مضطرب شده تنش به لرزه مى‌افتاد و وقتی می‌گفتند : چه شده است که چنین منقلب هستید؟

می فرمود :وقت امانتى فرا رسیده است که آسمانها و زمین و کوهها آن را بر نتافتند و زیر بار آن نرفتند. امیرمؤمنان علی (ع) هم مثل خیلی ها بعد از نماز یک نفس راحت می‌کشید اما آن کجا و این نفسی که بعضی از ما می‌کشند کجا !

حضرت علی (ع) از اینکه حق عبادت را بجا آورده و دیگران از اینکه از دست نماز راحت شدند ! کاش ما هم مثل علی (ع) می‌شدیم!

راستی آرزو که بر جوانان عیب نیست. پس من از طرف همه آرزو می‌کنم شما هم آمین بگویید:

خدایا به حق علی علیه السلام ، کام ما را چون او ، به شهد نماز شیرین کن ،

آمین یا رب العالمین !

(محجۀ ‏البیضاء ، ج 1 ، ص 378)

 


ادامه مطلب


[ سه شنبه 6 بهمن 1394  ] [ 2:46 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز، شبیه حالتهای مختلف انسان در قیامت است.

41960576262564821203.jpg

نماز، شبیه حالتهای مختلف انسان در قیامت است.

از رسول خدا صلی الله علیه واله پرسیدند: چرا پیش از نماز اذان و اقامه مستحب است، ولی در مورد عبادات دیگر چنین نیست؟

حضرت فرمود: به خاطر این که نماز، شبیه حالتهای مختلف انسان در قیامت است. اذان به «نفخه ی اوّل»شباهت دارد که با نفخه ی اوّل (و دمیدن اسرافیل در صور) همه ی مردم می میرند و از همین جاست که نشستن و سجده کردن بعد از اذان، مستحب است، (سجده اشاره به مرگ و بازگشت انسان به خاک و زمین است) و اقامه ی نماز، شبیه «نفخه ی دوّم» است (که با دمیدن اسرافیل در صور، در مرتبه ی دوّم، مردگان زنده می شوند) که خدای متعال فرمود: «وَاستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَّکانٍ قَرِیبٍ»1 و گوش فراده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا می دهد.

و قیام در نماز مانند برخاستن مردم از قبرهاست چنانکه فرمود: «یَومَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمین»2 روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند.

و بلند کردن دستها هنگام گفتن تکبیرة الاحرام، شبیه دست دراز کردن برای گرفتن نامه ی اعمال در قیامت است، که خدای بزرگ فرمود: «إِقرأ کِتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسیباً»3 (و به او می گویی) کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر خویش باشی.

و رکوع نماز، به خضوع خلایق در پیشگاه خالق شباهت دارد؛ چنانکه فرمود: «وَ عَنَتِ الوُجُوهُ لِلحَیِّ القَیُّومِ»4 و (در آن روز) همه ی چهره ها در برابر خداوند حیّ قیّوم، خاضع می شود.

و سجودِ نماز، شبیه سجود بندگان برای خدای جهان (در قیامت) است که فرمود: «یَومَ یُکشَفُ عَن ساقٍ وَ یُدعَونَ اِلَی السُّجُودِ» 5 (به خاطر بیاورید) روزی را که ساق پاها (از وحشت) برهنه می گردد و دعوت به سجود می شوند.

و تشهّدِ نماز شباهت دارد به زانو زدن خلایق در پیشگاه خدای متعال در روز قیامت.

 منبع: تهرانی،عبدالحسین،اسرارالصلوه،ص40-41

 


ادامه مطلب


[ سه شنبه 6 بهمن 1394  ] [ 2:44 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

شش وجه باطنی نماز

09956926230868485161.jpg

شش وجه باطنی نماز

عالم ربانی و مفسر الهی جناب فیض کاشانی می فرماید نماز شش وجه باطنی دارد و آنها عبارتند از:

۱ـ حضور قلب و آن خالی کردن دل از محبت غیر خداست و متوجه باشد که چه می گوید٬و چه می کند٬و در غیر این معنا اسب اندیشه نراند٬و اگر اتفاقا فکرش به جای دیگر رفت ولی قلبش همچنان ذاکر است و غفلتی پیش نیامده باز هم حضور قلب دارد.

۲ـ تفهم: یعنی معنی گفتار و اذکار نماز را بفهمد و این غیر از حضور قلب می باشد٬چون گاهی اوقات همانگونه که الفاظ را بر زبان جاری می سازد حضور قلب هم دارد٬و لیکن متوجه به معنی آن نمی باشد٬بنابراین٬منظور ما از تفهم آن است که قلب هم متوجه به معنی لفظ باشد.

۳ـ تعظیم: این نیز موضوعی است غیر از حضور قلب و تفهم٬چون بسیاری از اوقات انسان با حضور قلب و درک معنی کلام با کسی سخن می گوید٬لکن برای او احترامی قائل نیست.

۴ـ هیبت: این معنی علاوه بر تعظیم است٬یعنی کسی که دیگری را محترم دانست بایستی علاوه بر آن هیبتی هم از او در خود احساس نماید٬زیرا هیبت از آنجا سرچشمه میگیرد که آدم دیگری رااحترام بگذارد. و خوف از او هم در دل داشته باشد٬ و کسی که بیمناک از دیگری نباشد او را هائب نمی نامند٬گذشته از این هر خوفی را هم مهابت نمی گویند٬بلکه هیبت همان خوفی است که از بزرگواری دیگری ناشی می شود.

۵ـ رجاء: مصلی باید هنگامی که مشغول نماز است امید بهره گیری از پاداش الهی را داشته باشد هم چنانکه از عقاب تقصیرات خود می ترسد.

۶- حیا: نماز گزار خود را گنهکار بداند و از خداوند بخاطر گناهانش شرمسار باشد.

حقایق فیض کاشانی ص۴۴۳


ادامه مطلب


[ سه شنبه 6 بهمن 1394  ] [ 2:43 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

شناخت خداوند در نماز

43327619205092465883.jpg

شناخت خداوند در نماز

کسی که در نماز، خدا را با اوصافی که در سوره حمد آمده است یاد می کند در حقیقت در مقام ادعای شناخت خداوند به این اسماء و صفات است. شناخت اینکهکه او الله، است یعنی ذات کامل و شایسته پرستش که همه موجودات عالم بالفطره متوجه اویند. به عبارت دیگر شناخت و اقرار و اعتراف به موجودی که کامل مطلق است، نقص، کاستی و نیستی و نیاز را در او راهی نیست و به همین دلیل همه چیز از او و متوجه او و به سوی او است. شناخت آنکه او رحمن است کهجدا بایستی انسان اندیشه اش را بسیار دقیق و لطیف کند تا بتواند خدا را بهاین صفت بشناسد. یعنی درک کند که سراسر وجود، مظهر رحمانیت ذات حق است؛ آنچه از او صدور می یابد جز خیر و رحمت نیست. هیچ موجودی از آن جهت که موجود است، از آن جهت که منتسب به ذات حق است، یعنی از آن جهت که عینی و واقعی است، جز خیر و رحمت نیست، شریت و نقمت از جنبه های عدمی و نسبی و اضافی اشیاء است نه در جنبه های وجودی و فی نفسه آنها. شناخت آنکه او رحیم است. بنده ای که خدا را با این صفت می خواند ادعا می کند که به این مرحله از معرفت و شناخت رسیده که نه تنها نظام خلق و صدور اشیاء را تشخیص می دهد که مظهر ذات حق است، نظام بازگشت اشیاء به سوی حق نیز نظام خیر و رحمت است یعنی موجودات از رحمت آمده و به رحمت باز می گردند. این به معنی سبقت و تقدم رحمت بر غضب و نقمت است و به تعبیر دیگر: نقمت و عذاب نیز اگر درست شناخته شود رحمتی است در لباس نقمت.
او مالک یوم الدین است. در اینجا معرفت و شناخت دیگری مطرح است. بنده مدعی شناخت سرانجام آفرینش است یعنی آنکه او می داند روز جزائی است و در این روز منکشف آشکار، خواهد شد که هیچ اسباب و وسیله ای اصالت نداشته و ملک و مالک بالاصاله (اصالتا) خداوند بودهاست.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 1و2- صفحه 104-101

 


ادامه مطلب


[ سه شنبه 6 بهمن 1394  ] [ 7:13 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]