خصوصیات نماز جماعت

خصوصیات نماز جماعت

04430891843108871642.jpg;

 

نماز جماعت در اسلامسنت بسیار مؤکدی است، ولی مستحب است نه واجب؛ مگر اینکه به شکل اعراض از جماعت باشد. یعنی کسی به هیچ شکلی در هیچ جماعتی شرکت نکند که این کارش حرام است و اگر زمانی باشد که حکومت، حکومت اسلامی باشد چنین فردی را مجبوربه شرکت در جماعت می کنند. پیامبر اکرم (ص)حتی قصد کرد که خانه کسانی را که اعراض از جماعت داشتند خراب کند و فرمود:شرکت نکردن به طور مطلق در جماعت مسلمین نوعی نفاق است. به هر حال مساله نماز جماعت یکی از خصوصیاتش این است که فی حد ذاته مستحب است.
خصوصیت دیگر نماز جماعت این است که نماز جماعت را به صورت متعدد هم می شود اقامه کرد، یعنی در یک شهر، مسجد هر محلی و مسجد جامع شهر هر کدام می توانند نمازجماعت مستقلی داشته باشند. در شیعه گاهی یک مسجد ده تا نماز جماعت دارد که این دیگر تقریبا نماز تفرقه است. برخی نماز جماعت های شیعه شده است نمازهای تفرقه، چون در بسیاری از مساجد چندین نماز جماعت برپا می شود.
خصوصیت سوم این است که نماز جماعت با نماز فرادی اختلاف زیادی ندارد، همان نماز فرادی است که به صورت جمعی خوانده می شود و تفاوت فقط در این جهت است که امام، قرائت یعنی حمد و سوره را می خواند و مأمومین استماع می کنند. امام نیابت می کند از آنها در قرائت حمد و سوره. البته مأمومین در حرکات و سکنات و اذکار و اوراد هم باید پیرو و تابع امام باشند، قبل از امام به رکوع نروند، قبل از امام به سجود نروند و ذکری نگویند.

نماز جمعه یک نماز جماعت خاص است. اولین تفاوت آن با نماز جماعت این است که واجب است، جز بر افرادی که عذر داشته باشند مثلا مریض باشند. همچنین بر زنان هم واجب نیست، مثل جهاد است که بر زنان، مریضهاو مسافران و چند دسته دیگر واجب نیست ولی بر باقی مردان واجب است که شرکت کنند. فرق دیگر نماز جمعه با نماز جماعت این است که برخلاف نماز جماعت که در یک شهر، مسجد هر محلی می تواند یک نماز جماعت داشته باشد، نماز جمعه را در یک شهر به صورت متعدد نمی شود اقامه کرد، یعنی یک نماز جمعه باید اقامه شود و بس. این که می گوییم یک شهر، ملاک یک شهر نیست. بر مکلفین اگر فاصله آنها از دوازده کیلومتر بیشتر نیست، واجب است که شرکت کنند. این را در نظر داشته باشید که مردم قدیم که پیاده و یا با الاغ و اسب و قاطر می آمدند برای طی دوازده کیلومتر حداقل دو ساعت در راه بودند. دو ساعت می رفتند و دوساعت برمی گشتند که رفت و آمدشان چهار ساعت طول می کشید. مساله دیگر این است که در فاصله کمتر از شش کیلومتر، تشکیل دادن نماز جمعه دیگر حرام است، یعنی اگر نماز جمعه ای در این نقطه تشکیل می شود، تا شش کیلومتر کسی حق تشکیل نماز جمعه را ندارد. آن وقت قهرا می شود یک نماز عمومی. وقتی که تا شعاع دو فرسخ، آمدن مردم واجب است و در شعاع یک فرسخ تشکیل دادن نماز جمعه دیگر حرام است و شرکت در نماز جمعه هم واجب است، معنایش این می شود که در هفته یک روز، همه مردم به استثنای معذورها و به استثنای زنها و به استثنای کسانی که وظیفه حفظ امنیت عمومی و مانند آن را دارند که حضورشان در کوچه هاو خیابانها برای حفظ امنیت مردم لازم و ضروری است، در یک نماز عمومی شرکت می کنند. حتی زندانیهای شرعی واقعی را باید از زندان تحت مراقبت مأمورین بیاورند و در نماز جمعه شرکت بدهند و پس از انجام نماز به زندان برگردانند،این قدر این کار ضروری است.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه89 -87

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 28 دی 1394  ] [ 4:31 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

وظایف ائمه نماز جمعه

وظایف ائمه نماز جمعه

33484193211853604744.jpg;

 امام برای ایراد خطبه های نماز جمعه که دو خطبه است با یک زی خاصی برایخطبه خواندن می رود، زیی که جمع میان حالت نمازگزار و حالت جهاد کننده است. امام عصا و یا شمشیر خود را به دست می گیرد و دامن ها را بالا می زند ومی رود بالای منبر می ایستد و در زی یک مجاهد خطبه می خواند، امام جمعه درخطبه برای مردم چه باید بگوید؟ این مطلب را حضرت رضا (ع) به بهترین وجهی بیان کرده اند. البته یکی از کارها نصیحت، پند و اندرز و موعظه است، ذکر خداوند است، ثنا و حمد الهی است، بردن نام پیامبر اکرم (ص) است.
یکی این است که امام جمعه وظیفه دارد تازه ترین خبرها را از آنچه در دنیای اسلامواقع شده است به اطلاع مردم برساند. ببینید اسلام تا چه اندازه توجه دارد که مسلمین را در جریان اطلاعات مربوط به دنیای اسلام قرار دهد. مثلا اندلس اسلامی را در سیصد الی چهارصد سال قبل، قتل عام کردند و این عضو بزرگ را ازتن این اندام بریدند و تا سیصد سال بعد این طرف دنیای اسلام خبردار نشد کهچنین عضوی را از او بریده اند، در تمام تواریخی که در این سیصد، چهارصد سال نوشته اند اشاره ای به چنین قضیه ای نیست. اولین کتابی که در این زمینهنوشته شد، همین کتابی است که مرحوم دکتر آیتینوشتند و خیلی کتاب خوبی هم هست. در جاهای دیگر هم همین طور است. فرض کنیدشهرهای ایران را که روسها بردند، آیا سایر بخشهای دنیای اسلام خبردار شدندکه چنین قضیه ای بوده است؟ پس این خطبه ها و خطابه ها و این منبرها که وظیفه امامی است که جمعه را اقامه می کند، یکی برای این است که تازه ترین اطلاعات دنیای اسلام را به اطلاع مردم برساند. امر دیگری که حضرت رضا (ع) فرمود این است که امام جمعه مصالح مردم را برای آنان بازگو کند، یعنی درباره مصالح کلی عالم اسلام برای مردم بحث کند.

نمازجمعه در میان اهل تسنن به یک شکل خاص قربانی شد. آنها ظاهرش را حفظ کرده اند یعنی نماز جمعه می خوانند ولی به اقرار خودشان که در این کتب تفاسیر اغلب من می بینم، روح آن حفظ نشده است. آیه 9 سوره جمعه می فرماید: «اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله» (جمعه/آیه 9)؛ «وقتی که ندای نماز جمعه بلند می شود، بشتابید به سوی ذکر حق».خداوند خطبه را "ذکر حق" نامیده است. اصلا روح نماز جمعه همین دو خطبه است. بعدها در نماز جمعه به جای همه حرفها، مدح و ثنای خلفا و سلاطین وقت گفته شد. یعنی آقای خطیب شروع می کرد یک سخنرانی در مدح این آقایی که آنجا نشسته بود ایراد می کرد: خدا سایه فلان کس را از سر مسلمین کم نکند و غیره.
فخر رازی و دیگران می گویند: اینها همه "ذکرالشیطان" است، در حالی که قرآن می گوید: «فاسعوا الی ذکر الله»."بشتابید به سوی یاد خدا" اینها را اهل سنت در کتابهایشان نوشته اند. ببینید در همین نماز جمعه و خطبه نماز جمعه که در اسلام این قدر دارای اهمیت است بنی امیه چطور اسلام را مسخ کردند. بنی امیه سب و لعن امام علی (ع) را جزء ارکان خطبه نماز جمعه قرار دادند. ببینید اسلام از کجاها ضربه خورده است.وقتی این نماز جمعه این چنینی که باید در درجه اول به وسیله امام معصوم و در درجه بعد توسط امام عادل بپا شود، توسط فاسق ترین و ظالمترین امام ها اقامه شد معلوم است که وضعش به چه صورت درمی آید.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 94-92

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 28 دی 1394  ] [ 4:21 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

علت عدم الزام برخی تکالیف بر زن

علت عدم الزام برخی تکالیف بر زن

67638259276234386103.jpg;

زن از آن جهت که ریحانه است و «لیست بقهرمانه»، وجوب نسبت به بعضی از کارهای دشوار از دوش او برداشته شده، البته در حد رخصت نه عزیمت. و بدیهی است که بین رخصت و عزیمت فرق است. عزیمت، یعنی اگر نهی بر چیزی وارد شد کسیحق انجام آن را ندارد و اگر امر بر چیزی وارد شد چاره ای جز انجام آن نیست، مثل این که گفته شود مسافر نباید روزه بگیرد، نباید نماز ظهر یا عصر یا عشا را چهار رکعت بخواند، اصطلاحا به این بایدها و نبایدها «عزیمت» می گویند، یعنی باید اطاعت نماید. اما «رخصت» آن است که از عملی وجوب برداشته شده، بدون این که تحریم شده باشد. اگر گفته می شود نماز جمعه بر زن نیست یعنی واجب نیست که حتما حضور پیدا کند اما نه این که اگر حضور پیدا کرد مقبول نیست، یا صحیح نیست، یا فضیلت ندارد.
با توجه به توضیح فوق این شبهه که زن از بعضی مزایای مذهبی مانند شرکت در نماز جمعه، نماز جماعت، تشییع جنازه و... محروم شده است، حل می شود زیرا این که می فرماید: «فیما أوصی به النبی صلی الله علیه وآله علیا: علیه السلام: یا علی لیس علی النساء جمه ولا جماعه ولا أذان ولا اقامه؛ در ضمن وصیت های پیامبر (ص) به علی (ع) این بود که: یا علی نماز جمعه و جماعت و اذان و اقامه برای زنان واجب نیست»
این محرومیت ها در حد رخصت است نه عزیمت، یعنی الزام از زن گرفته شده نه این که حق شرکت در نماز جمعه و جماعت را ندارد. زیرا یکی از احکام نماز جمعه این است که در صورت تعین وجوب نماز جمعه، بر مکلفین واجب است که تا شعاع دو فرسخی در نماز جمعه حاضر شوند و نیز تا شعاع یک فرسخی تشکیل نماز جمعه دیگری مجاز نیست و به عبارتی دیگر، فاصله دو نماز نباید کمتر از یک فرسخ باشد.
بنابراین اگر نماز جمعه تا این حد مهم است که در صورت وجوب تعیینی، تا شعاع دو فرسخی حتما باید مسلمانان، شرکت کنند، این کار برای زن دشوار خواهد بود از این جهت، الزام و عزیمت از زن سلب شده است. نه بدین معنا که زن حق شرکت ندارد و یا اگر این رنج را تحمل کرد و در نماز جمعه حضور یافت، نمازش مقبول نباشد، یا کفایت از نماز ظهر نکند، و یا فاقد فضیلتنماز جمعه باشد.
درباره جماعت هم این چنین است، نماز جماعت به قدری دراسلام معتبر و مهم است که از رسول خدا (ص)، برای جلوگیری از نفاق منافقان در صدر اسلام دستور رسید: «کسانی که در نماز جماعت شرکت نمی کنند و تدریجا قصد توطئه و تضعیف اسلام را دارند و نیز آنها که دسترسی به نماز جماعت دارند ولی نماز جماعت را گرامی نمی شمارند و در آن شرکت نمی کنند، خانه هایشان به آتش کشیده شود.»
بر این اساس، شرکت در نماز جماعت رسول خدا (ص) بدون عذر، لازم و عدم حضور بدون عذر، ممنوع بود. و چنین دستوری چون توأم با دشواری بود، بر زنها لازم نشد، نه این که اگر زنی این رنج را تحمل کرد و در نماز جماعت شرکت نمود نمازش، مقبول نمی شد.

منـابـع:

آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 382-384

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 28 دی 1394  ] [ 4:20 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نظر آیت الله بروجردی درباره نماز جمعه

نظر آیت الله بروجردی درباره نماز جمعه

76307787990974183400.jpg;

 آیت الله بروجردیدرباره نماز جمعه عقیده داشت که این نماز، نماز حکومتی است؛ یعنی نمازی است که حاکم اسلامی و حاکم شرعی باید بخواند نه فقط یک مجتهد. حاکم نیز حاکمی باشد که یا بالفعل حاکم است و یا اگر بالفعل حاکم نیست کسی باشد که در مقام به دست گرفتن حکومت است. مرحوم آیت الله بروجردی می گفت در دوران ائمه معصومین (ع) هم هر کسی که درصدد انقلاب علیه خلفا بود، به خودش اجازه می داد که نماز جمعه بخواند. تاریخهم همین را حکایت می کند که آن کسی که نماز جمعه می خواند یا خودش مبسوط الید بود و یا در مقام به دست آوردن بسط ید بود. مجتهدی که گوشه خانه خودش نشسته است و جز هفته ای یک بار از خانه بیرون نمی آید و بعد عبایش را به سرش می کشد و به خانه می رود اصلا معنی ندارد که بیاید نماز جمعه بخواند. اصلا کار او نیست که بیاید مصالح عمومی مردم در دنیای اسلامرا به آنها خبر بدهد و آخرین اخبار دنیای اسلام را به مردم برساند. اصلا از جایی خبر ندارد تا بیاید خبر برساند. او خودش از بی خبرترین مردم دنیاست، آن وقت بیاید خبرها را به مردم برساند؟
مرحوم آقای بروجردی می گفت:
در جنگهای عثمانی و صفویه،صفویه دیدند یکی از مظاهر شوکتی که عثمانیها دارند و تشیع ها ندارند، نمازجمعه است. خیلی ناراحت شدند. عثمانی ها روز جمعه که می شد نماز جمعه می خواندند و از نیروی نماز جمعه برای جنگها حداکثر استفاده را می کردند. البته آنها بحثشان در نماز جمعه بیشتر این بود که شیعه کافر است و اگر هفتاد کافر را بکشند، به اندازه این است که یک شیعه را بکشند.
صفویه به علمای شیعه می گفتند آخر این نماز جمعه یک نماز اسلامی است، نمی شود که ما نداشته باشیم، آن وقت سلاطینی مثل شاه طهماسب و کسانی دیگر بودند که از طرف علما خود را مجاز می دانستند نماز جمعه بخوانند، از آن وقت به بعد بود که مسجد جمعه ها در ایران هم تأسیس شد که البته قبلش هم مسجد جمعه ها بود ولی مال تسنن بود.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 98-97

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 28 دی 1394  ] [ 4:05 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]