دعاهایى که موقع وضو گرفتن مستحب است

مسأله 264- کسى که وضو می گیرد مستحب است موقعى که نگاهش به آب مىافتد
بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً»
و موقعى که پیش از وضو دست خود را مىشوید
بگوید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التَّوّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرینَ»
و در وقت مضمضه کردن یعنى آب در دهان گرداندن
بگوید: «اللَّهُمَّ لَقِّنی حُجَّتی یَوْمَ أَلْقاک وَ أَطْلِقْ لِسانی بِذِکْرِکَ»
و در وقت استنشاق یعنى آب در بینى کردن
بگوید: «اللَّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ ریحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَشَمُّ رِیحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ طِیبَها»
و موقع شستن رو
بگوید: «اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهِی یَوْمَ تَبْیَضُّ فِیهِ الْوُجُوهُ»
و در وقت شستن دست راست
بخواند: «اللَّهُمَّ أعْطِنی کِتابی بِیَمِینی وَ الْخُلْدَ فی الْجِنَانِ بِیَساری وَ حاسِبْنی حِسَاباً یَسِیراً»
و موقع شستن دست چپ
بگوید: «اللَّهُمَّ لا تُعْطِنِی کِتابِی بِشِمِالی وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْرِی وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً الى عُنُقی وَ اعُوذ بِکَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّیرانِ»
و موقعى که سر را مسح مىکند
بگوید: «اللَّهُمَّ غَشِّنی بِرَحْمَتِکَ وَ بَرَکاتِکَ وَ عَفْوِکَ»
و در وقت مسح پا
بخواند: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَى الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الاقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْیی فی ما یُرْضِیکَ عَنّی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْاکْرَامِ».
** توضیح المسائل امام خمینی
ادامه مطلب
دعاى سجده
دعاى سجده
ربّ صلّ على محمد وال محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وَافْعَل بِنا ما أَنْتَ اَهْلُهُ وَلا تَفْعَل بِنا ما نَحْنُ اَهْلُهُ (در دعاى سمات: بلفظ متکلم وحده) یا أهل التّقوى وأهل المغفرة یا أرحم الراحمین؛ پروردگارا، درود فرست بر محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) وال محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم). الهى، به ما چنان کن که سزاوار خدایى توست؛ وبه لیاقت واهلیّت ما منگر، که ما فقر محض وشرمسار گناهیم:
دارم دلکى غمین بیامرز ومپرس *** صد حادثه در کمین بیامرز ومپرس
شرمنده شوم اگر بپرسى عملم *** یا اکرم اکرمین بیامرز ومپرس
"باباطاهر"
الهى ما را لیاقت وقابلیتى نیست که در خور فیض توباشد، الهى آفریدى رایگان، و روزى دادى رایگان، بیامرز رایگان. آخر توخدایى نه بازرگان(1).
پی نوشت:
(1). خواجه عبداللّه انصارى.
این دعاى مرکّب مأثورى است که بعضى از مراجع بزرگوار واهل تقوى وسُلوک در سجده آخر مىخوانند: 1 ـ آخر دعاى کمیل به لفظ مفرد. 2 ـ دعاى سمات به لفظ مفرد. 3 ـ آیه 56 مدثّر 74، 4، 64 و92 یوسف و83 انبیاء ودر صفحه 797 حاشیه مفاتیح الجنان از قول امام صادق (علیه السلام) این دعا به صورت مفرد نقل شده است، مثل: وَافْعَلْ بى ما أنْتَ أَهْلُهُ، فِى المجمع مرفوعا عَن أنس قال: إن رسولاللّه تلا هذه الآیة فقال: قالاللّه سبحانه:«أنا أهْلٌ أنْ اُتّقى فلا یجعل مَعى إلهٌ فَمَن اتّقى أَن یَجعل مَعى إله، فَأنا أهلٌ أنْ أغفِرلَه».
وفى المیزان: فى الدر المنثور أَخرج ابن مَردویه عن عبداللّه بن دینار قال سمعت أبا هریرة وابن عُمَر وابن عباس یقولون: سُئِل رسولاللّه عن قوله: هوأهل التقوى وأهل المغفرة قال: یقول اللّه: «أنا أهل أنْ اُتّقى فلا یُجعل معى شریک فإذا اتُّقیتُ ولم یُجعَل معى شریک فَأنَأ أهْلٌ أن أغفر ماسوى ذلک» وفى الکشاف رَوى أنس عن رسولاللّه (صلّى الله علیه وآله وسلّم): «هوأهل أنْ یُتّقى وأهل أنْ یَغفر لمن إتّقى».
ادامه مطلب
معنا و ماهیت نماز
معنا و ماهیت نماز
نماز در زبان فارسی معادل معنای اصطلاحی صلاه است. صلاه در لغت عرب به چند معنا از جمله آتش افروختن، دعا ، تبریک و تمجید است.[۱] و در اصطلاح ، عبادت مخصوص مسلمانان است که دارای اجزاء، اعمال، شرایط و احکام و فلسفه خاصی است .
گروهی از دانشمندان گفتهاند اصل صلاه از- صلاء- است و معناى صلّى الرّجل؛ یعنى او با این عبادت از نفس و جان خویش “صلاء” را که همان آتش افروخته خدایى است دور و برطرف کرد.[۲] روح و فلسفه نماز همان یاد خدا است، البته ذکرى که مقدمۀ فکر، و فکرى که انگیزه عمل بوده باشد، چنان که در حدیثى از امام صادق (ع) آمده است که در تفسیر جمله « وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ »[۳] فرمود: “یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام” ؛یعنى به یاد خدا بیفتد که به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.
[۱] – راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن،، ص ۱۹۰ و ۱۹۱، دارالعلم، الدار الشامیه – دمشق بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق.
[۲] – راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، همان.
[۳] – العنکبوت، ۴۵٫
ادامه مطلب
روح نماز
روح نماز
اگر رکوع و سجود و قرائت و تسبیح را جسم نماز بدانیم، حضور قلب و توجه درونى به حقیقت نماز و کسى که با او راز و نیاز می کنیم روح نماز است.
خشوع نیز در واقع چیزى جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام نیست و به این ترتیب روشن می شود که مؤمنان تنها به نماز به عنوان یک کالبد بى روح نمی نگرند بلکه تمامى توجه آنها به باطن و حقیقت نماز است.[1]
بنابراین کسانی که اهل نماز نیستند یا اهل نماز بوده و آن را کنار زده اند مواهب بسیاری را از دست داده اندکه جبران آنها ار راه دیگر ممکن نیست برای درک آن مواهب باید هرچه زودتر با نماز ارتباط پیدا کنند.
پی نوشت:
[1] – مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص،۲۰۴ و ۲۰۵ دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.
ادامه مطلب