تأثیر ذکر با اجازه ...
تأثیر ذکر با اجازه ...
روزی در مجمع بزرگی ، از مولانا صاحب مثنوی سؤال کردند که : آیا کسی بی صحبت شیخی ، کسی شود و به جایی برسد !؟ جواب فرمود : درویشی ، بدون آنکه از استادی تلقین ذکر بگیرد ، خود به خود ذکری می گرفت و کوشش عظیم داشت. شبی دید نوری از دهان او بیرون می رود ، حیران و غمناک برخاست . به خدمت پیری آمد و صورت خواب را عرضه داشت .
فرمود : ذکر بدون تلقین و نفس استاد این چنین باشد ، بیا این ذکر از من بگو . او همان کرد و شب دید که از دهان او نور این آیت «الیه یصعد الکلم الطّیّب و العمل الصالح یرفعه» به سوی خدا سخنان پاک بالا رود و کردار نیک را او بالا برد . (فاطر،آیه ۱۱) بر عرش برین می تافت .
تو بدان که بی تربیت شیخ و استاد هیچ تربیتی راست نیست و همه طاعات ، بی نور است ، کسی که پیر نداشته باشد دینداریش معلوم نیست
دست را مسپار جز در دست پیر
حق شده است آن دست ، او را دست گیر
منبع : تحفه ی جوانان ، ص ۲۸
ادامه مطلب
نماز و بزرگى خداوند
نماز و بزرگى خداوند
اوّلين كلمه واجب در نماز «الله اكبر» است و كسى كه خداوند نزدش بزرگ شد، طاغوتها و قدرتها و مال و مقامها چيز را كوچك خواهد ديد.
كسانى كه سوار هواپيما می شوند، همين طور كه بالا مىروند خانههاى بزرگ و محلّه ها و شهرها نزد آنان كوچك می شود و هر چه پرواز بالاتر باشد، زمين كوچكتر جلوه خواهد كرد.
حضرت امير عليه السلام در بيان صفات متّقين می فرمايد:
« عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِم ؛ نهج البلاغه، خطبه 193»
چون خداوند در چشم مؤمنين بزرگ شد، غير او هر چه و هر كس باشد كوچك جلوه خواهد كرد.
از سخنان امام خمينى قدس سره اين بود كه «آمريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند.» اين يك تهديد تو خالى و شعار نيست، كسى كه يك عمر باور داشته كه خدا بزرگ است، آمريكا نزدش كوچك جلوه مىكند.
حجت الاسلام قرائتى ؛ یکصد و چهارده نکته درباره نماز ؛ نکته ۴۳
ادامه مطلب
چرا تقلید در نماز؟
چرا تقلید در نماز؟
آيا نماز خواندن، نيازمندِ تقليد از مجتهد است. اگر خداوند از رگ گردن به ما نزديكتر است، آيا حتماً لازم است اجازه نمازمان را به دست يك مجتهد بدهيم؟
در هر مسأله ای که از قطعيات دين باشد، مانند: اصل وجوب نماز و تعداد نمازها و...، نياز به تقليد نيست؛ مانند آنچه در قرآنكريم تصريح شده باشد، مانند: «وَأَقِيمُوا الصَّلَوة»؛ «نماز را به پا داريد.» يا در روايات امامان (عليهم السلام) آمده باشد؛ مانند: تعداد ركعات نماز. لذا هيچ كس نگفته است در اصل نماز خواندن و تعداد ركعات نماز از مجتهد تقليد كنيد.
انسان در عمل به احكامِ غير قطعى، سه حالت دارد:
يا خودش مجتهد است و جزئیات احکام نماز و... را در می آورد.
یا به احتياط عمل می نمايد، یعنی نظر مجتهدان را می بیند و به گونه ای عمل می کند که یقیناً به وظیفه خود عمل کرده باشد.
یا نه مجتهد است و نه می خواهد احتیاط کند که در این صورت، بایستی تقليد كند.
از آنجا كه از طرفى ياد گرفتن تمامى جزئيات نماز واجب است و از طرف ديگر به دست آوردن احكام شرعى به كمك روايات، كار هر كس نيست، عقل مىگويد بايد از متخصص پیروی کرد؛ همانطور كه مريض نزد متخصص (پزشك) مىرود و اين مراجعه به متخصص امرى معقول است. خداوند هم این حکم عقل را تأیید می فرمایند : «فَسْـَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَتَعْلَمُون»؛ «پس اگر نمىدانيد، از اهل ذکر (متخصصین) بپرسید.»
- (بقره : 43)
- البته راه فراگيرى احكام شرعى و استنباط آن مانند مجتهدان براى همگان باز است.
- (نحل : 43)
- سعید شمس، پرسمان قرآني نماز، سبط اكبر، پاييز 1387ش، سوم، ص 310
ادامه مطلب
فلسفه آهسته و بلند خواندن نماز ها چیست؟
فلسفه آهسته و بلند خواندن نماز ها چیست؟
فلسفه آرام خواندن قرائت در نماز ظهر و عصر و بلند خواندن آن در نماز مغرب و عشا چيست؟
جهر و اخفات در نماز - چنان چه از بعضی از روایات استفاده می شود - یکی از سنتهای پیامبر اکرم(ص) است که خداوند خواسته با این سنت امت را نسبت به پایبندی به سیره و سنت پیامبرش آزمایش کند چنانکه خودشان می فرمودند: «نماز بخوانيد آن گونه که من مي خوانم»
همچنین امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمودند:
«علت اينكه بعضى نمازها بايد بلند و بعضى آهسته خوانده شود اين است كه نمازهايى كه بايد بلند خوانده شوند (صبح، مغرب، عشاء) در اوقاتى است كه هوا نسبتاً تاريك و واجب است بلند خوانده شوند كه اگر كسى از آنجا عبور مى كند، بداند كه جماعتى در آنجا نماز مى خوانند تا اگر خواست به آنها ملحق شود؛ چون تاريكى مانع ديدن اوست و بلند خواندن باعث مى شود او صداى نمازگزاران را بشنود. ولى دو نمازى كه آهسته خوانده مى شوند (ظهر و عصر) به دليل اينكه روز است و عملشان كاملاً قابل رؤيت است، احتياج به بلند خواندن ندارد.»
همچنین از امام صادق ـ عليه السلام ـ سؤال شد كه چرا بايد نمازهاى جمعه، مغرب، عشاء و صبح را بلند خواند ولى نماز ظهر و عصر را آهسته؟ حضرت فرمودند: «زيرا پيامبر ـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ وقتى به معراج رفتند اولين نمازى كه خدا بر او واجب كرد، نماز جمعه بود؛ آنگاه خداوند به ملائكه امر كرد تا پشت سر پيامبر ـ صلى الله عليه وآله ـ بايستند و به پيامبر ـ صلى الله عليه وآله ـ دستور داد كه نمازش را بلند بخواند تا فضل و برترى خود را به ملائكه نشان دهد. سپس نماز عصر را بر او واجب كرد، ولى كسى را به پيامبر اضافه نكرد تا به وى اقتدا كند؛ از اين رو دستور داد تا آهسته قرائت كند. سپس نماز مغرب را واجب كرد و ملائكه را به پيامبر ـ صلى الله عليه وآله ـ افزود. پس امر كرد تا بلند بخواند و همين طور در نماز عشاء. وقتى فجر نزديك شد، پيامبر ـ صلى الله عليه وآله ـ از آسمان نزول كرد، آنگاه خداوند نماز صبح را بر او واجب كرد و امر كرد تا بلند بخواند تا فضل خود را به مردم نشان دهد، چنان كه به ملائكه فضل خود را نشان داده بود.»
- «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي» ؛ (بحارالأنوار، ج 82، ص 279)
- فَإِنْ قَالَ فَلِمَ جُعِلَ الْجَهْرُ فِي بَعْضِ الصَّلَوَاتِ وَ لَا يُجْهَرُ فِي بَعْضٍ قِيلَ لِأَنَّ الصَّلَوَاتِ الَّتِي يُجْهَرُ فِيهَا إِنَّمَا هِيَ صَلَوَاتٌ تُصَلَّى فِي أَوْقَاتٍ مُظْلِمَةٍ فَوَجَبَ أَنْ يُجْهَرَ فِيهَا لَئِنْ يَمُرُّ الْمَارُّ فَيَعْلَمَ أَنَّ هَاهُنَا جَمَاعَةً فَإِنْ أَرَادَ أَنْ يُصَلِّيَ صَلَّى لِأَنَّهُ إِنْ لَمْ يَرَ جَمَاعَةً تُصَلِّي سَمِعَ وَ عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ جِهَةِ السَّمَاعِ وَ الصَّلَاتَانِ اللَّتَانِ لَا يُجْهَرُ فِيهِمَا فَإِنَّمَا هُمَا صَلَاةٌ تَكُونُ بِالنَّهَارِ وَ فِي أَوْقَاتٍ مُضِيئَةٍ فَهِيَ تَعْلَمُ مِنْ جِهَةِ الرُّؤْيَةِ فَلَا يَحْتَاجُ فِيهَا إِلَى السَّمَاع ؛ (علل الشرائع ؛ ج1 ؛ ص263)
- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لِأَيِّ عِلَّةٍ يُجْهَرُ فِي صَلَاةِ الْجُمُعَةِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ صَلَاةِ الْغَدَاةِ وَ سَائِرُ الصَّلَوَاتِ الظُّهْرُ وَ الْعَصْرُ لَا يُجْهَرُ فِيهِمَا إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَ لِأَنَّ النَّبِيَّ ص- لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ كَانَ أَوَّلُ صَلَاةٍ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ الظُّهْرَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- فَأَضَافَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ الْمَلَائِكَةَ تُصَلِّي خَلْفَهُ وَ أَمَرَ نَبِيَّهُ ص أَنْ يَجْهَرَ بِالْقِرَاءَةِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَضْلَهُ ثُمَّ فَرَضَ عَلَيْهِ الْعَصْرَ وَ لَمْ يُضِفْ إِلَيْهِ أَحَداً مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ أَمَرَهُ أَنْ يُخْفِيَ الْقِرَاءَةَ لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ وَرَاءَهُ أَحَدٌ ثُمَّ فَرَضَ عَلَيْهِ الْمَغْرِبَ وَ أَضَافَ إِلَيْهِ الْمَلَائِكَةَ فَأَمَرَهُ بِالْإِجْهَارِ وَ كَذَلِكَ الْعِشَاءُ الْآخِرَةُ فَلَمَّا كَانَ قُرْبَ الْفَجْرِ نَزَلَ فَفَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْفَجْرَ فَأَمَرَهُ بِالْإِجْهَارِ لِيُبَيِّنَ لِلنَّاسِ فَضْلَهُ كَمَا بَيَّنَ لِلْمَلَائِكَةِ فَلِهَذِهِ الْعِلَّةِ يُجْهَرُ فِيهَا الْحَدِيثَ. (وسائل الشيعة ؛ ج6 ؛ ص83)
ادامه مطلب