شفاعت اهل بیت برای نماز

پس از وفاتامامصادق(ع)ابوبصیر آمد تا بهاُمّحمیده تسلیتعرض کند.
اُمّ حمیده گریست.ابوبصیر هم گریست.بعد به ابوبصیر گفت:
«ابوبصیر! نبودی لحظه آخر امام را ندیدی،جریان عجیبی رخ داد! امام در حالتی فرو رفت،بعد چشم هایش را باز کرد و فرمود:
«تمامخویشاننزدیکمرا خبرکنید تا بیایند و بالای سرمنحاضرشوند».
ما نیز همه را دعوت کردیم.وقتی همه جمع شدند،امام در لحظات آخر عمرش،چشم باز کرد،به جمعیت رو کرد و فرمود:
إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَاتَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ
منبع:مجموعه گل(چهل حدیث نماز)-صادق فتحی آشتیانی-ص مقدمه
ادامه مطلب
خیرات و برکات از آسمان دائماً و پیوسته بر سرنماز گزار نازل می شود

آیت الله جوادی آملی در ذیل این روایت می فرماید:
منبع:کتاب نماز کلید بهشت - نوشته سید محمّدرضا میرحبیبالهی-ص73
ادامه مطلب
نماز جهت بخشش تمام گناهان
نماز جهت بخشش تمام گناهان :
حضرت علی علیه السلام فرمود : رسول خدا صل الله علیه وآله فرموده اند : هر که در شب جمعه چهار رکعت
نماز بخواند به دو سلام ٬ و در هر رکعتی یک بار سوره حمد و یک بار سوره جمعه و ده بار سوره ناس و ده بار
سوره فلق و ده بار سوره توحید و ده بار آیة الکرسی و یک بار سوره کافرون و در هر رکعتی هفتاد بار استغار
کند و هفتاد بار صلوات بفرستد و هفتاد بار بگوید :
سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول ولا قوة الا باالله العلی العظیم
هر گناهی که کرده یا می کند خدای تعالی وی را بیامرزد.
منبع : نزهة الزاهد ص ۲۰۸
ادامه مطلب
ايمانافزايي و ترفيع درجات، ايمان

از مهمترين کارکردهاي نماز، ايمانافزايي و ترفيع درجات، ايمان[1] است. ايمان را ميتوان داراي دو بعد دروني و بيروني دانست. حقيقت ايمان، ارتباط قلبي و مبتني بر معرفت، با خالق جهان است و اثر بيروني و ظاهري آن عمل براساس آن ارتباط است.[2] قلب، منبع معارف و عواطف و موطن اصلي ايمان است.[3] در بعد دروني و قلبي ايمان است که مؤمن به فطرت توحيدي خويش باز ميگردد؛ به ربوبيت الهي و عبوديت خويش اقرار ميکند؛ آرامش قلبي مييابد؛ عبادت غيرخدا را کنار ميزند؛ به مقام اخلاص و توکّل دست مييابد؛ امور خود را به خدا واميگذارد و در برابر قضاي او راضي و تسليم محض ميگردد. مركز تغيير و تحول انسان قلب او است. در قلب است كه نور حق تابيده، دل به ياد خدا زنده ميشود.
[1]. (شيخ صدوق، خصال، ج 2، ص 522 ).
[2].(محمدبن يعقوببناسحاق كلينى، الكافي، دار الحديث قم، چاپ اول، 1429ق. ج2، ص 38).
[3]. (حجرات: 14).
ادامه مطلب