واجب یا مستحب

واجب یا مستحب

1.jpg

عراقی ها تصمیم گرفتند ما را به زیارت حرم حضرت علی و امام حسین ـ علیهم السلام ـ ببرند، اما وقتی نوبت به اردوگاه ما رسید کسی حاضر نشد در زیر پرچم صدام به زیارت برود. ما می گفتیم اگر ما را به زیارت می برید، چرا در شب عاشور، دو ماه پیش، با ما آن طور رفتار کردید؟

عراقی ها جواب می دادند که آن روز دستور داشتیم شما را بزنیم و امروز هم دستور رسیده که به هر طور ممکن شما را به زیارت ببریم، اما کسی به حرف بعثی ها گوش نداد و همه متحد القول شدیم که زیر پرچم صدام به زیارت نرویم، زیرا آن ها می خواستند از این ماجرا علیه اسلام و انقلاب سوء استفاده کنند. دلیل دیگر این بود که گروهی را که قبل از ما به زیارت برده بودند به آن ها اجازه نداده بودند نماز صبح شان را بخوانند. این مسئله برای ما خیلی سخت بود و با این که یک عمر انتظار زیارت قبر ابا عبدالله الحسین (ع) را داشتیم اما نتوانستیم برای یک امر مستحب (زیارت)، یک امر واجب (نماز) را کنار بگذاریم.

بعد از این اتفاق، نگهبانانِ بعثی ما را بیش از یک ماه مورد ضرب و شتم قرار دادند و بیش از دویست نفر از دوستانمان را عریان کردند و پس از کتک کاری و شکنجه، به ارودگاهی دیگر انتقال دادند و ما تا مدتی از آن ها بی خبر بودیم .

نقل از: نماز در اسارت، ص 31 ـ 32


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 23 تیر 1395  ] [ 3:07 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

امام حسین(ع) در روز عاشورا نمازشان را به چه صورتی اقامه کردند؟

امام حسین(ع) در روز عاشورا نمازشان را به چه صورتی اقامه کردند؟

1.jpg

در میدان‌ جنگ‌ و جایی‌ كه‌ خوف‌ و خطری‌ انسان‌ را تهدید كند نماز به‌ صورت‌ نماز خوف‌ خوانده‌ می‌شود كه‌ مثل‌ نماز مسافر شكسته‌ است‌؛ یعنی‌،نمازهای‌ چهار ركعتی‌ دو ركعت‌ خوانده‌ می‌شود و مستحبات‌ آن‌ هم‌ لازم‌نیست‌ خوانده‌ شود و طبق نقل منابع تاریخی امام‌ حسین‌(ع‌) هم‌ نماز ظهر عاشورا را به‌ صورت‌ نمازخوف‌ خواندند.(۱)

روایت شده است که:«امام(ع) به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله دستور دادند که بایستند تا اینکه نماز ظهر را بخوانند،پس آندو جلوی حضرت ایستادند و حضرت با نیمی از اصحاب خود نماز خوف به جای آورد.(۲)

مقصود از نماز خوف این است که در حال جنگ نیمی از رزمندگان یا بخشی از آنان رکعت اول امام جماعت را با جماعت و رکعت دوم را فوراً فرادی تمام می کنند و بجای سایر رزمندگان بر می گردند و بقیه به رکعت دوم امام جماعت می رسند و رکعت دومشان را فوراً فرادی به انجام می رسانند و بجای خود بر می گردند،و به نظر می رسد رکوع و سجودشان نیز با ایماء و اشاره می باشد نه کامل.(۳)

ابن نما می گوید: گفته شده است که حسین(ع) و اصحاب آن حضرت نماز را فرادی با اشاره خواندند.(۴).

پی نوشت ها:

(۱). نفس المهموم،شیخ عباس قمی،ترجمه علی نظری منفرد،ص۳۳۹،به نقل از:تاریخ طبری،ج۷ص،۳۵۰ ؛کامل ابن اثیر،ج۴ص۷۱.

(۲). لهوف،سید بن طاوس،ص۹۷.

(۳). مقتل ابی مخنف،نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا،محمد هادی یوسفی غروی،ترجمه جواد سلیمانی،ص۱۷۲.

(۴). مثیرالاحزان،ص۳۴.

منبع : شهر سوال


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 23 تیر 1395  ] [ 8:30 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

او اهل دوزخ است، نه اهل نماز.

او اهل دوزخ است، نه اهل نماز.

1.jpg

گفتند: يا رسولَ الله، كسي را مي‌شناسيم كه روزها روزه مي‌گيرد و شب‌ها را با نماز، به صبح مي‌رساند؛ اما خُلقي تنگ دارد و تندخو است.

 گاهي نيز زبان به دشنام مي‌گشايد و آنچه نبايد گفت، مي‌گويد. او را چگونه مي‌بينيد؟

 فرمود: نمازي كه زبان را از سخن زشت نبندد و خوي آدمي را نيكو نگرداند، نماز نيست. او اهل دوزخ است، نه اهل نماز.

 رضا بابايي ؛ نماز در حكايت‌ها و داستان‌ها ؛ ص 30


ادامه مطلب


[ جمعه 18 تیر 1395  ] [ 3:01 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

داستان عشق جوان کارگر به گوهرشاد خاتون

داستان عشق جوان کارگر به گوهرشاد خاتون

 عشق جوان کارگر به گوهرشاد خاتون.jpg

گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می‌خواست در کنار حرم امام رضا (علیه السلام) مسجدى بنا کند.

به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید. او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد می‌آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته‌ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند. بر آن‌ها بار سنگین نزنید و آن‌ها را اذیت نکنید. اما من مزد شما را دو برابر مى دهم..

گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد می‌رفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کار‌ها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید. جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی‌رفت۰ و گوهر شاد حال او را جویا شد. به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بد‌تر می‌شد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند. وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: اینکه مهم نیست چرا زود‌تر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد. یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز. اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو. من باید از شوهرم طلاق بگیرم. حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم. جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز‌هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد. روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد. قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد. جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد: به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى طپد و جز او معشوقى نمى خواهم. من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام می‌گیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم.. و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی.

 منبع: گناه شناسی

ادامه مطلب


[ جمعه 18 تیر 1395  ] [ 1:13 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]