حکایت مـرد زاهـد و ریـا کــار

حکایت مـرد زاهـد و ریـا کــار

.jpg copy.png
مرد زاهدی، روزی به مهمانی شخصیتی بزرگ رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد .
بعد از غذا، نوبت نماز خواندن رسید. مرد زاهد به نماز ایستاد، اما بر خلاف همیشگی، نماز را طولانی به جا آورد. پس از آنکه به خانه رسید، از همسرش طعام خواست.
پسر او که همراهش بود، با تعجب پرسید: مگر در مهمانی به اندازه کافی غذا نخوردی؟پدر گفت: کم خوردم تا آدم پرخوری جلوه نکنم و برای روزهای آینده برای خود موقعیتی کسب کنم !
پسر با شنیدن شرح ریا کاری پدر به او گفت: پدر جان! نمازت را نیز قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید !
در این باره امام صادق علیه السلام فرموده اند که: ...کُلُّ الْبِرِّ مَقْبُولٌ إِلَّا مَا کَانَ رِئَاء...؛ تمام کارهای نیک مورد قبول خدا است جز عملی که از روی ریا باشد.
(بحارالانوار، ج75، ص281)
 منبع: گناه شناسی

ادامه مطلب


[ جمعه 18 تیر 1395  ] [ 5:22 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

کودکی که در آتش نسوخت!

کودکی که در آتش نسوخت!

1.jpg

در زمان حضرت عیسى(علیه‎السلام)، زنى صالح و عابد، زندگی می کرد. وی وقتی زمان نماز فرا مى‎رسید، هر کارى که داشت رها و به نماز مشغول مى‎شد. روزى هنگام پختن نان، مؤذّن بانگ نماز فرا داد. زن نان پختن را رها کرد و به نماز مشغول شد؛ چون به نماز ایستاد،

شیطان در وى وسوسه کرد که: «تا تو از نماز فارغ شوى، نان‎ها همه می‎سوزند.» زن به دل جواب داد: اگر همه نان‎ها بسوزد بهتر است که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد.

بار دیگر شیطان وسوسه کرد که: پسرت در تنور افتاد و سوخت، زن در دل جواب داد: اگر خداى متعال قضا را بر این قرار داده که من در حین نماز و پسرم به آتش دنیا بسوزد؛ من به قضاى خداى تعالى راضى هستم و از نماز فارغ نمى‎شوم که خداوند خود، فرزندم را از آتش نگاه دارد.

شوهر زن به خانه آمد، زن را در حال نماز دید، و نان‎ها را در حالی که نسوخته بودند در تنور دید. و فرزندش را دید که در آتش بازى می کند و یک تار مویش نیز نسوخته است، و به قدرت خداوند، آتش بر وى بوستان گشته است.

چون نماز زن تمام شد، شوهر دست وى گرفت و نزدیک تنور آورد و در تنور نگریست، فرزند را به سلامت دید و نان‎ها را نیز نسوخته دید. مرد در عجب ماند و خدا را شکر کرد، و زن نیز سجده شکر کرد. 

مرد، به همراه فرزندش به نزد حضرت عیسى(علیه‎السلام) رفت و جریان را به حضرت گفت. حضرت عیسى گفت: برو از زنت بپرس که چه معامله‎ای با خدا کرده است و چه رازی با خدا دارد؟

چرا که اگر مردی این کرامات را داشت به وی وحی می‎شد. شوهر نزد زن آمد و از راز این جریان پرسید. زن گفت:

- کار آخرت را در مقابل کار دنیا جلو انداختم.

- هرگز بدون طهارت نبودم.

- چون وقت نماز می‎شد همه کارها را رها می‎کردم و مشغول نماز می‎شدم.

 - هر کس به من جفا می‎کرد و دشنام می‎داد، کینه‎ای از وى به دل نمی‎گرفتم و به او پاسخی نمی‎دادم و به خدا واگذار می‎کردم. 

- به قضاى الهی راضى بودم.

- فرمان خدا را تعظیم داشته و اطاعت می‎کردم. 

- بر مردم رحم داشتم . 

- نماز شب و نماز ظهر را ترک نکردم.

حضرت عیسى(علیه‎السلام) فرمود: اگر این زن مرد بود پیامبر می‎شد.(کنایه از این که این اعمال، کارهای پیامبران است.)

مسئله نسوختن طفل در تنور آتش، مسئله‎اى است که دو بار قرآن مجید بر آن شهادت داده است، یکى حضرت ابراهیم(علیه‎السلام) در زمان نمرود و دیگر در مورد حضرت موسى(علیه‎السلام) در دوران کودکى در عصر فرعون.

مسلم است که هر کس با تمام وجود تسلیم خداوند شود، خداوند هر مشکلى را برایش سهل و آسان و هر چیزى را به فرمان او در می‎آورد. چنانچه فرموده‎اند: «اَلْعَبُودِیَّةُ جُوْهَرَةٌ کُنْهُهَ الرُّبُوبِیَّةُ؛ بندگى، حقیقتى است که در ذات آن مالکیت بر هر چیز نهفته است.»


برگرفته شده از عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، ج 2،

تبیان


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 17 تیر 1395  ] [ 6:32 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

چرا اوّل وقت حالِ نماز خواندن نداشتم ؟

چرا اوّل وقت حالِ نماز خواندن نداشتم ؟

header.jpg

درباره یکى از بزرگان نقل مى کنند که گفته است : من حال عجیبى پیدا کردم ؛ یعنى حال نماز شب و حال نماز اوّل وقت خواندن را نداشتم و همچنین از خواندن نماز و رابطه با خدا لذّت نمى بردم لذا تعجب مى کردم که چرا چنین هستم ؟ هرچه گریه و زارى و التماس مى کردم باز به جایى نمى رسیدم تا سرانجام شبى در عالَم رؤ یا به من گفتند: «کسى که خرماى حرام بخورد، معلوم است که دیگر عبادت را دوست نخواهد داشت و از آن لذتى نمى برد!».(1)

وى مى گوید: وقتى از خواب بیدار شدم جریان خریدن خرما را به یاد آوردم که وقتى خرما را گرفتم ، دیدم یکى از آن خرماها رسیده نیست لذا بدون اجازه صاحب مغازه ، آن خرما را برداشتم و روى خرماهایش گذاشتم و به عوض آن ، یک خرماى خوب برداشتم و آن را خوردم ، و لذا مطمئن شدم که همان یک خرماى حرام ، بر روى حالات معنوى من اثر نهاده و دیگر از خواندن نماز و رابطه با خدا، لذتى نمى برم .

1. تربیت فرزند از نظر اسلام ، آیت الله مظاهرى ، ص 72 (با اندکى تصرف ).

منبع : کتاب داستانهایی پیرامون نماز

 منبع: گناه شناسی

ادامه مطلب


[ پنج شنبه 17 تیر 1395  ] [ 6:19 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

مهریه دختران آیت‌الله شب‌زنده‌دار چقدر بود

 مهریه دختران آیت‌الله شب‌زنده‌دار چقدر بود

9.jpg

 آیت الله شب زنده دار طبق روایاتی كه راجع به مهرالسنّه و كم گرفتن مهریه وارد شده در ازدواجهایی كه در مورد دخترانشان واقع شده، به این موضوع تقیّد داشت كه مهریه از مهرالسنّة حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (علیها السلام) تجاوز نكند.

در یكی از این موارد، هنگام تعیین و قرارداد ازدواج، ایشان گفتند: كه مهریه، مهرالسنّة باشد ولی از ناحیه همراهان داماد خواهش شد كه اجازه بدهید مقداری سكّه هم ضمیمه شود، ایشان قبول نکردند و صریحاً نهی كردند .

 یكی از نزدیكان داماد در دست‌ نوشته قرارداد عقد نوشت: مهرالسنة و پنجاه عدد سكه بهار آزادی، این استاد اخلاق با آنکه پدر عروس بودند و طبق عرف خانواده دختر طلب مهریه بیشتر می کنند، هنگامی كه نوشته را مطالعه كردند، قلم برداشته و روی پنجاه سكّه را خط كشید و فرمود:اگر خواستید بعد برایشان بخرید، ولی نه جزء مهریه.1

1.     با اقتباس و ویراست از کتاب انسانی فرشته خصال

منبع : سایت حوزه


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 16 تیر 1395  ] [ 1:50 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]