قبل از اذان صبح برای نماز شب به مسجد می آمد

قبل از اذان صبح برای نماز شب به مسجد می آمد

66591388928430334488.jpg;

همیشه آقای شاه آبادی قبل از اذان صبح برای نماز شب به مسجد می آمدند، یك شب كه برف زیادی آمده بود، آقای شاه آبادی پشت در می مانند و همان جا برف های پشت در مسجد را كنار می زدند و تا اذان صبح به نماز شب می ایستند. موقع اذان كه خادم در را باز می كند و می بیند آقا نماز را پشت در خوانده، عذرخواهی می كند، آقا می گوید تو خواب بودی و تكلیفی بر تو نیست. (1)

1. به نقل از محمود میثم قناد از كسبه مسجد جامع بازار


ادامه مطلب


[ یک شنبه 15 فروردین 1395  ] [ 6:36 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

مردی روستایی و آیت الله شاه آبادی

مردی روستایی و آیت الله شاه آبادی

66591388928430334488.jpg;

یك روز بعد از نماز جماعت مردی روستایی به خدمت آیت الله شاه آبادی رسید و گفت: هر وقت من نمازم را به شما اقتدا می كنم، سیدی را می بینم كه جلوتر از شما به نماز می ایستند. آقا از او پرسید شغل شما چیست؟ مرد گفت: كشاورزی هستم كه از یكی از روستاهای ورامین محصولات خود رابه شهر آورده و می فروشم.
آقا پرسیدند غذا چه می خوری؟ روستایی پاسخ داد از محصولات خودم. روز بعد همان مرد خدمت آقای شاه آبادی رسید و عرض كرد كه من امروز آن سید را ندیدم، آقای شاه آبادی پرسیدند: امروز غذا چه خورده ای؟ مرد روستایی پاسخ داد كه از بازار تهیه كرده ام. آقای شاه آبادی فرمود، به همین دلیل است كه آن سید را ندیدی.(1)

1. به نقل از آقای محمدرضا خوشدل، خادم مسجدجامع بازار


ادامه مطلب


[ یک شنبه 15 فروردین 1395  ] [ 6:32 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

خاطره دکتر حسن روحانی از نمازخواندنش در سربازی

خاطره روحانی از نمازخواندنش در سربازی

62653035822060938003.jpg;

در گروهان ما افراد نمازخوانی بودند که از نمازخواندن در میان جمع، گویی خجالت می‌کشیدند. بدین‌جهت مقوایی برمی‌داشتند و به پشت ساختمان دستشویی که محل خلوتی بود، می‌رفتند و نماز می‌خواندند.

برای از بین بردن این وضع ناخوشایند در پادگان، با چند نفر از دوستان نزدیک مشورت کردیم. ابتدا شماری از دانشجویان نمازخوان را شناسایی کردیم، سپس با یک‌یک آنها که حدود 20 نفر بودند، صحبت کردیم و گفتیم بهتر است در محل مناسبی (جلوی سالن استراحت) پتو پهن کنیم و با کمال افتخار و سرافرازی نماز بخوانیم. بنابراین فردای آن روز هنگام ادای نماز مغرب و عشا جلوی استراحتگاه خودمان، چند تخته پتو پهن کردیم و هر کس نماز خود را به صورت فرادی خواند.

این کار سبب شد که در شب‌های بعد، افراد نمازخوان دیگری به ما بپیوندند. تعداد نمازخوان‌ها به حدود چهل پنجاه نفر رسید. پس از چند شب، قرار گذاشتیم نماز را به جماعت بخوانیم. همگی استقبال کردند و به‌ این‌ ترتیب نماز جماعت بر پا شد که در پادگان کاملا بی‌سابقه و قابل‌ توجه بود.

چپی‌ها که نماز جماعت را دیدند، رفتند و فردا شب، هنگام اقامه نماز مغرب و عشا آمدند و روبه‌روی ما شروع کردند به تمبک‌زدن و رقصیدن! پس از نماز، برخی از دوستان خیلی عصبانی شده بودند و می‌خواستند با آنها درگیر شوند که به آنها گفتم کار آنها را نادیده بگیرید و درگیر نشوید. ما نماز خودمان را می‌خوانیم و آنها هم هر کاری می‌خواهند انجام دهند.

یکی دو شب همین بساط بود تا اینکه دوباره مأموران ضد اطلاعات آمدند و من را با خود به ضد اطلاعات بردند. در آنجا گفتند که نماز جماعت در ارتش ممنوع است. آنها به ماده‌ای در قانون اشاره می‌کردند که بر مبنای آن تجمع نظامیان ممنوع است. به آنان پاسخ دادم ما فقط نماز می‌خوانیم و تجمع سیاسی در کار نیست ولی آنها نماز جماعت را مشمول آن ماده می‌دانستند. خلاصه هر چه بحث کردم بی‌فایده بود و بالاخره ناچار شدیم که نماز جماعت را تعطیل کنیم و هر کس نماز خود را به صورت فرادی بخواند.»

منبع: کتاب خاطرات دکتر حسن روحانی


ادامه مطلب


[ یک شنبه 15 فروردین 1395  ] [ 7:40 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ماجرای نماز علامه طباطبایی برای فردی که از تفسیر المیزان ایراد علمی گرفته بود

ماجرای نماز علامه طباطبایی برای فردی که از تفسیر المیزان ایراد علمی گرفته بود

23581498119124858893.jpg;

مسئول دبیرخانه کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور با ذکر خاطره ای از علامه طباطبایی توسط آیت الله امینی گفت: از آیت الله امینی سئوال می شود که بهترین خاطره شما در زمان حضور در درس علامه طباطبایی چه بود که ایشان می فرمایند، روزی بر سر درس علامه حاضر شدم و چون هیچ جایی برای نشستن بنده نبود مجبور بودم به گوشه ای که هیچ زیراندازی نداشت رفته و بر روی زمین مفروش نشده بنشینم.

وی ادامه داد: آیت الله امینی در ادامه خاطره خود بیان کردند که در آن زمان علامه طباطبایی متوجه این امر شده و عبای خود را بر روی زمین انداخته تا من بر روی آن عبا بنشینم که این اقدام علامه طباطبایی برای بنده بسیار درس آموز بود.

حجت الاسلام و المسلمین ارباب سلیمانی بیان داشت: در دیگر خاطره از علامه طباطبایی باید گفت که ایشان بسیار متواضع بودند و روزی فردی بر درب منزل ایشان یعنی همین مکان فعلی آمده و از علامه سئوالی را مطرح کردند، علامه طباطبایی در عین تواضع به فرد فرمودند که من جواب این سئوال را نمی دانم و اجازه بدهید مطالعه کنم و بعد جواب شما را بدهم.

مسئول دبیرخانه کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور گفت: این اقدام علامه طباطبایی باید سرلوحه کار ما نیز قرار گیرد که اگر در خصوص موضوعی اطلاعی نداریم متواضعانه بگوییم نمی دانیم.

وی همچنین به خاطره ای دیگر از علامه طباطبایی اشاره کرد و گفت: فردی به نام آیت الله نجفی در کاشان به بیان درس تفسیر مشغول بودند که درس تفسیر ایشان به قدری سنگین بود که ما در آن درس واقعا از گستردگی بیان مطالب و همچنین عمیق بودن آنها گیج می شدیم.

حجت الاسلام و المسلمین ارباب سلیمانی بیان داشت: بعد از فوت ایشان قرار شد ما در لا به لای کتب ایشان جستجو کرده تا اگر دست خطی از ایشان باقی مانده از آن استفاده کنیم که ناگهان به دست خط علامه طباطبایی بر خوردیم.

مسئول دبیرخانه کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور گفت: در ابتدا نمی دانستیم که این دست خط علامه است و بعد از مدت ها این را متوجه شدیم و ماجرا از این قرار بود که آیت الله نجفی به هفت قسمت از تفسیر المیزان علامه طباطبایی ایراد گرفته بودند و علامه طباطبایی طی نامه ای به ایشان فرموده بودند بنده تمامی این ایرادها را بررسی کرده و متوجه شدم که حق با شماست و خدا را شاکرم که در زمان حیاتم این ایرادها برطرف شد و برای شما که از من ایراد علمی گرفته ایم دو رکعت نماز در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) اقامه می کنم.

وی با اشاره به دیگر خاطره از علامه طباطبایی گفت: بعد از فوت همسر ایشان، علامه بسیار بی تابی می کردند که برخی از شاگردان به محضر ایشان آمده و عرض کردند، شما ما را به صبر دعوت می کنید حال چرا در فوت همسر خود اینقدر بی تاب شده اید، که علامه در جواب آنها فرمودند من به وفاداری همسرم بی تاب هستم، 40 سال من مشغول نوشتن و تدوین تفسیر المیزان بودم و در طی این 40 سال همسرم به گونه ای وارد اتاق می شد و برای من چایی می آورد که من متوجه نشده و صدای درب و ورود ایشان موجب پرت شدن حواس من از موضوع نشود.

حجت الاسلام و المسلمین ارباب سلیمانی از دست اندرکاران و کسانی که در احیای منزل علامه طباطبایی به ویژه آقای نجفی قدوسی تلاش کرده‌اند قدردانی کرد و گفت: این فضا امروزه به عنوان یک مرکز برای آبروی شهر قم تبدیل شده و دوره‌های قرآنی و تفسیر بسیاری در این مکان برپا می‌شود.

حجت الاسلام و المسلمین سلیمانی

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 15 فروردین 1395  ] [ 6:08 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]