عارفی که برای پرهیز از ریا نماز اول وقت نخواند
روزی ملا عبد الله شوشتری برای دیداری به منزل شیخ بهائی رحمه الله آمد. ساعتی نشست تا این که اذان گفتند و موقع نماز شد. شیخ بهائی از ملا درخواست کرد که نماز را همین جا بخوانید تا ما هم با شما نماز خوانده و به فیض جماعت نایل شویم.
ملا عبد الله مقداری فکر کرد،بعد از آن جوابی نگفت و به منزل خود بازگشت.بعضی از دوستانش راجع به این جریان سوال کردند که شما با اهتمام و اهمیتی که به نماز اول وقت میدهید پس چرا در منزل شیخ بهائی نماز نخواندید؟ او گفت: هرچه فکر کردم دیدم در صورتی که شخص بزرگواری مثل شیخ بهائی بخواهد پشت سر من نماز بخواند، در وجود خود و در نفسم احساس بزرگی و کبر می کنم؛لذا بدین جهت بود که از ترس ریا حتی نماز اول وقت نخواندم. طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی صدق پیش آرکه اخلاص به پیشانی نیست
پی نوشت:
(روضات الجنان،ص366)
منبع:جام
ادامه مطلب
امان از غلبه خواب
امان از غلبه خواب
یكى از شیعیان- كه از صلحاء و نیكان بود- نزد معاویة بن وهب رفته و از خواب سنگین خود شكایت كرد. و به او گفت:
من قصد مىكنم كه براى نماز شب برخیزم، ولى خواب بر من غلبه مىكند و تا صبح به خواب مىروم. چه بسیار اتفاق مىافتد كه یک یا دو ماه پى در پى نماز شب خود را قضا مىكنم، و آن را در روز بعد به جا مىآورم؛ و این عمل بر من سخت است ولى بر این دشوارى صبر و تحمل مىكنم.
معاویة بن وهب این خبر را به امام جعفر صادق علیه السّلام رساند.
امام علیه السّلام فرمودند: به خدا سوگند، چشمش روشن باد! به خدا سوگند، چشمش روشن باد.( گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه) ج1 173)
ادامه مطلب
شصت سال نماز جماعت
شصت سال نماز جماعت
آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) و شصت سال نماز جماعت: در یادداشتهای ایشان آمده است: «هنگامی كه در قم سكونت كردم (1343) صبح ها در حرم حضرت معصومه (س) اقامه نماز جماعت نمیشد و من تنها كسی بودم كه این سنت را در آنجا رواج دادم و از شصت سال پیش به این طرف صبح زود و پیش از باز شدن درهای حرم مطهر و زودتر از دیگران میرفتم و.منتظر می ایستادم. در زمستانها بیلچهای كوچك به دست میگرفتم و راه خود را به طرف صحن باز میكردم تا خود را به حرم برسانم. در آغاز خود به تنهائی نماز میخواندم. تا پس از مدتی یك نفر به من اقتدا كرد و پس از آن افراد دیگر هم آمدند و به این ترتیب نماز جماعت را در حرم آغاز كردم»[1]
[1] . حیات عارفانهی فرزانگان، ص 40.
ادامه مطلب
نماز
نماز
شهید محراب آیت الله صدوقی نقل كردند: «ما مسافرتهایی با امام كردهایم، در مسافرت مشهد یك اخلاق پدرانهای نسبت به ما مبذول میداشتند. وقتی از ارض اقدس برمیگشتیم در بین راه روسها برای بازرسی جلوی ما را گرفتندـ درآن زمان قسمتهایی از ایران زیر نظر دولتهای شوروی و آمریكا و انگلستان بودـ همگی پیاده میشدیم و چون امام از اول تكلیف، مراقب نماز شب بودند واین عمل صد در صد از ایشان ترك نشده، بعد از پیاده شدن خواستند نماز شب بخوانند. آنجا وسط بیابان بود، آبی وجود نداشت یك وقت نگاه كردیم كه آبی جاری شد ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت. بعدا نفهمیدیم كه تا ایشان نمازش تمام شد آب بود یا نبود. به هر حال ما در آن سفر چنین كرامتی از ایشان دیدیم.»[1]
علامه مجلسی(ره) اول و دعای مستجاب در نماز شب: «آقا احمد نواده وحید بهبهانی در كتاب «مرآت الاحوال» می نویسد: از بعضی ثقات شنیدم كه آخوند ملامحمد تقی نقل كرده كه در شبی از شبها بعد از نماز و تهجّد و گریه و زاری به درگاه قادر متعال خود را به حالتی دیدم كه دانستم هر چه از درگاه احدیت مسألت كنم، البته به اجابت مقرون، و عنایت خواهد شد و فكر میكردم كه چه از خدا بخواهم، امر دنیوی یا اخروی؟ كه ناگاه صدای گریه محمد باقر (مجلسی دوم) از گهواره بلند شد؛ من گفتم: الهی به حق محمد(ص) و آل محمد(ع) این طفل را مروج دین و ناشر احكام سید المرسلین گردان و موفق كن اورا به توفیقات بی نهایت خود. سپس آقا احمد میگوید: و مسلم است كه این خوارق عادات كه از آن بزرگوار به ظهور رسیده، نیست مگر از دعای چنین بزرگواری»[2].
آیت الله نائینی(ره): آیت الله حسینی همدانی (نجفی) نقل فرمودند: «خواندن نماز شب و اهل تهجد و شب زنده داری بودن از شرائط اولیه شركت در درس آقای نائینی بود... ایشان در اواخر عمر مریض شدند، ولی در عین حال، دو ساعت به اذان صبح بیدار و مشغول نماز و تهجد میشدند و معمولا بلند بلند گریه میكردند و راز و نیاز داشتند »[3]
مقام معظم رهبری (حفظه الله) و حضور قلب در نماز: حجت الاسلام راشد یزدی اینطور نقل كردند: «موقعی كه در ایرانشهر در محضر آیت الله خامنهای در تبعید بودم روزی عدهای علما از قم برای ملاقات ایشان آمده بودند. وقت نماز همه برای اقامه نماز جماعت به امامت معظم له آماده شدند. همانطور كه نماز جماعت برپا بود ناگهان بزغالهای وارد اتاق شد و شروع كرد به این طرف و آن طرف پریدن و در آخر سجاده یكی از نمازگزران را برداشت و با خود برد. چند نفر از نمازگزاران به كلی آرامششان به هم خورد و خندیدند كه یكی از آنها من بودم و از خنده ما دیگران نیز به غیر از حضرت آیت الله خامنهای خندیدند، ولی آقا نمازشان را بدون هیچگونه حركت اضافی به پایان رساندند. بعد از نماز از آقا پرسیدم كه شما چطور توانستید نمازتان را ادامه دهید؟ آقا فرمودند:در مورد چی؟عرض كردم: به خاطر بزغالهای كه وارد اتاق شده بود. آقا فرمودند: ذرهای از این جریان را متوجه نشدم.»[4]
این بود، قطرهای از دریای بی كران جلوههای عبادت و نیاز آنها كه مقام لقاء پروردگار خویش را آرزو كرده و علم را مقدمه برای عمل و عمل را پلكان صعود به محضر بینیاز مطلق قرار دادهاند.
[1] . همان، ص 221.
[2] . همان، ص 223.
[3] . مجله حوزه، شماره ششم، سال پنجم، ص 50 (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، بهمن و اسفند 1367).
[4] . آب، آئینه، آفتاب (خاطراتی پیرامون مقام معظم رهبری)، ص 49، (مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول / 1381.
ادامه مطلب