نماز خانه اداره

http://uupload.ir/files/o62q_2.jpg

نماز خانه اداره

شهید محمد ابراهیم احمدپور گفت: «از همین امروز باید نمازهایمان را به جماعت بخوانیم.»

گفتم: آقای احمدپور! نماز جماعت جا می­خواهد. ما که در ساختمان شهرداری اتاق خالی نداریم.

دفتر خودش را نشان داد و گفت: «همین ­جا».

بعد هم آستین­ هایش را بالا زد، میز و صندلی­ های اتاقش را جابه­ جا کرد و گفت: «موکت بیاورید، از امروز این­جا هم دفتر کار من است، هم نمازخانه».


زیر این حرف ها خط بکشید؛ اصغر آیتی و حسن محمودی ؛ ص ۲۸




ادامه مطلب


[ یک شنبه 12 شهریور 1396  ] [ 4:07 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

❇️آوایی که شهید ثالث را یک عمر نماز شب خوان کرد

http://uupload.ir/files/tb62_1.jpg


❇️آوایی که شهید ثالث را یک عمر نماز شب خوان کرد

از نشانه های عبودیت و بندگی راز و نیاز و تضرع کردن به درگاه خالق یکتاست اما این مناجات زمانی به اوج ارزش و زیبایی می رسد که درخلو ت و تاریکی در دل شب بدور از هیاهوی روزانه باشد.

💠آیه:
وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ اسراء/79
و پاسی از شب را برای خواندن نماز بیدار باش

💠آینه:
حکایت؛ مرحوم شهید ثالث حاج ملا محمد صالح  می‏ فرمود که مرحوم شیخ جعفر کبیر به قزوین آمد و در منزل ما ساکن شد و چند روزی آنجا بود، پس شب او در گوشه‏ای می خوابید و من هم در گوشه می خوابیدم چون مقداری از شب گذشت ، دیدم که شیخ جعفر مرا صدا می‏کند که بلند شو و نماز شب  بخوان، بیدار شدم و عرض کردم: بلی بر می‏خیزم و شیخ از من رد شد و من  دوباره خوابیدم ناگاه بر اثر شنیدن صداهائی متاثر کننده از خواب بلند شدم و دنبال صدا رفتم، چون نزدیک رسیدم دیدم که جناب شیخ با نهایت تضرع و بی قراری به مناجات و گریه اشتغال دارد پس صدای آن جناب چنان سوزناک و خالصانه بود که در من اثر کرد و از آن شب تا به حالا که بیست و پنج سال می‏گذرد هنوز آن شب در ذهنم فراموش نشده و هر شب بر می‏خیزم به یاد آن شب به مناجات با قاضی الحاجات می پردازم و نماز شب را بجا می آورم . 1
صدا زدند که برگ صبوح ساز کنید
به ساز مرغ سحر ترک خواب ناز کنید2

1. با اقتباس و ویراست از کتاب  مردان علم در دنیای عمل
2. شهریار




ادامه مطلب


[ جمعه 10 شهریور 1396  ] [ 9:50 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

✳️صف اهل سنت برای دست بوسی عالم شیعه

http://uupload.ir/files/6a9z_1.jpg


✳️صف اهل سنت برای دست بوسی عالم شیعه

💠آیه:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا مریم/96

خدای رحمان کسانی را که ايمان آورده‌اند و کارهای شايسته کرده‌اند، محبوب همه (دل‌ها) می‌گرداند.

💠آینه:
حکایت؛ یکی از بزرگان نقل می‌کند
مرحوم سید محسن امین عاملی را در تشییع‌جنازه یکی از بزرگان علماء سنی دیدم با سرعت به سویش شتافتم سلام کرده و دستش را بوسیدم و دنبال او حرکت کردم تا آنکه به مسجد اموی رسیدیم، مسجد مملو از جمعیت شد، سید بر آن جنازه نماز خواند. پس از نماز مردم می‌خواستند دست سید را ببوسند تا آنجائی که گاهی یک نفر دست سید را می‌بوسید و می‌رفت و جهت بوسیدن دست سید دوباره برمی‌گشت، از این مقام سید بسیار تعجب کردم و با خود گفتم، چرا این‌همه سنی به صف می‌شوند تا دست یک عالم شیعی را می‌بوسند؟!

از سید به خاطر این‌همه احترام که نسبت به او می‌شد سؤال کردم، فرمودند: این نتیجه ده سال خوش‌رفتاری و معاشرت و سلوک با مردم است بعداً فرمودند: من وقتی به شام آمدم، بعضی از نادان‌ها سخت‌ترین دشمنان را بر من شوراندند و هر وقت در خیابان راه می‌رفتم فرزندان خود را دستور می‌دادند که به من سنگ بزنند و بعضی‌اوقات عمامه‌ام را از عقب می‌کشیدند و من بر همه آزارها صبر می‌کردم و طبق فرامین الهی با آن‌ها خوش‌رفتاری کرده و آن‌ها را احترام نمودم و در تشییع‌جنازه آن‌ها شرکت می‌کردم و به عیادت مریض‌های آنان می‌رفتم، جویای احوال آن‌ها می‌شدم و با آن‌ها با خوش‌رفتاری و مهربانی صحبت می‌کردم تا آنکه دشمنی آن‌ها مبدل به دوستی شد. 1

درد ستانی کن و درماندهی
تات رسانند به فرماندهی2

1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهایی از اخلاق اسلامی
2.  نظامی گنجوی




ادامه مطلب


[ جمعه 10 شهریور 1396  ] [ 9:41 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

🌸🌼 يا نماز يا گناه

http://uupload.ir/files/utpq_2.jpg

🌸🌼 يا نماز يا گناه  

چگونه ممكن است كسي روزها نماز بخواند و شب‌ها دزدي كند؟! مگر قرآن نفرموده است كه «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ؛  نماز بگزار كه نماز تو را از زشتي‌ها بازمي‌دارد و ياد بزرگ خدا است. و خدا مي‌داند كه شما چه مي‌كنيد؟» چرا نماز، اين مرد را از زشتي بازنمي‌دارد؟ چرا هم نماز مي‌خواند و هم دزدي مي‌كند؟
خبر را به گوش پيامبر(ص) رساندند. فرمود: «او به‌زودي، يكي را ترك خواهد كرد. يا نماز را يا دزدي را.»
چندي گذشت. روزي مسلمانان، آن مرد را ديدند كه در مسجد نشسته است و خدا را عبادت مي‌كند، اما سخت رنجور و نحيف شده است. پرسيدند: تو را اين‌گونه نديده بوديم. آيا بيمار شده‌اي؟
 گفت: نه. من از هر چه زشتي و گناه است توبه كرده‌ام، و آنچه از مردم ربوده‌ام، بازگردانده‌ام. اكنون نيز خود را كيفر مي‌دهم تا گوشت‌هايي كه به‌حرام در بدنم روييده است، آب شود.

منبع : رضا بابايي ؛ نماز در حكايت‌ها و داستان‌ها ؛ ص 55




ادامه مطلب


[ چهارشنبه 8 شهریور 1396  ] [ 6:20 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]