برای درک فضیلت نماز اول وقت – وارد شبستان مسجد شدم...

از شیخ رجبعلی خیاط نقل شده است که: «شبی حوالی غروب از نزدیک مسجدی در اوایل خیابان سیروس تهران عبور میکردم – برای درک فضیلت نماز اول وقت –وارد شبستان مسجد شدم دیدم شخصی مشغول اقامه نماز است و هالهای از نور اطراف سر او را گرفته، پیش خود فکر کردم که بعد از نماز با او مأنوس شوم ببینم چه خصوصیاتی دارد که چنین حالتی در نماز برای او پدیدار است.
پس از پایان نماز همراه او از مسجد خارج شدم نزدیک در مسجد، وی با خادم مسجد بگو مگویی پیدا کرد و به او پرخاش کرد و به راه خود ادامه داد، پس از عصبانیت دیدم آن هاله نور از روی سرش محو شد! »
منبع:
کتاب کیمیای محبت، حجتالاسلام محمدی ری شهری
ادامه مطلب
وظیفه بندگى ...

عابدى در بنى اسرائیل از مردم کناره گیرى کرد و مدّت هفتاد سال مشغول عبادت شد.
خداى علیم ملکى را نزد او فرستاد و فرمود: عبادات تو قبول نمى شوند و خودت را دچار مشقّت منماى و جِد و جَهد مکن !!
عابد در جواب گفت : چون آنچه به من واجب است عبودیّت و بندگى مى باشد. لذاباید وظیفه خود را همیشه انجام دهم . ولى قبول شدن و قبول نشدن موکول به معبود من است !
وقتى آن مَلک مراجعت نمود، خداوند متعال فرمود: عابد چه گفت ؟ مَلک گفت : پروردگارا تو عالمترى که او چنان و چنین گفت .
خداى سبحان فرمود: نزد آن عابد برو و بگو: ما طاعات تو را به خاطر این نیّت ثابتى که دارى قبول کردیم.
بله ، وظیفه ما بندگى است
تفسیر آسان : ج 1، ص 21، نقل از غرائب القران ، شرح سوره حمد
ادامه مطلب
اثر چشم چرانی

حاج حسن توکّلی میگوید: سوار اتوبوس واحد شدم، در محدوده میدان فردوسی تهران، ماشین نگه داشت و جمعیتی سوار شدند، ناگهان دیدم راننده و همه جمعیت، همه زن هستند، حتی بغل دست من زنی نشسته است! خودم را جمع کردم، فکرکردم اشتباهی سوار شدهام و این اتوبوس کارمندان است. در ایستگاه بعدی اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد، بعد از آن دیدم همه جمعیت مرد شدند. نزدشیخ رجبعلی خیاط رفتم، ایشان فرمود: «دیدی همه مردها زن شده بودند! چون مردها به آن زن توجّه داشتند [و به آن زن نامحرم خیره شده بودند] همه زن شدند.» 1
1 کیمیای محبت، یادنامه شیخ رجبعلی خیاط (نکوگویان) ، محمدمحمدی ری شهری، ص164.
ادامه مطلب
غزوه ذات الرّقاع
غزوه ذات الرّقاع
بیش از پنج سال بود که رسول خدا(ص) از مکه معظمه به مدینه هجرت کرده بودند جنگهای مهم بدر و احد و احزاب را باهمه سختی ها و مشکلاتش پشت سر گذاشته بودند در این هنگام خبر آوردند که قبیله های غطفان و بنی محارب و انمار و ثعلبه تدارک جنگ می بینند و خود را آماده می کننده تا به مدینه حمله کنند!
پیامبربزرگ اسلام با لشگری مرکب از هفتصد مرد جنگی بسوی آنان روانه و در ذات الرّقاع فرود آمدند طرفین صف آرائی کرده و آماده جنگ شدند.
دلهره و نگرانی بر دشمن غلبه کرده و بیم و هراس دلهای آنها را پر کرده بود بعضی از مشرکین که شتابزده از مسیر لشگر اسلام فرار کرده بودند زنانشان به اسارتمسلمانها درآمده بود.
لحظات بسیار حساسی بود در این هنگام مسلمانها متوجه شدند که وقت نماز ظهر است و باید این فریضه الهی را انجام دهند لشگر دشمن مقابل آنها در طرف قبله قرار دارد.
پیامبراسلام جلو ایستاد مسلمانان پشت رسول خدا(ص) به تماز ایستادند و نماز ظهر را به جماعت خواندند و کفار از دور آنها را می دیدند و رکوع و سجودشان را مشاهده می کردند.
بعداز نماز کفار متوجه شدند که این عبادت ، آنها بوده ، گفتند ای کاش در حال نمازشان حمله می کردیم و آنها را از بین می بردیم! یکی از آنها گفت نگران نباشید اینها غیر از این نماز یک نماز دیگر که وقتی مشغول آن شدند ما حمله می کنیم در این هنگام جبرئیل امین نازل شد و این آیه مبارکه را آورد :
وَاِذاکُنْتَ فیهِم فَاَقَمت لَهُمُ الصَّواة فَلتَقُم طائِفةٌ مِنْهُم مَعَکَ وَلْیَأخُذُوا اسلِحَتَهُم فَاِذا سَجَدُوا فَلیَکونُو مِن وَرائِکُم الخ سوره نساء آیه 102
کهخلاصه معنی آیه مبارکه اینست که وقت نماز، مسلمانها باید دو فرقه شوند وقتیپیامبر اکرم به نماز ایستاد یک عده از مسلمانها با اسلحه شان بیایند اقتداکنند و رکعت اول را با پیامبر (ص) بخوانند و در رکعت دوّم قصد فرادی کنندو نماز را سلام دهند.
وبرونددر مقابل کفار قرار بگیرند و آن عده دیگر مسلمانها که نماز نخوانده اند بیایند و در رکعت دوّم با پیامبر اکرم(ص) اقتدا کنند و وقتی که رسول خدا خواست سلام دهد اینها بلند شوند و رکعت دوّم نماز را خودشان بخوانند که اینگونه نماز را نماز خوف می نامند و این یک معجزه ای بود از رسول اکرم (ص)که آن حضرت نماز ظهر را با همه اصحاب با جماعت خواند و کفار چون مشاهده کردند تصمیم گرقتند که در نماز عصر حمله کنند این آیه نازل شد و حضرت نماز عصر را به این کیفیت انجام دادند و تمام نقشه های کفّار نقش بر آب شد.
آنهانماز را در اول وقت با جماعت در مقابل دشمن بجا آوردند و بعد از به جنگ پرداختند و دشمن را تارو مار کردند و غنائم بسیاری هم نصیب آنها گردید
(منبع تفسیرمنهج الصادقین ج 3 ص100)
ادامه مطلب