با رسول خدا به انتظار وقت نماز در مسجد (نشسته) بودیم که...

 با رسول خدا به انتظار وقت نماز در مسجد (نشسته) بودیم که...

 25847973163173798779.jpg

 حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

 با رسول خدا به انتظار وقت نماز در مسجد (نشسته) بودیم.در این بین مردی برخاست و گفت: ای رسول خدا! من گناهی کرده ام.(برای آمرزش آنچه باید بکنم؟)

 پیامبر خدا(ص) روی از او برگرداند (و چیزی نگفت و مشغول نماز شد) هنگامی که نماز تمام شدهمان مرد برخاست و سخن خود را تکرار کرد.

 پیامبر خدا(ص) در پاسخ فرمود: آیا هم اینک با ما نماز نگزاردی، و برای آن به خوبی وضو نگرفتی؟

 عرض کرد: بلی چنین کردم.

 فرمود: همین نماز، کفاره و سبب آمرزش گناه تو خواهد بود.[1]

 عن علی بن ابی طالب علیه السلام:کنا مع رسول الله فی المسجد ننتظر الصلاة، فقام رجل فقال: یا رسول الله انی اصبت ذنبا، فاعرض عنه فلما قضی النبی صلی الله علیه و آله الصلاة قام الرجل فأعاد القول فقال النبی صلی الله علیه و آله: الیس قد صلیت معنا هذه الصلاة و أحسنت لها الطهور؟ قال: بلی.قال صلی الله علیه و آله: فإنها کفارة ذنبک.

[1] بحار، جلد82، ص 319
 برگرفته از کتاب خاطرات امیرمؤمنان نوشته استاد شعبانعلی خانصنمی

 


ادامه مطلب


[ جمعه 9 بهمن 1394  ] [ 6:10 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نخستین نماز پس از بعثت به جماعت

نخستین نماز پس از بعثت به جماعت
 
44995396167024059794.jpg
بیست و هفت رجب را فرشتگان، هلهله کنان جشن گرفتند و به هم تبریک گفتند؛ چون جرقه نور نبوت بر قلب نورانی حضرت محمّد صلی الله علیه و آله تابیده بود. از این رو، سر به سجده گذاشتند و خدا را برای این نعمت بزرگ ستودند.
حال، پیامبر با کوله باری از وظیفه سنگین نبوت بر دوش، پیام آور اسلام بود. رسول خدا، فرشته سپید را دید که از آسمان به سویشمی آید. خود را برای دریافت وحی آماده کرد. فرشته سلام داد و پیامبر پاسخ گفت. جبرئیل آمده بود تا نماز را به پیامبر خدا بیاموزد. پیامبر از اینکه می دانست خدا را چگونه و به چه شکلی عبادت کند، شادمان بود؛ آن گونه که خدامی خواهد، نه آن گونه که خود می پسندد. جبرئیل نخست وضو گرفت و بدین گونه آن را به پیامبر خدا آموخت. پیامبر نیز خود را به چشمه آب رساند و آن گونه که آموخته بود، وضویی ساخت. سپس منتظر ماند تا جبرئیل نماز را به او بیاموزد. حال دیگر نماز را از فرشته وحی آموخته بود. او دیگر تکلیف خود را می دانست. باید پنج نوبت نماز را در شبانه روز، برپا می کرد و دیگر مسلمانان نیز همین طور. این تکلیفی بود که شامل همه مسلمانان می شد.
حالزمان آن بود که نخستین نماز پس از بعثت به جماعت و پشت سر رسول خدا اقامه شود. پیامبر جلو ایستاد و جبرئیل، دو رکعت نماز به او اقتدا کرد. حالا با نور نماز، احساس معنویت بیشتری می کرد. در هاله ای از شادی و شعف، به سوی منزل بازگشت. از اینکه برای همسرش خدیجه نماز را به ارمغان می برد، بسیار خوشحال بود. وقتی به منزل رسید، در زد. خدیجه در را گشود و چشم انتظار پیامبر بود. حضرت محمد صلی الله علیه و آله نماز را به او مژده داد. آن لحظه ملکوتی برای خدیجه نیز، وصف ناشدنی بود. پیامبر و همسرش، دیگر صبر نکردند و به سرعت کنار همان چشمه ای آمدند که جبرئیل وضو را به پیامبر آموخته بود. هر دو وضو گرفتند و دو رکعت نماز به جا آوردند. مدتی بعد علی بن ابی طالب علیه السلام نیز به جمع نمازگزاران پیوست.1

1. احمد بن حسین بیهقى، دلائل النبوة، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1361، ج 1، ص 268.
 

ادامه مطلب


[ پنج شنبه 8 بهمن 1394  ] [ 10:17 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

سیخائیل و رابطه او با نماز گزاران

سیخائیل و رابطه او با نماز گزاران

 57860914663619637907.jpg

در روایات بسیار مهمی که در کتاب پر قیمت امالی صدوق نقل شده،چنین می خوانیم:

برای خداوند مَلکی به نام «سیخائیل» برای نمازگزاران از پیشگاه حضرت حق برات آزادی می گیرد.چون مردم مؤمن وارد صبح شوند و وضو بگیرند و نماز صبح را به جای آورند،از خداوند مهربان برای آنان براتی می‌گیرد که بر آن نوشته:
من خدای ابدی و باقی هستم،بندگان و کنیزان،من شما را در حفاظت خود قرار می دهم.قسم به عزت و جلالم شما را منکوب نمی کنم،گناهان شما را تا ضهربخشیدم.

وقتی‌ نماز‌ظهر را می‌خوانند براتی‌برای‌آنان می‌گیرد که بر آن‌نوشته:


من خدای قادرم،بندگان و کنیزان من،سیئات شما را به حسنات تبدیل
کردم و گناهانتان را آمرزیدم و با رضا و خشنودی خود،شما را به خانه
جلالم وارد کردم.

منبع:امالی صدوق-مستدرک الوسائل-ج3-ص81

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 8 بهمن 1394  ] [ 7:46 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

بسم الله و عبور از رودخانه

بسم الله و عبور از رودخانه

90634256433680218712.jpg

یک نفر برای شنیدن وعظ و سخنرانی به شهر می رفت اما رودخانه ای سر راهش بود و او بواسطهنداشتن وسیله شخصی و سوار شدن بر قایق کرایه ای اغلب اوقات دیر به مجلس سخنرانی می رسید.
روزی واعظ در اهمیت بسم الله الرحمن الرحیم صحبت می کرد، تا اینکه به این جمله رسید: ای مردم در این آیه اسم اعظم خداوند ذکر شده است نکات مهمی در این اسم مطرح است و فواید زیادی هم بر آن مترتب است، حتی اگر کسی بسم الله بگوید، می تواند از روی آب عبور کند.
آن مرد بیدار دل، خوشحال شد و پنداشت کارش آسان گردیده است، لذا تصمیم گرفت روز بعد بسم الله بگوید و از روی آب عبور کند. صبح روز بعد، وقتی کنار رودخانه رسید، قایقی برای رفتن به آن طرف رودخانه نبود، او هم بسم الله گفت و از روی آب گذشت.
بعد از چند روزی به فکر افتاد که به خاطر سپاسگزاری از واعظ، او را به خانه اش مهمان کند. اما قایقی حاضر نبود، به همین خاطر از واعظ خواست با هم بسم الله بگویند و از روی آب عبور کنند.
مرد بیدار دل بسم الله گفت و به طرف دیگر رودخانه رفت و از آن طرف فریاد زد و از واعظ خواست بیاید.
واعظ گفت: من نمی توانم از روی آب بیایم.
مرد بیدار دل با تعجب گفت: همان مطلبی را که به من آموختی، به آن عمل کن.
واعظ گفت: آن چیزی که همرا تو هست با من نیست و آن ایمان به بسم الله الرحمن الرحیم است.
صداقت و اخلاص و ایمان وسایلی هستند که انسان را به سرمنزل مقصود می رسانند، دانش و علم تنها برای رسیدن به مقصود کفایت نمی کند.
اخلاق و احکام-ص418


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 8 بهمن 1394  ] [ 7:43 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]