شهید قدّوسى (ره )

دوستان و آشنایان شهید قدوسى (ره )، آن عالمِ مجاهد قدر ناشناخته ؛ درباره وى چنین نوشته اند:
((... او حتّى به مستحبّات ومکروهات ، بسیار اهمیّت مى داد. نماز شب را براى روحانى لازم مى دانست . یک شب در مسجد گوهر شاد با نگرانى خاصّى مى فرمود: برایم بسیار ناگوار و غیر منتظره بود که شنیدم ؛ یکى از اساتید مدرسه [حقّانى ] مقیّد به نماز شب نیست . با ایشان صحبت کردم ، معلوم شد سبکى معده را در شب رعایت نمى کند.(1)
((... تَهَجّد و نماز شب ، و دعاهاى متنوّع و مأ ثور، جایگاه خاصّى نزد او داشت . کمتر مجلسى بود که قدوسى در آن سخن گوید: ولى نماز شب و اهمیّت آن مطرح نشود. او معتقد بود طلبه اى که نتواند خواب و بستر گرم را رها کرده ، براى نماز شب از آن بگذرد، در آینده از خیلى چیزها نخواهد گذشت ... او ریا را آفت اخلاص مى دانست و در عین حال مى گفت : گاهى شیطان با همین حربه ریا، نفس را بر شما حاکم مى سازد. و به اسم این که ((شاید ریا شود)) مانع نماز شب شما مى شود و جلو مناجات و دعاى شما را مى گیرد...
عصر روز عرفه ، با این که براى درس اهمیّت فوق العاده اى قائل بود، کلاسها را تعطیل مى کرد تا طلاّب ، دعاى ((عرفه )) بخوانند. براى محصّلین پیک نیک مسجد ((جمکران )) تشکیل مى داد تا در آن مسجد دعا و نماز برگزار شود. محبوبترین و والاترین محصّل مدرسه ، مطرح مى کردند، اگر به جاى نماز شب و دعا به مطالعه پرداخته شود، بهتر خواهد بود؛ مى گفت : ولى حضرت آیة اللّه العظمى خمینى مى فرمودند: نماز شب وقت چندانى نمى گیرد و بدین وسیله ضرورت تعبّد را در کنار تعلّم ، گوشزد مى کرد. او مى گفت : طلبه اى که هنگام نماز شب بیدار باشد و نماز شب نخواند از اشرار خواهد بود.))(2)
((... این مرد بزرگ و مربّى نمونه ، نماز شبش ترک نمى شد و هر وقت شب بیدار مى شد تجدید وضو مى کرد و بعد مى خوابید، چون خود را در محضر خداوند مى دید.))(3)
خوشا به حال این ستارگان پر نور شبهاى ظلمانى و مصادیق این دو آیه شریفه :
((کانُوا قَلیلاً مِنَ الْلّیْلِ ما یَهْجَعُونَ، وَ بِالاَْسْحارِهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ)).(4)
- شبها اندکى مى خفتند و سحرگاهان آمرزش مى خواستند.
امام على علیه السلام ، درباره این گونه انسانها مى فرماید:
- ((خوشبخت و سعادتمند آن که : فرائض پروردگار خویش را انجام دهد. رنجها را - مانند سنگ آسیا - خورد کند. شب هنگام از خواب دورى گزیند. آنگاه که سپاه خواب حمله مى آورد، زمین را فرش و دست خود را بالش قرار مى دهد، در زمره گروهى که بیم روز بازگشت ، خواب از چشمشان ربوده و پهلوهاشان از خوابگاهشان جا خالى کرده است و لبهایشان به ذکر پروردگارشان در زمزمه است . ابرهاى گناهان بر اثر استغفار مداومشان بر طرف شده است . آنانند حزب خدا، همانا تنها آنان رستگارانند.(5)
1-یادنامه شهید آیت اللّه قدوسى : 76، 77.
2-یادنامه شهید آیت اللّه قدوسى : 129 - 130. شایان ذکر است که مرحوم قدّوسى چندین سال مدیریّت مدرسه ((حقّانى )) را به عهده داشتند و به بهترین وجه آن را اداره کردند و طلاّب فاضل و متعهّدى تربیت کرده و پرورش دادند.
3-همان : 66.
4-سوره ذاریات : 17 - 18.
5-سیرى در نهج البلاغه : 246.
ادامه مطلب
نماز همه چیز ماست

یکى از اسراء نمازش که تمام شد، سربازش عراقى صدایش کرد و گفت :
- شماها از نماز خواندن خسته نمى شوید؟ همیشه مى بینم چند نفر در حال نماز هستید،
حتى شبها و نیمه شبها، شما خواب ندارید؟ آن برادر با آرامش رو به سرباز عراقى کرد و جواب داد:
- ما به خاطر همین نماز اینجا اسیر شده ایم . نماز همه چیز ماست . نماز نور چشم ماست.[1]
[1] . زخم شقایق ، ص 5.
ادامه مطلب
غلامی که در حال نماز شهید شد
غـلامسـیاهى که شبانى مى کرد: «اسود راعى » که مزدور و شبان مردى از یهودیان خیبر بود در مـوقـع محاصره یکى از قلعه هاى خیبر با گوسفندانى که همراه داشت , نزدرسول خدا(ص ) آمد و اسـلام آورد, سـپـس بـه رسـول خـدا گـفـت : من مزدور و صاحب این گوسفندان بوده ام و این گـوسـفـنـدان نزد من امانت است, اکنون چه کنم ؟ رسول خدا گفت :گوسفندان را رو به قلعه صـاحـبـشـان بـزن تـا به آن جا بروند او برخاست و مشتى ریگ برگرفت و برگوسفندان پاشید و گفت :بروید که من به خدا قسم دیگر با شمانیستم . گوسفندانچنان که گویى کسى آنها را مى راند, داخل قلعه شدند, سپس «اسود» بااهل همانقـلـعه جنگید, در همان حال سنگى به وى اصابت کرد و او را کشت , در حالى کههنوز یک رکعت نماز نخوانده بود, بدین گونه اسلام او را رستگار ساخت نام این غلام را «اسلم » نوشته اند و ضمن شهداى خیبر نام برده شده است .
ادامه مطلب
نماز ریائی
ابن طاووس از یکی از پارسایان نقل کرده نمازهای سی ساله خود را کهدر صف اول جماعت به جای میآوردم اعاده کردم و سبب اعاده آنها آن بود ، روزی به خاطر عذری دیر به مسجد آمده و محل خالی در صف اول نیافته که به ایستم ناچار در صف دوم اقتدا کردم در خاطرم احساس شرمندگی نموده که مردم پساز سی سال مرا در صف دوم مشاهده میکنند ، دانستم همه نمازهای سی ساله من توام با ریاکاری بوده و از اینکه مردم مرا در صف اول می دیده و مصداق سابقان در خیرات میدانسته لذت می بردم.
کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 13
ادامه مطلب