مسجد کوفه آمدم برای ساختن مناره نه برای دو رکعت نماز با حضور قلب

مسجد کوفه آمدم برای ساختن مناره نه برای دو رکعت نماز با حضور قلب

53124722884605560347.jpeg

سیدنعمت الله جزائری در کتاب انوار نعمانیه می‌نویسد: یکی از دوستان مورد اعتماد و عادلم گفت با خود فکر کردم که در حدیث وارد شده هر کس دو رکعت نماز او قبول شود عذاب نمی‌شود. تصمیم گرفتم به مسجد کوفه بروم در آنجا دو رکعت نماز با حضور قلب بخوانم و خود را از وساوس شیطان خالی نمایم، ناگاه به خاطرم گذشت که مسجد کوفه مناره ندارد، اگر کسی بخواهد مناره‌ای برای آن بسازد از کجا سنگ و گچ تهیه کند، بالاخره به فکرم رسید که از فلان محل بهترمی‌شود، تهیه نمود، کم‌کم تعیین کردم که در چند روز این مناره تمام می‌شودو سر مناره را چگونه می‌سازند.

همین‌کهدو رکعت نماز تمام شد. متوجه شدم من هم از ساختمان مناره فارغ شده‌ام. فهمیدم به مسجد کوفه آمدم برای ساختن مناره نه برای دو رکعت نماز با حضور قلب.[1]

[1] . پند تاریخ، ج5، ص221.


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 7:25 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

لطایف نماز(دیگری را بفرست)

لطایف نماز(دیگری را بفرست)

72510806263243028239.jpeg

دیگری را بفرست
مردعربی صبح به مسجد آمد تا نماز بخواند ؛ کمی هم عجله داشت . چون به جماعت ایستاد ، امام جماعت بعد از سوره حمد ، سوره نوح را شروع به خواندن کرد ، تا رسید به این آیه که مضمون معنایش چنین بود : 
« ما به نوح امر کردیم که برای هدایت بسوی مردم برو... » اتفاقا باقی آیه از یادش رفت و سکوت او طولانی شد . مرد عرب که حوصله اش سر رفته بود و تعجیل هم داشت گفت : « اگر نوح نمی رود ، دیگری را بفرست و ما را خلاص کن ! »


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 7:24 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ترک نماز و دیدار با امام زمان ( ع )

ترک نماز و دیدار با امام زمان ( ع )

69191983133761500900.jpg

استاد بزرگوار آیة الله حائرى (دامة برکاته) مى فرماید:

«از جمله قضایاى عجیبى که در زمان خودم دیدم،این بود که گفتند:در قم مردى است به نام آقاى اشکانى واو خدمت حضرت حجت علیه السلام مى رسد .

من یک روز عصر ظاهرا با جناب آقاى حاج شیخ عبدالوهاب روحى که رفیق پنجاه ساله من است و جناب آقاى حاج مهدى اخوى خدمت این مرد که منزل او در خیابان ایستگاه راه آهن بود،رفتیم .

مردى پیر و نورانى بود و آثار حقیقت و درستى در جبهه او واضح و روشن بود.
ما داستان تشرف را از او پرسیدیم گفت: «من نظامى بودم و در مدرسه نظام کشور ترکیه نیز تحصیل کرده ام،

مدتها در قشون بودم .یک زمانى در تهران پاى منبر بودم .

مبلغ دستورى را براى کسى که بخواهد به خدمت حضرت ولى عصر (عج) برسد،ذکر کرد و من دستور آن دستور را عمل کردم و خدمت حضرت رسیدم و حوایج خود را عرض کردم.»

پس از آنکه مرد نورانى دستور را بدون مضایقه و تردید براى ما نقل کرد .

من از او دو سوال کردم : یکى آنکه آیا به طور معاینه خدمت آقا رسیدى ؟ معلوم شد به طور مکاشفه مى رسیده است.

سوال دوم این بود که شما چه خصوصیت اخلاقى داشتید؟ گفت:من در هیچ اوضاع و شرایطى نماز خود را ترک نمى کردم و دیگر اینکه به احدى ظلم و ستم نکرده ام. " 1 ".

پی نوشت :
1- عنایات حضرت مهدى موعود(عج)به علماء و مراجع تقلید ص 114

 


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 7:23 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

اولین دستورى که بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل گردید

اولین دستورى که بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل گردید

33319532987814038499.jpg

اولین دستورى که بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل گردید دستور نماز بود، به این ترتیب در همان روزهاى نخست بعثت ، روزى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در بالاى شهر مکه بود که جبرئیل نازل گردید و به با پاىخود به کنار کوه زد چشمه آبى ظاهر گردید، پس جبرئیل براى تعلیم آن حضرت باآن آب وضو ساخت و رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به دنبال او از آن آب وضو گرفت ، آنگاه جبرئیل نماز را تعلیم آن حضرت نمود و نماز خواند.
پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) پس از این جریان به خانه آمد و آنچه یاد گرفته بود به حضرت خدیجه و على (علیه السلام ) یاد داد و آن دو نیز نماز خواندند.
از آن پس گاهى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) براى خواندن نماز به دره هاى مکه مى رفت و على (علیه السلام ) نیز به دنبالاو بود و با او نماز مى گذارد.
گاهى هم مطابق نقل برخى از مورخین به مسجد الحرام یا در منى مى آمد و با همان دو نفرى که به او ایمان آورده بودند ((على (علیه السلام ) و خدیجه (علیه السلام ))) نماز مى خواند.

 داستانهایی از رسول خدا (جلد 1) "تالیف : قاسم میر خلف زاده"


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 7:22 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]