آب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز بخوانم

آب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز بخوانم

87649007832975939878.jpg;

 

هنگامی امام حسن عسکری(علیه السّلام) در بستر بیماری بود و آخرین لحظات عمر شریفش را سپری می کرد مقداری دارو جوشانده خدمت حضرت آوردند تا میل کند.فرمود: ((وقت نماز صبح است. اول مقداری آب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز بخوانم.))آب آوردند و امام وضو گرفت و نماز صبح را بجا آورد و لحظاتی بعد روح مقدسش به عالم بقا پرواز کرد.
(منتهی الامال /ج۲/ص۴۱۲)


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 24 دی 1394  ] [ 6:06 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

پیراهن متبرک‏

پیراهن متبرک‏

عکس های بسیار زیباودیدنی حرم امام رضا

  از منظر حضرت رضا(ع) نه تنها نماز و نمازگزاران ارزشمند هستند بلکه لباسهائى هم که با آن نماز خوانده مى‏شود امتیاز ویژه‏اى دارد. اسماعیل بن على برادر دعبل خزاعى مى‏گوید: آن حضرت بهبرادر دعبل پیراهنى را هدیه داده و فرمود: دعبل! این پیراهن را قدر بدان وخوب محافظت کن! که من در آن هزار شب و هر شبى هزار رکعت نماز خوانده‏ام و در آن هزار ختم قرآن به جاى آورده‏ام. احتفظ بهذا القمیص فقد صلیت فیه الف لیلة کل لیلة الف رکعة و ختمت فیه القرآن الف ختمة.(1)
1. بحارالانوار، ج 79، ص 309.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 24 دی 1394  ] [ 6:05 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ماجراى نماز عید

ماجراى نماز عید

48610844416411094271.jpg;

   از مهمترین حوادث سیره امام رضا(ع) حرکت آنحضرت به مصلاى نماز عید مى‏باشد که آن بزرگوار اهمیت نماز و تأثیر آن در جامعه و آثار پربار نمازهاى دسته جمعى و قدرت تحول آفرینى آنرا به مسلمانانو زمامداران ثابت نمود. ماجرا از این قرار بود که روز عیدى مأمون از امام (ع) تقاضا کرد که نماز عید را با مردم بخواند، تا براى مردم اطمینان بیشترىدر امر ولایتعهدى پیدا شود. امام پیغام داد که: «قرار ما بر این بوده که در هیچ کار رسمى دخالت نکنم. بنابراین مرا از اقامه نماز عید معذوربدار! مأمون اصرار کرد که: مصلحت در این است که شما این نماز با اهمیت را اقامه کنید تا هم موضع ولایتعهدى تثبیت شود و هم فضل و عظمت شما آشکارتر گردد، امّا امام نپذیرفت. مأمون که دست بردار نبود پیک‏ها و پیغام‏هاى متعددى براى متقاعد کردن امام براى حضرتش فرستاد، هنگامى که امام رضا(ع) پافشارى خلیفه را احساس کرد به او فرمود: اگر قرار است که من حتماً به نماز بروم مناین فریضه الهى را طبق سیره پیامبر و روش امیرمؤمنان على(ع) اقامه خواهم کرد!
مأمون گفت: هر طور که دوست دارى آن طور عمل کن اختیار با شماست!
آنگاه دستور داد: سرداران و تمام مردم صبح روز عید در مقابل منزل مسکونى حضرت رضا(ع) اجتماع نمایند. با انتشار این خبر مردم مرو مشتاقانه براى شرکتدر مراسم و بهره‏گیرى از وجود حضرت رضا(ع) خود را آماده کردند. هنگامى که خورشید طلوع نمود حضرت غسل کرد و عمامه سفیدى را که از پنبه تهیه شده بود بر سر مبارک گذاشت و یک سر آن را روى سینه و سر دیگر را میان دو شانه انداخت. و مقدارى هم بوى خوش بکار برد. دامن را به کمر زد و به همه پیروان ودوستدارانش دستور داد چنان کنند. آن گاه عصاى پیکان دارى به دست گرفت و ازمنزل بیرون آمد. آن حضرت در حالى که پابرهنه بود و پیراهن و سایر لباسهایشرا به کمر زده بود، به همراه غلامان و یاران نزدیکش - که آنان نیز چنین کرده بودند - به همین شکل از منزل به سوى مصلا حرکت کردند. موقع خروج از منزل، امام رضا(ع) سربه سوى آسمان بلند کرد و چهار تکبیر گرفت، این تکبیرهاآن چنان با صلابت و روحانیت خاصى ادا مى‏شد که گویى آسمان و در و دیوار بانواى امام(ع) هم نواهستند. سرداران، نظامیان و سایر مردم که با آمادگى و آراستگى تمام در بیرون منزل صف کشیده بودند، هنگامى که امام رضا(ع) و یارانش را به آن صورت مشاهده کردند به پیروى از امام رضا(ع) و هماهنگ با اوفریاد تکبیر سردادند.
شهر مرو یکپارچه فریاد تکبیر سرداد و به دنبال آن از گریه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بیت(ع) به لرزه درآمد. سرداران نظامى هنگامى که حضرت را با آن حال دیدند از مرکب‏هاى خود پیاده شدند و کفش‏هایشان را درآورده و کنار گذاشتند و به دنبال امام ناله زنان و تکبیر گویان به راه افتادند. حضرت رضا(ع) پیاده راه مى‏پیمود و هر ده قدم یک بار ایستاده و با نواى ملکوتى‏اش تکبیر مى‏گفت.
یاسر خادم مى‏گوید:در این حال ما خیال مى‏کردیم که آسمان و زمین و کوه با او هم‏آوا گشته است، شهر مرو یکصدا گریه و شیون بود، هیجان احساسات و شور و نوا همه جا را فرا گرفته و شکوه ایمان و تکبیر و نماز در پایتخت کشور اسلامى طنین انداز شده بود جلوه‏هاى مادّى و ظاهرى از ذهن‏ها و خاطره‏ها فراموش شده و آحاد جمعیت به آفریدگار هستى و پیروى از حجت الهى مى‏اندیشیدند و در صفهاى به همپیوسته به دنبال امام رضا(ع) به سوى مصلا مى‏شتافتند.
هنگامى که این خبر به مأمون رسید، فضل بن سهل به مأمون گفت: اگر لحظاتى دیگر وضع همین طورادامه یابد همه مردم مفتون و شیفته او خواهند شد و ممکن است با یک اشاره طومار حکومت را در هم بپیچند، مأمون احساس خطر کرده و از امام رضا(ع) عاجزانه درخواست نمود که از میانه راه به منزل برگردد و امام نیز کفشهاى خود را طلبیده و به منزل برگشت و فرمود: من که گفتم مرا از این کار معذور بدارید.(1) بلى نماز شکوهمند اولیاء الهى آن چنان قدرتى دارد که مى‏تواند کاخهاى ستم را به لرزه در آورده و بنیان طاغوتیان را از ریشه قطع کند و نماز عید حضرت(ع) اینگونه بود.
1. ارشاد مفید، ج 2، ص 264 و اصول کافى، مولد ابى الحسن الرضا(ع)، حدیث 7.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 24 دی 1394  ] [ 6:04 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

اقامه نماز باران‏

اقامه نماز باران‏

63666629388011851354.jpg;

  در ایامى که امام رضا(ع) در خراسان به سر مى‏برد مدتى قحط سالى شده و باران نیامد و خشک سالى پدیدار گشت. عده‏اى از منافقان و حاشیه‏نشینان مجلس مأمون از این حادثه سوء استفاده کرده و شایع نمودند که چونکه مأمون على بن موسى(ع) را ولیعهد خود گردانیده است و این امر را خداوند دوست ندارد به همین جهت باران قطع شده و برکات الهى نازل نمى‏شود.
مأمون در روز جمعه‏اى از امام تقاضا کرد که براى نزول باران ورحمت الهى دعا کند امّا امام رضا(ع) فرمود: روز دوشنبه براى اقامه نماز استسقاء بیرون خواهم آمد زیرا جدم رسول اللّه(ص) را به همراه امیرمؤمنان على(ع) در عالم رؤیا زیارت کردم و پیامبر به من فرمود: پسرم! تا روز دوشنبهصبرکن و سپس در آن روز به صحرا برو و از درگاه خداوند متعال طلب باران نما! خداوند باران رحمت خود را مى‏فرستد و مردم به عظمت و عزت تو در پیشگاهخداوند پى مى‏برند و به بزرگى مقامت واقف مى‏گردند.
روز دوشنبه فرا رسید مردم از خانه‏ها بیرون آمدند، امام رضا(ع) به صحرا رفت و مردم نیز گردآمدند و چشم به حرکات و سکنات آن حضرت دوختند امام دو رکعت نماز استسقاء را اقامه کرده و آنگاه بالاى منبر رفت و در خطبه بعد از حمد و ثناى الهى فرمود: الهم یا رب انت عظّمت حقّنا اهل البیت فتوسلوا بنا کما امرت و اهلوافضلک و رحمتک و توقعوا احسانک و نعمتک فاسقهم سقیاً نافعاً عاما غیر رایث ولاضائر ولیکن ابتداء مطرهم بعد انصرافهم من مشهد هم هذا الى منازلهم و مقارهم؛ خدایا! اى پروردگار من! تو حق ما اهل بیت را بزرگ شمرده‏اى این مردم به ما متوسل شده‏اند همچنان که خودت فرموده‏اى و به فضل و رحمت تو امیدوارند و چشم انتظار احسان و لطف تواند اینها را از باران سودمند و فراوان و بى‏ضرر و زیان خود سیراب گردان و این باران را پس از بازگشت آنان به خانه‏هایشان نازل فرما!
یکى از حاضرین در آن اجتماع مى‏گوید: به خدا سوگند همان لحظه حرکت ابرها در هوا شروع شد و رعد و برق پدید آمد، مردمبه جنب و جوش افتادند که تا باران نیامده به خانه‏هاى خود برگردند.
حضرت على بن موسى الرضا(ع) به آنان فرمود: آرام باشید! این ابر براى این منطقه نخواهد بارید براى فلان ناحیه مى‏رود، آن ابر رفت و ابر دیگرى به همراه رعد و برق آمد، مردم دوباره خواستند حرکت کنند، امام فرمود: این ابر نیز به فلان قسمت خواهد رفت، در حدود ده ابر به همین ترتیب آمد و از فضاى منطقه عبور کرد و هر بار امام (ع) فرمود: این ابر براى شما نیست. یازدهمین ابر از راه رسید. امام رضا(ع) فرمود: این ابر را خداوند متعال براى شما فرستاده است، در برابر فضل و کرم خداوند، شکر کرده و به سوى منازل خویش بازگردید تا شما به خانه نرسیده‏اید باران نخواهد بارید. آنگاه امام رضا(ع)از فراز منبر پائین آمده و مردم نیز به خانه هایشان رفتند، در همین هنگام بود که باران شدیدى نازل شده و تمام حوض‏ها، گودالها و نهرها را پر کرد و مردم با خوشحالى تمام مى‏گفتند: کرامتها و الطاف الهى بر فرزند رسول گرامى اسلام(ص) مبارک باد.
بعد از نزول باران و سیراب شدن زمین از برکات الهى و خوشحالى مردم، حضرت رضا(ع) به میان جمعیت آمده و آنان را موعظه کردهو به شکرگزارى از نعمتهاى الهى به درگاه پروردگار منان دعوت نمود.(1)
اینجاست که از ته دل و عمق جان خطاب به اهل بیت (ع) عرضه مى‏داریم: ارادة الرّب فى مقادیر اموره تهبط الیکم و تصدر من بیوتکم؛(1) اراده و مشیت پروردگار عالم در تدبیر امور جهان به سوى شما مى‏آید و از خانه ‏هاى شما به دیگر جاها مى‏رسد.

1. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 165.
2. الکافى، ج 4، ص 577.


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 23 دی 1394  ] [ 10:29 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]