آب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز بخوانم

هنگامی امام حسن عسکری(علیه السّلام) در بستر بیماری بود و آخرین لحظات عمر شریفش را سپری می کرد مقداری دارو جوشانده خدمت حضرت آوردند تا میل کند.فرمود: ((وقت نماز صبح است. اول مقداری آب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز بخوانم.))آب آوردند و امام وضو گرفت و نماز صبح را بجا آورد و لحظاتی بعد روح مقدسش به عالم بقا پرواز کرد.
(منتهی الامال /ج۲/ص۴۱۲)
ادامه مطلب
پیراهن متبرک

از منظر حضرت رضا(ع) نه تنها نماز و نمازگزاران ارزشمند هستند بلکه لباسهائى هم که با آن نماز خوانده مىشود امتیاز ویژهاى دارد. اسماعیل بن على برادر دعبل خزاعى مىگوید: آن حضرت بهبرادر دعبل پیراهنى را هدیه داده و فرمود: دعبل! این پیراهن را قدر بدان وخوب محافظت کن! که من در آن هزار شب و هر شبى هزار رکعت نماز خواندهام و در آن هزار ختم قرآن به جاى آوردهام. احتفظ بهذا القمیص فقد صلیت فیه الف لیلة کل لیلة الف رکعة و ختمت فیه القرآن الف ختمة.(1)
1. بحارالانوار، ج 79، ص 309.
ادامه مطلب
ماجراى نماز عید

از مهمترین حوادث سیره امام رضا(ع) حرکت آنحضرت به مصلاى نماز عید مىباشد که آن بزرگوار اهمیت نماز و تأثیر آن در جامعه و آثار پربار نمازهاى دسته جمعى و قدرت تحول آفرینى آنرا به مسلمانانو زمامداران ثابت نمود. ماجرا از این قرار بود که روز عیدى مأمون از امام (ع) تقاضا کرد که نماز عید را با مردم بخواند، تا براى مردم اطمینان بیشترىدر امر ولایتعهدى پیدا شود. امام پیغام داد که: «قرار ما بر این بوده که در هیچ کار رسمى دخالت نکنم. بنابراین مرا از اقامه نماز عید معذوربدار! مأمون اصرار کرد که: مصلحت در این است که شما این نماز با اهمیت را اقامه کنید تا هم موضع ولایتعهدى تثبیت شود و هم فضل و عظمت شما آشکارتر گردد، امّا امام نپذیرفت. مأمون که دست بردار نبود پیکها و پیغامهاى متعددى براى متقاعد کردن امام براى حضرتش فرستاد، هنگامى که امام رضا(ع) پافشارى خلیفه را احساس کرد به او فرمود: اگر قرار است که من حتماً به نماز بروم مناین فریضه الهى را طبق سیره پیامبر و روش امیرمؤمنان على(ع) اقامه خواهم کرد!
مأمون گفت: هر طور که دوست دارى آن طور عمل کن اختیار با شماست!
آنگاه دستور داد: سرداران و تمام مردم صبح روز عید در مقابل منزل مسکونى حضرت رضا(ع) اجتماع نمایند. با انتشار این خبر مردم مرو مشتاقانه براى شرکتدر مراسم و بهرهگیرى از وجود حضرت رضا(ع) خود را آماده کردند. هنگامى که خورشید طلوع نمود حضرت غسل کرد و عمامه سفیدى را که از پنبه تهیه شده بود بر سر مبارک گذاشت و یک سر آن را روى سینه و سر دیگر را میان دو شانه انداخت. و مقدارى هم بوى خوش بکار برد. دامن را به کمر زد و به همه پیروان ودوستدارانش دستور داد چنان کنند. آن گاه عصاى پیکان دارى به دست گرفت و ازمنزل بیرون آمد. آن حضرت در حالى که پابرهنه بود و پیراهن و سایر لباسهایشرا به کمر زده بود، به همراه غلامان و یاران نزدیکش - که آنان نیز چنین کرده بودند - به همین شکل از منزل به سوى مصلا حرکت کردند. موقع خروج از منزل، امام رضا(ع) سربه سوى آسمان بلند کرد و چهار تکبیر گرفت، این تکبیرهاآن چنان با صلابت و روحانیت خاصى ادا مىشد که گویى آسمان و در و دیوار بانواى امام(ع) هم نواهستند. سرداران، نظامیان و سایر مردم که با آمادگى و آراستگى تمام در بیرون منزل صف کشیده بودند، هنگامى که امام رضا(ع) و یارانش را به آن صورت مشاهده کردند به پیروى از امام رضا(ع) و هماهنگ با اوفریاد تکبیر سردادند.
شهر مرو یکپارچه فریاد تکبیر سرداد و به دنبال آن از گریه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بیت(ع) به لرزه درآمد. سرداران نظامى هنگامى که حضرت را با آن حال دیدند از مرکبهاى خود پیاده شدند و کفشهایشان را درآورده و کنار گذاشتند و به دنبال امام ناله زنان و تکبیر گویان به راه افتادند. حضرت رضا(ع) پیاده راه مىپیمود و هر ده قدم یک بار ایستاده و با نواى ملکوتىاش تکبیر مىگفت.
یاسر خادم مىگوید:در این حال ما خیال مىکردیم که آسمان و زمین و کوه با او همآوا گشته است، شهر مرو یکصدا گریه و شیون بود، هیجان احساسات و شور و نوا همه جا را فرا گرفته و شکوه ایمان و تکبیر و نماز در پایتخت کشور اسلامى طنین انداز شده بود جلوههاى مادّى و ظاهرى از ذهنها و خاطرهها فراموش شده و آحاد جمعیت به آفریدگار هستى و پیروى از حجت الهى مىاندیشیدند و در صفهاى به همپیوسته به دنبال امام رضا(ع) به سوى مصلا مىشتافتند.
هنگامى که این خبر به مأمون رسید، فضل بن سهل به مأمون گفت: اگر لحظاتى دیگر وضع همین طورادامه یابد همه مردم مفتون و شیفته او خواهند شد و ممکن است با یک اشاره طومار حکومت را در هم بپیچند، مأمون احساس خطر کرده و از امام رضا(ع) عاجزانه درخواست نمود که از میانه راه به منزل برگردد و امام نیز کفشهاى خود را طلبیده و به منزل برگشت و فرمود: من که گفتم مرا از این کار معذور بدارید.(1) بلى نماز شکوهمند اولیاء الهى آن چنان قدرتى دارد که مىتواند کاخهاى ستم را به لرزه در آورده و بنیان طاغوتیان را از ریشه قطع کند و نماز عید حضرت(ع) اینگونه بود.
1. ارشاد مفید، ج 2، ص 264 و اصول کافى، مولد ابى الحسن الرضا(ع)، حدیث 7.
ادامه مطلب
اقامه نماز باران

در ایامى که امام رضا(ع) در خراسان به سر مىبرد مدتى قحط سالى شده و باران نیامد و خشک سالى پدیدار گشت. عدهاى از منافقان و حاشیهنشینان مجلس مأمون از این حادثه سوء استفاده کرده و شایع نمودند که چونکه مأمون على بن موسى(ع) را ولیعهد خود گردانیده است و این امر را خداوند دوست ندارد به همین جهت باران قطع شده و برکات الهى نازل نمىشود.
مأمون در روز جمعهاى از امام تقاضا کرد که براى نزول باران ورحمت الهى دعا کند امّا امام رضا(ع) فرمود: روز دوشنبه براى اقامه نماز استسقاء بیرون خواهم آمد زیرا جدم رسول اللّه(ص) را به همراه امیرمؤمنان على(ع) در عالم رؤیا زیارت کردم و پیامبر به من فرمود: پسرم! تا روز دوشنبهصبرکن و سپس در آن روز به صحرا برو و از درگاه خداوند متعال طلب باران نما! خداوند باران رحمت خود را مىفرستد و مردم به عظمت و عزت تو در پیشگاهخداوند پى مىبرند و به بزرگى مقامت واقف مىگردند.
روز دوشنبه فرا رسید مردم از خانهها بیرون آمدند، امام رضا(ع) به صحرا رفت و مردم نیز گردآمدند و چشم به حرکات و سکنات آن حضرت دوختند امام دو رکعت نماز استسقاء را اقامه کرده و آنگاه بالاى منبر رفت و در خطبه بعد از حمد و ثناى الهى فرمود: الهم یا رب انت عظّمت حقّنا اهل البیت فتوسلوا بنا کما امرت و اهلوافضلک و رحمتک و توقعوا احسانک و نعمتک فاسقهم سقیاً نافعاً عاما غیر رایث ولاضائر ولیکن ابتداء مطرهم بعد انصرافهم من مشهد هم هذا الى منازلهم و مقارهم؛ خدایا! اى پروردگار من! تو حق ما اهل بیت را بزرگ شمردهاى این مردم به ما متوسل شدهاند همچنان که خودت فرمودهاى و به فضل و رحمت تو امیدوارند و چشم انتظار احسان و لطف تواند اینها را از باران سودمند و فراوان و بىضرر و زیان خود سیراب گردان و این باران را پس از بازگشت آنان به خانههایشان نازل فرما!
یکى از حاضرین در آن اجتماع مىگوید: به خدا سوگند همان لحظه حرکت ابرها در هوا شروع شد و رعد و برق پدید آمد، مردمبه جنب و جوش افتادند که تا باران نیامده به خانههاى خود برگردند.
حضرت على بن موسى الرضا(ع) به آنان فرمود: آرام باشید! این ابر براى این منطقه نخواهد بارید براى فلان ناحیه مىرود، آن ابر رفت و ابر دیگرى به همراه رعد و برق آمد، مردم دوباره خواستند حرکت کنند، امام فرمود: این ابر نیز به فلان قسمت خواهد رفت، در حدود ده ابر به همین ترتیب آمد و از فضاى منطقه عبور کرد و هر بار امام (ع) فرمود: این ابر براى شما نیست. یازدهمین ابر از راه رسید. امام رضا(ع) فرمود: این ابر را خداوند متعال براى شما فرستاده است، در برابر فضل و کرم خداوند، شکر کرده و به سوى منازل خویش بازگردید تا شما به خانه نرسیدهاید باران نخواهد بارید. آنگاه امام رضا(ع)از فراز منبر پائین آمده و مردم نیز به خانه هایشان رفتند، در همین هنگام بود که باران شدیدى نازل شده و تمام حوضها، گودالها و نهرها را پر کرد و مردم با خوشحالى تمام مىگفتند: کرامتها و الطاف الهى بر فرزند رسول گرامى اسلام(ص) مبارک باد.
بعد از نزول باران و سیراب شدن زمین از برکات الهى و خوشحالى مردم، حضرت رضا(ع) به میان جمعیت آمده و آنان را موعظه کردهو به شکرگزارى از نعمتهاى الهى به درگاه پروردگار منان دعوت نمود.(1)
اینجاست که از ته دل و عمق جان خطاب به اهل بیت (ع) عرضه مىداریم: ارادة الرّب فى مقادیر اموره تهبط الیکم و تصدر من بیوتکم؛(1) اراده و مشیت پروردگار عالم در تدبیر امور جهان به سوى شما مىآید و از خانه هاى شما به دیگر جاها مىرسد.
1. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 165.
2. الکافى، ج 4، ص 577.
ادامه مطلب