گفتگوی نبیره شیطان با پیامبر اکرم
گفتگوی نبیره شیطان با پیامبر اکرم

امام صادق(علیهالسلام) حکایت فرمود:
روزىپیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) در بین کوههاى مکه قدم مىزد، چشمش به مردى بلند قامت افتاد، به او فرمود: تو از جنّیان هستى، اینجا چه مىکنى؟
گفت: من "هام" فرزند "هیثم" فرزند "قیس" فرزند "ابلیس" هستم .
حضرت فرمود: بین تو و ابلیس دو پدر فاصله است؟
گفت: آرى. فرمود: چند سال عمر کردهاى؟
پاسخداد: به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل، هابیل را کشت، من نوجوان بودم ومىشنیدم که آن دو چه مىگویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مىکردم، و بر بام خانهها و سر دیوارها مىرفتم و شور و شیون به راه مىانداختم، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسانها را فاسد مىگرداندم .
حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه) فرمود: کارهاى بسیار زشت و خطرناکى را انجام دادهاى .
"هام"گفت: مدتها است توبه کردهام و توسط حضرت نوح(علیهالسلام) هدایت گشتم و سوار کشتى او شدم، من همراه حضرت هود(علیهالسلام)، در مسجد هنگام عبادت بادیگر مؤمنین حضور داشتم، و با حضرت إلیاس(علیهالسلام) در جریان ریگهاى بیابان بودم؛ و آن هنگامى که خواستند حضرت ابراهیم (علیهالسلام) را در آتشبیندازند حضور داشتم؛ و چون خواستند حضرت یوسف(علیهالسلام) را به چاه افکنند کنارش بودم، او را در بغل گرفته و آهسته در چاه نهادم، همچنین در زندان، مونس و همدم او بودم .
و نیز مدتى با حضرت موسى(علیهالسلام) بودم و مقدارى از تورات را به من تعلیم نمود و فرمود: چنانچه حضرت عیسى را ملاقات کردى، سلام مرا به او برسان، و حضرت عیسى(علیهالسلام) مقدارى از انجیل را به من تعلیم داد و سپس فرمود: سلام مرا به حضرت محمد(صلّى الله علیه و آله) برسان .
پس یا رسول الله! سلام حضرت عیسى بر تو باد.
رسول خدا(صلوات الله علیه) فرمود: سلام خدا بر او باد و نیز سلام بر تو که سلام رسان هستى، اى هام! چنانچه خواستهاى دارى، بگو؟
هامگفت: آرزوى من آن است که خداوند تو را براى هدایت و نجات امّت نگه دارد و این که امّت، صادقانه مطیع وصىّ و خلیفهات باشند، چون که امّتهاى گذشته به جهت مخالفت و دشمنى با اوصیاى پیغمبرانشان هلاک شدند، و تقاضاى دیگر من آن است که مقدارى از قرآن را به من بیاموزى تا در نماز بخوانم
پیامبر اکرم به امام على(علیهماالسلام) فرمود: یا على! "هام" را تعلیم ده و با او مدارا کن .
هام اظهار داشت: یا رسول الله ! این شخص کیست؟ تا همدم او باشم، چون جنّیان فقط تابع پیغمبر و یا خلیفه او هستند.
حضرت فرمود: اى هام! خلیفه دیگر انبیاء چه کسانى بودند؟
گفت:خلیفه آدم فرزندش "شیث" بود، خلیفه نوح، "سام"، خلیفه هود، "یوحنّا" پسر عموى هود بود و خلیفه ابراهیم،" اسماعیل"، خلیفه اسماعیل، "اسحاق"، خلیفه موسى، "یوشع"، خلیفه عیسى، "شمعون"، و اینها خلیفه پیغمبران خود گشتند، چونزاهدترین افراد نسبت به دنیا و راغبترین آنها در آخرت بودند.
پیامبرخدا فرمود: در کتابهاى آسمانى چه کسى خلیفه من معرفى شده است؟ گفت: در تورات، شخصى به نام «ایلْیا» ذکر شده؛ پس حضرت فرمود: این شخص، همان «ایلیا» است؛ و یکى از نامهاى دیگر او، حیدر است .
سپس "هام" بر حضرت على (علیهالسلام) سلام کرد.
پس از آن حضرت على(علیهالسلام) بعضى از سورههاى قرآن را به "هام" نبیره شیطان تعلیم نمود.
برگرفته از خرایج راوندى، ج 2، ص 856- 858، ح 72/ بصائر الدّرجات، ص 121، ح 13.
ادامه مطلب
کمک گرفتن در وضو
کمک گرفتن در وضو
وشاء میگوید: خدمت حضرت رضا علیه السلام رسیدم، نزد حضرت ظرف آب بود، که میخواستند وضوء بگیرند، من نزدیک رفتم تا آب روی دست حضرت بریزم، نگذاشتند و فرمود: دست نگهدار ای حسن! عرض کردم: چرا مرا نهی فرمودید و نگذاشتید روی دستان شما آب بریزم نخواستید که من اجر ببرم؟
حضرت فرمود: تو اجر ببری و من وزر؟
عرض کردم: چگونه اینطور است؟
فرمود: آیا نشنیدهای خدای عزوجل میفرماید: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادة ربه أحدا، » [1] .
سجدهی امام رضا در توفان
امام رضا علیهالسلام فرمود:
«درسجده بودم که باد (سختی) وزید و هر کس به دنبال پناهگاهی میگشت و من همچنان در سجده بر خدایم مینالیدم تا هوا آرام شد [4] [5] .
[1] سورهی کهف آیه آخر.
[2] بحار، ج 49، ص 104 به نقل از کافی ج 3.
[3] ص 69، مجالس الشیعه، ص 340 و 341.
[4] بحارالأنوار، ج 85، ص 162.
[5] جامع آیات و احادیث نماز، ج 2، ص 541.
ادامه مطلب
سجده طولانی
سجده طولانی
حضرت رضا علیه السلام به خانه حمید بن قحطبه وارد شد، و از آن جا به داخل قبه ای که قبر هارون الرشید در آن بود رفت، در کنارآن قبر خطی کشید و سپس فرمود:
سپس به نماز ایستاد و پس از نماز مشغول دعا شد، سپس به سجده رفت،سجدهاش به طول انجامید، و در آن سجده پانصد بار گفت، «سبحان الله». [1] [2] .
[1] عیون اخبار الرضا ج 2، ص 136 - 137.
[2] نگاهی بر زندگی امام رضا علیه السلام ص 94.
ادامه مطلب
کرامات وضوی امام
کرامات وضوی امام
حضرترضا علیه السلام با همراهان از نیشابور بیرون آمده و به سوی مرو حرکت کرد،در مسیر راه، به روستایی که «ده سرخ» نام داشت رسیدند، شخصی عرض کرد: «ای پسر رسول خدا! وقت ظهر فرارسیده است.»
امام رضا علیه السلام همان دم از مرکب پیاده شد، برای وضو آب طلبید، گفتند همراه ما و در اینجا آب نیست.
آنحضرت با دست مبارک خود خاک نقطه ای از زمین را رد کرد، ناگاه از همان جا چشمه ی آبی پیدا شد، حضرت و همراهان از آب آن حوض وضو گرفتند، و اثر آن چشمه تا امروز باقی است. [1] [2] .
[1] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 136.
[2] نگاهی بر زندگی امام رضا علیه السلام، ص 93.
ادامه مطلب