از پروفسور مسلمانی پرسیدند چگونه مسلمان شدی؟ گفت...

http://uupload.ir/files/zji9_2.jpg




ادامه مطلب


[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 8:23 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نيم وجبي راه رفتنش را بلد نيست آمده به بچه ي من نماز ياد داده.

🌸🌼 دسته گل شهید

 

http://uupload.ir/files/o7k1_1.jpeg

💠 شهيد محمد نصراللهي در دوران بچگي بسيار بازي گوش بود. خواهرش مي گويد: درِ خانه را زدند، رفتم در را باز کردم ديدم يکي از همسايه ها که زرتشتي بود با ناراحتي پشت در ايستاده و مي گويد:
برو بگو پدرت بيايد دم در، اين چه وضع بچه تربيت کردن است؟!

💠 فهميدم که محمد دسته گل به آب داده است. پدر با عجله آمد دم در، همسايه با اوقات تلخي گفت:
آقا يک چيزي به اين بچه تان بگویيد، اين طور که نمي شود!
پدر گفت: اين ها که با هم دوست بودند نمي دانم چرا دعوا کردند.

💠 همسايه زرتشتي حرف پدر را قطع کرد و گفت: دعوا چيه آقا! اين پسر شما بچه ي ما را از راه به در کرده است. صبح بلند شديم ديديم دارد نماز مي خواند همه اش تقصير اين پسر شماست، نيم وجبي راه رفتنش را بلد نيست آمده به بچه ي من نماز ياد داده.

📚 زیر این حرف ها خط بکشید؛ اصغر آیتی و حسن محمودی ؛ ص ۹۳




ادامه مطلب


[ پنج شنبه 31 فروردین 1396  ] [ 6:59 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

اول برو اون ها را درست کن بعد دنبال دستور گرفتن باش

وجوهات شرعی

 

http://uupload.ir/files/ac02_5.jpg

آقای انصاری همدانی درباره ی پدر می‌گوید :
"یک روز فردی خدمتشان آمد و خیلی اصرار کرد که دستورالعملی به من بدهید،ایشان اعتنایی نکردند،روز دوم آمد باز اعتنایی نکردند،روز سوم آمد و باز اصرار کرد ،آقای انصاری فرمودند:آنقدر مبلغ به گردنت هست که باید بپردازی، اول برو اون ها را درست کن بعد دنبال دستور گرفتن باش طرف رنگش پرید و رفت..."
منبع: کتاب سوخته،ص 79




ادامه مطلب


[ دوشنبه 28 فروردین 1396  ] [ 6:16 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(1) ]

در محضر خدا با كُت پاره‏

🌸🌼 در محضر خدا با كُت پاره‏

 

http://uupload.ir/files/4ukj_4.jpg

🌷 يكى از دوستان مى‏گفت: با يك كت پاره نماز مى‏خواندم. يك مرتبه زنگ منزل به صدا درآمد، تا فهميدم مهمان كيست، نماز را با سرعت تمام كرده كُت را عوض كردم و با كت تميز و قشنگ به استقبال مهمان رفتم.

🌷 ناگهان خودم را سرزنش كردم و گفتم: اى واى بر من! در محضر خدا با كت پاره؛ نزد مردم با لباس نظيف و قشنگ! از اين رفتارم خيلى خجالت كشيدم.

📚 خاطرات حجت الاسلام قرائتى ؛ ج۲ ؛ ص: ۶۶




ادامه مطلب


[ دوشنبه 28 فروردین 1396  ] [ 6:08 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(2) ]