نظم در نماز جماعت
نظم در نماز جماعت
مرحوم آیت اللّه العظمی سیّد ابوالحسن رفیعی که از حکما و مراجع تقلید بود، مدّتی که در تهران بودند در مسجد جمعه تهران برای نماز مغرب و عشا اقامه جماعت می نمودند.
آیت اللّه رفیعی به طور منظّم به نماز جماعت نمی آمدند، امام خمینی رحمه الله در آن وقت در تهران بود و در نماز جماعت آیت اللّه رفیعی شرکت می نمود. شبیآیت اللّه رفیعی دیر کرد. امام خمینی در میان جمعیّت برخاست و خطاب به مردم چنین گفت:
ای مردم! بیایید با هم به آقا بگوییم به طور منظّم و مرتّب، سر وقت تشریف بیاورید، این گونه که ایشان می آیند، وقت بسیاری از مردم تضییع می گردد، همه ما با هم به آقا اعتراض کنیم.
طولی نکشید که آیت اللّه رفیعی آمد، یک نفر به آقا گفت:
یک سیّد جوانی می گفت: به آقا بگوییم مرتّب بیایند، تقریباً به بی نظمی شما در آمدن، اعتراض داشت!
آیت اللّه رفیعی فرمود: آن سیّد کی بود؟
در آن وقت امام خمینی رحمه الله در یک طرف در چند قدمی مشغول نماز بودند، آن شخص امام را نشان داد همین که چشم آقای رفیعی به امام افتاد، فرمود:
ایشان حاج آقا روح اللّه هستند، مرد بسیار فاضل و وارسته و بسیار با تقوا ومنظّم می باشند، اگر یک وقت دیر آمدم، ایشان را جلو ببرید تا به جای من نماز بخواند، حق با ایشان است.1
ادامه مطلب
نماز جماعت به امامت حضرت مهدی علیه السلام

بعداز آنکه حضرت عیسی علیه السلام به یاران حضرت مهدی علیه السلام می پیوندد حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف به آن حضرت می گوید جلو بایست و با مردم نماز بخوان ولی حضرت عیسی می گوید: نماز برای تو اقامه شده لذا پشت سرحضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف می ایستد و نماز می خواند و با اوبیعت می کند.1
ادامه مطلب
آخرین نماز جماعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
آخرین نماز جماعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
پیامبراسلام صلی الله علیه و آله وسلم در آخرین روزهای حیات خویش، در بستر بیماری بود که ناگهان صدای اذان بلال در گوش ها طنین انداخت، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلمبا شنیدن اذان با چهره ای شاداب از بستر بیرون آمد، وضو گرفت. دستی بر دوش حضرت علی علیه السلام و دستی دیگر بر دوش فضل بن عباس گذاشت. به سختی به مسجد رفت و نماز صبح را با مردم برگزار کرد. از همه مسلمانان حاضر در مسجد حلالیّت طلبید و در حالی به سوی خانه بازگشت، که حضرت علی علیه السلام و فضل زیر بغل آن حضرت را گرفته بودند.1
1 ـ منتهى الامال / بهترین پناهگاه، ص 79.
ادامه مطلب
اوّلین نماز جماعت در اسلام

ابن حجر در « الاصابه » در ترجمه « عفیف کندی » و بسیاری از دانشمندان تاریخ، داستان ذیل را نقل می کنند که او گفت:
در روزگار جاهلیت وارد « مکه » شدم و میزبانم « عباس بن عبدالمطلب » بود، وما دو نفر در اطراف « کعبه » بودیم ناگهان دیدم مردی آمد، در برابر « کعبه» ایستاد و سپس پسری را دیدم که آمد در طرف راست او ایستاد، چیزی نگذشت زنی را دیدم که آمد در پشت سر آنها قرار گرفت، و من مشاهده کردم که این دو نفر به پیروی از آن مرد، رکوع و سجود می نمودند. این منظره بی سابقه حسّ کنجکاوی مرا تحریک کرد که جریان را از عبّاس بپرسم.
او گفت:
آن مرد محمّد بن عبداللّه است، و آن پسر، برادرزاده او، و زنی که پشت آنهااست، همسر محمّد است. سپس گفت: برادرزاده ام می گوید: که روزی فرا خواهد رسید که خزانه های « کسری » و « قیصر » را در اختیار خواهد داشت. ولی به خدا سوگند روی زمین کسی پیرو آیین او نیست جز همین سه نفر.1
1 ـ فروغ ابدیت، ج 1، ص 243.
ادامه مطلب