همان کس که تو را نمی گذارد که به داخل آیی

http://www.axgig.com/images/49095340080494097135.jpg

کافری، غلامی مسلمان داشت . غلام به دین و آیین خود سخت پایبند بود و کافر، او را منعی نمی کرد . روزی سحرگاه، غلام را گفت: طاس و اسباب حمام را برگیر تا برویم . در راه به مسجدی رسیدند. غلام گفت:ای خواجه!اجازت می فرمایی که به این مسجد داخل شوم و نماز بگزارم. خواجه گفت: برو؛ ولی چون نمازت را خواندی، به سرعت باز گرد. من همین جا می ایستم و تو را انتظار می کشم .
نماز در مسجد پایان یافت . امام جماعت و همه نمازگزاران یک یک بیرون آمدند . اما خواجه هر چه می گشت، غلام خود را در میان آن ها نمی یافت . مدتی صبر کرد؛ پس بانگ زد که ای غلام بیرون آی. گفت: نمی گذارند که بیرون آیم . چون کار از حد گذشت . خواجه سر در مسجد کرد تا ببیند که کیست که غلامش را گرفته و نمی گذارد که بیرون آید . در مسجد، جز کفشی و سایه یک کس، چیزی ندید . از همان جا فریاد زد: آخر کیست که نمی گذارد تو بیرون آیی . غلام گفت: همان کس که تو را نمی گذارد که به داخل آیی . (1)

1) برگرفته از: فیه ما فیه، تصحیح فروزانفر، ص 113 . نکته ظریف در این حکایت آن است که بدانیم خداوند ورود کافر را به مسجد، حرام و ممنوع کرده است، و وقتی غلام می گوید همان کس که نمی گذارد تو داخل آیی، نمی گذارد من بیرون آیم، مرادش خداوند است .

منبع :حکایت پارسایان  نویسنده : رضا بابایی


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 10 شهریور 1395  ] [ 6:35 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

بال ملائكه

http://www.axgig.com/images/40796198441800271000.jpg

شخصى در خواب ديد كه پاى بر بال جبرئيل عليه السّلام نهاده است ؛ چون بيدار شد، پيش يكى از عرفاى عصر خويش رفت و تعبير خواست . آن بزرگ فرمود: ((تو در موقع نماز، پاى خود را در ورقهاى كلام الله مجيد مى گذارى .)) او بخانه آمد و در زير مُصّلاى خويش جستجو كرده و ورقى از قرآنى يافت .

منبع : جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نكته ها
اثر: عبدالكريم پاك نيا


ادامه مطلب


[ دوشنبه 8 شهریور 1395  ] [ 2:27 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

اعتراض پادشاه روم به آيه قرآن

http://www.axgig.com/images/53102238356921987429.jpg

در زمان خليفه دوم ، سفيرى از جانب قيصر روم به مدينه آمد، و اظهار داشت : ((من سخنى با خليفه مسلمانان دارم .)) او را پيش خليفه بردند. او به خليفه گفت : ((شما ما را به دين اسلام دعوت مى كنيد و حال آنكه خودتان در دين اسلام ، شك و ترديد داريد؟)) خليفه گفت : ((چطور؟)) سفير جواب داد: ((مگر شما هر روز در فريضه نماز، اين كلام را نمى گوئيد؟ (اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ.):(خدايا! ما را به راه راست ، هدايت فرما.) پس اگر خود را حق مى دانيد و راه حق را يافته ايد؟ اين طلب هدايت به راه راست چه معنى دارد؟))
خليفه و اطرافيان متحير ماندند؛ ماجرا را به حضرت اميرعليه السّلام رساندند. حضرت فرمود: ((مراد از (اِهْدِنا) يعنى : همچنانكه بما توفيق عطا فرمودى ، تا عبادت و بندگى ترا، در گذشته و حال بجا آورده ايم ، همچنان ما را توفيق عنايت فرما، در بقيه عمر خود نيز عبادت ترا بكنيم ؛ و ما را در صراط مستقيم ثابت و پايدار بدار.))
(1)

1-  نكته هاى برگزيده ، 205.

منبع : جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نكته ها
اثر: عبدالكريم پاك نيا


ادامه مطلب


[ دوشنبه 8 شهریور 1395  ] [ 2:19 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

در عبادت شريك نگيريد

http://www.axgig.com/images/50384786011593950428.jpg

حسن بن وشّاء مى گويد: ((روزى محضر حضرت رضاعليه السّلام شرف شدم ، ديدم در مقابل آنجناب ، آفتابه اى هست و مى خواهد، براى نماز آماده شود. جلو رفته و خواستم ، آب بر روى دستان آن حضرت بريزم . فرمود: ((صبر كن حسن !))
عرض كردم : ((چرا اجازه نمى دهيد آب بر دست شما بريزم ، آيا مايل نيستيد، من به ثوابى برسم ؟)) فرمود: ((تو ثواب مى برى ولى من گناه ! پرسيدم : ((چرا؟)) فرمود: مگر اين آيه قرآن را نشنيده اى ؟ كه مى فرمايد: (فَمَنْ كانَ يَرْجُو لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لايُشْركْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً.)
(1)
:((هر كس ، اميد به ديدار پروردگارش دارد؛ بايد عمل صالح انجام دهد و در عبادت خدا كسى را شريك قرار ندهد.) من اكنون ميخواهم ، وضو براى نمازم بگيرم ، اين خود عبادتى است ، مايل نيستم ، كسى در عبادتم شريك شود.))(2)

1-  كهف / 110.
2-  كافى ، ج 3، ص 69.

منبع : جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نكته ها
اثر: عبدالكريم پاك نيا


ادامه مطلب


[ دوشنبه 8 شهریور 1395  ] [ 2:03 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]