در نمازم خم ابروی تو یاد آمد

در نمازم خم ابروی تو یاد آمد
حالتی رفت که محراب به بفریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
دلفریبان بناتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
ادامه مطلب
من نمازم

نرگسم ،یاسم ،نمازم محفل راز و نیازم
بال پرواز و رسیدن خوش ترین آهنگ سازم
چشمه سار عشق و مستی موج دریاهای رازم
راحت دلهای خسته خلوت آغوش بازم
آشنای درد مندان شیوه سوز و گدازم
همسفر با رهنوردان توشه ی راه درازم
صیقل جان ،صیقل دل من نمازم ،من نمازم
ادامه مطلب
نماز

نماز است شمع شبستان دل دل بی نماز است بدتر ز گل
نماز است معراج ما خاکیان بر او غبطه ورزند افلاکیان
نماز است آرامش زندگی چه آزادگی بهتر از بندگی
پیمبر چنین کرد این نغمه ساز مرا نور چشم است اندرنماز
نماز است سر خط آزادگی دوای غم و درد دل مردگی
نماز است چون مه به شبهای تار نماز است رهبر به کوی نگار
هر آنکس نمازی کند با حضور بگردد سراپای غرق سرور
به هر حالتی از خدا یاد کن به یاد خدا جان ودل شاد کن
ادامه مطلب
ستایش صبحگاه

نکو ملکی است ملک صبحگاهی
در آن کشور بیابی هر چه خواهی
کسی کو بر حصار گنج ره یافت
گشایش بر کلید صبحگه یافت
غرضها را حصار آنجا گشایند
کلید آنجاست کار آنجا گشایند
در آن ساعت که باشد نشو جان ها
گل تسبیح روید بر زبان ها
زبان هر که او باشد برومند
شود گویا به تسبیح خداوند
اگر مرغ زبان تسبیح خوان است
چه تسبیح آرد آنکو بیزبان است
در آن حضرت که آن تسبیح خوانند
زبان بیزبانان نیز دانند
ادامه مطلب