به سوي آتش رفتن نمازگزار ريا كار
به سوي آتش رفتن نمازگزار ريا كار:
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: چون روز قيامت فرا مي رسد، بنده اي را مي آورند كه اهل نماز بوده و خود نيز چنين ادعا مي كند؛ به وي مي گويند، تو بدان جهت نماز گزاردي كه تو را ستايش كنند، پس به ملائكه دستور مي دهند او را به سوي آتش ببريد.[1]
[1] . بحارالانوار، ج 69، ص 301.
ادامه مطلب
عدم ملاقات با رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در كنار حوض كوثر
عدم ملاقات با رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در كنار حوض كوثر:
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:«ليس منّي من استخفَّ صلاته لا يردُ عليَّ الحوض لا و الله»[1]كسي كه نماز را سبك شمارد از من نيست، به خدا سوگند كه بر حوض مرا ملاقات نخواهد كرد.
[1] . وسائل الشيعه، ج 4، ص 24، چاپ آل البيت.
ادامه مطلب
سقوط در آتش
سقوط در آتش
سقوط در آتش:
مولا علي ـ عليه السّلام ـ در نهج البلاغه در بيان جواب دوزخيان كه پرسيده شد چه چيزي شما را بدوزخ كشانده مي گويند ما از نماز گزاران نبوديم:«ما سللكم في سقر قالوا لم نَكُ من المصلين»[1]
16. محشور شدن با قارون و فرعون و هامان:
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:
«لا تضيعوا صلاتكم، فانّ من ضيّع صلاتهُ حَشَرَهُ الله قارون و فرعون و هامان ـ لعنهم الله و اخزاهم ـ و كان حقّاً علي الله ان يُدخِلَهُ النار مع المنافقين، فالويلُ لمن لم يحافظ صلاتهُ»[2]
نمازتان را ضايع نكنيد، بدرستي كه هر كس نماز خويش را ضايع كند، خداوند عزوجل او را با قارون و فرعون و هامان محشور مي كند، خداوند به آنان لعنت كند و آنها را رسوا سازد، و بر خدا لازم است آنها را با منافق ها به آتش داخل كند، پس واي بر كسي كه مواظب نمازش نباشد.
[1] . نهج البلاغه، خطبه 199، ترجمه دشتي.
[2] . بحارالانوار، ج 79، ص 202.
رضا سعيدي پور - مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي خوزه علمي
ادامه مطلب
چرا تارک الصلوه (ترک کننده نماز) مشرک است ؟
چرا تارک الصلوه (ترک کننده نماز) مشرک است ؟
اساس دين و دعوت انبياي الهي عدم اطاعت و پرستش ازغير خداست؛ چنان که پيامبر اسلام براي دعوت مردم به دين مي فرمودند: « قولوا اله الا الله تفلحوا؛ بگوييد جز خداوند، خدايي نيست تا رستگار شويد.»
از اين رو بايد بت ها شکسته مي شدند و خدايان خيالي و مادي کنار مي رفتند و انسان هماهنگ با نداي هستي، هيچ مخلوقي را در مقام و شأن خالق قرار ندهد.
نمود عيني اين خواسته حق (نفي غير خدا)، در پرستش خدا به وسيله نماز و نفي غير او و سرباز زدن از اطاعت غير او محقق مي شود؛ و نمازگراز با حرکت ها و اعمال خود که هر کدام داراي اسرار و معاني خاص در دين هستند، عملا ارادت و اطاعت خويش را به خالق خود نشان مي دهد و در اين دعوي بايد قول و فعل او واحد باشد و جز در برابر خدا هيچ گونه اطاعت و کرنش و تعظيم براي کسي روا نبيند و اين عمل را با اعتقاد عميق روزانه تکرار نمايد؛ چنان که در نحوه ي ايستادن مطيع امر خدا باشد و به سويي روي کند که او تعيين کرده است.
نکته ديگر اين که تحقق دين الهي در گرو تحقق عبارت « لا اله الا الله » است و اين عبارت، نه تنها يک اعتقاد و مسئله تئوري است، بلکه حقيقتي عملي مي باشد. امام خميني (ره) آن موحد بزرگ، تمام علوم حتي علم توحيد را هم عملي مي داند، زيرا آنچه در جهان تحقق دارد، لا اله الا الله است و ما بايد خود را با اين حقيقت هماهنگ کنيم و با نفي غير خدا حتي خواسته هاي نفساني خويش، تنها او را پرستش کنيم.
بنابراين، تارک نماز با پرستش شيطان و نفس خود، برا ي خدا شريک قائل شده است.
از سوي ديگر، با به جا نياوردن نماز عملا توحيد الهي را با قلب خويش نپذيرفته است.
3- چرا حکم ترک نماز از گناه کبيره و فحشا و منکر بالاتر است؟
از امام صادق (ع) سئوال شد: چرا تارک نماز را کافر مي دانيد ؟ ايشان فرمودند: کسي که نماز را ترک مي کند، هرگز آن را ترک نمي کند، مگر به خاطر سبک شمردن آن...و هر کس نماز را از روي عمد ترک کند، پس به قصد لذت اين کار را نکرده است، در نتيجه هرگاه قصد لذت نفي شد استخفاف (سبک شمردن) اتفاق افتاده است و هرگاه استخفاف باشد، کفر محقق شده است.
منبع:بهشت وصال
ادامه مطلب