در این رهگذر به دو مورد از ابعاد و گستره ی امامت در جهان شناسی و انسان شناسی اسلام بر اساس بیانات امام رضا علیه السلام می پردازیم:
سوتِ قطار؛ غسل زیارت؛ دم اذان
چشمی که باز خیره شده سوی آسمان
یا ایها لغریب منم آن مسافرِ:
دلتنگ و بی قرار؛ پر از دردِ بی نشان
باب الجواد، بارش باران، اذان صبح
نقاره خانه، صحن گهرشاد، سایـه بان
آری منم، شکسته پر و بال آمدم
سلطان کبریای کَـرَم٬ غوث الامان
محتاج یک نگاه، گرفتار، بی کسم
مگذار تا که رو بزنم پیش این و آن
پر پر زده دلم به هوای زیارتت
آقا قسم به آن دلِ تنگِ جوادتان
از این جهان سرد پر از دود بی بها
مشهد برای من، همه اش مال دیگران
دیشب دوباره بوی حرم را شنیده ام
«آقا دلم عجیب گرفته برایتان»❤❤
به همت گروه مطالعات فرهنگی زائر در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی کتاب «با زائران کوی رضا(ع)» منتشر شد.
باز هم افسرده ام حسِ كسالت ميكنم
داخلِ تهرانم و حسِ اسارت می کنم
حرفِ تعدادِ سفر در بينِ ما افتاده است
صحبتِ مشهد شود احساسِ كسوت ميكنم
عالَمِ همسايگى دعوت نميخواهد دگر
من به مشهد ميروم هر موقع همّت ميكنم
صبح ها از خواب تا پا ميشوم با شور و شوق
نرخِ تور مشهد يك ماهه قيمت ميكنم
من سلامت ميكنم تا ميرسد ساعت به هشت
پس دو وعده از همين جا با تو صحبت ميكنم
هر زمانى ميرساند زندگى جان را به لب
گوشه ى صحن گوهرشاد تو خلوت ميكنم
جُرعه اى از آبِ سقاخانه مى گيرد مرا
وقتِ مستى با تو احساسِ رفاقت ميكنم
آمدم من با سوارى با هواپيما، قطار
ميرسد روزى پياده هم زيارت ميكنم
اين همه شاعر تو دارى من نمى آيم به چشم
يا على موسى الرضا(ع) احساسِ حسرت ميكنم
پس به صرافان،رحيمى،يا رسولى،قنبرى
يا كه سهرابى،لطيفيان،...حسادت ميكنم
مهدى كاشف
ثانیه ها گم می شوند در ملکوت سرای مصفایت
و واژه ها رنگ می بازند در جوار گلدسته های طلایت
ای رئــــــــــــــوف بی منتها