برای هر کسی از روزی بخصوص شروع میشود. روزی که جزئی از آدمی میشود و دیگر فراموش کردنش ممکن نیست. برای پیرمرد از زمانهای خیلی دور شروع شده بود. از آن سالهایی که همه چیز یک جور دیگر بود. از همان سالهایی که او کودک بود و مشهد کوچک و همه چیز طعم دیگری داشت؛ حتی صبحها و عصرهای مشهد.
آن سالها حالا رفتهاند. پیرمرد به پشت سر که نگاه میکند، کوچههای مشهد را جوری دیگر میبیند.