کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 

 

قضاوت و قوه قضاییه از دیدگاه امام خمینی (س)

 

کد مطلب: 30487 | تاریخ مطلب: 07/04/1391
 

 

قضاوت یک منصب و مقام شرعی و یکی از شؤون فقیه جامع الشرایط در کنار افتا و ولایت است.

قضاوت و قوه قضاییه از دیدگاه امام خمینی (س)

 

داوری میان مردم و فیصله دعاوی، منصب والایی است و قاضی عهده دار این سمت است. قضاوت یک منصب و مقام شرعی و یکی از شؤون فقیه جامع الشرایط در کنار افتا و ولایت است. قضا، یکی از مهمترین ارکان حکومت اسلامی است و شاید با جرات بتوان گفت که اساسی ترین وظیفه هر حکومت ، فصل خصومت و رفع ماده نزاع بین شهروندان و تحقق عدالت در عرصه های گوناگون اجتماعی است

 

در نگاه اسلام همان اندازه که نظم وعدل جایگاه ویژه ای دارد مجریان عدالت نیز باید ازشایسته ترین افرادبرگزیده شوند. مبنا ومنشأ انتخاب قاضی مع الواسطه از جانب خداوند است ،چون خداوند بهترین عادل است لذا مجریان عدالت نیزباید منصوب او باشند .در نتیجه ولی فقیه که خود جانشین معصوم بوده ومقامی الهی دارد قاضی القضات را نصب میکند واذن نصب قضات دیگر را به او میدهد.

 

امام خمینی که واجد جنبه های مختلف شخصیتی است و علاوه بر منشآت مختلف فقهی در عرصه زمامداری در خصوص ابعاد مختلف شوون ولایت دارای دیدگاه و آراء صائب و شگرفی است، درباب وظایف حاکمیت واستقرار عدالت اجتماعی معتقد است که باید شیوه دادرسی به گونه ای باشد که احکام الهی در عرصه اجتماعی عینیت یافته و تبلور خارجی داشته باشند و مقدمه واجب این امر خطیر محقق نمیشود مگر زمانی که دادگستری، اسلامی شده و احکام شرعی در عرصه های اجتماعی زندگی مردم توسط حکومت پیاده گردد. در این مقوله کلیه شقوق بحث قضا اعم از احکام مورد عمل ،دادرسان و قضات و شرایط حاکم بر انتخاب و انتصاب قاضی و حتی مسائل مرتبط با اجرای احکام از صدر تا ذیل می بایست در قاعده اسلامی بودن دادگستری تعریف و اعمال گردد. آرای امام در باب مسائل قضا هرچند در تالیف حقوقی وفقهی همچون کتاب تحریر الوسیله ،باب قضا متبلور گردیده ، ولی به جرات میتوان گفت که واجد تمامی عقاید ایشان نیست ؛زیرا امام علاوه بر آنکه یک فقیه می باشند ؛در دوران دهه پایانی عمرشان یک زمامدار تمام عیار بوده که ابعاد گوناگونی از مسائل قضایی را مستقیما و یا بطور غیر مستقیم مدیریت نموده اند و لذا در مجموعه ای از مسائل مستحدثه قرار گرفته که به تناسب امر به حل مسائل پرداخته اند . ازاین منظر کنکاش در عقاید امام در مقوله قضا و قضاوت میتواند در بهبود امور برای دست اندرکاران اعم از قوای تقنینی و قضایی راهگشا و چاره ساز باشد.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرارنظام جمهوری اسلامی،دگرگونی‌هایی در سیستم حقوقی ایران به وجود آمد. الگوی حکومتی امام خمینی(ره) بر راهکارهایی استوار است. نظریه پردازان مسلمان بویژه عالمان شیعی برجستگی اندیشه امام را در این می‌دانند که ایشان علاوه بر دیدگاه فقهی و کلامی، درحوزه تفکر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و…مسائل نوینی را مطرح کردند؛ یعنی این مقوله را با توجه به مقتضیات زمان و نیاز جامعه مورد توجه قرار دادند و با تکیه بر ادله و براهین محکم، تشکیل حکومت را از ضروریات حتمی اسلامی و اساس دین می‌دانند و منکر آن را انکار کننده «جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام» می‌شمارند .ایشان در کتاب ولایت فقیه می‌فرماید: «احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست، تا ابد باقی و لازم‌الاجراست و تنها برای زمان رسول اکرم(ص) نیامده تا پس از آن نیز متروک شود... این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانی است بر خلاف ضرورت اعتقادی اسلام است.» (ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی، ص 26 و 27) درباره جایگاه رفیع قضا و قضاوت امام خمینی (س) می فرماید: «و منصب قضاوت از مناصب جلیله‏اى است که از طرف خداى متعال، براى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم و از طرف او براى ائمه معصومین علیهم السلام و از طرف آنان براى فقیه جامع شرایطى که شرایطش مى‏آید ثابت است. و مخفى نماند که قضاوت شأن بزرگى دارد و تحقیقاً وارد شده است که: «قاضى به درستى در پرتگاه جهنم قرار دارد». (تحریر الوسیله، ترجمه فارسی، ج2، ص431)

 

دستورات امام راحل(س) در سالهای اول انقلاب در مراحل مختلف نشانگر جایگاه رفیع دستگاه قضائی و قضات در اسلام و رسالت خطیر این دستگاه است. امام خود به ابعاد مهم حقوق ملت و مراقبت از آن اشاره فرمودند و از تندرویهای بیجا و تخلف از قوانین و اقدامات خودسرانه و خارج از معیارهای قانونی و شرعی با شدت انتقاد فرمودند و دستورات اکیدی را در این رابطه به مسئولین امر دادند تا نظام قضائی عدالتخواه و عدالت گستر بر جامعه حاکم باشد. به بیان دیگر فرمودند دادگاه ها باید به تمام معنا اسلامی باشد.

 

موضوع بسیار مهم دیگر اصل استقلال قاضی و استقلال دستگاه قضا در اسلام است که از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است و قضاوت شریف ترین شغلهاست. و قاضی باید پاک ترین و شایسته ترین انسانها باشد. و در مقام و مسند قضاوت جز به خدا و حق و وظیفه و تکلیف به چیز دیگر نیندیشد. و همه حق دارند از یک دادگاه منصفانه برخوردار و بهره مند باشند.

 

در همین زمینه حضرت امام می فرمایند: «من این را کراراً گفته‏ام، اگر از من توصیه براى کسى آمد، از دفتر من براى کسى توصیه آمد، از کسانى که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضى نباید تحت تأثیر کسى باشد. قاضى آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه‏ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یکوقت توصیه بحقى است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیه بحق را رسیدگى بکنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگى بکنید. اگر خداى نخواسته یک توصیه‏اى است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد. در هر صورت قاضى مستقل است و خودش باید نظر بدهد؛ لکن خدا را شاهد ببیند. این قلمى که دست مى‏گیرد قلمى است که ممکن است که آبروى یک مُسْلِمى را از بین ببرد؛ و ممکن است احقاق حقى بکند.» (صحیفه امام، ج10، ص272)

 

دستگاه قضائی و آئین دادرسی و قاضی کاملاً باید بی طرف ، عادلانه و منصفانه باشد . و متهم بطور کامل بتواند از خود دفاع کند و حقوق متهم در آن رعایت شود و محیط دادگاه محیط عدل و انصاف باشد نه محیط وحشت و ارعاب و مقدمات نیز کارشناسانه و عادلانه و به دور از حبّ و بغض های شخصی و جناحی و سیاسی و سلیقه ای باشد و قاضی در مقام قضاوت نباید تحت تاثیر هیچ عاملی جز وظیفه ، حق و تکلیف ، عدالت و انصاف قرار گرفته باشد. و روابط سیاسی ، اقتصادی و خویشاوندی و خانوادگی ، رفاهی و مادی یا تمایلات عاطفی و یا سیاسی نباید در کار قاضی و در کار قضاوت کوچکترین تاثیری داشته باشد.

 

آری آنچه در دادگاه، قاضی، کارمندان دستگاه قضائی، مراحل مختلف امر قضائی اعم از حقوقی و کیفری و یا خانوادگی نافذ است و دخالت دارد یک چیز بیشتر نیست و نخواهد بود و آنهم رضایت خداوند ادای تکلیف، احقاق حق ، احیای عدالت ، اجرای قانون عدل و انصاف، احقاق حقوق مظلومان، حکم بحق و صیانت از حقوق عامه است. طبق فرمایشات حضرت امام(س) قاضی باید سعی کند به تشخیص درست برسد و آنگاه طبق قانون حکم درست صادر نماید و سیستم قضائی نیز باید بکوشد تا در ایفای وظیفه قانونی و شرعی و وجدانی و اخلاقی خود به اقناع وجدانی و طمأنینه قضایی برسد و بر اساس آن و ادّله روشن و مستندات متقن و براهین و شواهد و قرائن قابل اعتماد به اصدار رأی اقدام نماید. و از شتابزدگی و عجله در کارها جداً پرهیز نماید. و رضایت خداوند را در کارها اصل قرار دهد و قواعد قضائی و اخلاقی و اصول و مبانی رسیدگی را بطور دقیق رعایت کند و به اصول متخذه از قرآن کریم و نهج البلاغه شریف و روایات اسلامی و تجارب بشری کاملاً پایبند و مقید باشد. و در کلیه امور و شئون مربوط پا را از صراط مستقیم ایمان و عدالت و انصاف و رضایت خداوند متعال فراتر نگذارد که خسارت دنیا و آخرت را در پی خواهد داشت.

 

اینچنین است که حضرت امام (س)، عدالت را غایت برپایی حکومت اسلامی می دانست و شأن قضا را، تحقق گر عدالت و رکن رکین آن می دانست. «بدیهى است تصدى حکومتْ به دست آوردن یک وسیله است؛ نه اینکه یک مقام معنوى باشد؛ زیرا اگر مقام معنوى بود، کسى نمى‏توانست آن را غصب کند یا رها سازد. هرگاه حکومت و فرماندهى وسیله اجراى احکام الهى و برقرارى نظام عادلانه اسلام شود، قدر و ارزش پیدا مى‏کند؛ و متصدى آن صاحب ارجمندى و معنویت بیشتر مى‏شود.» (ولایت فقیه حکومت اسلامى، صص: 54-55) «ما که مى‏گوییم حکومت اسلامى، مى‏گوییم حکومت عدالت.» (صحیفه امام، ج 3: ص509)

 

 
.انتهای پیام /*

 

www.imam-khomeini.ir/


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:52 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
بازخوانی دیدگاه‌های بنیانگذار کبیر انقلاب درباره قوه قضائیه
 
 

 

بازخوانی دیدگاه‌های بنیانگذار کبیر انقلاب درباره قوه قضائیه

پرهیز از شتاب‌زدگی، تلاش برای ایفای وظیفه قانونی و تحقق عدالت، ۳ ویژگی دستگاه قضا

خبرگزاری فارس: پرهیز از شتاب‌زدگی، تلاش برای ایفای وظیفه قانونی و تحقق عدالت، ۳ ویژگی دستگاه قضا

بنیانگذار کبیر انقلاب علاوه بر فقیهی بی‌همتا یک زمامدار تمام‌عیار بودند، بنابراین کنکاش در عقاید ایشان در مقوله قضا و قضاوت می‌تواند در بهبود امور برای دست‌اندرکاران اعم از قوای تقنینی و قضایی راهگشا و چاره‌ساز باشد.

خبرگزاری فارس-سید اسد رجبی: ‌داوری میان مردم و فیصله دعاوی، منصب والایی است و قاضی عهده‌دار این سمت است.

قضاوت یک منصب و مقام شرعی و یکی از شئون فقیه جامع الشرایط در کنار ولایت است.

قضا، یکی از مهم‌ترین ارکان حکومت اسلامی است و شاید به جرأت بتوان گفت که اساسی ترین وظیفه هر حکومت، فصل خصومت و رفع ماده نزاع بین شهروندان و تحقق عدالت در عرصه‌های گوناگون اجتماعی است.

در نگاه اسلام همان اندازه که نظم و عدل جایگاه ویژه‌ای دارد مجریان عدالت نیز باید از شایسته‌ترین افراد برگزیده شوند.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در فصل یازدهم و در مواد 156 قانون اساسی تا 174 در 19 ماه به این موضوع اشاره شده است.

با توجه به شهادت شهید بهشتی به عنوان معمار دستگاه قضایی کشور از ابتدای تیرماه تا روز 7 تیر به نام هفته قوه قضاییه نام‌گذاری شده است.

به همین منظورخبرگزاری فارس با بهره‌گیری از کتب و منابع مختلف اقدام به بازخوانی دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) درباره دستگاه قضایی کشور کرده است.

در زیر بیانات بنیانگار انقلاب را می‌خوانید.

امام خمینی(ره) که واجد جنبه‌های مختلف شخصیتی است و علاوه بر منشآت مختلف فقهی، در عرصه زمامداری در ابعاد مختلف ولایت دارای دیدگاه و آراء شگرفی است، در باب وظایف حاکمیت و استقرار عدالت اجتماعی معتقد است: «شیوه دادرسی باید به گونه ای باشد که احکام الهی در عرصه اجتماعی عینیت یافته و تبلور خارجی داشته باشند و مقدمه واجب این امر خطیر محقق نمی‌شود مگر زمانی که دادگستری، اسلامی شده و احکام شرعی در عرصه های اجتماعی زندگی مردم توسط حکومت پیاده شود.»

در این مقوله کلیه موارد بحث قضا اعم از احکام مورد عمل، دادرسان و قضات و شرایط حاکم بر انتخاب و انتصاب قاضی و حتی مسائل مرتبط با اجرای احکام از صدر تا ذیل باید در قاعده اسلامی بودن دادگستری تعریف و اعمال شود.

آرای امام در باب مسائل قضا هرچند در تألیفات حقوقی و فقهی متبلور شده، اما به جرأت می‌توان گفت که واجد تمامی عقاید ایشان نیست، زیرا امام علاوه بر آنکه یک فقیه بودند در دوران دهه پایانی عمرشان یک زمامدار تمام عیار هم بودند که ابعاد گوناگونی از مسائل قضایی را مستقیم و یا بطور غیر مستقیم مدیریت کرده اند و به همین جهت در مجموعه ای از مسائل مستحدثه قرار گرفته که به تناسب امر به حل مسائل پرداخته اند.

از این منظر کنکاش در عقاید امام در مقوله قضا و قضاوت می‌تواند در بهبود امور برای دست اندرکاران اعم از قوای تقنینی و قضایی راهگشا و چاره ساز باشد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام جمهوری اسلامی، دگرگونی‌هایی در سیستم حقوقی ایران به وجود آمد.

الگوی حکومتی امام خمینی(ره) بر راهکارهایی استوار است. نظریه پردازان مسلمان به ویژه عالمان شیعی برجستگی اندیشه امام را در این می‌دانند که ایشان علاوه بر دیدگاه فقهی و کلامی، درحوزه تفکر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… مسائل نوینی را مطرح کردند، یعنی این مقوله را با توجه به مقتضیات زمان و نیاز جامعه مورد توجه قرار دادند و با تکیه بر ادله و براهین محکم، تشکیل حکومت را از ضروریات حتمی اسلامی و اساس دین می‌دانند و منکر آن را انکار کننده «جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام» می‌شمارند.

ایشان در کتاب ولایت فقیه می‌فرماید: «احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست، تا ابد باقی و لازم‌الاجراست و تنها برای زمان رسول اکرم(ص) نیامده تا پس از آن نیز متروک شود... این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانی است بر خلاف ضرورت اعتقادی اسلام است.» (ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی، ص 26 و 27)

امام خمینی (ره) درباره جایگاه رفیع قضا و قضاوت می فرماید: «و منصب قضاوت از مناصب جلیله‏اى است که از طرف خداى متعال، براى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم و از طرف او براى ائمه معصومین علیهم السلام و از طرف آنان براى فقیه جامع شرایطى که شرایطش مى‏آید ثابت است و مخفى نماند که قضاوت شأن بزرگى دارد و تحقیقاً وارد شده است که «قاضى به درستى در پرتگاه جهنم قرار دارد» (تحریر الوسیله، ترجمه فارسی، ج2، ص431)

دستورات امام راحل در سال‌های اول انقلاب در مراحل مختلف نشانگر جایگاه رفیع دستگاه قضائی و قضات در اسلام و رسالت خطیر این دستگاه است.

امام خود به ابعاد مهم حقوق ملت و مراقبت از آن اشاره فرمودند و از تندروی های بیجا و تخلف از قوانین و اقدامات خودسرانه و خارج از معیارهای قانونی و شرعی با شدت انتقاد فرمودند و دستورات اکیدی را در این رابطه به مسئولین امر دادند تا نظام قضائی عدالت‌خواه و عدالت گستر بر جامعه حاکم باشد، به بیان دیگر فرمودند دادگاه ها باید به تمام معنا اسلامی باشد.

موضوع بسیار مهم دیگر اصل استقلال قاضی و استقلال دستگاه قضا در اسلام است که از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است.

قضاوت شریف‌ترین شغل‌هاست و قاضی باید پاک ترین و شایسته‌ترین انسان‌ها باشد و در مقام و مسند قضاوت جز به خدا و حق و وظیفه و تکلیف به چیز دیگر نیندیشد و همه حق دارند از یک دادگاه منصفانه برخوردار و بهره مند باشند.

در همین زمینه حضرت امام می فرمایند: «من این را کراراً گفته‏‌ام، اگر از من توصیه براى کسى آمد، از دفتر من براى کسى توصیه آمد، از کسانى که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضى نباید تحت تأثیر کسى باشد. قاضى آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه‏‌ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یک‌وقت توصیه به‌حقى است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیه به‌حق را رسیدگى کنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگى کنید.

اگر خداى نخواسته یک توصیه‏‌اى است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد. در هر صورت قاضى مستقل است و خودش باید نظر بدهد، لکن خدا را شاهد ببیند. این قلمى که دست مى‏گیرد قلمى است که ممکن است که آبروى یک مُسْلِمى را از بین ببرد؛ و ممکن است احقاق حقى بکند.» (صحیفه امام، ج10، ص272)

دستگاه قضائی و آئین دادرسی و قاضی کاملاً باید بی طرف، عادلانه و منصفانه باشد و متهم به‌طور کامل بتواند از خود دفاع کند و حقوق متهم در آن رعایت شود، محیط دادگاه محیط عدل و انصاف باشد نه محیط وحشت و ارعاب و مقدمات نیز کارشناسانه و عادلانه و به دور از حبّ و بغض های شخصی و جناحی و سیاسی و سلیقه ای باشد.

قاضی در مقام قضاوت نباید تحت تاثیر هیچ عاملی جز وظیفه، حق و تکلیف، عدالت و انصاف قرار گرفته باشد.

روابط سیاسی، اقتصادی و خویشاوندی و خانوادگی، رفاهی و مادی یا تمایلات عاطفی و یا سیاسی نباید در کار قاضی و در کار قضاوت کوچکترین تاثیری داشته باشد.

طبق فرمایشات حضرت امام(ره) قاضی باید سعی کند به تشخیص درست برسد و آنگاه طبق قانون حکم درست صادر کند و سیستم قضائی نیز باید بکوشد تا در ایفای وظیفه قانونی و شرعی و وجدانی و اخلاقی خود به اقناع وجدانی و طمأنینه قضایی برسد و بر اساس آن و ادّله روشن و مستندات متقن و براهین و شواهد و قرائن قابل اعتماد به اصدار رأی اقدام کند.

قاضی باید از شتابزدگی و عجله در کارها پرهیز کند و رضایت خداوند را در کارها اصل قرار دهد، قواعد قضائی و اخلاقی و اصول و مبانی رسیدگی را به‌طور دقیق رعایت کند، به اصول متخذه از قرآن کریم و نهج البلاغه شریف و روایات اسلامی و تجارب بشری کاملاً پایبند و مقید باشد، در کلیه امور و شئون مربوطه پا را از صراط مستقیم ایمان و عدالت و انصاف و رضایت خداوند متعال فراتر نگذارد که خسارت دنیا و آخرت را در پی خواهد داشت.

اینچنین است که حضرت امام (ره)، عدالت را غایت برپایی حکومت اسلامی می دانست و شأن قضا را، تحقق‌گر عدالت و رکن رکین آن می دانست. «بدیهى است تصدى حکومت به دست آوردن یک وسیله است نه اینکه یک مقام معنوى باشد، زیرا اگر مقام معنوى بود، کسى نمى‏توانست آن را غصب کند یا رها سازد.»

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:51 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 

جایگاه قضا و قضاوت در اسلام

 

زلال وحی

یک جرعه آفتاب

اشاره

گفتار مجری

چراغ راه

کوتاه و گویا

زلال قلم

آورده­اند که...

نظر ما اینه...

کتابستان

زلال وحی

تهیه: امین عظیمی

جایگاه قضا و قضاوت در اسلام

1. ... وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ: ... و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. (مائده: 45)

پیام­ها:

1. اگر حکم خدا جاری نشود، ظلم جامعه را فرا می­گیرد. «وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

2. وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُواْ فَرِیقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ: و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می­دانید (این کار، گناه است) (بقره: 188)

نکته: رشوه، یکی از گناهان بزرگی است که مفاسد اجتماعی متعدّدی را به دنبال دارد، از جمله: خذف عدالت، یأس و ناامیدی ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهی حاکم و قاضی، از بین رفتن اعتماد عمومی. با توجه به این آثار و عوارض منفی، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است. رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلمخطاب به حضرت علی(ع) فرمود: «یا علی ثمن المیته و الکلب و الخمر و مهر الزانیه و الرشوه فی الحکم»: ای علی! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه یکسان و حرام است.

یک جرعه آفتاب

تهیه: امین عظیمی

پیامبر اکرم(ص): اگر یکی از شما به کار قضاوت میان مسلمانان گرفتار شد، باید به هنگام غضب از قضاوت خودداری کند و میان صاحبان دعوی در نگاه و محل نشستن و اشاره کردن تفاوتی نگذارد.[35]

پیامبر اکرم(ص): خداوند یاور قاضی است تا موقعی که ستم نکند، وقتی ستم کرد خدا او را رها می­کند و شیطان همراه او می­شود.[36]

پیامبر اکرم(ص): هر یک از قضات مسلمان دو فرشته موکل دارد که وی را مادام که جز حق نخواهد بر آن استوار کند و اگر غیرحق اراده کند و به عمد منحرف شود فرشتگان از او بری شوند و کا روی را به خودش واگذارند.[37]

اشاره

سید محمدصادق میرقیصری

جایگاه قضاوت در اسلام

دین اسلام، نسبت به امر قضاوت حساسیت زیادی قایل است؛ تا جایی که پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلممی­فرماید: [روز قیامت، قاضی عادل را می­آورند و با چنان حسابرسی سختی روبه­رو می­شود که آرزو می­کند ای کاش هرگز میان دو کس حتی درباره یک دانه خرما داوری نکرده بود.][38] این حساسیت، نشانه آن است که حقوق مظلومف نزد خداوند اهمیت فراوانی دارد؛ ازاین­رو پیامبر اعظم فرمود: [خدای متعال با قاضی است؛ تا زمانی که عمداً ستم و حق کُشی نکند.][39]

ویژگی قاضی از نظر اسلام

مهم­ترین ویژگی قاضی در کلام امام صادق(ع) است که می­فرماید: [کسی که فقه (مسائل حقوقی و احکام قضایی را) اندک می­داند، هرگز نباید به کار قضاوت، چشم طمع داشته باشد.][40]

نیز امیرالمؤمنین علی (ع ) در فرمان استان­داری مصر به مالک­اشتر، نسبت به انتخاب قاضی می­فرماید: [از میان مردم، برتین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن؛ کسانی که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان با یکدیگر، او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آگاهی، برای او دشوار نباشد. طمع را از دل ریشه­کن کند و در شناخت مطالب، با تحقیقی اندک رضایت ندهد و در شُبهات، از همه با احتیاط­تر عمل کند و دریافتن دلیل، اصرار او از همه بیشتر باشد و در مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود، در کشف امور از همه شکیباتر و پس از آشکارشدن حقیقت در فصل خصومت از همه برنده­تر باشد؛ کسی که ستایش فراوان، او را فریب ندهد و چرب­زبانی او را منحرف نسازد و چنین کسانی بسیار اندکند!][41]

آداب قضاوت

دین اسلام، برای کسی که قاضی می­شود آداب خاصّی را تعیین کرده که عبارت است از: [1_ رعایت برابری میان طرفین دعوا. 2_ بالا نبردن صدا از صدای متهم. 3_ اظهار خستگی نکردن در محکمه. 4_ قضاوت نکردن پیش از شنیدن سخنان طرفین دعوا. 5_ قضاوت نکردن در حال خشم. 6_ قضاوت نکردن در حالت خواب آلودگی. 7_ قضاوت نکردن در حال گرسنگی یا تشنگی. 8_ میزبانِ یکی از طرفین دعوا نباشد. 9_ نجوا نکردن با کسی در محکمه. 10_ مقدم داشتن متخاصم طرف راست در سخن گفتن. 11_ تلقین نکردن به گواهان. 12_ تامّل و درنگ پیش][42]

قاضی حق کُش

[پیامبر خدا (ص ) هنگام عیادت از حضرت علی (ع ) که از درد چشم شکایت و ناله می­کرد فرمود: ای علی! ناشکیبایی می­کنی یا از درد می­نالی؟ عرض کرد: ای رسول خدا هرگز دردی به این سختی ندیده­ام، پیامبر اکرم فرمود: ای علی! زمانی که ملک الموت برای گرفتن جان آدم گنه­کار فرود آید، سیخی آتشین با خود می­آورد و به وسیله آن جان او را می­گیرد و دوزخ فریاد می­کشد. حضرت علی (ع ) راست ؟؟ و عرض کرد: ای رسول خدا سخن خود را برایم تکرار کنید زیرا از شدّت درد متوجه نشدم چه فرمودید. آیا این عذاب به کسی از امّت شما هم می­رسد؟ پیامبر اعظم فرمود: آری، قاضیان حق­کُش و خورنده مال یتیم و شهادت دهنده به دورغ.][43]

گفتار مجری

علی(ع) نماد اجرای عدالت

هنگام سخن گفتن از عدالت، نخست، نام مبارک امیرالمؤمنین، علی(ع) در ذهن­ها نقش می­بندد [هم او که نویسنده مسیحی، آقای جرج­جرداق در کتاب امام علی صدای عدالت انسانیت چنین می­نویسد: آیا در مهد عدالت، بزرگی را می­شناسی که همیشه بر حق و حقیقت بوده باشد؛ ولو آنکه همه مردم روی زمین بر ضد او متحد شوند و دشمنان او اگرچه کوه بیابان را پُر می­کردند بر باطل بودند.][44]

امیرالمؤمنین(ع) در طول حکومت کوتاه خود چنان در امر قضاوت و عدالت قاطعانه برخورد کرد که نماد حقیقی و ماندگار برای عدالت خواهی شد.

«او که به خدا سوگند یاد کرد که بیت­المال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحبان اصلی آن باز می­گردانم گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند.»[45]

«او که یکی از قضات خود را به خاطر بلندی صدایش از متهم، عزل کرد.»[46]

«یکی از قضات خود را برای خرید خانه­ی گران قیمت توبیخ می­کند.»[47]

«به خاطر درخواست یک مَن گندم زیادی از بیت­المال توسط برادر بزرگش عقیل، آتش گداخته نزدیک دست او می­کند.»[48]

آری علی نماد عدالت است و چه زیبا فرمود پیامبر اعظم:

«علی با حق است و حق با علی(ع).»[49]

گفتار مجری

علی سعادت شایسته

دانستنی

فصل یازدهم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به قوه قضائیه و تشریح آن می­پردازد.

در اصل یکصدو پنجاه­و ششم آن آمده است: «قوه قضائیه قوه­ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهده­دار وظایف زیر است:

1. رسیدگی و صدور حکم در مورد تضلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه که قانون معین می­کند.

2. احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع.

3. قضاوت بر حسن اجرای قانون.

4. کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام.

5. اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.»

لازم است مردم بدانند که در اصل یکصد و شصت­و پنجم از قانون اساسی آمده است: «محاکمات علنی انجام می­شود و حضور افراد بلامانع است؛ مگر آنکه به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت عمومی یا نظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی، طرفین دعوی تقاضا کنند محاکمه علنی نباشد.»

اصل یکصدو هفتادو یکم در خصوص اشتباه قضاوت می­گوید: «هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر اینصورت خسارت به وسیله دولت جبران می­شود و در هر صورت از متهم اعاده حیثیت می­گردد.»

چراغ راه

? سخن بزرگان

امام خمینی (رضوان الله علیه)

? «قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند، کشور را می­تواند نجات دهد.»

? «قوه قضائیه باید توجه بکند که سروکارش با جان و مال مردم است [و] نوامیس مردم، سروکار این با آنهاست، و باید افراد صالح در آن­جا باشند، سالم باشند و توجه بکنند که خطای قاضی بزرگ است، عَمدش مصیبت­بار است، خطایش هم بزرگ است.»

? «در صورتی که حکمی از قضات صادر شد... احدی حق دخالت در امر قضا را ندارد، و دخالت کردن خلاف شرع و جلوگیری از حکم قضا هم بر خلاف شرع است.»

? «قاضی اگر چنانچه در حال غضب باشد نباید حکم بدهد، برای اینکه حکم در حال غضب حکمی است که از منشأ عقلی و شرعی صادر نمی­شود.»[50]

مقام معظم رهبری

? «بنده از زحماتی که در همه سطوح قوه قضائیه، از سطوح عالی و هیأت رئیس قوه یا بخش­های کارگزار و مجری و عامل و دادگاه­ها و قضات محترم و دیگران کشیده می­شود و خدماتی که صورت می­گیرد، صمیمانه تشکر می­کنم.»

? «قوه قضائیه در پیشرفت کشور به سمت هدف­های اسلامی نقش تعیین کننده دارد.»

? «در واقع قوه قضائیه ضامن صحّت عمل مسؤلان نظام و آحاد مردم و تأمین حقوق آنها در نظام اسلامی است.»

? «هیچ کس از تضعیف قوه قضائیه در کشور سود نمی­برد، بله، دشمنان نظام سود می­برند آنهایی که می­خواهند هیچ کار نظام سامان پیدا نکند و نظام اسلامی به صورت مطلوب شکل نگیرد.»[51]

? «قوه قضائیه، با صلابت، با اقتدا با تصمیم­گیری درست و بهنگام می­تواند جلوی پیدایش و رشد جرایم و توسعه خلاف در دستگاههای مختلف را سد کند، از ظلم به مظلومان و مستضعفان جلوگیری کند، از قدرت نمایی کسانی که به زر و زور مسلّحند جلوگیری کند.»[52]

? کارهای خوب، کارهای برجسته، قضّات شریف انصافاً در قوه قضائیه خیلی هستند البته نقصهایی هم هست.»[53]

? قوه قضائیه باید جاذبه پیدا کند، یعنی واقعاً باید علما و فضلا و حقوقدانها و افراد خوشفکر و صاحب نظر در مسایل احساس کنند که برای همکاری با قوه قضائیه هیچ حالت منتظره پی ندارند.»[54]

? «اگر قوه قضائیه­یی سالم و دقیق و عامل به عدل و انصاف و مقررات اسلامی وجود داشته باشد به مرور تمام دستگاههای کشور و جامعه اسلامی اصلاح خواهند شد.»[55]

? «مسؤلان دستگاه قضا و کسانی که سرنوشت قضایای مشکل مردم در دست آنهاست باید از تضلّع در امور سیاسی و از دخالت دادن گرایش سیاسی در آن کار مهمی که ؟؟ است یعنی قضا بشدّت پرهیز کنند.»[56]

? «هر جا قوه قضائیه قاطعیت به خرج داد دشمن علیه آن به تبلیغات شدید رادیویی و روزنامه­یی در اطراف دنیا دست زد، هر جا قوه قضائیه در اجرای احکام اسلامی و قوانین پافشاری کرد دشمن همان­جا جنجال خودش را شروع کرد.»[57]

قوه قضائیه از نگاه امام خمینی[58]

1. قاضی امروز مسئول حیثیت اسلام است، مسئول حیثیت جمهوری اسلام است، و مثل قضات در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به قضاوتی که در مورد شخصی می­کرد.

2. در اجرای حدود نباید از آن حدودی که حق تعالی فرموده است پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر.

3. قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند، کشور را می­تواند نجات دهد.

کوتاه و گویا

? قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند. کشور را می­تواند نجات دهد. [امام خمینی][59]

? قاضی و قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند. [امام خمینی]

? در تمام دنیا قوه قضائیه ملاک و معیار سلامت جامعه است. [مقام معظم رهبری]

? اگر دستگاه قضایی سالم نباشد دستگاههای دیگر هم به تدریج به فساد خواهند گرایید. [مقام معظم رهبری]

? حقیقتاً دستگاه قضایی باید ملجا و مأمن مردم به حساب آید. [مقام معظم رهبری]

? دستگاه قضایی ما در حقیقت دستگاه جدیدی است. [مقام معظم رهبری]

? قوه قضائیه نبض دستگاه اداری و وضعیت عمومی کشور است. [مقام معظم رهبری]

? به اعتقاد من مسأله قوه قضائیه از مسایل بسیار مهم است. [مقام معظم رهبری]

? تکلیف اصلی قوه قضائیه عبارت از اقامه قسط و عدل است. [مقام معظم رهبری]

? مسأله این است که در قوه قضائیه افراد باید اصلاح بشوند و ملاکها در نظر گرفته بشود. [مقام معظم رهبری]

? کسی که احیاناً فاسد و بدخواه و کج­دست باشد نمی­تواند در این قوه {قضائیه} باشد. [مقام معظم رهبری]

? روال کلی بایستی بر این باشد که استقلال قوه قضائیه به معنای حقیقی کلمه حفظ شود. [مقام معظم رهبری]

? متحرک و تلاش قوه قضائیه بحمدالله خوب و محسوس است اما شما الگو را دستگاه امیرالمؤمنین(ع) قرار بدهید. [مقام معظم رهبری]

? اگر قوه قضائیه نباشد، عدالت، میزان و مبنایی نخواهد داشت. [مقام معظم رهبری]

? ق از ارکان کشور است تضعیف این قوه جایز است. [مقام معظم رهبری]

? هر چه ممکن است سعی کنید دستگاه قضا را اسلامی­تر کنید. [مقام معظم رهبری]

? ق می­تواند مظهر عدالت در نظام اسلامی باشد. [مقام معظم رهبری]

? بنده به آینده قوه قضائیه امیدوار هستم. [مقام معظم رهبری]

? نباید قوه قضائیه را تضعیف کرد این به ضرر همه است. [مقام معظم رهبری]

? دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه وظیفه قوه قضائیه است. [مقام معظم رهبری]

کوتاه و گویا

عدالت، چون فانوسی در تمام چشم­های فروریخته روشن می­شود.

امروز، روز عدالت است؛ روز جوانی جهان!

در روز عدالت، فرشته­های مهربان عدالت سرود می­خوانند.

امروز، روز عدالت است؛ روزی که دیو تبعیض را در تمام فرازها و فرودها، حد می­زنند.

امروز، روز عدالت است و باران مهر، دشت­های عطر لبخند را فراخ­تر می­سازد.

عدالت اسلامی را تقوای قضات و علم آنها به عرصه ظهور می­رساند.

زلال قلم

ترازوی عدالت اسلامی

ما را با هر میزان می­سنجیدند، ارزشی نداشتیم!

ترازوی دموکراسی، با حمله به عراق، خراب بودنش ثابت شد.

ترازوی حقوق بشر، فقط اسرائیل را دارای ارزش می­داند!

ترازوی سازمان ملل، خِلل ایجاد می­کند!

ترازوی شورای امنیت، با وتوی آمریکا دارای اعتبار است!

ترازوی اتحادیه عرب هنوز نتوانسته مظلومیت فلسطین را وزن کند!

ترازوی پاپ هم هنگام توهین به اسلام و پیامبر اعظم(ص) کار نمی­کند!

همه ترازوها فقط سیاهی از وزن می­کنند!

فقط برای سیاهی ارزش قائلند!

به جز ترازوی عدالت اسلامی.

سفید با سیاه، تلخ با شیرین در این ترازو یکی نیست.

در ترازوی عدالت اسلامی هر کس روشن­تر است بهتر است.

آورده­اند که...

کاش قاضی نمی­شد!

تقصیر خودم بود. شانزده سال است که زیر مشت و لگدهایش سیاه و کبود می­شوم؛ اما باز هم کوتاه می­آیم. اگر آن موقع که با ضربه­های سنگینش به سرم، مرا بیهوش کرد اساسی برخورد می­کردم، الان دوباره مرا با کتک­کاری از خانه بیرونم نمی­کرد؛ ولی باز هم امید داشتم تا دوباره حقّم را بگیرم، وقتی خودم را به سالن دادسرا رساندم خیالم راحت بود که پرونده­ام زیر دست هر قاضی برود مثل همان قاضی قبلی یعنی حاج آقا فقیهی منصفانه قضاوت می­کند؛ اما وقتی روی صندلی دادگاه نشستم، قاضی بی­درنگ مرا توبیخ کرد و گفت: خانم مگر می­شود مردی زنش را از خانه بیرون کند، حتما شاید اذیتش کردید؛ اگر به شما کتک می­زند حتماً خسته است، شما یک لیوان آب بده بخورد تا آرام شود، در این حال شوهرم که شیر شده بود به قاضی گفت: آقای قاضی وسط دعوا که حلوا پخش نمی­کنند حتماً عصبانیم کرده که زدمش و دَری وری بهش گفتم. گیج شده بودم؛ نمی­دانستم چه­کار کنم، این قاضی با حاج آقا فقیهی از زمین تا آسمان فرق داشت. با ناراحتی به قاضی گفتم: آقای قاضی مثل اینکه من متهم شدم؟!

قاضی گفت: باید کوتاه بیایی، من هم محکم گفتم: شانزده سال کوتاه آمدم این وضعم هست، دوباره قاضی گفت: کوتاه نمی­آیی؟

گفتم: نه

تا قاضی نَه را از من شنید با خشم و صدای بلند به شوهرم گفت: این چه زَنیه داری، اول برو دادگاه خانواده درخواست عدم تمکین بده، بعد برو درخواست طلاق کن.

با شنیدن این حرف دیگه نمی­توانستم خودم را کنترل کنم، با عصبانیت به قاضی گفتم: آقای قاضی خیلی راحت داری حق مرا می­خوری و کار یاد شوهرم می­دی، اما یادت باشه خدا در کمینه، خودت، هم دختر داری، هم خواهر.

چند روز بعد شوهر نامردم با معرفی تلفنی قاضی قبلی به یکی از قضّات دادگاه خانواده توانست حکم عدم تمکین را بگیرد و با این حکم شکایت من را هم باطل کرد. من هیچ کاری نمی­توانستم بکنم جز اینکه فقط به قضاوت­های حاج آقا فقیهی فکر کنم.

آورده­اند که...

تهیه: علی سعادت شایسته

شاهدی داری؟

روزی علی ابن ابیطالب از بازار کوفه می­گذشت. زرهی را در دست یک مسیحی دید. آن مرد قصد داشت زره را بفروشد. امیرالمومنین که در آن زمان پیشوای مومنان بود نزدیک رفت و زره را دقیق نگریست. آن­گاه خطاب به مرد مسیحی گفت: این زره من است مدتی پیش گم شده و حالا در دست توست آن را به من پس بده، مرد مسیحی پاسخ داد: این زره من است و پس زره را با تندی از امیرمومنان گرفت. امیرالمومنین در کمال ملایمت و خوشرویی به مرد مسیحی فرمود: من یقین دارم که این زره مال من است که آن را به من بده، در غیر اینصورت بیا تا با هم نزد قاضی برویم. اسلام دین حق و عدل است. دادگاه و قانون دارد. و من دربرابر قانون و رای دادگاه تسلیم هستم.

مرد مسیحی پیشنهاد امام را پذیرفت. قاضی وقتی امیرالمومنین را دید برای ادای احترام از جا برخاست. حضرت علی به او فرمود: ما برای داوری به این­جا آمده­ایم. قاضی باید با هر دو طرف دعوا برخوردی یکسان داشته باشد. وقتی در نگاه کردن و توجه به هر دو طرف دعوا نیز عدالت و مساوات را رعایت کند. قاضی پرسید: اختلاف شما در چیست؟

امام علی فرمود: این زره که اکنون در دست این مرد است. مال من است، نه آن را فروخته­ام و نه به کسی بخشیده­ام. مدتی قبل گم شده و حالا در دست این مرد است. قاضی خطاب به امیرالمومنین پرسید: آیا شما شاهدی هم دارید؟

امیرالمومنین که قاضی را خوب می­شناخت وی دانست که قبول شهادت چه شرایطی لازم دارد. تبسمی کرد و فرمود: نه... چنین شاهدی ندارم.

قاضی گفت: در صورتی که شاهدی نداری بنابر قوانین شرع حق شما ثابت نمی­شود زره باید در دست همین فرد باشد.

مرد مسیحی با خود اندیشید: چه دین خوبی و چه حکومت عادلانه­ای که یک مرد مسیحی را با پیشوای مسلمین در حضور قاضی و دربرابر قانون، برابر می­داند. چه دادگاه عادلی بدون دلیل به سود هیچ کس حتی به سود پیشوا و رهبر مسلمان­ها حکمی نمی­کند. و سپس زره­ای را که امیرالمومنین در یکی از سفرها گم کرده بود و وی آنرا برداشته بود به امیرالمومنین بازگردانید.

نظر ما اینه...

علی سعادت شایسته

چند پیشنهاد

1. مردم همواره در حرکت دادگاه­ها به سوی عدالت قضایی نقش مهمی داشته­اند نوع برخورد آنها با مقوله قضاوت تعیین کننده سرنوشت قضاوت در یک جامعه خواهد بود. فلذا یکی از محورهای مهم می­تواند نقش مردم در حرکت دادگاه­ها به سوی عدالت قضایی است.

2. با عنایت به نقش بسیار مهم نیروی انتظامی در کشف و تعقیب جرم و مجرمان و همچنین در اجرای دستورات دادگاه­ها پرداختن به نیروی انتظامی بعنوان ؟؟ قوه قضائیه و رابطه فی­مابین این دو لازم و ضروری می­باشد.

3. از آنجا که مطابق اسناد و مدارک ؟؟ قضاوت در ایران باستان پیشینه بسیار درخشانی دارد و در این خصوص حیرت بسیاری از شرق شناسان را سبب شده است تامّلی در مقوله قضاوت در ایران باستان خالی از لطف نمی­باشد.

4. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در فصل یازدهم بخوبی قوه قضائیه را معرفی کرده و حقوق افراد را در مقابل آن بازگو می­کند با توجه به اینکه قانون اساسی در راس قوانین هر کشوری بوده و میثاق جامعه محسوب می­شود پرداختن به قوه قضائیه از دید قانون اساسی نیز مهم می­باشد.

5. اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود، در سال 1948، و ایران نیز به آن پیوسته است و در مواردی از آن منجمله ماده 7، 8، 9، 10 و 11 به قوه قضائیه اشاره گردیده است لذا محور مناسبی جهت موضوع حاضر می­باشد.

کتابستان

1. محمدتقی مصباح یزدی، نظریه حقوق اسلام؛ قم، مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی، 1380.

2. شهید بهشتی، مبانی نظری­تان اساسی؛ تهران، مؤسسه آثار شهید بهشتی، 1378.

3. محمد خالد مسعود، فلسفه حقوق اسلامی؛ ترجمه محمدرضا مظفری، فخرالدین اصغری، قم، بوستان کتاب، 1382.

4. محمدمهدی کریمی­نیا، حقوق بشر و قانون اساسی؛ قم، جلوه کمال، 1385.

5. نورمن اندرسون، تحولات حقوی جهان اسلام؛ ترجمه محمدرضا مظفری، فخر الدین اصغری، قم، بوستان کتاب، 1376.

6. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام؛ تهران، صدرا، چاپ 26، 1378.

7. قدرت­الله خسروشاهی، فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام؛ قم، بوستان کتاب، 1380.

8. زهرا عظیمی، نگاهی به حقوق زن در اسلام؛ قم، مرکز پژوهش­های اسلامی صداوسیما، 1386.

9. روح­الله شریعتی، حقوق و وظایف غیرمسلمانان در جامعه اسلامی؛ قم، بوستان کتاب، 1381.

10. قدرت­الله خسروشاهی، فلسفه حقوق؛ مصطفی دانش­پژوه، قم، مؤسسه امام خمینی، 1383.

11. جلیل قنواتی، نظام حقوقی اسلامی؛ قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377.

کتابستان

1. کتاب قانون و دادگستری در شاهنشاهی ایران باستان نوشته اشرف احمدی، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر؛ در این کتاب امور دادرسی ایران باستان به نحوی به تصویر کشیده و مستند به اسناد مهم و متقن تشکیلات قضایی ایران باستان را بیان کرده است.

2. مرحوم مرتضی راوند در کتاب سیر قانون و دادگستری در ایران که در تهران، انتشارات چشمه و در سال 1368 به چاپ رسید، تشکیلات قضایی ایران را بررسی می­کند که از نظر تاریخی نیز برای کتابی که علاقه­مند می­باشند بسیار اهمیت دارد.

3. کتاب از زبان داریوش نوشته خانم پرفسور هایدی ماری کخ ترجمه دکتر پرویز رجبی توسط انتشارات ؟؟کارنگ در تهران به چاپ رسیده است که در آن، تشکیلات قضایی زمان داریوش به تصویر کشیده شده است.

4. جلد اول کتاب آئین دادرسی مدنی نوشته استاد دکتر عبدالله شمس که توسط انتشارات میزان به چاپ رسیده در بخش سازمان قضاوتی ایران دقیقاً تشکیلات دادرسی ایران از زمان هخامنشیان تا امروز را مورد بررسی قرار داده است.

5. کتاب ارزشمند دادگستری از صدر اسلام تا آغاز مشروطیت نوشته استاد محمد محیط طباطبایی نیز در زمینه تشکیلات قضاوتی ایران بسیار باارزش می­باشد.

پی نوشت ها:

[35]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 407.

[36]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 407.

[37]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 407.

[38]. میزان الحکمه، ج 10، ص 4955.

[39]. همان، ص 4963.

[40] همان، ص 4957.

[41]. نهج البلاغه، نامه 53، ص 577، ترجمه محمد دشتی.

[42]. میزان الحکمه، ج 10، ص 4957-4961.

[43]. همان، ص4953.

[44]. ویژه نامه عدالت، روزنامه رسالت، تیرماه 1385.

[45]. نهج البلاغه، خطبه 15، ص 59، ترجمه محمد دشتی.

[46]. میزان الحکمه، ج 10، ص 4957.

[47]. نهج البلاغه، نامه 3، ص 481، ترجمه محمد دشتی.

[48]. نهج البلاغه، خطبه 224، ص 461، ترجمه محمد دشتی.

[49]. میزان الحکمه، ج 1، ص 259.

[50]. کلمات قصار امام خمینی، ص 137.

[51]. سخنرانی 5/4/1381.

[52]. سخنرانی 7/4/1379.

[53]. سخنرانی 12/6/1377.

[54]. سخنرانی 20/6/1368.

[55]. سخنرانی 7/4/1368.

[56]. سخنرانی 4/4/1368.

[57]. سخنرانی 7/4/1378.

[58]. کلمات قصار، امام خمینی(ره)، ص 137 و 138.

حوزه*


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:50 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
 

دسته بندی موضوعات

 

 
ن : Ahmad
 
ت : يکشنبه 30 خرداد 1395
 
 
 
 
 

جملات قصار امام خمینی در باب قوه قضائیه و قضات

جملات قصار امام خمینی در باب قوه قضائیه و قضات

 

جملات قصار امام خمینی در باب قوه قضائیه و قضات

 

 

اهمیتى که اسلام به قضاوت داده است، به کمتر چیزى داده است. مساله قضا یک مساله مهمى است که سر و کارش با همه حیثیت کشور است. قوه قضائیه اگر از روى موازین اسلامى - انسانى رفتار کند، کشور را مى‏تواند نجات دهد. در دست قوه قضائیه همه چیز است، جان مردم است، مال مردم است، نوامیس مردم است، همه در تحت‏سیطره قوه قضائیه است.

و قاضى اگر چنانچه - خداى نخواسته - نالایق باشد، ناصحیح باشد، این در اعراض و نفوس مردم سلطه پیدا بکند، معلوم است که چه خواهد شد. قوه قضائیه باید توجه بکند که سر و کارش با جان و مال مردم است و نوامیس مردم، سر و کار این با آنهاست ؛ و باید افراد صالح در آن جا باشند، سالم باشند و توجه بکنند که خطاى قاضى بزرگ است، عمدش مصیبت‏بار است، خطایش هم بزرگ است. در صورتى که حکمى از قضات صادر شد...

قاضى امروز مسئول حیثیت اسلام است، مسئول حیثیت جمهورى اسلام است، و مثل قضات در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به قضاوتى که در مورد شخصى مى‏کرد. در اجراى حدود نباید از آن حدودى که حق تعالى فرموده است پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر.

احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد ؛ و دخالت کردن خلاف شرع، و جلوگیرى از حکم قضات هم بر خلاف شرع است. اعراض مردم دست قضات است ؛ باید آنها را، هم تعلیم کنند و هم تربیت کنند.

قاضى اگر چنانچه در حال غضب باشد نباید حکم بدهد، براى این که حکم در حال غضب حکمى است که از منشا عقلى و شرعى صادر نمى‏شود. قاضى امروز مسئول حیثیت اسلام است، مسئول حیثیت جمهورى اسلام است، و مثل قضات در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به قضاوتى که در مورد شخصى مى‏کرد. در اجراى حدود نباید از آن حدودى که حق تعالى فرموده است پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر.

مجرمى که بالاترین جرم را دارد و به سوى چوبه دار مى‏رود، جز اجراى حد شرعى احدى حق آزار او را، لفظا و عملا، ندارد و مرتکب، خود ظالم است. باید زندانها محل تربیت باشد، باید مردم را در زندانها تربیت کرد، زندان خودش یک تربیتگاه باید باشد. دستور اسلام، رحمت بر اسیران است گرچه ظالم و جاسوس باشند. قاضى و قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند.


آوینی / گردآوری :گروه جامعه و سیاست تبیان زنجان

مطالعه این مطالب را نیز پیشنهاد میکنیم : :

 

 
ن : Ahmad
 
ت : يکشنبه 30 خرداد 1395
 
 
 
 
 

 

 

قضا و قضاوت از دیدگاه امام خمینی ( س )

 

آنچه پیش روی شما خواننده محترم قرار دارد ، مجموعه فرموده‏ها و نوشته‏های حضرت امام خمینی ( س ) درباره قضا و قضاوت است و چون اشاره به خطوط کلی دیدگاههای معظمٌ‏له در این باب ، نموداری از مطالب حاضر را بر لوح ذهن خوانندگان گرامی ترسیم می‏کند ؛ در این متن طی هشت نکته به اهمّ آن اشاره خواهیم کرد :

اول : از آنجا که یکی از مهمترین شئون حکومت اسلامی همانا برپا داشتن حق و احقاق حق صاحبان حقوق ، و دفع باطل و طرد باطل‏گرایان ، و در نهایت اجرای احکام و حدود الهی است و این مقصود جز با وجود دستگاه قضایی مستقل ، عدالت محور ، مقتدر ، قاطع و استوار - که با کمال دقت و احتیاط ، و پرهیز از لغزش و انحراف ، ضامن اجرای مقررات الهی باشد - قابل حصول نیست ؛ به همین دلیل در اسلام کمتر چیزی مانند قوه قضاییه مورد توجه بوده است ؛ زیرا جان ، مال ، حیثیّت و ناموس مردم ، همه در زیر نفوذ آن قرار دارد و بار سنگین تامین امنیّت نفوس ، اموال ، آبرو و عزّت جامعه بر عهده آن است .
بر این اساس رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، قوه قضاییه را در اسلام جزء طراز اول مراکز با اهمیّت اداری و حتی حسّاسترین مکان نظام دانسته و به وجوب کفایی تصدی امر قضاوت ( اجتهاداً یا تقلیداً ) فتوا داده و پرهیز و خودداری واجدان شرایط را از خدمت در دستگاه قضایی جایز نشمرده و از سوی دیگر ، تضعیف و توهین قوه قضاییه را برخلاف موازین اسلامی دانسته‏اند .
به نظر ایشان قوه قضاییه ملجا و پناهگاه مردم ستمدیده است و از چنان اهمیّتی برخوردار می‏باشد که اگر مطابق موازین اسلامی - انسانی رفتار کند می‏تواند نجات‏بخش و حلّال بسیاری از مشکلات کشور باشد و این امر در صورتی تحقق خواهد یافت که مردم ، تجارت ، معیشت و حیثیّت خود را از گزند هرگونه تجاوز و آسیب هر نوع تعدّی در
امان ببینند و از صحّت قضا ، ابلاغ ، اجرا و احضار ، احساس آرامش و امنیت کنند و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند و قوه قضاییه را در دادخواهیها و اجرای عدالت و حدود اسلامی ، در خدمت خود مشاهده کنند و قضات دستگاه نیز در تحصیل رضایت ملّت بکوشند که مسلماً این امر رضایت خداوند متعال را به دنبال خواهد داشت .

دوم : گرچه همواره خطای قاضی ، بزرگ و عمد او ، مصیبت بار است و از این جهت در هیچ زمان و مکانی قابل قبول نیست ؛ لیکن از دیدگاه امام راحل ( س ) در این عصر که معارف ثقلین پس از قرنها غربت و مظلومیت ، در سایه انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامی شکوفا شده است و ان‏شاءاللَّه دیری نمی‏پاید که سنگرهای کلیدی جهان را فتح نماید ، مسئولیت قضات نسبت به سابق ، صدچندان و حتی از صدر اسلام نیز خطیرتر می‏باشد ؛ زیرا در صدر اسلام قضات شرع فقط به رعایت حقوق مردم سفارش می‏شدند ؛ امّا امروزه علاوه بر این وظیفه ، دستگاه قضایی و قاضیان آن پاسبان آبرو و حیثیّت اسلام و جمهوری اسلامی و حافظ کیان روحانیت هستند ، چنانکه انحراف یا تخلف در فتوا و قضاوت ، که مایه از دست رفتن جان ، مال ، حیثیت و آبرویی شود ، مردم را از دستگاه قضایی مایوس و به جمهوری اسلامی بدبین می‏سازد و خدای ناکرده اصل اسلام را ناپسند جلوه می‏دهد .

سوم : همان طوری که یک پزشک آگاه مورد اعتماد برای نجات جان یک انسان ، جز قطع کردن عضو یا اعضای فاسد و غیرقابل ترمیم بدن وی چاره‏ای ندارد و این کار وی عین رحمت و شفقت بر بیمار محسوب می‏شود و همان گونه که یک کشاورز کاردان دلسوز به منظور صیانت کشت خویش از گزند آفات بیرونی ، علفهای هرز را می‏چیند و دور می‏ریزد و این اقدام او جز رافت و عطوفت بر محصول مزرع و مرتع به شمار نمی‏آید ، اجرای حدود ، قصاص ، تعزیرات ، دیات و کلیه احکام جزایی اسلام در جامعه اسلامی نیز که احیاناً با از میان برداشتن مفسدان و تبهکاران غیرقابل اصلاح از صحنه اجتماع همراه است ، هم برای تربیت و صلاح خود منحرفان ، سودمند ، بلکه ضروری است و هم برای اصلاح پیکره جامعه - که آحاد آن چونان اعضای یک انسانند - نافع ، بلکه
لازم است ؛ زیرا از این رهگذر ، تخم بیدادگریها ، دزدیها و بی‏عفتیهای خانمانسوز از کشور برچیده می‏شود و صحن جامعه از لوث عناصر پلید و خُبث رذایل اخلاقی ، پاکسازی و تطهیر می‏گردد و با ممانعت از رشد و گسترش فساد و سرایت آن به دیگران ، سلامت ، سعادت و مصلحت آحاد جامعه تامین و حیات معقول و شایسته برای همگان بیمه و تضمین خواهد گشت ، و این جز پاسداری از حقوق بشر و حراست از مصالح والای اجتماع انسانی و اسلامی برای نیل به کمال لایق آن چیز دیگری نیست .
طبق این معیار ، امام خمینی ( س ) از سنت حضرت نبی‏اکرم ( ص ) استفاده می‏نماید و قتل یهود بنی قریظه را از رحمت کامل آن حضرت می‏دانند و می‏فرمایند شمشیری که به گردن یهود بنی قریظه و امثال آنها زده می‏شود ، به افق رحمت نزدیکتر بوده و هست تا به افق غضب و سخط ، و نیز طبق این معیار ، امام خمینی ( س ) درباره قصاص که گرچه متن آن تجلّی قهر خداست ؛ بطن آن حاوی مهر الهی – که همانا بارزترین جنبه آن حیات است – می‏باشد ، فرموده‏اند : قصاص برای این است که زندگی بشر تامین بشود ( صحیفه نور - جلد ۶ - ص ۱۷۷ ) و لکم فی‏القصاص حیوهٌ یا اولی الالباب ( بقره/۱۷۹ )
و سستی و سهل‏انگاری در اجرای حدود ، قصاص و تعزیر اسلامی را ترحّم بر پلنگ تیزدندان دانسته‏اند که جز ستمکاری بر گوسفندان نتیجه‏ای نخواهد داشت :
ترحم بر پلنگ تیزدندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
بدین گونه امام راحل ( س ) از چهره حدود الهی کشف نقاب می‏کند و سیمای مهر آنها را از پس پرده قهر نمایان می‏سازد و جمال احکام الهی را با خلع کسوت جلال ، جلوه‏گر می‏نماید ؛ به نقد سخن ناآگاهان یا مغرضان که احکام جزایی اسلام را ، غیر انسانی ، خشن و ناشی از خوی اعراب و مغایر با حقوق و مصلحت بشر معرفی کرده‏اند ، می‏پردازد .

چهارم : از آنجا که هدف اصیل حکومت اسلامی همانا تربیت الهی انسان و جامعه بشری است ، خصیصه تعلیمی ( آموزشی ) و تربیتی ( پرورشی ) در نهان هریک از نهادهای جمهوری اسلامی ایران و از جمله آنها قوه قضاییه تعبیه شده و نظام قضایی اسلام ، همچون دیگر دستگاهها درصدد است تا از رهگذر اجرای حدود الهی ، به نوبه خود نقش تربیتی خویش را ایفا نماید .
بر این پایه امام راحل ( س ) که بنیانگذار این بنای رفیع و مستحکم است ، حتی از نقش تربیتی زندانها نیز غفلت نمی‏ورزد و از آنها به عنوان تربیتگاه یاد می‏کند ، به متصدیان امور زندانها چنین توصیه می‏فرمایند :
زندانها را به یک مدرسه آموزش و تربیت اخلاقی مبدل کنید ، چنانچه تاکنون عمل کرده‏اید ، تا منحرفان و گناهکاران شیرینی عدالت اسلامی را بچشند و به اسلام و نظام اسلامی روآورند و از روی حقیقت توبه کنند و بازگشت به اسلام و خدای متعال نمایند ، که باب رحمتْ گنهکاران را بهتر جذب می‏کند ؛ حتی آن کس که مستحق حدود الهی است ، از قتل و دیگر جزاها ، باید از عطوفت ماموران ، تا پای دار و محل مجازات برخوردار باشند ( صحیفه نور - جلد ۱۸ - ص ۲۳۷ )
یا چه نیکوست که گویندگان متعهد در زندانها حاضر شده و آنان را تحت تربیت اسلامی - اخلاقی قرار دهند ( صحیفه نور - جلد ۱۴ - ص ۱۴۳ )

پنجم : چون اجرای عدالت عنصر محوری دستگاه قضایی در نظام حکومتی اسلام و به منزله جوهره احکام الهی است که تخطّی از آن هرگز جایز نمی‏باشد ، به نظر شریف امام امت ( س ) اجرای حدود الهی باید زیر نظر مجتهد عادل انجام گیرد تا مبادا در حق هیچ‏کس ، حتی مجرمان و منحرفان از خدا بیخبر و زندانیان گروهکهای محارب با نظام نیز ظلمی روا داشته شود و خدای ناکرده از معیارهای اسلامی و حدود و تعزیرات مقرّره تجاوز و مجرمی زاید بر حدّ و تعزیر شرعی ، محدود و معزّر گردد یا علاوه بر سختی زندان ، رنجی بر وی تحمیل شود که این خود از نظر عدالت اسلامی محکوم و ممنوع بوده و جرمی است که موجب کیفر خواهد بود .
بر این اساس امام راحل ( س ) از زندانبانان و متصدیان امور زندانها به طور مکرّر و موکّد خواسته‏اند که برای تحصیل رضوان الهی به پیروی از رسول اکرم ( ص ) ، عفو و رحمت و اغماض را شیوه خود قرار دهند و به زندانیان احترام بگذارند ، با آنان خوشرفتاری و معامله انسانی - اسلامی نمایند و از خود عطوفت ، رافت ، مهربانی و رفتار برادرانه نشان دهند و از رویّه احسان که بالاتر از عدالت است و جنبه تربیتی آن مشهود می‏باشد و مرضی خداوند و مورد تاکید قرآن کریم است ، تبعیت نمایند و از هرگونه آزار گفتاری نظیر : درشت‏گویی ، اهانت ، گفتار ناهنجار ، سب و مانند آن و از هر نوع اذیّت رفتاری همچون : اعمال خشونت ، در مضیقه قرار دادن ، عصبانیت منجر به شکنجه ، ضرب و جرح ، انتقامجویی و بهانه‏گیری ، گرسنگی دادن و مشابه آن نسبت به محبوسان و تعرض به خانواده آنان اجتناب نمایند و همچنین در تامین رفاه حال زندانیان و حفظ سلامت و بهداشت آنان و ایجاد تسهیلات شغلی برای آنها کوشا باشند .
معظمٌ‏له همان‏طوری که هرگز تعطیل احکام الهی را تحمل نمی‏کردند و در مقابل تکالیف شرعی بی‏اعتنا نبودند و در اجرای حدود الهی با رعایت کامل جهات شرعی ، هیچ تاخیر و درنگی را جایز نمی‏دانستند ، نسبت به کمترین تجاوز از حدود و مقررات الهی در کیفر و مجازات تبهکاران نیز از خویش حساسیت فوق‏العاده نشان می‏دادند تا همواره صراط مستقیم عدل اسلامی پیموده و از بیراهه افراط و تفریط پرهیز گردد .

ششم : به نظر شریف امام راحل ( س ) ، در قانون اسلام برای قاضی شرایطی است که با مراعات آن و همچنین دیگر ضوابط قانون دادرسی تا حد امکان حقی پایمال نخواهد شد .
تفصیل شرایط قاضی و آداب قضاوت از نظر امام امت ( س ) را باید در کتب فقهی ایشان جستجو کرد ؛ اما آنچه در این مجموعه ، علاوه بر برخی شرایط معتبر شرعی ، بدان اشاره می‏شود و در اینجا به اجمال ذکر می‏گردد ، همانا اصل استقلال قاضی است ؛ بدان معنا که چنانچه قضات شرعی و واجد شرایط اسلامی حکمی صادر کردند ، مادامی که خلاف شرع بودن آن در محاکم و مراجع ذی صلاح ثابت نشده ، واجب‏العمل است و هیچ مقامی حتی مجتهد دیگر حق دخالت در امر قضا و نقض حکم را نخواهد داشت .
بر اساس این اصل و با عنایت به دیگر شرایط لازم ، به نظر حضرت امام ( س ) قاضی موظف است با رعایت دقّت و احتیاط کامل و مراعات همه ضوابط شرعی و در یک
محیط آزاد بدون ملاحظه کسی و بی‏آنکه تحت تاثیر هیچ مقام و شخصیتی قرار گیرد و بی‏اعتنا به هیچ توصیه و دخالتی ، با قدرت ، قاطعیت و استواری و بدون هیچ‏گونه مسامحه ، تعویق و سهل‏انگاری و با حفظ آرامش ، متانت ، طمانینه و تانّی و پرهیز از شتابزدگی و دستپاچگی و اجتناب از دخالت حسّ انتقامجویی و غضب در حکم ، خداوند سبحان را حاضر و ناظر ببیند و فقط اجرای عدالت را در نظر بگیرد و به صدور حکم و انشای رای بپردازد و در این امر خطیر ، نه غلو و زیاده‏روی را روا بدارد و نه قصور و تقصیر را جایز شمارد .

هفتم : از دیدگاه امام راحل ( س ) در اسلام به مقتضای عدالت ، برای مجازات مجرمان بین گروهها فرقی وجود ندارد و همه در مقابل قانون الهی و در پیشگاه قضاوت اسلامی برابرند و در اجرای احکام و حدود الهی احدی مستثنا نیست ؛ بنابراین همگان باید نزد قاضی دادگاه مساوی باشند ، خواه رفیع و خواه وضیع . بر این اساس حضرت امام ( س ) هیچ کس را از مصونیّت قضایی برخوردار نمی‏داند و خود در این امر پیشگام می‏شود ؛ نخست از عدم مصونیت نزدیکان و وابستگان و پیوستگان خویش یاد می‏کنند تا دیگر مسئولان کشور نیز به این امر توجّه کافی داشته و مراقب اعمال خود و منسوبان خویش باشند :
هر گروه و شخصی - اگر چه از بستگان و اقربای اینجانب باشند - خود مسئول اعمال و اقوال خود هستند و اگر خدای نخواسته تخلف از احکام اسلام کردند ، دستگاه قضایی موظف است آنان را مورد تعقیب قرار دهد ( صحیفه نور - جلد ۱۴ - ص ۱۴۵ )

هشتم : گرچه پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تاسیس جمهوری اسلامی ایران کُتبی نظیر کتاب : قضا ، شهادات ، قصاص ، حدود و دیات از فقه غنی اسلام مورد توجه نبود و جزء علوم غریبه به شمار می‏رفت و به دلیل عدم ابتلا ، در حوزه‏های علمیه مورد تحقیق و تدریس و تدقیق شایسته قرار نمی‏گرفت ؛ لیکن پس از تشکیل حکومت اسلامی ، ضرورت این امر بر همگان آشکار شد ، به این منظور بنیانگذار فقیه جمهوری اسلامی ، نسبت به وجوب کفایی تصدی امر قضاوت به طور مکرر تاکید می‏کردند و بر همکاری تنگاتنگ حوزه‏های علمیه با دستگاه قضایی در جهت رفع خلا قضات مجتهد و واجد شرایط قضا - که مخصوصاً در سالهای نخستین پس از پیروزی انقلاب بیشتر احساس می‏شد و کشور را دچار مشکل می‏کرد - اصرار می‏ورزید و از خودداری واجدان شرایط ، از این عبادت و خدمت مقدس شدیداً انتقاد می‏نمودند و آن را ناشی از کج‏فهمی تلقی می‏کردند و عذر آنان را موجه به حساب نمی‏آوردند ، آنها را در پیشگاه الهی مواخذ و معاقب می‏دانستند ؛ ایشان در این باره می‏فرمایند :
روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشسته‏اند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده‏اند . اگر طلبه‏ای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت درامور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند ، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مواخذه می‏شود و هرگز عذر او موجه نیست . ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی‏سابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم ، هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت .
( صحیفه نور - جلد ۲۱ - ص ۱۰۰ ) محمدامین شاهجویی

ویژگیهای این مجموعه
۱ - این مجموعه که در گروه معارف اسلامی حوزه معاونت پژوهشی موسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ( س ) استخراج و تنظیم شده ، مشتمل بر هفت فصل است که به ترتیب مطالبی درباره : مقام و جایگاه قضا و دستگاه قضایی ، فلسفه قوانین و مجازاتها در اسلام ، اصول حاکم بر قوانین و تشکیلات قضایی ، آداب قضا ، جرایم ، نظارت بر دستگاه قضایی و وظیفه روحانیان و حوزه‏های علمیه تبیین شده است .

۲ - برای هریک از قطعات منتخب عنوانی را برگزیده‏ایم که عین عبارت حضرت امام ( س ) نیست ؛ در عین حال سعی شده است از مطالب داخل هر قطعه برگرفته شود . بنابراین نمی‏توان این جمله‏های انتخابی را به حضرت امام نسبت داد و لازم است محققان در نقل مطالب آن دقت لازم مبذول فرمایند .

۳ - در تنظیم قطعات منتخب داخلی هریک از فصول و عنوانهای فرعی ، ترتیب و توالی تاریخی صدور آنها از طرف حضرت امام ملاک بوده ، نه توالی منطقی مطالب .

۴ - تاریخ صدور پیامها و سخنرانیهای حضرت امام ( س ) ماخوذ از مجموعه صحیفه امام در ذیل هر قطعه ذکر شده و مشخصات کامل ماخذ براساس شماره مسلسل ذکر شده در پایان هر قطعه در انتهای کتاب آورده شده است .

۵ - از آنجا که ترتیب و تفکیک موضوعات این مجموعه توسط خود حضرت امام صورت نگرفته ، به ناچار جمع‏آوری و تنظیم آنها به صورت فعلی دارای کاستیهای اجتناب‏ناپذیر است که مسئولیت آن بر عهده تنظیم‏کنندگان است .

معاونت پژوهشی - ستاد آثار موضوعی
موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی ( س )

 

 
ن : Ahmad
 
ت : يکشنبه 30 خرداد 1395
 
 
 
 
 

 

قضاوت و قوه قضاییه از دیدگاه امام خمینی (س)

 

کد مطلب: 30487 | تاریخ مطلب: 07/04/1391
 

 

قضاوت یک منصب و مقام شرعی و یکی از شؤون فقیه جامع الشرایط در کنار افتا و ولایت است.

قضاوت و قوه قضاییه از دیدگاه امام خمینی (س)

 

داوری میان مردم و فیصله دعاوی، منصب والایی است و قاضی عهده دار این سمت است. قضاوت یک منصب و مقام شرعی و یکی از شؤون فقیه جامع الشرایط در کنار افتا و ولایت است. قضا، یکی از مهمترین ارکان حکومت اسلامی است و شاید با جرات بتوان گفت که اساسی ترین وظیفه هر حکومت ، فصل خصومت و رفع ماده نزاع بین شهروندان و تحقق عدالت در عرصه های گوناگون اجتماعی است

 

در نگاه اسلام همان اندازه که نظم وعدل جایگاه ویژه ای دارد مجریان عدالت نیز باید ازشایسته ترین افرادبرگزیده شوند. مبنا ومنشأ انتخاب قاضی مع الواسطه از جانب خداوند است ،چون خداوند بهترین عادل است لذا مجریان عدالت نیزباید منصوب او باشند .در نتیجه ولی فقیه که خود جانشین معصوم بوده ومقامی الهی دارد قاضی القضات را نصب میکند واذن نصب قضات دیگر را به او میدهد.

 

امام خمینی که واجد جنبه های مختلف شخصیتی است و علاوه بر منشآت مختلف فقهی در عرصه زمامداری در خصوص ابعاد مختلف شوون ولایت دارای دیدگاه و آراء صائب و شگرفی است، درباب وظایف حاکمیت واستقرار عدالت اجتماعی معتقد است که باید شیوه دادرسی به گونه ای باشد که احکام الهی در عرصه اجتماعی عینیت یافته و تبلور خارجی داشته باشند و مقدمه واجب این امر خطیر محقق نمیشود مگر زمانی که دادگستری، اسلامی شده و احکام شرعی در عرصه های اجتماعی زندگی مردم توسط حکومت پیاده گردد. در این مقوله کلیه شقوق بحث قضا اعم از احکام مورد عمل ،دادرسان و قضات و شرایط حاکم بر انتخاب و انتصاب قاضی و حتی مسائل مرتبط با اجرای احکام از صدر تا ذیل می بایست در قاعده اسلامی بودن دادگستری تعریف و اعمال گردد. آرای امام در باب مسائل قضا هرچند در تالیف حقوقی وفقهی همچون کتاب تحریر الوسیله ،باب قضا متبلور گردیده ، ولی به جرات میتوان گفت که واجد تمامی عقاید ایشان نیست ؛زیرا امام علاوه بر آنکه یک فقیه می باشند ؛در دوران دهه پایانی عمرشان یک زمامدار تمام عیار بوده که ابعاد گوناگونی از مسائل قضایی را مستقیما و یا بطور غیر مستقیم مدیریت نموده اند و لذا در مجموعه ای از مسائل مستحدثه قرار گرفته که به تناسب امر به حل مسائل پرداخته اند . ازاین منظر کنکاش در عقاید امام در مقوله قضا و قضاوت میتواند در بهبود امور برای دست اندرکاران اعم از قوای تقنینی و قضایی راهگشا و چاره ساز باشد.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرارنظام جمهوری اسلامی،دگرگونی‌هایی در سیستم حقوقی ایران به وجود آمد. الگوی حکومتی امام خمینی(ره) بر راهکارهایی استوار است. نظریه پردازان مسلمان بویژه عالمان شیعی برجستگی اندیشه امام را در این می‌دانند که ایشان علاوه بر دیدگاه فقهی و کلامی، درحوزه تفکر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و…مسائل نوینی را مطرح کردند؛ یعنی این مقوله را با توجه به مقتضیات زمان و نیاز جامعه مورد توجه قرار دادند و با تکیه بر ادله و براهین محکم، تشکیل حکومت را از ضروریات حتمی اسلامی و اساس دین می‌دانند و منکر آن را انکار کننده «جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام» می‌شمارند .ایشان در کتاب ولایت فقیه می‌فرماید: «احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست، تا ابد باقی و لازم‌الاجراست و تنها برای زمان رسول اکرم(ص) نیامده تا پس از آن نیز متروک شود... این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانی است بر خلاف ضرورت اعتقادی اسلام است.» (ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی، ص 26 و 27) درباره جایگاه رفیع قضا و قضاوت امام خمینی (س) می فرماید: «و منصب قضاوت از مناصب جلیله‏اى است که از طرف خداى متعال، براى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم و از طرف او براى ائمه معصومین علیهم السلام و از طرف آنان براى فقیه جامع شرایطى که شرایطش مى‏آید ثابت است. و مخفى نماند که قضاوت شأن بزرگى دارد و تحقیقاً وارد شده است که: «قاضى به درستى در پرتگاه جهنم قرار دارد». (تحریر الوسیله، ترجمه فارسی، ج2، ص431)

 

دستورات امام راحل(س) در سالهای اول انقلاب در مراحل مختلف نشانگر جایگاه رفیع دستگاه قضائی و قضات در اسلام و رسالت خطیر این دستگاه است. امام خود به ابعاد مهم حقوق ملت و مراقبت از آن اشاره فرمودند و از تندرویهای بیجا و تخلف از قوانین و اقدامات خودسرانه و خارج از معیارهای قانونی و شرعی با شدت انتقاد فرمودند و دستورات اکیدی را در این رابطه به مسئولین امر دادند تا نظام قضائی عدالتخواه و عدالت گستر بر جامعه حاکم باشد. به بیان دیگر فرمودند دادگاه ها باید به تمام معنا اسلامی باشد.

 

موضوع بسیار مهم دیگر اصل استقلال قاضی و استقلال دستگاه قضا در اسلام است که از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است و قضاوت شریف ترین شغلهاست. و قاضی باید پاک ترین و شایسته ترین انسانها باشد. و در مقام و مسند قضاوت جز به خدا و حق و وظیفه و تکلیف به چیز دیگر نیندیشد. و همه حق دارند از یک دادگاه منصفانه برخوردار و بهره مند باشند.

 

در همین زمینه حضرت امام می فرمایند: «من این را کراراً گفته‏ام، اگر از من توصیه براى کسى آمد، از دفتر من براى کسى توصیه آمد، از کسانى که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضى نباید تحت تأثیر کسى باشد. قاضى آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه‏ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یکوقت توصیه بحقى است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیه بحق را رسیدگى بکنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگى بکنید. اگر خداى نخواسته یک توصیه‏اى است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد. در هر صورت قاضى مستقل است و خودش باید نظر بدهد؛ لکن خدا را شاهد ببیند. این قلمى که دست مى‏گیرد قلمى است که ممکن است که آبروى یک مُسْلِمى را از بین ببرد؛ و ممکن است احقاق حقى بکند.» (صحیفه امام، ج10، ص272)

 

دستگاه قضائی و آئین دادرسی و قاضی کاملاً باید بی طرف ، عادلانه و منصفانه باشد . و متهم بطور کامل بتواند از خود دفاع کند و حقوق متهم در آن رعایت شود و محیط دادگاه محیط عدل و انصاف باشد نه محیط وحشت و ارعاب و مقدمات نیز کارشناسانه و عادلانه و به دور از حبّ و بغض های شخصی و جناحی و سیاسی و سلیقه ای باشد و قاضی در مقام قضاوت نباید تحت تاثیر هیچ عاملی جز وظیفه ، حق و تکلیف ، عدالت و انصاف قرار گرفته باشد. و روابط سیاسی ، اقتصادی و خویشاوندی و خانوادگی ، رفاهی و مادی یا تمایلات عاطفی و یا سیاسی نباید در کار قاضی و در کار قضاوت کوچکترین تاثیری داشته باشد.

 

آری آنچه در دادگاه، قاضی، کارمندان دستگاه قضائی، مراحل مختلف امر قضائی اعم از حقوقی و کیفری و یا خانوادگی نافذ است و دخالت دارد یک چیز بیشتر نیست و نخواهد بود و آنهم رضایت خداوند ادای تکلیف، احقاق حق ، احیای عدالت ، اجرای قانون عدل و انصاف، احقاق حقوق مظلومان، حکم بحق و صیانت از حقوق عامه است. طبق فرمایشات حضرت امام(س) قاضی باید سعی کند به تشخیص درست برسد و آنگاه طبق قانون حکم درست صادر نماید و سیستم قضائی نیز باید بکوشد تا در ایفای وظیفه قانونی و شرعی و وجدانی و اخلاقی خود به اقناع وجدانی و طمأنینه قضایی برسد و بر اساس آن و ادّله روشن و مستندات متقن و براهین و شواهد و قرائن قابل اعتماد به اصدار رأی اقدام نماید. و از شتابزدگی و عجله در کارها جداً پرهیز نماید. و رضایت خداوند را در کارها اصل قرار دهد و قواعد قضائی و اخلاقی و اصول و مبانی رسیدگی را بطور دقیق رعایت کند و به اصول متخذه از قرآن کریم و نهج البلاغه شریف و روایات اسلامی و تجارب بشری کاملاً پایبند و مقید باشد. و در کلیه امور و شئون مربوط پا را از صراط مستقیم ایمان و عدالت و انصاف و رضایت خداوند متعال فراتر نگذارد که خسارت دنیا و آخرت را در پی خواهد داشت.

 

اینچنین است که حضرت امام (س)، عدالت را غایت برپایی حکومت اسلامی می دانست و شأن قضا را، تحقق گر عدالت و رکن رکین آن می دانست. «بدیهى است تصدى حکومتْ به دست آوردن یک وسیله است؛ نه اینکه یک مقام معنوى باشد؛ زیرا اگر مقام معنوى بود، کسى نمى‏توانست آن را غصب کند یا رها سازد. هرگاه حکومت و فرماندهى وسیله اجراى احکام الهى و برقرارى نظام عادلانه اسلام شود، قدر و ارزش پیدا مى‏کند؛ و متصدى آن صاحب ارجمندى و معنویت بیشتر مى‏شود.» (ولایت فقیه حکومت اسلامى، صص: 54-55) «ما که مى‏گوییم حکومت اسلامى، مى‏گوییم حکومت عدالت.» (صحیفه امام، ج 3: ص509)

 

 
.انتهای پیام /*

 

www.imam-khomeini.ir/

 

 
ن : Ahmad
 
ت : يکشنبه 30 خرداد 1395
 
 
 
 
 

 

بازخوانی دیدگاه‌های بنیانگذار کبیر انقلاب درباره قوه قضائیه

پرهیز از شتاب‌زدگی، تلاش برای ایفای وظیفه قانونی و تحقق عدالت، ۳ ویژگی دستگاه قضا

خبرگزاری فارس: پرهیز از شتاب‌زدگی، تلاش برای ایفای وظیفه قانونی و تحقق عدالت، ۳ ویژگی دستگاه قضا

بنیانگذار کبیر انقلاب علاوه بر فقیهی بی‌همتا یک زمامدار تمام‌عیار بودند، بنابراین کنکاش در عقاید ایشان در مقوله قضا و قضاوت می‌تواند در بهبود امور برای دست‌اندرکاران اعم از قوای تقنینی و قضایی راهگشا و چاره‌ساز باشد.

خبرگزاری فارس-سید اسد رجبی: ‌داوری میان مردم و فیصله دعاوی، منصب والایی است و قاضی عهده‌دار این سمت است.

قضاوت یک منصب و مقام شرعی و یکی از شئون فقیه جامع الشرایط در کنار ولایت است.

قضا، یکی از مهم‌ترین ارکان حکومت اسلامی است و شاید به جرأت بتوان گفت که اساسی ترین وظیفه هر حکومت، فصل خصومت و رفع ماده نزاع بین شهروندان و تحقق عدالت در عرصه‌های گوناگون اجتماعی است.

در نگاه اسلام همان اندازه که نظم و عدل جایگاه ویژه‌ای دارد مجریان عدالت نیز باید از شایسته‌ترین افراد برگزیده شوند.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در فصل یازدهم و در مواد 156 قانون اساسی تا 174 در 19 ماه به این موضوع اشاره شده است.

با توجه به شهادت شهید بهشتی به عنوان معمار دستگاه قضایی کشور از ابتدای تیرماه تا روز 7 تیر به نام هفته قوه قضاییه نام‌گذاری شده است.

به همین منظورخبرگزاری فارس با بهره‌گیری از کتب و منابع مختلف اقدام به بازخوانی دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) درباره دستگاه قضایی کشور کرده است.

در زیر بیانات بنیانگار انقلاب را می‌خوانید.

امام خمینی(ره) که واجد جنبه‌های مختلف شخصیتی است و علاوه بر منشآت مختلف فقهی، در عرصه زمامداری در ابعاد مختلف ولایت دارای دیدگاه و آراء شگرفی است، در باب وظایف حاکمیت و استقرار عدالت اجتماعی معتقد است: «شیوه دادرسی باید به گونه ای باشد که احکام الهی در عرصه اجتماعی عینیت یافته و تبلور خارجی داشته باشند و مقدمه واجب این امر خطیر محقق نمی‌شود مگر زمانی که دادگستری، اسلامی شده و احکام شرعی در عرصه های اجتماعی زندگی مردم توسط حکومت پیاده شود.»

در این مقوله کلیه موارد بحث قضا اعم از احکام مورد عمل، دادرسان و قضات و شرایط حاکم بر انتخاب و انتصاب قاضی و حتی مسائل مرتبط با اجرای احکام از صدر تا ذیل باید در قاعده اسلامی بودن دادگستری تعریف و اعمال شود.

آرای امام در باب مسائل قضا هرچند در تألیفات حقوقی و فقهی متبلور شده، اما به جرأت می‌توان گفت که واجد تمامی عقاید ایشان نیست، زیرا امام علاوه بر آنکه یک فقیه بودند در دوران دهه پایانی عمرشان یک زمامدار تمام عیار هم بودند که ابعاد گوناگونی از مسائل قضایی را مستقیم و یا بطور غیر مستقیم مدیریت کرده اند و به همین جهت در مجموعه ای از مسائل مستحدثه قرار گرفته که به تناسب امر به حل مسائل پرداخته اند.

از این منظر کنکاش در عقاید امام در مقوله قضا و قضاوت می‌تواند در بهبود امور برای دست اندرکاران اعم از قوای تقنینی و قضایی راهگشا و چاره ساز باشد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام جمهوری اسلامی، دگرگونی‌هایی در سیستم حقوقی ایران به وجود آمد.

الگوی حکومتی امام خمینی(ره) بر راهکارهایی استوار است. نظریه پردازان مسلمان به ویژه عالمان شیعی برجستگی اندیشه امام را در این می‌دانند که ایشان علاوه بر دیدگاه فقهی و کلامی، درحوزه تفکر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… مسائل نوینی را مطرح کردند، یعنی این مقوله را با توجه به مقتضیات زمان و نیاز جامعه مورد توجه قرار دادند و با تکیه بر ادله و براهین محکم، تشکیل حکومت را از ضروریات حتمی اسلامی و اساس دین می‌دانند و منکر آن را انکار کننده «جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام» می‌شمارند.

ایشان در کتاب ولایت فقیه می‌فرماید: «احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست، تا ابد باقی و لازم‌الاجراست و تنها برای زمان رسول اکرم(ص) نیامده تا پس از آن نیز متروک شود... این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانی است بر خلاف ضرورت اعتقادی اسلام است.» (ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی، ص 26 و 27)

امام خمینی (ره) درباره جایگاه رفیع قضا و قضاوت می فرماید: «و منصب قضاوت از مناصب جلیله‏اى است که از طرف خداى متعال، براى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم و از طرف او براى ائمه معصومین علیهم السلام و از طرف آنان براى فقیه جامع شرایطى که شرایطش مى‏آید ثابت است و مخفى نماند که قضاوت شأن بزرگى دارد و تحقیقاً وارد شده است که «قاضى به درستى در پرتگاه جهنم قرار دارد» (تحریر الوسیله، ترجمه فارسی، ج2، ص431)

دستورات امام راحل در سال‌های اول انقلاب در مراحل مختلف نشانگر جایگاه رفیع دستگاه قضائی و قضات در اسلام و رسالت خطیر این دستگاه است.

امام خود به ابعاد مهم حقوق ملت و مراقبت از آن اشاره فرمودند و از تندروی های بیجا و تخلف از قوانین و اقدامات خودسرانه و خارج از معیارهای قانونی و شرعی با شدت انتقاد فرمودند و دستورات اکیدی را در این رابطه به مسئولین امر دادند تا نظام قضائی عدالت‌خواه و عدالت گستر بر جامعه حاکم باشد، به بیان دیگر فرمودند دادگاه ها باید به تمام معنا اسلامی باشد.

موضوع بسیار مهم دیگر اصل استقلال قاضی و استقلال دستگاه قضا در اسلام است که از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است.

قضاوت شریف‌ترین شغل‌هاست و قاضی باید پاک ترین و شایسته‌ترین انسان‌ها باشد و در مقام و مسند قضاوت جز به خدا و حق و وظیفه و تکلیف به چیز دیگر نیندیشد و همه حق دارند از یک دادگاه منصفانه برخوردار و بهره مند باشند.

در همین زمینه حضرت امام می فرمایند: «من این را کراراً گفته‏‌ام، اگر از من توصیه براى کسى آمد، از دفتر من براى کسى توصیه آمد، از کسانى که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضى نباید تحت تأثیر کسى باشد. قاضى آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه‏‌ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یک‌وقت توصیه به‌حقى است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیه به‌حق را رسیدگى کنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگى کنید.

اگر خداى نخواسته یک توصیه‏‌اى است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد. در هر صورت قاضى مستقل است و خودش باید نظر بدهد، لکن خدا را شاهد ببیند. این قلمى که دست مى‏گیرد قلمى است که ممکن است که آبروى یک مُسْلِمى را از بین ببرد؛ و ممکن است احقاق حقى بکند.» (صحیفه امام، ج10، ص272)

دستگاه قضائی و آئین دادرسی و قاضی کاملاً باید بی طرف، عادلانه و منصفانه باشد و متهم به‌طور کامل بتواند از خود دفاع کند و حقوق متهم در آن رعایت شود، محیط دادگاه محیط عدل و انصاف باشد نه محیط وحشت و ارعاب و مقدمات نیز کارشناسانه و عادلانه و به دور از حبّ و بغض های شخصی و جناحی و سیاسی و سلیقه ای باشد.

قاضی در مقام قضاوت نباید تحت تاثیر هیچ عاملی جز وظیفه، حق و تکلیف، عدالت و انصاف قرار گرفته باشد.

روابط سیاسی، اقتصادی و خویشاوندی و خانوادگی، رفاهی و مادی یا تمایلات عاطفی و یا سیاسی نباید در کار قاضی و در کار قضاوت کوچکترین تاثیری داشته باشد.

طبق فرمایشات حضرت امام(ره) قاضی باید سعی کند به تشخیص درست برسد و آنگاه طبق قانون حکم درست صادر کند و سیستم قضائی نیز باید بکوشد تا در ایفای وظیفه قانونی و شرعی و وجدانی و اخلاقی خود به اقناع وجدانی و طمأنینه قضایی برسد و بر اساس آن و ادّله روشن و مستندات متقن و براهین و شواهد و قرائن قابل اعتماد به اصدار رأی اقدام کند.

قاضی باید از شتابزدگی و عجله در کارها پرهیز کند و رضایت خداوند را در کارها اصل قرار دهد، قواعد قضائی و اخلاقی و اصول و مبانی رسیدگی را به‌طور دقیق رعایت کند، به اصول متخذه از قرآن کریم و نهج البلاغه شریف و روایات اسلامی و تجارب بشری کاملاً پایبند و مقید باشد، در کلیه امور و شئون مربوطه پا را از صراط مستقیم ایمان و عدالت و انصاف و رضایت خداوند متعال فراتر نگذارد که خسارت دنیا و آخرت را در پی خواهد داشت.

اینچنین است که حضرت امام (ره)، عدالت را غایت برپایی حکومت اسلامی می دانست و شأن قضا را، تحقق‌گر عدالت و رکن رکین آن می دانست. «بدیهى است تصدى حکومت به دست آوردن یک وسیله است نه اینکه یک مقام معنوى باشد، زیرا اگر مقام معنوى بود، کسى نمى‏توانست آن را غصب کند یا رها سازد.»

انتهای پیام/

 

 
ن : Ahmad
 
ت : يکشنبه 30 خرداد 1395
 
 
 
 
 

جایگاه قضا و قضاوت در اسلام

 

زلال وحی

یک جرعه آفتاب

اشاره

گفتار مجری

چراغ راه

کوتاه و گویا

زلال قلم

آورده­اند که...

نظر ما اینه...

کتابستان

زلال وحی

تهیه: امین عظیمی

جایگاه قضا و قضاوت در اسلام

1. ... وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ: ... و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. (مائده: 45)

پیام­ها:

1. اگر حکم خدا جاری نشود، ظلم جامعه را فرا می­گیرد. «وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

2. وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُواْ فَرِیقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ: و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می­دانید (این کار، گناه است) (بقره: 188)

نکته: رشوه، یکی از گناهان بزرگی است که مفاسد اجتماعی متعدّدی را به دنبال دارد، از جمله: خذف عدالت، یأس و ناامیدی ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهی حاکم و قاضی، از بین رفتن اعتماد عمومی. با توجه به این آثار و عوارض منفی، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است. رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلمخطاب به حضرت علی(ع) فرمود: «یا علی ثمن المیته و الکلب و الخمر و مهر الزانیه و الرشوه فی الحکم»: ای علی! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه یکسان و حرام است.

یک جرعه آفتاب

تهیه: امین عظیمی

پیامبر اکرم(ص): اگر یکی از شما به کار قضاوت میان مسلمانان گرفتار شد، باید به هنگام غضب از قضاوت خودداری کند و میان صاحبان دعوی در نگاه و محل نشستن و اشاره کردن تفاوتی نگذارد.[35]

پیامبر اکرم(ص): خداوند یاور قاضی است تا موقعی که ستم نکند، وقتی ستم کرد خدا او را رها می­کند و شیطان همراه او می­شود.[36]

پیامبر اکرم(ص): هر یک از قضات مسلمان دو فرشته موکل دارد که وی را مادام که جز حق نخواهد بر آن استوار کند و اگر غیرحق اراده کند و به عمد منحرف شود فرشتگان از او بری شوند و کا روی را به خودش واگذارند.[37]

اشاره

سید محمدصادق میرقیصری

جایگاه قضاوت در اسلام

دین اسلام، نسبت به امر قضاوت حساسیت زیادی قایل است؛ تا جایی که پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلممی­فرماید: [روز قیامت، قاضی عادل را می­آورند و با چنان حسابرسی سختی روبه­رو می­شود که آرزو می­کند ای کاش هرگز میان دو کس حتی درباره یک دانه خرما داوری نکرده بود.][38] این حساسیت، نشانه آن است که حقوق مظلومف نزد خداوند اهمیت فراوانی دارد؛ ازاین­رو پیامبر اعظم فرمود: [خدای متعال با قاضی است؛ تا زمانی که عمداً ستم و حق کُشی نکند.][39]

ویژگی قاضی از نظر اسلام

مهم­ترین ویژگی قاضی در کلام امام صادق(ع) است که می­فرماید: [کسی که فقه (مسائل حقوقی و احکام قضایی را) اندک می­داند، هرگز نباید به کار قضاوت، چشم طمع داشته باشد.][40]

نیز امیرالمؤمنین علی (ع ) در فرمان استان­داری مصر به مالک­اشتر، نسبت به انتخاب قاضی می­فرماید: [از میان مردم، برتین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن؛ کسانی که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان با یکدیگر، او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آگاهی، برای او دشوار نباشد. طمع را از دل ریشه­کن کند و در شناخت مطالب، با تحقیقی اندک رضایت ندهد و در شُبهات، از همه با احتیاط­تر عمل کند و دریافتن دلیل، اصرار او از همه بیشتر باشد و در مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود، در کشف امور از همه شکیباتر و پس از آشکارشدن حقیقت در فصل خصومت از همه برنده­تر باشد؛ کسی که ستایش فراوان، او را فریب ندهد و چرب­زبانی او را منحرف نسازد و چنین کسانی بسیار اندکند!][41]

آداب قضاوت

دین اسلام، برای کسی که قاضی می­شود آداب خاصّی را تعیین کرده که عبارت است از: [1_ رعایت برابری میان طرفین دعوا. 2_ بالا نبردن صدا از صدای متهم. 3_ اظهار خستگی نکردن در محکمه. 4_ قضاوت نکردن پیش از شنیدن سخنان طرفین دعوا. 5_ قضاوت نکردن در حال خشم. 6_ قضاوت نکردن در حالت خواب آلودگی. 7_ قضاوت نکردن در حال گرسنگی یا تشنگی. 8_ میزبانِ یکی از طرفین دعوا نباشد. 9_ نجوا نکردن با کسی در محکمه. 10_ مقدم داشتن متخاصم طرف راست در سخن گفتن. 11_ تلقین نکردن به گواهان. 12_ تامّل و درنگ پیش][42]

قاضی حق کُش

[پیامبر خدا (ص ) هنگام عیادت از حضرت علی (ع ) که از درد چشم شکایت و ناله می­کرد فرمود: ای علی! ناشکیبایی می­کنی یا از درد می­نالی؟ عرض کرد: ای رسول خدا هرگز دردی به این سختی ندیده­ام، پیامبر اکرم فرمود: ای علی! زمانی که ملک الموت برای گرفتن جان آدم گنه­کار فرود آید، سیخی آتشین با خود می­آورد و به وسیله آن جان او را می­گیرد و دوزخ فریاد می­کشد. حضرت علی (ع ) راست ؟؟ و عرض کرد: ای رسول خدا سخن خود را برایم تکرار کنید زیرا از شدّت درد متوجه نشدم چه فرمودید. آیا این عذاب به کسی از امّت شما هم می­رسد؟ پیامبر اعظم فرمود: آری، قاضیان حق­کُش و خورنده مال یتیم و شهادت دهنده به دورغ.][43]

گفتار مجری

علی(ع) نماد اجرای عدالت

هنگام سخن گفتن از عدالت، نخست، نام مبارک امیرالمؤمنین، علی(ع) در ذهن­ها نقش می­بندد [هم او که نویسنده مسیحی، آقای جرج­جرداق در کتاب امام علی صدای عدالت انسانیت چنین می­نویسد: آیا در مهد عدالت، بزرگی را می­شناسی که همیشه بر حق و حقیقت بوده باشد؛ ولو آنکه همه مردم روی زمین بر ضد او متحد شوند و دشمنان او اگرچه کوه بیابان را پُر می­کردند بر باطل بودند.][44]

امیرالمؤمنین(ع) در طول حکومت کوتاه خود چنان در امر قضاوت و عدالت قاطعانه برخورد کرد که نماد حقیقی و ماندگار برای عدالت خواهی شد.

«او که به خدا سوگند یاد کرد که بیت­المال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحبان اصلی آن باز می­گردانم گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند.»[45]

«او که یکی از قضات خود را به خاطر بلندی صدایش از متهم، عزل کرد.»[46]

«یکی از قضات خود را برای خرید خانه­ی گران قیمت توبیخ می­کند.»[47]

«به خاطر درخواست یک مَن گندم زیادی از بیت­المال توسط برادر بزرگش عقیل، آتش گداخته نزدیک دست او می­کند.»[48]

آری علی نماد عدالت است و چه زیبا فرمود پیامبر اعظم:

«علی با حق است و حق با علی(ع).»[49]

گفتار مجری

علی سعادت شایسته

دانستنی

فصل یازدهم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به قوه قضائیه و تشریح آن می­پردازد.

در اصل یکصدو پنجاه­و ششم آن آمده است: «قوه قضائیه قوه­ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهده­دار وظایف زیر است:

1. رسیدگی و صدور حکم در مورد تضلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه که قانون معین می­کند.

2. احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع.

3. قضاوت بر حسن اجرای قانون.

4. کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام.

5. اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.»

لازم است مردم بدانند که در اصل یکصد و شصت­و پنجم از قانون اساسی آمده است: «محاکمات علنی انجام می­شود و حضور افراد بلامانع است؛ مگر آنکه به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت عمومی یا نظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی، طرفین دعوی تقاضا کنند محاکمه علنی نباشد.»

اصل یکصدو هفتادو یکم در خصوص اشتباه قضاوت می­گوید: «هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر اینصورت خسارت به وسیله دولت جبران می­شود و در هر صورت از متهم اعاده حیثیت می­گردد.»

چراغ راه

? سخن بزرگان

امام خمینی (رضوان الله علیه)

? «قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند، کشور را می­تواند نجات دهد.»

? «قوه قضائیه باید توجه بکند که سروکارش با جان و مال مردم است [و] نوامیس مردم، سروکار این با آنهاست، و باید افراد صالح در آن­جا باشند، سالم باشند و توجه بکنند که خطای قاضی بزرگ است، عَمدش مصیبت­بار است، خطایش هم بزرگ است.»

? «در صورتی که حکمی از قضات صادر شد... احدی حق دخالت در امر قضا را ندارد، و دخالت کردن خلاف شرع و جلوگیری از حکم قضا هم بر خلاف شرع است.»

? «قاضی اگر چنانچه در حال غضب باشد نباید حکم بدهد، برای اینکه حکم در حال غضب حکمی است که از منشأ عقلی و شرعی صادر نمی­شود.»[50]

مقام معظم رهبری

? «بنده از زحماتی که در همه سطوح قوه قضائیه، از سطوح عالی و هیأت رئیس قوه یا بخش­های کارگزار و مجری و عامل و دادگاه­ها و قضات محترم و دیگران کشیده می­شود و خدماتی که صورت می­گیرد، صمیمانه تشکر می­کنم.»

? «قوه قضائیه در پیشرفت کشور به سمت هدف­های اسلامی نقش تعیین کننده دارد.»

? «در واقع قوه قضائیه ضامن صحّت عمل مسؤلان نظام و آحاد مردم و تأمین حقوق آنها در نظام اسلامی است.»

? «هیچ کس از تضعیف قوه قضائیه در کشور سود نمی­برد، بله، دشمنان نظام سود می­برند آنهایی که می­خواهند هیچ کار نظام سامان پیدا نکند و نظام اسلامی به صورت مطلوب شکل نگیرد.»[51]

? «قوه قضائیه، با صلابت، با اقتدا با تصمیم­گیری درست و بهنگام می­تواند جلوی پیدایش و رشد جرایم و توسعه خلاف در دستگاههای مختلف را سد کند، از ظلم به مظلومان و مستضعفان جلوگیری کند، از قدرت نمایی کسانی که به زر و زور مسلّحند جلوگیری کند.»[52]

? کارهای خوب، کارهای برجسته، قضّات شریف انصافاً در قوه قضائیه خیلی هستند البته نقصهایی هم هست.»[53]

? قوه قضائیه باید جاذبه پیدا کند، یعنی واقعاً باید علما و فضلا و حقوقدانها و افراد خوشفکر و صاحب نظر در مسایل احساس کنند که برای همکاری با قوه قضائیه هیچ حالت منتظره پی ندارند.»[54]

? «اگر قوه قضائیه­یی سالم و دقیق و عامل به عدل و انصاف و مقررات اسلامی وجود داشته باشد به مرور تمام دستگاههای کشور و جامعه اسلامی اصلاح خواهند شد.»[55]

? «مسؤلان دستگاه قضا و کسانی که سرنوشت قضایای مشکل مردم در دست آنهاست باید از تضلّع در امور سیاسی و از دخالت دادن گرایش سیاسی در آن کار مهمی که ؟؟ است یعنی قضا بشدّت پرهیز کنند.»[56]

? «هر جا قوه قضائیه قاطعیت به خرج داد دشمن علیه آن به تبلیغات شدید رادیویی و روزنامه­یی در اطراف دنیا دست زد، هر جا قوه قضائیه در اجرای احکام اسلامی و قوانین پافشاری کرد دشمن همان­جا جنجال خودش را شروع کرد.»[57]

قوه قضائیه از نگاه امام خمینی[58]

1. قاضی امروز مسئول حیثیت اسلام است، مسئول حیثیت جمهوری اسلام است، و مثل قضات در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به قضاوتی که در مورد شخصی می­کرد.

2. در اجرای حدود نباید از آن حدودی که حق تعالی فرموده است پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر.

3. قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند، کشور را می­تواند نجات دهد.

کوتاه و گویا

? قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند. کشور را می­تواند نجات دهد. [امام خمینی][59]

? قاضی و قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند. [امام خمینی]

? در تمام دنیا قوه قضائیه ملاک و معیار سلامت جامعه است. [مقام معظم رهبری]

? اگر دستگاه قضایی سالم نباشد دستگاههای دیگر هم به تدریج به فساد خواهند گرایید. [مقام معظم رهبری]

? حقیقتاً دستگاه قضایی باید ملجا و مأمن مردم به حساب آید. [مقام معظم رهبری]

? دستگاه قضایی ما در حقیقت دستگاه جدیدی است. [مقام معظم رهبری]

? قوه قضائیه نبض دستگاه اداری و وضعیت عمومی کشور است. [مقام معظم رهبری]

? به اعتقاد من مسأله قوه قضائیه از مسایل بسیار مهم است. [مقام معظم رهبری]

? تکلیف اصلی قوه قضائیه عبارت از اقامه قسط و عدل است. [مقام معظم رهبری]

? مسأله این است که در قوه قضائیه افراد باید اصلاح بشوند و ملاکها در نظر گرفته بشود. [مقام معظم رهبری]

? کسی که احیاناً فاسد و بدخواه و کج­دست باشد نمی­تواند در این قوه {قضائیه} باشد. [مقام معظم رهبری]

? روال کلی بایستی بر این باشد که استقلال قوه قضائیه به معنای حقیقی کلمه حفظ شود. [مقام معظم رهبری]

? متحرک و تلاش قوه قضائیه بحمدالله خوب و محسوس است اما شما الگو را دستگاه امیرالمؤمنین(ع) قرار بدهید. [مقام معظم رهبری]

? اگر قوه قضائیه نباشد، عدالت، میزان و مبنایی نخواهد داشت. [مقام معظم رهبری]

? ق از ارکان کشور است تضعیف این قوه جایز است. [مقام معظم رهبری]

? هر چه ممکن است سعی کنید دستگاه قضا را اسلامی­تر کنید. [مقام معظم رهبری]

? ق می­تواند مظهر عدالت در نظام اسلامی باشد. [مقام معظم رهبری]

? بنده به آینده قوه قضائیه امیدوار هستم. [مقام معظم رهبری]

? نباید قوه قضائیه را تضعیف کرد این به ضرر همه است. [مقام معظم رهبری]

? دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه وظیفه قوه قضائیه است. [مقام معظم رهبری]

کوتاه و گویا

عدالت، چون فانوسی در تمام چشم­های فروریخته روشن می­شود.

امروز، روز عدالت است؛ روز جوانی جهان!

در روز عدالت، فرشته­های مهربان عدالت سرود می­خوانند.

امروز، روز عدالت است؛ روزی که دیو تبعیض را در تمام فرازها و فرودها، حد می­زنند.

امروز، روز عدالت است و باران مهر، دشت­های عطر لبخند را فراخ­تر می­سازد.

عدالت اسلامی را تقوای قضات و علم آنها به عرصه ظهور می­رساند.

زلال قلم

ترازوی عدالت اسلامی

ما را با هر میزان می­سنجیدند، ارزشی نداشتیم!

ترازوی دموکراسی، با حمله به عراق، خراب بودنش ثابت شد.

ترازوی حقوق بشر، فقط اسرائیل را دارای ارزش می­داند!

ترازوی سازمان ملل، خِلل ایجاد می­کند!

ترازوی شورای امنیت، با وتوی آمریکا دارای اعتبار است!

ترازوی اتحادیه عرب هنوز نتوانسته مظلومیت فلسطین را وزن کند!

ترازوی پاپ هم هنگام توهین به اسلام و پیامبر اعظم(ص) کار نمی­کند!

همه ترازوها فقط سیاهی از وزن می­کنند!

فقط برای سیاهی ارزش قائلند!

به جز ترازوی عدالت اسلامی.

سفید با سیاه، تلخ با شیرین در این ترازو یکی نیست.

در ترازوی عدالت اسلامی هر کس روشن­تر است بهتر است.

آورده­اند که...

کاش قاضی نمی­شد!

تقصیر خودم بود. شانزده سال است که زیر مشت و لگدهایش سیاه و کبود می­شوم؛ اما باز هم کوتاه می­آیم. اگر آن موقع که با ضربه­های سنگینش به سرم، مرا بیهوش کرد اساسی برخورد می­کردم، الان دوباره مرا با کتک­کاری از خانه بیرونم نمی­کرد؛ ولی باز هم امید داشتم تا دوباره حقّم را بگیرم، وقتی خودم را به سالن دادسرا رساندم خیالم راحت بود که پرونده­ام زیر دست هر قاضی برود مثل همان قاضی قبلی یعنی حاج آقا فقیهی منصفانه قضاوت می­کند؛ اما وقتی روی صندلی دادگاه نشستم، قاضی بی­درنگ مرا توبیخ کرد و گفت: خانم مگر می­شود مردی زنش را از خانه بیرون کند، حتما شاید اذیتش کردید؛ اگر به شما کتک می­زند حتماً خسته است، شما یک لیوان آب بده بخورد تا آرام شود، در این حال شوهرم که شیر شده بود به قاضی گفت: آقای قاضی وسط دعوا که حلوا پخش نمی­کنند حتماً عصبانیم کرده که زدمش و دَری وری بهش گفتم. گیج شده بودم؛ نمی­دانستم چه­کار کنم، این قاضی با حاج آقا فقیهی از زمین تا آسمان فرق داشت. با ناراحتی به قاضی گفتم: آقای قاضی مثل اینکه من متهم شدم؟!

قاضی گفت: باید کوتاه بیایی، من هم محکم گفتم: شانزده سال کوتاه آمدم این وضعم هست، دوباره قاضی گفت: کوتاه نمی­آیی؟

گفتم: نه

تا قاضی نَه را از من شنید با خشم و صدای بلند به شوهرم گفت: این چه زَنیه داری، اول برو دادگاه خانواده درخواست عدم تمکین بده، بعد برو درخواست طلاق کن.

با شنیدن این حرف دیگه نمی­توانستم خودم را کنترل کنم، با عصبانیت به قاضی گفتم: آقای قاضی خیلی راحت داری حق مرا می­خوری و کار یاد شوهرم می­دی، اما یادت باشه خدا در کمینه، خودت، هم دختر داری، هم خواهر.

چند روز بعد شوهر نامردم با معرفی تلفنی قاضی قبلی به یکی از قضّات دادگاه خانواده توانست حکم عدم تمکین را بگیرد و با این حکم شکایت من را هم باطل کرد. من هیچ کاری نمی­توانستم بکنم جز اینکه فقط به قضاوت­های حاج آقا فقیهی فکر کنم.

آورده­اند که...

تهیه: علی سعادت شایسته

شاهدی داری؟

روزی علی ابن ابیطالب از بازار کوفه می­گذشت. زرهی را در دست یک مسیحی دید. آن مرد قصد داشت زره را بفروشد. امیرالمومنین که در آن زمان پیشوای مومنان بود نزدیک رفت و زره را دقیق نگریست. آن­گاه خطاب به مرد مسیحی گفت: این زره من است مدتی پیش گم شده و حالا در دست توست آن را به من پس بده، مرد مسیحی پاسخ داد: این زره من است و پس زره را با تندی از امیرمومنان گرفت. امیرالمومنین در کمال ملایمت و خوشرویی به مرد مسیحی فرمود: من یقین دارم که این زره مال من است که آن را به من بده، در غیر اینصورت بیا تا با هم نزد قاضی برویم. اسلام دین حق و عدل است. دادگاه و قانون دارد. و من دربرابر قانون و رای دادگاه تسلیم هستم.

مرد مسیحی پیشنهاد امام را پذیرفت. قاضی وقتی امیرالمومنین را دید برای ادای احترام از جا برخاست. حضرت علی به او فرمود: ما برای داوری به این­جا آمده­ایم. قاضی باید با هر دو طرف دعوا برخوردی یکسان داشته باشد. وقتی در نگاه کردن و توجه به هر دو طرف دعوا نیز عدالت و مساوات را رعایت کند. قاضی پرسید: اختلاف شما در چیست؟

امام علی فرمود: این زره که اکنون در دست این مرد است. مال من است، نه آن را فروخته­ام و نه به کسی بخشیده­ام. مدتی قبل گم شده و حالا در دست این مرد است. قاضی خطاب به امیرالمومنین پرسید: آیا شما شاهدی هم دارید؟

امیرالمومنین که قاضی را خوب می­شناخت وی دانست که قبول شهادت چه شرایطی لازم دارد. تبسمی کرد و فرمود: نه... چنین شاهدی ندارم.

قاضی گفت: در صورتی که شاهدی نداری بنابر قوانین شرع حق شما ثابت نمی­شود زره باید در دست همین فرد باشد.

مرد مسیحی با خود اندیشید: چه دین خوبی و چه حکومت عادلانه­ای که یک مرد مسیحی را با پیشوای مسلمین در حضور قاضی و دربرابر قانون، برابر می­داند. چه دادگاه عادلی بدون دلیل به سود هیچ کس حتی به سود پیشوا و رهبر مسلمان­ها حکمی نمی­کند. و سپس زره­ای را که امیرالمومنین در یکی از سفرها گم کرده بود و وی آنرا برداشته بود به امیرالمومنین بازگردانید.

نظر ما اینه...

علی سعادت شایسته

چند پیشنهاد

1. مردم همواره در حرکت دادگاه­ها به سوی عدالت قضایی نقش مهمی داشته­اند نوع برخورد آنها با مقوله قضاوت تعیین کننده سرنوشت قضاوت در یک جامعه خواهد بود. فلذا یکی از محورهای مهم می­تواند نقش مردم در حرکت دادگاه­ها به سوی عدالت قضایی است.

2. با عنایت به نقش بسیار مهم نیروی انتظامی در کشف و تعقیب جرم و مجرمان و همچنین در اجرای دستورات دادگاه­ها پرداختن به نیروی انتظامی بعنوان ؟؟ قوه قضائیه و رابطه فی­مابین این دو لازم و ضروری می­باشد.

3. از آنجا که مطابق اسناد و مدارک ؟؟ قضاوت در ایران باستان پیشینه بسیار درخشانی دارد و در این خصوص حیرت بسیاری از شرق شناسان را سبب شده است تامّلی در مقوله قضاوت در ایران باستان خالی از لطف نمی­باشد.

4. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در فصل یازدهم بخوبی قوه قضائیه را معرفی کرده و حقوق افراد را در مقابل آن بازگو می­کند با توجه به اینکه قانون اساسی در راس قوانین هر کشوری بوده و میثاق جامعه محسوب می­شود پرداختن به قوه قضائیه از دید قانون اساسی نیز مهم می­باشد.

5. اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود، در سال 1948، و ایران نیز به آن پیوسته است و در مواردی از آن منجمله ماده 7، 8، 9، 10 و 11 به قوه قضائیه اشاره گردیده است لذا محور مناسبی جهت موضوع حاضر می­باشد.

کتابستان

1. محمدتقی مصباح یزدی، نظریه حقوق اسلام؛ قم، مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی، 1380.

2. شهید بهشتی، مبانی نظری­تان اساسی؛ تهران، مؤسسه آثار شهید بهشتی، 1378.

3. محمد خالد مسعود، فلسفه حقوق اسلامی؛ ترجمه محمدرضا مظفری، فخرالدین اصغری، قم، بوستان کتاب، 1382.

4. محمدمهدی کریمی­نیا، حقوق بشر و قانون اساسی؛ قم، جلوه کمال، 1385.

5. نورمن اندرسون، تحولات حقوی جهان اسلام؛ ترجمه محمدرضا مظفری، فخر الدین اصغری، قم، بوستان کتاب، 1376.

6. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام؛ تهران، صدرا، چاپ 26، 1378.

7. قدرت­الله خسروشاهی، فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام؛ قم، بوستان کتاب، 1380.

8. زهرا عظیمی، نگاهی به حقوق زن در اسلام؛ قم، مرکز پژوهش­های اسلامی صداوسیما، 1386.

9. روح­الله شریعتی، حقوق و وظایف غیرمسلمانان در جامعه اسلامی؛ قم، بوستان کتاب، 1381.

10. قدرت­الله خسروشاهی، فلسفه حقوق؛ مصطفی دانش­پژوه، قم، مؤسسه امام خمینی، 1383.

11. جلیل قنواتی، نظام حقوقی اسلامی؛ قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377.

کتابستان

1. کتاب قانون و دادگستری در شاهنشاهی ایران باستان نوشته اشرف احمدی، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر؛ در این کتاب امور دادرسی ایران باستان به نحوی به تصویر کشیده و مستند به اسناد مهم و متقن تشکیلات قضایی ایران باستان را بیان کرده است.

2. مرحوم مرتضی راوند در کتاب سیر قانون و دادگستری در ایران که در تهران، انتشارات چشمه و در سال 1368 به چاپ رسید، تشکیلات قضایی ایران را بررسی می­کند که از نظر تاریخی نیز برای کتابی که علاقه­مند می­باشند بسیار اهمیت دارد.

3. کتاب از زبان داریوش نوشته خانم پرفسور هایدی ماری کخ ترجمه دکتر پرویز رجبی توسط انتشارات ؟؟کارنگ در تهران به چاپ رسیده است که در آن، تشکیلات قضایی زمان داریوش به تصویر کشیده شده است.

4. جلد اول کتاب آئین دادرسی مدنی نوشته استاد دکتر عبدالله شمس که توسط انتشارات میزان به چاپ رسیده در بخش سازمان قضاوتی ایران دقیقاً تشکیلات دادرسی ایران از زمان هخامنشیان تا امروز را مورد بررسی قرار داده است.

5. کتاب ارزشمند دادگستری از صدر اسلام تا آغاز مشروطیت نوشته استاد محمد محیط طباطبایی نیز در زمینه تشکیلات قضاوتی ایران بسیار باارزش می­باشد.

پی نوشت ها:

[35]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 407.

[36]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 407.

[37]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 407.

[38]. میزان الحکمه، ج 10، ص 4955.

[39]. همان، ص 4963.

[40] همان، ص 4957.

[41]. نهج البلاغه، نامه 53، ص 577، ترجمه محمد دشتی.

[42]. میزان الحکمه، ج 10، ص 4957-4961.

[43]. همان، ص4953.

[44]. ویژه نامه عدالت، روزنامه رسالت، تیرماه 1385.

[45]. نهج البلاغه، خطبه 15، ص 59، ترجمه محمد دشتی.

[46]. میزان الحکمه، ج 10، ص 4957.

[47]. نهج البلاغه، نامه 3، ص 481، ترجمه محمد دشتی.

[48]. نهج البلاغه، خطبه 224، ص 461، ترجمه محمد دشتی.

[49]. میزان الحکمه، ج 1، ص 259.

[50]. کلمات قصار امام خمینی، ص 137.

[51]. سخنرانی 5/4/1381.

[52]. سخنرانی 7/4/1379.

[53]. سخنرانی 12/6/1377.

[54]. سخنرانی 20/6/1368.

[55]. سخنرانی 7/4/1368.

[56]. سخنرانی 4/4/1368.

[57]. سخنرانی 7/4/1378.

[58]. کلمات قصار، امام خمینی(ره)، ص 137 و 138.

حوزه*


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:48 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
ن : Ahmad
 
ت : يکشنبه 30 خرداد 1395
 
 
 
 
 

جملات قصار

مقدمه

مجموعه حاضر، بیانات کوتاه و جملات تلخیص یافته رهبر معظم انقلاب اسلامی است که علاوه بر جنبه‌ کاربردی برای مؤسسات، نهادها، ناشران و مراکز، کلید واژه‌ای مهم برای محققان و پژوهشگران و مدخلی اساسی برای فهرست نمایه‌های موضوعی خواهد بود.

این مجموعه به صورت روزآمد از رهنمودهای معظم‌ له عرضه و تکمیل می‌شود و در اختیار کاربران محترم قرار می‌گیرد.

نظرها و پیشنهادهای واصله، ما را در تکمیل و تجهیز بیشتر این پایگاه یاری خواهد رساند.

1- سیاسى‏

1-1- نظام جمهورى اسلامى‏

1-1-1- انقلاب و اسلام‏

1-1-2- آزادى‏

1-1-3- استقلال‏

1-1-4- اصلاحات‏

1-1-5- انتخابات‏

1-1-6- تشکلها، احزاب، مسائل‏جناحى‏

1-1-7- دشمن و دشمن‏شناسى‏

1-1-7-1- بیدارى‏

1-1-7-2- خشونت‏

1-1-7-3- اتحاد

1-2- رسانه‏ها

1-2-1- تبلیغات

1-2-2- مطبوعات‏

1-2-3- رادیو و تلویزیون‏

1-2-4- خبرنگار و خبررسانى‏

1-2-5- خبرگزارى

1-3- سیاست خارجه‏

1-3-1- استکبار

1-3-2- امریکا

1-3-3- روابط بین‏الملل‏

1-3-4- عزت، حکمت، مصلحت‏

1-3-5- صهیونیست، فلسطین‏

1-3-6- عراق‏

1-3-7- حقوق بشر

1-4- ایام‏

1-4-1- بیست‏ونهم بمهن‏

1-4-2- دهه‏ى فجر

1-4-3- پانزدهم خرداد

1-4-4- سوم خرداد

1-4-5- سیزدهم آبان‏

1-4-6- روز قدس‏

1-4-7- نوزدهم دى‏

1-4-8- هفتم تیر

2- اجتماعى‏

2-1- خانواده‏

2-1-1- زن‏

2-1-2- مادر

2-1-3- ازدواج‏

2-1-4- تجملات و اسراف‏

2-1-5- کودک‏

2-2- جوان‏

2-3- اعتیاد

2-4- کار و فعالیت‏

2-4-1- مشاغل‏

2-4-1-1- پرستار

2-4-1-2- پزشک‏

2-4-1-3- معلم‏

2-4-1-4- صیادى‏

2-4-1-5- کارگر

2-4-1-6- کارمند

2- 4-2- اشتغال‏

2-4-3- تعاون‏

2-4-4- کیفیت‏

2-4-5- وجدان کارى‏

2-4-6- نظم، برنامه‏ریزى‏

2-5- جامعه‏

2-5-1- تمدن‏

2-5-2- جهانگرد

2-5-3- خدمت‏رسانى‏

2-5-4- قانون‏

2-5-5- مستضعفان، فقر، عدالت اجتماعى‏

2-5-6- مسکن‏

2-6- ورزش‏

3- نظامى‏

3-1- جنگ‏

3-1-1- دفاع مقدس‏

3-1-2- آمادگى رزمى‏

3-2- نیروهاى مسلح‏

3-2-1- ارتش‏

3-2-1-1- نیروى زمینى‏

3-2-1-2- نیروى هوایى‏

3-2-1-3- نیروى دریایى‏

3-2-2- سپاه‏

3-2-3- بسیج‏

3-2-4- نیروى انتظامى‏

3-2-5- خدمت وظیفه‏ى عمومى‏

3-3- امنیت‏

3-4- اطلاعات‏

3-5- شهید و شهادت‏

3-6- جانبازان و ایثارگران‏

3-7- آزادگان‏

4- مذهبى‏

4-1- بزرگان دین‏

4-1-1- ائمه‏ى اطهار

4-1-2- چهارده معصوم‏

4-1-2-1- پیامبر اکرم (ص)

4-1-2-2- امیرالمؤمنین (ع)

4-1-2-3- فاطمه زهرا (س)

4-1-2-4- امام حسن (ع)

4-1-2-5- امام حسین (ع)

4-1-2-6- امام سجاد (ع)

4-1-2-7- امام باقر (ع)

4-1-2-8- امام صادق (ع)

4-1-2-9- امام کاظم (ع)

4-1-2-10- امام رضا (ع)

4-1-2-11- امام جواد (ع)

4-1-2-12- امام هادی (ع)

4-1-2-13- امام حسن عسکری (ع)

4-1-2-14- امام زمان (عج)

4-1-3- فاطمه‏ى معصومه(س)

4-1-4- حضرت زینب (س)

4-2- رابطه‏ى انسان با خدا

4-2-1- تقوا، تزکیه، تهذیب‏

4-2-2- دعا، مناجات‏

4-2-3- قرآن‏

4-2-4- نهج‏البلاغه‏

4-2-5- صحیفه‏ى سجادیه‏

4-2-6- مسجد، اذان، ائمه‏ى جمعه و جماعات‏

4-2-7- امر به معروف و نهى از منکر

4-2-8- حج‏

4-2-9- حزب‏اللَّه‏

4-2-10- نماز

4-2-11- اداى تکلیف‏

4-3- ایام‏

4-3-1- محرم، عاشورا، اربعین‏

4-3-2- عرفه‏

4-3-3- ماه رمضان، شب قدر

4-3-4- شعبان‏

4-3-5- اعیاد

4-3-5-1- عید غدیر

4-3-5-2- عید فطر

4-3-5-3- مبعث‏

4-3-5-4- عید نوروز

4-4- ولایت فقیه‏

5- فرهنگ‏

5-1- فرهنگ و فرهنگ‏سازى‏

5-2- تهاجم فرهنگى‏

5-3- هنر

5-3-1- سینما، نمایش، تئاتر

5-3-2- شعر

5-3-3- رمان

5-3-4- نقاشى‏

5-3-5- هنرمند

5-3-6- موسیقى‏

5-3-7- معمارى‏

5-3-8- قصه

6- تعلیم و تربیت‏

6-1- دانشگاه‏

6-1-1- دانشجو

6-1-2- استاد

6-1-3- علم و پژوهش

6-1-4- جنبش نرم‏افزارى‏

6-2- حوزه‏

6-2-1- روحانیت‏

6-2-2- وحدت حوزه و دانشگاه‏

6-2-3- تبلیغ‏

6-2-4- فلسفه‏

6-2-5- فقه

6-3- دانش‏آموز

6-4- کتاب و کتابخوانى

6-5- روشنفکر

6-6- کامپیوتر، ارتباطات‏

6-7- سوادآموزى‏

7- اقتصاد

7-1- آمارگیرى‏

7-2- انرژى‏

7-3- بانک‏

7-4- بیت‏المال‏

7-5- سازندگى، مشارکت‏

7-6- صنعت، تخصص‏

7-7- کشاورزى‏

7-8- مفاسد اقتصادی

7-9- قاچاق

8- اعلام (نام کسان)

8-1- امام خمینى‏

8-2- آیةاللَّه‏العظمى بروجردى‏

8-3 - آیةاللَّه‏العظمى گلپایگانى‏

8-4- آیةاللَّه‏العظمى مرعشى نجفى‏

8-5- آیةاللَّه‏العظمى اراکى

8-6- علامه‏ى طباطبایى

8-7-آیةاللَّه اشرفى اصفهانى‏

8-8- شیخ صدوق و مفید

8-9- شیخ انصارى و ملاّصدرا

8-10- آیةالله مطهری

8-11- آیةالله بهشتی

8-12- علامه جعفرى‏

8-13- رجایى و باهنر

8-14- دکتر چمران

8-15- شهید شاه‏آبادى‏

8- 16- آیةالله صدوقی

8- 17 - آیةاللَّه مصباح یزدى‏

8- 18 - امیر صیاد شیرازى

8-19- آیةالله قدوسی

8- 20 - شهریار

8- 21 - امیرکبیر

8- 22 - سید جمال‏الدین اسدآبادى

8- 23 - مرحوم شرف‏الدین

8- 24 - نواب صفوى‏

8- 25 - فردوسى

8- 26 - فرخى‏

8- 27 - مرحوم آقاى امینى‏

8- 28 - مرحوم آقاى نجفى‏

8- 29 - اقبال‏

8- 30 – آیةالله مدرس

 

9- نهادها، سازمانها و تشکلها

9-1- دولت‏

9-2- قوه قضاییه‏

9-3- مجلس شوراى اسلامى‏

9-4- مجلس خبرگان‏

9-5- شوراى نگهبان‏

9-6- شوراهاى اسلامى شهر و روستا

9- 7- شهردارى‏

9-8- بهزیستى و تأمین اجتماعى‏

9- 9- بنیاد مسکن‏

9- 10- انجمن اسلامى‏

9-11 - بیمه‏

9-12 - صندوق قرض‏الحسنه‏

9-13- فدائیان اسلام‏

9-14- نهضت سوادآموزى‏

9-15- نهضت آزادى‏

9- 16- نهضت جنگل‏

10- متفرقه‏

10-1- حوادث طبیعى‏

10-2- طبیعت، محیط زیست‏

10-3- کاپیتولاسیون‏

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1- سیاسى‏

1-1- نظام جمهورى اسلامى‏

1-1-1- انقلاب و اسلام‏

آنچه که این کشور را نجات مى‏دهد، اسلام است؛ همچنان که در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.

اتحاد مسلمین و صفاى دل آنان، شرط اصلى اعلاى کلمه‏ى اسلام است.

اسلام این مردم را به خیابانها آورد؛ شاه را سرنگون کرد و حکومت را به آنها داد.

انقلاب بزرگ اسلامى ما، تمام مسلمانان دنیا را امیدوار کرده است.

ایستادگى و مقاومت، تنها راه دفاع از اسلام و انقلاب است.

با تمام وجود از اسلام و انقلاب و نظام دفاع کنید.

براى تداوم انقلاب و خط امام به مجاهدت سخت‏ترى نیازمندیم.

حفظ نظام از واجب‏ترین فرائض است.

ملت ایران قدرت دارد اسلام و جمهورى اسلامى را حفظ کند.

میراث حضرت امام، نظام جمهورى اسلامى است.

نظام جمهورى اسلامى محصول تلاش عظیم امام و امت است.

همه‏ى مسلمین در مقابل اسلام بدهکار و مسئولند.

 

1-1-2- آزادى‏

آزادى فکر و بیان یکى از ارزشهاى انقلاب بود.

اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است.

استقلال و آزادى به بهترین وجه در کشور ما وجود دارد.

امروز خوشبختانه در ایران، آزادىِ فکر کردن و فکر را بیان کردن، در دنیا کم‏نظیر است.

عقیده‏ى ما بر این است که رشد و تکامل انسانها بدون فضاى آزاد امکان ندارد؛ در فضاى استبدادى امکان‏پذیر نیست که افراد و جامعه رشد کنند؛ استعداد انسانها باید در فضاى آزاد رشد کند؛ انسانها هم در این فضا تعالى و تکامل پیدا مى‏کنند.

کجرویها و انحرافها دیده شود تا به نام آزادى دچار بى‏بندوبارى نشویم؛ چون آزادى مرز بسیار ظریف و دقیقى با بى‏بندوبارى دارد؛ باید مراقب بود که به عنوان و نام آزادى در گرداب بى‏بندوبارى نیفتیم؛ زیرا بى‏بندوبارى در نهایت منتهى خواهد شد به نفى آزادى و هرج و مرج؛ وجود استبداد، تحمیل و فشار را توجیه و زمینه را براى استبداد فراهم مى‏کند.

ما براى آزادى خیلى احترام و ارزش قائلیم و به صورت مبنایى هم معتقدیم که آزادى باید در جامعه باشد؛ آزادى فکر، عقیده و رفتار.

ما به معناى حقیقى کلمه به آزادى و وجود آن معتقدیم؛ منتها آزادى یک مسئله است؛ عدم مدیریت، عدم نظارت و عدم دقت در آنچه مى‏گذرد، مسئله‏ى دیگرى است.

مراد از آزادى همان آزادى بیان و آزادى فکر است.

ملت ایران مزه‏ى استقلال و طعم آزادى و عزت را چشیده است.

 

1-1-3- استقلال‏

آدم مستقل وابسته به خدا است.

اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است.

استقلال فرهنگى، مهمتر از استقلال سیاسى و اقتصادى است.

استقلال ملت و کشور، به تلاش و زحمت کارگران بستگى دارد.

استقلال و آزادى به بهترین وجه در کشور ما وجود دارد.

استقلال یک ملت جز با استقلال فرهنگى تأمین نمى‏شود.

باید بتدریج به سمت استقلال کامل اقتصادى برویم.

تا رسیدن به یک استقلال اقتصادى کامل، هنوز فاصله داریم.

ملت ایران مزه‏ى استقلال و طعم آزادى و عزت را چشیده است.

هدف جمهورى اسلامى، تضمین استقلال کامل ملت است.

هر ملتى که دم از استقلال بزند، دشمن استکبار به حساب مى‏آید.

 

1-1-4- اصلاحات‏

اصلاحات، یا اصلاحات انقلابى و اسلامى و ایمان است و همه‏ى مسئولان کشور، همه‏ى مردم مؤمن و همه‏ى صاحب‏نظران با این اصلاحات موافقند؛ یا اصلاحات، اصلاحات امریکایى است و همه‏ى مسئولان کشور، همه‏ى مردم مؤمن و همه‏ى آحاد هوشیار ملت با آن مخالفند.

اصلاح این است که هر نقطه‏ى خرابى، هر نقطه‏ى نارسایى، هر نقطه‏ى فاسدى، به یک نقطه‏ى صحیح تبدیل شود.

اگر اصلاحات، پیشرفت و نوآورى براساس ارزشهاى انقلاب نباشد، جامعه دچار ناکامى خواهد شد.

انقلاب، خودش یک اصلاح بزرگ است.

تداوم اصلاحات، در ذات و هویت انقلاب نهفته است.

همه‏ى انسانهایى که از هر فسادى رنج مى‏برند، دلشان با این شعار مى‏تپد و طرفدار اصلاحاتند.

 

1-1-5- انتخابات‏

آزادانه‏ترین انتخابات، مستقل‏ترین مجلس، مردمى‏ترین حکومت، در جمهورى اسلامى است.

انتخابات مجلس مظهر دخالت مردم در سرنوشت خود و کشورشان است؛ چون مجلس مرکز قانونگذارى است.

انتخابات و مجلس شوراى اسلامى مهم است.

اهمیت انتخابات مجلس این است که شما با انتخاب نماینده‏ى مجلس، در واقع سرنوشت کشور را در چهار سال آینده رقم مى‏زنید.

حضور مردم در صحنه‏ى انتخابات و رأى دادن، خود یک کار سیاسى است که مردم باید انجام بدهند.

دشمن مى‏خواهد مجلس ضعیف باشد و انتخابات شور و شوق نداشته باشد و رأى‏دهندگان کم باشند.

شرکت در انتخابات یک وظیفه است.

قشرهاى مختلف مردم کوشش کنند که امر انتخابات و مجلس را همیشه مهم بشمارند.

همچنانى که اصل انتخابات یک تکلیف الهى است، انتخاب اصلح هم تکلیف الهى است.

 

1-1-6- تشکلها، احزاب، مسائل‏جناحى‏

امام، اهل تشکیلات و حزب و امثال آن نبود؛ اما تدبیر زیادى داشت.

خصوصیت و فرق یک تشکیلات انسانى با ماشین این است که ماشین اراده‏یى از خود ندارد. ... ولى دستگاه انسانى و بشرى این‏گونه نیست. در هر بخشى یک اراده وجود دارد. ... همه‏ى این اراده‏ها باید کار کنند. ... آقایانى که در بخشهاى مختلف مشغول هستید، کمال جد و جهد را بکنید، تا آن کارى که به عهده‏ى شماست، به بهترین وجهى انجام بگیرد.

سه وظیفه‏ى اساسى بر دوش تشکلها [ى دانشجویى‏] است: یکى این‏که مجموعه‏ى دانشجویى را از لحاظ روحى و معنوى تغذیه کنند. ... مسئولیت دوم، مسئولیت سیاسى است. ... مسئله‏ى سوم ... رابطه‏ى شماها با خودهایتان.

مسایل جناحى و گروهى را کنار بگذارید.

هیچ گروهى نباید به فکر باشد که آن گروه دیگر را نفى بکند. من همیشه گفته‏ام که تشکلها، گروهها و مجموعه‏ها، حق اثبات خود را دارند؛ اما حق نفى دیگران را ندارند.

آفت جوامع بشرى این است که کسانى با داشتن پول، با داشتن پشتیبان، با داشتن قوم و عشیره - چه قوم و عشیره به شکل قدیمى آن، چه قوم و عشیره به شکل مدرن و امروزى آن؛ یعنى حزب بازى و گروه بازى - حقوق عمومى را ندیده بگیرند؛ حق مردم را تضییع کنند؛ فرصتها را منحصراً به اشغال خود در بیاورند و جلوى عدالت را بگیرند.


متأسفانه حرف جناح و خط و خطوط، بیش از اندازه همه‏گیر شده است. البته یک مقدارش بد نیست؛ نمکى است در مجموعه‏ى نظام! به قول خودشان، جناح راست، جناح چپ؛ افتخار هم مى‏کنند. بنده از این اسمها - راست و چپ و امثال اینها - هیچ خوشم نمى‏آید. وقتى خیلى همه‏ى شئون زندگى را بگیرد، حقیقتاً دیگر کسل کننده و زننده مى‏شود. نبایستى روى این جناح و این‏طور چیزها خیلى تکیه کرد.

 

1-1-7- دشمن و دشمن‏شناسى‏

1-1-7-1- بیدارى

اگر ما بیدار باشیم، غفلت و یااشتباهى نکنیم، دشمن نمى‏تواند کارى بکند.

امروز روز بیدارى ذهنهاست.

امروز کشور و ملت احتیاج دارد به این که مردم، تیزبین ، هوشیار، بیدار و دشمن‏شناس باشند؛ بفهمند دشمن چه مى‏کند.

امروز نیاز زمانه در درجه‏ى اول، هوشیارى و بیدارى و آگاهى و حفظ جرأت و قدرت اقدام است.

بیدارى و آمادگى ملت، دستور اسلام است.

دشمن بیدار است، شماها هم باید بیدار باشید.

وقتى دشمنِ معاندِ بیدارى در مقابل ماست، ما باید لحظه به لحظه بیدارى خود را حفظ کنیم.

وقتى یک نسل بیدار شد، چه در میدان بیاید و پیش برود، و چه سرکوبش کنند و توى خانه بنشیند، باز برنده است.

همچنانى که دشمن در دشمنى کردن، روشهاى خود را تغییر مى‏دهد، ما باید هوشیارى و بیدارى خود را زیاد کنیم.

یکى از علامتهاى بیدارى یک ملت این است که لحظه‏ها را بشناسد و بفهمد اهمیت این لحظه چقدر است.

 

1-1-7-2- خشونت‏

اگر منکر بزرگى باشد، برخورد حکومت احیاناً ممکن است برخورد قانونى و خشن هم باشد. قوّت و اقتدار و سرپنجه‏ى پولادین با مردم ضعیف بد است؛ دست خشن، هنگام چیدن گلبرگ مضر است؛ اما هنگام جابه‏جا کردن صخره‏ها لازم است. بگذارید آدمهایى که متخلفند، احساس ناامنى کنند.

1-1-7-3- اتحاد

اتحاد مسلمین و صفاى دل آنان، شرط اصلى اعلاى کلمه‏ى اسلام است.

اتحاد مسلمین، به معناى انصراف مسلمین و فِرَق گوناگون از عقاید خاص کلامى و فقهى خودشان نیست؛ بلکه اتحاد مسلمین به دو معناى دیگر است که هر دوى آن باید تأمین بشود: اول این که فِرَق گوناگون اسلامى )فِرَق سنى و فِرَق شیعه( ... حقیقتاً در مقابله با دشمنان اسلام، همدلى و همدستى و همکارى و همفکرى کنند. دوم این که فِرَق گوناگون مسلمین سعى کنند خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند و تفاهم ایجاد نمایند و مذاهب فقهى را باهم مقایسه و منطبق کنند.

در عین این که دولتها و قدرتها و اداره‏کنندگان جهان، براى مصالح دولتها و مسایل سیاسى خود، به سمت وحدت پیش مى‏روند، تمام تلاشهاى استکبار در جهت تضعیف ملتها و بخصوص ملت اسلام و ایجاد اختلاف بین اینها به‏کار مى‏رود.

مأموریت سلاطین فاسد، ممانعت از اتحاد مسلمانان است.

 

1-2- رسانه‏ها

1-2-1- تبلیغات‏

البته ما از جهات مختلف هیچ انتظار نداشتیم که این ارتدادها و بریده شدنهاى به این معنا وجود نیاید: اولاً به خاطر این‏که تبلیغات جهانى علیه این راه زیاد است؛ ثانیاً به خاطر این‏که پشتوانه‏ى آن تبلیغات جهانى، احساسات درونى خود انسان است؛ انسان میل به دعت، راحت، ثروت و عشرت دارد. راهى که انسان باید سخت در آن حرکت کند، با این چیزها نمى‏سازد؛ بنابراین جنود جهل در وجود انسان به غرایز نفسانى مؤید است؛ در حالى که جنود عقل مؤید به آن غرایز نیست. بنابراین تعجبى ندارد که ما به کمک غرایز و میل به دعت، آسایش، بى‏دغدغگى و زندگى راحت خود، مغلوب جنود جهل شویم. جهت سوم این است که ما در تبلیغات، آدمهاى خیلى متبحر و ماهرى نبودیم؛ شیوه‏هاى علمى را بلد نبودیم تا بتوانیم آن‏چنان فضاى افکار عمومى را در خدمت انقلاب قبضه کنیم تا کسى نتواند این فضا را علیه انقلاب و به زیان آن در تصرف بگیرد. بنابراین، این حالت به وجود آمده و زاویه زدنها زیاد شده است.

تردید نسبت به آینده، ترفند تبلیغاتى دشمن است.

حقیقتاً الان این کسانى که تبلیغات اسلامى مى‏خواهند بکنند، به نظر من اگر یک دوره آثار مرحوم شهید مطهرى را نگاه بکنند، به چیزى احتیاج ندارند.

سلامت محیطهاى کارى با تبلیغات اسلامى و فعالیت صحیح انجمنهاى اسلامى تأمین و تضمین خواهد شد.

ما مسلمین، به شیوه‏هاى تبلیغاتى دشمن وقوف پیدا نکرده‏ایم.

 

1-2-2- مطبوعات‏

آنچه که از مطبوعات یک جامعه مورد انتظار است، این است که معلومات مردم را بالا ببرند.

این کار و این مسئولیت به معناى اثرگذارى مستمر برروى ذهن و فکر یک مجموعه‏یى از مردم است که همین داراى اهمیت است؛ هر چند آن مجموعه وسیع نباشد و کوچک باشد.

[روزنامه‏] وسیله‏ى بسیار مؤثر و برّایى است.

کار مطبوعات به خاطر همین تأثیرى که بر روى ذهن و به تبع آن عمل و رفتار یک مجموعه‏یى از مردم دارد؛ نمى‏تواند به عنوان یک شغل محض و شغل کاسبانه مطرح بشود.

 

1-2-3- رادیو و تلویزیون‏

صدا و سیما، باید استقلال فکرى و عملى ملت ایران، نظام جمهورى اسلامى و اصل «نه شرقى و نه غربى» را با ارایه‏ ى فرهنگ و اندیشه و هنر خودى و اصیل و غنى، ترویج و تحکیم کند.

صدا و سیما، باید ... در برابر فرهنگ و هنر و اندیشه‏ى تحمیلى و بیگانه، حالت تهاجمى داشته باشد.

صدا و سیما، ... باید با انتخاب بهترین شیوه‏ها و بلیغ‏ترین زبانها، غبار غربت و انزوا را از چهره‏ى مفاهیم عمیق اسلام و حقایق درخشانِ قرآن بسترد و ارمغانى را که ملتهاى مسلمان در سراسر جهان، از نظام جمهورى اسلامى انتظار مى‏برند؛ در دسترس آنان قرار دهد.

در ارایه‏ى تصویر و صدا، لازم است از هر گونه ارایه‏یى که متضمّن بدآموزى در اندیشه و رفتار باشد، اجتناب شود تا این ابزار مهم و همگانى، وسیله‏ى فساد و افساد نگردد.

صدا و سیما نه وسیله‏یى صرفاً براى سرگرمى یا خبررسانى، که مدرسه‏یى عمومى براى همه‏ى قشرها در سراسر کشور است و برنامه‏هایى که از آن پخش مى‏شود چه مثبت و چه منفى، آثارى عمیق در روحیه و فکر و رفتار و فرهنگ و بینش مخاطبان خود بر جاى مى‏گذارد.

اطلاع‏رسانى و خبر، یکى از وظایف عمده‏ى صدا و سیما است.

تنوع و جذابیت در صدا و بخصوص سیما شرط لازم توفیق آن رسانه است، ولى این نباید موجب گرایش به شیوه‏هاى زیانبخش و مخرب گردد.

1-2-4- خبرنگار و خبررسانى‏

خبرنگاران لحظات نابودشدنى و زوال‏یافتنى را تثبیت و ابدى مى‏کنند.

گزارشگرى و خبررسانى، یک حرفه‏ى باارزش است.

خبرنگارى که در دشوارترین مناطق وارد عرصه‏ى خبررسانى مى‏شود و خود را به آب و آتش مى‏زند، نمى‏شود فرض کرد او صرفاً در صدد فرونشاندن آتش کنجکاوى شخصى است، یا براى به‏دست آوردن یک مابه‏ازاى مالى تلاش مى‏کند.

هر حادثه وقتى در چاردیوارىِ سکوت و بى‏اعتنایى و غفلت قرار بگیرد، خواهد مرد و فراموش خواهد شد. پایدار شدن حوادث بستگى دارد به این‏که مبلّغان و خبررسانانى امین، صادق و با انگیزه داشته باشند.

به مسئله‏ى خبررسانى باید به این چشم نگاه کرد که به نیت ترویج خیر باشد.

در دعا مى‏خوانیم: «افضل زاد الرّاحل الیک عزم ارادة»؛ برترین توشه‏ى رهروان این راه، عزم و اراده است. اگر این اراده و عزم وجود داشته باشد، نیروها در وجود انسان به‏کار مى‏افتند؛ استعدادها شکوفا مى‏شوند و فکر و جسم - هر دو - کار مى‏کنند. ... کار کسانى که در عالم خبر و گزارش و کارهاى ذهنى و فکرى در ارتباط با مردم هستند، از این جهت بسیار اهمیت پیدا مى‏کند.

 

1-2-5- خبرگزارى‏

خبرگزاریهاى عمده دنیا، در دست صهیونیستها و سرمایه‏داران عمده است.

خبرگزارى باید درست مثل نبضِ دستگاه عمل کند. ... بسیار دقیق و منظم. موارد زاید، اخبار ضعیف و گزارشهاى غیر مربوط به مسائل اصلى کشور، باید بر کنار باشد. خبرها در جهت سیاستهاى جارى باید تنظیم و مرتب شود. خبرهاى خارجى یا خبرهاى دنیا را که مى‏گیرید، عین آنچه که این چند خبرگزارى صهیونیستى معروف دنیا در کانال خبرى‏شان مى‏ریزند، داخل ذهن مردم تلمبه نکنید! بررسى کنید ببینید این چیزى را که فلان خبرگزارىِ فلان جا گفته، صحیح است؟

 

1-3- سیاست خارجه‏

1-3-1- استکبار

استکبار، یعنى گردن کلفتى و قلدرى و آدمکشى و شرم نکردن و ابا نکردن و تجاوزِ توأم با وقاحت و سر را بالا گرفتن و سینه را سپر کردن.

امروز که شما به کل نظام غربى نگاه مى‏کنید، از این خصوصیت استکبار و سلطه، نشانه‏هایى را مى‏بینید. البته، در دنیا هیچ دولتى پُرروتر و وقیحتر از رژیم امریکا، سلطه و استکبار را آشکار نمى‏کند؛ اما این خصوصیت، مخصوص امریکا هم نیست. در کل نظامهاى غربى و کسانى که تابع آنها هستند - مثل دولتهاى ارتجاعى و وابسته و نظامهایى که براى خودشان قدرتى هستند - خصوصیات سلطه خودش را نشان مى‏دهد؛ اگر چه دنیا آنها را به‏عنوان ابرقدرت نپذیرد.

امریکا و استکبار جهانى همچنان در فکر این هستند که سلطه‏ى خودشان را به هر شکلى که بتوانند، به این ملت برگردانند.

این طبیعت نظامهاى قلدر است که با هر ملت استقلال‏طلب به ستیز برخیزند.

تسخیر لانه‏ى توطئه و جاسوسى ... جهادى ابتدایى بود علیه استکبار ... و بطلان تلقینات دهها ساله‏ى آنان براى مرعوب کردن ملتها.

ما در دنیا اعلام کرده‏ایم که انقلاب اسلامى، با نظام سلطه مخالف است. نظام سلطه، یعنى این‏که دولتها و قدرتهایى زور بگویند و ملتها و گروهها و کشورها و دولتهایى، آن زور را قبول کنند. طرفین، طرفین نظام سلطه‏اند و ما نظام سلطه را رد کردیم و رد مى‏کنیم و با آن به مبارزه بر مى‏خیزیم. ما در نظام سلطه، طرفین را مقصر مى‏دانیم؛ هم سلطه‏گر و هم سلطه‏پذیر را. استکبار، به معناى همین نظام سلطه است.

 

1-3-2- امریکا

امریکا و استکبار جهانى همچنان در فکر این هستند که سلطه‏ى خودشان را به هر شکلى که بتوانند، به این ملت برگردانند.

دولت امریکا امروز در چشم ملت ایران، منفورترین دولتها بعد از دولت غاصب صهیونیستى است.

قدرت استکبارى و جهنمى امریکا ماندنى نیست و از بین خواهد رفت.

مرعوب شدن از توانائیها و اقتدارات امریکا یک چیز بسیار غلط است.

هرجا که نشانى از امریکا داشته باشد، سیه‏روزى و بدبختى بر مردم آن‏جا حاکم است.

هیچ ملتى تا به حال مثل ملت ما، رژیم مستکبر و زورگوى امریکا را تحقیر نکرد.

 

1-3-3- روابط بین‏الملل

ملت ما باید در روابط بین‏المللى خوارى نبیند و اهانت نشود. هیچ‏کس حق‏ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسى اهانت‏پذیر است، براى خودش اهانت‏پذیر است؛ براى ملت ایران نمى‏شود؛ حق‏ندارد. ملت ایران، ملتى سرافراز و بزرگ و جان‏دار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنه‏هاى دنیا را دارد.

اگر شما ملاحظه مى‏کنید که امروز جمهورى اسلامى در سطح جهان و سیاست بین‏الملل به عنوان یک نظام پابرجا و تثبیت‏شده معرفى گردیده است، و یا اگر امروز کشورهاى غربى ... با طرق مختلف سعى مى‏کنند رضایت ملت ایران را جلب کنند و سابقه‏ى نامطلوب خودشان در رفتار با ملت ایران را به دست فراموشى بسپارند، ... همه‏ى این واقعیتها محصول و نتیجه‏ى تلاشهاى گذشته و مجاهدتهاى امروز شماست.

 

1-3-4- عزت، حکمت، مصلحت‏

عزت و حکمت و مصلحت، یک مثلث الزامى براى چارچوب ارتباطات بین‏المللى ماست. ... عزت یعنى تحمیل هیچ‏کس را قبول‏نکردن. ... حکمت، یعنى حکیمانه و سنجیده کار کردن. ... مصلحت، یعنى مصلحت انقلاب، و این مصلحت همه‏جانبه است.

اگر بخواهیم اصول سیاست خارجى را که بر پایه‏ى عزت و حکمت و مصلحت استوار است، بر اوضاع و شرایط پیچیده‏ى امروز دنیا و وضع خاص خودمان تطبیق کنیم، بلاشک فراست، ابتکار عمل، پُرکارى، دقت و پایبندى شدید به اصول و آرمانها، جزو وظایف عمومى دستگاه دیپلماسى ماست.

 

1-3-5- صهیونیست، فلسطین‏

امریکا در همه‏ى جنایاتى که امروز در فلسطین اتفاق مى‏افتد شریک جرم است.

انتفاضه‏ى ملت فلسطین، قیام یک ملت است.

باید تا مطلع‏الفجر نجات ملتهاى مسلمان، مخصوصاً ملت شجاع و مظلوم فلسطین دست از تلاش نکشیم.

رژیم صهیونیستى رژیمى گستاخ و وحشى و بى‏اعتنا به قوانین انسانى و مقررات بین‏المللى است.

ظلمى که امروز به ملت فلسطین مى‏شود، هیچگاه به مجموعه‏ى یک ملت نشده است.

علاج زخم فلسطین فقط قطع غده‏ى سرطانى حکومت صهیونیستى است و این کاملاً ممکن است.

غده سرطانى اسرائیل را تنها از طریق همین مبارزات مى‏توان ریشه‏کن ساخت.

فلسطین اکنون صحنه دلاورى مظلومانه و غریبانه یک نسل و ملت مظلوم است.

فلسطین پاره‏ى تن اسلام است.

ما اعلام مى‏کنیم که حتى یک روز و یک ساعت با دولت غاصب و غیرقانونى و خبیث اسرائیل دوستى و محبت و کوچکترین رابطه نداشته و نخواهیم داشت.

ما جهاد با صهیونیستها را واجب مى‏دانیم.

ما خود را همواره نسبت به ملت مقاوم و مظلوم لبنان داراى تکلیف دانسته و خواهیم دانست.

مسئله‏ى فلسطین مسئله‏ى اول بین‏المللى اسلامى است.

ملت فلسطین فهمیده است که راه نجات فلسطین آماده شدن براى فداکارى است. شهادت را تجربه کرده و فهمیده‏اند که دشمن در مقابل شهادت‏طلبى و نترسیدن از مرگ ناتوان است.

ملتهاى مسلمان به عنوان یک فریضه دینى مکلفند از قیام مردم مظلوم فلسطین حمایت کنند.

هر کجا که دفاع از فلسطین باشد، ما در آن‏جا حضور داریم.

امروز ملت فلسطین - زن و مرد - در صف‏آرایى معنوى در درون خود توانسته‏اند جانب معنویت را غلبه بدهند و پیروز کنند؛ و این ملت پیروز خواهد شد.

 

1-3-6- عراق‏

ماجراى زندان «ابوغریب» ... داغ ننگى بر پیشانى امریکاییها شد؛ و این داغ به این آسانیها پاک نخواهد شد.

صحنه عراق امروز آزمایشگاهى است براى مردم عراق و امت اسلامى. ملتهاى مسلمان امروز شاهد اتفاقات مهمى هستند که سرنوشت آنها را رقم خواهد زد و نمى‏تواند در مقابل این حوادث ساکت بنشینند و هیچگونه عکس‏العملى نداشته باشند.

اقدام آمریکا در تعیین حاکمى بیگانه بر عراق در واقع بازگشت به همان شیوه‏هاى کهن استعمارگرى، در عصر حاضر است.

ورود امریکاییها به عراق غلط بود، ماندنِ‏شان غلط بود، رفتارشان با مردم غلط بود، حاکم امریکایى بر سر مردم گذاشتن غلط بود و آمدنِ‏شان به سمت کربلا و نجف غلط بود.

1-3-7- حقوق بشر

امروز دولتهایى ادعاى طرفدارى از حقوق بشر را مى‏کنند که بزرگترین اهانتها را به بشر کرده‏اند! رژیمهایى داعیه‏ى آزادى بیان و فکر را در دنیا بلند کرده‏اند که بزرگترین اختناقها و استبدادهاى عالم، از آثار وجود شوم آنهاست!

چه‏قدر وقیح است که امریکا و انگلیس و دولتهایى مانند آنها، ادعاى طرفدارى از حقوق بشر و احترام به آزادى انسان را مى‏کنند!

حرف و تعارف زیاد است، ادعاى حقوق بشر زیاد مطرح مى‏شود؛ اما صادقانه و واقعى نیست.

کسانى که دم از طرفدارى از حقوق بشر مى‏زنند و در یک چشم به هم زدن، حقوق ملتى را پامال مى‏کنند.

 

1-4- ایام‏

1-4-1- بیست‏ونهم بمهن‏

این بیدارى خیلى ارزش دارد و همین بیدارى بود که حادثه‏ى 29 بهمن را در سال 1356 به‏وجود آورد.

 

1-4-2- دهه‏ى فجر

بیست‏ودوم بهمن تحولى در کل تاریخ بشر و در تاریخ جهان بود.

بیست‏ودوم بهمن روز تجدید عهد با اسلام، انقلاب و ادامه راه روشن امام خمینى است.

بیست‏ودوم بهمن و دهه فجر براى ما روز بازیابى خاطره انقلاب است.

پیروزى انقلاب اسلامى در ایران سرآغاز حاکمیت ارزشهاى معنوى بوده است.

در دهه‏ى فجر، اسلام تولدى دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه‏یى تعیین کننده و بى‏مانند به شمار مى‏رود.

در واقع با ورود امام بزرگوار، این نظام پوسیده‏ى فاسد و اصل نظام پادشاهى ... پوچ و نابود و دود شد و از بین رفت.

دهه‏ى انقلاب از رشحات اسلام است.

دهه‏ى فجر آن آئینه‏یى است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد.

دهه‏ى فجر آن‏چنان باید برگزار شود که نمایشگر شکوه و عظمت حقیقى انقلاب باشد.

دهه‏ى فجر، دهه‏ى تجدید قواى نیروهاى انقلابى با تجدید یادها و خاطره‏هاى پرشکوه آن روزهاست؛ دهه‏ى تجدید عهد و میثاق ملت ما با انقلاب است؛ دهه‏ى گرامیداشت بزرگترین معجزه‏ى الهى در این روزگارهاست.

دهه‏ى فجر، دهه‏ى فجر و طلوع انقلاب است. به همین خاطر بزرگداشت آن بایستى بااهمیت انجام بگیرد.

دهه‏ى فجر عیدى است که یک تاریخ سرتاپا ظلم و طغیان را قطع کرد.

دهه‏ى فجر مقطع رهایى ملت ایران است.

دهه‏ى فجر و بیست‏ودوم بهمن را قدر بدانید.

روز دوازدهم [بهمن‏] به یک معنا، روز شروع قدرت اسلام است.

مراسم روز بیست‏ودوم بهمن براى ما جزو حساس‏ترین و پرمعناترین مراسم است.

خاطره‏ى پیدایش و ولادت انقلاب، همراه با دوره‏یى از معارف انقلاب است.

 

1-4-3- پانزدهم خرداد

حضرت امام قیام مردم در پانزده خرداد را راهگشاى حرکت انقلاب قرار داد.

امروز بعد از چهل سال که از واقعه‏ى پانزدهم خرداد مى‏گذرد، شما ملاحظه مى‏کنید که نهضت مظلوم امام، دنیاى اسلام را فراگرفته است.

 

1-4-4- سوم خرداد

سوم خرداد یک روز فراموش نشدنى است.

یکى از همین آقایان که رئیس‏جمهور یک کشور آفریقایى و جزو شخصیتهاى برجسته‏ى سیاسى آفریقا و بلکه دنیا محسوب مى‏شد، خصوصى به من گفت شما با پیروزى در خرمشهر، معادله‏ها را عوض کردید و امروز دنیا به چشم دیگرى به شما نگاه مى‏کند.

 

1-4-5- سیزدهم آبان‏

تسخیر لانه‏ى توطئه و جاسوسى ... جهادى ابتدایى بود علیه استکبار ... و بطلان تلقینات دهها ساله‏ى آنان براى مرعوب کردن ملتها.

تسخیر لانه‏ى جاسوسى جهادى ابتدایى علیه استکبار بود.

در چنین روزى در بحبوحه‏ى طلوع خورشید حق و عدل، که با مشعل‏گردانى و تدبیر الهىِ آن رهبر نستوه، از روزن دلهاى یکایک مردم این مرز و بوم سرکشیده بود، دست شوم استکبار، خشمگین و سرگردان، بى‏تدبیر و هدف، جمعى از نونهالان‏دانش‏آموز را هدف گرفت و مشتى برگهاى نورس بهارى را بر زمین ریخت، تا خون آن جگرگوشگان معصوم، باز هم‏زودتر دامن دیوان آدمى‏خوار را بگیرد و موج خشم آگاهانه‏ى مردم، خس و خاشاک راه پیروزى را بروبد.

در روز سیزدهم آبان دست نیرومند انقلاب گریبان استکبار را گرفت و آن را از مسند موهوم شکست‏ناپذیرى به زیر کشید.

در شب سیزدهم آبان، دستهاى آلوده و خشن استکبار، امام جبهه‏ى حق را که همه‏ى کاخ‏نشینان را به مبارزه دعوت مى‏کرد، ربود.

در میان ایام‏اللَّه انقلاب که یادگارهاى دوران مبارزه‏ى بیست‏وچند ساله‏ى ملت شجاع و پیروز ما و هر کدام حامل خاطره‏یى و پرتوى از امام راحل عظیم ماست، سیزدهم آبان، داراى ابعاد متنوعتر و پیامهایى عمیقتر و بنیانى‏تر است.

شما دانشجویان و دانش‏آموزان و جوانان، براى نسل آینده و دوره‏ى بعد، پایه‏هاى اصلىِ انقلابید.

روز سیزدهم آبان به عنوان یک عید شناخته نمى‏شود، اما به عنوان یک روز ملى شناخته مى‏شود.

اولین مضمون سیزده آبان عبارت است از رویارویى رژیم امریکا با نهضت اسلامى و بیدارى اسلامى.

 

1-4-6- روز قدس‏

در روز قدس باید فریاد مرگ با امریکا، اسرائیل و ارتجاع فضاى سراسر کشورهاى اسلامى را پر کند.

روز قدس باید روز آمادگى براى آزادسازى قدس باشد.

روز قدس را گرامى بدارید و آن را بزرگ بشمارید.

روز قدس روز آرمانها و اهداف مقدس و اسلامى این امت است.

روز قدس یکى از مهمترین روزها در جهان اسلام است.

شرکت فعالانه مسلمانان در مراسم روز جهانى قدس سبب قدرت و قوت مبارزین فلسطین خواهد شد.

ملت بزرگ ما در روز قدس با حضور یکپارچه فریاد رساى خود را در حمایت از ملت فلسطین به گوش جهانیان مى‏رساند.

ملت مسلمان ایران با شرکت در راهپیمایى روز جهانى قدس این روز عزیز را زنده نگه دارند.

 

1-4-7- نوزدهم دى‏

روز نوزدهم دى بدون شک یکى از ایام‏اللَّه است. این روز در تاریخِ بعد از خود و مسیر حرکت در طول انقلاب و نهضت، تأثیر اساسى داشت.

روز نوزدهم دى نقطه‏ى عزیمت در نهضت و انقلاب اسلامى ایران است.

 

1-4-8- هفتم تیر

حادثه‏ى هفتم تیر موجب شد که خط امام بتواند حاکمیت خود را بر عرصه‏ى عظیم انقلاب تثبیت کند.

حادثه‏ى هفتم تیر یک حادثه‏ى تلخ و غم‏انگیز و درعین‏حال تعیین‏کننده و پرفایده براى انقلاب بود.

این حادثه نشان داد که حتى ضربه‏هاى سهمگینى از این قبیل هم نمى‏تواند به استحکام بناى جمهورى اسلامى که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللى وارد کند.

 

2- اجتماعی

2-1- خانواده

از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتى که اسلام مى‏خواهد، تأثیر زیادى دارد. اسلام مى‏خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید.

اگر خانواده‏ها صحیح، قوى، سالم، بى‏انحراف و طبق سنت الهى تشکیل بشوند، آن وقت جامعه، جامعه‏ى سالمى خواهد بود.

در کار ازدواج و این مراسم، ... به نظر اسلام آن چیزى که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگى است.

مسئله‏ى مادرى، مسئله‏ى همسرى، مسئله‏ى خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسى و حیاتى است. در همه‏ى طرحهایى که ما داریم، بایستى «خانواده» مبنا باشد.


در خانواده همسر و مادر عضو اصلى است. زن در این مجموعه، جاى بسیار اساسى و رفیعى دارد. به همین خاطر، وقتى اصل خانواده -یعنى زن - متزلزل است، در آن‏جا هیچ‏چیزى در جاى خودش قرار ندارد.


کانون خانواده، جایى است که عواطف و احساسات باید در آن‏جا رشد و بالندگى پیدا کند؛ بچه‏ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خام‏ترى نسبت به زن دارد و در میدان خاصى، شکننده‏تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است - حتّى نه نوازش مادر - باید نوازش ببیند.

 

2-1-1- زن‏

آن زنى که خود را در دامنه آن قله‏یى مى‏داند که در اوج آن حضرت فاطمه‏ى زهرا(علیهاالسّلام) _ بزرگترین زن تاریخ بشر _ قرار دارد، زن ایرانى است.

اسلام با کار کردن زنان نه تنها موافق است، بلکه تا آن‏جایى که با شغل اساسى او که مهمترین شغل اوست - یعنى تربیت فرزند و حفظ خانواده - مزاحم نباشد، شاید لازم هم مى‏داند.

اسلام فعالیت اسلامى زنان را با رعایت حجاب و حدود اسلامى تشویق مى‏کند.

اگر در کشورى زنان آن کشور بتوانند به آن صفا و معنویت و رُقاء و تعالى فکرى برسند، هیچ مشکلى در آن مملکت باقى نمى‏ماند.

دختر شلوار تنگِ لباس چسبان پوشیده، وقتى سوار یک دوچرخه‏ى تشریفاتى هم بشود و در خیابان بیاید، این تبرج است.

زن اسلامى، شخصیتى است که راه و هدف را تشخیص مى‏دهد و براى آن فداکارى مى‏کند.

زنِ امروز ایران، در صحنه‏ى علم و سیاست و هنر و در گونه‏گون فعالیتهاى اجتماعى، از گذشته بسى فعالتر و میدان‏دارتر است.

زنان مسلمان باید در تمام شئونات زندگى فردى و اجتماعى، حضرت فاطمه‏ى زهرا(سلام‏اللَّه‏علیها) را الگو قرار داده و پیروان راستین آن حضرت باشند.

زن باید تبرّج - یعنى خودنمایى - نداشته باشد؛ ممنوع است. این، در فرهنگ اسلامى ممنوع است. زن باید خودنمایى نکند. اگر محیط جامعه، محیط خودنمایى زن شد، به کلى همه چیز به هم مى‏ریزد و اولین چیزى هم که ضربه مى‏بیند، امور جدى جامعه است. خانواده، سلامت جوانها و عفاف و عصمت آنها ضربه مى‏بیند.

زن در کشور ما، سرباز خط مقدم انقلاب شد.

زن مسلمان باید در راه فرزانگى و علم تلاش کند.

زن هم مى‏تواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوى برسد.

شخصیت زن که به برکت انقلاب اسلامى احیاء شد باید با پرهیز از تجمل‏گرایى حفظ شود.

صلاح زنان در جامعه، صلاح مردان را به دنبال دارد و در این ارتباط زنان نقش برجسته‏یى را برعهده دارند.

ما براى زن ارزش واقعى انسانى قائلیم.

نباید زنان به سمت تجمل‏گرایى سوق پیدا کنند.

نقش زنان در انقلاب و جنگ، یک نقش تعیین‏کننده بود.

ورزش زنان، کار لازمى است. زنان هم نصف جمعیت کشورند؛ باید ورزش بکنند؛ اما محیط ورزش زنان، بایستى به گونه‏یى باشد که با حدود اسلامى، مطلقاً مساسى پیدا نکند.

این عاطفه‏اى که زن و مرد نسبت به هم ابراز مى‏کنند، به آرامش درونى خانواده کمک مى‏کند. اینجاست که زن یک نقش اساسى ایفا مى‏کند. بعضیها خیال مى‏کنند اگر زنى کارش عبارت از همان کار داخل خانه باشد، این اهانت به زن است؛ نه، این هیچ اهانت نیست؛ بلکه مهمترین کار براى زن، این است که زندگى را سر پا نگه‏دارد.

 

2-1-2- مادر

مسئله‏ى مادرى، مسئله‏ى همسرى، مسئله‏ى خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسى و حیاتى است. در همه‏ى طرحهایى که ما داریم، بایستى «خانواده» مبنا باشد.

بهترین روش تربیت فرزند انسان، این است که در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبت او پرورش پیدا کند.

یکى از وظایف مهم زن، عبارت از این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح، با دل دادن و رعایت و دقت، آن چنان بار بیاورد که این موجود انسانى - چه دختر و چه پسر - وقتى که بزرگ شد، از لحاظ روحى، یک انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتارى، بدون احساس ذلت و بدون بدبختیها و فلاکتها و بلایایى که امروز نسلهاى جوان و نوجوان غربى در اروپا و امریکا به آن گرفتارند، بار آمده باشد.

زنانى که فرزند خود را از چنین موهبت الهى محروم مى‏کنند، اشتباه مى‏کنند؛ هم به ضرر فرزندشان، هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام کرده‏اند. اسلام، این را اجازه نمى‏دهد.

 

2-1-3- ازدواج‏

بعضیها هم ازدواج را که یک امر عاطفى و انسانى و وجدانى است، به صحنه‏ى تفاخر تبدیل مى‏کنند.

بناى کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است‏

در ازدواج، اصل قضیه یک امر انسانى است؛ نه یک امر مادّى. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را به‏صورت یک معامله‏ى دادوستدى نمى‏کند.

در کار ازدواج و این مراسم، ... به نظر اسلام آن چیزى که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگى است.

ما در این زمینه‏ها - هم در مورد ازدواج جوانان، و هم در مورد لوازمى که ازدواج دارد - سفارشهاى زیادى هم به مسئولان دولتى کرده‏ایم. ... امیدواریم که این مقدمات فراهم بشود و ان‏شاءاللَّه مشکل ازدواج به شکلى حل گردد.

 

2-1-4- تجملات و اسراف‏

اگر در جامعه قناعت وجود داشته باشد، زیاده‏روى و اسراف و ریخت و پاش نباشد، اگر حرص و افزون‏طلبى در امور مادى نباشد، این جامعه به بهشت و گلستان تبدیل مى‏شود.

امام بزرگوار ما خودش مظهر همین معنا بود؛ آدمى بود که تعیّنات دنیوى، حقیقتاً برایش ارزش نداشت. آدم این را در آن مرد معنوى و بزرگوار مى‏دید که تعیّنات، تعلّقات و تکلّفات دنیوى، اصلاً براى خودش ارزش نداشت!

این‏جانب از این‏که کسانى مى‏کوشند تا در میان مردم ما رسم تجمل‏گرایى و اسراف و ولخرجى را شایع کنند، شدیداً نگران و متأسفم؛ و از این‏که مردم فداکار و انقلابى ایران در امور شخصى به مصرف‏گرایى سوق داده شوند و قناعت انقلابى را از یاد ببرند، به خدا پناه مى‏برم.

با تجملات زیادى، جامعه زیان مى‏کند.

تجملات براى یک جامعه، مضر و بد است. ... باید بنا را بر سادگى گذاشت.

عزیزان من، یکى از شعارهاى ما قبل از پیروزى انقلاب ... «ساده زیستى» بود؛ زندگى ساده و کمتر بهره بردن از جلوه‏هاى دنیا! بعد که انقلاب، پیروز شد، سعى کردیم باز هم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم.

 

2-1-5- کودک‏

کودک ذخیره‏ى ارزشمندى براى هر جامعه است.

 

2-2- جوان‏

امروز، [شما جوانان‏] عناصر مؤثرید؛ ولى فردا ستونهاى انقلاب هستید. توجه کنید انقلاب را با ریشه‏ها و مبانى فکرى و منطقیش، بدرستى بشناسید.

پیشرفتهایى که در المپیادهاى ریاضى و فیزیک و شیمى و ... به دست آوردیم، نشان داد ما جوانهایى داریم که از استعدادهاى بالایى برخوردارند.

جوان، آن هم داراى علم و معرفت، آن هم در صراط تحصیل دانش براى اداره‏ى کشور در آینده داراى ارزش است.

جوان مظهر امید است.

جوان و نوجوان، چشمه‏ى جوشان نیرو و استعداد است.

حقیقتاً جوانان موتور یک جامعه هستند.

محبوبترین انسانهاى جامعه در نزد پروردگار، جوانهاى پارسا و پرهیزگار و مؤمن هستند.

مهمترین مظهر قدردانى از جوانى همین است که از این صفا و نورانیت و از این ناآلودگى و پیراستگىِ طبیعىِ انسان جوان استفاده کنید و خود را در زمینه‏هاى تزکیه و اخلاق پیش ببرید؛ این ان‏شاءاللَّه ذخیره‏ى همه‏ى زندگى شما خواهد شد.

مهمترین مظهر قدردانى از جوانى همین است که ... خود را در زمینه‏هاى تزکیه و اخلاق پیش ببرید؛ این ان‏شاءاللَّه ذخیره‏ى همه‏ى زندگى شما خواهد شد.

هرجا جوانهاى ما خواستند و همت گماشتند، به هدف رسیدند و رسیدیم.

 

2-3- اعتیاد

دشمن براى تباه کردن و ضایع کردن نیروى کار، وارد میدان مى‏شود. چگونه؟ با دو عامل: عامل فساد اخلاقى و عامل اعتیاد.

فساد و اعتیاد و هرزگیهاى گوناگون بر اثر فقر پیش مى‏آیند.

امروز یکى از برنامه‏هاى حتمى دشمنان در سرتاسر کشور این است که فساد و بیکارگى و تنبلى و اعتیاد را رواج بدهند.

 

2-4- کار و فعالیت‏

2-4-1- مشاغل‏

2-4-1-1- پرستار

اگر طبابت باشد، اما پرستارى نباشد، طبابت هم نخواهد توانست علاج بیمارى بیمار را بکند. بخش مهمى از بهبود حال بیماران ما، مرهون دست نوازشگر پرستاران است.

این حرفه‏ى پرستارى، ترکیب عجیبى است ... از یک سو، ترکیبى است از رحمت و عطوفت و مهربانى و مراقبت، و از سوى دیگر، دانش و معرفت و تجربه و مهارت.

پرستاران شایسته‏ى احترام، تجلیل و ستایش از طرف مردم ومسئولین‏هستند.

پرستارى حرفه‏ى شریف و ارزشمندى است که کمتر به مقام معنوى و قداست والاى آن توجه شده است.

در روز ولادت زینب کبرى (سلام‏اللَّه‏علیها) جا دارد که روز پرستار را گرامى بداریم.

عزیزان من! این موقعیت را قدر بدانید، این خدمتگزارى را بزرگ بشمارید، از خدا به خاطر آن سپاسگزارى کنید که شما را به این کار مهم موفق کرده است و آن را هر چه مى‏توانید، بهتر انجام بدهید.

لازم مى‏دانم که از همه‏ى پرستاران سراسر کشور صمیمانه تشکر کنم.

من این میلاد مسعود را ... و بخصوص این روز را - که روز پرستار نامگذارى شده است - به همه‏ى پرستاران کشور، که قشر زحمتکش و ارزشمندى هستند، ... تبریک عرض مى‏کنم.

نقش پرستار، چه قدر نقش پُربها و پُراثرى است.

 

 

2-4-1-2- پزشک

اگر احساس تعهد به علم، انسان و انسانیت نبود، بلاشک امروز پیشرفتهایى که شما در پزشکى ملاحظه مى‏کنید، کشف و حاصل نشده بود؛ این را قدر بدانید. این احساس تعهد، خیلى ارزشمند است.‏

پزشکان ما در بخشى از کشور متراکمند؛ خیلى از جاها حقیقتاً دچار کمبود پزشک یا لااقل پزشک متخصص هستند؛ براى این باید فکرى کرد.

نظام پزشکى باید مأمن پزشکان باشد؛ لیکن بیش از آن باید مأمن آبروى پزشکى باشد.

 

2-4-1-3- معلم‏

احترام به استاد، احترام به علم است.

امروز همه باید تکریم به معلمان را، در فضاى فرهنگى جامعه و در ذهن مردم بیش از پیش تشدید کنند.

این معلمان چه‏قدر عزیزند! این شغل معلمى چه‏قدر ارزشمند است! این مرتبه‏ى تعلیم چه قدر والا و بلند است، که همه‏ى انسانهاى فرزانه، انسانهاى بزرگ و برجسته، هرجایى که باشند، خود را پرورده‏ى دست معلم مى‏دانند و سایه‏ى معلم را بر سر خودشان حس مى‏کنند!

تکریم نسبت به معلم و بزرگداشت او به معناى واقعى کلمه، آثار بسیار مثبتى را در فرهنگ جامعه و تعلیم و تربیت باقى مى‏گذارد.

شما معلمان و مربیان و نسل جوان هستید که فردا را مى‏سازید و استکبار جهانى را مأیوس مى‏کنید و نقطه‏ى امید روشن را ... در دل مستضعفان عالم زنده نگه مى‏دارید.

شما معلمان هستید که فردا را مى‏سازید.

معلم با آموختن به یک انسان کلید بهره‏بردارى از گنجینه‏یى تمام نشدنى را به او مى‏دهد.

معلم متحول کننده‏ى جان لایعلم انسانها به روان عالم است.

نقش معلم و مربى در جامعه‏ى ما، نقش تراز اول است.

 

2-4-1-4- صیادى

استحصال از دریا یک کار مفید، کار تولیدى و خدمت به مردم است.

مسئولین باید امر صیادى را خیلى جدى بگیرند.

 

2-4-1-5- کارگر

استقلال ملت و کشور، به تلاش و زحمت کارگران بستگى دارد.

این کارى که شما [کارگران‏] براى توسعه و پیشرفت کشور مى‏کنید، این یک عبادت قطعى است.

شما کارگرها نقش مهمى در کشور دارید. بار اصلى تولید روى دوش شماست.

قشر عزیز کارگر مایه‏ى افتخار ما و نظام جمهورى اسلامى است.

کارگران در دو جبهه‏ى کار و جنگ تلاش ارزنده‏یى از خود نشان دادند.

کارگر شأن معنوى و انسانى بالایى را در جامعه دارد.

همه‏ى ذرات عالم کارگرند.

ارزش کارگر آنقدر والاست که پیغمبر دست او را بوسید.

 

2-4-1-6- کارمند

خیال نکنید بدون عشق و ایمان مى‏شود کارى کرد! این روح را تقویت کنید. این‏که من این قدر تکیه مى‏کنم که نیروهاى مؤمن و حزب‏اللهى را در بخشهاى مختلف کار و تشکیلات دولتى بیاورید و به کار بگمارید، براى خاطر این است که نیروى مؤمن و دل مؤمن، این روح را تأمین خواهد کرد. به جسم اکتفا نکنید.

در گزینش افراد ملاحظه کنید، کسانى باشند که این خصوصیات را رعایت بکنند -هم جهات اسلامى، هم جهات انقلابى، هم جهات ارزشى را - تا کار، واقعاً چنان که باید و شاید، پیش برود و هیچ لنگى و مشکلى پیدا نکند و به ابتکار، میدان بدهید.

در محیط کار، سعى کنید از همه‏ى توان و استعداد و ابتکار خودتان استفاده کنید.

ماهیت کارِ کارمند، خدمت است.

محیط کارمندى، محیط شرافت و پاکدامنى و محیط کار براى اسلام و مسلمین است.

نگذارید ساعتى از ساعات کار شما، به بطالت یا به کم کارى بگذرد.

 

2- 4-2- اشتغال‏

الان مسئله‏ى اشتغال حقیقتاً جزو چند مسئله‏ى درجه‏ى اول ماست.

امروز مسئله‏ى اشتغال در کشور ما یک مسئله‏ى بسیار مهم و اساسى است و اگر برنامه‏ریزىِ خوب و کارآمد و عمل جدى دنبال این عنوان وجود داشته باشد، به وضوح مشکلات بتدریج کاهش پیدا خواهد کرد.

پرداختن به مسئله‏ى اشتغال و فعالیت تولیدى و مفید، وظیفه‏یى است که از معنا و مفهوم جمهورى اسلامى مى‏جوشد.

پرداختن به مسئله‏ى اشتغال یکى از مهمترین گره‏گشاییها در کار مردم است و گره‏گشایى، سیره‏ى علوى است.

محور همه‏ى سیاستهاى کلان اجرایى باید ایجاد اشتغال در کل کشور باشد. معناى اشتغال این است که جوانِ مستعدِ آماده‏ى به کار، فرصت تلاش و فعالیت به دست بیاورد تا هم نیاز شخصى خود را از این راه برطرف کند و هم به پیشرفت و آبادانى کشور و رونق اقتصادى آن کمک کند

 

2-4-3- تعاون

من وقتى در وضع کشور خودمان نگاه مى‏کنم، مى‏بینم یکى از چیزهایى که مى‏تواند جلوى این بى‏عدالتى را به شکل منطقى و اصولى سد کند، همین کار تعاونى است.

تعاون در کشور ما مى‏تواند سرانگشت گره‏گشایى باشد.

به نظر من، یکى از راه‏حلها و اساسى‏ترین و منطقى‏ترین و بنیادى‏ترین کارهایى که مى‏تواند در این کشور براى استقرار عدالت انجام بگیرد، «تعاون» است.

همین تعاون مى‏تواند کشور را - بخصوص امروز - از لحاظ اقتصادى هم نجات بدهد.

من با مسئولان کشور، ... بارها این را تکرار کرده‏ام و گفته‏ام که نقطه‏ى بن‏بست شکنمان، عبارت است از ایجاد اشتغال، آن هم از منابع نو؛ و «تعاون» مى‏تواند یک بازوى قوى در این راه باشد.

 

2-4-4- کیفیت‏

دایم در فکر کیفیت دادن باشید.

محکم‏کارى و استحکام و بالا بردن کیفیت کار را مراقب باشید.

یک کار اساسى بایستى به بهترین کیفیتها عرضه شود، تا ماندگار باشد.

 

2-4-5- وجدان کارى‏

اگر ملتى داراى وجدان کار باشد، محصول کار او خوب خواهد شد.

تذکرى که مى‏خواستم عرض کنم این است که دو چیز را از آغاز سال شروع کنیم و به عنوان شعارى براى خودمان قرار بدهیم. آن دو چیز عبارت است از وجدان کار و انضباط اجتماعى که دو شاخص بسیار مهم است.

هر کس و در هر کجا که هستیم، وجدان کار را در کارى که به گردن گرفتیم و تعهد کردیم، رعایت کنیم.

 

2-4-6- نظم، برنامه‏ریزى

خاصیت برنامه‏ریزى خروج از روزمرگى است.

[نظم و انضباط] کشور و ملت ما را به شادابى خواهد رساند و کار آنها را پیش خواهد برد.

 

2-5- جامعه‏

2-5-1- تمدن

ملت هوشمند، نجیب و شجاع ایران در تمدن امروز جهان نقش اساسى دارد.

 

2-5-2- جهانگرد

مى‏بینید که ما براى کار کردن، هنوز خیلى جا داریم. براى ابتکار، براى جمع کردن نیروهاى خوب و کارآمد و به کار گرفتن استعدادهاى درست، خیلى جا داریم. ... عین همین را حتى وزارت ارشاد و بخشهاى به حسب ظاهر غیر صنعتى و غیر تولیدى دارند. فرض کنید وزارت ارشاد، مسئله‏ى مسافر و جهانگرد و آمدن و رفتن و امثال اینها را دارد. کشورهایى در دنیا هستند که اصلاً از این طریق زندگى مى‏کنند؛ یعنى همین کارى را که ما با نفتمان مى‏کنیم، آنها با نمایش دادن مى‏کنند. ما چینى‏هاى ته صندوقمان را در مى‏آوریم؛ دانه دانه مى‏فروشیم و پولش را مى‏خوریم! آنها این چینى‏ها را پشت ویترین مى‏گذارند؛ مردم مى‏آیند و تماشا مى‏کنند؛ همان پول را از این طریق به دست مى‏آورند.

وقتى ما به میراث فرهنگى رسیدیم، سرمایه‏یى مى‏شود که از آن در بخش گردشگرى سود و بهره‏اش را مى‏بریم.

 

2-5-3- خدمت‏رسانى‏

اگر در مسایل رفاه زندگى عمومى و ایجاد تسهیلات و رفع مشکلات غرق شویم، به طورى که جهتگیریهاى انقلابى را به دست غفلت بسپریم، به ابهت و هیبت‏انقلاب ضربه زده‏ایم و جاذبه‏ى آن را در دنیا مخدوش کرده‏ایم و این، مطمئناً به کارایى ما ضربه خواهد زد. بنابراین، این دو در کنار هم مطرحند.

امروز در کشور، رقابت مشروع و مقبول از نظر مردم و ما، فقط رقابت براى خدمت کردن به مردم است.

انقلاب، زندگى و نشاط و ایمان مردم را به آنها برگرداند.

باید ترتیبى داده بشود و مکانیسمى به وجود بیاید که کارگزاران حکومتى، خودشان را به معناى حقیقى کلمه، خدام و خدمتگزاران مردم بدانند.

بزرگترین مبارزه‏ى با امریکا، خدمت به این مردم است.

جمهورى اسلامى آن هندسه‏ى معیوب را ندارد؛ بعکس، یک نوع حالت مرکزگریزى و دور از مرکزگرایى در طبیعت جمهورى اسلامى هست. ممکن است به‏طور قهرى در مواردى از این طبیعت تخلف بشود؛ اما طبیعت دستگاه و برنامه‏ریزى دستگاه، همان است. هنوز از پیروزى انقلاب دو ماه نگذشته بود که امام‏بزرگوار به بنده مأموریتى دادند و من را به بلوچستان فرستادند و گفتند چون‏شمانسبت به مسائل بلوچستان سابقه دارید، به آن‏جا بروید و به وضع محرومیت آن منطقه برسید؛ این اولین نشانه‏ى یک حرکت بود؛ در حالى که امام به‏بلوچستان نرفته بودند! این حالتى است که از طبیعت دستگاه مى‏جوشد. شما سراغ جاهاى محروم بروید.

جوانهاى عزیز و آحاد مردم کشورمان باید طعم شیرین خدمات دولتى را در کام خود حس کنند.

جهت کلى سیاستهاى ما، باید تأمین منافع طبقات محروم باشد.

حقیقتاً مردم ولى‏نعمت ما و کارگزاران این نظام هستند.

در مسایل داخلى تأمین عدالت اجتماعى و امنیت عمومى و رعایت طبقات ضعیف و محروم، یک رکن اصلى است.

علاج مشکلات ما در این است که سازندگى کشور را در کنار تأمین روحیه‏ى انقلابى در مردم و حفظ همان صلابت و چهره‏ى باعظمت و هیبت انقلاب ببینیم. اگر به رفاه عمومى نیندیشیم و به سازندگى کشور فکر نکنیم، مطمئناً نظام جمهورى اسلامى نخواهد توانست الگو و تجربه‏ى مطلوب را به دنیا ارایه بدهد.

فلسفه‏ى وجود بنده و امثال بنده و دیگر مسئولان، خدمت است. ماها نوکر و خدمتگزار مردم هستیم؛ اعتبار و آبروى ما به این است؛ اسلام این را براى ما معین کرده است؛ ما حقى به گردن مردم نداریم؛ مردم به گردن ما حق دارند.

ما اصلاً براى خدمت به مردم آمده‏ایم. فلسفه‏ى وجود ما خدمت به مردم است.

ما معتقدیم که در نظامى اسلامى و در جامعه‏یى که برکات و نعمات متعلق به همه‏ى مردم است، چنانچه کسانى هستند که در محرومیت به سر مى‏برند، مسلماً حق آنان تضییع شده و حقوقشان داده نشده است.

مسئولین تا نفس دارند باید به این مردم خدمت کنند. بایستى در بین مسئولین مسابقه خدمتگزارى و خدمت‏رسانى به مردم برقرار باشد.

نهضت خدمت‏رسانى به مردم یک مبارزه بزرگ و سنگین است.

هرکه مى‏خواهد با امریکا مبارزه‏ى اساسى بکند، باید به این مردم خدمت کند.

همه مسئولان در سه قوه، باید نهضتى را براى خدمت‏رسانى به مردم شروع کنند.

همه مسئولین باید در خدمت به مردم از یکدیگر سبقت بگیرند و یک نهضت خدمت به مردم راه بیندازند.

 

2-5-4- قانون‏

از خصوصیات امام تقید به قانون بود و این‏که کارى خلاف قانون انجام نگیرد.

حضرت امام مقید به قانون بودند.

قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران که به حق از مجموعه‏هاى کم‏نظیرى است که در دست ما قرار دارد و خیلى به آرمانهاى اسلامى ما نزدیک است، در نزد مردم ما قداست دارد.

قانون یعنى جاده‏یى که باز مى‏شود تا مسئولان اجرایى از آن جاده حرکت کنند و با تلاش خود گوشه و کنار و زوایاى کشور را آباد و اصلاح کنند. این جاده بازکنى به عهده‏ى قانون است و قانون را هم نماینده‏ى شما در مجلس وضع مى‏کند.

ملاک عدل و اقامه‏ى آن، قانون است ... و ملاک قانون، شرع است.

یکى از شعارهاى بسیار خوب جناب آقاى خاتمى مسئله‏ى «قانونگرایى» بود.

[قانون اساسى‏] در سرنوشت رفاه و چگونگى زیست مردم از نقش مؤثرى برخوردار است. لذا باید سرلوحه‏ى کردار قوه‏ى مجریه و سایر قوا قرار گیرد.

 

2-5-5- مستضعفان، فقر، عدالت اجتماعى‏

امیدوارم خداى متعال توفیق دهد، تا بتوانیم در همین خط صحیح و درستى که به‏اعتقاد ما همه‏ى آرمانهاى انقلاب: رفع محرومیت و فقر، کمک به مستضعفان، زنده کردن و احیاى ارزشهاى اصیل اسلام ناب و ... با تداوم این خط تأمین مى‏شود، حرکت کنیم و ان‏شاءاللَّه با تقویت و ترویج و توسعه‏ى آن، به طرف اهداف مقدسمان پیش برویم.

این انقلاب و نظام مدیون پابرهنه‏هاست.

حرکت به سمت گشودن گرههاى مردم و ایجاد یک زندگى سالم و مرفه وظیفه‏ى اسلامى همه است.

خط انقلاب، خط دفاع از مظلومین و مستضعفان است.

راه ما، راه اسلامى است که مستضعفان و مظلومان را خوشحال مى‏کند.

رفاه مادّى، به معناى ترویج روحیه‏ى مصرف‏گرایى نیست.

سیاست اداره‏ى کشور باید در جهت سود طبقات محروم و رفع محرومیت از آنها باشد.

عدالت اجتماعى، بدین معنى است که فاصله‏ى ژرف میان طبقات و برخورداریهاى نابحق و محرومیتها از میان برود.

عدالت، یعنى کمک به مردم محروم و ضعیف. عدالت، یعنى این‏که برنامه‏ها و حرکت کلى کشور، در جهت تأمین زندگى مستضعفان باشد.

قشرهاى محروم و دورافتاده، روستائیان، عشایر و کسانى که مشکلات بیشترى دارند، نه تنها در بخشهاى اقتصادى بلکه در انواع و اقسام خدمات فرهنگى باید در اولویت قرار گیرند.

نیرویى که انقلاب و نظام را حفظ خواهد کرد، همین طبقات محروم جامعه هستند.

وظیفه داریم فقر و محرومیت را در کشور از بین ببریم و به زندگى این قشر بیشتر رسیدگى کنیم. این، وظیفه‏ى ما و وصیت امام است.

 

2-5-6- مسکن‏

ما در این زمینه‏ها - هم در مورد ازدواج جوانان، و هم در مورد لوازمى که ازدواج دارد - سفارشهاى زیادى هم به مسئولان دولتى کرده‏ایم؛ از جمله مسئله‏ى مسکن، که من مدتهاست به وزارت مسکن سفارش کرده‏ام. آنها دارند اقدامهایى هم مى‏کنند؛ ساخت مسکنهاى موقت اجاره‏یى، براى زوجهاى تازه ازدواج کرده. امیدواریم که این مقدمات فراهم بشود و ان‏شاءاللَّه مشکل ازدواج به شکلى حل گردد.

ما هم همیشه این غصّه را در دل داریم که چرا مسئله‏ى مسکن در جمهورى اسلامى به معناى حقیقى حل نشده است. نمى‏خواهیم بگوییم که همه‏ى خانواده‏ها یک مسکن ملکى داشته باشند. چون معلوم نیست داشتن مسکن ملکى، خیلى امتیاز باشد، بعضى‏ها با مسکن اجاره‏یى، از جهات مختلف راحت‏تر و برایشان بهتر است. ترجیح مى‏دهند پول خانه را در کار دیگر بیندازند و خانه اجاره کنند. این گونه افرادى هستند، لکن آن افرادى که واقعاً مستضعف و محرومند، اجاره برایشان سنگین است، باید یک سرپناهى از خودشان داشته باشند.

من همیشه دنبال این بوده‏ام و به مسئولان هم همیشه براى مسکن و وام و سایر نیازهاى زندگى جوانان سفارش کرده‏ام. ما اینها را مفروض مى‏گیریم؛ اما مى‏خواهم بگویم که مسئولیت این کار در درجه‏ى اول، مسئولیت خانوادگى و شخصى است.

 

2-6- ورزش‏

اگر بخواهید جسم را به قدرت، به زیبایى، به توانایى، به بروز قدرتها و استعدادهاى گوناگون برسانید، باید ورزش کنید.

اگر در یک جمله‏ى کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه مى‏خواهید، خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش.

طلبه‏ها باید ورزش کنند؛ طلبه‏ها باید کوهنوردى بروند.

کوهنوردى امتیازات برجسته و ممتازى دارد. مهمترینش همان عزم و اراده‏ى بین انسان و انگیزه‏هاى درونى خود او است.

من مى‏خواهم ورزش جانبازان را هم، به طور مؤکّد متذکر شوم. البته، الحمدللَّه ورزش جانبازان خوب بود. الحمدللَّه در میدانها خوب بوده. همین‏طور که شما گفتید، در المپیک مدالها و افتخارات بیشتر و چهره‏هاى بهترى کسب کردند؛ اما بخصوص، روى اینها کار بکنید. علت آن هم این است که جانبازان، سابقه‏ى جبهه دارند. اینها یک قهرمانى را انجام دادند، یعنى وضع جسمانى آنها، نشان‏دهنده‏ى قهرمانى است. کارى است که کردند و یک پرونده، با اینها همراه است. بنابراین، اینها آن‏جا امتحان دادند؛ باز هم مى‏توانند در میدانهاى ورزشى، ان‏شاءاللَّه امتحان بدهند.

من ورزش را براى همه لازم مى‏دانم. [کوهنوردى‏] یک ورزش سنگین، خیلى باابهت و خوب است؛ بنابراین لازم است.

ورزش زنان، کار لازمى است. زنان هم نصف جمعیت کشورند؛ باید ورزش بکنند؛ اما محیط ورزش زنان، بایستى به گونه‏یى باشد که با حدود اسلامى، مطلقاً مساسى پیدا نکند.

ورزش کوهپیمایى و راهپیمایى در کوه کارى است که مى‏تواند عمومى، یعنى براى زن و مرد و بچه و بزرگ باشد؛ از همه‏ى ورزشهاى دیگر هم کم‏خرجتر است.

ورزش، اطمینان و اعتماد نفس در انسان ایجاد مى‏کند. جوان را به خودش مطمئن و خاطر جمع مى‏کند. خاصیت طبیعى ورزش این است که آنها را از آن حالت خمود و رکود بیرون مى‏آورد.

 

3- نظامى‏

3-1- جنگ‏

3-1-1- دفاع مقدس‏

اگر در جنگ تحمیلى کمک مردم نبود، محال بود دولت بتواند به تنهایى آن را اداره کند.

این جنگ، حقیقتاً یک گنج است؛ یک گنج حقیقى است که تمام‏شدنى هم نیست.

این فداکاریهاى بزرگ در کنار حضور مستمر رزمندگان ملت ما در جبهه‏هاى گوناگون کارزار انقلابى، توانسته است اسلام را سربلند، و دست بیگانگان را از میهن کوتاه، و ایران را بلندآوازه و آبرومند سازد. این مجاهدتها توانسته است راه ملت ایران را به سوى هدفهاى متعالى اسلام بگشاید و در دنیاى تاریک و اسیر مادیت و شهوت، دریچه‏یى به معنویت به روى او باز کند و به او عزت و شخصیت ببخشد.

تنها راه براى دفاع از اسلام و انقلاب، ایستادگى و مقاومت است.

جبهه‏هاى جنگ و دفاع مقدس، در طول سالهاى متمادى، از خون عزیزان بسیجى رنگین شد و ناصیه‏ى انقلاب را درخشان کرد.

در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.

راه جهاد با دشمنان اسلام دشوار است ولى باید آن را طى کرد.

ما مدت هشت سال از حیثیت، ناموس، دین، تمامیت ارضى، مردم، انقلاب، حکومت، نظام اسلامى و قرآن دفاع کردیم و چنین دفاعى، مقدس است.

ملت ایران به برکت وحدت کلمه هم در جنگ، هم در بسیج نیروها براى میدانهاى دفاع مقدس، پیروز شد.

ملت رشید ایران به دفع تجاوز برخاست و با دفاع مقدس از کیان اسلام و میهن اسلامى، سیلى محکمى بر دشمن نواخت.

ملت ما ثابت کرد که مى‏تواند از خودش دفاع کند.

هفته‏ى دفاع مقدس، یادآور حادثه‏یى عظیم و به بار نشستن نتایجى عظیم‏تر در سیر انقلاب ماست و هیچگاه از ذهن ملت محو نخواهد شد.

کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‏کردند، منتظران حقیقى بودند.

 

3-1-2- آمادگى رزمى‏

آمادگى رزمى هم براى روز مبادا لازم است؛ اما آن چیزى که براى همه لازم است، آمادگى معنوى، یعنى آمادگى فکرى، آمادگى روحى، آمادگى سیاسى و حفظ وحدت، اتصال و ارتباط نیروها با یکدیگر، ارتباط مستحکم و دوستانه ملت و دولت، و شناختن چهره‏ى دشمن در هر لباسى است. دشمن با شکلهاى مختلفى خود را به مقابله‏ى با انقلاب مى‏کشاند. همیشه با لباس نظامى وابسته به فلان دولت بیگانه، جلو نمى‏آید.

آنچه که امروز نیروهاى مسلح ما را در میان همگان، سرافراز و ممتاز مى‏کند این است که نیروهاى مسلح ما فقط به اتکاى سلاح، شخصیت و تواناییهاى خود را نشان نمى‏دهند، بلکه همراه با سلاح و آمادگى رزمى، از نیروى ایمان و انگیزه قلبى برخوردارند.

باید انگیزه‏ها، ایمانها، معرفتها و عشقى که همه‏ى وجود انسان با آن حرکت مى‏کند؛ را آماده نگهداشت. اگر این آمادگى بود، آنگاه آمادگى رزمى به کار مى‏آید؛ اگر این آمادگیها نبود، نه سلاح، نه تجهیزات، نه انضباط، نه سایر آمادگیهاى پادگانى و استقرارى و غیره به کار نخواهد آمد.

براى حفظ مرزها و امنیت مردم، آمادگى رزمى به معناى حقیقى کلمه، جزو وظایف همگانى و عمومى است. نیروهاى مسلح در این زمینه وظایف سنگینى را برعهده دارند.

 

3-2- نیروهاى مسلح‏

3-2-1- ارتش‏

آنچه مى‏تواند به معناى حقیقى کلمه یک مجموعه‏ى نظامى را در درجه‏ى اول ارزشگذارى کند، مسائل معنوى و باطنى است.

ارتش امروز، یک ارتش منظم، محکم، منضبط و با تجهیزات عالى است.

ارتش، یک سرمایه و ذخیره و اندوخته براى این ملت است.

اعتقاد و ایمان قلبى نقش بسیار سازنده‏یى در تقویت ارتش دارد.

امروز ارتش در چشم مردم، عزیز است.

بحمداللَّه امروز ارتش ما، یک ارتش متدین است.

به فضل پروردگار، ارتش جمهورى اسلامى ایران - همان‏طورى که امام بزرگوار مى‏خواستند و آرزو مى‏کردند و بارها بر زبان آورده بودند - یک ارتش مردمى و خدایى است.

حضرت امام قلباً براى ارتش احترام قائل بودند.

واقعیتها به ما ثابت مى‏کنند که ارتش جمهورى اسلامى ایران در میان ارتشهاى همگن خود در هر نقطه‏ى عالم یک ارتش ممتاز است.

 

3-2-1-1- نیروى زمینى‏

عمده‏ى ارتش، نیروى زمینى است

امروز، نیروى زمینى داراى هدف است و تهدید جدى و منطقه‏ى حفاظت حقیقى دارد که باید حفاظت کند.

نیروى زمینى باید آمادگى حقیقى داشته باشد.

نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران، بایستى مثل سد فولادین غیرقابل نفوذ باشد.

 

3-2-1-2- نیروى هوایى‏

حضور ایمان و انگیزه و روشن بینى و آزادى‏خواهى در جمع نیروهاى مسلح - و بخصوص نیروى هوایى - مسئله‏یى است که هم نباید هرگز فراموش شود، هم همین مسئله بود که حوادث و افتخارات بعدى را رقم زد.

در دوران جنگ، نیروى هوایى ارتش جمهورى اسلامى ایران کارها و اقداماتى کرد که هر یک از آنها به عنوان یک افتخار ملى قابل ثبت است.

 

3-2-1-3- نیروى دریایى‏

بحمداللَّه امروز نیروى دریایى ما این جرأت را پیدا کرده که دست به ساخت وسایلى بزند که در گذشته تصورش را نمى‏کرد که بتواند چنین وسایلى به‏وجود آورد.

 

3-2-2- سپاه

بسیج و سپاه پاسداران همچون دو بازوى جمهورى اسلامى باقى و نیرومند خواهند ماند.

روز سوم شعبان را - که بحق «روز پاسدار» نام گرفته است - به همه‏ى پاسداران در سرتاسر میهن بزرگ اسلامى تبریک عرض مى‏کنم.

سپاه پاسداران، رکن رکین و پایه‏ى محکم دفاع از انقلاب در کشور است.

سپاه داراى شأن معنوى و انقلابى است؛ ولید و فرزند انقلاب است؛ تربیت‏شده‏ى دامان انقلاب است و به گردن انقلاب هم حق دارد.

سپاه، نهاد بسیار ارزشمندى است.

سپاه پاسداران به فضل الهى همچنان یک هدیه‏ى الهى به ملت ایران است و امیدواریم همچنان که تا امروز ثابت شده، مکرر ثابت شود که این تشکیلات مبارک، هدیه‏یى به تاریخ ایران است و بُرد آن فراتر از یک نسل و دو نسل این کشور خواهد بود و برکات آن براى این کشور، ماندگار و همیشگى خواهد بود.

آنچه همواره به‏عنوان نقطه‏ى روشن در مجموعه‏ى عملکرد سپاه از آغاز تشکیل تا امروز در مقابل چشم بینندگان قرار دارد، عبارت است از همت و تصمیم آگاهانه، تحلیل درست و حرکت و اقدام و آمادگى کامل. انقلاب، زنده و پویاست. پاسدار انقلاب، پاسدار چنین موجود زنده و پویا و متحرک و پیشرونده‏یى است.

 

3-2-3- بسیج‏

از خدا مى‏خواهم که با بسیجیان محشور شوم.

افتخار مى‏کنم که یک بسیجى باشم.

اگر بخواهیم انقلاب و کشور بیمه باشد و جمهورى اسلامى آسیب‏ناپذیر باشد؛ باید روزبه‏روز این شور و شوق، این حرکت عمومى مردم و این بسیج عظیم نیروهاى ملت را تقویت کنیم.

بسیجى باید از همه جهت نمونه باشد.

بسیجى بایستى در وسط میدان باشد تا فضیلتهاى اصلى انقلاب زنده بماند.

بسیج یک افتخار و ارزش است.

بسیج، یکى از برکات پروردگار عالم بر کشور و بر انقلاب و بر امام بزرگوار ما بود.

بسیجى گل سرسبد خیل عظیم انقلاب و اسلام است.

بسیجى، یعنى دل با ایمان، مغز متفکر، داراى آمادگى براى همه‏ى میدانهایى که وظیفه‏یى انسان را به آن میدانها فرا مى‏خواند.

بسیجى، یک عنوان ارزشمند و والا است.

بهترین جایى که این گروههاى مقاومت بسیج دارند، همین مساجد است.

به عنوان یک بسیجى، هرجا که انقلاب به وجود من نیاز داشته باشد، حاضرم خدمت کنم.

جبهه‏هاى جنگ و دفاع مقدس، در طول سالهاى متمادى، از خون عزیزان بسیجى رنگین شد و ناصیه‏ى انقلاب را درخشان کرد.

سعى کنید روحیه‏ى بسیجى را براى کشور، انقلاب و اسلام حفظ کنید.

محور دفاع از انقلاب، همین آحاد عظیم میلیونى بسیج هستند. بسیج در زندگى معمولى، جزیى از توده‏هاى میلیونى مردم است؛ اما باید سازماندهى و آموزش و بازآموزى داشته باشد. نباید به‏آموزشى که طى چند ماه داده مى‏شود، اکتفا کرد؛ بلکه بایستى آن را تکرار نمود.

اگر یک فرد بسیجى، در مدرسه و دانشگاه و حوزه‏ى علمیه و کارخانه و مزرعه و اداره مشغول است، بداند که جزو ارتش عظیم مردمى و انقلابى است و باید به آن افتخار کند.

انتظارى که امام از بسیج داشت، آمادگى و حضور دایمى بود؛ زیرا بسیج، پشتوانه‏ى اصلى انقلاب است.

 

3-2-4- نیروى انتظامى

بزرگترین وظیفه‏ى نیروى انتظامى، حفظ ارزشهاست.

پلیس باید ملجأ مردم باشد.

محبوبیت نیروى انتظامى در قاطعیت بر اساس قانون است.

هر وقت مردم پلیس را مى‏بینند، باید احساس محبت و آرامش کنند.

نیروى انتظامى مجموعه‏یى است که امنیت و نظم اجتماعى را به مردم هدیه مى‏کند.

 

3-2-5- خدمت وظیفه‏ى عمومى‏

ارتش و سپاه و نیروهاى مشمول، ضمن آن که آمادگیهاى رزمى را حفظ مى‏کنند، در شرایط صلح کامل، باید در خدمت آبادانى و بازسازى کشور باشند. بنابراین، خدمت وظیفه‏ى عمومى، خدمت واقعاً مقدسى است که در جنگ و صلح، در صف اول نیازهاى ملت و کشور قرار دارند. همه‏ى خانواده‏ها و همه‏ى آحاد جوانان، باید اهمیت آن را درک کنند و با شوق و علاقه به آن بشتابند. معافیت از این خدمت - جز در مواردى که باید مشخصاً تعیین شود - کارى بر خلاف قاعده و ضد ارزش است.

 

3-3- امنیت‏

اگر امنیت نباشد، اقتصاد هم نیست، تلاش براى سازندگى و افتخارآفرینى هم نیست.

اگر امنیت و یا وحدت نباشد، اختلافات و جنجال باشد، دایماً تشنج سیاسى باشد، اول کسى که ضربه مى‏خورد دولت است؛ چون نمى‏تواند وظایف خود رإ انجام بدهد.

امنیت، نعمت بزرگى است.

ایمانى که در نظام اسلامى وجود دارد، حصار امنى براى امنیت ملى است.

دشمن، امنیت ملى ما را هدف گرفته است. امنیت ملى براى یک ملت، از همه چیز واجبتر است.

ناامنى، بزرگترین خطرى است که یک ملت را تهدید مى‏کند.

 

3-4- اطلاعات‏

یکى از عوامل موفقیت دستگاههاى اطلاعاتى ما، احساس مسئولیت عمومى مردم نسبت به تحرکات دشمن و آمادگى آنها براى دفاع از مرزهاى انقلاب است.

مردم باید هوشیارى اطلاعاتى خود را حفظ کنند و در مقابل تحرک دشمن حساسیت داشته باشند.

صحنه‏یى که شما درگیر آن هستید، صحنه‏ى بسیار عجیبى است. شاید در میان سنگرهایى که جمهورى اسلامى مبارزه مى‏کند، هیچ سنگرى بافضیلت‏تر از سنگر شما نباشد؛ چون همیشه و در همه جا، خطر از ناحیه‏ى نفوذ اطلاعاتى دشمن بیشتر است.

سنگر عظیمى در اختیار شماست [وزارت اطلاعات‏]؛ مواظب باشید اخلاصتان را از دست ندهید.

 

3-5- شهید و شهادت‏

در عالم ملکوت، علما و بزرگان و زهاد و عبّاد با حسرت به جایگاه شهدا نگاه مى‏کنند.

ارزش شهادت بالاترین ارزشهاست و زمان، همه چیز به جز خون شهید را کهنه مى‏کند.

بازماندگان و عزیزان شهدا باید همواره شکرگزار خداوند باشند.

پیام شهداى هفدهم شهریور حفظ اسلام، قرآن و حدیث است.

خاطره‏ى شهدا را باید در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.

رسم شهادت و سنت الهى قتل فى‏سبیل‏اللَّه، با نظام اسلامى زنده شد.

زنده نگه داشتن یاد شهداى انقلاب باعث تداوم حرکت انقلاب است.

شهادت، بالاترین پاداش و مزد جهاد فى‏سبیل‏اللَّه است.

شهادت، مرگ انسانهاى زیرک و هوشیار است.

شهادت، نشانه‏ى استوارى است.

شهادت، یعنى وارد شدن در حریم خلوت الهى.

شهداى ما مظهر عقلانیت دینى و مدافع حقانیت و عدالت بودند.

عزت امروز اسلام و مسلمین ثمره خون شهدا است.

عظمت ما به خاطر شهادت جوانان و فرزندان این ملت است.

یاد شهدا باید همیشه در فضاى جامعه زنده باشد.

شهادت، مرگ تاجرانه است.

 

3-6- جانبازان و ایثارگران‏

ارزش فداکارى جانبازها هم، ارزش بسیار والایى است. آنها هم پیش خدا خیلى ارزش دارند. البته باید جانبازهاى عزیز توجه داشته باشند که آن لطف و فیض الهى را براى خودشان، نگه دارند. شهدا این امتیاز را دارند که از پل گذشتند و مسئله‏ى آنها تمام شد. اما جانبازها در این دنیا هستند و با مسایل این دنیا سروکار دارند؛ باید خودشان را خیلى مراقبت کنند. باید خودشان را خیلى حفظ کنند. در این صورت ان‏شاءاللَّه جانبازان جزو برجستگانِ پیش خداى متعال هستند.

اگر این ایثارگریها نبود، معلوم نبود که کشور، تمامیت ارضى داشته باشد یا نه. امنیت داشته باشد یا نه. دشمن داخل کشور ما باشد یا نه. و آیا چنین امکانى وجود داشته باشد که کسى بتواند براى کشور، کار و تلاش کند و سازندگى به وجود آورد.

این‏که بعضى شهید مى‏شوند، بعضى جانباز یا اسیر و بعضى هم به سلامت برمى‏گردند، یک اجر دارد. اینهایى هم که به سلامت برگشتند، این اجرِ در معرض فداکارى قرار گرفتن را دارند. این یک فداکارى و یک اجر است. یک فداکارى دیگر هم، فداکارى خانواده‏ها، یعنى مادر و پدر یا همسر است که عزیزشان را به میدان جنگ مى‏فرستند.

جانبازان جزو بندگان محبوب خدا هستند.

جانبازان عزیز در مجاهدتهاى خود بخشى از جسم و سلامتى‏شان را در راه خدا انفاق کردند.

جانبازان و مجروحان عزیزمان که واقعاً تجسم فداکاریند، شهیدان زنده‏اند.

خانواده‏هاى عزیز اسرا و مفقودین با صبر و تحمل بزرگوارانه‏ى خود، تلخى اسارت و فقدان عزیزان ملت را قابل تحمل کردند.

خانواده‏هاى معظم شهیدان و جانبازان عزیز ارزنده‏ترین یادگاریهاى دوران حماسه‏ى دفاع مقدس هستند.

خداوند متعال به شما جانبازان اجر خواهد داد، زیرا شما خودتان را به او تقدیم کردید.

در حقیقت، شما مسئولان کشور و همه‏ى ما، مدیون آحاد مردم و بخصوص ایثارگران از مردم هستیم که با جان و توان و زحمات خودشان، این امکان را براى ما فراهم کردند.

در خانواده‏هاى شما، دو فداکارى مطرح است؛ یکى فداکارى آن رزمنده است؛ آن کسى که مى‏رود و جانش را در میدان جنگ، کف دست مى‏گیرد. حالا این کسى که جانش را کف دست گرفته است، گاهى شهید مى‏شود، گاهى جانباز مى‏شود. جانبازها هم از لحاظ ارزش معنوى، در آن حدى که خود آنها کارى را انجام داده‏اند، مثل شهدا هستند. هر دو به جبهه رفته‏اند. هر دو جانشان را کف دست گرفته‏اند. هر دو آماده شده‏اند براى این‏که در راه خدا فداکارى کنند. اتفاقاً آن یکى به فیض شهادت نایل و این یکى به فیض جانبازى نایل شد. بنابراین از این جهت، هر دو یکسانند.

سد واقعى، اسلام واقعى و اسلام قرآن است. اسلامِ «لن یجعل‏اللَّه للکافرین على المؤمنین سبیلاً» و «ان الحکم الاللَّه» است. اگر یک خرده دایره را اضیق بکنید و به وسط دایره - به مرکز - نزدیکتر بشوید، اسلامِ «ان‏اللَّه اشترى من‏المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة» است. اسلامِ شماها است که بدنهایتان پر از ترکش است. بر سرتا پاى شماها نشانه‏ى عملیات و جنگ و جهاد فى‏سبیل‏اللَّه و امثال آن است؛ چه جانبازهاى عزیز، چه خانواده‏هاى شهدا، چه آنهایى که رفتند و بحمداللَّه زنده و سرحال - به کورى چشم دشمن - برگشتند. مانع اصلى این است.

شما جانبازان به معناى واقعى کلمه «شهید» هستید.

صبر و استقامت جانبازان موجب سربلندى و افتخار اسلام است.

من مى‏خواهم ورزش جانبازان را هم، به طور مؤکّد متذکر شوم. البته، الحمدللَّه ورزش جانبازان خوب بود. الحمدللَّه در میدانها خوب بوده. همین‏طور که شما گفتید، در المپیک مدالها و افتخارات بیشتر و چهره‏هاى بهترى کسب کردند؛ اما بخصوص، روى اینها کار بکنید. علت آن هم این است که جانبازان، سابقه‏ى جبهه دارند. اینها یک قهرمانى را انجام دادند، یعنى وضع جسمانى آنها، نشان‏دهنده‏ى قهرمانى است. کارى است که کردند و یک پرونده، با اینها همراه است. بنابراین، اینها آن‏جا امتحان دادند؛ باز هم مى‏توانند در میدانهاى ورزشى، ان‏شاءاللَّه امتحان بدهند.

هم خانواده‏هاى شهداى عزیزمان و هم خانواده‏هاى اسراى عزیزمان و هم جانبازان عزیزمان و خانواده‏هاى گرامیشان، قدر خودشان را بدانند و مطمئن باشند که عمل آنها امروز خیلى ارزش داشته و دارد و تأثیر زیادى براى عظمت اسلام داشته و خواهد داشت.

شهید، نعمت شهادت و جرعه‏ى جام شیرین شهادت را نوشید؛ولى جانباز آن فرصت را نیافت؛ اما رنج زندگى را همواره به جان خرید. جانبازان هم شهیدند؛ آنها شهید زنده‏اند.

 

3-7- آزادگان‏

آزادگان عزیز ما دلیل دیگرى بر توانایى ملت ایران در مقابله با توطئه‏هاى دشمنان بودند.

آزادگان عزیز و ملت ایران حجت را بر مسئولین تمام کردند.

جمهورى اسلامى با داشتن ذخائر ارزشمندى چون آزادگانِ مقاوم، هرگز در برابر دشمن احساس ضعف نخواهد کرد.

خانواده‏هاى عزیز اسرا و مفقودین با صبر و تحمل بزرگوارانه‏ى خود، تلخى اسارت و فقدان عزیزان ملت را قابل تحمل کردند.

آزادگان ما هم که لحظات دشوار اسارت در دست دشمن را با همه‏ى وجود خود لمس کرده‏اند، هریک در رتبه‏ى یک شهید قرار دارند و کار و وظیفه‏ى بزرگى را به انجام رسانده‏اند.

 

4- مذهبى‏

4-1- بزرگان دین‏

4-1-1- ائمه‏ى اطهار

این بزرگواران یک واحدند، یک شخصیتند. شک نمى‏شود کرد که هدف و جهت آنها یکى است. پس ما به‏جاى این‏که بیاییم زندگى امام حسن مجتبى‏ (علیه‏السّلام) را جدا، و زندگى امام حسین (علیه‏السّلام) را جدا، و زندگى امام سجاد (علیه‏السّلام) را جدا تحلیل کنیم - تا احیاناً در دام این اشتباه خطرناک بیفتیم که سیره‏ى این سه امام، به خاطر اختلاف ظاهرى با هم، متعارض و متخالفند - باید یک انسانى را فرض کنیم که دویست و پنجاه سال عمر کرده، و در سال یازدهم هجرت قدم در یک راهى گذاشته، و تا سال دویست و شصت هجرى، این راه را طى کرده است.

زندگى ائمه (علیهم‏السّلام) را، ما باید به عنوان درس و اسوه فرا بگیریم؛ نه فقط به عنوان خاطره‏هاى شکوهمند و ارزنده.

همه‏ى کارهاى ائمه (علیهم‏السّلام) - غیر از آن کارهاى معنوى و روحى که مربوط به اعلاء نفس یک انسان و قرب او به خداست، «بینه و بین ربّه» - یعنى درس، حدیث، علم، کلام، محاجّه با خصوم علمى، با خصوم سیاسى، تبعید، حمایت از یک گروه و رد یک گروه، در این خط است؛ براى این است که حکومت اسلامى را تشکیل بدهند. این، مدعاست.

 

4-1-2- چهارده معصوم‏

4-1-2-1- پیامبر اکرم (ص)

بیدار کردن مردم، بیدار کردن دنیا، بیدار کردن بشریت، کار بزرگ پیامبر اکرم و دعوت نبوى بود.

شاید بتوان گفت بزرگترین برکات این ولادت عظیم - ولادت پیامبر اکرم - عبارت از هدیه کردن توحید و عدالت به جوامع بشرى بود.

شما درباره‏ى امیرالمؤمنین مطالب زیادى شنیده‏اید؛ همین قدر کافى است عرض شود که هنر بزرگ امیرالمؤمنین این بود که شاگرد و دنباله‏رو پیامبر بود.

مبارکترین مولودى که در طول تاریخ متولد شده است، وجود مقدس نبى‏مکرم اسلام (صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله‏وسلّم) است.

نبى مکرم اسلام جداى از خصوصیات معنوى و نورانیت و اتصال به غیب و آن مراتب و درجاتى که امثال بنده از فهمیدن آنها هم حتّى قاصر هستیم، از لحاظ شخصیت انسانى و بشرى، یک انسان فوق‏العاده، طراز اول و بى‏نظیر است.

یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بى‏نهایت و با خُلق و رفتار و کردار بى‏نظیر، در صدر سلسله‏ى انبیا و اولیا قرار گرفته است.

پیامبر اکرم معلم بشر و برافرازنده‏ى پرچم تعلیم و تربیت و تکریم کار و تلاش بود. آن بزرگوار فریاد عدالت و تکریم انسان و برداشتن تبعیضها در جامعه و اهتمام به معنویت و فضیلت روحى و معنوى را در جهان بلند کرد.

این ولادت‏[ولادت پیامبر اکرم‏] براى تاریخ بشریت، طلیعه‏ى رحمت الهى بود. در قرآن از وجود پیغمبر به عنوان «رحمة للعالمین» تعبیر شده است. این رحمت، محدود نیست؛ شامل تربیت، تزکیه، تعلیم و هدایت انسانها به صراط مستقیم و پیشرفت انسانها در زمینه‏ى زندگى مادى و معنویشان هم هست.

 

4-1-2-2- امیرالمؤمنین (ع)

آن حضرت [امیرالمؤمنین‏] تجسم آیات قرآن در میان مسلمین و تجسم عدلِ مطلق و «اشدّاء على الکفار و رحماء بینهم» بود.

اگرچه به پیروى از امیرالمؤمنین مفتخریم، لیکن خجلیم از این‏که با این انتساب، نمى‏توانیم مایه‏ى آبرو و عزتى براى آن بزرگوار باشیم. خیلى فاصله است بین ما و عملکرد و رفتارهاى ما با درسى که امیرالمؤمنین به ما داد.

امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) جزو شخصیتهاى نادرى است که ... نه فقط در میان شیعیان، بلکه در میان همه‏ى مسلمانان و بلکه در میان انسانهاى آزاداندیش غیرمسلمان، محبوب بوده است.

امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) یکى از مظلومترین چهره‏هاى تاریخ است.

بیشترین دشمنان را، على (علیه‏السّلام) داشته؛ اما بیشترین ستایشگران را هم -حتى کسانى که به دین و راه او اعتقادى نداشتند - آن بزرگوار داشته است.

على (علیه‏السّلام) ظلم‏ستیز بود و با ظلم و ظالم در هر سطح و با هر کیفیتى مى‏جنگید. راه او، راه ما و کسانى است که ادعاى پیروى از امیرالمؤمنین دارند.

 

4-1-2-3- فاطمه زهرا (س)

آن بزرگوار محدثه بود، یعنى فرشتگان بر او فرود مى‏آمدند، با او مأنوس مى‏شدند و سخن مى‏گفتند.

این زندگى جهادى فاطمه‏ى زهرا(علیهاالسّلام)است که بسیار عظیم است و فوق‏العاده است و حقیقتاً بى‏نظیر است، و یقیناً در ذهن بشر چه امروز و چه در آینده یک نقطه درخشان و استثنایى است.

حضرت فاطمه‏ى زهرا(علیهاالسّلام) به عنوان یک بانوى بزرگ این فرصت و قدرت را بازیافت تا خود را به بلندترین مرتبه کمال انسانى به اوج نقطه برساند.

دخت گرامى رسول اکرم معماى ناشناخته‏ى ذهن و معارف بشرى است و آن حضرت را فقط با پیامبر اسلام و امیرالمؤمنین مى‏توان مقایسه کرد.

در واقع فاطمه‏ى زهرا فجر درخشانى است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوت درخشیده است.


علو درجه‏ى معنوى و ملکوتى ام‏الائمة النجباء حضرت فاطمه‏ى زهرا(سلام‏اللَّه‏علیها) براى ذهن قاصر ما قابل درک نیست.

مقام حضرت فاطمه‏ى زهرا در خور آن است که عقول برجسته‏ى انسانهاى بزرگ در آن بیندیشند.

[فاطمه‏ى زهرا] آسمان بلند و رفیعى است که در آغوش آن، ستاره‏هاى فروزان ولایت قرار گرفته است.

زندگى امیرالمؤمنین و فاطمه‏ى زهرا نمونه است.

4-1-2-4- امام حسن (ع)

امام حسن مجتبى‏ کارى کرد که جریان اصیل اسلام در مجراى دیگرى، جریان پیدا بکند؛ منتها اگر نه به شکل حکومت - زیرا ممکن نبود - لااقل دوباره به شکل نهضت جریان پیدا کند.

دوران امام مجتبى‏(علیه‏الصّلاةوالسّلام) و حادثه‏ى صلح آن بزرگوار با معاویه، یا آن چیزى که به نام صلح نامیده شد، حادثه‏ى سرنوشت‏ساز و بى‏نظیرى در کل روند انقلاب اسلامىِ صدر اول بود.

صلح امام حسن، صددرصد منطبق بر استدلال منطقى بود.

 

4-1-2-5- امام حسین (ع)

اگر عشق به امام حسین و ذکر مصائب این بزرگوار نبود، معلوم نبود که نهضت ما با این کیفیت به پیروزى برسد.

امام حسین (علیه‏السّلام) عظیم‏ترین مبارز و مجاهد تاریخ اسلام است.

ماجراى امام حسین، نجاتبخشى یک ملت نبود، نجاتبخشى یک امت نبود، نجاتبخشى یک تاریخ بود.

محبت مردم به حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) ضامن حیات و بقاى اسلام است.

حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) مظهر عزت راستین و نمودار کامل افتخار حقیقى است؛ هم در چشم ما مردمِ اسیر در دستگاه مادى عالم، و هم براى رستگاران عالم ملکوت.

حرکت امام حسین، حرکت عزت بود؛ یعنى عزت حق، عزت دین، عزت امامت و عزت آن راهى که پیغمبر ارائه کرده بود.

نوجوانها و جوانها هم دخترها هم پسرها و بقیه‏ى اشخاص در دوره‏هاى مختلف، طهارت و صداقت و سلامت و نشاط حسین‏بن‏على را الگوى خود قرار دهند.

 

 

4-1-2-6- امام سجاد (ع)

از دعاهاى معتبر - بخصوص صحیفه‏ى سجادیه - با توجه به معانى و مفاهیمش حتماً استفاده کنید، ولو کم؛ اینها انسان را در همه‏ى میدانها قوى مى‏کند و در دل و روح و باطن خود احساس قدرت و قوّت مى‏کند؛

شخصیت امام سجاد (علیه‏السّلام) از آن شخصیتهاى دست نیافتنى است. نه این‏که فقط در عمل دست نیافتنى است، حتّى در ذهن هم دست نیافتنى است. از آن خورشیدهاى تابانى است که ما فقط مى‏توانیم شعاعش را از دور ببینیم.

 

4-1-2-7- امام باقر (ع)

این بزرگوار که حدود هجده سال دوران امامتشان طول کشید، الگوى کامل تلاش و مبارزه و مجاهدت خستگى‏ناپذیر و پُر از مشکلات براى اشاعه‏ى دین و کلمه‏ى حق و راه انداختن جریان فکرى درست در دنیاى آن روز بود.

زنده‏کردن سخن حق در دنیاى مادّى و منحط و گمراه کننده و غرق در فساد کارى است که امام باقر(علیه‏السّلام) یک‏تنه به کمک معدودى از اصحاب خود، در دنیاى بزرگ آن روز اسلام انجام مى‏داد.

 

4-1-2-8- امام صادق (ع)

ما نمى‏توانیم عظمت ... امام صادق(ع) و بقیه‏ى اولیا را حتّى درست تصور کنیم؛ ذهن ما کوچکتر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور کند.

 

4-1-2-9- امام کاظم (ع)

امام موسى‏بن‏جعفر(علیه‏السّلام) نیز همه‏ى زندگى خود را وقف این جهاد مقدس [تحقق بخشیدن به هدف پیامبر معظّم اسلام(صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله)] ساخته بود؛ درس و تعلیم و فقه و حدیث و تقیه و تربیتش در این جهت بود.

 

4-1-2-10- امام رضا (ع)

اساس کار وجود مقدس على‏بن‏موسى‏الرّضا(علیه‏الصّلاةوالسّلام) کار فرهنگى و تبلیغى بوده است؛ در این سفر حضرت به خراسان هم ببینید چقدر مباحثات و مناظرات انجام گرفته است.

على‏بن‏موسى‏الرضا (علیه‏آلاف‏التحیةوالثناء) با یک سیاست الهى به جنگ دشمن رفت.

 

4-1-2-11- امام جواد (ع)

جوادالائمه (علیه السلام) مظهر مبارزه ی با باطل و کوششگر برای حکومت الله بود.

4-1-2-12- امام هادی (ع)

در نبرد بین امام هادى (علیه‏السّلام) و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى (علیه‏السّلام) بود.

شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (علیهماالسّلام) در آن شدت عمل روزبه‏روز وسعت پیدا کرد و قوى‏تر شد.

در شهر سامرا عده‏ى قابل توجهى از بزرگان شیعه در زمان امام هادى (علیه‏السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله‏ى آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام برساند.

4-1-2-13- امام حسن عسکری (ع)

شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (علیهماالسّلام) در آن شدت عمل روزبه‏روز وسعت پیدا کرد و قوى‏تر شد.

هر کس تصور کند که ائمه (علیه‏السّلام) از زمان امام حسین تا زمان امام حسن عسگرى یک روز از حرکت به سمت ایجاد حکومت علوى منصرف شدند، اشتباه کرده است.
 

 

4-1-2-14- امام زمان (عج)

اعتقاد به مهدویت و وجود مقدس مهدى موعود (ارواحنافداه)، امید را در دلها زنده مى‏کند.

انتظار، یعنى دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگى بشر.

جامعه‏یى مى‏تواند پذیراى مهدى موعود (ارواحنافداه) باشد که در او آمادگى و قابلیت باشد.

دورانى خواهد رسید که قدرت قاهره‏ى حق، همه‏ى قله‏هاى فساد و ظلم را از بین خواهد برد و چشم‏انداز زندگى بشر را با نور عدالت منور خواهد کرد؛ معناى انتظار دوران امام زمان این است.

روز نیمه‏ى شعبان، روز امید و ایمان به آینده، روز مجاهدان پاکباز و صادق و روز نگاه به آینده‏ى روشن و تلاش براى آن است.

شیعه‏ى خوب کسى است که حضور امام زمان را حس کند و خود را در حضور او احساس نماید. این، به انسان امید و نشاط مى‏بخشد.

عید بسیار بزرگ و مسعود میلاد حضرت خاتم‏الاوصیا، حضرت ولىّ‏عصر و صاحب‏الزمان (ارواحناله‏الفداوعجّل‏اللَّه تعالى‏له‏الفرج) را به همه‏ى شیعیان عالم و به همه‏ى کسانى که در هر نقطه‏ى عالم، از ستم و ظلمات حکومتهاى طاغوتى رنج مى‏برند و امیدى مى‏طلبند، تبریک عرض مى‏کنم.

قطب عالم امکان و ملجأ همه‏ى خلایق، اگر چه غایب است و ظهور نکرده؛ اما حضور دارد.

کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‏هاى صلاح را آماده کند و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.

یکى از مهمترین روزهاى سال، همین روز نیمه‏ى شعبان است که هم مصادف با ولادت ذى‏جود مسعود حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) شده است، و هم شب و روز نیمه‏ى شعبان - با قطع نظر از ولادت این بزرگوار در این شب و روز - از لیالى و ایام متبرک هستند.

کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‏هاى صلاح را آماده کند و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.

 

4-1-3- فاطمه‏ى معصومه(س)

در این شهر عزیز، سه نقطه‏ى برجسته در میان این همه نقاط روشن، چشم را به خود جلب مى‏کند: اول، حرم مطهر و مضجع شریف حضرت فاطمه‏ى معصومه است؛ آن بزرگوارى که سرچشمه‏ى جوشان و خروشان انقلاب، نخستین بار از کنار مرقد او جوشید و برکاتش به همه‏ى عالم و بخصوص به دنیاى اسلام رسید.

 

4-1-4- حضرت زینب (س)

ببینید این زینب کبرى(سلام‏اللَّه‏علیها) دختر همین فاطمه‏ى زهرا(سلام‏اللَّه‏علیها)، به مقتدرترین سلاطین زمان خودش، در وقتى که خود او اسیر در دست آن سلطان ظالم و سفاک است، مى‏گوید که هر کار مى‏توانى بکنى، بکن؛ اما نخواهى توانست ما را از صحنه‏ى تاریخ بیرون ببرى و راه ما را محو و پاک کنى تا بشریت نتواند این راه را برود.

بخش عمده‏یى از حماسه‏ى بزرگ ماندگار عاشورا متعلق به حضرت زینب کبرى(سلام‏اللَّه‏علیها) است.

حضرت زینب، آن کسى است که از لحظه‏ى شهادت امام حسین، این بار امانت را بر دوش گرفت و شجاعانه و با کمال اقتدار، آن‏چنان که شایسته‏ى دختر امیرالمؤمنین است، در این راه حرکت کرد.

دختر والاى امیرالمؤمنین، زینب کبرى(سلام‏اللَّه‏علیها) جزو شخصیتهاى بارز دنیاى اسلام بوده است.

زینب تالى تلو مقام امامت است.

گاهى رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج چندین ساله‏ى زینب کبرى از این قبیل است.

 

4-2- رابطه‏ى انسان با خدا

4-2-1- تقوا، تزکیه، تهذیب‏

اخلاص و تقوا و رابطه‏ى با خدا را سرلوحه‏ى کار خود قرار دهید.

اگر دو عامل «صبر و استقامت» و «استعانت و کمک گرفتن از خدا» نباشد، راه طى نخواهد شد.

انسان همواره در معرض ابتلاء و امتحان قرار دارد و تنها با رعایت و حفظ تقوا مى‏تواند به خود مصونیت بخشد.

جهاد، مقاومت و صبر؛ بدون برخوردارى از نفس تزکیه شده امکان‏پذیر نیست.

ما باید اصلاح، تقوا و دل‏نبستن به دنیا را سرلوحه‏ى اعمال و رفتار خود قرار دهیم.

 

4-2-2- دعا، مناجات‏

آن چیزى که این حرکت را در ایران اسلامى، این‏طور مستقیم به سمت هدف تا امروز هدایت کرده است، همین ایمان و ارتباط شما با خداست ، این روحیه‏ى دعا و تضرعى است که در نیروهاى بسیج هم هست.

انسان با دعا کسب قدرت مى‏کند؛ نیروى قلبى و روحى خودش را که پشتوانه‏ى نیروى جسمى است، افزایش مى‏دهد.

این بزرگوار در آن حدّ اعلاى نورانیّت و رقّت و توجه و حضور، [در دعاى کمیل‏] از بهترین و زیباترین کلمات براى رساندن عالیترین مفاهیم دعا و تضرع استفاده کرده.

این صحیفه‏ى سجادیه را اگر چنانچه مطالعه بکنید، اگر جنبه‏ى دعایى این کلمات را شما ندیده بگیرید، هر دعایى مثل یک درس عالى از معارف اسلامى و قرآنى است.

با دعا است که اراده‏ى نیرومند و پولادین ، کارآیى پیدا خواهد کرد.

با دعا و توکل و تدبیر و شناختن دشمن، ان‏شاءاللَّه کید دشمن را بایستى از بین برد.

براى یک انسان مؤمن بزرگترین افتخار است که در مقابل عظمت خداى خود اشک بریزد ، به حال خود گریه کند، بر گناهان خود و بر عمرى که در گناه گذشته است، تأسف بخورد.

تضرّع و دعا و توجه و از خداى متعال در نیمه‏ى شب درخواستن، در کسب موفقیت خیلى مؤثر است.

تلاشها و تدبیرها و برنامه‏ریزیها، همه‏اش خوب است، امّا پشتوانه‏ى اینها، تضرّع و دعاست که وقتى که مشکلات مى‏آید، انسان بایستى دعا کند.

در این دعاهایى که از ائمه (علیهم‏السّلام) به ما رسیده است، درسهاى بزرگى از معارف اسلام هست.

دعا و تضرع در برابر عظمت خداوند متعال، بزرگترین افتخار براى انسان مؤمنى است که از هیچ کس و هیچ قدرتى در دنیا نمى‏هراسد.

یکى از سلاحهاى ما دعا است. «لایملک الا الدعاء» ما سلاح دعا و تضرع و بکاء را داریم.

 

4-2-3- قرآن

آینده این ملت، انقلاب و جهان به قرآن وابسته است.

استمرار انقلاب اسلامى به دلیل رسوخ و نفوذ عمیقى است که قرآن در میان جامعه‏ى ما دارد.

اگر بخواهید قرآن در خانه‏ها، بین بچه‏ها، بین بزرگها، بین زن و مردها رواج پیدا کند، بایستى قهرمانان قرآنى را احترام کنید. این است که ما به اینها احترام مى‏کنیم. اینها حامل قرآنند، اینها عزیزند. زبان اینها عزیز است، لبها و دلهاى اینها عزیز است؛ چون با قرآن مأنوس است. جان ما به قربان قرآن!

امروز شعار دنیاى اسلام باید بازگشت به قرآن و عمل به آن باشد.

اندیشه کردن در قرآن کلید نجات انسان و تقرب به خداست.

بچه‏هایتان را قرآنى کنید؛ همچنان که هستند. شما جوانان عزیز که دلهاى پاک و نورانیتان با قرآن، آشناست، این را قدر بدانید. آن کسانى که این توفیق را پیدا کرده‏اند که قرآن را حفظ کنند، آن محفوظ خودشان را قدر بدانند؛ خیلى قیمت دارد، خیلى عزیز است. آن وقت با قدر دانستن، آن حرکت ادامه پیدا خواهد کرد و راه به سمت نور سرچشمه‏ى قرآن، دیگر تمام نخواهد شد. آن وقت امت اسلامى به برکت قرآن، خواهد توانست در جاى خودش قرار بگیرد.

پیروزى انقلاب اسلامى، قرآن را به ما باز گرداند و راه قرآن را به روى ما باز کرد.

ترجمه‏ى شعرى قرآن اصلاً کار موفقى نیست.

ترجمه‏ى قرآن باید رواج پیدا کند.

جامعه‏ى اسلامى با نزدیک شدن به فهم قرآن رشد مى‏کند و استحکام مى‏یابد.

جامعه‏ى اسلامى با نزدیک شدن به قرآن استقلال پیدا مى‏کند.

چیزى که به ما ایمان لایزال مى‏دهد و دل و پاى ما را محکم مى‏سازد قرآن است.

حفظ قرآن را ترویج کنید.

حفظ قرآن، فهمیدن مفاهیم و ترجمه‏ى کلمه کلمه‏ى قرآن، براى کسانى که به زبان عربى آشنایى ندارند، لازم است. وقتى که کلمات قرآن را فهمیدید، آن وقت تدبر لازم است. حتى آن کسى که الفاظ عربى را هم خوب بلد است، اگر تدبر نکند، بهره‏ى کمى از قرآن خواهد برد.

در قرآن، تدبّر لازم است - تدبر، یعنى اندیشیدن در مفاهیم قرآنى - این سخن عمیقى است، این سخن بزرگى است؛ باید در آن تدبر کرد.

شما براى این درس قرآن، اهمیت ویژه قایل بشوید، تا این نوجوان به قرآن گرایش پیدا کند؛ بخصوص در سن کودکى باید قرآن را حفظ کنند، باید قرآن در سینه‏ها باشد، تا در دلها نفوذ کند، تا در محیط جامعه تحقق پیدا کند.

عزت و قدرت در سایه‏ى تقوا و تمسک به قرآن و نترسیدن از غیر خدا ممکن است.

عزیزان من قرآن، ضامن سعادت ماست؛ قرآن، ضامن بقاى جمهورى اسلامى و همه چیز ماست. خوشا به حال ملت ما اگر قرآن و عترت را با هم داشته باشند؛ کوشش کنید با هم داشته باشید. ملتهاى دیگر هم خدا کند گرایش پیدا کنند، تا قرآن و عترت با هم باشند که این دو از هم جدا شدنى نیستند.

قرآن اساس اسلام و اساس هر حرکت و نهضت و بناى جدید انسانى است.

قرآن دریاى متلاطم فیض و رحمت و هدایت الهى است. اگر با قرآن مأنوس بشویم، خیلى از بابهاى هدایت به روى ما باز خواهد شد.

قرآن کتاب معرفت و برکت است.

کتاب انقلاب ما قرآن است.

گوینده‏ى آن، ذات اقدس الهى است. کلمات آن هم مال ذات اقدس الهى است - یعنى الفاظش، نه فقط مفاهیمش - لذا بایستى در آن دقت کرد، باید آن را فهمید، باید در آن غور کرد. اینها حاصل نمى‏شود، مگر با انس با متن قرآن.

معرفت، نجات، سلامت، رشد و تعالى و تقرب انسان به سوى خداى متعال از دستاوردهاى قرآن کریم است.

مقدمه‏ى عمل به قرآن فهم آن و مقدمه‏ى فهم قرآن، فهم معانى و تدبر در آن است.

من عقیده‏ام این است که حفظ قرآن، باید از بچگى شروع بشود.

وقتى قرآن وارد جامعه مى‏شود، حضور قرآن، حلاوت خود را به کامها مى‏چشاند. امروز قرآن در کشور ما سیطره دارد. قدم اول، یاد گرفتن متن قرآن است؛ و این باید روز به روز زیاد بشود. اگر بخواهیم همه، قرآن را یاد بگیرند، عده‏یى باید در اوج قرار بگیرند - مثل همه چیز دیگر - همین طور که اگر بخواهید ورزش، همگانى بشود، بایستى عده‏یى قهرمان را جلوى چشم مردم نگه دارید.

 

4-2-4- نهج‏البلاغه‏

امیرالمؤمنین این خطبه‏ها را با بهترین بیانها و با بهترین و زیباترین تعابیر و پر از هنرهاى بدیعى بیان کرده‏اند.

نهج‏البلاغه گنجینه‏ى عظیمى است که به این زودیها حتى نمى‏توان به موجودى آن پى برد و بعد از شناخت است که نوبت بهره‏بردارى از آن فرا مى‏رسد.

هر کدام از این خطبه‏هاى نهج‏البلاغه که انسان مقدارى در آنها ژرف‏نگرى مى‏کند و قدرى ذهن و استعداد و ذوق خود را در وقت مناسب و در هنگام اقبال دل و اقبال ذوق به کار مى‏اندازد، عوالم عجیبى را از معارف مى‏یابد.

 

4-2-5- صحیفه‏ى سجادیه‏

از دعاهاى معتبر - بخصوص صحیفه‏ى سجادیه - با توجه به معانى و مفاهیمش حتماً استفاده کنید، ولو کم؛ اینها انسان را در همه‏ى میدانها قوى مى‏کند و در دل و روح و باطن خود احساس قدرت و قوّت مى‏کند.

اگر «اللّهم»ها و جمله‏هاى خطابى و انشایى صحیفه‏ى سجادیه را به جمله‏هاى خبرى تبدیل کنند، یکى از پُرمطلب‏ترین کتابهاى حدیث شیعه در زمینه‏ى بیان معارف الهى مى‏شود؛ چه در زمینه‏ى اعتقادى، چه در زمینه‏ى عبادى، چه حتّى در زمینه‏ى سیاسى و اجتماعى.

شما باید در این صحیفه‏ى سجادیه غور کنید. من گمان مى‏کنم که صحیفه‏ى سجادیه از لحاظ احتواء بر معارف عالیه‏ى اسلامى در همه‏ى بخشها، کمتر از نهج‏البلاغه نیست.

صحیفه‏ى سجادیه یک دوره معارف ناگفته‏ى اسلامى است. واقعاً گاهى معارفى که در دعاهاى ما وجود دارد، در هیچ روایتى نیست؛ اگر هم باشد، به این وضوح و با این تأثیر نیست.

4-2-6- مسجد، اذان، ائمه‏ى جمعه و جماعات

اذانِ با توجه، به دلها امید مى‏دهد.

اسلام امریکایى، چیزى به نام اسلام است که در خدمت منافع قدرتهاى استکبارى و توجیه‏کننده‏ى اعمال آنهاست؛ بهانه‏یى براى انزواى اهل دین و نپرداختن آنان به امور مسلمین و سرنوشت ملتهاى مسلمان است؛ وسیله‏یى براى جدا کردن بخش عظیمى از احکام اجتماعى و سیاسى اسلام از مجموعه‏ى دین و منحصر کردن دین به مسجد است (و مسجد نه به عنوان پایگاهى براى رتق و فتق امور مسلمین - چنان‏که در صدر اسلام بوده است - بلکه به عنوان گوشه‏یى براى جداشدن از زندگى و جدا کردن دنیا و آخرت).

از بزرگترین کارهاى امام عزیز ما ایجاد و تأسیس نماز جمعه بود.

تا وقتى ائمه محترم جمعه و مردم قدر نماز جمعه را مى‏دانند، ... بلاشک در جامعه‏ى اسلامى خوف تزلزل نیست.

تریبون نماز جمعه در حفظ قوام معنوى و حصار ایمنى جامعه داراى نقشى فوق‏العاده است.

امامت جمعه به معناى نمایندگى کل روحانیت و نظام اسلامى است.

انقلاب از خانه‏ى مذهب - یعنى مسجد و مدرسه‏ى دینى - آغاز شد و جهتگیرى مذهبى در انقلاب روزبه‏روز افزایش پیدا کرد و نقش مذهب و ارزشهاى معنوى، آن‏قدر قوى شد که کسانى را به‏میدان انقلاب کشاند که معمولاً در هیچ انقلابى، این‏گونه آدمها به میدان نمى‏آیند.

این‏جانب همه‏ى مردم - بخصوص جوانان - را به پُر کردن مساجد و حضور در نمازهاى جمعه و جماعت و گرم نگهداشتن مراسم عزادارى سالار شهیدان حسین‏بن‏على توصیه مى‏کنم.

بانگ اذان، دلهاى افسرده را روشن مى‏کند.

بهترین جایى که این گروههاى مقاومت بسیج دارند، همین مساجد است.

چندى پیش، من راجع به اذان سفارش کردم و البته گفتم که صبحها با بلندگو در همه‏جا اذان نگویند، تا مردم از خواب بیدار نشوند. مثل این‏که بعضى از مؤمنین، این قسمت دومش را بیشتر از قسمت اول گوش کردند! آنچه که مقصود ما بود، این بود که در سحرها، هر جایى یک بلندگو صدا نکند؛ ولى معنایش این نبود که به هنگام سحر، صداى اذان در شهرى مثل تهران به گوش نرسد! نه، در جایى مثل تهران، اقلاً در چند مسجد از مساجد مهم، خوب است که با بلندگو اذان پخش بشود؛ حتّى اذان صبح. در شهرهاى کوچک هم به فراخور وسعت آن شهر، مى‏بایست اذان صبح در چندجا پخش بشود. اما در ظهر و شب اذان بگویند؛ هم اذان بلندگو، هم جلوى مساجد، هم داخل مساجد و هم در خیابانها، تا مردم به اذان گفتن عادت کنند.

حضرات ائمه‏ى محترم جمعه و جماعات و گویندگان مذهبى نیز تا سرحد امکان باید براى پُربار کردن و محتوا بخشیدن به این مراسم تلاش کنند و این کانونهاى معنویت و صفا را گرم نگهدارند.

در این کشورهاى اسلامى که امروز ائمه‏ى جمعه و جماعاتشان، تشکیلات به وجود مى‏آورند و مسجدها رونق پیدا مى‏کنند و کانون تحرک مى‏شوند، تا دیروز مسجدها متعلق به یک مشت پیرمرد از کار افتاده بود. امروز آن مسجدها، جاى جوانان و کانون جنبشهاست. این را شما کردید. این را حرکت شما و قائد عظیم‏الشأنتان - آن مرد الهى - بود که انجام داد.

در نقاط مختلف جهان، دشمنان اسلام به مساجد - که پایگاه حریت انسان و جایگاه رابطه‏ى او با خدا و مرکزى براى کسب آگاهى از شیطنتهاى شیاطین زر و زور است - با بغض و کینه‏یى عمیق مى‏نگرند و تا آن‏جا که بتوانند، با وجود و حضور و فعالیت آنها ستیزه مى‏کنند. هم‏اکنون مسجدالاقصى، قبله‏ى دوم مسلمین - که بحمداللَّه پایگاه بیدارى و مبارزه نیز شده است - مورد جسارت صهیونیستهاى پلید قرار گرفته، و در فرانسه و هند نیز مسجد در معرض اهانت و تخریب واقع شده است.

سفارش دیگرى که من مى‏خواهم بکنم، این است که همه‏ى خانواده‏ها و همه‏ى مردم - مخصوصاً جوانان - به نماز و مسجد و عبادت و جلسات قرآن اهمیت بدهند. هرچه امروز این کشور از عظمت و عزت و قدرت به دست آورده است، در سایه‏ى قرآن و اسلام و نماز و عبادت و ذکر خداست. هم باید به درس و کار توجه شود، وهم به تدین؛ که تدین پشتوانه‏ى همه‏ى اینهاست. با نماز و مسجد و عبادت و جلسات دینى و جلسات قرآن باید انس پیدا کنید.

شعایر اسلامى و مساجد و نمازهاى جمعه و عزاداریها، از جمله عواملى است که در پیروزى انقلاب و تداوم آن، نقش تعیین‏کننده‏یى داشته است. ملتهاى مسلمان اکنون در همه جاى عالم، با بهره‏گیرى از تجربه‏ى ملت ایران، به مساجد و شعایر دینى اهتمام خاصى نشان مى‏دهند. نهضت فلسطین و بسى نهضتهاى دیگر، امروزه از مساجد و نمازهاى جمعه و جماعت، نیرو و توان مى‏گیرد. سزاوار است که ملت عزیز ایران، نقش این شعایر را همواره به یاد داشته باشد.

طبق بینش ما، یادگارهاى اسلامى عزیزند. مى‏شد اسلام به مردم بگوید بروید در زمین صافى بایستید و نماز بخوانید و عبادت کنید؛ در صورتى که به عمارت مسجد دستور داده است؛ «انّما یعمر مساجد اللَّه». آباد کردن مسجد ملاک است و تجسم و تجسد خارجى این کار مورد نظر اسلام مى‏باشد؛ چون تأثیر بسزایى دارد. در مورد شخصیتها هم همین‏طور است.

مساجد به شکل شایسته غبارروبى شود و خدمت به مسجد، کارى مردمى و همگانى شمرده شود.

مسجدها در وقت نماز، سرشار و مالامالِ از انسانهاى ذاکر و ساجد و راکع باشد.

 

4-2-7- امر به معروف و نهى از منکر

امر به معروف و نهى از منکر را اقامه کنید.

امر به معروف و نهى از منکر که یکى از ارکان اساسى اسلام و ضامن برپاداشتن همه‏ى فرایض اسلامى است، باید در جامعه‏ى ما احیا شود.

امر به معروف و نهى از منکر هم جزو مهمترین مسائلى است که جوانها باید به آن اهتمام کنند.

جوانان در محیط خودشان، امر به معروف و نهى از منکر کنند.

در امر به معروف، مرحله‏ى قبل از عمل، قلب انسان است. اگر انسان بخواهد صادقانه به معروف امر کند، باید خود به آن معروف دلبسته باشد؛ والّا صادقانه نخواهد بود.

همه‏ى آحاد مردم باید وظیفه‏ى امر کردن به کارهاى خوب و نهى کردن از کار بد را براى خود قایل باشند.

 

4-2-8- حج‏

حجِ امروزِ ما با حجى که آرزوى ماست، انصافاً هنوز خیلى فاصله دارد.

کسانى که به حج مى‏روند و مى‏آیند واقعاً باید مثل کسانى باشند که «یوم ولدته امّه»؛ پاکیزه‏ى پاکیزه شده باشند.

حج یک آبشار جارى و یک شط عظیم شستشوى معنوى و روحى است.

حج برترین جایگاه برائت از مشرکین شناخته شده است.

حج مظهر توحید، و کعبه خانه‏ى توحید است.

حج مى‏تواند دلبستگیهاى اسارت‏آفرین را از دلها بشوید.

حج مى‏تواند روح توحید را در دلها زنده کند.

حج و اجتماع عظیم بر گرد خانه‏ى توحید، باید مظاهر شرک را نفى کند.

فریاد برائت مسلمانان در حج، فریاد برائت از استکبار جهانى است.

حج یک واجب استثنایى و یک مراسم عجیب و پُر رمز و راز است.

حج، یک حرکت عبادى خالصِ عمیق - خضوع، خشوع، ذکر، عبادت، تضرع و توسل - و با حالت اجتماع است. در کنار هم قرار دادن این دو چیز، مسئله را خیلى پُرمعنا مى‏کند.

 

4-2-9- حزب‏اللَّه‏

این مملکت، مملکت حزب اللهى‏هاست؛ آینده متعلق به حزب‏اللهى‏هاست؛ نه این‏که مال آنهاست، نه، متعلق به ملت ایران است؛ اما مؤمنین، انقلابیون و حزب‏اللهى‏ها هستند که هرجا مشکل اصلى‏یى پیدا شود، باید آن را حل کنند و به فضل پروردگار بن‏بستها را خواهند شکافت.

 

4-2-10- نماز

انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصه‏هاى خطر، محتاجتر.

حقیقتاً این نمازهایى که ما مى‏خوانیم، در واقع اداى بندگان خدا را درمى‏آوریم. بنده به خودم که مراجعه مى‏کنم، این‏طورى مى‏بینم، چون بندگان برجسته‏ى خدا طور دیگرى نماز مى‏خوانند؛ تسبیح که مى‏کنند، تسبیح از دل و جانشان برمى‏خیزد؛ سجده که مى‏کنند، در واقع دلشان سجده مى‏کند.

مدیران دستگاههاى ادارى و دولتى، خود متصدى اقامه‏ى نماز در آن دستگاهها شوند.

نماز برترین چیزى است که مى‏تواند همه‏ى افراد جامعه‏ى مسلمان را به تهذیب اخلاقى و تعالى روحى و معنوى برساند.

نماز تسلّابخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و به ستوه آمده، و مایه‏ى صفاى باطن و روشنى روان است.

نماز جمعه یکى از پایه‏هاى اساسى حفظ نظام اجتماعى و مهمترین عامل حفظ روحیه و ایمان مردم است.

همگان نماز را که داروى شفابخش روح و مایه‏ى صفا و آرامش و نورانیت است، بر همه‏ى کارهاى دیگر مقدم دارند و در هیچ شرایطى خود را از آن محروم نسازند و هرگز به بهانه‏ى مشغله و گرفتارى، این حضور رهایى‏بخش در محضر آفریدگار رحیم و کریم و عزیز را از دست ندهند.

 

4-2-11- اداى تکلیف‏

بارها امام مى‏فرمود که ما کار را براى رسیدن به «نتیجه» نمى‏کنیم؛ بلکه مأمور به انجام «تکلیف» هستیم. ... آن کس که براى انجام تکلیف کار مى‏کند، پیروزیش به این نیست که به مقصود خود دست پیداکند؛ بلکه زمانى احساس پیروزى مى‏کند که موفق شود به تکلیفش عمل کند. ما براى اداى تکلیف حرکت مى‏کنیم، حتّى براى پیروزى هم تلاش نمى‏کنیم. البته، پیروزى را دوست مى‏داریم، هیچ کس نیست که از پیروزى بدش بیاید، هیچ‏کس نیست که براى پیروزى کار نکند؛ اما هدف نهایى چیزى است که حتّى از پیروزى هم بالاتر مى‏باشد و آن جلب رضاى خدا و اداى تکلیف است.

 

4-3- ایام‏

4-3-1- محرم، عاشورا، اربعین‏

امام بزرگوار ما به برکت محرم و با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد. این یک نمونه است که شما دیدید.

اهمیت اربعین در آن است که با تدبیر الهى در این روز خاندان پیغمبر و یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد.

حادثه‏ى کربلا باید زنده بماند.

حکومت و حاکمیت و اعلاى کلمه‏ى اسلام و ایجاد امید به برکت اسلامى در دل مستضعفان عالم، آثار محرم است.

این‏جانب همه‏ى مردم - بخصوص جوانان - را به ... گرم نگهداشتن مراسم عزادارى سالار شهیدان حسین‏بن‏على توصیه مى‏کنم.

درسى که اربعین به ما مى‏دهد، زنده نگهداشتن یاد حقیقت و خاطره‏ى شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن است.

روح نهضت ما و جهتگیرى کلى و پشتوانه‏ى پیروزى آن، همین توجه به حضرت ابى‏عبداللَّه(علیه الصّلاةوالسّلام) و مسایل مربوط به عاشورا بود.

عاشورا اسلام را نگه داشت.

قمه‏زدن هم از آن کارهاى خلاف است. ... کار غلطى است که عده‏یى قمه‏ها را بگیرند و به سرهاى خودشان بزنند. ... کجاى این، عزادارى است؟! این جعلى است. اینها چیزهایى است که از دین نیست. بلاشک خدا راضى نیست. ... این قطعاً خلاف است. امام حسین به این معنا راضى نیست.

کسانى که از خاندان وحى و نبوت اسیر شدند، عزیزترین و شریفترین انسانهاى تاریخ اسلام بودند.

واقعه‏ى کربلا در روز عاشورا یک فصل عظیم از تاریخ ماست.

یکى از بزرگترین نعمتها براى جامعه‏ى شیعى ما، نعمت خاطره و یاد حسین‏بن‏على، محرم و عاشورا است.

ماه محرم، ماه تعلیم مجاهدت فى‏سبیل‏اللَّه به وسیله‏ى برترین خلایق، حضرت اباعبداللَّه (علیه‏السّلام) است.

احترام عاشوراى حسینى و محرم براى مردم ما یک فریضه و امر بزرگ و مهم به‏شمار مى‏رود.

بالای صفحه

 

4-3-2- عرفه‏

اگر کسى معناى دعا، مثلاً دعاى ابوحمزه‏ى ثمالى، یا دعاى امام حسین در روز عرفه را بفهمد و توجه بکند ... امکان ندارد از این دعاى به این بلندى خسته بشود؛ یعنى این گفتگویى که در این دعا انجام گرفته، بین این بنده‏ى برگزیده و شایسته و بامعرفت، و خدا، این‏قدر پُرجاذبه و نافذ و حقیقى است - یعنى بیان کننده‏ى آن خواستهاى فطرى انسان است - که امکان ندارد کسى هیچ وقت از آن خسته بشود. من توصیه‏ام به جوانها این است که عبادت را با توجه انجام دهند.

بعدازظهر روز عرفه یکى از ساعات بهشت است.

در حقیقت برکات عظیم روز عرفه آن را به معناى یک روز عید و برکت و رحمت از طرف پروردگار به ما معرفى مى‏کند.

دعاى امام حسین در عرفه، یا همین دعاى ابى‏حمزه، یا آن مناجات شعبانیه، اینها در زبان عرب، جزو زیباترین متنهاى ادبى است.

روز عرفه را قدر بدانید.

روز عرفه، روز دعا و توسل و تضرع است.

روز عرفه یک فرصت است.

یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا مى‏آوردم.

 

 

4-3-3- ماه رمضان، شب قدر

دعاهاى ماه رمضان، به انسان نورانیت مضاعفى مى‏بخشد.

روزه، توجه به خداى متعال، ذکرها و دعاهایى که در این ماه غالباً دلها به آنها متمایل و متوجه مى‏شوند، جزو سفره‏ى ضیافت الهى است؛ از این سفره حداکثر استفاده را بکنید.

کنترل اهواى نفسانى در رمضان، آسانتر از همیشه است.

ماه رمضان، بهار خودسازى انسان و انس با خداست.

ماه رمضان در هر سالى، قطعه‏یى از بهشت است که خدا در جهنم سوزان دنیاى مادّىِ ما، آن را وارد مى‏کند و به ما فرصت مى‏دهد که در این ماه، خود را بر سر سفره الهى وارد بهشت کنیم. بعضى همان سى روز را وارد بهشت مى‏شوند؛ بعضى به برکت آن سى‏روز، همه سال را، بعضى همه عمر را، بعضى هم از کنار آن غافل عبور مى‏کنند، که مایه تأسف و خسران است.

ماه رمضان، فرصت عروج و اعتلاى روح انسان است.

ماه مبارک رمضان ماه ضیافت و رحمت الهى است.

من همه‏ى شما عزیزان را به توجه به دعا در این ایام، توجه به نماز، اقبال به روزه و استفاده‏ى از روزها و شبهاى ماه رمضان دعوت مى‏کنم.

ماه رمضان، ماه کفّ‏نفس و خویشتندارى است.

ماه رمضان، ماه ذخیره‏سازى تقواست.

روزه به ما کمک مى‏کند تا باتقوا شویم.

به برکت روزه و توجه و خشوعى که لازمه‏ى روزه است، فرصت و توفیق کار نیک براى انسان وجود دارد.

از اول شب قدر، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهى - «سلام هى حتّى مطلع الفجر» - شروع مى‏شود، تا وقتى که اذان صبح آغاز مى‏گردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهى و امن الهى و خیمه‏ى رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبى است؛ ... این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خداى متعال از انسان خواسته است و بى‏اعتبارى این زندگى مادّى و این که همه‏ى این‏چیزهایى که مى‏بینید، مقدّمه‏ى آن عالمى است که لحظه‏ى جان دادن دروازه‏ى آن عالم است، بگذرانید.

امروز که خداى متعال اجازه داده است که شما زارى، تضرع و گریه کنید، دست ارادت به سوى او دراز کنید، اظهار محبت کنید، اشک صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشمهاى خودتان جارى کنید. این فرصت را مغتنم بشمارید؛ ... این فرصت، فرصت زندگى و حیات است که براى بازگشت به خدا در اختیار من و شماست؛ و بهترین فرصتها ایامى از سال است، که از جمله‏ى آنها ماه مبارک رمضان، و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر است!

شب قدر، فرصتى براى مغفرت و عذرخواهى است؛ از خداى متعال عذرخواهى کنید.

 

4-3-4- شعبان

ماه شعبان یکى از فرصتهاى مغتنمى است که در اختیار ماست.

ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است.

رجب، بیشتر ماه نماز است؛ شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است.

ماه شعبان دالان و دهلیز ماه رمضان است.

 

 

4-3-5- اعیاد

4-3-5-1- عید غدیر

روز عید غدیر، ولایت اسلامى - یعنى رشحه و پرتوى از ولایت خدا در میان مردم - تجسم پیدا کرد و این چنین بود که دین کامل شد.

علت اهمیت عید غدیر، مسئله‏ى ولایت است.

عید غدیر، حقیقتاً یکى از عظیمترین اعیاد اسلامى است.

غدیر در محتوا و روح حقیقى خود فقط متعلق به شیعیان نیست، بلکه به همه‏ى دنیاى اسلام تعلق دارد؛ چون حادثه‏ى غدیر برخاسته‏ى از روح و مضمون حقیقى اسلام است.

 

4-3-5-2- عید فطر

روز عید فطر، روز طهارت و پاکیزگى است.

روز عید فطر، عید عبادت و عید مغفرت است.

روز عید فطر، مظهر اجتماع و اتحاد و برادرى مردم با داشتن دل به سوى خداست.

این روز براى همه‏ى مسلمانان جهان عید است.

 

4-3-5-3- مبعث‏

بعثت نبى اکرم (صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله‏وسلّم) حرکت عظیمى در تاریخ بشر بود که نجات انسانها، تهذیب نفس و اخلاق بشر و مقابله با مشکلات و مصائب بشرى در همه‏ى دورانها را دنبال مى‏کرد.

بزرگداشت مبعث، بیش از آنچه صرفاً تجلیل از یک خاطره‏ى گرامى باشد، مطرح کردن درسهاى بزرگ بعثت پیغمبر است، که امروز همه‏ى بشریت - بخصوص جامعه‏ى مسلمانان - به آنها نیاز دارد.

 

4-3-5-4- عید نوروز

عید سعید نوروز ... سرآغاز بهار طبیعت و بهار جسم و جان انسان است.

عید نوروز که عید تازگى و طراوت و شادى زمین و زمان است، را ... به همه‏ى ملت شریف و عزیزمان ... تبریک عرض مى‏کنم.

عید نوروز وسیله‏یى براى احساس همبستگى ملتهاى متعدد است.

 

4-4- ولایت فقیه

امروز حکومتهاى دنیا، غالباً آلوده است. ما خدا را شکر مى‏کنیم که نسخه‏ى حکومت اسلامى را در این‏جا پیدا کردیم. به نظر ما حکومت با قانون اساسى ما، راقیترین نوع حکومتهاست؛ یعنى حکومتى که با نظام ولایت فقیه معرفى مى‏شود. بعضى از این مسئله تحاشى مى‏کنند!

در حکومت اسلامى - یعنى حکومت فقیه عادل و فقیه متقى - هم حضور مردم هست، هم حضور معنویت و ارزشهاى اسلامى و حضور تقوا هست؛ این، بالاتر از همه است.

مسئله‏ى ولایت فقیه، اساس نظام و ستون فقرات نظام است.

ولایت فقیه عادل، یعنى حکومت کسى که دین و اسلام را مى‏شناسد و مى‏داند چگونه باید بر مردم حکومت کرد؛ و نیروى تقوا هم به او کمک مى‏کند که از این خط منحرف نشود.

ولایت فقیه، مترقیترین چیزى است که مى‏توان به یک جامعه‏ى بشرى پیشنهاد کرد.

ولایت فقیه، یک فرهنگ و یک جریان است.

ولایت فقیه، جایگاه مهندسى نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیرى از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسى‏ترین و محورى‏ترین مفهوم و معناى ولایت‏فقیه است.

نقش ولایت‏فقیه این است که در این مجموعه‏ى پیچیده و در هم تنیده‏ى تلاشهاى گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود.

پاسدارى و دیده‏بانىِ حرکت کلى نظام به سمت هدفهاى آرمانى و عالى‏اش، مهمترین و اساسى‏ترین نقش ولایت‏فقیه است.

 

5- فرهنگ‏

5-1- فرهنگ و فرهنگ‏سازى

آنچه که براى کشور ما و براى عناصر فرهنگى مهم است، گسترش کیفى فرهنگ است.

اساس و ریشه‏ى فرهنگ عبارت است از عقیده و برداشت و تلقى هر انسانى از واقعیات و حقایق عالم، و نیز خلقیات فردى و خلقیات اجتماعى و ملى.

استقلال یک ملت فقط با استقلال فرهنگى تأمین مى‏شود.

بخش عمده‏ى فرهنگ، همان عقاید و اخلاقیات یک فرد یا یک جامعه است.

به کار فرهنگى به معناى واقعى کلمه اهتمام ورزید.

به نظر ما مقوله‏ى فرهنگ از نظر تأثیرش در آینده‏ى یک ملت و یک کشور، با هیچ چیز دیگرى قابل مقایسه نیست.

پایه‏هاى اساسى فرهنگ هم، همین ادبیات و هنر است.

دستگاه حکومت و دستگاه دولت، نسبت به فرهنگ جامعه - عمدتاً مسئله‏ى عقیده و اخلاق - به‏هیچ‏وجه بى‏مسئولیت نیست و نمى‏تواند بى‏تفاوت باشد.

فرهنگ اسلامى تسلیم در مقابل خدا و برآشفتن در مقابل بدیها و کجى‏ها و نابسامانیهاست.

فرهنگ انقلاب ما فرهنگ توحید و عبودیت است.

فرهنگ شامل ادبیات، هنر، علم، عادات و اخلاق جامعه و سنن موجود و شامل خصلتهاى ملى است.

فرهنگ عمومى، فرهنگ در دانشگاه‏ها، فرهنگ در مقطع دبستان و دبیرستان - یعنى حیطه‏ى کار آموزش و پرورش - بسیار بسیار مهمّ است. به اینها اهمیت بدهید.

آنچه که براى کشور ما و براى عناصر فرهنگى مهم است، گسترش کیفى فرهنگ است. یعنى تربیت شاعر، نویسنده، هنرمند و تربیت کسانى که بتوانند تولید هنرى بکنند و پایگاه هنرى را پیش ببرند.

 

5-2- تهاجم فرهنگى‏

آن چیزى که خطر جدى است، تهاجم فرهنگى است.

اشکال ضایعات فرهنگى این است که زود فهمیده نمى‏شوند.

انقلاب فرهنگى و اصل فرهنگ ملى و اسلامى ما، در معرض تهدید دشمنان قرار دارد.

این جزو وظایف دولت اسلامى است که در این آشفته بازار احتمالى، یا حتى غیر آشفته بازار، در بازار عرضه‏ى فرهنگ و عقیده و اخلاق، نگذارد عائله‏ى او - یعنى ملت - دچار گمراهى بشوند؛ یعنى همان احساسى را که انسان نسبت به زن و بچه‏ى خودش دارد، همان را باید نسبت به دیگران هم داشته باشد.

برگشت به فرهنگ فاسد و منحط غرب در جامعه‏ى انقلابى و اسلامى ما محال و ممنوع است.

بسیارى از مشکلات امروز و دیروز ملت ایران، ناشى از تدابیر و اعمال خصومت و بغض و کینه‏ى دشمنان اسلام است که انواع مشکلات اقتصادى و فرهنگى را تزریق مى‏کنند تا شاید بتوانند نظام جمهورى اسلامى را متزلزل کنند!

تهاجم فرهنگى یعنى یا تهاجم به وسیله‏ى ابزارهاى فرهنگى، یا تهاجم به وسیله‏ى عناصر فرهنگى.

ما دشمنان فرهنگى زیادى داریم، مبارزه با اسلام و انقلاب به صورت فرهنگى، یک چیز جدى است. این چیزى که ما به آن تهاجم فرهنگى مى‏گوییم، یک امر واقعى و حقیقى است. الان باورهاى سیاسى ما، با ابزارهاى فرهنگى دشمنان هدفگیرى مى‏شود. باورهاى دینى ما هدفگیرى مى‏شود. عادات حسنه‏ى ملت ما مورد تهاجم قرار مى‏گیرد و هدفگیرى مى‏شود. این کار خیلى هم دقیق انجام مى‏گیرد.

مى‏دانید عقبه‏ى فرهنگى دشمن تا کجاهاست؟ مجلات، روزنامه‏ها، رادیوها، ماهواره‏ها، تشکیلات عظیم، کتاب‏نویسیها، مزدورهاى قلم‏به‏دست و قلم‏به‏مزد، همه، عقبه‏ى فرهنگى استکبارند!

 

 

5-3- هنر

از خصوصیات هنر این است که ایده و فکر را به‏طرف مقابل منتقل مى‏کند.

جهتگیرى هنر باید خیلى دقیق و روشن و درست باشد.

ما مردم باهنر و بااستعدادى داریم.

مایه‏ى هنرى جوانهاى ما خیلى زود مى‏شکفد و مى‏جوشد.

هر آنچه به هنر آمیخته شود، آراسته و خواستنى مى‏شود و جلوه و جذابیت مى‏یابد و دلها به آن شوق پیدا مى‏کند.

هنر حقیقى خواهد توانست تفکر انقلاب را عمق ببخشد.

هنرِ نمایش، از بسیارى از دیگر هنرها، زبانِ رساتر و بلیغ‏ترى دارد.

[فرهنگ قرآنى و اسلامى‏] باید در نمایشنامه‏ها، فیلمها، سینما، تلویزیون و رادیوى ما انعکاس یابد.

 

5-3-1- سینما، نمایش، تئاتر

چند سال است به سینماگران مى‏گوییم قدرى روى قصه کار کنید؛ قصه‏یى که بناست شما در سینما به آن جان بدهید و تجسم ببخشید.

ملتى که سینما ندارد، مثل انسانى است که زبانى از زبانهاى مورد تفاهم و تکلم را بلد نیست.

 

5-3-2- شعر

ترجمه‏ى شعرى قرآن اصلاً کار موفقى نیست.

در میان شعراى انقلاب، بعضیها واقعاً خوب و برجسته‏اند.

زبانى که مى‏تواند پیام انقلاب را به اعماق جامعه رسوخ دهد، زبان شعر و ادبیات است.

سعدى و حافظ هم شعر عشقى محض دارند. این‏طور نیست که همه‏ى اشعار آنها عرفانى باشد.

شعر و هنر زیباترین قالب براى همه‏ى پیامهاى نوین و مایه‏ى گسترش و نفوذ این پیامهاست.

کسى که از تئاتر، نقاشى، عکس یا شعر چیزى نمى‏فهمد، راههاى معرفت به رویش بسته است.

 

5-3-3- رمان

قصه‏نویسى و داستان‏نویسى، ضعف عمده ماست که من بارها هم این را گفته‏ام و خواسته‏ام تقویت شود؛ متأسفانه کار جدّى از طرف دوستان ما انجام نمى‏گیرد. البته این چند سالى است که رمان و قصه‏نویسى قدرى رواج یافته است؛ منتها نه در جهت صحیح.

در این بخش [رمان] متأسفانه بسیار ضعیف هستیم.

5-3-4- نقاشى

من تابلوى «عصر عاشورا»ى آقاى فرشچیان را که خود ایشان چند سال قبل به من هدیه داده، در منزل دارم و هر وقت آن را نگاه کردم، گریه کردم. با این‏که سینه‏ى من از روضه‏هاى صبح عاشورا و عصر عاشورا پُر است - چه کسى بیشتر از ماها مى‏داند که در این باره‏چه نوشته‏اند و گفته‏اند - و در عین حال که مى‏گویند آدمهایى که اهل این چیزها هستند، خودشان گریه نمى‏کنند؛ اما آقاى فرشچیان دارد روضه‏یى مى‏خواند که ماها را مى‏گریاند. ببینید این چه هنر پُرفایده و پُرمغز و پُرمعنایى است.

کسى که از تئاتر، نقاشى، عکس یا شعر چیزى نمى‏فهمد، راههاى معرفت به رویش بسته است.

 

5-3-5- هنرمند

آن‏جایى که نوشته‏هاى شما حاکى از اخلاص است، آن نقطه انسان را تکان مى‏دهد.

به نظر من، نقش هنرمند مسلمان، نقش فوق‏العاده برجسته‏یى است.

یکى از معجزات انقلاب، پرورش هنرمندان و روایتگران تاریخ انقلاب است.

آن هنرمندانى که هنرشان در خدمت بیگانگان است، هرچند هنرشان هم بالاست و بعضیشان از لحاظ هنرى بسیار برجسته‏اند، ولى من در هنرى که آنها دارند، ارزشى حس نمى‏کنم.

هنرمند حقیقت را بهتر و زودتر مى‏فهمد.

هنرمند مى‏تواند هدایت بیافریند و لذت روحى ببخشد.

5-3-6- موسیقى‏

اگر موسیقى‏یى - حالا اسمش را موسیقى سنتى بگذارید، یا موسیقى غیرسنتى - که یکى از دستگاههاى معمولى موسیقى خودمان را هم با ساز ساده‏یى مى‏زند، اما شعر، یک شعر برانگیزاننده‏ى مهیج شهوت باشد، حرام است؛ خواننده هر کس مى‏خواهد باشد. آن صداى خوش و سازى که با هم به کار بیفتد، تا جوانى را فرضاً به عمل حرام شرعى تحریک کند، کار حرامى است.

بنده کلاً با موسیقى غربى در رادیو مخالفم.

موسیقى شاد، به معناى موسیقى مرقص نیست.

موسیقى مى‏تواند لهوى نباشد.

موسیقیهاى تند و محرک خارجى، اشکال دارد.

5-3-7- معماری

اثر معمارى را انسان تحسین مى‏کند و چون متعلق به ماست، مال ایرانیهاست به آن افتخار هم مى‏کند.

الان در زمینه‏ى سازندگى، در زمینه‏ى معمارى، در زمینه‏ى کارهاى زیربنایى ... در داخل کشور به دست عناصر خودى کارهایى انجام مى‏گیرد که در گذشته فکرش هم نمى‏شد کرد.

5-3-8- قصه

قصه‏گویى، هنر بسیار خوبى است. قصه‏هاى خوب، سازنده‏ى شخصیت کودک است. همان قصه‏هاى قدیمى را که ما از مادر خودمان، از مادر بزرگ، یا از پیرزن دیگرى در کودکى شنیده‏ایم، حالا که آدم مرور مى‏کند، مى‏بیند در آنها چه‏قدر حکمت هست! انسان، بعضى از خصال و تفکرات خودش را که ریشه‏یابى مى‏کند، به این قصه‏ها مى‏رسد. قصه چیز خیلى مهمى است، منتها قصه‏هاى خوب.

سعى کنید در این قصه‏گویى و در این کار هنرى، اولین چیزى را که در این کودک ایجاد مى‏کنید، ایمان باشد؛ هیچ چیز، معادل ایمان نیست. شما از این بچه، هرچه بخواهید بسازید، باید در او ایمان به وجود بیاورید.

 

6- تعلیم و تربیت

باید به فکر آن روز [آینده‏] بود و آن روز دست شماست؛ دست آموزش و پرورش، دست معلّمین و مربیان است. شما هستید که باید امروز، آن روز را ترسیم کنید. با چى؟ با تربیت جوان. شما این عامل و این گلوله را پرتاب مى‏کنید؛ خودش به هدف مى‏خورد. شما باید ماشه را بچکانید و این، همین کار تربیتى است که شما باید امروز انجام بدهید.

دانش‏آموزانِ نونهالى که در اختیار دستگاه فرهنگى کشور قرار دارند، عزیزترین و سرشارترین سرمایه و ذخیره‏ى آینده‏ى این ملتند.

در بلندمدت، هیچ چیز به اندازه‏ى تعلیم و تربیت اهمیت ندارد.

در محیط آموزش و پرورش باید کارى بشود که حتى یک استعداد، از میان این میلیونها نوجوان و جوان ایرانى هدر نرود.

شما مسئولان آموزش و پرورش، به حیث این‏که معلمان و برنامه‏ها و بقیه‏ى ابزار و ادوات کار در اختیار شماست، اولین سنگِ بناهاى شخصیت فکرى هر موجود بشرى را که در این کشور پهناور و بزرگ رو به رشد است، دارید مى‏گذارید.

قدر تعلیم و تربیت و معلمى که یک سنگر فرهنگى است را بدانید.

مردم هم، قدر معلمان و کارگزاران تعلیم و تربیت را بدانند.

من به شما فرهنگیان عزیز مى‏گویم که مسئله‏ى فرهنگ و تعلیم و تربیت، مسئله‏ى اول در نظام ماست.

امروز دشمنان نمى‏خواهند دانشگاه و درس و مدرسه و معلم باشد.

 

6-1- دانشگاه‏

دانشگاه جهت‏دار و دیندار، به شدت متمایل به ارزشهاى انقلابى و اسلامى است.


دانشگاه که قوام اصلى آن به استاد و دانشجوست، حقیقتاً پایه‏یى براى آینده‏ى کشور محسوب مى‏شود.

محیط دانشگاه، باید محیط دینى باشد. باید این را تأمین کنیم. و این نمى‏شود، مگر این‏که شما که رؤسا و مسئولان دستگاههاى دانشگاهى کشور هستید ... صددرصد با تعصب دینى و انقلابى و پایبندى شدید و اصرار بر این‏که باید دین حاکمیت پیدا کند و چترى بر زندگى محیط دانشگاه بزند، این هدف را تعقیب کنید. از کلمه‏ى تعصب نترسید. تعصب جاهلى بد است. عصبیتى که از روى جهالت نباشد، خیلى هم خوب است. عصبیت، معنایش جهالت نیست.

دانشگاه نظام جمهورى اسلامى، باید کسانى را تربیت بکند که تکیه‏ى این نظام، به آنها باشد. یعنى این نظام، از لحاظ علمى و عملى و مدیریت و گشودن گرههاى ریز و درشت بر سر راه زندگى این ملت، به آنها تکیه کند.

 

6-1-1- دانشجو

به نظر من، دانشجوى موفق کسى است که خوب درس بخواند، خوب تهذیب اخلاق بکند و خوب ورزش بکند.

دانشجویان به عنوان نیروهاى متخصص در آینده کشور نقش مهمى خواهند داشت.


 

6-1-2- استاد

اگر آن استاد، یا آن مسئولى که با این معیارها تطبیق مى‏کند، مى‏گذارید، این را باید دیگر همه احترامش کنند و واقعاً روى چشم بگذارند. دانشجو هم باید او را احترام کند.


اگر دانشگاه ما دانشگاه اسلامى است، یکى از بزرگترین مظاهرش بایستى احترام بیش از حد معمول دنیا به اساتید باشد؛ مخصوصاً از طرف شاگردان. شاگرد باید به استاد، بى‏قید و شرط احترام کند. اگر آن استاد بد هم است، باید او را احترام کنند. فرض کنید استاد کافرى را آوردند و در یک کلاس پُرحزب‏اللهى گذاشتند. آیا این حزب‏اللهى‏ها باید به این کافر احترام کنند، یا باید اهانت نمایند؟ نخیر، باید احترامش کنند، از او تجلیل نمایند، او را بر خودشان مقدّم بدارند؛ چون استاد آنهاست، هیچ دلیل دیگر نمى‏خواهد. این درحالى است که گفتیم این شخص اصلاً معتقد به اعتقاد اینها نیست؛ چه رسد که استادى مؤمن و مسلمان باشد. به‏هرحال، احترام استاد در محیط دانشجویى و دانشگاهى بایستى خیلى محفوظ باشد.

6-1-3- علم و پژوهش

من شنیده‏ام که در برخى از محافل سیاسى حساس دنیا گفته شده که ما نخواهیم گذاشت یک ژاپن اسلامى در این منطقه به‏وجود بیاید. آن ژاپن اسلامى، شما هستید. این حرف بیخود هم گفته نشده است؛ براى خاطر این‏که کشور ما بر حسب آمار از لحاظ - به قول رایج معروف - نرخ سرعت رشد علمى و تحقیقى در بُرهه‏یى از زمان و در همین چند ساله، بالاترین نرخ رشد را در دنیا داشته است.

در بعضى از مراکز سیاسى یا سیاسى - علمىِ امریکا گفته‏اند ما نمى‏خواهیم یک ژاپن اسلامى به‏وجود بیاید! ژاپن اسلامى یعنى شما. گفته‏اند نمى‏خواهیم بگذاریم ملت ایران از خود پیشرفت علمى نشان دهد. اینها حرکت ملت ایران را مى‏بینند؛ این خودباورى را مى‏بینند.

آنچه موجب نگرانى است، این است که مبادا نیروهاى مؤمن ما، ارزش کار علمى را در این مملکت دست کم بگیرند.

اسلام دین «علم» و «پایبندى به ارزشهاى معنوى» است.

باید علم و پژوهش را به عنوان یک باور عمومى در بیاوریم تا یک همت همگانى بر این کار گماشته شود؛ یعنى حقیقتاً مسئله‏ى کل نظام بشود.

بنده چند سال است مرتب به دانشگاهها سفارش مى‏کنم که بیایید تولید علم کنید؛ کار هم دارند مى‏کنند، اما این کار اگر با روحیه‏ى علم‏باورى و بارور شدن ذهن انسان براى تولید علم همراه نباشد، ابتر خواهد بود.

در دانشگاههاى ما به طور جدى باید روى آن چیزهایى که مربوط به بخش پژوهش است، تکیه شود. مى‏توان دانش فنى را وارد کرد - کمااین‏که الان داریم این کار را مى‏کنیم؛ دانش فنىِ یک پدیده‏ى صنعتى را وارد مى‏کنیم - لیکن این مثل آن است که ما در چاهى آب دستى بریزیم تا بتوانیم بعد همان آب را استخراج کنیم؛ براى بلند مدت، این کار فایده‏یى ندارد؛ باید علم از درون بجوشد؛ آن هم بر طبق آنچه که مورد احتیاج کشور است. بنابراین باید بر جریان علم در کشور، درون‏زایى حاکم باشد؛ این کار باید در دانشگاهها جدى گرفته شود؛ افزایش سهم بودجه‏ى پژوهش، یکى از این کارهاست.

علم و پژوهش، براى کشاورزى و صنعت و معدن و بسیارى از بخشهاى دیگر کشور مقدمه است.

مسئله‏ى علم و تولید علم و شکوفا کردن استعدادها در داخل، یک امر جدى و حیاتى است.

ملت ایران به دنیا کم، چیز یاد نداده است. ملت ما چند قرن، دانش، صنعت، پیشرفت، علم، فرهنگ و فلسفه‏ى خود را به دنیا یاد داده است.

موضوع علم و پژوهش در کشور، یک موضوع جدى است؛ ... از جمله‏ى چیزهایى است که زیرساخت همه‏ى پیشرفتهاى کشور در امور توسعه‏ى مادى و صنعتى و به تبع آن مالى و سیاسى و بین‏المللى است.

ما باید از محاصره‏ى موجود که کشورهاى جهان سوم در آن قرار گرفته‏اند، خودمان را خارج کنیم. این فقط وظیفه‏ى ما نیست، بلکه وظیفه‏ى همه‏ى ملت‏هاى دنیاست که در دوره‏یى از کاروان علم عقب ماندند. من اعتقاد راسخم - که این اعتقاد با نظر خبرگان و کارشناسان فن تأیید شده است - این است که ما مى‏توانیم این کار را بکنیم. این مُهر «نمى‏توانیم» و «نمى‏توانید» را که یکى از بخش‏هاى عمده‏ى سیاست فرهنگى دشمنان بوده، بایستى از ذهن خودمان پاک کنیم.

6-1-4- جنبش نرم‏افزارى‏

ما شعار نهضت نوآورى علمى و جنبش نرم‏افزارى را مطرح کرده‏ایم؛ انتظار این بوده است که اهل علم، اهل دین، اهل قلم، اهل دانشگاه و اهل حوزه در این جهت حرکت کنند، و بسیارى حرکت کرده‏اند؛ اما مى‏بینیم بعضى با این نیاز حقیقى - که حرکت علمى، نیاز حقیقىِ این کشور است - همراهى نکردند.

دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرم‏افزارىِ همه‏جانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا آن کسانى که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالبها و نوآوریهاى علمىِ خودى بتوانند بناى حقیقى یک جامعه‏ى آباد و عادلانه‏ى مبتنى بر تفکرات و ارزشهاى اسلامى را بالا ببرند.

این خود یک حقیقت و توقع بجایى است که باید اهل علم در محیط دانشگاه به تولید علم، به نگاه مبتکرانه و سازنده در زمینه‏ى علم - به همان چیزى که بنده از آن به نهضت نرم‏افزارى در محیط علمى تعبیر کردم - بپردازند؛ ما نیاز به این موضوع داریم. البته دستگاههاى دولتى بزرگ‏ترین مسئولیت را دارند.

نسل دانش‏پژوه و محقق و پژوهنده‏ى کشور ما بداند؛ امروز اگر برترى علمى با غربى‏هاست، در آینده‏ى نه چندان دورى با همت و اراده‏ى شما مى‏توان کارى کرد که فردا آنها از شما یاد بگیرند.

مرزهاى دانش را بشکنید. این‏که من مى‏گویم نهضت نرم‏افزارى، انتظار من از شما جوانها و اساتید این است. تولید علم کنید. به سراغ مرزهاى دانش بروید. فکر کنید. کار کنید. با کار و تلاش مى‏شود از مرزهایى که امروز دانش دارد، عبور کرد؛ در بعضى رشته‏ها زودتر و در بعضى رشته‏ها دیرتر.

 

6-2- حوزه‏

6-2-1- روحانیت‏

[روحانیت‏] بودند که با ستمگران به مبارزه برخاستند و پناه مظلومان و مستضعفان شدند.

از خصوصیات روحانیت شیعه این بوده که همیشه با مردم بوده است.

اگر زحمات حوزه‏هاى علمیه از آغاز تا امروز نبود، یقیناً چیزى از دین و حقایق دینى باقى نمى‏ماند.

به‏عقیده‏ى من یکى از واجبات هر طلبه‏یى این است که کتابهاى آقاى مطهرى را یک دور از اول تا آخر با دقت بخواند و مباحثه کند.

حوزه‏هاى علمیه، مزرع علماى دین و پرورشگاه نهالهاى بالنده‏ى فقاهت در آینده است.

روحانیون باید دانشجویان را همانند فرزندان خود مورد محبت و عطوفت قرار دهند.

روحانیون مظهر اسلام هستند.

طلبه و روحانى، بایستى ساده باشند و مظهر سادگى روحانیت هم، سادگى طلبگى است.

عالم دین باید فکر سیاسى روشن و زنده و متناسب با زمان داشته باشد.

محبوبیت روحانیت در تجمل و اشرافیگرى او نیست، در سادگى و بى‏پیرایگى اوست.

نسبت شهدایى که بعد از انقلاب، در کسوت روحانیت به شهادت رسیدند؛ بیش از دو برابر نسبت شهدایى است که از بقیه‏ى قشرهاى مردم، به شهادت رسیدند.

وحدت دین و سیاست این است که حوزه‏هاى علمیه هرگز از سیاست دور نشوند.

 

6-2-2- وحدت حوزه و دانشگاه‏

وحدت حوزه و دانشگاه خیلى دشمن دارد. از کثرت دشمن، کشف کنید کثرت اهمیت را.

6-2-3- تبلیغ‏

باید با عمل و زبان تبلیغ کرد.

برادرها، اگر پول و امکانات هنرى نداریم، اگر فعلاً ترجمه‏ى قرآن، به زبان سعدى زمانه نداریم؛ مى‏توانیم که اخلاق داشته باشیم؛ «المؤمن بُشره فى وجهه و حزنِه فى قلبه». آن چیزى را که باید ابراز کنید، با اخلاق سراغ دلهاى جوانان بروید؛ ما یک راه میانبُر داریم و آن، زبان خوش است. روحهاى جوانها، وراى قالبهاى آنهاست؛ آن وقت، تبلیغ انجام خواهد شد.

گاهى اوقات یک مبلّغ، کارى مى‏کند که صد فقیه نمى‏توانند آن کار را بکنند.

6-2-4- فلسفه‏

آمیزش عرفان با فلسفه در فلسفه‏ى جدید - یعنى فلسفه‏ى ملاصدرا - به‏خاطر این است که فلسفه وسیله و نردبانى است که انسان را به معرفت الهى و خدا مى‏رساند؛ پالایش مى‏کند و در انسان اخلاق به‏وجود مى‏آورد.

راه فلسفه باید راه تدین و افزایش ارتباط و اتصال انسان به خدا باشد؛ این را باید در آموزش فلسفه، در تدوین کتاب فلسفى، در دروس فلسفى و در انجمن فلسفه رعایت کرد.

«فلسفه» براى نزدیک شدن به خدا و پیدا کردن یک معرفتِ درست از حقایق عالم وجود است؛ لذا بهترین فلاسفه‏ى ما - مثل ابن‏سینا و ملاصدرا - عارف هم بوده‏اند.

فلسفه و کلام و عرفان وجوه تفارقى دارند، وجوه اشتراکى هم دارند؛ ما باید اینها را به عنوان علوم عقلى یا به یک معنا حکمت، که شامل همه‏ى اینها بشود، مورد توجه قرار دهیم و دنبال کنیم.

فلسفه‏ى اسلامى پایه و دستگاهى بوده که انسان را به دین، خدا و معرفت دینى نزدیک مى‏کرده است.

نباید بگذاریم فلسفه به یک سلسله ذهنیات مجرد از معنویت و خدا و عرفان تبدیل شود؛ راهش هم تقویت فلسفه‏ى ملاصدراست؛ یعنى راهى که ملاصدرا آمده، راه درستى است. آن فلسفه است که انسان را وادار مى‏کند هفت سفر پیاده به حج برود و به همه‏ى زخارف دنیوى بى‏اعتنایى کند.

6-2-5- فقه

آن اسلامى که متکى به فقاهت و فقها نباشد، اسلام انقلاب نیست.

اسلام واقعى، اسلامى متکى بر دانش و بینش فقهاى اسلامى است.

فقاهت شیعه پایه‏هاى بسیار مستحکمى داشته و دارد.

فقه سنتى یعنى فقهى که بر اساس اسلام، حدیث، متون و احکام اسلامى استخراج شود.

ما باید به طرف هرچه بیشتر پیاده کردن فقه اسلامى برویم.

 

6-3- دانش‏آموز

آینده‏ى مملکت در دست دانش‏آموزان است.

این‏که من روى مسائل مربوط به دانش‏آموز و آموزش و پرورش و مسائل تحصیل و تربیت، این همه تکیه مى‏کنم و هرجا و با هر کسى که احساس بکنم به نحوى با مسائل تعلیم و تربیت ربط دارد ارتباط برقرار مى‏کنم و نظرم را مى‏گویم، دنبال کار را مى‏گیرم، به خاطر این است که من از آینده مى‏ترسم.

دانش‏آموزان نونهالى که در اختیار دستگاه فرهنگى کشور قرار دارند، عزیزترین و سرشارترین سرمایه و ذخیره‏ى آینده‏ى این ملتند.

سربازان حقیقى انقلاب شما هستید و انقلاب، چشم‏انتظارِ شماست.

 

6-4- کتاب و کتابخوانى

لازم است که مردم را کتاب خوان بکنیم؛ اما از این واجب‏تر، آن است که استعداد نویسندگى را در بین مردم پیدا کنیم و تولید کتاب بکنیم.

امروز کتابخوانى و علم‏آموزى، نه تنها یک وظیفه‏ى ملى، که یک واجب دینى است.

براى یک ملت، خسارتى بزرگ است که افراد آن، با کتاب سر و کارى نداشته باشد.

توقع من از همه‏ى مردم این است که کتاب و کتابخوانى را جدى بگیرند.

در جامعه‏ى اسلامى، کتابخوانى باید همگانى و فراگیر شود.

در جامعه‏ى کتابخوان، پدیدآورنده‏ى کتاب و عرضه‏کننده‏ى آن، باید گرامى داشته شود.

دین و دنیاى بشر و جسم و جان انسان، به برکت کتاب تأمین و تغذیه مى‏شود.

فرآیند کمال بشرى به وسیله‏ى کتاب تحقق مى‏یابد.

کتاب خواندن براى یک ملت، یک فریضه و یک واجب است.

کتابخوانى باید همانند کارهاى روزانه در زندگى مردم وارد شود.

کتاب خوب، یکى از بهترین ابزارهاى کمال بشرى است.

کتاب، دروازه‏یى به سوى جهان گسترده‏ى دانش و معرفت است.

کتاب، مادر تمدنها و نیز عصاره‏ى آنها است.

کتاب یکى از ارزشمندترین فرآورده‏هاى بشرى و گنجینه‏ى بزرگترین ثروتهاى بشر، یعنى دانش و تحقیق است.

من مى‏گویم بایستى جوانان، پیران، مردان، زنان، شهریها، روستاییها و هر کسى که با کتاب مى‏تواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جا بیکار نشست - مثل اتوبوس، تاکسى، مطب پزشک، اداره، درِ دکان وقتى که مشترى نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت - کتاب را دربیاورد و بخواند.

 

6-5- روشنفکر

این روشنفکرىِ دوران قاجار است که بیمار متولد شد. روشنفکرى ایران متأسفانه بیمار و وابسته متولد شد یک چند نفر هم که آدمهاى سالم و خالصى بودند، گم شدند. بعضى از آنها وابسته به روسیه‏ى آن روز - مثل میرزا فتحعلى آخوند زاده - یا وابسته‏ى به اروپا و غرب - مثل میرزا ملکم خان و امثال آنها - بودند.

به نظر ما روشنفکرى، نه ضدیت با مذهب دارد، نه ضدیت با تعبّد. انسان مى‏تواند روشنفکر باشد و «بهشتى» یا «مطهرى» یا «باهنر» بشود.

تقلیدِ حرفِ این و آن‏که روشنفکرى نیست! روشنفکر این جوانِ مسلمانى است که امروز دارد حرفى مى‏زند که هنوز که هنوز است، شرق و غرب دنیا در فهم حقیقت آن، درمانده‏اند! قبول دارند که این انقلاب هست، ولى هنوز نمى‏دانند چیست!

در روشنفکرى حقیقى، آفرینش هست، نوآورى هست، اتکا به جوشش درونى هست.

روشنفکر حقیقى، جماعت حزب‏اللَّه‏اند. روشنفکر اینها هستند. غیر جماعت حزب‏اللَّه، یا مرتجعند، یا وابسته‏اند، یا مقلدند؛ آن هم مقلدهاى بد و زشت!

غربِ مسلطِ به تکنولوژى و علم، آن روزى که خواست در ایران، پایگاه تسلط خود را مستحکم بکند، از راه روشنفکرى وارد شد. از میرزا ملکم خانها و امثال آنها، تا تقى‏زاده‏ها استفاده مى‏کرد.

من همین‏قدر به شما بگویم که من سالهاى سال با محیط روشنفکرى کشور، دمساز و دمخور بوده‏ام، آدمهایش را دیده‏ام، آدمهاى خوبى را که در این محیط وارد شدند، دیده‏ام؛ و بعد چگونه خارج شده‏اند! یعنى محیط روشنفکرى یک محیط عجیبى است؛ و روى این محیط خیلى سایش هست.

 

6-6- کامپیوتر، ارتباطات

امروز دنیا دنیاى امواج است. با امواج و کامپیوتر همه‏ى مفاهیم از این طرف به آن طرف دنیا منتقل مى‏شود.

زمانه‏ى ما زمانه‏ى ارتباطات نزدیک است، اما این ارتباطات نزدیک همیشه به سود شیطان و شیطنتها نیست؛ به سود معنویتها و اصالتها هم هست.

فن‏آورى پیشرفته و دانش پیچیده‏ى بشرى همان قدر که سهولت و سرعت را در اختیار مردم عادى گذاشته، به همان اندازه و بیشتر، امکانات و سهولت و سرعت را در اختیار انگیزه‏هاى ناپاک قرار داده است.

کامپیوتر براى دوره‏ى آینده مثل خط است؛ باید بتوانید از آن استفاده کنید. این ابزارى است که همه‏ى دنیا را در خودش مُندَمِج مى‏کند.

کامپیوتر براى دوره‏ى آینده مثل خط است؛ همچنان که امروز اگر کسى بلد نباشد بخواند و بنویسد، در مقابل او هیچ چیز نیست.

 

6-7- سوادآموزى‏

اگر نتوانیم معضل بى‏سوادى را حل کنیم، اصل انقلاب و ایده‏هاى آن لطمه خواهد خورد.

براى گسترش سواد و زدودن بى‏سوادى، همه‏ى دستگاهها و کل نظام باید حرکت و احساس مسئولیت کنند.

بى‏سوادى لکه ننگ براى یک ملت است.

نهضت سوادآموزى، یک نهضت دینى و یک وظیفه‏ى اسلامى است و کسانى که در این راه تلاش مى‏کنند، باید با این نیت گام بردارند.

 

7- اقتصاد

آنهایى که محاصره‏ى اقتصادى مى‏کنند، مى‏خواهند جمهورى اسلامى نتواند از طریق رشد صنعتى و فنى و علمى، روى ملتها تأثیرگذارى کند.

اگر امنیت نباشد، اقتصاد هم نیست، تلاش براى سازندگى و براى افتخارآفرینى هم نیست.

الان در زمینه‏ى سازندگى، در زمینه‏ى معمارى، در زمینه‏ى کارهاى زیربنایى ... در داخل کشور به دست عناصر خودى کارهایى انجام مى‏گیرد که در گذشته فکرش هم نمى‏شد کرد.

تا آن‏جا که بتوانیم باید کشور را از مسئله‏ى نفت جدا کنیم که البته این هم محسوس است. ... کارى کنید که ما بتوانیم از تنوّع در تولید اقتصادى و صادرات و استفاده‏ى داخلى کشور برخوردار باشیم.

کارى کنید که ما بتوانیم از تنوع در تولید اقتصادى و صادرات و استفاده‏ى داخلى کشور برخوردار باشیم و ان‏شاءاللَّه از همه‏ى ظرفیتهاى کشور استفاده کنیم.

7-1- آمارگیرى‏

این آمارگیرى که شما مى‏خواهید انجام بدهید، کار بزرگ و بسیار لازم است.

مسئله‏ى آمارگیرى، مسئله‏ى بسیار مهمى است.

 

7-2- انرژى‏

انگلیسیها نفت ایران را ملک شخصى خود به حساب آورده بودند و دهها سال استفاده‏ى غاصبانه مى‏کردند و مال ملت ایران را تقریباً مفتِ مفت مى‏بردند و دربار سلطنت هم براى این‏که چهار روز بیشتر به حکومت ننگین خود ادامه دهد، با انگلیسیها همکارى مى‏کرد؛ اما این بساط را نهضت ملى شدن صنعت نفت به هم زد.

امروز قدرتهاى بزرگ جهان، چه به خاطر انرژى -نفت و گاز - چه به خاطر بازارها، چه به خاطر فروش محصولاتشان، و چه به خاطر پشتوانه‏ى سیاسى و اقتدار نظامى‏شان، ناچارند دامنه‏ى سیطره و نفوذ خود را در دنیا توسعه دهند.

تا آن‏جا که بتوانیم باید کشور را از مسئله‏ى نفت جدا کنیم که البته این هم محسوس است. ... کارى کنید که ما بتوانیم از تنوّع در تولید اقتصادى و صادرات و استفاده‏ى داخلى کشور برخوردار باشیم.

امروز قیمت نفت ارزان است؛ این پولى که تولید کنندگان نفت براى نفت مى‏گیرند، حقیقتاً شاید بشود گفت که یک دهم آن پولى است که باید بگیرند. همین حالا پولى که دولتهاى وارد کننده‏ى نفت به عنوان مالیات دریافت مى‏کنند، بیشتر از سودى است که کشورهاى صادر کننده‏ى نفت از پولِ فروش نفت به دست مى‏آورند.

تا آن‏جایى که مى‏توانید، باید وابستگى اقتصادى کشور به نفت را کم کنید.

 

7-3- بانک‏

بانکدارى اسلامى ... مسئله‏ى بسیار مهمى است. اگر بتوانیم این حقیقت را به معناى جامع کلمه در جامعه به وجود بیاوریم، فتح عظیمى در دنیا خواهد بود. فتح، فقط فتح قلعه‏ها و سنگرها نیست. اگر کارگزاران دستگاه بانکى بتوانند این را به معناى جامع و کامل مسئله اجرا و پیاده کنند، بزرگترین سنگر اقتصادى امروز دنیاست. خصوصیت بانکدارى اسلامى و از لوازم آن، دادوستد پول بر اساس غیر ربا، تنظیم مبادلات پولى بر اساس قوانین اسلامى و معاملات اسلامىِ صحیح است، که در آنها ظلم و استثمار و کنز و تبعیض و اختلاف طبقاتى و امثال اینها به وجود نمى‏آید.

برادرانى که در دستگاه بانکى کشور مشغول کار و خدمت هستند، تکلیفشان را بر اساس تفکر اسلامى و دینى دنبال کنند و انجام بدهند.

 

7-4- بیت‏المال‏

اسراف مسئولان دولتى، از اسراف مردم عادى مضرتر است؛ زیرا که این اسراف در بیت‏المال است.

این را من مى‏خواهم از شما به طور جد بخواهم که مراقب باشید، این امانت و این روحیّه‏ى امانتدارى نسبت به آنچه که از مردم در اختیار ماست - بیت‏المال و آنچه که مربوط به ثروتهاى عمومى کشور است - اختلال پیدا نکند.

پول ما، امکان ما، بیت‏المال ما، قدرت امضاى ما، قدرت اشاره‏ى ما، تصمیم ما، اینها که مال خودمان نیست، مال مردم است. معناى نظارت بر دستگاهها، استفاده‏ى بهینه از این پولى است که در اختیارشان گذاشته‏ایم.

 

7-5- سازندگى، مشارکت‏

جوانان باید عمر خود را صرف کارهاى سازنده و بابرکت کنند.

دانشجویان باید در سازندگى و ترسیم حرکت عمومى جامعه نقش داشته باشند.

مرد و زن، همه باید براى آباد کردن کشور تلاش کنند؛ اما جوانان سهم بیشترى دارند.

همه باید احساس بکنند که بار سازندگى کشور بر دوش آنهاست. ما خودمان باید کشور را بسازیم؛ کسى کشور را براى ما آن‏چنان که مورد نیاز ماست، نخواهد ساخت. ما خودمان هستیم که خانه‏ى خودمان را برطبق نیازهاى خودمان مى‏سازیم.

 

7-6- صنعت، تخصص‏

صنعتى شدن کشور یک مقوله‏ى ملى و همگانى است و همه باید در این باره احساس مسئولیت کنند.

علم و تخصص را هرجا هست، قدر بدانید. ما دوست داریم که تخصص و علم بى‏قدر نشود.

عوامل را توأم کنید تا این‏که بتوانید به صورت جهشى پیش بروید. با این‏که ما از لحاظ علم و صنعت، از دنیا عقب هستیم، در عین حال من واقعاً امیدوارم؛ به خاطر این‏که کمک الهى مى‏تواند پشت سر ما قرار بگیرد؛ البته اگر ما بخواهیم و آن را جستجو و طلب کنیم. ان‏شاءاللَّه خداوند به شماها کمک کند.

ما اگر صنعت فرامعمولىِ برترِ قابل صدور نداریم، اگر سلاحهاى آن چنانى یا دانش فنى آن چنانى براى صدور به دنیا در اختیار نداریم، اما متاع معنوى ارزشمندى که امروز در همه جاى دنیا مى‏تواند مستمع براى خودش داشته باشد، داریم.

ما با افتخار، دنبال مغزهاى مؤمن و متخصص داخلى هستیم.

همه‏ى آنچه که در اختیار شماست؛ اراده، ثروت، قدرت، علم، صنعت و همه و همه مى‏تواند در خدمت هدف عالم وجود قرار بگیرد.

 

7-7- کشاورزى‏

کشاورزى باید رشد کند.

کشاورزى و دامدارى براى ما، در درجه‏ى اول اهمیت قرار دارد.

مسئولین مملکت باید به معناى حقیقى کلمه، کشاورزى را در اولویت قرار دهند.

7-8- مفاسد اقتصادی

براى مقابله‏ى با شیوع فساد اقتصادى و مالى، باید لباس مبارزه به تن کرد.

اگر با فساد اقتصادى مبارزه نشود، هر سرمایه‏دارى وسوسه و تشویق مى‏شود که به جاى وارد شدن به کار پُردردسر تولید و مقدمات آن و راههاى طولانى دیگر، برود مشغول بند و بست و کارهاى فسادانگیز بشود.

اگر دستهاى سودجو بتوانند فساد اقتصادى را در میان مسئولان رایج کنند، ضربه‏یى به آن کشور مى‏خورد که با هیچ چیز جبران نمى‏شود.

مبارزه‏ى با فساد، یک جهاد واقعى و البته کار بسیار دشوارى است.

من خواهش مى‏کنم دوستان در دولت، مسئله‏ى مبارزه‏ى با فساد اقتصادى را آن‏چنان جدى بگیرند که نوبت به قوه‏ى قضاییه نرسد.

اگر خود دولت وارد میدان مبارزه با فساد اقتصادى نشود و خود مسئولان با فساد مبارزه نکنند ... قوه‏ى قضاییه نمى‏تواند به تنهایى مبارزه کند؛ یک مقدار جلوگیرى مى‏کند، اما خیلى به نتیجه نمى‏رسد.

فساد اقتصادى انگیزه‏ى سرمایه‏گذارى سالم و مشروع را از بین مى‏برد.

 

7-9- قاچاق

مناسبات اقتصادى و اجتماعى غلط یعنى رواج قاچاق، رباخوارى، مصرف‏گرایىِ افراطى و گرایش به تفاخر در استفاده از مصنوعات خارجى.

این‏که ما تأکید کردیم که باید با مفاسد اقتصادى و قاچاق مبارزه شود، به‏خاطر این است که این پدیده‏ها، اساس پیشرفت کشور را دچار آسیبهاى جدى مى‏کنند.


 

 

8- اعلام (نام کسان)

 

8-1- امام خمینى‏

امام بزرگوار با انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشید.

امام بزرگوار ما از عنصر عشق مردم به امام حسین حداکثر استفاده را در جهت هدف امام حسین کردند.

امام خمینى به اسلام عزت بخشید و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد.

امام خمینى زنده است تا اسلام ناب محمدى زنده است و او زنده است تا پرچم عظمت اسلام و وحدت مسلمین و نفرت از ظالمین برافراشته است.

امام خمینى زنده است تا امید زنده است و تا حرکت و نشاط هست و تا جهاد و مبارزه هست.

امام خمینى، یک حقیقت همیشه زنده است.

انقلاب اسلامى معجزه‏یى بزرگ بود که به وسیله‏ى امام فقیدمان اتفاق افتاد.

او آن «روح اللَّه» بود که با «عصا» و «ید بیضاى موسوى» و بیان و فرمان «مصطفوى» به نجات مظلومان کمر بست.

او ودیعه‏ى خدا در دست ما، حجت خدا بر ما و نشانه‏ى عظمت الهى بود.

این انقلاب بى‏نام خمینى در هیچ جاى جهان شناخته شده نیست.

تمامى ابعاد جامعه‏ى ایران به یاد و نام امام خمینى وابسته است.

حضرت امام خمینى مظهر تقوا، توجه، معرفت، اخلاص و عمل‏براى‏خدابود.

دوستان و دشمنان انقلاب بدانند راه ما، همان راه امام خمینى خواهد بود.

شخصیت، تصویر، حقیقت و حضور امام در جامعه، بسیار ملموس و پررنگ است.

فاصله‏ى میان امام خمینى و امثال این‏جانب، فاصله‏یى ژرف وناپیمودنى‏است.

ما مرده بودیم، امام ما را زنده کرد.

ما میراث بزرگ امام خمینى و همه‏ى ارزشها و اصول آن را حفظ خواهیم کرد.

نقطه‏ى اساسى کار امام خمینى این بود که در اراده‏ى الهى و تکلیف شرعى محو مى‏شد.

یکى از خصوصیات برجسته‏ى حضرت امام که در قضیه‏ى قطعنامه هم مشخص شده، قاطعیت در انجام وظیفه است.

امام راحل ما، این تجدید کننده‏ى حیات اسلام در میان ملت ما و امت اسلامى، از این دو خصوصیت - صبر و ایمان - برخوردار بود.

محور همه‏ى اصول و قواعد کار امام بزرگوار ما در دو چیز خلاصه مى‏شد: اسلام و مردم.

مهمترین کارى که امام بزرگوار ما در سطح دنیاى اسلام انجام داد، این بود که ابعاد سیاسى و اجتماعى اسلام را احیاء کرد.

 

8-2- آیةاللَّه‏العظمى بروجردى‏

[آیةاللَّه‏العظمى بروجردى‏] در فقاهت مبتکر شیوه‏یى جدید و در رجال و حدیث صاحب سبک بود.

شایسته است که حوزه‏هاى علمیه روشهاى علمى و تحقیقى آن بزرگوار [آیةاللَّه‏العظمى بروجردى‏] را که همچنان از تازگى برخوردار است، تعقیب و تکمیل کنند.

 

8-3 - آیةاللَّه‏العظمى گلپایگانى‏

این شخصیت والاى علمى کهنسال [آیةاللَّه‏العظمى گلپایگانى‏]، در میان مراجع عظام تقلید، یکى از موفقترین و سعادتمندترین‏ها بودند.

 

8-4- آیةاللَّه‏العظمى مرعشى نجفى‏

فقدان این عالم جلیل [آیةاللَّه العظمى مرعشى‏] حقاً ضایعه‏یى بزرگ است.

حضرت آیةاللَّه‏العظمى مرعشى نجفى از اساطین حوزه علمیه و از ارکان علمى و عملى آن محسوب مى‏شدند.

 

8-5- آیةاللَّه‏العظمى اراکى

[آیةاللَّه‏العظمى اراکى‏] یک قرن، دل و جانِ منور و پاکیزه‏ى خود را در برابر جلوه‏هاى رنگارنگ دنیاى فانى، تسلیم‏ناپذیر و تسخیرناپذیر نگاه داشت.

 

8-6- علامه‏ى طباطبایى

مرحوم علامه‏ى طباطبایى اگر از علماى زمان خود بیشتر نبود، قطعاً کمتر هم نبود.

مرحوم علامه‏ى طباطبایى در شرایطى که فلسفه در حوزه شأن قابل توجهى نداشت، آن را احیاء کرد.

مرحوم علامه‏ى طباطبایى فلسفه را در حوزه‏ى علمیه‏ى قم زنده کرد.

 

8-7-آیةاللَّه اشرفى اصفهانى‏

مرحوم آقاى اشرفى اصفهانى یکى از یادگارهاى بسیار برجسته و کم‏نظیر تاریخ انقلاب ما هستند.

 

8-8- شیخ صدوق و مفید

آن روز که علوم ائمه و معارف ائمه در حال گم شدن بود، امثال شیخ صدوق و مفید مجاهدت مى‏کردند.

 

8-9- شیخ انصارى و ملاّصدرا

شخصیتى نقل مى‏کرد که وقتى من به جوامع دانشگاهى و نخبگان فکرىِ خارج از کشور مى‏روم، مى‏بینم آنها دنبال شیخ انصارى و ملاّصدرا هستند.

 

8-10- آیةالله مطهری

امروز جوانان ما، دانشجویان ما، معلمان ما، کارگران ما، اگر مى‏خواهند در زمینه‏ى افکار اسلامى عمق پیدا کنند و پاسخ سؤالات خود را پیدا نمایند، باید به کتابهاى شهید مطهرى مراجعه کنند.

انقلاب اسلامى در بطن و متن کتابهاى استاد شهید مطهرى است.

این نظام جمهورى اسلامى، بر پایه‏ى آن تفکر و برداشتى از اسلام بنا شده که آقاى مطهرى آن را ارائه کرده.

شهید مطهرى انصافاً نادره‏ى زمان ما بود.

کتابهاى شهید استاد مطهرى را خوانده و متن درسى خود قرار بدهید.

مرحوم آیت‏اللَّه شهید مطهرى حقاً و انصافاً براى دیروز و امروز و فرداى کشور معلم بزرگى بود؛ یک متفکر دین‏شناسِ مؤمنِ بااخلاص و پُرکار.

[شهید مطهرى‏] خلاصه‏یى بود از اندیشه‏هاى اصلاحى عمیق امام که سالیانى دراز بر روى این اندیشه‏ها ایشان توقف کرده بودند.

حقیقتاً الان این کسانى که تبلیغات اسلامى مى‏خواهند بکنند، به نظر من اگر یک دوره آثار مرحوم شهید مطهرى را نگاه بکنند، به چیزى احتیاج ندارند.

 

8-11- آیةالله بهشتی

مرحوم آقاى بهشتى(رضوان‏اللَّه‏علیه) یک عنصر قوى، مستحکم و بشخصه یک پرچم برافراشته در مسیر انقلاب بود.

شخصیت ایشان و نقاط برجسته‏یى که در ایشان‏[شهید بهشتى‏] وجود داشت و خدمات ماندگارى که براى نظام اسلامى و کشور کرد، فراموش نخواهد شد.

مرحوم شهید بهشتى، هم در فقه و هم در فلسفه یک فرد مبرز و تحصیل کرده و زحمت کشیده بود.

شهید بهشتى گل سرسبد و درةالتاج شهداى هفتم تیر است.

شهید بهشتى یک انسان فقیه، فیلسوف اسلامى و آگاه به اسلام بود.

این انقلاب شخصیتى مثل شهید بهشتى را نمى‏تواند آسان به دست بیاورد.

 

8-12- علامه جعفرى

سخنرانیهاى پرمغز این دانشمند عالى‏قدر [علامه جعفرى‏] که سرشار از نکته‏هاى عمیق و درسهاى به یادماندنى براى نسل جوان و دانش‏پژوه کشور بود، در شمار حسنات علمى و فکرى دوران حاضر محسوب مى‏گردد.

خاموشى این چراغ فروزان [علامه جعفرى‏] حقاً خسارتى بزرگ براى جویندگان معارف عمیق اسلامى به شمار مى‏آید.

8-13- رجایى و باهنر

[رجایى‏] همان انقلابىِ فروتنى بود که حاضر شد آبروى خود را نثار انقلاب کند و خدا به پاداش آن ایثار چهره‏ى آبرومند او را جاوادنه ساخت.

این دو عنصر خدمتگزار [رجایى و باهنر] باید همیشه به عنوان عناصر فراموش نشدنى در تاریخ دولت خدمتگزار جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى در خاطره‏ها زنده بمانند.

هرگز خاطره‏ى مسئولیت کوتاه‏مدتِ درخشان این دو عزیز[رجایى و باهنر] از یاد ما و ملت بیرون نخواهد رفت.

 

8-14- دکتر چمران

شهید چمران جزو عناصر بسیار برجسته‏ى ما بود.

شهید چمران داراى ابعاد مختلف علمى، جهادى و عرفانى بود.

 

8-15- شهید شاه‏آبادى‏

شهید عزیزمان آقاى شاه‏آبادى، براى ما برادر بسیار ارجمندى بود.

مرحوم شاه‏آبادى یک اسوه بود.

 

8- 16- آیةالله صدوقی

ایشان‏[شهید صدوقى‏] مرد بسیار عاقل و باتدبیر و دوراندیشى بود.

بنده از نزدیک و به رأى‏العین مشاهده کردم که مرحوم شهید صدوقى یک عالم دینىِ چند جانبه بود.

 

8- 17 - آیةاللَّه مصباح یزدى‏

من جناب آقاى مصباح را نزدیک به چهل سال است مى‏شناسم و به ایشان ارادت قلبى دارم؛ ایشان فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب‏نظر در مسایل اساسى اسلام هستند. اگر خداى متعال به نسل کنونى ما این توفیق را نداد که از شخصیتهایى مثل مرحوم علامه‏ى طباطبایى، یا مرحوم شهید مطهرى استفاده کنند اما بحمداللَّه این شخصیت عزیز و عظیم، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر مى‏کنند.

وجود شریف حضرت آقاى مصباح (دامت‏برکاته)، واقعاً از مفاخر زمان ما و از برکات خدا بر ملت و بر حوزه‏ها و بر جوانهاى ماست.

 

8- 18 - امیر صیاد شیرازى

او مانند دیگر مردان حق از روزى که قدم در راه انقلاب نهادند همواره سر و جان خود را براى نثار در راه خدا بر روى دست داشتند.

این شهید [امیر صیاد شیرازى‏] و همکارانش در سپاه و ارتش مجموعه‏ى توانایى را تشکیل دادند و عملیات امام رضا، فتح‏المبین و سپس بیت‏المقدس را طراحى و اجرا کردند و بتدریج کارایى انقلاب و اسلام و یک ملت مؤمن را در این منطقه‏ى بسیار خطیر، مقابل چشم همه گرفتند.

سرزمینهاى داغ خوزستان و گردنه‏هاى برافراشته‏ى کردستان، سالها شاهد آمادگى و فداکارى این انسان پاکنهاد و مصمم و شجاع (شهید صیاد شیرازى) بوده و جبهه‏هاى دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خودگذشتگى او حفظ کرده است.

خون مردان پاکدامن و پارسا همچون صیاد شیرازى و شهید لاجوردى بدنامى و سیاه‏رویى منافقان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگى خواهد کرد.

 

8-19- آِیةالله قدوسی

[شهید آیةاللَّه قدوسى‏] مظهر صفا و صداقت بود و دریغ بر این مرد که از دست ما رفت.

شهید قدوسى جزو آن چهره‏هایى است که در انقلاب ما مى‏شود او را به عنوان یک الگو مطرح کرد.

در بین جمع برادران شوراى عالى قضایى ... آن کسى که صددرصد با شهید بهشتى همفکرى و همگامى داشت، مرحوم قدوسى بود.

 

8- 20 - شهریار

درخشانترین هنر شهریار آن است که وظیفه‏ى تاریخى خود را شناخت و با همه‏ى وجود و به کمال خلوص، به آن عمل کرد.

زبان شعر آقاى شهریار در اشعار ترکى، بسیار زبان بلند، گیرا، قوى و پرجاذبه‏یى است که از شعر «حیدر بابا» هم کاملاً مشهود است.

 

8- 21 - امیرکبیر

در طول هفتاد سال اخیر، به جز عده‏ى معدودى از قبیل امیرکبیر و بعدها هم چند نفرى که بسیار معدود بودند، بیشتر کسانى که زمام امور تحصیلات عالیه در این کشور به‏دست آنها بوده است و مسایل آموزش عالى به اراده و تدبیر آنها ارتباط پیدا مى‏کرده، بقیه کسانى بوده‏اند که منافع ملت ایران در مقابل منافع بیگانگان، براى آنها از هیچ رجحانى برخوردار نبود و بیشتر به فکر چیزهاى دیگرى بودند تا آینده‏ى این ملت و این کشور!

یکى از نامهاى داراى افتخار در تاریخ ما - به همان اندازه‏یى که واقعیت دارد - امیرکبیر است. امیرکبیر در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم مى‏شود سه سال وقت خیلى زیادى است. همه‏ى کارهایى که امیرکبیر انجام داده و همه‏ى خاطرات خوبى که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است.

 

8- 22 - سید جمال‏الدین اسدآبادى

سید جمال‏الدین اسدآبادى سرسلسله‏ى حرکات و نهضتهاى اسلامى در دنیاى اسلام به حساب مى‏آید.

 

8- 23 - مرحوم شرف‏الدین

شما ببینید درباره‏ى مباحث مربوط به شیعه، چه کتابهاى استدلالىِ قوى‏یى نوشته شده است. کتابهاى مرحوم شرف‏الدین و کتاب مرحوم علامه‏ى امینى -الغدیر - سرتاپا استدلال، بتون آرمه و مستحکم است.

 

8- 24 - نواب صفوى‏

شهادت [نواب صفوى‏] غوغایى در دلهاى جوانانى که او را دیده و شناخته بودند، به وجود آورده بود.

مرحوم نواب صفوى براى من، خیلى جاذبه داشت و بکلى من را مجذوب خودش کرد. هر کسى هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نواب صفوى مى‏شد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود.

 

8- 25 - فردوسى

فردوسى خداى سخن است.

من موافقم که از فردوسى تجلیل شود، شاهنامه تحلیل بشود و حکمت فردوسى استخراج گردد.

 

8- 26 - فرخى‏

قصیده‏گوى ما باید مثل فرخى قصیده بگوید.

 

8- 27 - مرحوم آقای امینی

مرحوم آقاى امینى (رحمةاللَّه‏علیه)، صاحب الغدیر - که او هم جزو افتخارات آذربایجان و تبریز بود - یک وقت به مشهد آمده بود، آن‏جا براى ما بیان مى‏کرد که من در نجف به دوستانم گفتم، هیچ کارى در دنیا وجود ندارد که نشود آن را انجام داد؛ همه‏ى کارها را مى‏شود انجام داد.

 

8- 28 - مرحوم آقاى نجفى‏

مرحوم آقاى نجفى یک شخصیت ممتاز و انسان معنوى بود. مرحوم شهید مطهرى ایشان را در قم دیده بود. به من مى‏گفت ایشان اهل مکاشفه و معنا بودند. کتابى دارد به نام «سیاحت غرب» که در احوال عالم برزخ و پس از مرگ، به شکل داستانى نوشته شده است. مرحوم مطهرى مى‏گفتند من احتمال قوى مى‏دهم که اینها مکاشفانه است.

 

8- 29 - اقبال‏

اقبال، معمار و طراح پاکستان و تحقق بخشنده به ملیت مستقل مسلمان در شبه‏قاره است.

 

8- 30 – آیةالله مدرس

مدرّس خصوصیت عمده‏اش این بود که هیچ عامل ارعاب و تهدید و تطمیع و فریبگرى در او اثر نمى‏کرد. همان وقتى که على‏الظاهر فضا را بر ضد او آن‏چنان متشنج کرده بودند که علیه‏اش شعار مى‏دادند، او ایستاد و حرف خودش را زد.

9- نهادها، سازمانها و تشکلها

9-1- دولت‏

این هفته‏ى دولت فرصتى است براى مردم، که دولتِ خودشان را ... مورد بازنگرى قرار دهند، تا به دولت براى اصلاح ضعفها و رشد نقاط قوت کمک کنند.

حمایت از رئیس جمهور و دولت واجب است.

در کشور ما، هفته‏ى دولت، هفته‏ى ولادت دولت نیست؛ بلکه هفته‏ى دولتمان را یادبود شهادت قرار دادیم؛ این چیز خیلى پُرمعنا و مهمى است.

مردم باید از دولت، مسئولین دولتى و قوه‏ى مجریه حمایت کنند.

توفیقات نظام، در توفیقات دولت - به عنوان بخش اصلى اداره‏کننده‏ى کشور - تجسم پیدا مى‏کند.

پشتیبانى و حمایت از قوّه‏ى مجریه و قوّه‏ى قضاییه و مسئولان بالاى کشور لازم است و تضعیف آنها حرام مى‏باشد. همه باید این را رعایت کنند.

همکارى، کمک، و پشتیبانى دلسوزانه‏ى مردم از مسئولین، لازم و واجب است.

هر حرکت و گفتارى که روح اعتماد مردم به این قوا و کارگزاران آن را متزلزل و در این پشتیبانى، اندک خللى وارد سازد، حرام شرعى و خیانت ملى است.

حمایت از رئیس جمهور بر یکایک افراد واجب است‏

امروز، حمایت از این رئیس جمهورِ منتخبِ مورد علاقه‏ى مردم، بر یکایک افراد واجب و لازم است.

مردم باید از این دولت حمایت بکنند.

امروز حمایت و کمک به مسئولان کشور، یک واجب و فریضه‏ى شرعى است.

پشتیبانى و حمایت از قوّه‏ى مجریه و قوّه‏ى قضاییه و مسئولان بالاى کشور لازم است و تضعیف آنها حرام مى‏باشد.

 

9-2- قوه قضاییه‏

نظام اسلامى و هر نظامى به قوه‏ى قضاییه‏یى نیاز دارد که هم مقتدر و هم مورد اعتماد باشد؛ این دو رکن در کنار هم لازم است.

اهمیت قوه‏ى قضاییه به این است که با اعتماد به نفس و رعایت ضوابط و موازین، کار خود را با قدرت و قاطعیت دنبال کند.

 

9-3- مجلس شوراى اسلامى

مجلس باید همیشه، رأى و اراده‏ى ملت مسلمان و انقلابى را به کرسى بنشاند.

مجلس، جاى افرادى از بطن توده‏هاى انقلابى مردم است.

مجلس شوراى اسلامى امید نظام و مظهر اقتدار و اختیار ملت است.

مجلس شوراى اسلامى ایران که با رأى مردم به وجود آمد، یکى از آزادترین و فعالترین مجتمع‏هاى مشورتى جهان است.

مجلس شوراى اسلامى مى‏تواند مظهر بسیار خوبى براى وحدت باشد.

مجلس مرکز قانونگذارى است. قانون یعنى جاده‏یى که باز مى‏شود تا مسئولان اجرایى از آن جاده حرکت کنند و با تلاش خود گوشه و کنار و زوایاى کشور را آباد و اصلاح کنند. این جاده بازکنى به عهده‏ى قانون است و قانون را هم نماینده‏ى شما در مجلس وضع مى‏کند؛ بنابراین مجلس خیلى مهم است.

مجلس یکى از نهادهاى اساسى کشور است؛ نباید آن را تضعیف کرد.

نمایندگان مجلس، به اتکاى آراى مردم و طبق وظیفه، حرفهاى خودشان رإ مى‏زنند و تصمیم مى‏گیرند و قانون معین مى‏کنند.

 

9-4- مجلس خبرگان

اجتماع خبرگان رهبرى در نظام جمهورى اسلامى، تعیین‏کننده‏ترین و مهمترین رکن از ارکان این نظام است.

مجلس خبرگان، پایگاه و جایگاه بسیار رفیع و باعظمتى دارد.

مجلس خبرگان، نقطه‏ى اتکاى مردم نسبت به ثبات نظام اسلامى است.

مجلس محترم خبرگان حساسترین وظائف را در نظام جمهورى اسلامى برعهده دارد.

مجلس محترم خبرگان مجمع گروهى از علماى بزرگ و مجتهدین و برجستگان در آگاهى و تعهد اسلامى و انقلابى است.

مسئولیت مجلس خبرگان، سنگینتر از همه‏ى ارکان جمهورى اسلامى است.

حکومت و اداره‏ى امور جامعه در اسلام مسئله‏ى بسیار مهمى است و اگر منتخبان مردم و خبرگان امت دور هم جمع مى‏شوند و درباره‏ى این مسئله و حواشى و لوازم آن بحث مى‏کنند، هر دقیقه‏ى این بحثها مى‏تواند مهم و سرنوشت‏ساز و موجب جلب ثواب الهى باشد.

 

9-5- شوراى نگهبان‏

حضرت امام همیشه از شوراى نگهبان حمایت مى‏کردند و آن را بسیار بزرگ مى‏دانستند.

حقیقتاً منافعى که شوراى نگهبان براى نظام داشته، با بسیارى از نهادهاى اصولى نظام از لحاظ اهمیت، قابل مقایسه نیست!

شوراى نگهبان متعلق به نظام و قانون اساسى است؛ تا الان هم خیرش خیلى به نظام رسیده است.

شوراى نگهبان یک ارگان مقدسى است و بر اساس تقوا بنا شده است.

فقهاى شوراى نگهبان شخصیتهاى برجسته و مورد قبول هستند.

کسانى که وارد صحنه‏ى انتخابات مى‏شوند، اشخاصى هستند که شوراى نگهبان - که امین مردم در این قضیه است - پاى اسم آنها را امضا کرده و اعلام صلاحیت نموده است.

 

9-6- شوراهاى اسلامى شهر و روستا

ما امیدوار هستیم که تشکیل شوراهاى جدید در سرتاسر کشور، شروعى براى یک مسابقه‏ى خدمت‏رسانى به مردم باشد؛ چون اصل این شوراها براى خدمت‏رسانى است.

همکارى‏یى که بحمداللَّه الان بین اعضاى شوراى شهر و همچنین بین شوراى شهر و شهردار وجود دارد را با همه‏ى نیرو حفظ کنید.

شهرداریها و شوراى شهر که بعد از این انتخابات بر سرکار آمدند، باید جزو کسانى باشند که خدمت به مردم را سرلوحه کار خود قرار دهند.

 

9- 7- شهردارى

شهردارى جمهورى اسلامى طرفدار ضعفا و محرومین است.


شهردار توجه داشته باشد که شوراى شهر ریشه‏ى اوست؛ شوراى شهر هم مدیرى را که انتخاب کرده، با همه‏ى وجود تقویت کند.


شوراى شهر، شهردار را تقویت کند؛ چون سربازى است که او را به وسط میدان فرستاده است؛ بنابراین باید پشت جبهه‏ى او را به‏طور کامل داشته باشد. آن سرباز هم خود را از ریشه و اصل و پایه‏ى خود منقطع نداند؛ متصل به آن‏جا و منبعث از آن‏جا بداند.


شهرداریها و شوراى شهر که بعد از این انتخابات بر سرکار آمدند، باید جزو کسانى باشند که خدمت به مردم را سرلوحه کار خود قرار دهند.

 

9-8- بهزیستى و تأمین اجتماعى‏

کارهاى سازمان تأمین اجتماعى خدمات بزرگى است و هرچه کار این سازمان توسعه پیدا کند و محکم‏تر شود، خدمات بهترى انجام خواهد داد.

 

9- 9- بنیاد مسکن

بنیاد مسکن از برکات مستمر و صدقات جاریه‏ى امام راحل است و باید حفظ شود.

 

9- 10- انجمن اسلامى‏

انجمنهاى اسلامى باید از لحاظ بینش اسلامى و سطح فکر و نیز در صحنه عمل چهره درخشانى از خود نشان دهند و براى بالا بردن شخصیت و حیثیت انجمنهاى اسلامى دلسوز و عاقل باشند. خلاف واقع نگویند، غیبت نکنند، بدخواه نباشند و تحت تأثیر بدخواهان نیز قرار نگیرند.

انجمنهاى اسلامى، چشم بیناى نظام اسلامى و زبان گویا در احیاء مفاهیم و تعالیم اسلامى هستند.

انجمنهاى اسلامى نباید با دخالت در کار مدیریت، آنها را تضعیف کنند.

باید دقت شود تا عناصر ناشایست، فرصت‏طلب، سوء استفاده‏گر و بدخواه نتوانند در انجمنهاى اسلامى نفوذ کنند.

سلامت محیطهاى کارى با تبلیغات اسلامى و فعالیت صحیح انجمنهاى اسلامى تأمین و تضمین خواهد شد.

مدیران باید در تقویت انجمنهاى اسلامى بکوشند و با آنها روابط صمیمانه‏یى داشته باشند.

مدیران و انجمنهاى اسلامى با کمک به یکدیگر و در یک همکارى مشترک مى‏توانند محیط کار را سالم و اسلامى کنند و با شناسایى و معرفى کسانى که به فساد، اختلال در کار، رشوه‏خوارى، دلسرد کردن مراجعین و ایجاد نارضایتى در مردم مى‏پردازند مانع از نفوذ عناصر دشمن در تشکیلات عظیم کشور شوند.

وجود انجمنهاى اسلامى در نظام ما امر لازمى است و اشخاص نمى‏توانند در مورد لزوم آن قضاوت کنند.

 

9-11 - بیمه‏

ما مى‏خواهیم اگر چنانچه کسى در یک خانواده‏یى مریض شد، بیش از رنجِ مریض‏دارى رنجِ دیگرى نداشته باشد.

 

9-12 - صندوق قرض‏الحسنه‏

صندوقهاى قرض‏الحسنه، یکى از نهادهاى اسلامى اصیل هستند.

 

9-13- فدائیان اسلام

قیام «فدائیان اسلام» رنگ و خصوصیت اسلامى داشت.

 

9-14- نهضت سوادآموزى‏

از جمله‏ى کارهاى بسیار اساسى، باسواد کردن و کتابخوان کردن زنان است.

باید صحنه‏ى جامعه را از سه دشمن بزرگ، یعنى فقر و ناامنى و بى‏سوادى پاک کنیم.

برادران و خواهران نهضت سوادآموزى در حال جهادند.

بنده به مسئولان آموزش و پرورش در بخشهاى مختلف کشور جداً توصیه مى‏کنم که اساس هدفشان ... باسواد و مؤمن بار آوردن بچه‏ها باشد؛ این چیزى است که شما در نزد خداوند مسئول آن خواهید بود؛

به مردم هم - به کسانى که هدف کار شما هستند؛ بى‏سوادها - جداً سفارش مى‏کنیم که این امکان را قدر بدانند و سوادآموزى بکنند.

بى‏سوادى، واقعاً یک آفت و لکه‏ى ننگى براى یک ملت، و یک وسیله‏ى حرمان براى فرد است؛ از تمام معارفى که انسان مى‏تواند از طریق خواندن و قرائت به‏دست بیاورد، محروم مى‏ماند. ... وقتى انسان از سواد محروم بود، از یک دریاى عظیم و از یک عالَمى محروم است.

در مورد سوادآموزى آن چیزى که در دل من است این است که در امر سواد در درجه‏ى اول، توسعه‏ى سواد مورد نظر است، در درجه‏ى دوم هم تعمیق سواد؛ نباید کار متوقف بشود.

 

9-15- نهضت آزادى‏

عناصر جبهه‏ى ملى و نهضت آزادى که در دولت موقت بودند، هیچ اعتقادى به حضور روحانیون و فقها در انقلاب نداشتند.

عناصر ملى‏گرا و غربزده نمى‏توانستند حاکمیت ولایت فقیه را در کشور ایران و جمهورى اسلامى ببینند.

 

9- 16- نهضت جنگل‏

اگر نهضت جنگل رنگ و بوى و انگیزه‏ى اسلامى نداشت، یقیناً این همه با آن مقابله نمى‏شد.

 

10- متفرقه‏

10-1- حوادث طبیعى

حوادث طبیعى نوعى امتحان الهى از افراد بشر است.

 

10-2- طبیعت، محیط زیست‏

براى ما، مسئله‏ى محیط زیست، یا مسئله‏ى حفظ منابع طبیعى، مسئله‏ى تجملاتى نیست؛ یک مسئله‏ى حیاتى است.

درخت، مظهر حیات در طبیعتى است که ما آن را با نگاه عامیانه، بى‏جان مى‏پنداریم.

درخت و گیاه، نمایشگر یک معجزه‏ى عظیم الهى هستند.

 

10-3- کاپیتولاسیون‏

در ماجراى کاپیتولاسیون تنها فریاد و نطق افشاگر امام خمینى بود که مردم را رهبرى کرد.

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:45 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
جملات قصار رهبر معظم انقلاب اسلامی
 

 

جملات قصار رهبر معظم انقلاب اسلامی

نهادها، سازمان ها و تشکل ها

 



دولت‏

این هفته‏ى دولت فرصتى است براى مردم، که دولتِ خودشان را ... مورد بازنگرى قرار دهند، تا به دولت براى اصلاح ضعفها و رشد نقاط قوت کمک کنند.

حمایت از رئیس جمهور و دولت واجب است.

در کشور ما، هفته‏ى دولت، هفته‏ى ولادت دولت نیست؛ بلکه هفته‏ى دولتمان را یادبود شهادت قرار دادیم؛ این چیز خیلى پُرمعنا و مهمى است.

مردم باید از دولت، مسئولین دولتى و قوه‏ى مجریه حمایت کنند.

توفیقات نظام، در توفیقات دولت - به عنوان بخش اصلى اداره‏کننده‏ى کشور - تجسم پیدا مى‏کند.

پشتیبانى و حمایت از قوّه‏ى مجریه و قوّه‏ى قضاییه و مسئولان بالاى کشور لازم است و تضعیف آنها حرام مى‏باشد. همه باید این را رعایت کنند.

همکارى، کمک، و پشتیبانى دلسوزانه‏ى مردم از مسئولین، لازم و واجب است.

هر حرکت و گفتارى که روح اعتماد مردم به این قوا و کارگزاران آن را متزلزل و در این پشتیبانى، اندک خللى وارد سازد، حرام شرعى و خیانت ملى است.

حمایت از رئیس جمهور بر یکایک افراد واجب است‏

امروز، حمایت از این رئیس جمهورِ منتخبِ مورد علاقه‏ى مردم، بر یکایک افراد واجب و لازم است.

مردم باید از این دولت حمایت بکنند.

امروز حمایت و کمک به مسئولان کشور، یک واجب و فریضه‏ى شرعى است.

پشتیبانى و حمایت از قوّه‏ى مجریه و قوّه‏ى قضاییه و مسئولان بالاى کشور لازم است و تضعیف آنها حرام مى‏باشد.


قوه قضاییه‏

نظام اسلامى و هر نظامى به قوه‏ى قضاییه‏یى نیاز دارد که هم مقتدر و هم مورد اعتماد باشد؛ این دو رکن در کنار هم لازم است.

اهمیت قوه‏ى قضاییه به این است که با اعتماد به نفس و رعایت ضوابط و موازین، کار خود را با قدرت و قاطعیت دنبال کند.


مجلس شوراى اسلامى

مجلس باید همیشه، رأى و اراده‏ى ملت مسلمان و انقلابى را به کرسى بنشاند.

مجلس، جاى افرادى از بطن توده‏هاى انقلابى مردم است.

مجلس شوراى اسلامى امید نظام و مظهر اقتدار و اختیار ملت است.

مجلس شوراى اسلامى ایران که با رأى مردم به وجود آمد، یکى از آزادترین و فعالترین مجتمع‏هاى مشورتى جهان است.

مجلس شوراى اسلامى مى‏تواند مظهر بسیار خوبى براى وحدت باشد.

مجلس مرکز قانونگذارى است. قانون یعنى جاده‏یى که باز مى‏شود تا مسئولان اجرایى از آن جاده حرکت کنند و با تلاش خود گوشه و کنار و زوایاى کشور را آباد و اصلاح کنند. این جاده بازکنى به عهده‏ى قانون است و قانون را هم نماینده‏ى شما در مجلس وضع مى‏کند؛ بنابراین مجلس خیلى مهم است.

مجلس یکى از نهادهاى اساسى کشور است؛ نباید آن را تضعیف کرد.

نمایندگان مجلس، به اتکاى آراى مردم و طبق وظیفه، حرفهاى خودشان رإ مى‏زنند و تصمیم مى‏گیرند و قانون معین مى‏کنند.



شوراى نگهبان‏

حضرت امام همیشه از شوراى نگهبان حمایت مى‏کردند و آن را بسیار بزرگ مى‏دانستند.

حقیقتاً منافعى که شوراى نگهبان براى نظام داشته، با بسیارى از نهادهاى اصولى نظام از لحاظ اهمیت، قابل مقایسه نیست!

شوراى نگهبان متعلق به نظام و قانون اساسى است؛ تا الان هم خیرش خیلى به نظام رسیده است.

شوراى نگهبان یک ارگان مقدسى است و بر اساس تقوا بنا شده است.

فقهاى شوراى نگهبان شخصیتهاى برجسته و مورد قبول هستند.

کسانى که وارد صحنه‏ى انتخابات مى‏شوند، اشخاصى هستند که شوراى نگهبان - که امین مردم در این قضیه است - پاى اسم آنها را امضا کرده و اعلام صلاحیت نموده است.


شوراهاى اسلامى شهر و روستا

ما امیدوار هستیم که تشکیل شوراهاى جدید در سرتاسر کشور، شروعى براى یک مسابقه‏ى خدمت‏رسانى به مردم باشد؛ چون اصل این شوراها براى خدمت‏رسانى است.

همکارى‏یى که بحمداللَّه الان بین اعضاى شوراى شهر و همچنین بین شوراى شهر و شهردار وجود دارد را با همه‏ى نیرو حفظ کنید.

شهرداریها و شوراى شهر که بعد از این انتخابات بر سرکار آمدند، باید جزو کسانى باشند که خدمت به مردم را سرلوحه کار خود قرار دهند.


شهردارى

شهردارى جمهورى اسلامى طرفدار ضعفا و محرومین است.


شهردار توجه داشته باشد که شوراى شهر ریشه‏ى اوست؛ شوراى شهر هم مدیرى را که انتخاب کرده، با همه‏ى وجود تقویت کند.


شوراى شهر، شهردار را تقویت کند؛ چون سربازى است که او را به وسط میدان فرستاده است؛ بنابراین باید پشت جبهه‏ى او را به‏طور کامل داشته باشد. آن سرباز هم خود را از ریشه و اصل و پایه‏ى خود منقطع نداند؛ متصل به آن‏جا و منبعث از آن‏جا بداند.


شهرداریها و شوراى شهر که بعد از این انتخابات بر سرکار آمدند، باید جزو کسانى باشند که خدمت به مردم را سرلوحه کار خود قرار دهند.


بهزیستى و تأمین اجتماعى

کارهاى سازمان تأمین اجتماعى خدمات بزرگى است و هرچه کار این سازمان توسعه پیدا کند و محکم‏تر شود، خدمات بهترى انجام خواهد داد.


بنیاد مسکن

بنیاد مسکن از برکات مستمر و صدقات جاریه‏ى امام راحل است و باید حفظ شود.


انجمن اسلامى‏

انجمنهاى اسلامى باید از لحاظ بینش اسلامى و سطح فکر و نیز در صحنه عمل چهره درخشانى از خود نشان دهند و براى بالا بردن شخصیت و حیثیت انجمنهاى اسلامى دلسوز و عاقل باشند. خلاف واقع نگویند، غیبت نکنند، بدخواه نباشند و تحت تأثیر بدخواهان نیز قرار نگیرند.

انجمنهاى اسلامى، چشم بیناى نظام اسلامى و زبان گویا در احیاء مفاهیم و تعالیم اسلامى هستند.

انجمنهاى اسلامى نباید با دخالت در کار مدیریت، آنها را تضعیف کنند.

باید دقت شود تا عناصر ناشایست، فرصت‏طلب، سوء استفاده‏گر و بدخواه نتوانند در انجمنهاى اسلامى نفوذ کنند.

سلامت محیطهاى کارى با تبلیغات اسلامى و فعالیت صحیح انجمنهاى اسلامى تأمین و تضمین خواهد شد.

مدیران باید در تقویت انجمنهاى اسلامى بکوشند و با آنها روابط صمیمانه‏یى داشته باشند.

مدیران و انجمنهاى اسلامى با کمک به یکدیگر و در یک همکارى مشترک مى‏توانند محیط کار را سالم و اسلامى کنند و با شناسایى و معرفى کسانى که به فساد، اختلال در کار، رشوه‏خوارى، دلسرد کردن مراجعین و ایجاد نارضایتى در مردم مى‏پردازند مانع از نفوذ عناصر دشمن در تشکیلات عظیم کشور شوند.

وجود انجمنهاى اسلامى در نظام ما امر لازمى است و اشخاص نمى‏توانند در مورد لزوم آن قضاوت کنند.


بیمه‏

ما مى‏خواهیم اگر چنانچه کسى در یک خانواده‏یى مریض شد، بیش از رنجِ مریض‏دارى رنجِ دیگرى نداشته باشد.


صندوق قرض‏الحسنه‏

صندوقهاى قرض‏الحسنه، یکى از نهادهاى اسلامى اصیل هستند.


فدائیان اسلام

قیام «فدائیان اسلام» رنگ و خصوصیت اسلامى داشت.


نهضت سوادآموزى‏

از جمله‏ى کارهاى بسیار اساسى، باسواد کردن و کتابخوان کردن زنان است.

باید صحنه‏ى جامعه را از سه دشمن بزرگ، یعنى فقر و ناامنى و بى‏سوادى پاک کنیم.

برادران و خواهران نهضت سوادآموزى در حال جهادند.

بنده به مسئولان آموزش و پرورش در بخشهاى مختلف کشور جداً توصیه مى‏کنم که اساس هدفشان ... باسواد و مؤمن بار آوردن بچه‏ها باشد؛ این چیزى است که شما در نزد خداوند مسئول آن خواهید بود؛

به مردم هم - به کسانى که هدف کار شما هستند؛ بى‏سوادها - جداً سفارش مى‏کنیم که این امکان را قدر بدانند و سوادآموزى بکنند.

بى‏سوادى، واقعاً یک آفت و لکه‏ى ننگى براى یک ملت، و یک وسیله‏ى حرمان براى فرد است؛ از تمام معارفى که انسان مى‏تواند از طریق خواندن و قرائت به‏دست بیاورد، محروم مى‏ماند. ... وقتى انسان از سواد محروم بود، از یک دریاى عظیم و از یک عالَمى محروم است.

در مورد سوادآموزى آن چیزى که در دل من است این است که در امر سواد در درجه‏ى اول، توسعه‏ى سواد مورد نظر است، در درجه‏ى دوم هم تعمیق سواد؛ نباید کار متوقف بشود.


نهضت آزادى

عناصر جبهه‏ى ملى و نهضت آزادى که در دولت موقت بودند، هیچ اعتقادى به حضور روحانیون و فقها در انقلاب نداشتند.

عناصر ملى‏گرا و غربزده نمى‏توانستند حاکمیت ولایت فقیه را در کشور ایران و جمهورى اسلامى ببینند.


نهضت جنگل

اگر نهضت جنگل رنگ و بوى و انگیزه‏ى اسلامى نداشت، یقیناً این همه با آن مقابله نمى‏شد.

مجلس خبرگان

اجتماع خبرگان رهبرى در نظام جمهورى اسلامى، تعیین‏کننده‏ترین و مهمترین رکن از ارکان این نظام است.

مجلس خبرگان، پایگاه و جایگاه بسیار رفیع و باعظمتى دارد.

مجلس خبرگان، نقطه‏ى اتکاى مردم نسبت به ثبات نظام اسلامى است.

مجلس محترم خبرگان حساسترین وظائف را در نظام جمهورى اسلامى برعهده دارد.

مجلس محترم خبرگان مجمع گروهى از علماى بزرگ و مجتهدین و برجستگان در آگاهى و تعهد اسلامى و انقلابى است.

مسئولیت مجلس خبرگان، سنگینتر از همه‏ى ارکان جمهورى اسلامى است.

حکومت و اداره‏ى امور جامعه در اسلام مسئله‏ى بسیار مهمى است و اگر منتخبان مردم و خبرگان امت دور هم جمع مى‏شوند و درباره‏ى این مسئله و حواشى و لوازم آن بحث مى‏کنند، هر دقیقه‏ى این بحثها مى‏تواند مهم و سرنوشت‏ساز و موجب جلب ثواب الهى باشد.

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:45 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

جملات قصار

مقدمه

مجموعه حاضر، بیانات کوتاه و جملات تلخیص یافته رهبر معظم انقلاب اسلامی است که علاوه بر جنبه‌ کاربردی برای مؤسسات، نهادها، ناشران و مراکز، کلید واژه‌ای مهم برای محققان و پژوهشگران و مدخلی اساسی برای فهرست نمایه‌های موضوعی خواهد بود.

این مجموعه به صورت روزآمد از رهنمودهای معظم‌ له عرضه و تکمیل می‌شود و در اختیار کاربران محترم قرار می‌گیرد.

نظرها و پیشنهادهای واصله، ما را در تکمیل و تجهیز بیشتر این پایگاه یاری خواهد رساند.

1- سیاسى‏

1-1- نظام جمهورى اسلامى‏

1-1-1- انقلاب و اسلام‏

1-1-2- آزادى‏

1-1-3- استقلال‏

1-1-4- اصلاحات‏

1-1-5- انتخابات‏

1-1-6- تشکلها، احزاب، مسائل‏جناحى‏

1-1-7- دشمن و دشمن‏شناسى‏

1-1-7-1- بیدارى‏

1-1-7-2- خشونت‏

1-1-7-3- اتحاد

1-2- رسانه‏ها

1-2-1- تبلیغات

1-2-2- مطبوعات‏

1-2-3- رادیو و تلویزیون‏

1-2-4- خبرنگار و خبررسانى‏

1-2-5- خبرگزارى

1-3- سیاست خارجه‏

1-3-1- استکبار

1-3-2- امریکا

1-3-3- روابط بین‏الملل‏

1-3-4- عزت، حکمت، مصلحت‏

1-3-5- صهیونیست، فلسطین‏

1-3-6- عراق‏

1-3-7- حقوق بشر

1-4- ایام‏

1-4-1- بیست‏ونهم بمهن‏

1-4-2- دهه‏ى فجر

1-4-3- پانزدهم خرداد

1-4-4- سوم خرداد

1-4-5- سیزدهم آبان‏

1-4-6- روز قدس‏

1-4-7- نوزدهم دى‏

1-4-8- هفتم تیر

2- اجتماعى‏

2-1- خانواده‏

2-1-1- زن‏

2-1-2- مادر

2-1-3- ازدواج‏

2-1-4- تجملات و اسراف‏

2-1-5- کودک‏

2-2- جوان‏

2-3- اعتیاد

2-4- کار و فعالیت‏

2-4-1- مشاغل‏

2-4-1-1- پرستار

2-4-1-2- پزشک‏

2-4-1-3- معلم‏

2-4-1-4- صیادى‏

2-4-1-5- کارگر

2-4-1-6- کارمند

2- 4-2- اشتغال‏

2-4-3- تعاون‏

2-4-4- کیفیت‏

2-4-5- وجدان کارى‏

2-4-6- نظم، برنامه‏ریزى‏

2-5- جامعه‏

2-5-1- تمدن‏

2-5-2- جهانگرد

2-5-3- خدمت‏رسانى‏

2-5-4- قانون‏

2-5-5- مستضعفان، فقر، عدالت اجتماعى‏

2-5-6- مسکن‏

2-6- ورزش‏

3- نظامى‏

3-1- جنگ‏

3-1-1- دفاع مقدس‏

3-1-2- آمادگى رزمى‏

3-2- نیروهاى مسلح‏

3-2-1- ارتش‏

3-2-1-1- نیروى زمینى‏

3-2-1-2- نیروى هوایى‏

3-2-1-3- نیروى دریایى‏

3-2-2- سپاه‏

3-2-3- بسیج‏

3-2-4- نیروى انتظامى‏

3-2-5- خدمت وظیفه‏ى عمومى‏

3-3- امنیت‏

3-4- اطلاعات‏

3-5- شهید و شهادت‏

3-6- جانبازان و ایثارگران‏

3-7- آزادگان‏

4- مذهبى‏

4-1- بزرگان دین‏

4-1-1- ائمه‏ى اطهار

4-1-2- چهارده معصوم‏

4-1-2-1- پیامبر اکرم (ص)

4-1-2-2- امیرالمؤمنین (ع)

4-1-2-3- فاطمه زهرا (س)

4-1-2-4- امام حسن (ع)

4-1-2-5- امام حسین (ع)

4-1-2-6- امام سجاد (ع)

4-1-2-7- امام باقر (ع)

4-1-2-8- امام صادق (ع)

4-1-2-9- امام کاظم (ع)

4-1-2-10- امام رضا (ع)

4-1-2-11- امام جواد (ع)

4-1-2-12- امام هادی (ع)

4-1-2-13- امام حسن عسکری (ع)

4-1-2-14- امام زمان (عج)

4-1-3- فاطمه‏ى معصومه(س)

4-1-4- حضرت زینب (س)

4-2- رابطه‏ى انسان با خدا

4-2-1- تقوا، تزکیه، تهذیب‏

4-2-2- دعا، مناجات‏

4-2-3- قرآن‏

4-2-4- نهج‏البلاغه‏

4-2-5- صحیفه‏ى سجادیه‏

4-2-6- مسجد، اذان، ائمه‏ى جمعه و جماعات‏

4-2-7- امر به معروف و نهى از منکر

4-2-8- حج‏

4-2-9- حزب‏اللَّه‏

4-2-10- نماز

4-2-11- اداى تکلیف‏

4-3- ایام‏

4-3-1- محرم، عاشورا، اربعین‏

4-3-2- عرفه‏

4-3-3- ماه رمضان، شب قدر

4-3-4- شعبان‏

4-3-5- اعیاد

4-3-5-1- عید غدیر

4-3-5-2- عید فطر

4-3-5-3- مبعث‏

4-3-5-4- عید نوروز

4-4- ولایت فقیه‏

5- فرهنگ‏

5-1- فرهنگ و فرهنگ‏سازى‏

5-2- تهاجم فرهنگى‏

5-3- هنر

5-3-1- سینما، نمایش، تئاتر

5-3-2- شعر

5-3-3- رمان

5-3-4- نقاشى‏

5-3-5- هنرمند

5-3-6- موسیقى‏

5-3-7- معمارى‏

5-3-8- قصه

6- تعلیم و تربیت‏

6-1- دانشگاه‏

6-1-1- دانشجو

6-1-2- استاد

6-1-3- علم و پژوهش

6-1-4- جنبش نرم‏افزارى‏

6-2- حوزه‏

6-2-1- روحانیت‏

6-2-2- وحدت حوزه و دانشگاه‏

6-2-3- تبلیغ‏

6-2-4- فلسفه‏

6-2-5- فقه

6-3- دانش‏آموز

6-4- کتاب و کتابخوانى

6-5- روشنفکر

6-6- کامپیوتر، ارتباطات‏

6-7- سوادآموزى‏

7- اقتصاد

7-1- آمارگیرى‏

7-2- انرژى‏

7-3- بانک‏

7-4- بیت‏المال‏

7-5- سازندگى، مشارکت‏

7-6- صنعت، تخصص‏

7-7- کشاورزى‏

7-8- مفاسد اقتصادی

7-9- قاچاق

8- اعلام (نام کسان)

8-1- امام خمینى‏

8-2- آیةاللَّه‏العظمى بروجردى‏

8-3 - آیةاللَّه‏العظمى گلپایگانى‏

8-4- آیةاللَّه‏العظمى مرعشى نجفى‏

8-5- آیةاللَّه‏العظمى اراکى

8-6- علامه‏ى طباطبایى

8-7-آیةاللَّه اشرفى اصفهانى‏

8-8- شیخ صدوق و مفید

8-9- شیخ انصارى و ملاّصدرا

8-10- آیةالله مطهری

8-11- آیةالله بهشتی

8-12- علامه جعفرى‏

8-13- رجایى و باهنر

8-14- دکتر چمران

8-15- شهید شاه‏آبادى‏

8- 16- آیةالله صدوقی

8- 17 - آیةاللَّه مصباح یزدى‏

8- 18 - امیر صیاد شیرازى

8-19- آیةالله قدوسی

8- 20 - شهریار

8- 21 - امیرکبیر

8- 22 - سید جمال‏الدین اسدآبادى

8- 23 - مرحوم شرف‏الدین

8- 24 - نواب صفوى‏

8- 25 - فردوسى

8- 26 - فرخى‏

8- 27 - مرحوم آقاى امینى‏

8- 28 - مرحوم آقاى نجفى‏

8- 29 - اقبال‏

8- 30 – آیةالله مدرس

 

9- نهادها، سازمانها و تشکلها

9-1- دولت‏

9-2- قوه قضاییه‏

9-3- مجلس شوراى اسلامى‏

9-4- مجلس خبرگان‏

9-5- شوراى نگهبان‏

9-6- شوراهاى اسلامى شهر و روستا

9- 7- شهردارى‏

9-8- بهزیستى و تأمین اجتماعى‏

9- 9- بنیاد مسکن‏

9- 10- انجمن اسلامى‏

9-11 - بیمه‏

9-12 - صندوق قرض‏الحسنه‏

9-13- فدائیان اسلام‏

9-14- نهضت سوادآموزى‏

9-15- نهضت آزادى‏

9- 16- نهضت جنگل‏

10- متفرقه‏

10-1- حوادث طبیعى‏

10-2- طبیعت، محیط زیست‏

10-3- کاپیتولاسیون‏

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1- سیاسى‏

1-1- نظام جمهورى اسلامى‏

1-1-1- انقلاب و اسلام‏

آنچه که این کشور را نجات مى‏دهد، اسلام است؛ همچنان که در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.

اتحاد مسلمین و صفاى دل آنان، شرط اصلى اعلاى کلمه‏ى اسلام است.

اسلام این مردم را به خیابانها آورد؛ شاه را سرنگون کرد و حکومت را به آنها داد.

انقلاب بزرگ اسلامى ما، تمام مسلمانان دنیا را امیدوار کرده است.

ایستادگى و مقاومت، تنها راه دفاع از اسلام و انقلاب است.

با تمام وجود از اسلام و انقلاب و نظام دفاع کنید.

براى تداوم انقلاب و خط امام به مجاهدت سخت‏ترى نیازمندیم.

حفظ نظام از واجب‏ترین فرائض است.

ملت ایران قدرت دارد اسلام و جمهورى اسلامى را حفظ کند.

میراث حضرت امام، نظام جمهورى اسلامى است.

نظام جمهورى اسلامى محصول تلاش عظیم امام و امت است.

همه‏ى مسلمین در مقابل اسلام بدهکار و مسئولند.

 

1-1-2- آزادى‏

آزادى فکر و بیان یکى از ارزشهاى انقلاب بود.

اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است.

استقلال و آزادى به بهترین وجه در کشور ما وجود دارد.

امروز خوشبختانه در ایران، آزادىِ فکر کردن و فکر را بیان کردن، در دنیا کم‏نظیر است.

عقیده‏ى ما بر این است که رشد و تکامل انسانها بدون فضاى آزاد امکان ندارد؛ در فضاى استبدادى امکان‏پذیر نیست که افراد و جامعه رشد کنند؛ استعداد انسانها باید در فضاى آزاد رشد کند؛ انسانها هم در این فضا تعالى و تکامل پیدا مى‏کنند.

کجرویها و انحرافها دیده شود تا به نام آزادى دچار بى‏بندوبارى نشویم؛ چون آزادى مرز بسیار ظریف و دقیقى با بى‏بندوبارى دارد؛ باید مراقب بود که به عنوان و نام آزادى در گرداب بى‏بندوبارى نیفتیم؛ زیرا بى‏بندوبارى در نهایت منتهى خواهد شد به نفى آزادى و هرج و مرج؛ وجود استبداد، تحمیل و فشار را توجیه و زمینه را براى استبداد فراهم مى‏کند.

ما براى آزادى خیلى احترام و ارزش قائلیم و به صورت مبنایى هم معتقدیم که آزادى باید در جامعه باشد؛ آزادى فکر، عقیده و رفتار.

ما به معناى حقیقى کلمه به آزادى و وجود آن معتقدیم؛ منتها آزادى یک مسئله است؛ عدم مدیریت، عدم نظارت و عدم دقت در آنچه مى‏گذرد، مسئله‏ى دیگرى است.

مراد از آزادى همان آزادى بیان و آزادى فکر است.

ملت ایران مزه‏ى استقلال و طعم آزادى و عزت را چشیده است.

 

1-1-3- استقلال‏

آدم مستقل وابسته به خدا است.

اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است.

استقلال فرهنگى، مهمتر از استقلال سیاسى و اقتصادى است.

استقلال ملت و کشور، به تلاش و زحمت کارگران بستگى دارد.

استقلال و آزادى به بهترین وجه در کشور ما وجود دارد.

استقلال یک ملت جز با استقلال فرهنگى تأمین نمى‏شود.

باید بتدریج به سمت استقلال کامل اقتصادى برویم.

تا رسیدن به یک استقلال اقتصادى کامل، هنوز فاصله داریم.

ملت ایران مزه‏ى استقلال و طعم آزادى و عزت را چشیده است.

هدف جمهورى اسلامى، تضمین استقلال کامل ملت است.

هر ملتى که دم از استقلال بزند، دشمن استکبار به حساب مى‏آید.

 

1-1-4- اصلاحات‏

اصلاحات، یا اصلاحات انقلابى و اسلامى و ایمان است و همه‏ى مسئولان کشور، همه‏ى مردم مؤمن و همه‏ى صاحب‏نظران با این اصلاحات موافقند؛ یا اصلاحات، اصلاحات امریکایى است و همه‏ى مسئولان کشور، همه‏ى مردم مؤمن و همه‏ى آحاد هوشیار ملت با آن مخالفند.

اصلاح این است که هر نقطه‏ى خرابى، هر نقطه‏ى نارسایى، هر نقطه‏ى فاسدى، به یک نقطه‏ى صحیح تبدیل شود.

اگر اصلاحات، پیشرفت و نوآورى براساس ارزشهاى انقلاب نباشد، جامعه دچار ناکامى خواهد شد.

انقلاب، خودش یک اصلاح بزرگ است.

تداوم اصلاحات، در ذات و هویت انقلاب نهفته است.

همه‏ى انسانهایى که از هر فسادى رنج مى‏برند، دلشان با این شعار مى‏تپد و طرفدار اصلاحاتند.

 

1-1-5- انتخابات‏

آزادانه‏ترین انتخابات، مستقل‏ترین مجلس، مردمى‏ترین حکومت، در جمهورى اسلامى است.

انتخابات مجلس مظهر دخالت مردم در سرنوشت خود و کشورشان است؛ چون مجلس مرکز قانونگذارى است.

انتخابات و مجلس شوراى اسلامى مهم است.

اهمیت انتخابات مجلس این است که شما با انتخاب نماینده‏ى مجلس، در واقع سرنوشت کشور را در چهار سال آینده رقم مى‏زنید.

حضور مردم در صحنه‏ى انتخابات و رأى دادن، خود یک کار سیاسى است که مردم باید انجام بدهند.

دشمن مى‏خواهد مجلس ضعیف باشد و انتخابات شور و شوق نداشته باشد و رأى‏دهندگان کم باشند.

شرکت در انتخابات یک وظیفه است.

قشرهاى مختلف مردم کوشش کنند که امر انتخابات و مجلس را همیشه مهم بشمارند.

همچنانى که اصل انتخابات یک تکلیف الهى است، انتخاب اصلح هم تکلیف الهى است.

 

1-1-6- تشکلها، احزاب، مسائل‏جناحى‏

امام، اهل تشکیلات و حزب و امثال آن نبود؛ اما تدبیر زیادى داشت.

خصوصیت و فرق یک تشکیلات انسانى با ماشین این است که ماشین اراده‏یى از خود ندارد. ... ولى دستگاه انسانى و بشرى این‏گونه نیست. در هر بخشى یک اراده وجود دارد. ... همه‏ى این اراده‏ها باید کار کنند. ... آقایانى که در بخشهاى مختلف مشغول هستید، کمال جد و جهد را بکنید، تا آن کارى که به عهده‏ى شماست، به بهترین وجهى انجام بگیرد.

سه وظیفه‏ى اساسى بر دوش تشکلها [ى دانشجویى‏] است: یکى این‏که مجموعه‏ى دانشجویى را از لحاظ روحى و معنوى تغذیه کنند. ... مسئولیت دوم، مسئولیت سیاسى است. ... مسئله‏ى سوم ... رابطه‏ى شماها با خودهایتان.

مسایل جناحى و گروهى را کنار بگذارید.

هیچ گروهى نباید به فکر باشد که آن گروه دیگر را نفى بکند. من همیشه گفته‏ام که تشکلها، گروهها و مجموعه‏ها، حق اثبات خود را دارند؛ اما حق نفى دیگران را ندارند.

آفت جوامع بشرى این است که کسانى با داشتن پول، با داشتن پشتیبان، با داشتن قوم و عشیره - چه قوم و عشیره به شکل قدیمى آن، چه قوم و عشیره به شکل مدرن و امروزى آن؛ یعنى حزب بازى و گروه بازى - حقوق عمومى را ندیده بگیرند؛ حق مردم را تضییع کنند؛ فرصتها را منحصراً به اشغال خود در بیاورند و جلوى عدالت را بگیرند.


متأسفانه حرف جناح و خط و خطوط، بیش از اندازه همه‏گیر شده است. البته یک مقدارش بد نیست؛ نمکى است در مجموعه‏ى نظام! به قول خودشان، جناح راست، جناح چپ؛ افتخار هم مى‏کنند. بنده از این اسمها - راست و چپ و امثال اینها - هیچ خوشم نمى‏آید. وقتى خیلى همه‏ى شئون زندگى را بگیرد، حقیقتاً دیگر کسل کننده و زننده مى‏شود. نبایستى روى این جناح و این‏طور چیزها خیلى تکیه کرد.

 

1-1-7- دشمن و دشمن‏شناسى‏

1-1-7-1- بیدارى

اگر ما بیدار باشیم، غفلت و یااشتباهى نکنیم، دشمن نمى‏تواند کارى بکند.

امروز روز بیدارى ذهنهاست.

امروز کشور و ملت احتیاج دارد به این که مردم، تیزبین ، هوشیار، بیدار و دشمن‏شناس باشند؛ بفهمند دشمن چه مى‏کند.

امروز نیاز زمانه در درجه‏ى اول، هوشیارى و بیدارى و آگاهى و حفظ جرأت و قدرت اقدام است.

بیدارى و آمادگى ملت، دستور اسلام است.

دشمن بیدار است، شماها هم باید بیدار باشید.

وقتى دشمنِ معاندِ بیدارى در مقابل ماست، ما باید لحظه به لحظه بیدارى خود را حفظ کنیم.

وقتى یک نسل بیدار شد، چه در میدان بیاید و پیش برود، و چه سرکوبش کنند و توى خانه بنشیند، باز برنده است.

همچنانى که دشمن در دشمنى کردن، روشهاى خود را تغییر مى‏دهد، ما باید هوشیارى و بیدارى خود را زیاد کنیم.

یکى از علامتهاى بیدارى یک ملت این است که لحظه‏ها را بشناسد و بفهمد اهمیت این لحظه چقدر است.

 

1-1-7-2- خشونت‏

اگر منکر بزرگى باشد، برخورد حکومت احیاناً ممکن است برخورد قانونى و خشن هم باشد. قوّت و اقتدار و سرپنجه‏ى پولادین با مردم ضعیف بد است؛ دست خشن، هنگام چیدن گلبرگ مضر است؛ اما هنگام جابه‏جا کردن صخره‏ها لازم است. بگذارید آدمهایى که متخلفند، احساس ناامنى کنند.

1-1-7-3- اتحاد

اتحاد مسلمین و صفاى دل آنان، شرط اصلى اعلاى کلمه‏ى اسلام است.

اتحاد مسلمین، به معناى انصراف مسلمین و فِرَق گوناگون از عقاید خاص کلامى و فقهى خودشان نیست؛ بلکه اتحاد مسلمین به دو معناى دیگر است که هر دوى آن باید تأمین بشود: اول این که فِرَق گوناگون اسلامى )فِرَق سنى و فِرَق شیعه( ... حقیقتاً در مقابله با دشمنان اسلام، همدلى و همدستى و همکارى و همفکرى کنند. دوم این که فِرَق گوناگون مسلمین سعى کنند خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند و تفاهم ایجاد نمایند و مذاهب فقهى را باهم مقایسه و منطبق کنند.

در عین این که دولتها و قدرتها و اداره‏کنندگان جهان، براى مصالح دولتها و مسایل سیاسى خود، به سمت وحدت پیش مى‏روند، تمام تلاشهاى استکبار در جهت تضعیف ملتها و بخصوص ملت اسلام و ایجاد اختلاف بین اینها به‏کار مى‏رود.

مأموریت سلاطین فاسد، ممانعت از اتحاد مسلمانان است.

 

1-2- رسانه‏ها

1-2-1- تبلیغات‏

البته ما از جهات مختلف هیچ انتظار نداشتیم که این ارتدادها و بریده شدنهاى به این معنا وجود نیاید: اولاً به خاطر این‏که تبلیغات جهانى علیه این راه زیاد است؛ ثانیاً به خاطر این‏که پشتوانه‏ى آن تبلیغات جهانى، احساسات درونى خود انسان است؛ انسان میل به دعت، راحت، ثروت و عشرت دارد. راهى که انسان باید سخت در آن حرکت کند، با این چیزها نمى‏سازد؛ بنابراین جنود جهل در وجود انسان به غرایز نفسانى مؤید است؛ در حالى که جنود عقل مؤید به آن غرایز نیست. بنابراین تعجبى ندارد که ما به کمک غرایز و میل به دعت، آسایش، بى‏دغدغگى و زندگى راحت خود، مغلوب جنود جهل شویم. جهت سوم این است که ما در تبلیغات، آدمهاى خیلى متبحر و ماهرى نبودیم؛ شیوه‏هاى علمى را بلد نبودیم تا بتوانیم آن‏چنان فضاى افکار عمومى را در خدمت انقلاب قبضه کنیم تا کسى نتواند این فضا را علیه انقلاب و به زیان آن در تصرف بگیرد. بنابراین، این حالت به وجود آمده و زاویه زدنها زیاد شده است.

تردید نسبت به آینده، ترفند تبلیغاتى دشمن است.

حقیقتاً الان این کسانى که تبلیغات اسلامى مى‏خواهند بکنند، به نظر من اگر یک دوره آثار مرحوم شهید مطهرى را نگاه بکنند، به چیزى احتیاج ندارند.

سلامت محیطهاى کارى با تبلیغات اسلامى و فعالیت صحیح انجمنهاى اسلامى تأمین و تضمین خواهد شد.

ما مسلمین، به شیوه‏هاى تبلیغاتى دشمن وقوف پیدا نکرده‏ایم.

 

1-2-2- مطبوعات‏

آنچه که از مطبوعات یک جامعه مورد انتظار است، این است که معلومات مردم را بالا ببرند.

این کار و این مسئولیت به معناى اثرگذارى مستمر برروى ذهن و فکر یک مجموعه‏یى از مردم است که همین داراى اهمیت است؛ هر چند آن مجموعه وسیع نباشد و کوچک باشد.

[روزنامه‏] وسیله‏ى بسیار مؤثر و برّایى است.

کار مطبوعات به خاطر همین تأثیرى که بر روى ذهن و به تبع آن عمل و رفتار یک مجموعه‏یى از مردم دارد؛ نمى‏تواند به عنوان یک شغل محض و شغل کاسبانه مطرح بشود.

 

1-2-3- رادیو و تلویزیون‏

صدا و سیما، باید استقلال فکرى و عملى ملت ایران، نظام جمهورى اسلامى و اصل «نه شرقى و نه غربى» را با ارایه‏ ى فرهنگ و اندیشه و هنر خودى و اصیل و غنى، ترویج و تحکیم کند.

صدا و سیما، باید ... در برابر فرهنگ و هنر و اندیشه‏ى تحمیلى و بیگانه، حالت تهاجمى داشته باشد.

صدا و سیما، ... باید با انتخاب بهترین شیوه‏ها و بلیغ‏ترین زبانها، غبار غربت و انزوا را از چهره‏ى مفاهیم عمیق اسلام و حقایق درخشانِ قرآن بسترد و ارمغانى را که ملتهاى مسلمان در سراسر جهان، از نظام جمهورى اسلامى انتظار مى‏برند؛ در دسترس آنان قرار دهد.

در ارایه‏ى تصویر و صدا، لازم است از هر گونه ارایه‏یى که متضمّن بدآموزى در اندیشه و رفتار باشد، اجتناب شود تا این ابزار مهم و همگانى، وسیله‏ى فساد و افساد نگردد.

صدا و سیما نه وسیله‏یى صرفاً براى سرگرمى یا خبررسانى، که مدرسه‏یى عمومى براى همه‏ى قشرها در سراسر کشور است و برنامه‏هایى که از آن پخش مى‏شود چه مثبت و چه منفى، آثارى عمیق در روحیه و فکر و رفتار و فرهنگ و بینش مخاطبان خود بر جاى مى‏گذارد.

اطلاع‏رسانى و خبر، یکى از وظایف عمده‏ى صدا و سیما است.

تنوع و جذابیت در صدا و بخصوص سیما شرط لازم توفیق آن رسانه است، ولى این نباید موجب گرایش به شیوه‏هاى زیانبخش و مخرب گردد.

1-2-4- خبرنگار و خبررسانى‏

خبرنگاران لحظات نابودشدنى و زوال‏یافتنى را تثبیت و ابدى مى‏کنند.

گزارشگرى و خبررسانى، یک حرفه‏ى باارزش است.

خبرنگارى که در دشوارترین مناطق وارد عرصه‏ى خبررسانى مى‏شود و خود را به آب و آتش مى‏زند، نمى‏شود فرض کرد او صرفاً در صدد فرونشاندن آتش کنجکاوى شخصى است، یا براى به‏دست آوردن یک مابه‏ازاى مالى تلاش مى‏کند.

هر حادثه وقتى در چاردیوارىِ سکوت و بى‏اعتنایى و غفلت قرار بگیرد، خواهد مرد و فراموش خواهد شد. پایدار شدن حوادث بستگى دارد به این‏که مبلّغان و خبررسانانى امین، صادق و با انگیزه داشته باشند.

به مسئله‏ى خبررسانى باید به این چشم نگاه کرد که به نیت ترویج خیر باشد.

در دعا مى‏خوانیم: «افضل زاد الرّاحل الیک عزم ارادة»؛ برترین توشه‏ى رهروان این راه، عزم و اراده است. اگر این اراده و عزم وجود داشته باشد، نیروها در وجود انسان به‏کار مى‏افتند؛ استعدادها شکوفا مى‏شوند و فکر و جسم - هر دو - کار مى‏کنند. ... کار کسانى که در عالم خبر و گزارش و کارهاى ذهنى و فکرى در ارتباط با مردم هستند، از این جهت بسیار اهمیت پیدا مى‏کند.

 

1-2-5- خبرگزارى‏

خبرگزاریهاى عمده دنیا، در دست صهیونیستها و سرمایه‏داران عمده است.

خبرگزارى باید درست مثل نبضِ دستگاه عمل کند. ... بسیار دقیق و منظم. موارد زاید، اخبار ضعیف و گزارشهاى غیر مربوط به مسائل اصلى کشور، باید بر کنار باشد. خبرها در جهت سیاستهاى جارى باید تنظیم و مرتب شود. خبرهاى خارجى یا خبرهاى دنیا را که مى‏گیرید، عین آنچه که این چند خبرگزارى صهیونیستى معروف دنیا در کانال خبرى‏شان مى‏ریزند، داخل ذهن مردم تلمبه نکنید! بررسى کنید ببینید این چیزى را که فلان خبرگزارىِ فلان جا گفته، صحیح است؟

 

1-3- سیاست خارجه‏

1-3-1- استکبار

استکبار، یعنى گردن کلفتى و قلدرى و آدمکشى و شرم نکردن و ابا نکردن و تجاوزِ توأم با وقاحت و سر را بالا گرفتن و سینه را سپر کردن.

امروز که شما به کل نظام غربى نگاه مى‏کنید، از این خصوصیت استکبار و سلطه، نشانه‏هایى را مى‏بینید. البته، در دنیا هیچ دولتى پُرروتر و وقیحتر از رژیم امریکا، سلطه و استکبار را آشکار نمى‏کند؛ اما این خصوصیت، مخصوص امریکا هم نیست. در کل نظامهاى غربى و کسانى که تابع آنها هستند - مثل دولتهاى ارتجاعى و وابسته و نظامهایى که براى خودشان قدرتى هستند - خصوصیات سلطه خودش را نشان مى‏دهد؛ اگر چه دنیا آنها را به‏عنوان ابرقدرت نپذیرد.

امریکا و استکبار جهانى همچنان در فکر این هستند که سلطه‏ى خودشان را به هر شکلى که بتوانند، به این ملت برگردانند.

این طبیعت نظامهاى قلدر است که با هر ملت استقلال‏طلب به ستیز برخیزند.

تسخیر لانه‏ى توطئه و جاسوسى ... جهادى ابتدایى بود علیه استکبار ... و بطلان تلقینات دهها ساله‏ى آنان براى مرعوب کردن ملتها.

ما در دنیا اعلام کرده‏ایم که انقلاب اسلامى، با نظام سلطه مخالف است. نظام سلطه، یعنى این‏که دولتها و قدرتهایى زور بگویند و ملتها و گروهها و کشورها و دولتهایى، آن زور را قبول کنند. طرفین، طرفین نظام سلطه‏اند و ما نظام سلطه را رد کردیم و رد مى‏کنیم و با آن به مبارزه بر مى‏خیزیم. ما در نظام سلطه، طرفین را مقصر مى‏دانیم؛ هم سلطه‏گر و هم سلطه‏پذیر را. استکبار، به معناى همین نظام سلطه است.

 

1-3-2- امریکا

امریکا و استکبار جهانى همچنان در فکر این هستند که سلطه‏ى خودشان را به هر شکلى که بتوانند، به این ملت برگردانند.

دولت امریکا امروز در چشم ملت ایران، منفورترین دولتها بعد از دولت غاصب صهیونیستى است.

قدرت استکبارى و جهنمى امریکا ماندنى نیست و از بین خواهد رفت.

مرعوب شدن از توانائیها و اقتدارات امریکا یک چیز بسیار غلط است.

هرجا که نشانى از امریکا داشته باشد، سیه‏روزى و بدبختى بر مردم آن‏جا حاکم است.

هیچ ملتى تا به حال مثل ملت ما، رژیم مستکبر و زورگوى امریکا را تحقیر نکرد.

 

1-3-3- روابط بین‏الملل

ملت ما باید در روابط بین‏المللى خوارى نبیند و اهانت نشود. هیچ‏کس حق‏ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسى اهانت‏پذیر است، براى خودش اهانت‏پذیر است؛ براى ملت ایران نمى‏شود؛ حق‏ندارد. ملت ایران، ملتى سرافراز و بزرگ و جان‏دار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنه‏هاى دنیا را دارد.

اگر شما ملاحظه مى‏کنید که امروز جمهورى اسلامى در سطح جهان و سیاست بین‏الملل به عنوان یک نظام پابرجا و تثبیت‏شده معرفى گردیده است، و یا اگر امروز کشورهاى غربى ... با طرق مختلف سعى مى‏کنند رضایت ملت ایران را جلب کنند و سابقه‏ى نامطلوب خودشان در رفتار با ملت ایران را به دست فراموشى بسپارند، ... همه‏ى این واقعیتها محصول و نتیجه‏ى تلاشهاى گذشته و مجاهدتهاى امروز شماست.

 

1-3-4- عزت، حکمت، مصلحت‏

عزت و حکمت و مصلحت، یک مثلث الزامى براى چارچوب ارتباطات بین‏المللى ماست. ... عزت یعنى تحمیل هیچ‏کس را قبول‏نکردن. ... حکمت، یعنى حکیمانه و سنجیده کار کردن. ... مصلحت، یعنى مصلحت انقلاب، و این مصلحت همه‏جانبه است.

اگر بخواهیم اصول سیاست خارجى را که بر پایه‏ى عزت و حکمت و مصلحت استوار است، بر اوضاع و شرایط پیچیده‏ى امروز دنیا و وضع خاص خودمان تطبیق کنیم، بلاشک فراست، ابتکار عمل، پُرکارى، دقت و پایبندى شدید به اصول و آرمانها، جزو وظایف عمومى دستگاه دیپلماسى ماست.

 

1-3-5- صهیونیست، فلسطین‏

امریکا در همه‏ى جنایاتى که امروز در فلسطین اتفاق مى‏افتد شریک جرم است.

انتفاضه‏ى ملت فلسطین، قیام یک ملت است.

باید تا مطلع‏الفجر نجات ملتهاى مسلمان، مخصوصاً ملت شجاع و مظلوم فلسطین دست از تلاش نکشیم.

رژیم صهیونیستى رژیمى گستاخ و وحشى و بى‏اعتنا به قوانین انسانى و مقررات بین‏المللى است.

ظلمى که امروز به ملت فلسطین مى‏شود، هیچگاه به مجموعه‏ى یک ملت نشده است.

علاج زخم فلسطین فقط قطع غده‏ى سرطانى حکومت صهیونیستى است و این کاملاً ممکن است.

غده سرطانى اسرائیل را تنها از طریق همین مبارزات مى‏توان ریشه‏کن ساخت.

فلسطین اکنون صحنه دلاورى مظلومانه و غریبانه یک نسل و ملت مظلوم است.

فلسطین پاره‏ى تن اسلام است.

ما اعلام مى‏کنیم که حتى یک روز و یک ساعت با دولت غاصب و غیرقانونى و خبیث اسرائیل دوستى و محبت و کوچکترین رابطه نداشته و نخواهیم داشت.

ما جهاد با صهیونیستها را واجب مى‏دانیم.

ما خود را همواره نسبت به ملت مقاوم و مظلوم لبنان داراى تکلیف دانسته و خواهیم دانست.

مسئله‏ى فلسطین مسئله‏ى اول بین‏المللى اسلامى است.

ملت فلسطین فهمیده است که راه نجات فلسطین آماده شدن براى فداکارى است. شهادت را تجربه کرده و فهمیده‏اند که دشمن در مقابل شهادت‏طلبى و نترسیدن از مرگ ناتوان است.

ملتهاى مسلمان به عنوان یک فریضه دینى مکلفند از قیام مردم مظلوم فلسطین حمایت کنند.

هر کجا که دفاع از فلسطین باشد، ما در آن‏جا حضور داریم.

امروز ملت فلسطین - زن و مرد - در صف‏آرایى معنوى در درون خود توانسته‏اند جانب معنویت را غلبه بدهند و پیروز کنند؛ و این ملت پیروز خواهد شد.

 

1-3-6- عراق‏

ماجراى زندان «ابوغریب» ... داغ ننگى بر پیشانى امریکاییها شد؛ و این داغ به این آسانیها پاک نخواهد شد.

صحنه عراق امروز آزمایشگاهى است براى مردم عراق و امت اسلامى. ملتهاى مسلمان امروز شاهد اتفاقات مهمى هستند که سرنوشت آنها را رقم خواهد زد و نمى‏تواند در مقابل این حوادث ساکت بنشینند و هیچگونه عکس‏العملى نداشته باشند.

اقدام آمریکا در تعیین حاکمى بیگانه بر عراق در واقع بازگشت به همان شیوه‏هاى کهن استعمارگرى، در عصر حاضر است.

ورود امریکاییها به عراق غلط بود، ماندنِ‏شان غلط بود، رفتارشان با مردم غلط بود، حاکم امریکایى بر سر مردم گذاشتن غلط بود و آمدنِ‏شان به سمت کربلا و نجف غلط بود.

1-3-7- حقوق بشر

امروز دولتهایى ادعاى طرفدارى از حقوق بشر را مى‏کنند که بزرگترین اهانتها را به بشر کرده‏اند! رژیمهایى داعیه‏ى آزادى بیان و فکر را در دنیا بلند کرده‏اند که بزرگترین اختناقها و استبدادهاى عالم، از آثار وجود شوم آنهاست!

چه‏قدر وقیح است که امریکا و انگلیس و دولتهایى مانند آنها، ادعاى طرفدارى از حقوق بشر و احترام به آزادى انسان را مى‏کنند!

حرف و تعارف زیاد است، ادعاى حقوق بشر زیاد مطرح مى‏شود؛ اما صادقانه و واقعى نیست.

کسانى که دم از طرفدارى از حقوق بشر مى‏زنند و در یک چشم به هم زدن، حقوق ملتى را پامال مى‏کنند.

 

1-4- ایام‏

1-4-1- بیست‏ونهم بمهن‏

این بیدارى خیلى ارزش دارد و همین بیدارى بود که حادثه‏ى 29 بهمن را در سال 1356 به‏وجود آورد.

 

1-4-2- دهه‏ى فجر

بیست‏ودوم بهمن تحولى در کل تاریخ بشر و در تاریخ جهان بود.

بیست‏ودوم بهمن روز تجدید عهد با اسلام، انقلاب و ادامه راه روشن امام خمینى است.

بیست‏ودوم بهمن و دهه فجر براى ما روز بازیابى خاطره انقلاب است.

پیروزى انقلاب اسلامى در ایران سرآغاز حاکمیت ارزشهاى معنوى بوده است.

در دهه‏ى فجر، اسلام تولدى دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه‏یى تعیین کننده و بى‏مانند به شمار مى‏رود.

در واقع با ورود امام بزرگوار، این نظام پوسیده‏ى فاسد و اصل نظام پادشاهى ... پوچ و نابود و دود شد و از بین رفت.

دهه‏ى انقلاب از رشحات اسلام است.

دهه‏ى فجر آن آئینه‏یى است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد.

دهه‏ى فجر آن‏چنان باید برگزار شود که نمایشگر شکوه و عظمت حقیقى انقلاب باشد.

دهه‏ى فجر، دهه‏ى تجدید قواى نیروهاى انقلابى با تجدید یادها و خاطره‏هاى پرشکوه آن روزهاست؛ دهه‏ى تجدید عهد و میثاق ملت ما با انقلاب است؛ دهه‏ى گرامیداشت بزرگترین معجزه‏ى الهى در این روزگارهاست.

دهه‏ى فجر، دهه‏ى فجر و طلوع انقلاب است. به همین خاطر بزرگداشت آن بایستى بااهمیت انجام بگیرد.

دهه‏ى فجر عیدى است که یک تاریخ سرتاپا ظلم و طغیان را قطع کرد.

دهه‏ى فجر مقطع رهایى ملت ایران است.

دهه‏ى فجر و بیست‏ودوم بهمن را قدر بدانید.

روز دوازدهم [بهمن‏] به یک معنا، روز شروع قدرت اسلام است.

مراسم روز بیست‏ودوم بهمن براى ما جزو حساس‏ترین و پرمعناترین مراسم است.

خاطره‏ى پیدایش و ولادت انقلاب، همراه با دوره‏یى از معارف انقلاب است.

 

1-4-3- پانزدهم خرداد

حضرت امام قیام مردم در پانزده خرداد را راهگشاى حرکت انقلاب قرار داد.

امروز بعد از چهل سال که از واقعه‏ى پانزدهم خرداد مى‏گذرد، شما ملاحظه مى‏کنید که نهضت مظلوم امام، دنیاى اسلام را فراگرفته است.

 

1-4-4- سوم خرداد

سوم خرداد یک روز فراموش نشدنى است.

یکى از همین آقایان که رئیس‏جمهور یک کشور آفریقایى و جزو شخصیتهاى برجسته‏ى سیاسى آفریقا و بلکه دنیا محسوب مى‏شد، خصوصى به من گفت شما با پیروزى در خرمشهر، معادله‏ها را عوض کردید و امروز دنیا به چشم دیگرى به شما نگاه مى‏کند.

 

1-4-5- سیزدهم آبان‏

تسخیر لانه‏ى توطئه و جاسوسى ... جهادى ابتدایى بود علیه استکبار ... و بطلان تلقینات دهها ساله‏ى آنان براى مرعوب کردن ملتها.

تسخیر لانه‏ى جاسوسى جهادى ابتدایى علیه استکبار بود.

در چنین روزى در بحبوحه‏ى طلوع خورشید حق و عدل، که با مشعل‏گردانى و تدبیر الهىِ آن رهبر نستوه، از روزن دلهاى یکایک مردم این مرز و بوم سرکشیده بود، دست شوم استکبار، خشمگین و سرگردان، بى‏تدبیر و هدف، جمعى از نونهالان‏دانش‏آموز را هدف گرفت و مشتى برگهاى نورس بهارى را بر زمین ریخت، تا خون آن جگرگوشگان معصوم، باز هم‏زودتر دامن دیوان آدمى‏خوار را بگیرد و موج خشم آگاهانه‏ى مردم، خس و خاشاک راه پیروزى را بروبد.

در روز سیزدهم آبان دست نیرومند انقلاب گریبان استکبار را گرفت و آن را از مسند موهوم شکست‏ناپذیرى به زیر کشید.

در شب سیزدهم آبان، دستهاى آلوده و خشن استکبار، امام جبهه‏ى حق را که همه‏ى کاخ‏نشینان را به مبارزه دعوت مى‏کرد، ربود.

در میان ایام‏اللَّه انقلاب که یادگارهاى دوران مبارزه‏ى بیست‏وچند ساله‏ى ملت شجاع و پیروز ما و هر کدام حامل خاطره‏یى و پرتوى از امام راحل عظیم ماست، سیزدهم آبان، داراى ابعاد متنوعتر و پیامهایى عمیقتر و بنیانى‏تر است.

شما دانشجویان و دانش‏آموزان و جوانان، براى نسل آینده و دوره‏ى بعد، پایه‏هاى اصلىِ انقلابید.

روز سیزدهم آبان به عنوان یک عید شناخته نمى‏شود، اما به عنوان یک روز ملى شناخته مى‏شود.

اولین مضمون سیزده آبان عبارت است از رویارویى رژیم امریکا با نهضت اسلامى و بیدارى اسلامى.

 

1-4-6- روز قدس‏

در روز قدس باید فریاد مرگ با امریکا، اسرائیل و ارتجاع فضاى سراسر کشورهاى اسلامى را پر کند.

روز قدس باید روز آمادگى براى آزادسازى قدس باشد.

روز قدس را گرامى بدارید و آن را بزرگ بشمارید.

روز قدس روز آرمانها و اهداف مقدس و اسلامى این امت است.

روز قدس یکى از مهمترین روزها در جهان اسلام است.

شرکت فعالانه مسلمانان در مراسم روز جهانى قدس سبب قدرت و قوت مبارزین فلسطین خواهد شد.

ملت بزرگ ما در روز قدس با حضور یکپارچه فریاد رساى خود را در حمایت از ملت فلسطین به گوش جهانیان مى‏رساند.

ملت مسلمان ایران با شرکت در راهپیمایى روز جهانى قدس این روز عزیز را زنده نگه دارند.

 

1-4-7- نوزدهم دى‏

روز نوزدهم دى بدون شک یکى از ایام‏اللَّه است. این روز در تاریخِ بعد از خود و مسیر حرکت در طول انقلاب و نهضت، تأثیر اساسى داشت.

روز نوزدهم دى نقطه‏ى عزیمت در نهضت و انقلاب اسلامى ایران است.

 

1-4-8- هفتم تیر

حادثه‏ى هفتم تیر موجب شد که خط امام بتواند حاکمیت خود را بر عرصه‏ى عظیم انقلاب تثبیت کند.

حادثه‏ى هفتم تیر یک حادثه‏ى تلخ و غم‏انگیز و درعین‏حال تعیین‏کننده و پرفایده براى انقلاب بود.

این حادثه نشان داد که حتى ضربه‏هاى سهمگینى از این قبیل هم نمى‏تواند به استحکام بناى جمهورى اسلامى که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللى وارد کند.

 

2- اجتماعی

2-1- خانواده

از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتى که اسلام مى‏خواهد، تأثیر زیادى دارد. اسلام مى‏خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید.

اگر خانواده‏ها صحیح، قوى، سالم، بى‏انحراف و طبق سنت الهى تشکیل بشوند، آن وقت جامعه، جامعه‏ى سالمى خواهد بود.

در کار ازدواج و این مراسم، ... به نظر اسلام آن چیزى که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگى است.

مسئله‏ى مادرى، مسئله‏ى همسرى، مسئله‏ى خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسى و حیاتى است. در همه‏ى طرحهایى که ما داریم، بایستى «خانواده» مبنا باشد.


در خانواده همسر و مادر عضو اصلى است. زن در این مجموعه، جاى بسیار اساسى و رفیعى دارد. به همین خاطر، وقتى اصل خانواده -یعنى زن - متزلزل است، در آن‏جا هیچ‏چیزى در جاى خودش قرار ندارد.


کانون خانواده، جایى است که عواطف و احساسات باید در آن‏جا رشد و بالندگى پیدا کند؛ بچه‏ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خام‏ترى نسبت به زن دارد و در میدان خاصى، شکننده‏تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است - حتّى نه نوازش مادر - باید نوازش ببیند.

 

2-1-1- زن‏

آن زنى که خود را در دامنه آن قله‏یى مى‏داند که در اوج آن حضرت فاطمه‏ى زهرا(علیهاالسّلام) _ بزرگترین زن تاریخ بشر _ قرار دارد، زن ایرانى است.

اسلام با کار کردن زنان نه تنها موافق است، بلکه تا آن‏جایى که با شغل اساسى او که مهمترین شغل اوست - یعنى تربیت فرزند و حفظ خانواده - مزاحم نباشد، شاید لازم هم مى‏داند.

اسلام فعالیت اسلامى زنان را با رعایت حجاب و حدود اسلامى تشویق مى‏کند.

اگر در کشورى زنان آن کشور بتوانند به آن صفا و معنویت و رُقاء و تعالى فکرى برسند، هیچ مشکلى در آن مملکت باقى نمى‏ماند.

دختر شلوار تنگِ لباس چسبان پوشیده، وقتى سوار یک دوچرخه‏ى تشریفاتى هم بشود و در خیابان بیاید، این تبرج است.

زن اسلامى، شخصیتى است که راه و هدف را تشخیص مى‏دهد و براى آن فداکارى مى‏کند.

زنِ امروز ایران، در صحنه‏ى علم و سیاست و هنر و در گونه‏گون فعالیتهاى اجتماعى، از گذشته بسى فعالتر و میدان‏دارتر است.

زنان مسلمان باید در تمام شئونات زندگى فردى و اجتماعى، حضرت فاطمه‏ى زهرا(سلام‏اللَّه‏علیها) را الگو قرار داده و پیروان راستین آن حضرت باشند.

زن باید تبرّج - یعنى خودنمایى - نداشته باشد؛ ممنوع است. این، در فرهنگ اسلامى ممنوع است. زن باید خودنمایى نکند. اگر محیط جامعه، محیط خودنمایى زن شد، به کلى همه چیز به هم مى‏ریزد و اولین چیزى هم که ضربه مى‏بیند، امور جدى جامعه است. خانواده، سلامت جوانها و عفاف و عصمت آنها ضربه مى‏بیند.

زن در کشور ما، سرباز خط مقدم انقلاب شد.

زن مسلمان باید در راه فرزانگى و علم تلاش کند.

زن هم مى‏تواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوى برسد.

شخصیت زن که به برکت انقلاب اسلامى احیاء شد باید با پرهیز از تجمل‏گرایى حفظ شود.

صلاح زنان در جامعه، صلاح مردان را به دنبال دارد و در این ارتباط زنان نقش برجسته‏یى را برعهده دارند.

ما براى زن ارزش واقعى انسانى قائلیم.

نباید زنان به سمت تجمل‏گرایى سوق پیدا کنند.

نقش زنان در انقلاب و جنگ، یک نقش تعیین‏کننده بود.

ورزش زنان، کار لازمى است. زنان هم نصف جمعیت کشورند؛ باید ورزش بکنند؛ اما محیط ورزش زنان، بایستى به گونه‏یى باشد که با حدود اسلامى، مطلقاً مساسى پیدا نکند.

این عاطفه‏اى که زن و مرد نسبت به هم ابراز مى‏کنند، به آرامش درونى خانواده کمک مى‏کند. اینجاست که زن یک نقش اساسى ایفا مى‏کند. بعضیها خیال مى‏کنند اگر زنى کارش عبارت از همان کار داخل خانه باشد، این اهانت به زن است؛ نه، این هیچ اهانت نیست؛ بلکه مهمترین کار براى زن، این است که زندگى را سر پا نگه‏دارد.

 

2-1-2- مادر

مسئله‏ى مادرى، مسئله‏ى همسرى، مسئله‏ى خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسى و حیاتى است. در همه‏ى طرحهایى که ما داریم، بایستى «خانواده» مبنا باشد.

بهترین روش تربیت فرزند انسان، این است که در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبت او پرورش پیدا کند.

یکى از وظایف مهم زن، عبارت از این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح، با دل دادن و رعایت و دقت، آن چنان بار بیاورد که این موجود انسانى - چه دختر و چه پسر - وقتى که بزرگ شد، از لحاظ روحى، یک انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتارى، بدون احساس ذلت و بدون بدبختیها و فلاکتها و بلایایى که امروز نسلهاى جوان و نوجوان غربى در اروپا و امریکا به آن گرفتارند، بار آمده باشد.

زنانى که فرزند خود را از چنین موهبت الهى محروم مى‏کنند، اشتباه مى‏کنند؛ هم به ضرر فرزندشان، هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام کرده‏اند. اسلام، این را اجازه نمى‏دهد.

 

2-1-3- ازدواج‏

بعضیها هم ازدواج را که یک امر عاطفى و انسانى و وجدانى است، به صحنه‏ى تفاخر تبدیل مى‏کنند.

بناى کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است‏

در ازدواج، اصل قضیه یک امر انسانى است؛ نه یک امر مادّى. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را به‏صورت یک معامله‏ى دادوستدى نمى‏کند.

در کار ازدواج و این مراسم، ... به نظر اسلام آن چیزى که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگى است.

ما در این زمینه‏ها - هم در مورد ازدواج جوانان، و هم در مورد لوازمى که ازدواج دارد - سفارشهاى زیادى هم به مسئولان دولتى کرده‏ایم. ... امیدواریم که این مقدمات فراهم بشود و ان‏شاءاللَّه مشکل ازدواج به شکلى حل گردد.

 

2-1-4- تجملات و اسراف‏

اگر در جامعه قناعت وجود داشته باشد، زیاده‏روى و اسراف و ریخت و پاش نباشد، اگر حرص و افزون‏طلبى در امور مادى نباشد، این جامعه به بهشت و گلستان تبدیل مى‏شود.

امام بزرگوار ما خودش مظهر همین معنا بود؛ آدمى بود که تعیّنات دنیوى، حقیقتاً برایش ارزش نداشت. آدم این را در آن مرد معنوى و بزرگوار مى‏دید که تعیّنات، تعلّقات و تکلّفات دنیوى، اصلاً براى خودش ارزش نداشت!

این‏جانب از این‏که کسانى مى‏کوشند تا در میان مردم ما رسم تجمل‏گرایى و اسراف و ولخرجى را شایع کنند، شدیداً نگران و متأسفم؛ و از این‏که مردم فداکار و انقلابى ایران در امور شخصى به مصرف‏گرایى سوق داده شوند و قناعت انقلابى را از یاد ببرند، به خدا پناه مى‏برم.

با تجملات زیادى، جامعه زیان مى‏کند.

تجملات براى یک جامعه، مضر و بد است. ... باید بنا را بر سادگى گذاشت.

عزیزان من، یکى از شعارهاى ما قبل از پیروزى انقلاب ... «ساده زیستى» بود؛ زندگى ساده و کمتر بهره بردن از جلوه‏هاى دنیا! بعد که انقلاب، پیروز شد، سعى کردیم باز هم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم.

 

2-1-5- کودک‏

کودک ذخیره‏ى ارزشمندى براى هر جامعه است.

 

2-2- جوان‏

امروز، [شما جوانان‏] عناصر مؤثرید؛ ولى فردا ستونهاى انقلاب هستید. توجه کنید انقلاب را با ریشه‏ها و مبانى فکرى و منطقیش، بدرستى بشناسید.

پیشرفتهایى که در المپیادهاى ریاضى و فیزیک و شیمى و ... به دست آوردیم، نشان داد ما جوانهایى داریم که از استعدادهاى بالایى برخوردارند.

جوان، آن هم داراى علم و معرفت، آن هم در صراط تحصیل دانش براى اداره‏ى کشور در آینده داراى ارزش است.

جوان مظهر امید است.

جوان و نوجوان، چشمه‏ى جوشان نیرو و استعداد است.

حقیقتاً جوانان موتور یک جامعه هستند.

محبوبترین انسانهاى جامعه در نزد پروردگار، جوانهاى پارسا و پرهیزگار و مؤمن هستند.

مهمترین مظهر قدردانى از جوانى همین است که از این صفا و نورانیت و از این ناآلودگى و پیراستگىِ طبیعىِ انسان جوان استفاده کنید و خود را در زمینه‏هاى تزکیه و اخلاق پیش ببرید؛ این ان‏شاءاللَّه ذخیره‏ى همه‏ى زندگى شما خواهد شد.

مهمترین مظهر قدردانى از جوانى همین است که ... خود را در زمینه‏هاى تزکیه و اخلاق پیش ببرید؛ این ان‏شاءاللَّه ذخیره‏ى همه‏ى زندگى شما خواهد شد.

هرجا جوانهاى ما خواستند و همت گماشتند، به هدف رسیدند و رسیدیم.

 

2-3- اعتیاد

دشمن براى تباه کردن و ضایع کردن نیروى کار، وارد میدان مى‏شود. چگونه؟ با دو عامل: عامل فساد اخلاقى و عامل اعتیاد.

فساد و اعتیاد و هرزگیهاى گوناگون بر اثر فقر پیش مى‏آیند.

امروز یکى از برنامه‏هاى حتمى دشمنان در سرتاسر کشور این است که فساد و بیکارگى و تنبلى و اعتیاد را رواج بدهند.

 

2-4- کار و فعالیت‏

2-4-1- مشاغل‏

2-4-1-1- پرستار

اگر طبابت باشد، اما پرستارى نباشد، طبابت هم نخواهد توانست علاج بیمارى بیمار را بکند. بخش مهمى از بهبود حال بیماران ما، مرهون دست نوازشگر پرستاران است.

این حرفه‏ى پرستارى، ترکیب عجیبى است ... از یک سو، ترکیبى است از رحمت و عطوفت و مهربانى و مراقبت، و از سوى دیگر، دانش و معرفت و تجربه و مهارت.

پرستاران شایسته‏ى احترام، تجلیل و ستایش از طرف مردم ومسئولین‏هستند.

پرستارى حرفه‏ى شریف و ارزشمندى است که کمتر به مقام معنوى و قداست والاى آن توجه شده است.

در روز ولادت زینب کبرى (سلام‏اللَّه‏علیها) جا دارد که روز پرستار را گرامى بداریم.

عزیزان من! این موقعیت را قدر بدانید، این خدمتگزارى را بزرگ بشمارید، از خدا به خاطر آن سپاسگزارى کنید که شما را به این کار مهم موفق کرده است و آن را هر چه مى‏توانید، بهتر انجام بدهید.

لازم مى‏دانم که از همه‏ى پرستاران سراسر کشور صمیمانه تشکر کنم.

من این میلاد مسعود را ... و بخصوص این روز را - که روز پرستار نامگذارى شده است - به همه‏ى پرستاران کشور، که قشر زحمتکش و ارزشمندى هستند، ... تبریک عرض مى‏کنم.

نقش پرستار، چه قدر نقش پُربها و پُراثرى است.

 

 

2-4-1-2- پزشک

اگر احساس تعهد به علم، انسان و انسانیت نبود، بلاشک امروز پیشرفتهایى که شما در پزشکى ملاحظه مى‏کنید، کشف و حاصل نشده بود؛ این را قدر بدانید. این احساس تعهد، خیلى ارزشمند است.‏

پزشکان ما در بخشى از کشور متراکمند؛ خیلى از جاها حقیقتاً دچار کمبود پزشک یا لااقل پزشک متخصص هستند؛ براى این باید فکرى کرد.

نظام پزشکى باید مأمن پزشکان باشد؛ لیکن بیش از آن باید مأمن آبروى پزشکى باشد.

 

2-4-1-3- معلم‏

احترام به استاد، احترام به علم است.

امروز همه باید تکریم به معلمان را، در فضاى فرهنگى جامعه و در ذهن مردم بیش از پیش تشدید کنند.

این معلمان چه‏قدر عزیزند! این شغل معلمى چه‏قدر ارزشمند است! این مرتبه‏ى تعلیم چه قدر والا و بلند است، که همه‏ى انسانهاى فرزانه، انسانهاى بزرگ و برجسته، هرجایى که باشند، خود را پرورده‏ى دست معلم مى‏دانند و سایه‏ى معلم را بر سر خودشان حس مى‏کنند!

تکریم نسبت به معلم و بزرگداشت او به معناى واقعى کلمه، آثار بسیار مثبتى را در فرهنگ جامعه و تعلیم و تربیت باقى مى‏گذارد.

شما معلمان و مربیان و نسل جوان هستید که فردا را مى‏سازید و استکبار جهانى را مأیوس مى‏کنید و نقطه‏ى امید روشن را ... در دل مستضعفان عالم زنده نگه مى‏دارید.

شما معلمان هستید که فردا را مى‏سازید.

معلم با آموختن به یک انسان کلید بهره‏بردارى از گنجینه‏یى تمام نشدنى را به او مى‏دهد.

معلم متحول کننده‏ى جان لایعلم انسانها به روان عالم است.

نقش معلم و مربى در جامعه‏ى ما، نقش تراز اول است.

 

2-4-1-4- صیادى

استحصال از دریا یک کار مفید، کار تولیدى و خدمت به مردم است.

مسئولین باید امر صیادى را خیلى جدى بگیرند.

 

2-4-1-5- کارگر

استقلال ملت و کشور، به تلاش و زحمت کارگران بستگى دارد.

این کارى که شما [کارگران‏] براى توسعه و پیشرفت کشور مى‏کنید، این یک عبادت قطعى است.

شما کارگرها نقش مهمى در کشور دارید. بار اصلى تولید روى دوش شماست.

قشر عزیز کارگر مایه‏ى افتخار ما و نظام جمهورى اسلامى است.

کارگران در دو جبهه‏ى کار و جنگ تلاش ارزنده‏یى از خود نشان دادند.

کارگر شأن معنوى و انسانى بالایى را در جامعه دارد.

همه‏ى ذرات عالم کارگرند.

ارزش کارگر آنقدر والاست که پیغمبر دست او را بوسید.

 

2-4-1-6- کارمند

خیال نکنید بدون عشق و ایمان مى‏شود کارى کرد! این روح را تقویت کنید. این‏که من این قدر تکیه مى‏کنم که نیروهاى مؤمن و حزب‏اللهى را در بخشهاى مختلف کار و تشکیلات دولتى بیاورید و به کار بگمارید، براى خاطر این است که نیروى مؤمن و دل مؤمن، این روح را تأمین خواهد کرد. به جسم اکتفا نکنید.

در گزینش افراد ملاحظه کنید، کسانى باشند که این خصوصیات را رعایت بکنند -هم جهات اسلامى، هم جهات انقلابى، هم جهات ارزشى را - تا کار، واقعاً چنان که باید و شاید، پیش برود و هیچ لنگى و مشکلى پیدا نکند و به ابتکار، میدان بدهید.

در محیط کار، سعى کنید از همه‏ى توان و استعداد و ابتکار خودتان استفاده کنید.

ماهیت کارِ کارمند، خدمت است.

محیط کارمندى، محیط شرافت و پاکدامنى و محیط کار براى اسلام و مسلمین است.

نگذارید ساعتى از ساعات کار شما، به بطالت یا به کم کارى بگذرد.

 

2- 4-2- اشتغال‏

الان مسئله‏ى اشتغال حقیقتاً جزو چند مسئله‏ى درجه‏ى اول ماست.

امروز مسئله‏ى اشتغال در کشور ما یک مسئله‏ى بسیار مهم و اساسى است و اگر برنامه‏ریزىِ خوب و کارآمد و عمل جدى دنبال این عنوان وجود داشته باشد، به وضوح مشکلات بتدریج کاهش پیدا خواهد کرد.

پرداختن به مسئله‏ى اشتغال و فعالیت تولیدى و مفید، وظیفه‏یى است که از معنا و مفهوم جمهورى اسلامى مى‏جوشد.

پرداختن به مسئله‏ى اشتغال یکى از مهمترین گره‏گشاییها در کار مردم است و گره‏گشایى، سیره‏ى علوى است.

محور همه‏ى سیاستهاى کلان اجرایى باید ایجاد اشتغال در کل کشور باشد. معناى اشتغال این است که جوانِ مستعدِ آماده‏ى به کار، فرصت تلاش و فعالیت به دست بیاورد تا هم نیاز شخصى خود را از این راه برطرف کند و هم به پیشرفت و آبادانى کشور و رونق اقتصادى آن کمک کند

 

2-4-3- تعاون

من وقتى در وضع کشور خودمان نگاه مى‏کنم، مى‏بینم یکى از چیزهایى که مى‏تواند جلوى این بى‏عدالتى را به شکل منطقى و اصولى سد کند، همین کار تعاونى است.

تعاون در کشور ما مى‏تواند سرانگشت گره‏گشایى باشد.

به نظر من، یکى از راه‏حلها و اساسى‏ترین و منطقى‏ترین و بنیادى‏ترین کارهایى که مى‏تواند در این کشور براى استقرار عدالت انجام بگیرد، «تعاون» است.

همین تعاون مى‏تواند کشور را - بخصوص امروز - از لحاظ اقتصادى هم نجات بدهد.

من با مسئولان کشور، ... بارها این را تکرار کرده‏ام و گفته‏ام که نقطه‏ى بن‏بست شکنمان، عبارت است از ایجاد اشتغال، آن هم از منابع نو؛ و «تعاون» مى‏تواند یک بازوى قوى در این راه باشد.

 

2-4-4- کیفیت‏

دایم در فکر کیفیت دادن باشید.

محکم‏کارى و استحکام و بالا بردن کیفیت کار را مراقب باشید.

یک کار اساسى بایستى به بهترین کیفیتها عرضه شود، تا ماندگار باشد.

 

2-4-5- وجدان کارى‏

اگر ملتى داراى وجدان کار باشد، محصول کار او خوب خواهد شد.

تذکرى که مى‏خواستم عرض کنم این است که دو چیز را از آغاز سال شروع کنیم و به عنوان شعارى براى خودمان قرار بدهیم. آن دو چیز عبارت است از وجدان کار و انضباط اجتماعى که دو شاخص بسیار مهم است.

هر کس و در هر کجا که هستیم، وجدان کار را در کارى که به گردن گرفتیم و تعهد کردیم، رعایت کنیم.

 

2-4-6- نظم، برنامه‏ریزى

خاصیت برنامه‏ریزى خروج از روزمرگى است.

[نظم و انضباط] کشور و ملت ما را به شادابى خواهد رساند و کار آنها را پیش خواهد برد.

 

2-5- جامعه‏

2-5-1- تمدن

ملت هوشمند، نجیب و شجاع ایران در تمدن امروز جهان نقش اساسى دارد.

 

2-5-2- جهانگرد

مى‏بینید که ما براى کار کردن، هنوز خیلى جا داریم. براى ابتکار، براى جمع کردن نیروهاى خوب و کارآمد و به کار گرفتن استعدادهاى درست، خیلى جا داریم. ... عین همین را حتى وزارت ارشاد و بخشهاى به حسب ظاهر غیر صنعتى و غیر تولیدى دارند. فرض کنید وزارت ارشاد، مسئله‏ى مسافر و جهانگرد و آمدن و رفتن و امثال اینها را دارد. کشورهایى در دنیا هستند که اصلاً از این طریق زندگى مى‏کنند؛ یعنى همین کارى را که ما با نفتمان مى‏کنیم، آنها با نمایش دادن مى‏کنند. ما چینى‏هاى ته صندوقمان را در مى‏آوریم؛ دانه دانه مى‏فروشیم و پولش را مى‏خوریم! آنها این چینى‏ها را پشت ویترین مى‏گذارند؛ مردم مى‏آیند و تماشا مى‏کنند؛ همان پول را از این طریق به دست مى‏آورند.

وقتى ما به میراث فرهنگى رسیدیم، سرمایه‏یى مى‏شود که از آن در بخش گردشگرى سود و بهره‏اش را مى‏بریم.

 

2-5-3- خدمت‏رسانى‏

اگر در مسایل رفاه زندگى عمومى و ایجاد تسهیلات و رفع مشکلات غرق شویم، به طورى که جهتگیریهاى انقلابى را به دست غفلت بسپریم، به ابهت و هیبت‏انقلاب ضربه زده‏ایم و جاذبه‏ى آن را در دنیا مخدوش کرده‏ایم و این، مطمئناً به کارایى ما ضربه خواهد زد. بنابراین، این دو در کنار هم مطرحند.

امروز در کشور، رقابت مشروع و مقبول از نظر مردم و ما، فقط رقابت براى خدمت کردن به مردم است.

انقلاب، زندگى و نشاط و ایمان مردم را به آنها برگرداند.

باید ترتیبى داده بشود و مکانیسمى به وجود بیاید که کارگزاران حکومتى، خودشان را به معناى حقیقى کلمه، خدام و خدمتگزاران مردم بدانند.

بزرگترین مبارزه‏ى با امریکا، خدمت به این مردم است.

جمهورى اسلامى آن هندسه‏ى معیوب را ندارد؛ بعکس، یک نوع حالت مرکزگریزى و دور از مرکزگرایى در طبیعت جمهورى اسلامى هست. ممکن است به‏طور قهرى در مواردى از این طبیعت تخلف بشود؛ اما طبیعت دستگاه و برنامه‏ریزى دستگاه، همان است. هنوز از پیروزى انقلاب دو ماه نگذشته بود که امام‏بزرگوار به بنده مأموریتى دادند و من را به بلوچستان فرستادند و گفتند چون‏شمانسبت به مسائل بلوچستان سابقه دارید، به آن‏جا بروید و به وضع محرومیت آن منطقه برسید؛ این اولین نشانه‏ى یک حرکت بود؛ در حالى که امام به‏بلوچستان نرفته بودند! این حالتى است که از طبیعت دستگاه مى‏جوشد. شما سراغ جاهاى محروم بروید.

جوانهاى عزیز و آحاد مردم کشورمان باید طعم شیرین خدمات دولتى را در کام خود حس کنند.

جهت کلى سیاستهاى ما، باید تأمین منافع طبقات محروم باشد.

حقیقتاً مردم ولى‏نعمت ما و کارگزاران این نظام هستند.

در مسایل داخلى تأمین عدالت اجتماعى و امنیت عمومى و رعایت طبقات ضعیف و محروم، یک رکن اصلى است.

علاج مشکلات ما در این است که سازندگى کشور را در کنار تأمین روحیه‏ى انقلابى در مردم و حفظ همان صلابت و چهره‏ى باعظمت و هیبت انقلاب ببینیم. اگر به رفاه عمومى نیندیشیم و به سازندگى کشور فکر نکنیم، مطمئناً نظام جمهورى اسلامى نخواهد توانست الگو و تجربه‏ى مطلوب را به دنیا ارایه بدهد.

فلسفه‏ى وجود بنده و امثال بنده و دیگر مسئولان، خدمت است. ماها نوکر و خدمتگزار مردم هستیم؛ اعتبار و آبروى ما به این است؛ اسلام این را براى ما معین کرده است؛ ما حقى به گردن مردم نداریم؛ مردم به گردن ما حق دارند.

ما اصلاً براى خدمت به مردم آمده‏ایم. فلسفه‏ى وجود ما خدمت به مردم است.

ما معتقدیم که در نظامى اسلامى و در جامعه‏یى که برکات و نعمات متعلق به همه‏ى مردم است، چنانچه کسانى هستند که در محرومیت به سر مى‏برند، مسلماً حق آنان تضییع شده و حقوقشان داده نشده است.

مسئولین تا نفس دارند باید به این مردم خدمت کنند. بایستى در بین مسئولین مسابقه خدمتگزارى و خدمت‏رسانى به مردم برقرار باشد.

نهضت خدمت‏رسانى به مردم یک مبارزه بزرگ و سنگین است.

هرکه مى‏خواهد با امریکا مبارزه‏ى اساسى بکند، باید به این مردم خدمت کند.

همه مسئولان در سه قوه، باید نهضتى را براى خدمت‏رسانى به مردم شروع کنند.

همه مسئولین باید در خدمت به مردم از یکدیگر سبقت بگیرند و یک نهضت خدمت به مردم راه بیندازند.

 

2-5-4- قانون‏

از خصوصیات امام تقید به قانون بود و این‏که کارى خلاف قانون انجام نگیرد.

حضرت امام مقید به قانون بودند.

قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران که به حق از مجموعه‏هاى کم‏نظیرى است که در دست ما قرار دارد و خیلى به آرمانهاى اسلامى ما نزدیک است، در نزد مردم ما قداست دارد.

قانون یعنى جاده‏یى که باز مى‏شود تا مسئولان اجرایى از آن جاده حرکت کنند و با تلاش خود گوشه و کنار و زوایاى کشور را آباد و اصلاح کنند. این جاده بازکنى به عهده‏ى قانون است و قانون را هم نماینده‏ى شما در مجلس وضع مى‏کند.

ملاک عدل و اقامه‏ى آن، قانون است ... و ملاک قانون، شرع است.

یکى از شعارهاى بسیار خوب جناب آقاى خاتمى مسئله‏ى «قانونگرایى» بود.

[قانون اساسى‏] در سرنوشت رفاه و چگونگى زیست مردم از نقش مؤثرى برخوردار است. لذا باید سرلوحه‏ى کردار قوه‏ى مجریه و سایر قوا قرار گیرد.

 

2-5-5- مستضعفان، فقر، عدالت اجتماعى‏

امیدوارم خداى متعال توفیق دهد، تا بتوانیم در همین خط صحیح و درستى که به‏اعتقاد ما همه‏ى آرمانهاى انقلاب: رفع محرومیت و فقر، کمک به مستضعفان، زنده کردن و احیاى ارزشهاى اصیل اسلام ناب و ... با تداوم این خط تأمین مى‏شود، حرکت کنیم و ان‏شاءاللَّه با تقویت و ترویج و توسعه‏ى آن، به طرف اهداف مقدسمان پیش برویم.

این انقلاب و نظام مدیون پابرهنه‏هاست.

حرکت به سمت گشودن گرههاى مردم و ایجاد یک زندگى سالم و مرفه وظیفه‏ى اسلامى همه است.

خط انقلاب، خط دفاع از مظلومین و مستضعفان است.

راه ما، راه اسلامى است که مستضعفان و مظلومان را خوشحال مى‏کند.

رفاه مادّى، به معناى ترویج روحیه‏ى مصرف‏گرایى نیست.

سیاست اداره‏ى کشور باید در جهت سود طبقات محروم و رفع محرومیت از آنها باشد.

عدالت اجتماعى، بدین معنى است که فاصله‏ى ژرف میان طبقات و برخورداریهاى نابحق و محرومیتها از میان برود.

عدالت، یعنى کمک به مردم محروم و ضعیف. عدالت، یعنى این‏که برنامه‏ها و حرکت کلى کشور، در جهت تأمین زندگى مستضعفان باشد.

قشرهاى محروم و دورافتاده، روستائیان، عشایر و کسانى که مشکلات بیشترى دارند، نه تنها در بخشهاى اقتصادى بلکه در انواع و اقسام خدمات فرهنگى باید در اولویت قرار گیرند.

نیرویى که انقلاب و نظام را حفظ خواهد کرد، همین طبقات محروم جامعه هستند.

وظیفه داریم فقر و محرومیت را در کشور از بین ببریم و به زندگى این قشر بیشتر رسیدگى کنیم. این، وظیفه‏ى ما و وصیت امام است.

 

2-5-6- مسکن‏

ما در این زمینه‏ها - هم در مورد ازدواج جوانان، و هم در مورد لوازمى که ازدواج دارد - سفارشهاى زیادى هم به مسئولان دولتى کرده‏ایم؛ از جمله مسئله‏ى مسکن، که من مدتهاست به وزارت مسکن سفارش کرده‏ام. آنها دارند اقدامهایى هم مى‏کنند؛ ساخت مسکنهاى موقت اجاره‏یى، براى زوجهاى تازه ازدواج کرده. امیدواریم که این مقدمات فراهم بشود و ان‏شاءاللَّه مشکل ازدواج به شکلى حل گردد.

ما هم همیشه این غصّه را در دل داریم که چرا مسئله‏ى مسکن در جمهورى اسلامى به معناى حقیقى حل نشده است. نمى‏خواهیم بگوییم که همه‏ى خانواده‏ها یک مسکن ملکى داشته باشند. چون معلوم نیست داشتن مسکن ملکى، خیلى امتیاز باشد، بعضى‏ها با مسکن اجاره‏یى، از جهات مختلف راحت‏تر و برایشان بهتر است. ترجیح مى‏دهند پول خانه را در کار دیگر بیندازند و خانه اجاره کنند. این گونه افرادى هستند، لکن آن افرادى که واقعاً مستضعف و محرومند، اجاره برایشان سنگین است، باید یک سرپناهى از خودشان داشته باشند.

من همیشه دنبال این بوده‏ام و به مسئولان هم همیشه براى مسکن و وام و سایر نیازهاى زندگى جوانان سفارش کرده‏ام. ما اینها را مفروض مى‏گیریم؛ اما مى‏خواهم بگویم که مسئولیت این کار در درجه‏ى اول، مسئولیت خانوادگى و شخصى است.

 

2-6- ورزش‏

اگر بخواهید جسم را به قدرت، به زیبایى، به توانایى، به بروز قدرتها و استعدادهاى گوناگون برسانید، باید ورزش کنید.

اگر در یک جمله‏ى کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه مى‏خواهید، خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش.

طلبه‏ها باید ورزش کنند؛ طلبه‏ها باید کوهنوردى بروند.

کوهنوردى امتیازات برجسته و ممتازى دارد. مهمترینش همان عزم و اراده‏ى بین انسان و انگیزه‏هاى درونى خود او است.

من مى‏خواهم ورزش جانبازان را هم، به طور مؤکّد متذکر شوم. البته، الحمدللَّه ورزش جانبازان خوب بود. الحمدللَّه در میدانها خوب بوده. همین‏طور که شما گفتید، در المپیک مدالها و افتخارات بیشتر و چهره‏هاى بهترى کسب کردند؛ اما بخصوص، روى اینها کار بکنید. علت آن هم این است که جانبازان، سابقه‏ى جبهه دارند. اینها یک قهرمانى را انجام دادند، یعنى وضع جسمانى آنها، نشان‏دهنده‏ى قهرمانى است. کارى است که کردند و یک پرونده، با اینها همراه است. بنابراین، اینها آن‏جا امتحان دادند؛ باز هم مى‏توانند در میدانهاى ورزشى، ان‏شاءاللَّه امتحان بدهند.

من ورزش را براى همه لازم مى‏دانم. [کوهنوردى‏] یک ورزش سنگین، خیلى باابهت و خوب است؛ بنابراین لازم است.

ورزش زنان، کار لازمى است. زنان هم نصف جمعیت کشورند؛ باید ورزش بکنند؛ اما محیط ورزش زنان، بایستى به گونه‏یى باشد که با حدود اسلامى، مطلقاً مساسى پیدا نکند.

ورزش کوهپیمایى و راهپیمایى در کوه کارى است که مى‏تواند عمومى، یعنى براى زن و مرد و بچه و بزرگ باشد؛ از همه‏ى ورزشهاى دیگر هم کم‏خرجتر است.

ورزش، اطمینان و اعتماد نفس در انسان ایجاد مى‏کند. جوان را به خودش مطمئن و خاطر جمع مى‏کند. خاصیت طبیعى ورزش این است که آنها را از آن حالت خمود و رکود بیرون مى‏آورد.

 

3- نظامى‏

3-1- جنگ‏

3-1-1- دفاع مقدس‏

اگر در جنگ تحمیلى کمک مردم نبود، محال بود دولت بتواند به تنهایى آن را اداره کند.

این جنگ، حقیقتاً یک گنج است؛ یک گنج حقیقى است که تمام‏شدنى هم نیست.

این فداکاریهاى بزرگ در کنار حضور مستمر رزمندگان ملت ما در جبهه‏هاى گوناگون کارزار انقلابى، توانسته است اسلام را سربلند، و دست بیگانگان را از میهن کوتاه، و ایران را بلندآوازه و آبرومند سازد. این مجاهدتها توانسته است راه ملت ایران را به سوى هدفهاى متعالى اسلام بگشاید و در دنیاى تاریک و اسیر مادیت و شهوت، دریچه‏یى به معنویت به روى او باز کند و به او عزت و شخصیت ببخشد.

تنها راه براى دفاع از اسلام و انقلاب، ایستادگى و مقاومت است.

جبهه‏هاى جنگ و دفاع مقدس، در طول سالهاى متمادى، از خون عزیزان بسیجى رنگین شد و ناصیه‏ى انقلاب را درخشان کرد.

در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.

راه جهاد با دشمنان اسلام دشوار است ولى باید آن را طى کرد.

ما مدت هشت سال از حیثیت، ناموس، دین، تمامیت ارضى، مردم، انقلاب، حکومت، نظام اسلامى و قرآن دفاع کردیم و چنین دفاعى، مقدس است.

ملت ایران به برکت وحدت کلمه هم در جنگ، هم در بسیج نیروها براى میدانهاى دفاع مقدس، پیروز شد.

ملت رشید ایران به دفع تجاوز برخاست و با دفاع مقدس از کیان اسلام و میهن اسلامى، سیلى محکمى بر دشمن نواخت.

ملت ما ثابت کرد که مى‏تواند از خودش دفاع کند.

هفته‏ى دفاع مقدس، یادآور حادثه‏یى عظیم و به بار نشستن نتایجى عظیم‏تر در سیر انقلاب ماست و هیچگاه از ذهن ملت محو نخواهد شد.

کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‏کردند، منتظران حقیقى بودند.

 

3-1-2- آمادگى رزمى‏

آمادگى رزمى هم براى روز مبادا لازم است؛ اما آن چیزى که براى همه لازم است، آمادگى معنوى، یعنى آمادگى فکرى، آمادگى روحى، آمادگى سیاسى و حفظ وحدت، اتصال و ارتباط نیروها با یکدیگر، ارتباط مستحکم و دوستانه ملت و دولت، و شناختن چهره‏ى دشمن در هر لباسى است. دشمن با شکلهاى مختلفى خود را به مقابله‏ى با انقلاب مى‏کشاند. همیشه با لباس نظامى وابسته به فلان دولت بیگانه، جلو نمى‏آید.

آنچه که امروز نیروهاى مسلح ما را در میان همگان، سرافراز و ممتاز مى‏کند این است که نیروهاى مسلح ما فقط به اتکاى سلاح، شخصیت و تواناییهاى خود را نشان نمى‏دهند، بلکه همراه با سلاح و آمادگى رزمى، از نیروى ایمان و انگیزه قلبى برخوردارند.

باید انگیزه‏ها، ایمانها، معرفتها و عشقى که همه‏ى وجود انسان با آن حرکت مى‏کند؛ را آماده نگهداشت. اگر این آمادگى بود، آنگاه آمادگى رزمى به کار مى‏آید؛ اگر این آمادگیها نبود، نه سلاح، نه تجهیزات، نه انضباط، نه سایر آمادگیهاى پادگانى و استقرارى و غیره به کار نخواهد آمد.

براى حفظ مرزها و امنیت مردم، آمادگى رزمى به معناى حقیقى کلمه، جزو وظایف همگانى و عمومى است. نیروهاى مسلح در این زمینه وظایف سنگینى را برعهده دارند.

 

3-2- نیروهاى مسلح‏

3-2-1- ارتش‏

آنچه مى‏تواند به معناى حقیقى کلمه یک مجموعه‏ى نظامى را در درجه‏ى اول ارزشگذارى کند، مسائل معنوى و باطنى است.

ارتش امروز، یک ارتش منظم، محکم، منضبط و با تجهیزات عالى است.

ارتش، یک سرمایه و ذخیره و اندوخته براى این ملت است.

اعتقاد و ایمان قلبى نقش بسیار سازنده‏یى در تقویت ارتش دارد.

امروز ارتش در چشم مردم، عزیز است.

بحمداللَّه امروز ارتش ما، یک ارتش متدین است.

به فضل پروردگار، ارتش جمهورى اسلامى ایران - همان‏طورى که امام بزرگوار مى‏خواستند و آرزو مى‏کردند و بارها بر زبان آورده بودند - یک ارتش مردمى و خدایى است.

حضرت امام قلباً براى ارتش احترام قائل بودند.

واقعیتها به ما ثابت مى‏کنند که ارتش جمهورى اسلامى ایران در میان ارتشهاى همگن خود در هر نقطه‏ى عالم یک ارتش ممتاز است.

 

3-2-1-1- نیروى زمینى‏

عمده‏ى ارتش، نیروى زمینى است

امروز، نیروى زمینى داراى هدف است و تهدید جدى و منطقه‏ى حفاظت حقیقى دارد که باید حفاظت کند.

نیروى زمینى باید آمادگى حقیقى داشته باشد.

نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران، بایستى مثل سد فولادین غیرقابل نفوذ باشد.

 

3-2-1-2- نیروى هوایى‏

حضور ایمان و انگیزه و روشن بینى و آزادى‏خواهى در جمع نیروهاى مسلح - و بخصوص نیروى هوایى - مسئله‏یى است که هم نباید هرگز فراموش شود، هم همین مسئله بود که حوادث و افتخارات بعدى را رقم زد.

در دوران جنگ، نیروى هوایى ارتش جمهورى اسلامى ایران کارها و اقداماتى کرد که هر یک از آنها به عنوان یک افتخار ملى قابل ثبت است.

 

3-2-1-3- نیروى دریایى‏

بحمداللَّه امروز نیروى دریایى ما این جرأت را پیدا کرده که دست به ساخت وسایلى بزند که در گذشته تصورش را نمى‏کرد که بتواند چنین وسایلى به‏وجود آورد.

 

3-2-2- سپاه

بسیج و سپاه پاسداران همچون دو بازوى جمهورى اسلامى باقى و نیرومند خواهند ماند.

روز سوم شعبان را - که بحق «روز پاسدار» نام گرفته است - به همه‏ى پاسداران در سرتاسر میهن بزرگ اسلامى تبریک عرض مى‏کنم.

سپاه پاسداران، رکن رکین و پایه‏ى محکم دفاع از انقلاب در کشور است.

سپاه داراى شأن معنوى و انقلابى است؛ ولید و فرزند انقلاب است؛ تربیت‏شده‏ى دامان انقلاب است و به گردن انقلاب هم حق دارد.

سپاه، نهاد بسیار ارزشمندى است.

سپاه پاسداران به فضل الهى همچنان یک هدیه‏ى الهى به ملت ایران است و امیدواریم همچنان که تا امروز ثابت شده، مکرر ثابت شود که این تشکیلات مبارک، هدیه‏یى به تاریخ ایران است و بُرد آن فراتر از یک نسل و دو نسل این کشور خواهد بود و برکات آن براى این کشور، ماندگار و همیشگى خواهد بود.

آنچه همواره به‏عنوان نقطه‏ى روشن در مجموعه‏ى عملکرد سپاه از آغاز تشکیل تا امروز در مقابل چشم بینندگان قرار دارد، عبارت است از همت و تصمیم آگاهانه، تحلیل درست و حرکت و اقدام و آمادگى کامل. انقلاب، زنده و پویاست. پاسدار انقلاب، پاسدار چنین موجود زنده و پویا و متحرک و پیشرونده‏یى است.

 

3-2-3- بسیج‏

از خدا مى‏خواهم که با بسیجیان محشور شوم.

افتخار مى‏کنم که یک بسیجى باشم.

اگر بخواهیم انقلاب و کشور بیمه باشد و جمهورى اسلامى آسیب‏ناپذیر باشد؛ باید روزبه‏روز این شور و شوق، این حرکت عمومى مردم و این بسیج عظیم نیروهاى ملت را تقویت کنیم.

بسیجى باید از همه جهت نمونه باشد.

بسیجى بایستى در وسط میدان باشد تا فضیلتهاى اصلى انقلاب زنده بماند.

بسیج یک افتخار و ارزش است.

بسیج، یکى از برکات پروردگار عالم بر کشور و بر انقلاب و بر امام بزرگوار ما بود.

بسیجى گل سرسبد خیل عظیم انقلاب و اسلام است.

بسیجى، یعنى دل با ایمان، مغز متفکر، داراى آمادگى براى همه‏ى میدانهایى که وظیفه‏یى انسان را به آن میدانها فرا مى‏خواند.

بسیجى، یک عنوان ارزشمند و والا است.

بهترین جایى که این گروههاى مقاومت بسیج دارند، همین مساجد است.

به عنوان یک بسیجى، هرجا که انقلاب به وجود من نیاز داشته باشد، حاضرم خدمت کنم.

جبهه‏هاى جنگ و دفاع مقدس، در طول سالهاى متمادى، از خون عزیزان بسیجى رنگین شد و ناصیه‏ى انقلاب را درخشان کرد.

سعى کنید روحیه‏ى بسیجى را براى کشور، انقلاب و اسلام حفظ کنید.

محور دفاع از انقلاب، همین آحاد عظیم میلیونى بسیج هستند. بسیج در زندگى معمولى، جزیى از توده‏هاى میلیونى مردم است؛ اما باید سازماندهى و آموزش و بازآموزى داشته باشد. نباید به‏آموزشى که طى چند ماه داده مى‏شود، اکتفا کرد؛ بلکه بایستى آن را تکرار نمود.

اگر یک فرد بسیجى، در مدرسه و دانشگاه و حوزه‏ى علمیه و کارخانه و مزرعه و اداره مشغول است، بداند که جزو ارتش عظیم مردمى و انقلابى است و باید به آن افتخار کند.

انتظارى که امام از بسیج داشت، آمادگى و حضور دایمى بود؛ زیرا بسیج، پشتوانه‏ى اصلى انقلاب است.

 

3-2-4- نیروى انتظامى

بزرگترین وظیفه‏ى نیروى انتظامى، حفظ ارزشهاست.

پلیس باید ملجأ مردم باشد.

محبوبیت نیروى انتظامى در قاطعیت بر اساس قانون است.

هر وقت مردم پلیس را مى‏بینند، باید احساس محبت و آرامش کنند.

نیروى انتظامى مجموعه‏یى است که امنیت و نظم اجتماعى را به مردم هدیه مى‏کند.

 

3-2-5- خدمت وظیفه‏ى عمومى‏

ارتش و سپاه و نیروهاى مشمول، ضمن آن که آمادگیهاى رزمى را حفظ مى‏کنند، در شرایط صلح کامل، باید در خدمت آبادانى و بازسازى کشور باشند. بنابراین، خدمت وظیفه‏ى عمومى، خدمت واقعاً مقدسى است که در جنگ و صلح، در صف اول نیازهاى ملت و کشور قرار دارند. همه‏ى خانواده‏ها و همه‏ى آحاد جوانان، باید اهمیت آن را درک کنند و با شوق و علاقه به آن بشتابند. معافیت از این خدمت - جز در مواردى که باید مشخصاً تعیین شود - کارى بر خلاف قاعده و ضد ارزش است.

 

3-3- امنیت‏

اگر امنیت نباشد، اقتصاد هم نیست، تلاش براى سازندگى و افتخارآفرینى هم نیست.

اگر امنیت و یا وحدت نباشد، اختلافات و جنجال باشد، دایماً تشنج سیاسى باشد، اول کسى که ضربه مى‏خورد دولت است؛ چون نمى‏تواند وظایف خود رإ انجام بدهد.

امنیت، نعمت بزرگى است.

ایمانى که در نظام اسلامى وجود دارد، حصار امنى براى امنیت ملى است.

دشمن، امنیت ملى ما را هدف گرفته است. امنیت ملى براى یک ملت، از همه چیز واجبتر است.

ناامنى، بزرگترین خطرى است که یک ملت را تهدید مى‏کند.

 

3-4- اطلاعات‏

یکى از عوامل موفقیت دستگاههاى اطلاعاتى ما، احساس مسئولیت عمومى مردم نسبت به تحرکات دشمن و آمادگى آنها براى دفاع از مرزهاى انقلاب است.

مردم باید هوشیارى اطلاعاتى خود را حفظ کنند و در مقابل تحرک دشمن حساسیت داشته باشند.

صحنه‏یى که شما درگیر آن هستید، صحنه‏ى بسیار عجیبى است. شاید در میان سنگرهایى که جمهورى اسلامى مبارزه مى‏کند، هیچ سنگرى بافضیلت‏تر از سنگر شما نباشد؛ چون همیشه و در همه جا، خطر از ناحیه‏ى نفوذ اطلاعاتى دشمن بیشتر است.

سنگر عظیمى در اختیار شماست [وزارت اطلاعات‏]؛ مواظب باشید اخلاصتان را از دست ندهید.

 

3-5- شهید و شهادت‏

در عالم ملکوت، علما و بزرگان و زهاد و عبّاد با حسرت به جایگاه شهدا نگاه مى‏کنند.

ارزش شهادت بالاترین ارزشهاست و زمان، همه چیز به جز خون شهید را کهنه مى‏کند.

بازماندگان و عزیزان شهدا باید همواره شکرگزار خداوند باشند.

پیام شهداى هفدهم شهریور حفظ اسلام، قرآن و حدیث است.

خاطره‏ى شهدا را باید در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.

رسم شهادت و سنت الهى قتل فى‏سبیل‏اللَّه، با نظام اسلامى زنده شد.

زنده نگه داشتن یاد شهداى انقلاب باعث تداوم حرکت انقلاب است.

شهادت، بالاترین پاداش و مزد جهاد فى‏سبیل‏اللَّه است.

شهادت، مرگ انسانهاى زیرک و هوشیار است.

شهادت، نشانه‏ى استوارى است.

شهادت، یعنى وارد شدن در حریم خلوت الهى.

شهداى ما مظهر عقلانیت دینى و مدافع حقانیت و عدالت بودند.

عزت امروز اسلام و مسلمین ثمره خون شهدا است.

عظمت ما به خاطر شهادت جوانان و فرزندان این ملت است.

یاد شهدا باید همیشه در فضاى جامعه زنده باشد.

شهادت، مرگ تاجرانه است.

 

3-6- جانبازان و ایثارگران‏

ارزش فداکارى جانبازها هم، ارزش بسیار والایى است. آنها هم پیش خدا خیلى ارزش دارند. البته باید جانبازهاى عزیز توجه داشته باشند که آن لطف و فیض الهى را براى خودشان، نگه دارند. شهدا این امتیاز را دارند که از پل گذشتند و مسئله‏ى آنها تمام شد. اما جانبازها در این دنیا هستند و با مسایل این دنیا سروکار دارند؛ باید خودشان را خیلى مراقبت کنند. باید خودشان را خیلى حفظ کنند. در این صورت ان‏شاءاللَّه جانبازان جزو برجستگانِ پیش خداى متعال هستند.

اگر این ایثارگریها نبود، معلوم نبود که کشور، تمامیت ارضى داشته باشد یا نه. امنیت داشته باشد یا نه. دشمن داخل کشور ما باشد یا نه. و آیا چنین امکانى وجود داشته باشد که کسى بتواند براى کشور، کار و تلاش کند و سازندگى به وجود آورد.

این‏که بعضى شهید مى‏شوند، بعضى جانباز یا اسیر و بعضى هم به سلامت برمى‏گردند، یک اجر دارد. اینهایى هم که به سلامت برگشتند، این اجرِ در معرض فداکارى قرار گرفتن را دارند. این یک فداکارى و یک اجر است. یک فداکارى دیگر هم، فداکارى خانواده‏ها، یعنى مادر و پدر یا همسر است که عزیزشان را به میدان جنگ مى‏فرستند.

جانبازان جزو بندگان محبوب خدا هستند.

جانبازان عزیز در مجاهدتهاى خود بخشى از جسم و سلامتى‏شان را در راه خدا انفاق کردند.

جانبازان و مجروحان عزیزمان که واقعاً تجسم فداکاریند، شهیدان زنده‏اند.

خانواده‏هاى عزیز اسرا و مفقودین با صبر و تحمل بزرگوارانه‏ى خود، تلخى اسارت و فقدان عزیزان ملت را قابل تحمل کردند.

خانواده‏هاى معظم شهیدان و جانبازان عزیز ارزنده‏ترین یادگاریهاى دوران حماسه‏ى دفاع مقدس هستند.

خداوند متعال به شما جانبازان اجر خواهد داد، زیرا شما خودتان را به او تقدیم کردید.

در حقیقت، شما مسئولان کشور و همه‏ى ما، مدیون آحاد مردم و بخصوص ایثارگران از مردم هستیم که با جان و توان و زحمات خودشان، این امکان را براى ما فراهم کردند.

در خانواده‏هاى شما، دو فداکارى مطرح است؛ یکى فداکارى آن رزمنده است؛ آن کسى که مى‏رود و جانش را در میدان جنگ، کف دست مى‏گیرد. حالا این کسى که جانش را کف دست گرفته است، گاهى شهید مى‏شود، گاهى جانباز مى‏شود. جانبازها هم از لحاظ ارزش معنوى، در آن حدى که خود آنها کارى را انجام داده‏اند، مثل شهدا هستند. هر دو به جبهه رفته‏اند. هر دو جانشان را کف دست گرفته‏اند. هر دو آماده شده‏اند براى این‏که در راه خدا فداکارى کنند. اتفاقاً آن یکى به فیض شهادت نایل و این یکى به فیض جانبازى نایل شد. بنابراین از این جهت، هر دو یکسانند.

سد واقعى، اسلام واقعى و اسلام قرآن است. اسلامِ «لن یجعل‏اللَّه للکافرین على المؤمنین سبیلاً» و «ان الحکم الاللَّه» است. اگر یک خرده دایره را اضیق بکنید و به وسط دایره - به مرکز - نزدیکتر بشوید، اسلامِ «ان‏اللَّه اشترى من‏المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة» است. اسلامِ شماها است که بدنهایتان پر از ترکش است. بر سرتا پاى شماها نشانه‏ى عملیات و جنگ و جهاد فى‏سبیل‏اللَّه و امثال آن است؛ چه جانبازهاى عزیز، چه خانواده‏هاى شهدا، چه آنهایى که رفتند و بحمداللَّه زنده و سرحال - به کورى چشم دشمن - برگشتند. مانع اصلى این است.

شما جانبازان به معناى واقعى کلمه «شهید» هستید.

صبر و استقامت جانبازان موجب سربلندى و افتخار اسلام است.

من مى‏خواهم ورزش جانبازان را هم، به طور مؤکّد متذکر شوم. البته، الحمدللَّه ورزش جانبازان خوب بود. الحمدللَّه در میدانها خوب بوده. همین‏طور که شما گفتید، در المپیک مدالها و افتخارات بیشتر و چهره‏هاى بهترى کسب کردند؛ اما بخصوص، روى اینها کار بکنید. علت آن هم این است که جانبازان، سابقه‏ى جبهه دارند. اینها یک قهرمانى را انجام دادند، یعنى وضع جسمانى آنها، نشان‏دهنده‏ى قهرمانى است. کارى است که کردند و یک پرونده، با اینها همراه است. بنابراین، اینها آن‏جا امتحان دادند؛ باز هم مى‏توانند در میدانهاى ورزشى، ان‏شاءاللَّه امتحان بدهند.

هم خانواده‏هاى شهداى عزیزمان و هم خانواده‏هاى اسراى عزیزمان و هم جانبازان عزیزمان و خانواده‏هاى گرامیشان، قدر خودشان را بدانند و مطمئن باشند که عمل آنها امروز خیلى ارزش داشته و دارد و تأثیر زیادى براى عظمت اسلام داشته و خواهد داشت.

شهید، نعمت شهادت و جرعه‏ى جام شیرین شهادت را نوشید؛ولى جانباز آن فرصت را نیافت؛ اما رنج زندگى را همواره به جان خرید. جانبازان هم شهیدند؛ آنها شهید زنده‏اند.

 

3-7- آزادگان‏

آزادگان عزیز ما دلیل دیگرى بر توانایى ملت ایران در مقابله با توطئه‏هاى دشمنان بودند.

آزادگان عزیز و ملت ایران حجت را بر مسئولین تمام کردند.

جمهورى اسلامى با داشتن ذخائر ارزشمندى چون آزادگانِ مقاوم، هرگز در برابر دشمن احساس ضعف نخواهد کرد.

خانواده‏هاى عزیز اسرا و مفقودین با صبر و تحمل بزرگوارانه‏ى خود، تلخى اسارت و فقدان عزیزان ملت را قابل تحمل کردند.

آزادگان ما هم که لحظات دشوار اسارت در دست دشمن را با همه‏ى وجود خود لمس کرده‏اند، هریک در رتبه‏ى یک شهید قرار دارند و کار و وظیفه‏ى بزرگى را به انجام رسانده‏اند.

 

4- مذهبى‏

4-1- بزرگان دین‏

4-1-1- ائمه‏ى اطهار

این بزرگواران یک واحدند، یک شخصیتند. شک نمى‏شود کرد که هدف و جهت آنها یکى است. پس ما به‏جاى این‏که بیاییم زندگى امام حسن مجتبى‏ (علیه‏السّلام) را جدا، و زندگى امام حسین (علیه‏السّلام) را جدا، و زندگى امام سجاد (علیه‏السّلام) را جدا تحلیل کنیم - تا احیاناً در دام این اشتباه خطرناک بیفتیم که سیره‏ى این سه امام، به خاطر اختلاف ظاهرى با هم، متعارض و متخالفند - باید یک انسانى را فرض کنیم که دویست و پنجاه سال عمر کرده، و در سال یازدهم هجرت قدم در یک راهى گذاشته، و تا سال دویست و شصت هجرى، این راه را طى کرده است.

زندگى ائمه (علیهم‏السّلام) را، ما باید به عنوان درس و اسوه فرا بگیریم؛ نه فقط به عنوان خاطره‏هاى شکوهمند و ارزنده.

همه‏ى کارهاى ائمه (علیهم‏السّلام) - غیر از آن کارهاى معنوى و روحى که مربوط به اعلاء نفس یک انسان و قرب او به خداست، «بینه و بین ربّه» - یعنى درس، حدیث، علم، کلام، محاجّه با خصوم علمى، با خصوم سیاسى، تبعید، حمایت از یک گروه و رد یک گروه، در این خط است؛ براى این است که حکومت اسلامى را تشکیل بدهند. این، مدعاست.

 

4-1-2- چهارده معصوم‏

4-1-2-1- پیامبر اکرم (ص)

بیدار کردن مردم، بیدار کردن دنیا، بیدار کردن بشریت، کار بزرگ پیامبر اکرم و دعوت نبوى بود.

شاید بتوان گفت بزرگترین برکات این ولادت عظیم - ولادت پیامبر اکرم - عبارت از هدیه کردن توحید و عدالت به جوامع بشرى بود.

شما درباره‏ى امیرالمؤمنین مطالب زیادى شنیده‏اید؛ همین قدر کافى است عرض شود که هنر بزرگ امیرالمؤمنین این بود که شاگرد و دنباله‏رو پیامبر بود.

مبارکترین مولودى که در طول تاریخ متولد شده است، وجود مقدس نبى‏مکرم اسلام (صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله‏وسلّم) است.

نبى مکرم اسلام جداى از خصوصیات معنوى و نورانیت و اتصال به غیب و آن مراتب و درجاتى که امثال بنده از فهمیدن آنها هم حتّى قاصر هستیم، از لحاظ شخصیت انسانى و بشرى، یک انسان فوق‏العاده، طراز اول و بى‏نظیر است.

یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بى‏نهایت و با خُلق و رفتار و کردار بى‏نظیر، در صدر سلسله‏ى انبیا و اولیا قرار گرفته است.

پیامبر اکرم معلم بشر و برافرازنده‏ى پرچم تعلیم و تربیت و تکریم کار و تلاش بود. آن بزرگوار فریاد عدالت و تکریم انسان و برداشتن تبعیضها در جامعه و اهتمام به معنویت و فضیلت روحى و معنوى را در جهان بلند کرد.

این ولادت‏[ولادت پیامبر اکرم‏] براى تاریخ بشریت، طلیعه‏ى رحمت الهى بود. در قرآن از وجود پیغمبر به عنوان «رحمة للعالمین» تعبیر شده است. این رحمت، محدود نیست؛ شامل تربیت، تزکیه، تعلیم و هدایت انسانها به صراط مستقیم و پیشرفت انسانها در زمینه‏ى زندگى مادى و معنویشان هم هست.

 

4-1-2-2- امیرالمؤمنین (ع)

آن حضرت [امیرالمؤمنین‏] تجسم آیات قرآن در میان مسلمین و تجسم عدلِ مطلق و «اشدّاء على الکفار و رحماء بینهم» بود.

اگرچه به پیروى از امیرالمؤمنین مفتخریم، لیکن خجلیم از این‏که با این انتساب، نمى‏توانیم مایه‏ى آبرو و عزتى براى آن بزرگوار باشیم. خیلى فاصله است بین ما و عملکرد و رفتارهاى ما با درسى که امیرالمؤمنین به ما داد.

امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) جزو شخصیتهاى نادرى است که ... نه فقط در میان شیعیان، بلکه در میان همه‏ى مسلمانان و بلکه در میان انسانهاى آزاداندیش غیرمسلمان، محبوب بوده است.

امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) یکى از مظلومترین چهره‏هاى تاریخ است.

بیشترین دشمنان را، على (علیه‏السّلام) داشته؛ اما بیشترین ستایشگران را هم -حتى کسانى که به دین و راه او اعتقادى نداشتند - آن بزرگوار داشته است.

على (علیه‏السّلام) ظلم‏ستیز بود و با ظلم و ظالم در هر سطح و با هر کیفیتى مى‏جنگید. راه او، راه ما و کسانى است که ادعاى پیروى از امیرالمؤمنین دارند.

 

4-1-2-3- فاطمه زهرا (س)

آن بزرگوار محدثه بود، یعنى فرشتگان بر او فرود مى‏آمدند، با او مأنوس مى‏شدند و سخن مى‏گفتند.

این زندگى جهادى فاطمه‏ى زهرا(علیهاالسّلام)است که بسیار عظیم است و فوق‏العاده است و حقیقتاً بى‏نظیر است، و یقیناً در ذهن بشر چه امروز و چه در آینده یک نقطه درخشان و استثنایى است.

حضرت فاطمه‏ى زهرا(علیهاالسّلام) به عنوان یک بانوى بزرگ این فرصت و قدرت را بازیافت تا خود را به بلندترین مرتبه کمال انسانى به اوج نقطه برساند.

دخت گرامى رسول اکرم معماى ناشناخته‏ى ذهن و معارف بشرى است و آن حضرت را فقط با پیامبر اسلام و امیرالمؤمنین مى‏توان مقایسه کرد.

در واقع فاطمه‏ى زهرا فجر درخشانى است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوت درخشیده است.


علو درجه‏ى معنوى و ملکوتى ام‏الائمة النجباء حضرت فاطمه‏ى زهرا(سلام‏اللَّه‏علیها) براى ذهن قاصر ما قابل درک نیست.

مقام حضرت فاطمه‏ى زهرا در خور آن است که عقول برجسته‏ى انسانهاى بزرگ در آن بیندیشند.

[فاطمه‏ى زهرا] آسمان بلند و رفیعى است که در آغوش آن، ستاره‏هاى فروزان ولایت قرار گرفته است.

زندگى امیرالمؤمنین و فاطمه‏ى زهرا نمونه است.

4-1-2-4- امام حسن (ع)

امام حسن مجتبى‏ کارى کرد که جریان اصیل اسلام در مجراى دیگرى، جریان پیدا بکند؛ منتها اگر نه به شکل حکومت - زیرا ممکن نبود - لااقل دوباره به شکل نهضت جریان پیدا کند.

دوران امام مجتبى‏(علیه‏الصّلاةوالسّلام) و حادثه‏ى صلح آن بزرگوار با معاویه، یا آن چیزى که به نام صلح نامیده شد، حادثه‏ى سرنوشت‏ساز و بى‏نظیرى در کل روند انقلاب اسلامىِ صدر اول بود.

صلح امام حسن، صددرصد منطبق بر استدلال منطقى بود.

 

4-1-2-5- امام حسین (ع)

اگر عشق به امام حسین و ذکر مصائب این بزرگوار نبود، معلوم نبود که نهضت ما با این کیفیت به پیروزى برسد.

امام حسین (علیه‏السّلام) عظیم‏ترین مبارز و مجاهد تاریخ اسلام است.

ماجراى امام حسین، نجاتبخشى یک ملت نبود، نجاتبخشى یک امت نبود، نجاتبخشى یک تاریخ بود.

محبت مردم به حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) ضامن حیات و بقاى اسلام است.

حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) مظهر عزت راستین و نمودار کامل افتخار حقیقى است؛ هم در چشم ما مردمِ اسیر در دستگاه مادى عالم، و هم براى رستگاران عالم ملکوت.

حرکت امام حسین، حرکت عزت بود؛ یعنى عزت حق، عزت دین، عزت امامت و عزت آن راهى که پیغمبر ارائه کرده بود.

نوجوانها و جوانها هم دخترها هم پسرها و بقیه‏ى اشخاص در دوره‏هاى مختلف، طهارت و صداقت و سلامت و نشاط حسین‏بن‏على را الگوى خود قرار دهند.

 

 

4-1-2-6- امام سجاد (ع)

از دعاهاى معتبر - بخصوص صحیفه‏ى سجادیه - با توجه به معانى و مفاهیمش حتماً استفاده کنید، ولو کم؛ اینها انسان را در همه‏ى میدانها قوى مى‏کند و در دل و روح و باطن خود احساس قدرت و قوّت مى‏کند؛

شخصیت امام سجاد (علیه‏السّلام) از آن شخصیتهاى دست نیافتنى است. نه این‏که فقط در عمل دست نیافتنى است، حتّى در ذهن هم دست نیافتنى است. از آن خورشیدهاى تابانى است که ما فقط مى‏توانیم شعاعش را از دور ببینیم.

 

4-1-2-7- امام باقر (ع)

این بزرگوار که حدود هجده سال دوران امامتشان طول کشید، الگوى کامل تلاش و مبارزه و مجاهدت خستگى‏ناپذیر و پُر از مشکلات براى اشاعه‏ى دین و کلمه‏ى حق و راه انداختن جریان فکرى درست در دنیاى آن روز بود.

زنده‏کردن سخن حق در دنیاى مادّى و منحط و گمراه کننده و غرق در فساد کارى است که امام باقر(علیه‏السّلام) یک‏تنه به کمک معدودى از اصحاب خود، در دنیاى بزرگ آن روز اسلام انجام مى‏داد.

 

4-1-2-8- امام صادق (ع)

ما نمى‏توانیم عظمت ... امام صادق(ع) و بقیه‏ى اولیا را حتّى درست تصور کنیم؛ ذهن ما کوچکتر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور کند.

 

4-1-2-9- امام کاظم (ع)

امام موسى‏بن‏جعفر(علیه‏السّلام) نیز همه‏ى زندگى خود را وقف این جهاد مقدس [تحقق بخشیدن به هدف پیامبر معظّم اسلام(صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله)] ساخته بود؛ درس و تعلیم و فقه و حدیث و تقیه و تربیتش در این جهت بود.

 

4-1-2-10- امام رضا (ع)

اساس کار وجود مقدس على‏بن‏موسى‏الرّضا(علیه‏الصّلاةوالسّلام) کار فرهنگى و تبلیغى بوده است؛ در این سفر حضرت به خراسان هم ببینید چقدر مباحثات و مناظرات انجام گرفته است.

على‏بن‏موسى‏الرضا (علیه‏آلاف‏التحیةوالثناء) با یک سیاست الهى به جنگ دشمن رفت.

 

4-1-2-11- امام جواد (ع)

جوادالائمه (علیه السلام) مظهر مبارزه ی با باطل و کوششگر برای حکومت الله بود.

4-1-2-12- امام هادی (ع)

در نبرد بین امام هادى (علیه‏السّلام) و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى (علیه‏السّلام) بود.

شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (علیهماالسّلام) در آن شدت عمل روزبه‏روز وسعت پیدا کرد و قوى‏تر شد.

در شهر سامرا عده‏ى قابل توجهى از بزرگان شیعه در زمان امام هادى (علیه‏السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله‏ى آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام برساند.

4-1-2-13- امام حسن عسکری (ع)

شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (علیهماالسّلام) در آن شدت عمل روزبه‏روز وسعت پیدا کرد و قوى‏تر شد.

هر کس تصور کند که ائمه (علیه‏السّلام) از زمان امام حسین تا زمان امام حسن عسگرى یک روز از حرکت به سمت ایجاد حکومت علوى منصرف شدند، اشتباه کرده است.
 

 

4-1-2-14- امام زمان (عج)

اعتقاد به مهدویت و وجود مقدس مهدى موعود (ارواحنافداه)، امید را در دلها زنده مى‏کند.

انتظار، یعنى دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگى بشر.

جامعه‏یى مى‏تواند پذیراى مهدى موعود (ارواحنافداه) باشد که در او آمادگى و قابلیت باشد.

دورانى خواهد رسید که قدرت قاهره‏ى حق، همه‏ى قله‏هاى فساد و ظلم را از بین خواهد برد و چشم‏انداز زندگى بشر را با نور عدالت منور خواهد کرد؛ معناى انتظار دوران امام زمان این است.

روز نیمه‏ى شعبان، روز امید و ایمان به آینده، روز مجاهدان پاکباز و صادق و روز نگاه به آینده‏ى روشن و تلاش براى آن است.

شیعه‏ى خوب کسى است که حضور امام زمان را حس کند و خود را در حضور او احساس نماید. این، به انسان امید و نشاط مى‏بخشد.

عید بسیار بزرگ و مسعود میلاد حضرت خاتم‏الاوصیا، حضرت ولىّ‏عصر و صاحب‏الزمان (ارواحناله‏الفداوعجّل‏اللَّه تعالى‏له‏الفرج) را به همه‏ى شیعیان عالم و به همه‏ى کسانى که در هر نقطه‏ى عالم، از ستم و ظلمات حکومتهاى طاغوتى رنج مى‏برند و امیدى مى‏طلبند، تبریک عرض مى‏کنم.

قطب عالم امکان و ملجأ همه‏ى خلایق، اگر چه غایب است و ظهور نکرده؛ اما حضور دارد.

کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‏هاى صلاح را آماده کند و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.

یکى از مهمترین روزهاى سال، همین روز نیمه‏ى شعبان است که هم مصادف با ولادت ذى‏جود مسعود حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) شده است، و هم شب و روز نیمه‏ى شعبان - با قطع نظر از ولادت این بزرگوار در این شب و روز - از لیالى و ایام متبرک هستند.

کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‏هاى صلاح را آماده کند و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.

 

4-1-3- فاطمه‏ى معصومه(س)

در این شهر عزیز، سه نقطه‏ى برجسته در میان این همه نقاط روشن، چشم را به خود جلب مى‏کند: اول، حرم مطهر و مضجع شریف حضرت فاطمه‏ى معصومه است؛ آن بزرگوارى که سرچشمه‏ى جوشان و خروشان انقلاب، نخستین بار از کنار مرقد او جوشید و برکاتش به همه‏ى عالم و بخصوص به دنیاى اسلام رسید.

 

4-1-4- حضرت زینب (س)

ببینید این زینب کبرى(سلام‏اللَّه‏علیها) دختر همین فاطمه‏ى زهرا(سلام‏اللَّه‏علیها)، به مقتدرترین سلاطین زمان خودش، در وقتى که خود او اسیر در دست آن سلطان ظالم و سفاک است، مى‏گوید که هر کار مى‏توانى بکنى، بکن؛ اما نخواهى توانست ما را از صحنه‏ى تاریخ بیرون ببرى و راه ما را محو و پاک کنى تا بشریت نتواند این راه را برود.

بخش عمده‏یى از حماسه‏ى بزرگ ماندگار عاشورا متعلق به حضرت زینب کبرى(سلام‏اللَّه‏علیها) است.

حضرت زینب، آن کسى است که از لحظه‏ى شهادت امام حسین، این بار امانت را بر دوش گرفت و شجاعانه و با کمال اقتدار، آن‏چنان که شایسته‏ى دختر امیرالمؤمنین است، در این راه حرکت کرد.

دختر والاى امیرالمؤمنین، زینب کبرى(سلام‏اللَّه‏علیها) جزو شخصیتهاى بارز دنیاى اسلام بوده است.

زینب تالى تلو مقام امامت است.

گاهى رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج چندین ساله‏ى زینب کبرى از این قبیل است.

 

4-2- رابطه‏ى انسان با خدا

4-2-1- تقوا، تزکیه، تهذیب‏

اخلاص و تقوا و رابطه‏ى با خدا را سرلوحه‏ى کار خود قرار دهید.

اگر دو عامل «صبر و استقامت» و «استعانت و کمک گرفتن از خدا» نباشد، راه طى نخواهد شد.

انسان همواره در معرض ابتلاء و امتحان قرار دارد و تنها با رعایت و حفظ تقوا مى‏تواند به خود مصونیت بخشد.

جهاد، مقاومت و صبر؛ بدون برخوردارى از نفس تزکیه شده امکان‏پذیر نیست.

ما باید اصلاح، تقوا و دل‏نبستن به دنیا را سرلوحه‏ى اعمال و رفتار خود قرار دهیم.

 

4-2-2- دعا، مناجات‏

آن چیزى که این حرکت را در ایران اسلامى، این‏طور مستقیم به سمت هدف تا امروز هدایت کرده است، همین ایمان و ارتباط شما با خداست ، این روحیه‏ى دعا و تضرعى است که در نیروهاى بسیج هم هست.

انسان با دعا کسب قدرت مى‏کند؛ نیروى قلبى و روحى خودش را که پشتوانه‏ى نیروى جسمى است، افزایش مى‏دهد.

این بزرگوار در آن حدّ اعلاى نورانیّت و رقّت و توجه و حضور، [در دعاى کمیل‏] از بهترین و زیباترین کلمات براى رساندن عالیترین مفاهیم دعا و تضرع استفاده کرده.

این صحیفه‏ى سجادیه را اگر چنانچه مطالعه بکنید، اگر جنبه‏ى دعایى این کلمات را شما ندیده بگیرید، هر دعایى مثل یک درس عالى از معارف اسلامى و قرآنى است.

با دعا است که اراده‏ى نیرومند و پولادین ، کارآیى پیدا خواهد کرد.

با دعا و توکل و تدبیر و شناختن دشمن، ان‏شاءاللَّه کید دشمن را بایستى از بین برد.

براى یک انسان مؤمن بزرگترین افتخار است که در مقابل عظمت خداى خود اشک بریزد ، به حال خود گریه کند، بر گناهان خود و بر عمرى که در گناه گذشته است، تأسف بخورد.

تضرّع و دعا و توجه و از خداى متعال در نیمه‏ى شب درخواستن، در کسب موفقیت خیلى مؤثر است.

تلاشها و تدبیرها و برنامه‏ریزیها، همه‏اش خوب است، امّا پشتوانه‏ى اینها، تضرّع و دعاست که وقتى که مشکلات مى‏آید، انسان بایستى دعا کند.

در این دعاهایى که از ائمه (علیهم‏السّلام) به ما رسیده است، درسهاى بزرگى از معارف اسلام هست.

دعا و تضرع در برابر عظمت خداوند متعال، بزرگترین افتخار براى انسان مؤمنى است که از هیچ کس و هیچ قدرتى در دنیا نمى‏هراسد.

یکى از سلاحهاى ما دعا است. «لایملک الا الدعاء» ما سلاح دعا و تضرع و بکاء را داریم.

 

4-2-3- قرآن

آینده این ملت، انقلاب و جهان به قرآن وابسته است.

استمرار انقلاب اسلامى به دلیل رسوخ و نفوذ عمیقى است که قرآن در میان جامعه‏ى ما دارد.

اگر بخواهید قرآن در خانه‏ها، بین بچه‏ها، بین بزرگها، بین زن و مردها رواج پیدا کند، بایستى قهرمانان قرآنى را احترام کنید. این است که ما به اینها احترام مى‏کنیم. اینها حامل قرآنند، اینها عزیزند. زبان اینها عزیز است، لبها و دلهاى اینها عزیز است؛ چون با قرآن مأنوس است. جان ما به قربان قرآن!

امروز شعار دنیاى اسلام باید بازگشت به قرآن و عمل به آن باشد.

اندیشه کردن در قرآن کلید نجات انسان و تقرب به خداست.

بچه‏هایتان را قرآنى کنید؛ همچنان که هستند. شما جوانان عزیز که دلهاى پاک و نورانیتان با قرآن، آشناست، این را قدر بدانید. آن کسانى که این توفیق را پیدا کرده‏اند که قرآن را حفظ کنند، آن محفوظ خودشان را قدر بدانند؛ خیلى قیمت دارد، خیلى عزیز است. آن وقت با قدر دانستن، آن حرکت ادامه پیدا خواهد کرد و راه به سمت نور سرچشمه‏ى قرآن، دیگر تمام نخواهد شد. آن وقت امت اسلامى به برکت قرآن، خواهد توانست در جاى خودش قرار بگیرد.

پیروزى انقلاب اسلامى، قرآن را به ما باز گرداند و راه قرآن را به روى ما باز کرد.

ترجمه‏ى شعرى قرآن اصلاً کار موفقى نیست.

ترجمه‏ى قرآن باید رواج پیدا کند.

جامعه‏ى اسلامى با نزدیک شدن به فهم قرآن رشد مى‏کند و استحکام مى‏یابد.

جامعه‏ى اسلامى با نزدیک شدن به قرآن استقلال پیدا مى‏کند.

چیزى که به ما ایمان لایزال مى‏دهد و دل و پاى ما را محکم مى‏سازد قرآن است.

حفظ قرآن را ترویج کنید.

حفظ قرآن، فهمیدن مفاهیم و ترجمه‏ى کلمه کلمه‏ى قرآن، براى کسانى که به زبان عربى آشنایى ندارند، لازم است. وقتى که کلمات قرآن را فهمیدید، آن وقت تدبر لازم است. حتى آن کسى که الفاظ عربى را هم خوب بلد است، اگر تدبر نکند، بهره‏ى کمى از قرآن خواهد برد.

در قرآن، تدبّر لازم است - تدبر، یعنى اندیشیدن در مفاهیم قرآنى - این سخن عمیقى است، این سخن بزرگى است؛ باید در آن تدبر کرد.

شما براى این درس قرآن، اهمیت ویژه قایل بشوید، تا این نوجوان به قرآن گرایش پیدا کند؛ بخصوص در سن کودکى باید قرآن را حفظ کنند، باید قرآن در سینه‏ها باشد، تا در دلها نفوذ کند، تا در محیط جامعه تحقق پیدا کند.

عزت و قدرت در سایه‏ى تقوا و تمسک به قرآن و نترسیدن از غیر خدا ممکن است.

عزیزان من قرآن، ضامن سعادت ماست؛ قرآن، ضامن بقاى جمهورى اسلامى و همه چیز ماست. خوشا به حال ملت ما اگر قرآن و عترت را با هم داشته باشند؛ کوشش کنید با هم داشته باشید. ملتهاى دیگر هم خدا کند گرایش پیدا کنند، تا قرآن و عترت با هم باشند که این دو از هم جدا شدنى نیستند.

قرآن اساس اسلام و اساس هر حرکت و نهضت و بناى جدید انسانى است.

قرآن دریاى متلاطم فیض و رحمت و هدایت الهى است. اگر با قرآن مأنوس بشویم، خیلى از بابهاى هدایت به روى ما باز خواهد شد.

قرآن کتاب معرفت و برکت است.

کتاب انقلاب ما قرآن است.

گوینده‏ى آن، ذات اقدس الهى است. کلمات آن هم مال ذات اقدس الهى است - یعنى الفاظش، نه فقط مفاهیمش - لذا بایستى در آن دقت کرد، باید آن را فهمید، باید در آن غور کرد. اینها حاصل نمى‏شود، مگر با انس با متن قرآن.

معرفت، نجات، سلامت، رشد و تعالى و تقرب انسان به سوى خداى متعال از دستاوردهاى قرآن کریم است.

مقدمه‏ى عمل به قرآن فهم آن و مقدمه‏ى فهم قرآن، فهم معانى و تدبر در آن است.

من عقیده‏ام این است که حفظ قرآن، باید از بچگى شروع بشود.

وقتى قرآن وارد جامعه مى‏شود، حضور قرآن، حلاوت خود را به کامها مى‏چشاند. امروز قرآن در کشور ما سیطره دارد. قدم اول، یاد گرفتن متن قرآن است؛ و این باید روز به روز زیاد بشود. اگر بخواهیم همه، قرآن را یاد بگیرند، عده‏یى باید در اوج قرار بگیرند - مثل همه چیز دیگر - همین طور که اگر بخواهید ورزش، همگانى بشود، بایستى عده‏یى قهرمان را جلوى چشم مردم نگه دارید.

 

4-2-4- نهج‏البلاغه‏

امیرالمؤمنین این خطبه‏ها را با بهترین بیانها و با بهترین و زیباترین تعابیر و پر از هنرهاى بدیعى بیان کرده‏اند.

نهج‏البلاغه گنجینه‏ى عظیمى است که به این زودیها حتى نمى‏توان به موجودى آن پى برد و بعد از شناخت است که نوبت بهره‏بردارى از آن فرا مى‏رسد.

هر کدام از این خطبه‏هاى نهج‏البلاغه که انسان مقدارى در آنها ژرف‏نگرى مى‏کند و قدرى ذهن و استعداد و ذوق خود را در وقت مناسب و در هنگام اقبال دل و اقبال ذوق به کار مى‏اندازد، عوالم عجیبى را از معارف مى‏یابد.

 

4-2-5- صحیفه‏ى سجادیه‏

از دعاهاى معتبر - بخصوص صحیفه‏ى سجادیه - با توجه به معانى و مفاهیمش حتماً استفاده کنید، ولو کم؛ اینها انسان را در همه‏ى میدانها قوى مى‏کند و در دل و روح و باطن خود احساس قدرت و قوّت مى‏کند.

اگر «اللّهم»ها و جمله‏هاى خطابى و انشایى صحیفه‏ى سجادیه را به جمله‏هاى خبرى تبدیل کنند، یکى از پُرمطلب‏ترین کتابهاى حدیث شیعه در زمینه‏ى بیان معارف الهى مى‏شود؛ چه در زمینه‏ى اعتقادى، چه در زمینه‏ى عبادى، چه حتّى در زمینه‏ى سیاسى و اجتماعى.

شما باید در این صحیفه‏ى سجادیه غور کنید. من گمان مى‏کنم که صحیفه‏ى سجادیه از لحاظ احتواء بر معارف عالیه‏ى اسلامى در همه‏ى بخشها، کمتر از نهج‏البلاغه نیست.

صحیفه‏ى سجادیه یک دوره معارف ناگفته‏ى اسلامى است. واقعاً گاهى معارفى که در دعاهاى ما وجود دارد، در هیچ روایتى نیست؛ اگر هم باشد، به این وضوح و با این تأثیر نیست.

4-2-6- مسجد، اذان، ائمه‏ى جمعه و جماعات

اذانِ با توجه، به دلها امید مى‏دهد.

اسلام امریکایى، چیزى به نام اسلام است که در خدمت منافع قدرتهاى استکبارى و توجیه‏کننده‏ى اعمال آنهاست؛ بهانه‏یى براى انزواى اهل دین و نپرداختن آنان به امور مسلمین و سرنوشت ملتهاى مسلمان است؛ وسیله‏یى براى جدا کردن بخش عظیمى از احکام اجتماعى و سیاسى اسلام از مجموعه‏ى دین و منحصر کردن دین به مسجد است (و مسجد نه به عنوان پایگاهى براى رتق و فتق امور مسلمین - چنان‏که در صدر اسلام بوده است - بلکه به عنوان گوشه‏یى براى جداشدن از زندگى و جدا کردن دنیا و آخرت).

از بزرگترین کارهاى امام عزیز ما ایجاد و تأسیس نماز جمعه بود.

تا وقتى ائمه محترم جمعه و مردم قدر نماز جمعه را مى‏دانند، ... بلاشک در جامعه‏ى اسلامى خوف تزلزل نیست.

تریبون نماز جمعه در حفظ قوام معنوى و حصار ایمنى جامعه داراى نقشى فوق‏العاده است.

امامت جمعه به معناى نمایندگى کل روحانیت و نظام اسلامى است.

انقلاب از خانه‏ى مذهب - یعنى مسجد و مدرسه‏ى دینى - آغاز شد و جهتگیرى مذهبى در انقلاب روزبه‏روز افزایش پیدا کرد و نقش مذهب و ارزشهاى معنوى، آن‏قدر قوى شد که کسانى را به‏میدان انقلاب کشاند که معمولاً در هیچ انقلابى، این‏گونه آدمها به میدان نمى‏آیند.

این‏جانب همه‏ى مردم - بخصوص جوانان - را به پُر کردن مساجد و حضور در نمازهاى جمعه و جماعت و گرم نگهداشتن مراسم عزادارى سالار شهیدان حسین‏بن‏على توصیه مى‏کنم.

بانگ اذان، دلهاى افسرده را روشن مى‏کند.

بهترین جایى که این گروههاى مقاومت بسیج دارند، همین مساجد است.

چندى پیش، من راجع به اذان سفارش کردم و البته گفتم که صبحها با بلندگو در همه‏جا اذان نگویند، تا مردم از خواب بیدار نشوند. مثل این‏که بعضى از مؤمنین، این قسمت دومش را بیشتر از قسمت اول گوش کردند! آنچه که مقصود ما بود، این بود که در سحرها، هر جایى یک بلندگو صدا نکند؛ ولى معنایش این نبود که به هنگام سحر، صداى اذان در شهرى مثل تهران به گوش نرسد! نه، در جایى مثل تهران، اقلاً در چند مسجد از مساجد مهم، خوب است که با بلندگو اذان پخش بشود؛ حتّى اذان صبح. در شهرهاى کوچک هم به فراخور وسعت آن شهر، مى‏بایست اذان صبح در چندجا پخش بشود. اما در ظهر و شب اذان بگویند؛ هم اذان بلندگو، هم جلوى مساجد، هم داخل مساجد و هم در خیابانها، تا مردم به اذان گفتن عادت کنند.

حضرات ائمه‏ى محترم جمعه و جماعات و گویندگان مذهبى نیز تا سرحد امکان باید براى پُربار کردن و محتوا بخشیدن به این مراسم تلاش کنند و این کانونهاى معنویت و صفا را گرم نگهدارند.

در این کشورهاى اسلامى که امروز ائمه‏ى جمعه و جماعاتشان، تشکیلات به وجود مى‏آورند و مسجدها رونق پیدا مى‏کنند و کانون تحرک مى‏شوند، تا دیروز مسجدها متعلق به یک مشت پیرمرد از کار افتاده بود. امروز آن مسجدها، جاى جوانان و کانون جنبشهاست. این را شما کردید. این را حرکت شما و قائد عظیم‏الشأنتان - آن مرد الهى - بود که انجام داد.

در نقاط مختلف جهان، دشمنان اسلام به مساجد - که پایگاه حریت انسان و جایگاه رابطه‏ى او با خدا و مرکزى براى کسب آگاهى از شیطنتهاى شیاطین زر و زور است - با بغض و کینه‏یى عمیق مى‏نگرند و تا آن‏جا که بتوانند، با وجود و حضور و فعالیت آنها ستیزه مى‏کنند. هم‏اکنون مسجدالاقصى، قبله‏ى دوم مسلمین - که بحمداللَّه پایگاه بیدارى و مبارزه نیز شده است - مورد جسارت صهیونیستهاى پلید قرار گرفته، و در فرانسه و هند نیز مسجد در معرض اهانت و تخریب واقع شده است.

سفارش دیگرى که من مى‏خواهم بکنم، این است که همه‏ى خانواده‏ها و همه‏ى مردم - مخصوصاً جوانان - به نماز و مسجد و عبادت و جلسات قرآن اهمیت بدهند. هرچه امروز این کشور از عظمت و عزت و قدرت به دست آورده است، در سایه‏ى قرآن و اسلام و نماز و عبادت و ذکر خداست. هم باید به درس و کار توجه شود، وهم به تدین؛ که تدین پشتوانه‏ى همه‏ى اینهاست. با نماز و مسجد و عبادت و جلسات دینى و جلسات قرآن باید انس پیدا کنید.

شعایر اسلامى و مساجد و نمازهاى جمعه و عزاداریها، از جمله عواملى است که در پیروزى انقلاب و تداوم آن، نقش تعیین‏کننده‏یى داشته است. ملتهاى مسلمان اکنون در همه جاى عالم، با بهره‏گیرى از تجربه‏ى ملت ایران، به مساجد و شعایر دینى اهتمام خاصى نشان مى‏دهند. نهضت فلسطین و بسى نهضتهاى دیگر، امروزه از مساجد و نمازهاى جمعه و جماعت، نیرو و توان مى‏گیرد. سزاوار است که ملت عزیز ایران، نقش این شعایر را همواره به یاد داشته باشد.

طبق بینش ما، یادگارهاى اسلامى عزیزند. مى‏شد اسلام به مردم بگوید بروید در زمین صافى بایستید و نماز بخوانید و عبادت کنید؛ در صورتى که به عمارت مسجد دستور داده است؛ «انّما یعمر مساجد اللَّه». آباد کردن مسجد ملاک است و تجسم و تجسد خارجى این کار مورد نظر اسلام مى‏باشد؛ چون تأثیر بسزایى دارد. در مورد شخصیتها هم همین‏طور است.

مساجد به شکل شایسته غبارروبى شود و خدمت به مسجد، کارى مردمى و همگانى شمرده شود.

مسجدها در وقت نماز، سرشار و مالامالِ از انسانهاى ذاکر و ساجد و راکع باشد.

 

4-2-7- امر به معروف و نهى از منکر

امر به معروف و نهى از منکر را اقامه کنید.

امر به معروف و نهى از منکر که یکى از ارکان اساسى اسلام و ضامن برپاداشتن همه‏ى فرایض اسلامى است، باید در جامعه‏ى ما احیا شود.

امر به معروف و نهى از منکر هم جزو مهمترین مسائلى است که جوانها باید به آن اهتمام کنند.

جوانان در محیط خودشان، امر به معروف و نهى از منکر کنند.

در امر به معروف، مرحله‏ى قبل از عمل، قلب انسان است. اگر انسان بخواهد صادقانه به معروف امر کند، باید خود به آن معروف دلبسته باشد؛ والّا صادقانه نخواهد بود.

همه‏ى آحاد مردم باید وظیفه‏ى امر کردن به کارهاى خوب و نهى کردن از کار بد را براى خود قایل باشند.

 

4-2-8- حج‏

حجِ امروزِ ما با حجى که آرزوى ماست، انصافاً هنوز خیلى فاصله دارد.

کسانى که به حج مى‏روند و مى‏آیند واقعاً باید مثل کسانى باشند که «یوم ولدته امّه»؛ پاکیزه‏ى پاکیزه شده باشند.

حج یک آبشار جارى و یک شط عظیم شستشوى معنوى و روحى است.

حج برترین جایگاه برائت از مشرکین شناخته شده است.

حج مظهر توحید، و کعبه خانه‏ى توحید است.

حج مى‏تواند دلبستگیهاى اسارت‏آفرین را از دلها بشوید.

حج مى‏تواند روح توحید را در دلها زنده کند.

حج و اجتماع عظیم بر گرد خانه‏ى توحید، باید مظاهر شرک را نفى کند.

فریاد برائت مسلمانان در حج، فریاد برائت از استکبار جهانى است.

حج یک واجب استثنایى و یک مراسم عجیب و پُر رمز و راز است.

حج، یک حرکت عبادى خالصِ عمیق - خضوع، خشوع، ذکر، عبادت، تضرع و توسل - و با حالت اجتماع است. در کنار هم قرار دادن این دو چیز، مسئله را خیلى پُرمعنا مى‏کند.

 

4-2-9- حزب‏اللَّه‏

این مملکت، مملکت حزب اللهى‏هاست؛ آینده متعلق به حزب‏اللهى‏هاست؛ نه این‏که مال آنهاست، نه، متعلق به ملت ایران است؛ اما مؤمنین، انقلابیون و حزب‏اللهى‏ها هستند که هرجا مشکل اصلى‏یى پیدا شود، باید آن را حل کنند و به فضل پروردگار بن‏بستها را خواهند شکافت.

 

4-2-10- نماز

انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصه‏هاى خطر، محتاجتر.

حقیقتاً این نمازهایى که ما مى‏خوانیم، در واقع اداى بندگان خدا را درمى‏آوریم. بنده به خودم که مراجعه مى‏کنم، این‏طورى مى‏بینم، چون بندگان برجسته‏ى خدا طور دیگرى نماز مى‏خوانند؛ تسبیح که مى‏کنند، تسبیح از دل و جانشان برمى‏خیزد؛ سجده که مى‏کنند، در واقع دلشان سجده مى‏کند.

مدیران دستگاههاى ادارى و دولتى، خود متصدى اقامه‏ى نماز در آن دستگاهها شوند.

نماز برترین چیزى است که مى‏تواند همه‏ى افراد جامعه‏ى مسلمان را به تهذیب اخلاقى و تعالى روحى و معنوى برساند.

نماز تسلّابخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و به ستوه آمده، و مایه‏ى صفاى باطن و روشنى روان است.

نماز جمعه یکى از پایه‏هاى اساسى حفظ نظام اجتماعى و مهمترین عامل حفظ روحیه و ایمان مردم است.

همگان نماز را که داروى شفابخش روح و مایه‏ى صفا و آرامش و نورانیت است، بر همه‏ى کارهاى دیگر مقدم دارند و در هیچ شرایطى خود را از آن محروم نسازند و هرگز به بهانه‏ى مشغله و گرفتارى، این حضور رهایى‏بخش در محضر آفریدگار رحیم و کریم و عزیز را از دست ندهند.

 

4-2-11- اداى تکلیف‏

بارها امام مى‏فرمود که ما کار را براى رسیدن به «نتیجه» نمى‏کنیم؛ بلکه مأمور به انجام «تکلیف» هستیم. ... آن کس که براى انجام تکلیف کار مى‏کند، پیروزیش به این نیست که به مقصود خود دست پیداکند؛ بلکه زمانى احساس پیروزى مى‏کند که موفق شود به تکلیفش عمل کند. ما براى اداى تکلیف حرکت مى‏کنیم، حتّى براى پیروزى هم تلاش نمى‏کنیم. البته، پیروزى را دوست مى‏داریم، هیچ کس نیست که از پیروزى بدش بیاید، هیچ‏کس نیست که براى پیروزى کار نکند؛ اما هدف نهایى چیزى است که حتّى از پیروزى هم بالاتر مى‏باشد و آن جلب رضاى خدا و اداى تکلیف است.

 

4-3- ایام‏

4-3-1- محرم، عاشورا، اربعین‏

امام بزرگوار ما به برکت محرم و با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد. این یک نمونه است که شما دیدید.

اهمیت اربعین در آن است که با تدبیر الهى در این روز خاندان پیغمبر و یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد.

حادثه‏ى کربلا باید زنده بماند.

حکومت و حاکمیت و اعلاى کلمه‏ى اسلام و ایجاد امید به برکت اسلامى در دل مستضعفان عالم، آثار محرم است.

این‏جانب همه‏ى مردم - بخصوص جوانان - را به ... گرم نگهداشتن مراسم عزادارى سالار شهیدان حسین‏بن‏على توصیه مى‏کنم.

درسى که اربعین به ما مى‏دهد، زنده نگهداشتن یاد حقیقت و خاطره‏ى شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن است.

روح نهضت ما و جهتگیرى کلى و پشتوانه‏ى پیروزى آن، همین توجه به حضرت ابى‏عبداللَّه(علیه الصّلاةوالسّلام) و مسایل مربوط به عاشورا بود.

عاشورا اسلام را نگه داشت.

قمه‏زدن هم از آن کارهاى خلاف است. ... کار غلطى است که عده‏یى قمه‏ها را بگیرند و به سرهاى خودشان بزنند. ... کجاى این، عزادارى است؟! این جعلى است. اینها چیزهایى است که از دین نیست. بلاشک خدا راضى نیست. ... این قطعاً خلاف است. امام حسین به این معنا راضى نیست.

کسانى که از خاندان وحى و نبوت اسیر شدند، عزیزترین و شریفترین انسانهاى تاریخ اسلام بودند.

واقعه‏ى کربلا در روز عاشورا یک فصل عظیم از تاریخ ماست.

یکى از بزرگترین نعمتها براى جامعه‏ى شیعى ما، نعمت خاطره و یاد حسین‏بن‏على، محرم و عاشورا است.

ماه محرم، ماه تعلیم مجاهدت فى‏سبیل‏اللَّه به وسیله‏ى برترین خلایق، حضرت اباعبداللَّه (علیه‏السّلام) است.

احترام عاشوراى حسینى و محرم براى مردم ما یک فریضه و امر بزرگ و مهم به‏شمار مى‏رود.

بالای صفحه

 

4-3-2- عرفه‏

اگر کسى معناى دعا، مثلاً دعاى ابوحمزه‏ى ثمالى، یا دعاى امام حسین در روز عرفه را بفهمد و توجه بکند ... امکان ندارد از این دعاى به این بلندى خسته بشود؛ یعنى این گفتگویى که در این دعا انجام گرفته، بین این بنده‏ى برگزیده و شایسته و بامعرفت، و خدا، این‏قدر پُرجاذبه و نافذ و حقیقى است - یعنى بیان کننده‏ى آن خواستهاى فطرى انسان است - که امکان ندارد کسى هیچ وقت از آن خسته بشود. من توصیه‏ام به جوانها این است که عبادت را با توجه انجام دهند.

بعدازظهر روز عرفه یکى از ساعات بهشت است.

در حقیقت برکات عظیم روز عرفه آن را به معناى یک روز عید و برکت و رحمت از طرف پروردگار به ما معرفى مى‏کند.

دعاى امام حسین در عرفه، یا همین دعاى ابى‏حمزه، یا آن مناجات شعبانیه، اینها در زبان عرب، جزو زیباترین متنهاى ادبى است.

روز عرفه را قدر بدانید.

روز عرفه، روز دعا و توسل و تضرع است.

روز عرفه یک فرصت است.

یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا مى‏آوردم.

 

 

4-3-3- ماه رمضان، شب قدر

دعاهاى ماه رمضان، به انسان نورانیت مضاعفى مى‏بخشد.

روزه، توجه به خداى متعال، ذکرها و دعاهایى که در این ماه غالباً دلها به آنها متمایل و متوجه مى‏شوند، جزو سفره‏ى ضیافت الهى است؛ از این سفره حداکثر استفاده را بکنید.

کنترل اهواى نفسانى در رمضان، آسانتر از همیشه است.

ماه رمضان، بهار خودسازى انسان و انس با خداست.

ماه رمضان در هر سالى، قطعه‏یى از بهشت است که خدا در جهنم سوزان دنیاى مادّىِ ما، آن را وارد مى‏کند و به ما فرصت مى‏دهد که در این ماه، خود را بر سر سفره الهى وارد بهشت کنیم. بعضى همان سى روز را وارد بهشت مى‏شوند؛ بعضى به برکت آن سى‏روز، همه سال را، بعضى همه عمر را، بعضى هم از کنار آن غافل عبور مى‏کنند، که مایه تأسف و خسران است.

ماه رمضان، فرصت عروج و اعتلاى روح انسان است.

ماه مبارک رمضان ماه ضیافت و رحمت الهى است.

من همه‏ى شما عزیزان را به توجه به دعا در این ایام، توجه به نماز، اقبال به روزه و استفاده‏ى از روزها و شبهاى ماه رمضان دعوت مى‏کنم.

ماه رمضان، ماه کفّ‏نفس و خویشتندارى است.

ماه رمضان، ماه ذخیره‏سازى تقواست.

روزه به ما کمک مى‏کند تا باتقوا شویم.

به برکت روزه و توجه و خشوعى که لازمه‏ى روزه است، فرصت و توفیق کار نیک براى انسان وجود دارد.

از اول شب قدر، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهى - «سلام هى حتّى مطلع الفجر» - شروع مى‏شود، تا وقتى که اذان صبح آغاز مى‏گردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهى و امن الهى و خیمه‏ى رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبى است؛ ... این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خداى متعال از انسان خواسته است و بى‏اعتبارى این زندگى مادّى و این که همه‏ى این‏چیزهایى که مى‏بینید، مقدّمه‏ى آن عالمى است که لحظه‏ى جان دادن دروازه‏ى آن عالم است، بگذرانید.

امروز که خداى متعال اجازه داده است که شما زارى، تضرع و گریه کنید، دست ارادت به سوى او دراز کنید، اظهار محبت کنید، اشک صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشمهاى خودتان جارى کنید. این فرصت را مغتنم بشمارید؛ ... این فرصت، فرصت زندگى و حیات است که براى بازگشت به خدا در اختیار من و شماست؛ و بهترین فرصتها ایامى از سال است، که از جمله‏ى آنها ماه مبارک رمضان، و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر است!

شب قدر، فرصتى براى مغفرت و عذرخواهى است؛ از خداى متعال عذرخواهى کنید.

 

4-3-4- شعبان

ماه شعبان یکى از فرصتهاى مغتنمى است که در اختیار ماست.

ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است.

رجب، بیشتر ماه نماز است؛ شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است.

ماه شعبان دالان و دهلیز ماه رمضان است.

 

 

4-3-5- اعیاد

4-3-5-1- عید غدیر

روز عید غدیر، ولایت اسلامى - یعنى رشحه و پرتوى از ولایت خدا در میان مردم - تجسم پیدا کرد و این چنین بود که دین کامل شد.

علت اهمیت عید غدیر، مسئله‏ى ولایت است.

عید غدیر، حقیقتاً یکى از عظیمترین اعیاد اسلامى است.

غدیر در محتوا و روح حقیقى خود فقط متعلق به شیعیان نیست، بلکه به همه‏ى دنیاى اسلام تعلق دارد؛ چون حادثه‏ى غدیر برخاسته‏ى از روح و مضمون حقیقى اسلام است.

 

4-3-5-2- عید فطر

روز عید فطر، روز طهارت و پاکیزگى است.

روز عید فطر، عید عبادت و عید مغفرت است.

روز عید فطر، مظهر اجتماع و اتحاد و برادرى مردم با داشتن دل به سوى خداست.

این روز براى همه‏ى مسلمانان جهان عید است.

 

4-3-5-3- مبعث‏

بعثت نبى اکرم (صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله‏وسلّم) حرکت عظیمى در تاریخ بشر بود که نجات انسانها، تهذیب نفس و اخلاق بشر و مقابله با مشکلات و مصائب بشرى در همه‏ى دورانها را دنبال مى‏کرد.

بزرگداشت مبعث، بیش از آنچه صرفاً تجلیل از یک خاطره‏ى گرامى باشد، مطرح کردن درسهاى بزرگ بعثت پیغمبر است، که امروز همه‏ى بشریت - بخصوص جامعه‏ى مسلمانان - به آنها نیاز دارد.

 

4-3-5-4- عید نوروز

عید سعید نوروز ... سرآغاز بهار طبیعت و بهار جسم و جان انسان است.

عید نوروز که عید تازگى و طراوت و شادى زمین و زمان است، را ... به همه‏ى ملت شریف و عزیزمان ... تبریک عرض مى‏کنم.

عید نوروز وسیله‏یى براى احساس همبستگى ملتهاى متعدد است.

 

4-4- ولایت فقیه

امروز حکومتهاى دنیا، غالباً آلوده است. ما خدا را شکر مى‏کنیم که نسخه‏ى حکومت اسلامى را در این‏جا پیدا کردیم. به نظر ما حکومت با قانون اساسى ما، راقیترین نوع حکومتهاست؛ یعنى حکومتى که با نظام ولایت فقیه معرفى مى‏شود. بعضى از این مسئله تحاشى مى‏کنند!

در حکومت اسلامى - یعنى حکومت فقیه عادل و فقیه متقى - هم حضور مردم هست، هم حضور معنویت و ارزشهاى اسلامى و حضور تقوا هست؛ این، بالاتر از همه است.

مسئله‏ى ولایت فقیه، اساس نظام و ستون فقرات نظام است.

ولایت فقیه عادل، یعنى حکومت کسى که دین و اسلام را مى‏شناسد و مى‏داند چگونه باید بر مردم حکومت کرد؛ و نیروى تقوا هم به او کمک مى‏کند که از این خط منحرف نشود.

ولایت فقیه، مترقیترین چیزى است که مى‏توان به یک جامعه‏ى بشرى پیشنهاد کرد.

ولایت فقیه، یک فرهنگ و یک جریان است.

ولایت فقیه، جایگاه مهندسى نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیرى از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسى‏ترین و محورى‏ترین مفهوم و معناى ولایت‏فقیه است.

نقش ولایت‏فقیه این است که در این مجموعه‏ى پیچیده و در هم تنیده‏ى تلاشهاى گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود.

پاسدارى و دیده‏بانىِ حرکت کلى نظام به سمت هدفهاى آرمانى و عالى‏اش، مهمترین و اساسى‏ترین نقش ولایت‏فقیه است.

 

5- فرهنگ‏

5-1- فرهنگ و فرهنگ‏سازى

آنچه که براى کشور ما و براى عناصر فرهنگى مهم است، گسترش کیفى فرهنگ است.

اساس و ریشه‏ى فرهنگ عبارت است از عقیده و برداشت و تلقى هر انسانى از واقعیات و حقایق عالم، و نیز خلقیات فردى و خلقیات اجتماعى و ملى.

استقلال یک ملت فقط با استقلال فرهنگى تأمین مى‏شود.

بخش عمده‏ى فرهنگ، همان عقاید و اخلاقیات یک فرد یا یک جامعه است.

به کار فرهنگى به معناى واقعى کلمه اهتمام ورزید.

به نظر ما مقوله‏ى فرهنگ از نظر تأثیرش در آینده‏ى یک ملت و یک کشور، با هیچ چیز دیگرى قابل مقایسه نیست.

پایه‏هاى اساسى فرهنگ هم، همین ادبیات و هنر است.

دستگاه حکومت و دستگاه دولت، نسبت به فرهنگ جامعه - عمدتاً مسئله‏ى عقیده و اخلاق - به‏هیچ‏وجه بى‏مسئولیت نیست و نمى‏تواند بى‏تفاوت باشد.

فرهنگ اسلامى تسلیم در مقابل خدا و برآشفتن در مقابل بدیها و کجى‏ها و نابسامانیهاست.

فرهنگ انقلاب ما فرهنگ توحید و عبودیت است.

فرهنگ شامل ادبیات، هنر، علم، عادات و اخلاق جامعه و سنن موجود و شامل خصلتهاى ملى است.

فرهنگ عمومى، فرهنگ در دانشگاه‏ها، فرهنگ در مقطع دبستان و دبیرستان - یعنى حیطه‏ى کار آموزش و پرورش - بسیار بسیار مهمّ است. به اینها اهمیت بدهید.

آنچه که براى کشور ما و براى عناصر فرهنگى مهم است، گسترش کیفى فرهنگ است. یعنى تربیت شاعر، نویسنده، هنرمند و تربیت کسانى که بتوانند تولید هنرى بکنند و پایگاه هنرى را پیش ببرند.

 

5-2- تهاجم فرهنگى‏

آن چیزى که خطر جدى است، تهاجم فرهنگى است.

اشکال ضایعات فرهنگى این است که زود فهمیده نمى‏شوند.

انقلاب فرهنگى و اصل فرهنگ ملى و اسلامى ما، در معرض تهدید دشمنان قرار دارد.

این جزو وظایف دولت اسلامى است که در این آشفته بازار احتمالى، یا حتى غیر آشفته بازار، در بازار عرضه‏ى فرهنگ و عقیده و اخلاق، نگذارد عائله‏ى او - یعنى ملت - دچار گمراهى بشوند؛ یعنى همان احساسى را که انسان نسبت به زن و بچه‏ى خودش دارد، همان را باید نسبت به دیگران هم داشته باشد.

برگشت به فرهنگ فاسد و منحط غرب در جامعه‏ى انقلابى و اسلامى ما محال و ممنوع است.

بسیارى از مشکلات امروز و دیروز ملت ایران، ناشى از تدابیر و اعمال خصومت و بغض و کینه‏ى دشمنان اسلام است که انواع مشکلات اقتصادى و فرهنگى را تزریق مى‏کنند تا شاید بتوانند نظام جمهورى اسلامى را متزلزل کنند!

تهاجم فرهنگى یعنى یا تهاجم به وسیله‏ى ابزارهاى فرهنگى، یا تهاجم به وسیله‏ى عناصر فرهنگى.

ما دشمنان فرهنگى زیادى داریم، مبارزه با اسلام و انقلاب به صورت فرهنگى، یک چیز جدى است. این چیزى که ما به آن تهاجم فرهنگى مى‏گوییم، یک امر واقعى و حقیقى است. الان باورهاى سیاسى ما، با ابزارهاى فرهنگى دشمنان هدفگیرى مى‏شود. باورهاى دینى ما هدفگیرى مى‏شود. عادات حسنه‏ى ملت ما مورد تهاجم قرار مى‏گیرد و هدفگیرى مى‏شود. این کار خیلى هم دقیق انجام مى‏گیرد.

مى‏دانید عقبه‏ى فرهنگى دشمن تا کجاهاست؟ مجلات، روزنامه‏ها، رادیوها، ماهواره‏ها، تشکیلات عظیم، کتاب‏نویسیها، مزدورهاى قلم‏به‏دست و قلم‏به‏مزد، همه، عقبه‏ى فرهنگى استکبارند!

 

 

5-3- هنر

از خصوصیات هنر این است که ایده و فکر را به‏طرف مقابل منتقل مى‏کند.

جهتگیرى هنر باید خیلى دقیق و روشن و درست باشد.

ما مردم باهنر و بااستعدادى داریم.

مایه‏ى هنرى جوانهاى ما خیلى زود مى‏شکفد و مى‏جوشد.

هر آنچه به هنر آمیخته شود، آراسته و خواستنى مى‏شود و جلوه و جذابیت مى‏یابد و دلها به آن شوق پیدا مى‏کند.

هنر حقیقى خواهد توانست تفکر انقلاب را عمق ببخشد.

هنرِ نمایش، از بسیارى از دیگر هنرها، زبانِ رساتر و بلیغ‏ترى دارد.

[فرهنگ قرآنى و اسلامى‏] باید در نمایشنامه‏ها، فیلمها، سینما، تلویزیون و رادیوى ما انعکاس یابد.

 

5-3-1- سینما، نمایش، تئاتر

چند سال است به سینماگران مى‏گوییم قدرى روى قصه کار کنید؛ قصه‏یى که بناست شما در سینما به آن جان بدهید و تجسم ببخشید.

ملتى که سینما ندارد، مثل انسانى است که زبانى از زبانهاى مورد تفاهم و تکلم را بلد نیست.

 

5-3-2- شعر

ترجمه‏ى شعرى قرآن اصلاً کار موفقى نیست.

در میان شعراى انقلاب، بعضیها واقعاً خوب و برجسته‏اند.

زبانى که مى‏تواند پیام انقلاب را به اعماق جامعه رسوخ دهد، زبان شعر و ادبیات است.

سعدى و حافظ هم شعر عشقى محض دارند. این‏طور نیست که همه‏ى اشعار آنها عرفانى باشد.

شعر و هنر زیباترین قالب براى همه‏ى پیامهاى نوین و مایه‏ى گسترش و نفوذ این پیامهاست.

کسى که از تئاتر، نقاشى، عکس یا شعر چیزى نمى‏فهمد، راههاى معرفت به رویش بسته است.

 

5-3-3- رمان

قصه‏نویسى و داستان‏نویسى، ضعف عمده ماست که من بارها هم این را گفته‏ام و خواسته‏ام تقویت شود؛ متأسفانه کار جدّى از طرف دوستان ما انجام نمى‏گیرد. البته این چند سالى است که رمان و قصه‏نویسى قدرى رواج یافته است؛ منتها نه در جهت صحیح.

در این بخش [رمان] متأسفانه بسیار ضعیف هستیم.

5-3-4- نقاشى

من تابلوى «عصر عاشورا»ى آقاى فرشچیان را که خود ایشان چند سال قبل به من هدیه داده، در منزل دارم و هر وقت آن را نگاه کردم، گریه کردم. با این‏که سینه‏ى من از روضه‏هاى صبح عاشورا و عصر عاشورا پُر است - چه کسى بیشتر از ماها مى‏داند که در این باره‏چه نوشته‏اند و گفته‏اند - و در عین حال که مى‏گویند آدمهایى که اهل این چیزها هستند، خودشان گریه نمى‏کنند؛ اما آقاى فرشچیان دارد روضه‏یى مى‏خواند که ماها را مى‏گریاند. ببینید این چه هنر پُرفایده و پُرمغز و پُرمعنایى است.

کسى که از تئاتر، نقاشى، عکس یا شعر چیزى نمى‏فهمد، راههاى معرفت به رویش بسته است.

 

5-3-5- هنرمند

آن‏جایى که نوشته‏هاى شما حاکى از اخلاص است، آن نقطه انسان را تکان مى‏دهد.

به نظر من، نقش هنرمند مسلمان، نقش فوق‏العاده برجسته‏یى است.

یکى از معجزات انقلاب، پرورش هنرمندان و روایتگران تاریخ انقلاب است.

آن هنرمندانى که هنرشان در خدمت بیگانگان است، هرچند هنرشان هم بالاست و بعضیشان از لحاظ هنرى بسیار برجسته‏اند، ولى من در هنرى که آنها دارند، ارزشى حس نمى‏کنم.

هنرمند حقیقت را بهتر و زودتر مى‏فهمد.

هنرمند مى‏تواند هدایت بیافریند و لذت روحى ببخشد.

5-3-6- موسیقى‏

اگر موسیقى‏یى - حالا اسمش را موسیقى سنتى بگذارید، یا موسیقى غیرسنتى - که یکى از دستگاههاى معمولى موسیقى خودمان را هم با ساز ساده‏یى مى‏زند، اما شعر، یک شعر برانگیزاننده‏ى مهیج شهوت باشد، حرام است؛ خواننده هر کس مى‏خواهد باشد. آن صداى خوش و سازى که با هم به کار بیفتد، تا جوانى را فرضاً به عمل حرام شرعى تحریک کند، کار حرامى است.

بنده کلاً با موسیقى غربى در رادیو مخالفم.

موسیقى شاد، به معناى موسیقى مرقص نیست.

موسیقى مى‏تواند لهوى نباشد.

موسیقیهاى تند و محرک خارجى، اشکال دارد.

5-3-7- معماری

اثر معمارى را انسان تحسین مى‏کند و چون متعلق به ماست، مال ایرانیهاست به آن افتخار هم مى‏کند.

الان در زمینه‏ى سازندگى، در زمینه‏ى معمارى، در زمینه‏ى کارهاى زیربنایى ... در داخل کشور به دست عناصر خودى کارهایى انجام مى‏گیرد که در گذشته فکرش هم نمى‏شد کرد.

5-3-8- قصه

قصه‏گویى، هنر بسیار خوبى است. قصه‏هاى خوب، سازنده‏ى شخصیت کودک است. همان قصه‏هاى قدیمى را که ما از مادر خودمان، از مادر بزرگ، یا از پیرزن دیگرى در کودکى شنیده‏ایم، حالا که آدم مرور مى‏کند، مى‏بیند در آنها چه‏قدر حکمت هست! انسان، بعضى از خصال و تفکرات خودش را که ریشه‏یابى مى‏کند، به این قصه‏ها مى‏رسد. قصه چیز خیلى مهمى است، منتها قصه‏هاى خوب.

سعى کنید در این قصه‏گویى و در این کار هنرى، اولین چیزى را که در این کودک ایجاد مى‏کنید، ایمان باشد؛ هیچ چیز، معادل ایمان نیست. شما از این بچه، هرچه بخواهید بسازید، باید در او ایمان به وجود بیاورید.

 

6- تعلیم و تربیت

باید به فکر آن روز [آینده‏] بود و آن روز دست شماست؛ دست آموزش و پرورش، دست معلّمین و مربیان است. شما هستید که باید امروز، آن روز را ترسیم کنید. با چى؟ با تربیت جوان. شما این عامل و این گلوله را پرتاب مى‏کنید؛ خودش به هدف مى‏خورد. شما باید ماشه را بچکانید و این، همین کار تربیتى است که شما باید امروز انجام بدهید.

دانش‏آموزانِ نونهالى که در اختیار دستگاه فرهنگى کشور قرار دارند، عزیزترین و سرشارترین سرمایه و ذخیره‏ى آینده‏ى این ملتند.

در بلندمدت، هیچ چیز به اندازه‏ى تعلیم و تربیت اهمیت ندارد.

در محیط آموزش و پرورش باید کارى بشود که حتى یک استعداد، از میان این میلیونها نوجوان و جوان ایرانى هدر نرود.

شما مسئولان آموزش و پرورش، به حیث این‏که معلمان و برنامه‏ها و بقیه‏ى ابزار و ادوات کار در اختیار شماست، اولین سنگِ بناهاى شخصیت فکرى هر موجود بشرى را که در این کشور پهناور و بزرگ رو به رشد است، دارید مى‏گذارید.

قدر تعلیم و تربیت و معلمى که یک سنگر فرهنگى است را بدانید.

مردم هم، قدر معلمان و کارگزاران تعلیم و تربیت را بدانند.

من به شما فرهنگیان عزیز مى‏گویم که مسئله‏ى فرهنگ و تعلیم و تربیت، مسئله‏ى اول در نظام ماست.

امروز دشمنان نمى‏خواهند دانشگاه و درس و مدرسه و معلم باشد.

 

6-1- دانشگاه‏

دانشگاه جهت‏دار و دیندار، به شدت متمایل به ارزشهاى انقلابى و اسلامى است.


دانشگاه که قوام اصلى آن به استاد و دانشجوست، حقیقتاً پایه‏یى براى آینده‏ى کشور محسوب مى‏شود.

محیط دانشگاه، باید محیط دینى باشد. باید این را تأمین کنیم. و این نمى‏شود، مگر این‏که شما که رؤسا و مسئولان دستگاههاى دانشگاهى کشور هستید ... صددرصد با تعصب دینى و انقلابى و پایبندى شدید و اصرار بر این‏که باید دین حاکمیت پیدا کند و چترى بر زندگى محیط دانشگاه بزند، این هدف را تعقیب کنید. از کلمه‏ى تعصب نترسید. تعصب جاهلى بد است. عصبیتى که از روى جهالت نباشد، خیلى هم خوب است. عصبیت، معنایش جهالت نیست.

دانشگاه نظام جمهورى اسلامى، باید کسانى را تربیت بکند که تکیه‏ى این نظام، به آنها باشد. یعنى این نظام، از لحاظ علمى و عملى و مدیریت و گشودن گرههاى ریز و درشت بر سر راه زندگى این ملت، به آنها تکیه کند.

 

6-1-1- دانشجو

به نظر من، دانشجوى موفق کسى است که خوب درس بخواند، خوب تهذیب اخلاق بکند و خوب ورزش بکند.

دانشجویان به عنوان نیروهاى متخصص در آینده کشور نقش مهمى خواهند داشت.


 

6-1-2- استاد

اگر آن استاد، یا آن مسئولى که با این معیارها تطبیق مى‏کند، مى‏گذارید، این را باید دیگر همه احترامش کنند و واقعاً روى چشم بگذارند. دانشجو هم باید او را احترام کند.


اگر دانشگاه ما دانشگاه اسلامى است، یکى از بزرگترین مظاهرش بایستى احترام بیش از حد معمول دنیا به اساتید باشد؛ مخصوصاً از طرف شاگردان. شاگرد باید به استاد، بى‏قید و شرط احترام کند. اگر آن استاد بد هم است، باید او را احترام کنند. فرض کنید استاد کافرى را آوردند و در یک کلاس پُرحزب‏اللهى گذاشتند. آیا این حزب‏اللهى‏ها باید به این کافر احترام کنند، یا باید اهانت نمایند؟ نخیر، باید احترامش کنند، از او تجلیل نمایند، او را بر خودشان مقدّم بدارند؛ چون استاد آنهاست، هیچ دلیل دیگر نمى‏خواهد. این درحالى است که گفتیم این شخص اصلاً معتقد به اعتقاد اینها نیست؛ چه رسد که استادى مؤمن و مسلمان باشد. به‏هرحال، احترام استاد در محیط دانشجویى و دانشگاهى بایستى خیلى محفوظ باشد.

6-1-3- علم و پژوهش

من شنیده‏ام که در برخى از محافل سیاسى حساس دنیا گفته شده که ما نخواهیم گذاشت یک ژاپن اسلامى در این منطقه به‏وجود بیاید. آن ژاپن اسلامى، شما هستید. این حرف بیخود هم گفته نشده است؛ براى خاطر این‏که کشور ما بر حسب آمار از لحاظ - به قول رایج معروف - نرخ سرعت رشد علمى و تحقیقى در بُرهه‏یى از زمان و در همین چند ساله، بالاترین نرخ رشد را در دنیا داشته است.

در بعضى از مراکز سیاسى یا سیاسى - علمىِ امریکا گفته‏اند ما نمى‏خواهیم یک ژاپن اسلامى به‏وجود بیاید! ژاپن اسلامى یعنى شما. گفته‏اند نمى‏خواهیم بگذاریم ملت ایران از خود پیشرفت علمى نشان دهد. اینها حرکت ملت ایران را مى‏بینند؛ این خودباورى را مى‏بینند.

آنچه موجب نگرانى است، این است که مبادا نیروهاى مؤمن ما، ارزش کار علمى را در این مملکت دست کم بگیرند.

اسلام دین «علم» و «پایبندى به ارزشهاى معنوى» است.

باید علم و پژوهش را به عنوان یک باور عمومى در بیاوریم تا یک همت همگانى بر این کار گماشته شود؛ یعنى حقیقتاً مسئله‏ى کل نظام بشود.

بنده چند سال است مرتب به دانشگاهها سفارش مى‏کنم که بیایید تولید علم کنید؛ کار هم دارند مى‏کنند، اما این کار اگر با روحیه‏ى علم‏باورى و بارور شدن ذهن انسان براى تولید علم همراه نباشد، ابتر خواهد بود.

در دانشگاههاى ما به طور جدى باید روى آن چیزهایى که مربوط به بخش پژوهش است، تکیه شود. مى‏توان دانش فنى را وارد کرد - کمااین‏که الان داریم این کار را مى‏کنیم؛ دانش فنىِ یک پدیده‏ى صنعتى را وارد مى‏کنیم - لیکن این مثل آن است که ما در چاهى آب دستى بریزیم تا بتوانیم بعد همان آب را استخراج کنیم؛ براى بلند مدت، این کار فایده‏یى ندارد؛ باید علم از درون بجوشد؛ آن هم بر طبق آنچه که مورد احتیاج کشور است. بنابراین باید بر جریان علم در کشور، درون‏زایى حاکم باشد؛ این کار باید در دانشگاهها جدى گرفته شود؛ افزایش سهم بودجه‏ى پژوهش، یکى از این کارهاست.

علم و پژوهش، براى کشاورزى و صنعت و معدن و بسیارى از بخشهاى دیگر کشور مقدمه است.

مسئله‏ى علم و تولید علم و شکوفا کردن استعدادها در داخل، یک امر جدى و حیاتى است.

ملت ایران به دنیا کم، چیز یاد نداده است. ملت ما چند قرن، دانش، صنعت، پیشرفت، علم، فرهنگ و فلسفه‏ى خود را به دنیا یاد داده است.

موضوع علم و پژوهش در کشور، یک موضوع جدى است؛ ... از جمله‏ى چیزهایى است که زیرساخت همه‏ى پیشرفتهاى کشور در امور توسعه‏ى مادى و صنعتى و به تبع آن مالى و سیاسى و بین‏المللى است.

ما باید از محاصره‏ى موجود که کشورهاى جهان سوم در آن قرار گرفته‏اند، خودمان را خارج کنیم. این فقط وظیفه‏ى ما نیست، بلکه وظیفه‏ى همه‏ى ملت‏هاى دنیاست که در دوره‏یى از کاروان علم عقب ماندند. من اعتقاد راسخم - که این اعتقاد با نظر خبرگان و کارشناسان فن تأیید شده است - این است که ما مى‏توانیم این کار را بکنیم. این مُهر «نمى‏توانیم» و «نمى‏توانید» را که یکى از بخش‏هاى عمده‏ى سیاست فرهنگى دشمنان بوده، بایستى از ذهن خودمان پاک کنیم.

6-1-4- جنبش نرم‏افزارى‏

ما شعار نهضت نوآورى علمى و جنبش نرم‏افزارى را مطرح کرده‏ایم؛ انتظار این بوده است که اهل علم، اهل دین، اهل قلم، اهل دانشگاه و اهل حوزه در این جهت حرکت کنند، و بسیارى حرکت کرده‏اند؛ اما مى‏بینیم بعضى با این نیاز حقیقى - که حرکت علمى، نیاز حقیقىِ این کشور است - همراهى نکردند.

دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرم‏افزارىِ همه‏جانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا آن کسانى که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالبها و نوآوریهاى علمىِ خودى بتوانند بناى حقیقى یک جامعه‏ى آباد و عادلانه‏ى مبتنى بر تفکرات و ارزشهاى اسلامى را بالا ببرند.

این خود یک حقیقت و توقع بجایى است که باید اهل علم در محیط دانشگاه به تولید علم، به نگاه مبتکرانه و سازنده در زمینه‏ى علم - به همان چیزى که بنده از آن به نهضت نرم‏افزارى در محیط علمى تعبیر کردم - بپردازند؛ ما نیاز به این موضوع داریم. البته دستگاههاى دولتى بزرگ‏ترین مسئولیت را دارند.

نسل دانش‏پژوه و محقق و پژوهنده‏ى کشور ما بداند؛ امروز اگر برترى علمى با غربى‏هاست، در آینده‏ى نه چندان دورى با همت و اراده‏ى شما مى‏توان کارى کرد که فردا آنها از شما یاد بگیرند.

مرزهاى دانش را بشکنید. این‏که من مى‏گویم نهضت نرم‏افزارى، انتظار من از شما جوانها و اساتید این است. تولید علم کنید. به سراغ مرزهاى دانش بروید. فکر کنید. کار کنید. با کار و تلاش مى‏شود از مرزهایى که امروز دانش دارد، عبور کرد؛ در بعضى رشته‏ها زودتر و در بعضى رشته‏ها دیرتر.

 

6-2- حوزه‏

6-2-1- روحانیت‏

[روحانیت‏] بودند که با ستمگران به مبارزه برخاستند و پناه مظلومان و مستضعفان شدند.

از خصوصیات روحانیت شیعه این بوده که همیشه با مردم بوده است.

اگر زحمات حوزه‏هاى علمیه از آغاز تا امروز نبود، یقیناً چیزى از دین و حقایق دینى باقى نمى‏ماند.

به‏عقیده‏ى من یکى از واجبات هر طلبه‏یى این است که کتابهاى آقاى مطهرى را یک دور از اول تا آخر با دقت بخواند و مباحثه کند.

حوزه‏هاى علمیه، مزرع علماى دین و پرورشگاه نهالهاى بالنده‏ى فقاهت در آینده است.

روحانیون باید دانشجویان را همانند فرزندان خود مورد محبت و عطوفت قرار دهند.

روحانیون مظهر اسلام هستند.

طلبه و روحانى، بایستى ساده باشند و مظهر سادگى روحانیت هم، سادگى طلبگى است.

عالم دین باید فکر سیاسى روشن و زنده و متناسب با زمان داشته باشد.

محبوبیت روحانیت در تجمل و اشرافیگرى او نیست، در سادگى و بى‏پیرایگى اوست.

نسبت شهدایى که بعد از انقلاب، در کسوت روحانیت به شهادت رسیدند؛ بیش از دو برابر نسبت شهدایى است که از بقیه‏ى قشرهاى مردم، به شهادت رسیدند.

وحدت دین و سیاست این است که حوزه‏هاى علمیه هرگز از سیاست دور نشوند.

 

6-2-2- وحدت حوزه و دانشگاه‏

وحدت حوزه و دانشگاه خیلى دشمن دارد. از کثرت دشمن، کشف کنید کثرت اهمیت را.

6-2-3- تبلیغ‏

باید با عمل و زبان تبلیغ کرد.

برادرها، اگر پول و امکانات هنرى نداریم، اگر فعلاً ترجمه‏ى قرآن، به زبان سعدى زمانه نداریم؛ مى‏توانیم که اخلاق داشته باشیم؛ «المؤمن بُشره فى وجهه و حزنِه فى قلبه». آن چیزى را که باید ابراز کنید، با اخلاق سراغ دلهاى جوانان بروید؛ ما یک راه میانبُر داریم و آن، زبان خوش است. روحهاى جوانها، وراى قالبهاى آنهاست؛ آن وقت، تبلیغ انجام خواهد شد.

گاهى اوقات یک مبلّغ، کارى مى‏کند که صد فقیه نمى‏توانند آن کار را بکنند.

6-2-4- فلسفه‏

آمیزش عرفان با فلسفه در فلسفه‏ى جدید - یعنى فلسفه‏ى ملاصدرا - به‏خاطر این است که فلسفه وسیله و نردبانى است که انسان را به معرفت الهى و خدا مى‏رساند؛ پالایش مى‏کند و در انسان اخلاق به‏وجود مى‏آورد.

راه فلسفه باید راه تدین و افزایش ارتباط و اتصال انسان به خدا باشد؛ این را باید در آموزش فلسفه، در تدوین کتاب فلسفى، در دروس فلسفى و در انجمن فلسفه رعایت کرد.

«فلسفه» براى نزدیک شدن به خدا و پیدا کردن یک معرفتِ درست از حقایق عالم وجود است؛ لذا بهترین فلاسفه‏ى ما - مثل ابن‏سینا و ملاصدرا - عارف هم بوده‏اند.

فلسفه و کلام و عرفان وجوه تفارقى دارند، وجوه اشتراکى هم دارند؛ ما باید اینها را به عنوان علوم عقلى یا به یک معنا حکمت، که شامل همه‏ى اینها بشود، مورد توجه قرار دهیم و دنبال کنیم.

فلسفه‏ى اسلامى پایه و دستگاهى بوده که انسان را به دین، خدا و معرفت دینى نزدیک مى‏کرده است.

نباید بگذاریم فلسفه به یک سلسله ذهنیات مجرد از معنویت و خدا و عرفان تبدیل شود؛ راهش هم تقویت فلسفه‏ى ملاصدراست؛ یعنى راهى که ملاصدرا آمده، راه درستى است. آن فلسفه است که انسان را وادار مى‏کند هفت سفر پیاده به حج برود و به همه‏ى زخارف دنیوى بى‏اعتنایى کند.

6-2-5- فقه

آن اسلامى که متکى به فقاهت و فقها نباشد، اسلام انقلاب نیست.

اسلام واقعى، اسلامى متکى بر دانش و بینش فقهاى اسلامى است.

فقاهت شیعه پایه‏هاى بسیار مستحکمى داشته و دارد.

فقه سنتى یعنى فقهى که بر اساس اسلام، حدیث، متون و احکام اسلامى استخراج شود.

ما باید به طرف هرچه بیشتر پیاده کردن فقه اسلامى برویم.

 

6-3- دانش‏آموز

آینده‏ى مملکت در دست دانش‏آموزان است.

این‏که من روى مسائل مربوط به دانش‏آموز و آموزش و پرورش و مسائل تحصیل و تربیت، این همه تکیه مى‏کنم و هرجا و با هر کسى که احساس بکنم به نحوى با مسائل تعلیم و تربیت ربط دارد ارتباط برقرار مى‏کنم و نظرم را مى‏گویم، دنبال کار را مى‏گیرم، به خاطر این است که من از آینده مى‏ترسم.

دانش‏آموزان نونهالى که در اختیار دستگاه فرهنگى کشور قرار دارند، عزیزترین و سرشارترین سرمایه و ذخیره‏ى آینده‏ى این ملتند.

سربازان حقیقى انقلاب شما هستید و انقلاب، چشم‏انتظارِ شماست.

 

6-4- کتاب و کتابخوانى

لازم است که مردم را کتاب خوان بکنیم؛ اما از این واجب‏تر، آن است که استعداد نویسندگى را در بین مردم پیدا کنیم و تولید کتاب بکنیم.

امروز کتابخوانى و علم‏آموزى، نه تنها یک وظیفه‏ى ملى، که یک واجب دینى است.

براى یک ملت، خسارتى بزرگ است که افراد آن، با کتاب سر و کارى نداشته باشد.

توقع من از همه‏ى مردم این است که کتاب و کتابخوانى را جدى بگیرند.

در جامعه‏ى اسلامى، کتابخوانى باید همگانى و فراگیر شود.

در جامعه‏ى کتابخوان، پدیدآورنده‏ى کتاب و عرضه‏کننده‏ى آن، باید گرامى داشته شود.

دین و دنیاى بشر و جسم و جان انسان، به برکت کتاب تأمین و تغذیه مى‏شود.

فرآیند کمال بشرى به وسیله‏ى کتاب تحقق مى‏یابد.

کتاب خواندن براى یک ملت، یک فریضه و یک واجب است.

کتابخوانى باید همانند کارهاى روزانه در زندگى مردم وارد شود.

کتاب خوب، یکى از بهترین ابزارهاى کمال بشرى است.

کتاب، دروازه‏یى به سوى جهان گسترده‏ى دانش و معرفت است.

کتاب، مادر تمدنها و نیز عصاره‏ى آنها است.

کتاب یکى از ارزشمندترین فرآورده‏هاى بشرى و گنجینه‏ى بزرگترین ثروتهاى بشر، یعنى دانش و تحقیق است.

من مى‏گویم بایستى جوانان، پیران، مردان، زنان، شهریها، روستاییها و هر کسى که با کتاب مى‏تواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جا بیکار نشست - مثل اتوبوس، تاکسى، مطب پزشک، اداره، درِ دکان وقتى که مشترى نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت - کتاب را دربیاورد و بخواند.

 

6-5- روشنفکر

این روشنفکرىِ دوران قاجار است که بیمار متولد شد. روشنفکرى ایران متأسفانه بیمار و وابسته متولد شد یک چند نفر هم که آدمهاى سالم و خالصى بودند، گم شدند. بعضى از آنها وابسته به روسیه‏ى آن روز - مثل میرزا فتحعلى آخوند زاده - یا وابسته‏ى به اروپا و غرب - مثل میرزا ملکم خان و امثال آنها - بودند.

به نظر ما روشنفکرى، نه ضدیت با مذهب دارد، نه ضدیت با تعبّد. انسان مى‏تواند روشنفکر باشد و «بهشتى» یا «مطهرى» یا «باهنر» بشود.

تقلیدِ حرفِ این و آن‏که روشنفکرى نیست! روشنفکر این جوانِ مسلمانى است که امروز دارد حرفى مى‏زند که هنوز که هنوز است، شرق و غرب دنیا در فهم حقیقت آن، درمانده‏اند! قبول دارند که این انقلاب هست، ولى هنوز نمى‏دانند چیست!

در روشنفکرى حقیقى، آفرینش هست، نوآورى هست، اتکا به جوشش درونى هست.

روشنفکر حقیقى، جماعت حزب‏اللَّه‏اند. روشنفکر اینها هستند. غیر جماعت حزب‏اللَّه، یا مرتجعند، یا وابسته‏اند، یا مقلدند؛ آن هم مقلدهاى بد و زشت!

غربِ مسلطِ به تکنولوژى و علم، آن روزى که خواست در ایران، پایگاه تسلط خود را مستحکم بکند، از راه روشنفکرى وارد شد. از میرزا ملکم خانها و امثال آنها، تا تقى‏زاده‏ها استفاده مى‏کرد.

من همین‏قدر به شما بگویم که من سالهاى سال با محیط روشنفکرى کشور، دمساز و دمخور بوده‏ام، آدمهایش را دیده‏ام، آدمهاى خوبى را که در این محیط وارد شدند، دیده‏ام؛ و بعد چگونه خارج شده‏اند! یعنى محیط روشنفکرى یک محیط عجیبى است؛ و روى این محیط خیلى سایش هست.

 

6-6- کامپیوتر، ارتباطات

امروز دنیا دنیاى امواج است. با امواج و کامپیوتر همه‏ى مفاهیم از این طرف به آن طرف دنیا منتقل مى‏شود.

زمانه‏ى ما زمانه‏ى ارتباطات نزدیک است، اما این ارتباطات نزدیک همیشه به سود شیطان و شیطنتها نیست؛ به سود معنویتها و اصالتها هم هست.

فن‏آورى پیشرفته و دانش پیچیده‏ى بشرى همان قدر که سهولت و سرعت را در اختیار مردم عادى گذاشته، به همان اندازه و بیشتر، امکانات و سهولت و سرعت را در اختیار انگیزه‏هاى ناپاک قرار داده است.

کامپیوتر براى دوره‏ى آینده مثل خط است؛ باید بتوانید از آن استفاده کنید. این ابزارى است که همه‏ى دنیا را در خودش مُندَمِج مى‏کند.

کامپیوتر براى دوره‏ى آینده مثل خط است؛ همچنان که امروز اگر کسى بلد نباشد بخواند و بنویسد، در مقابل او هیچ چیز نیست.

 

6-7- سوادآموزى‏

اگر نتوانیم معضل بى‏سوادى را حل کنیم، اصل انقلاب و ایده‏هاى آن لطمه خواهد خورد.

براى گسترش سواد و زدودن بى‏سوادى، همه‏ى دستگاهها و کل نظام باید حرکت و احساس مسئولیت کنند.

بى‏سوادى لکه ننگ براى یک ملت است.

نهضت سوادآموزى، یک نهضت دینى و یک وظیفه‏ى اسلامى است و کسانى که در این راه تلاش مى‏کنند، باید با این نیت گام بردارند.

 

7- اقتصاد

آنهایى که محاصره‏ى اقتصادى مى‏کنند، مى‏خواهند جمهورى اسلامى نتواند از طریق رشد صنعتى و فنى و علمى، روى ملتها تأثیرگذارى کند.

اگر امنیت نباشد، اقتصاد هم نیست، تلاش براى سازندگى و براى افتخارآفرینى هم نیست.

الان در زمینه‏ى سازندگى، در زمینه‏ى معمارى، در زمینه‏ى کارهاى زیربنایى ... در داخل کشور به دست عناصر خودى کارهایى انجام مى‏گیرد که در گذشته فکرش هم نمى‏شد کرد.

تا آن‏جا که بتوانیم باید کشور را از مسئله‏ى نفت جدا کنیم که البته این هم محسوس است. ... کارى کنید که ما بتوانیم از تنوّع در تولید اقتصادى و صادرات و استفاده‏ى داخلى کشور برخوردار باشیم.

کارى کنید که ما بتوانیم از تنوع در تولید اقتصادى و صادرات و استفاده‏ى داخلى کشور برخوردار باشیم و ان‏شاءاللَّه از همه‏ى ظرفیتهاى کشور استفاده کنیم.

7-1- آمارگیرى‏

این آمارگیرى که شما مى‏خواهید انجام بدهید، کار بزرگ و بسیار لازم است.

مسئله‏ى آمارگیرى، مسئله‏ى بسیار مهمى است.

 

7-2- انرژى‏

انگلیسیها نفت ایران را ملک شخصى خود به حساب آورده بودند و دهها سال استفاده‏ى غاصبانه مى‏کردند و مال ملت ایران را تقریباً مفتِ مفت مى‏بردند و دربار سلطنت هم براى این‏که چهار روز بیشتر به حکومت ننگین خود ادامه دهد، با انگلیسیها همکارى مى‏کرد؛ اما این بساط را نهضت ملى شدن صنعت نفت به هم زد.

امروز قدرتهاى بزرگ جهان، چه به خاطر انرژى -نفت و گاز - چه به خاطر بازارها، چه به خاطر فروش محصولاتشان، و چه به خاطر پشتوانه‏ى سیاسى و اقتدار نظامى‏شان، ناچارند دامنه‏ى سیطره و نفوذ خود را در دنیا توسعه دهند.

تا آن‏جا که بتوانیم باید کشور را از مسئله‏ى نفت جدا کنیم که البته این هم محسوس است. ... کارى کنید که ما بتوانیم از تنوّع در تولید اقتصادى و صادرات و استفاده‏ى داخلى کشور برخوردار باشیم.

امروز قیمت نفت ارزان است؛ این پولى که تولید کنندگان نفت براى نفت مى‏گیرند، حقیقتاً شاید بشود گفت که یک دهم آن پولى است که باید بگیرند. همین حالا پولى که دولتهاى وارد کننده‏ى نفت به عنوان مالیات دریافت مى‏کنند، بیشتر از سودى است که کشورهاى صادر کننده‏ى نفت از پولِ فروش نفت به دست مى‏آورند.

تا آن‏جایى که مى‏توانید، باید وابستگى اقتصادى کشور به نفت را کم کنید.

 

7-3- بانک‏

بانکدارى اسلامى ... مسئله‏ى بسیار مهمى است. اگر بتوانیم این حقیقت را به معناى جامع کلمه در جامعه به وجود بیاوریم، فتح عظیمى در دنیا خواهد بود. فتح، فقط فتح قلعه‏ها و سنگرها نیست. اگر کارگزاران دستگاه بانکى بتوانند این را به معناى جامع و کامل مسئله اجرا و پیاده کنند، بزرگترین سنگر اقتصادى امروز دنیاست. خصوصیت بانکدارى اسلامى و از لوازم آن، دادوستد پول بر اساس غیر ربا، تنظیم مبادلات پولى بر اساس قوانین اسلامى و معاملات اسلامىِ صحیح است، که در آنها ظلم و استثمار و کنز و تبعیض و اختلاف طبقاتى و امثال اینها به وجود نمى‏آید.

برادرانى که در دستگاه بانکى کشور مشغول کار و خدمت هستند، تکلیفشان را بر اساس تفکر اسلامى و دینى دنبال کنند و انجام بدهند.

 

7-4- بیت‏المال‏

اسراف مسئولان دولتى، از اسراف مردم عادى مضرتر است؛ زیرا که این اسراف در بیت‏المال است.

این را من مى‏خواهم از شما به طور جد بخواهم که مراقب باشید، این امانت و این روحیّه‏ى امانتدارى نسبت به آنچه که از مردم در اختیار ماست - بیت‏المال و آنچه که مربوط به ثروتهاى عمومى کشور است - اختلال پیدا نکند.

پول ما، امکان ما، بیت‏المال ما، قدرت امضاى ما، قدرت اشاره‏ى ما، تصمیم ما، اینها که مال خودمان نیست، مال مردم است. معناى نظارت بر دستگاهها، استفاده‏ى بهینه از این پولى است که در اختیارشان گذاشته‏ایم.

 

7-5- سازندگى، مشارکت‏

جوانان باید عمر خود را صرف کارهاى سازنده و بابرکت کنند.

دانشجویان باید در سازندگى و ترسیم حرکت عمومى جامعه نقش داشته باشند.

مرد و زن، همه باید براى آباد کردن کشور تلاش کنند؛ اما جوانان سهم بیشترى دارند.

همه باید احساس بکنند که بار سازندگى کشور بر دوش آنهاست. ما خودمان باید کشور را بسازیم؛ کسى کشور را براى ما آن‏چنان که مورد نیاز ماست، نخواهد ساخت. ما خودمان هستیم که خانه‏ى خودمان را برطبق نیازهاى خودمان مى‏سازیم.

 

7-6- صنعت، تخصص‏

صنعتى شدن کشور یک مقوله‏ى ملى و همگانى است و همه باید در این باره احساس مسئولیت کنند.

علم و تخصص را هرجا هست، قدر بدانید. ما دوست داریم که تخصص و علم بى‏قدر نشود.

عوامل را توأم کنید تا این‏که بتوانید به صورت جهشى پیش بروید. با این‏که ما از لحاظ علم و صنعت، از دنیا عقب هستیم، در عین حال من واقعاً امیدوارم؛ به خاطر این‏که کمک الهى مى‏تواند پشت سر ما قرار بگیرد؛ البته اگر ما بخواهیم و آن را جستجو و طلب کنیم. ان‏شاءاللَّه خداوند به شماها کمک کند.

ما اگر صنعت فرامعمولىِ برترِ قابل صدور نداریم، اگر سلاحهاى آن چنانى یا دانش فنى آن چنانى براى صدور به دنیا در اختیار نداریم، اما متاع معنوى ارزشمندى که امروز در همه جاى دنیا مى‏تواند مستمع براى خودش داشته باشد، داریم.

ما با افتخار، دنبال مغزهاى مؤمن و متخصص داخلى هستیم.

همه‏ى آنچه که در اختیار شماست؛ اراده، ثروت، قدرت، علم، صنعت و همه و همه مى‏تواند در خدمت هدف عالم وجود قرار بگیرد.

 

7-7- کشاورزى‏

کشاورزى باید رشد کند.

کشاورزى و دامدارى براى ما، در درجه‏ى اول اهمیت قرار دارد.

مسئولین مملکت باید به معناى حقیقى کلمه، کشاورزى را در اولویت قرار دهند.

7-8- مفاسد اقتصادی

براى مقابله‏ى با شیوع فساد اقتصادى و مالى، باید لباس مبارزه به تن کرد.

اگر با فساد اقتصادى مبارزه نشود، هر سرمایه‏دارى وسوسه و تشویق مى‏شود که به جاى وارد شدن به کار پُردردسر تولید و مقدمات آن و راههاى طولانى دیگر، برود مشغول بند و بست و کارهاى فسادانگیز بشود.

اگر دستهاى سودجو بتوانند فساد اقتصادى را در میان مسئولان رایج کنند، ضربه‏یى به آن کشور مى‏خورد که با هیچ چیز جبران نمى‏شود.

مبارزه‏ى با فساد، یک جهاد واقعى و البته کار بسیار دشوارى است.

من خواهش مى‏کنم دوستان در دولت، مسئله‏ى مبارزه‏ى با فساد اقتصادى را آن‏چنان جدى بگیرند که نوبت به قوه‏ى قضاییه نرسد.

اگر خود دولت وارد میدان مبارزه با فساد اقتصادى نشود و خود مسئولان با فساد مبارزه نکنند ... قوه‏ى قضاییه نمى‏تواند به تنهایى مبارزه کند؛ یک مقدار جلوگیرى مى‏کند، اما خیلى به نتیجه نمى‏رسد.

فساد اقتصادى انگیزه‏ى سرمایه‏گذارى سالم و مشروع را از بین مى‏برد.

 

7-9- قاچاق

مناسبات اقتصادى و اجتماعى غلط یعنى رواج قاچاق، رباخوارى، مصرف‏گرایىِ افراطى و گرایش به تفاخر در استفاده از مصنوعات خارجى.

این‏که ما تأکید کردیم که باید با مفاسد اقتصادى و قاچاق مبارزه شود، به‏خاطر این است که این پدیده‏ها، اساس پیشرفت کشور را دچار آسیبهاى جدى مى‏کنند.


 

 

8- اعلام (نام کسان)

 

8-1- امام خمینى‏

امام بزرگوار با انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشید.

امام بزرگوار ما از عنصر عشق مردم به امام حسین حداکثر استفاده را در جهت هدف امام حسین کردند.

امام خمینى به اسلام عزت بخشید و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد.

امام خمینى زنده است تا اسلام ناب محمدى زنده است و او زنده است تا پرچم عظمت اسلام و وحدت مسلمین و نفرت از ظالمین برافراشته است.

امام خمینى زنده است تا امید زنده است و تا حرکت و نشاط هست و تا جهاد و مبارزه هست.

امام خمینى، یک حقیقت همیشه زنده است.

انقلاب اسلامى معجزه‏یى بزرگ بود که به وسیله‏ى امام فقیدمان اتفاق افتاد.

او آن «روح اللَّه» بود که با «عصا» و «ید بیضاى موسوى» و بیان و فرمان «مصطفوى» به نجات مظلومان کمر بست.

او ودیعه‏ى خدا در دست ما، حجت خدا بر ما و نشانه‏ى عظمت الهى بود.

این انقلاب بى‏نام خمینى در هیچ جاى جهان شناخته شده نیست.

تمامى ابعاد جامعه‏ى ایران به یاد و نام امام خمینى وابسته است.

حضرت امام خمینى مظهر تقوا، توجه، معرفت، اخلاص و عمل‏براى‏خدابود.

دوستان و دشمنان انقلاب بدانند راه ما، همان راه امام خمینى خواهد بود.

شخصیت، تصویر، حقیقت و حضور امام در جامعه، بسیار ملموس و پررنگ است.

فاصله‏ى میان امام خمینى و امثال این‏جانب، فاصله‏یى ژرف وناپیمودنى‏است.

ما مرده بودیم، امام ما را زنده کرد.

ما میراث بزرگ امام خمینى و همه‏ى ارزشها و اصول آن را حفظ خواهیم کرد.

نقطه‏ى اساسى کار امام خمینى این بود که در اراده‏ى الهى و تکلیف شرعى محو مى‏شد.

یکى از خصوصیات برجسته‏ى حضرت امام که در قضیه‏ى قطعنامه هم مشخص شده، قاطعیت در انجام وظیفه است.

امام راحل ما، این تجدید کننده‏ى حیات اسلام در میان ملت ما و امت اسلامى، از این دو خصوصیت - صبر و ایمان - برخوردار بود.

محور همه‏ى اصول و قواعد کار امام بزرگوار ما در دو چیز خلاصه مى‏شد: اسلام و مردم.

مهمترین کارى که امام بزرگوار ما در سطح دنیاى اسلام انجام داد، این بود که ابعاد سیاسى و اجتماعى اسلام را احیاء کرد.

 

8-2- آیةاللَّه‏العظمى بروجردى‏

[آیةاللَّه‏العظمى بروجردى‏] در فقاهت مبتکر شیوه‏یى جدید و در رجال و حدیث صاحب سبک بود.

شایسته است که حوزه‏هاى علمیه روشهاى علمى و تحقیقى آن بزرگوار [آیةاللَّه‏العظمى بروجردى‏] را که همچنان از تازگى برخوردار است، تعقیب و تکمیل کنند.

 

8-3 - آیةاللَّه‏العظمى گلپایگانى‏

این شخصیت والاى علمى کهنسال [آیةاللَّه‏العظمى گلپایگانى‏]، در میان مراجع عظام تقلید، یکى از موفقترین و سعادتمندترین‏ها بودند.

 

8-4- آیةاللَّه‏العظمى مرعشى نجفى‏

فقدان این عالم جلیل [آیةاللَّه العظمى مرعشى‏] حقاً ضایعه‏یى بزرگ است.

حضرت آیةاللَّه‏العظمى مرعشى نجفى از اساطین حوزه علمیه و از ارکان علمى و عملى آن محسوب مى‏شدند.

 

8-5- آیةاللَّه‏العظمى اراکى

[آیةاللَّه‏العظمى اراکى‏] یک قرن، دل و جانِ منور و پاکیزه‏ى خود را در برابر جلوه‏هاى رنگارنگ دنیاى فانى، تسلیم‏ناپذیر و تسخیرناپذیر نگاه داشت.

 

8-6- علامه‏ى طباطبایى

مرحوم علامه‏ى طباطبایى اگر از علماى زمان خود بیشتر نبود، قطعاً کمتر هم نبود.

مرحوم علامه‏ى طباطبایى در شرایطى که فلسفه در حوزه شأن قابل توجهى نداشت، آن را احیاء کرد.

مرحوم علامه‏ى طباطبایى فلسفه را در حوزه‏ى علمیه‏ى قم زنده کرد.

 

8-7-آیةاللَّه اشرفى اصفهانى‏

مرحوم آقاى اشرفى اصفهانى یکى از یادگارهاى بسیار برجسته و کم‏نظیر تاریخ انقلاب ما هستند.

 

8-8- شیخ صدوق و مفید

آن روز که علوم ائمه و معارف ائمه در حال گم شدن بود، امثال شیخ صدوق و مفید مجاهدت مى‏کردند.

 

8-9- شیخ انصارى و ملاّصدرا

شخصیتى نقل مى‏کرد که وقتى من به جوامع دانشگاهى و نخبگان فکرىِ خارج از کشور مى‏روم، مى‏بینم آنها دنبال شیخ انصارى و ملاّصدرا هستند.

 

8-10- آیةالله مطهری

امروز جوانان ما، دانشجویان ما، معلمان ما، کارگران ما، اگر مى‏خواهند در زمینه‏ى افکار اسلامى عمق پیدا کنند و پاسخ سؤالات خود را پیدا نمایند، باید به کتابهاى شهید مطهرى مراجعه کنند.

انقلاب اسلامى در بطن و متن کتابهاى استاد شهید مطهرى است.

این نظام جمهورى اسلامى، بر پایه‏ى آن تفکر و برداشتى از اسلام بنا شده که آقاى مطهرى آن را ارائه کرده.

شهید مطهرى انصافاً نادره‏ى زمان ما بود.

کتابهاى شهید استاد مطهرى را خوانده و متن درسى خود قرار بدهید.

مرحوم آیت‏اللَّه شهید مطهرى حقاً و انصافاً براى دیروز و امروز و فرداى کشور معلم بزرگى بود؛ یک متفکر دین‏شناسِ مؤمنِ بااخلاص و پُرکار.

[شهید مطهرى‏] خلاصه‏یى بود از اندیشه‏هاى اصلاحى عمیق امام که سالیانى دراز بر روى این اندیشه‏ها ایشان توقف کرده بودند.

حقیقتاً الان این کسانى که تبلیغات اسلامى مى‏خواهند بکنند، به نظر من اگر یک دوره آثار مرحوم شهید مطهرى را نگاه بکنند، به چیزى احتیاج ندارند.

 

8-11- آیةالله بهشتی

مرحوم آقاى بهشتى(رضوان‏اللَّه‏علیه) یک عنصر قوى، مستحکم و بشخصه یک پرچم برافراشته در مسیر انقلاب بود.

شخصیت ایشان و نقاط برجسته‏یى که در ایشان‏[شهید بهشتى‏] وجود داشت و خدمات ماندگارى که براى نظام اسلامى و کشور کرد، فراموش نخواهد شد.

مرحوم شهید بهشتى، هم در فقه و هم در فلسفه یک فرد مبرز و تحصیل کرده و زحمت کشیده بود.

شهید بهشتى گل سرسبد و درةالتاج شهداى هفتم تیر است.

شهید بهشتى یک انسان فقیه، فیلسوف اسلامى و آگاه به اسلام بود.

این انقلاب شخصیتى مثل شهید بهشتى را نمى‏تواند آسان به دست بیاورد.

 

8-12- علامه جعفرى

سخنرانیهاى پرمغز این دانشمند عالى‏قدر [علامه جعفرى‏] که سرشار از نکته‏هاى عمیق و درسهاى به یادماندنى براى نسل جوان و دانش‏پژوه کشور بود، در شمار حسنات علمى و فکرى دوران حاضر محسوب مى‏گردد.

خاموشى این چراغ فروزان [علامه جعفرى‏] حقاً خسارتى بزرگ براى جویندگان معارف عمیق اسلامى به شمار مى‏آید.

8-13- رجایى و باهنر

[رجایى‏] همان انقلابىِ فروتنى بود که حاضر شد آبروى خود را نثار انقلاب کند و خدا به پاداش آن ایثار چهره‏ى آبرومند او را جاوادنه ساخت.

این دو عنصر خدمتگزار [رجایى و باهنر] باید همیشه به عنوان عناصر فراموش نشدنى در تاریخ دولت خدمتگزار جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى در خاطره‏ها زنده بمانند.

هرگز خاطره‏ى مسئولیت کوتاه‏مدتِ درخشان این دو عزیز[رجایى و باهنر] از یاد ما و ملت بیرون نخواهد رفت.

 

8-14- دکتر چمران

شهید چمران جزو عناصر بسیار برجسته‏ى ما بود.

شهید چمران داراى ابعاد مختلف علمى، جهادى و عرفانى بود.

 

8-15- شهید شاه‏آبادى‏

شهید عزیزمان آقاى شاه‏آبادى، براى ما برادر بسیار ارجمندى بود.

مرحوم شاه‏آبادى یک اسوه بود.

 

8- 16- آیةالله صدوقی

ایشان‏[شهید صدوقى‏] مرد بسیار عاقل و باتدبیر و دوراندیشى بود.

بنده از نزدیک و به رأى‏العین مشاهده کردم که مرحوم شهید صدوقى یک عالم دینىِ چند جانبه بود.

 

8- 17 - آیةاللَّه مصباح یزدى‏

من جناب آقاى مصباح را نزدیک به چهل سال است مى‏شناسم و به ایشان ارادت قلبى دارم؛ ایشان فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب‏نظر در مسایل اساسى اسلام هستند. اگر خداى متعال به نسل کنونى ما این توفیق را نداد که از شخصیتهایى مثل مرحوم علامه‏ى طباطبایى، یا مرحوم شهید مطهرى استفاده کنند اما بحمداللَّه این شخصیت عزیز و عظیم، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر مى‏کنند.

وجود شریف حضرت آقاى مصباح (دامت‏برکاته)، واقعاً از مفاخر زمان ما و از برکات خدا بر ملت و بر حوزه‏ها و بر جوانهاى ماست.

 

8- 18 - امیر صیاد شیرازى

او مانند دیگر مردان حق از روزى که قدم در راه انقلاب نهادند همواره سر و جان خود را براى نثار در راه خدا بر روى دست داشتند.

این شهید [امیر صیاد شیرازى‏] و همکارانش در سپاه و ارتش مجموعه‏ى توانایى را تشکیل دادند و عملیات امام رضا، فتح‏المبین و سپس بیت‏المقدس را طراحى و اجرا کردند و بتدریج کارایى انقلاب و اسلام و یک ملت مؤمن را در این منطقه‏ى بسیار خطیر، مقابل چشم همه گرفتند.

سرزمینهاى داغ خوزستان و گردنه‏هاى برافراشته‏ى کردستان، سالها شاهد آمادگى و فداکارى این انسان پاکنهاد و مصمم و شجاع (شهید صیاد شیرازى) بوده و جبهه‏هاى دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خودگذشتگى او حفظ کرده است.

خون مردان پاکدامن و پارسا همچون صیاد شیرازى و شهید لاجوردى بدنامى و سیاه‏رویى منافقان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگى خواهد کرد.

 

8-19- آِیةالله قدوسی

[شهید آیةاللَّه قدوسى‏] مظهر صفا و صداقت بود و دریغ بر این مرد که از دست ما رفت.

شهید قدوسى جزو آن چهره‏هایى است که در انقلاب ما مى‏شود او را به عنوان یک الگو مطرح کرد.

در بین جمع برادران شوراى عالى قضایى ... آن کسى که صددرصد با شهید بهشتى همفکرى و همگامى داشت، مرحوم قدوسى بود.

 

8- 20 - شهریار

درخشانترین هنر شهریار آن است که وظیفه‏ى تاریخى خود را شناخت و با همه‏ى وجود و به کمال خلوص، به آن عمل کرد.

زبان شعر آقاى شهریار در اشعار ترکى، بسیار زبان بلند، گیرا، قوى و پرجاذبه‏یى است که از شعر «حیدر بابا» هم کاملاً مشهود است.

 

8- 21 - امیرکبیر

در طول هفتاد سال اخیر، به جز عده‏ى معدودى از قبیل امیرکبیر و بعدها هم چند نفرى که بسیار معدود بودند، بیشتر کسانى که زمام امور تحصیلات عالیه در این کشور به‏دست آنها بوده است و مسایل آموزش عالى به اراده و تدبیر آنها ارتباط پیدا مى‏کرده، بقیه کسانى بوده‏اند که منافع ملت ایران در مقابل منافع بیگانگان، براى آنها از هیچ رجحانى برخوردار نبود و بیشتر به فکر چیزهاى دیگرى بودند تا آینده‏ى این ملت و این کشور!

یکى از نامهاى داراى افتخار در تاریخ ما - به همان اندازه‏یى که واقعیت دارد - امیرکبیر است. امیرکبیر در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم مى‏شود سه سال وقت خیلى زیادى است. همه‏ى کارهایى که امیرکبیر انجام داده و همه‏ى خاطرات خوبى که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است.

 

8- 22 - سید جمال‏الدین اسدآبادى

سید جمال‏الدین اسدآبادى سرسلسله‏ى حرکات و نهضتهاى اسلامى در دنیاى اسلام به حساب مى‏آید.

 

8- 23 - مرحوم شرف‏الدین

شما ببینید درباره‏ى مباحث مربوط به شیعه، چه کتابهاى استدلالىِ قوى‏یى نوشته شده است. کتابهاى مرحوم شرف‏الدین و کتاب مرحوم علامه‏ى امینى -الغدیر - سرتاپا استدلال، بتون آرمه و مستحکم است.

 

8- 24 - نواب صفوى‏

شهادت [نواب صفوى‏] غوغایى در دلهاى جوانانى که او را دیده و شناخته بودند، به وجود آورده بود.

مرحوم نواب صفوى براى من، خیلى جاذبه داشت و بکلى من را مجذوب خودش کرد. هر کسى هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نواب صفوى مى‏شد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود.

 

8- 25 - فردوسى

فردوسى خداى سخن است.

من موافقم که از فردوسى تجلیل شود، شاهنامه تحلیل بشود و حکمت فردوسى استخراج گردد.

 

8- 26 - فرخى‏

قصیده‏گوى ما باید مثل فرخى قصیده بگوید.

 

8- 27 - مرحوم آقای امینی

مرحوم آقاى امینى (رحمةاللَّه‏علیه)، صاحب الغدیر - که او هم جزو افتخارات آذربایجان و تبریز بود - یک وقت به مشهد آمده بود، آن‏جا براى ما بیان مى‏کرد که من در نجف به دوستانم گفتم، هیچ کارى در دنیا وجود ندارد که نشود آن را انجام داد؛ همه‏ى کارها را مى‏شود انجام داد.

 

8- 28 - مرحوم آقاى نجفى‏

مرحوم آقاى نجفى یک شخصیت ممتاز و انسان معنوى بود. مرحوم شهید مطهرى ایشان را در قم دیده بود. به من مى‏گفت ایشان اهل مکاشفه و معنا بودند. کتابى دارد به نام «سیاحت غرب» که در احوال عالم برزخ و پس از مرگ، به شکل داستانى نوشته شده است. مرحوم مطهرى مى‏گفتند من احتمال قوى مى‏دهم که اینها مکاشفانه است.

 

8- 29 - اقبال‏

اقبال، معمار و طراح پاکستان و تحقق بخشنده به ملیت مستقل مسلمان در شبه‏قاره است.

 

8- 30 – آیةالله مدرس

مدرّس خصوصیت عمده‏اش این بود که هیچ عامل ارعاب و تهدید و تطمیع و فریبگرى در او اثر نمى‏کرد. همان وقتى که على‏الظاهر فضا را بر ضد او آن‏چنان متشنج کرده بودند که علیه‏اش شعار مى‏دادند، او ایستاد و حرف خودش را زد.

9- نهادها، سازمانها و تشکلها

9-1- دولت‏

این هفته‏ى دولت فرصتى است براى مردم، که دولتِ خودشان را ... مورد بازنگرى قرار دهند، تا به دولت براى اصلاح ضعفها و رشد نقاط قوت کمک کنند.

حمایت از رئیس جمهور و دولت واجب است.

در کشور ما، هفته‏ى دولت، هفته‏ى ولادت دولت نیست؛ بلکه هفته‏ى دولتمان را یادبود شهادت قرار دادیم؛ این چیز خیلى پُرمعنا و مهمى است.

مردم باید از دولت، مسئولین دولتى و قوه‏ى مجریه حمایت کنند.

توفیقات نظام، در توفیقات دولت - به عنوان بخش اصلى اداره‏کننده‏ى کشور - تجسم پیدا مى‏کند.

پشتیبانى و حمایت از قوّه‏ى مجریه و قوّه‏ى قضاییه و مسئولان بالاى کشور لازم است و تضعیف آنها حرام مى‏باشد. همه باید این را رعایت کنند.

همکارى، کمک، و پشتیبانى دلسوزانه‏ى مردم از مسئولین، لازم و واجب است.

هر حرکت و گفتارى که روح اعتماد مردم به این قوا و کارگزاران آن را متزلزل و در این پشتیبانى، اندک خللى وارد سازد، حرام شرعى و خیانت ملى است.

حمایت از رئیس جمهور بر یکایک افراد واجب است‏

امروز، حمایت از این رئیس جمهورِ منتخبِ مورد علاقه‏ى مردم، بر یکایک افراد واجب و لازم است.

مردم باید از این دولت حمایت بکنند.

امروز حمایت و کمک به مسئولان کشور، یک واجب و فریضه‏ى شرعى است.

پشتیبانى و حمایت از قوّه‏ى مجریه و قوّه‏ى قضاییه و مسئولان بالاى کشور لازم است و تضعیف آنها حرام مى‏باشد.

 

9-2- قوه قضاییه‏

نظام اسلامى و هر نظامى به قوه‏ى قضاییه‏یى نیاز دارد که هم مقتدر و هم مورد اعتماد باشد؛ این دو رکن در کنار هم لازم است.

اهمیت قوه‏ى قضاییه به این است که با اعتماد به نفس و رعایت ضوابط و موازین، کار خود را با قدرت و قاطعیت دنبال کند.

 

9-3- مجلس شوراى اسلامى

مجلس باید همیشه، رأى و اراده‏ى ملت مسلمان و انقلابى را به کرسى بنشاند.

مجلس، جاى افرادى از بطن توده‏هاى انقلابى مردم است.

مجلس شوراى اسلامى امید نظام و مظهر اقتدار و اختیار ملت است.

مجلس شوراى اسلامى ایران که با رأى مردم به وجود آمد، یکى از آزادترین و فعالترین مجتمع‏هاى مشورتى جهان است.

مجلس شوراى اسلامى مى‏تواند مظهر بسیار خوبى براى وحدت باشد.

مجلس مرکز قانونگذارى است. قانون یعنى جاده‏یى که باز مى‏شود تا مسئولان اجرایى از آن جاده حرکت کنند و با تلاش خود گوشه و کنار و زوایاى کشور را آباد و اصلاح کنند. این جاده بازکنى به عهده‏ى قانون است و قانون را هم نماینده‏ى شما در مجلس وضع مى‏کند؛ بنابراین مجلس خیلى مهم است.

مجلس یکى از نهادهاى اساسى کشور است؛ نباید آن را تضعیف کرد.

نمایندگان مجلس، به اتکاى آراى مردم و طبق وظیفه، حرفهاى خودشان رإ مى‏زنند و تصمیم مى‏گیرند و قانون معین مى‏کنند.

 

9-4- مجلس خبرگان

اجتماع خبرگان رهبرى در نظام جمهورى اسلامى، تعیین‏کننده‏ترین و مهمترین رکن از ارکان این نظام است.

مجلس خبرگان، پایگاه و جایگاه بسیار رفیع و باعظمتى دارد.

مجلس خبرگان، نقطه‏ى اتکاى مردم نسبت به ثبات نظام اسلامى است.

مجلس محترم خبرگان حساسترین وظائف را در نظام جمهورى اسلامى برعهده دارد.

مجلس محترم خبرگان مجمع گروهى از علماى بزرگ و مجتهدین و برجستگان در آگاهى و تعهد اسلامى و انقلابى است.

مسئولیت مجلس خبرگان، سنگینتر از همه‏ى ارکان جمهورى اسلامى است.

حکومت و اداره‏ى امور جامعه در اسلام مسئله‏ى بسیار مهمى است و اگر منتخبان مردم و خبرگان امت دور هم جمع مى‏شوند و درباره‏ى این مسئله و حواشى و لوازم آن بحث مى‏کنند، هر دقیقه‏ى این بحثها مى‏تواند مهم و سرنوشت‏ساز و موجب جلب ثواب الهى باشد.

 

9-5- شوراى نگهبان‏

حضرت امام همیشه از شوراى نگهبان حمایت مى‏کردند و آن را بسیار بزرگ مى‏دانستند.

حقیقتاً منافعى که شوراى نگهبان براى نظام داشته، با بسیارى از نهادهاى اصولى نظام از لحاظ اهمیت، قابل مقایسه نیست!

شوراى نگهبان متعلق به نظام و قانون اساسى است؛ تا الان هم خیرش خیلى به نظام رسیده است.

شوراى نگهبان یک ارگان مقدسى است و بر اساس تقوا بنا شده است.

فقهاى شوراى نگهبان شخصیتهاى برجسته و مورد قبول هستند.

کسانى که وارد صحنه‏ى انتخابات مى‏شوند، اشخاصى هستند که شوراى نگهبان - که امین مردم در این قضیه است - پاى اسم آنها را امضا کرده و اعلام صلاحیت نموده است.

 

9-6- شوراهاى اسلامى شهر و روستا

ما امیدوار هستیم که تشکیل شوراهاى جدید در سرتاسر کشور، شروعى براى یک مسابقه‏ى خدمت‏رسانى به مردم باشد؛ چون اصل این شوراها براى خدمت‏رسانى است.

همکارى‏یى که بحمداللَّه الان بین اعضاى شوراى شهر و همچنین بین شوراى شهر و شهردار وجود دارد را با همه‏ى نیرو حفظ کنید.

شهرداریها و شوراى شهر که بعد از این انتخابات بر سرکار آمدند، باید جزو کسانى باشند که خدمت به مردم را سرلوحه کار خود قرار دهند.

 

9- 7- شهردارى

شهردارى جمهورى اسلامى طرفدار ضعفا و محرومین است.


شهردار توجه داشته باشد که شوراى شهر ریشه‏ى اوست؛ شوراى شهر هم مدیرى را که انتخاب کرده، با همه‏ى وجود تقویت کند.


شوراى شهر، شهردار را تقویت کند؛ چون سربازى است که او را به وسط میدان فرستاده است؛ بنابراین باید پشت جبهه‏ى او را به‏طور کامل داشته باشد. آن سرباز هم خود را از ریشه و اصل و پایه‏ى خود منقطع نداند؛ متصل به آن‏جا و منبعث از آن‏جا بداند.


شهرداریها و شوراى شهر که بعد از این انتخابات بر سرکار آمدند، باید جزو کسانى باشند که خدمت به مردم را سرلوحه کار خود قرار دهند.

 

9-8- بهزیستى و تأمین اجتماعى‏

کارهاى سازمان تأمین اجتماعى خدمات بزرگى است و هرچه کار این سازمان توسعه پیدا کند و محکم‏تر شود، خدمات بهترى انجام خواهد داد.

 

9- 9- بنیاد مسکن

بنیاد مسکن از برکات مستمر و صدقات جاریه‏ى امام راحل است و باید حفظ شود.

 

9- 10- انجمن اسلامى‏

انجمنهاى اسلامى باید از لحاظ بینش اسلامى و سطح فکر و نیز در صحنه عمل چهره درخشانى از خود نشان دهند و براى بالا بردن شخصیت و حیثیت انجمنهاى اسلامى دلسوز و عاقل باشند. خلاف واقع نگویند، غیبت نکنند، بدخواه نباشند و تحت تأثیر بدخواهان نیز قرار نگیرند.

انجمنهاى اسلامى، چشم بیناى نظام اسلامى و زبان گویا در احیاء مفاهیم و تعالیم اسلامى هستند.

انجمنهاى اسلامى نباید با دخالت در کار مدیریت، آنها را تضعیف کنند.

باید دقت شود تا عناصر ناشایست، فرصت‏طلب، سوء استفاده‏گر و بدخواه نتوانند در انجمنهاى اسلامى نفوذ کنند.

سلامت محیطهاى کارى با تبلیغات اسلامى و فعالیت صحیح انجمنهاى اسلامى تأمین و تضمین خواهد شد.

مدیران باید در تقویت انجمنهاى اسلامى بکوشند و با آنها روابط صمیمانه‏یى داشته باشند.

مدیران و انجمنهاى اسلامى با کمک به یکدیگر و در یک همکارى مشترک مى‏توانند محیط کار را سالم و اسلامى کنند و با شناسایى و معرفى کسانى که به فساد، اختلال در کار، رشوه‏خوارى، دلسرد کردن مراجعین و ایجاد نارضایتى در مردم مى‏پردازند مانع از نفوذ عناصر دشمن در تشکیلات عظیم کشور شوند.

وجود انجمنهاى اسلامى در نظام ما امر لازمى است و اشخاص نمى‏توانند در مورد لزوم آن قضاوت کنند.

 

9-11 - بیمه‏

ما مى‏خواهیم اگر چنانچه کسى در یک خانواده‏یى مریض شد، بیش از رنجِ مریض‏دارى رنجِ دیگرى نداشته باشد.

 

9-12 - صندوق قرض‏الحسنه‏

صندوقهاى قرض‏الحسنه، یکى از نهادهاى اسلامى اصیل هستند.

 

9-13- فدائیان اسلام

قیام «فدائیان اسلام» رنگ و خصوصیت اسلامى داشت.

 

9-14- نهضت سوادآموزى‏

از جمله‏ى کارهاى بسیار اساسى، باسواد کردن و کتابخوان کردن زنان است.

باید صحنه‏ى جامعه را از سه دشمن بزرگ، یعنى فقر و ناامنى و بى‏سوادى پاک کنیم.

برادران و خواهران نهضت سوادآموزى در حال جهادند.

بنده به مسئولان آموزش و پرورش در بخشهاى مختلف کشور جداً توصیه مى‏کنم که اساس هدفشان ... باسواد و مؤمن بار آوردن بچه‏ها باشد؛ این چیزى است که شما در نزد خداوند مسئول آن خواهید بود؛

به مردم هم - به کسانى که هدف کار شما هستند؛ بى‏سوادها - جداً سفارش مى‏کنیم که این امکان را قدر بدانند و سوادآموزى بکنند.

بى‏سوادى، واقعاً یک آفت و لکه‏ى ننگى براى یک ملت، و یک وسیله‏ى حرمان براى فرد است؛ از تمام معارفى که انسان مى‏تواند از طریق خواندن و قرائت به‏دست بیاورد، محروم مى‏ماند. ... وقتى انسان از سواد محروم بود، از یک دریاى عظیم و از یک عالَمى محروم است.

در مورد سوادآموزى آن چیزى که در دل من است این است که در امر سواد در درجه‏ى اول، توسعه‏ى سواد مورد نظر است، در درجه‏ى دوم هم تعمیق سواد؛ نباید کار متوقف بشود.

 

9-15- نهضت آزادى‏

عناصر جبهه‏ى ملى و نهضت آزادى که در دولت موقت بودند، هیچ اعتقادى به حضور روحانیون و فقها در انقلاب نداشتند.

عناصر ملى‏گرا و غربزده نمى‏توانستند حاکمیت ولایت فقیه را در کشور ایران و جمهورى اسلامى ببینند.

 

9- 16- نهضت جنگل‏

اگر نهضت جنگل رنگ و بوى و انگیزه‏ى اسلامى نداشت، یقیناً این همه با آن مقابله نمى‏شد.

 

10- متفرقه‏

10-1- حوادث طبیعى

حوادث طبیعى نوعى امتحان الهى از افراد بشر است.

 

10-2- طبیعت، محیط زیست‏

براى ما، مسئله‏ى محیط زیست، یا مسئله‏ى حفظ منابع طبیعى، مسئله‏ى تجملاتى نیست؛ یک مسئله‏ى حیاتى است.

درخت، مظهر حیات در طبیعتى است که ما آن را با نگاه عامیانه، بى‏جان مى‏پنداریم.

درخت و گیاه، نمایشگر یک معجزه‏ى عظیم الهى هستند.

 

10-3- کاپیتولاسیون‏

در ماجراى کاپیتولاسیون تنها فریاد و نطق افشاگر امام خمینى بود که مردم را رهبرى کرد.

 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:43 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
امام خمینی: کسی حق ندارد علیه قوه قضائیه جوسازی کند
 
 

 

 

 

امام خمینی: کسی حق ندارد علیه قوه قضائیه جوسازی کند

امام خمینی: کسی حق ندارد علیه قوه قضائیه جوسازی کند
قوه قضائیه - در روزهای اخیر که مسئولان کشور مشغول رسیدگی به پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی هستند؛ نشستن در مسیر جاری مکتب امام(ره)، انگیزه‌ای صد چندان به مسئولان رسیدگی کننده به پرونده و مستضعفان حامی عدالت خواهد بخشید.

به گزارش فارس، تأمل و بازخوانی دوباره بیانات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حاکی از آن است که آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست؛ نگاهی آنچنان ژرف و ناشی از تأییدات الهی نسبت به مسائل مختلفه داشته است که بیانات او را باید همواره به عنوان چراغ راه مد نظر داشت.

چراغ راه و نصب‌العین به ویژه برای مسئولانی که در دوران‌های مختلف تاریخ انقلاب اسلامی بر مناصب امور قرار می‌گیرند و امانت الهی امام خمینی(ره) و شهدای راه اسلام در دستان آنها قرار می‌گیرد.

در روزهای اخیر، فضای عمومی کشور در التهاب روند رسیدگی به یک پرونده بزرگ فساد مالی موسوم به رسوایی بانکی 3 هزار میلیارد تومانی قرار دارد.

پرونده‌ای که بازخوانی دوباره بیانات امام(ره) در مورد اهمیت کار دادگاه‌ها در انقلاب اسلامی، ماهیت وظایف آنها و نیز وظایف قضات، می‌تواند پشتیبان معنوی مسئولان دخیل در این قضیه باشد.

در سال 61 و در دیدار تنی چند از مقامات قضایی کشور با بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی؛ معظم‌له در پاسخ به طرح شکایت مسئولان حاضر از اینکه بعضی از آقایان در پاسخ دادن به سؤالات، کوتاهی نموده و یا بیش از حد لازم پاسخ را به تأخیر می‏اندازند؛ فرمودند:

"...شما با قاطعیت به کار خود ادامه دهید و هیچ کس حق ندارد در مقابل دادگاه بایستد و در صورتی که کسی نسبت به این دادگاه کارشکنی نمود، معرفی نمایید تا طبق قانون و شرع با وی برخورد شود."

_ از سخنرانی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در سال 59 و در حسینیه جماران در جمع کارکنان جهاد سازندگی سراسر کشور

"کوشش کنید خدمت برای مستضعف باشد، نه برای هواهای نفسانی و کوشش کنید که این خدمت آلوده نشود به بعض از کارهایی که ناپسند است. شیاطین درصددند که هر یک از این نهادهای اسلامی را لکه‏دار کنند. دستهای خائنین در کار است. توطئه‏ها در کار است که این نهادهای اسلامی را به دنیا برخلاف آنچه که هست معرفی کنند. اگر ـ خدای نخواسته ـ در این نهادها یک کارهای برخلاف موازین انجام بگیرد فرصت دست بدخواهان می‏افتد، و در بوق و کَرنا این مطلب را بزرگ می‏کنند، و شما که برای خدا مشغول کار هستید شما را بدنام می‏کنند. دادگاههای سرتاسر کشور توجه داشته باشند که در دادگاه، خدای تبارک و تعالی را در نظر بگیرند و از اشتباهات و خطاها و انحرافات پرهیز کنند و در اموال و نفوس مردم با احتیاط رفتار کنند"

_از سخنرانی امام(ره) در سال 60 و در جمع تعدادی از اهالی شهر میانه:

"من به تمام ملت ایران با تواضع عرض می‏کنم که در عین حالی که آرامش خودتان را حفظ می‏کنید، این توطئه‏ها را تحت نظر بگیرید و اشخاص فاسد را بعد از آنکه دیدید با موعظه به جای خودشان نمی‏نشینند، به دادگاهها معرفی کنید تا اینکه دادگاهها به وظایف اسلامی و قانونی خودشان عمل کنند.
من از خدای تبارک و تعالی خواستار سعادت هستم برای این ملتی که از برای احقاق حق ضایع شد خودش در طول تاریخ بپا خاسته، و از پا نخواهد نشست الاّ آنکه اسلام عزیز را در اینجا به آن نحوی که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است مستقر کنند، و نخواهند سستی کرد."

_ از سخنرانی آن یار سفر کرده در سال 60 و در حسینیه جماران

"اگر من هم سخنرانی کردم که مخالف با دستور اسلام بود و برای ایجاد تشنج و برای گرفتار کردن ملت مسلمان ما، که خونها داده است در راه اسلام، اگر من هم این کار را بکنم، موظف شرعی هستند این ارگانهای انتظامی و نظامی که من را بگیرند و به دادگاه بسپرند، این استثنا ندارد."

_ از سخنرانی امام خمینی(ره) در سال 62 در حسینیه جماران

"قوۀ قضائیه، که ملجأ و پناهگاه مردم ستمدیده است، قوه‏ای است مستقل و هیچ مقامی حق دخالت در آن را ندارد. و اگر کسانی پیدا شوند که ندانسته در امور قضایی دخالت می‏کنند، باید بدانند که برخلاف دستورات شرعیه و نظام جمهوری اسلامی عمل کرده‏اند. و اگر دانسته تخلف می‏کنند، مستحق عقاب و تعقیب‏اند.

و بر دولت و قوای اجرایی است که از تجاوز و تخلف هرکس در هر جا جلوگیری کنند. و کسانی که پس از احضار در محاکم قضایی از حضور در آن سرپیچی می‏کنند باید مورد تعقیب واقع و تعزیر شرعی شوند.

و کسانی که از حکم قضات شرعی تخلف می‏کنند و در مقابل آن مقاومت می‏کنند بر خلاف اسلام و امر خداوند عمل کرده‏اند، و باید مورد تعقیب واقع شوند. و کسانی که از قاضی شکایت دارند، یا به حکم قاضی اعتراض دارند، باید به مقامات صالحه رجوع نمایند؛ و به هیچ وجه خودسرانه عملی را انجام ندهند و باید بدانند که احکام صادره از قضات شرعی مادامی که خلاف شرع بودن آن در محاکم و مراجع صالحه ثابت نشده، واجب العمل است.
مجلات و روزنامه‏ها و رسانه‏های گروهی توجه داشته باشند که تضعیف قوۀ قضائیه برخلاف موازین اسلامی است؛ و از پخش چیزهایی که موجب تضعیف یا توهین مقام قضاست احتراز کنند. این کشور اسلامی است، و باید هر امری موافق با موازین اسلامی باشد.

کسی حق ندارد علیه قوه قضائیه جوّسازی کند
شکایت از قاضی یا دادگاه باید به حسب مقررات شرعی باشد. و شاکی هر کس هست حق ندارد در مطبوعات یا رسانه‏های گروهی یا در مجامع عمومی طرح دعوا کند، و علیه قوۀ قضائیه جوّسازی نماید. و روزنامه‏ها و مجلات و رادیو تلویزیون توجه به این مسائل و اشباه آن را داشته باشند. و بالجمله، مسئله قضا و احترام از قضاتِ محترم و اطاعت از احکام صادرۀ آنها امری است که مورد اهتمام اسلام است. خداوند همه را موفق فرماید."

*ستادحقوق بشرقوه قضاییه*

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:40 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
دیدگاه امام خمینی(ره) در مورد قضاوت و قوه قضاییه 
 
 

 

کد خبر: ۴۴۳۴۳۱۷
هفته قوه قضاییه/

دیدگاه امام خمینی(ره) در مورد قضاوت و قوه قضاییه

 

حضرت امام خمینی(ره) در وصیت نامه خویش خطاب به قضات و قوه قضاییه فرمودند: به قضات محترم در عصر حاضر و اعـصـار آیـنـده وصیت مى‌کنم که با در نظر گرفتن احادیثى که از معصومین صلوات‌الله عـلیـهـم در اهـمـیـت قـضـا و خطر عظیمى که قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه درباره قضاوت به غیر حق وارد شده است، این امر خطیر را تصدى نمایند و نـگـذارنـد ایـن مـقـام بـه غـیـر اهـلش سـپـرده شـود.
به گزارش خبرنگار
حقوقی‌قضایی باشگاه خبرنگاران،
حضرت امام خمینی(ره) دیدگاه‌های ویژه‌ای در مورد رعایت قانون، حقوق شهروندی، قضاوت و عدالت محوری داشتند.

همزمان با آغاز هفته قوه قضاییه بخشی از وصیت‌نامه بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی را در مورد قضاوت بازخوانی می‌کنیم.

ایشان در ذیل وصیت نامه خویش خطاب به قضات و قوه قضاییه فرمودند:‌

" و از شوراى عالى قضایى مى‌خواهم امر قضاوت را که در رژیم سابق به وضع اسفناک و غم انگیزى در آمده بـود، بـا جـدیـت سـر و سـامـان دهـنـد و دسـت کـسـانـى کـه بـا جـان و مـال مـردم بـازى مـى‌کنند و آنچه نزد آنان مطرح نیست عدالت اسلامى است، از این کرسى پـر اهـمـیـت کـوتـاه کـنـنـد و بـا پـشـتـکـار و جـدیـت بـتـدریـج دادگـسـتـرى را مـتـحول نمایند و قضات داراى شرایطى که انشاءالله با جدیت حوزه‌هاى علمیه مخصوصا حوزه مبارکه علمیه قم تربیت و تعلیم و معرفی مى‌شوند، به جاى قضاتى کـه شـرایـط مـقـرره اسـلامـى را نـدارنـد، نـصـب گردند که انشاءالله تعالى به زودى قضاوت اسلامى در سراسر کشور جریان پیدا کند."

حضرت امام(ره) در ادامه تاکید داشتند:

" و به قضات محترم در عصر حاضر و اعـصـار آیـنـده وصیت مى‌کنم که با در نظر گرفتن احادیثى که از معصومین صلوات‌الله عـلیـهـم در اهـمـیـت قـضـا و خطر عظیمى که قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه درباره قضاوت به غیر حق وارد شده است، این امر خطیر را تصدى نمایند و نـگـذارنـد ایـن مـقـام بـه غـیـر اهـلش سـپـرده شـود و کـسـانـى کـه اهـل هـسـتـنـد از تـصـدى ایـن امـر سـربـاز نـزنـنـد و بـه اشـخـاص غـیـر اهـل، مـیـدان نـدهـنـد و بـدانـنـد کـه هـمـان طـور کـه خـطـر ایـن مـقـام بـزرگ اسـت، اجـر و فضل و ثواب آن نیز بزرگ است و مى‌دانند که تصدى قضا براى اهلش ‍ واجب کفایى است."

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:39 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

جایگاه قضا و قضاوت در اسلام

 

زلال وحی

یک جرعه آفتاب

اشاره

گفتار مجری

چراغ راه

کوتاه و گویا

زلال قلم

آورده­اند که...

نظر ما اینه...

کتابستان

زلال وحی

تهیه: امین عظیمی

جایگاه قضا و قضاوت در اسلام

1. ... وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ: ... و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. (مائده: 45)

پیام­ها:

1. اگر حکم خدا جاری نشود، ظلم جامعه را فرا می­گیرد. «وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

2. وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُواْ فَرِیقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ: و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می­دانید (این کار، گناه است) (بقره: 188)

نکته: رشوه، یکی از گناهان بزرگی است که مفاسد اجتماعی متعدّدی را به دنبال دارد، از جمله: خذف عدالت، یأس و ناامیدی ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهی حاکم و قاضی، از بین رفتن اعتماد عمومی. با توجه به این آثار و عوارض منفی، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است. رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلمخطاب به حضرت علی(ع) فرمود: «یا علی ثمن المیته و الکلب و الخمر و مهر الزانیه و الرشوه فی الحکم»: ای علی! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه یکسان و حرام است.

یک جرعه آفتاب

تهیه: امین عظیمی

پیامبر اکرم(ص): اگر یکی از شما به کار قضاوت میان مسلمانان گرفتار شد، باید به هنگام غضب از قضاوت خودداری کند و میان صاحبان دعوی در نگاه و محل نشستن و اشاره کردن تفاوتی نگذارد.[35]

پیامبر اکرم(ص): خداوند یاور قاضی است تا موقعی که ستم نکند، وقتی ستم کرد خدا او را رها می­کند و شیطان همراه او می­شود.[36]

پیامبر اکرم(ص): هر یک از قضات مسلمان دو فرشته موکل دارد که وی را مادام که جز حق نخواهد بر آن استوار کند و اگر غیرحق اراده کند و به عمد منحرف شود فرشتگان از او بری شوند و کا روی را به خودش واگذارند.[37]

اشاره

سید محمدصادق میرقیصری

جایگاه قضاوت در اسلام

دین اسلام، نسبت به امر قضاوت حساسیت زیادی قایل است؛ تا جایی که پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلممی­فرماید: [روز قیامت، قاضی عادل را می­آورند و با چنان حسابرسی سختی روبه­رو می­شود که آرزو می­کند ای کاش هرگز میان دو کس حتی درباره یک دانه خرما داوری نکرده بود.][38] این حساسیت، نشانه آن است که حقوق مظلومف نزد خداوند اهمیت فراوانی دارد؛ ازاین­رو پیامبر اعظم فرمود: [خدای متعال با قاضی است؛ تا زمانی که عمداً ستم و حق کُشی نکند.][39]

ویژگی قاضی از نظر اسلام

مهم­ترین ویژگی قاضی در کلام امام صادق(ع) است که می­فرماید: [کسی که فقه (مسائل حقوقی و احکام قضایی را) اندک می­داند، هرگز نباید به کار قضاوت، چشم طمع داشته باشد.][40]

نیز امیرالمؤمنین علی (ع ) در فرمان استان­داری مصر به مالک­اشتر، نسبت به انتخاب قاضی می­فرماید: [از میان مردم، برتین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن؛ کسانی که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان با یکدیگر، او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آگاهی، برای او دشوار نباشد. طمع را از دل ریشه­کن کند و در شناخت مطالب، با تحقیقی اندک رضایت ندهد و در شُبهات، از همه با احتیاط­تر عمل کند و دریافتن دلیل، اصرار او از همه بیشتر باشد و در مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود، در کشف امور از همه شکیباتر و پس از آشکارشدن حقیقت در فصل خصومت از همه برنده­تر باشد؛ کسی که ستایش فراوان، او را فریب ندهد و چرب­زبانی او را منحرف نسازد و چنین کسانی بسیار اندکند!][41]

آداب قضاوت

دین اسلام، برای کسی که قاضی می­شود آداب خاصّی را تعیین کرده که عبارت است از: [1_ رعایت برابری میان طرفین دعوا. 2_ بالا نبردن صدا از صدای متهم. 3_ اظهار خستگی نکردن در محکمه. 4_ قضاوت نکردن پیش از شنیدن سخنان طرفین دعوا. 5_ قضاوت نکردن در حال خشم. 6_ قضاوت نکردن در حالت خواب آلودگی. 7_ قضاوت نکردن در حال گرسنگی یا تشنگی. 8_ میزبانِ یکی از طرفین دعوا نباشد. 9_ نجوا نکردن با کسی در محکمه. 10_ مقدم داشتن متخاصم طرف راست در سخن گفتن. 11_ تلقین نکردن به گواهان. 12_ تامّل و درنگ پیش][42]

قاضی حق کُش

[پیامبر خدا (ص ) هنگام عیادت از حضرت علی (ع ) که از درد چشم شکایت و ناله می­کرد فرمود: ای علی! ناشکیبایی می­کنی یا از درد می­نالی؟ عرض کرد: ای رسول خدا هرگز دردی به این سختی ندیده­ام، پیامبر اکرم فرمود: ای علی! زمانی که ملک الموت برای گرفتن جان آدم گنه­کار فرود آید، سیخی آتشین با خود می­آورد و به وسیله آن جان او را می­گیرد و دوزخ فریاد می­کشد. حضرت علی (ع ) راست ؟؟ و عرض کرد: ای رسول خدا سخن خود را برایم تکرار کنید زیرا از شدّت درد متوجه نشدم چه فرمودید. آیا این عذاب به کسی از امّت شما هم می­رسد؟ پیامبر اعظم فرمود: آری، قاضیان حق­کُش و خورنده مال یتیم و شهادت دهنده به دورغ.][43]

گفتار مجری

علی(ع) نماد اجرای عدالت

هنگام سخن گفتن از عدالت، نخست، نام مبارک امیرالمؤمنین، علی(ع) در ذهن­ها نقش می­بندد [هم او که نویسنده مسیحی، آقای جرج­جرداق در کتاب امام علی صدای عدالت انسانیت چنین می­نویسد: آیا در مهد عدالت، بزرگی را می­شناسی که همیشه بر حق و حقیقت بوده باشد؛ ولو آنکه همه مردم روی زمین بر ضد او متحد شوند و دشمنان او اگرچه کوه بیابان را پُر می­کردند بر باطل بودند.][44]

امیرالمؤمنین(ع) در طول حکومت کوتاه خود چنان در امر قضاوت و عدالت قاطعانه برخورد کرد که نماد حقیقی و ماندگار برای عدالت خواهی شد.

«او که به خدا سوگند یاد کرد که بیت­المال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحبان اصلی آن باز می­گردانم گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند.»[45]

«او که یکی از قضات خود را به خاطر بلندی صدایش از متهم، عزل کرد.»[46]

«یکی از قضات خود را برای خرید خانه­ی گران قیمت توبیخ می­کند.»[47]

«به خاطر درخواست یک مَن گندم زیادی از بیت­المال توسط برادر بزرگش عقیل، آتش گداخته نزدیک دست او می­کند.»[48]

آری علی نماد عدالت است و چه زیبا فرمود پیامبر اعظم:

«علی با حق است و حق با علی(ع).»[49]

گفتار مجری

علی سعادت شایسته

دانستنی

فصل یازدهم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به قوه قضائیه و تشریح آن می­پردازد.

در اصل یکصدو پنجاه­و ششم آن آمده است: «قوه قضائیه قوه­ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهده­دار وظایف زیر است:

1. رسیدگی و صدور حکم در مورد تضلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه که قانون معین می­کند.

2. احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع.

3. قضاوت بر حسن اجرای قانون.

4. کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام.

5. اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.»

لازم است مردم بدانند که در اصل یکصد و شصت­و پنجم از قانون اساسی آمده است: «محاکمات علنی انجام می­شود و حضور افراد بلامانع است؛ مگر آنکه به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت عمومی یا نظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی، طرفین دعوی تقاضا کنند محاکمه علنی نباشد.»

اصل یکصدو هفتادو یکم در خصوص اشتباه قضاوت می­گوید: «هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر اینصورت خسارت به وسیله دولت جبران می­شود و در هر صورت از متهم اعاده حیثیت می­گردد.»

چراغ راه

? سخن بزرگان

امام خمینی (رضوان الله علیه)

? «قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند، کشور را می­تواند نجات دهد.»

? «قوه قضائیه باید توجه بکند که سروکارش با جان و مال مردم است [و] نوامیس مردم، سروکار این با آنهاست، و باید افراد صالح در آن­جا باشند، سالم باشند و توجه بکنند که خطای قاضی بزرگ است، عَمدش مصیبت­بار است، خطایش هم بزرگ است.»

? «در صورتی که حکمی از قضات صادر شد... احدی حق دخالت در امر قضا را ندارد، و دخالت کردن خلاف شرع و جلوگیری از حکم قضا هم بر خلاف شرع است.»

? «قاضی اگر چنانچه در حال غضب باشد نباید حکم بدهد، برای اینکه حکم در حال غضب حکمی است که از منشأ عقلی و شرعی صادر نمی­شود.»[50]

مقام معظم رهبری

? «بنده از زحماتی که در همه سطوح قوه قضائیه، از سطوح عالی و هیأت رئیس قوه یا بخش­های کارگزار و مجری و عامل و دادگاه­ها و قضات محترم و دیگران کشیده می­شود و خدماتی که صورت می­گیرد، صمیمانه تشکر می­کنم.»

? «قوه قضائیه در پیشرفت کشور به سمت هدف­های اسلامی نقش تعیین کننده دارد.»

? «در واقع قوه قضائیه ضامن صحّت عمل مسؤلان نظام و آحاد مردم و تأمین حقوق آنها در نظام اسلامی است.»

? «هیچ کس از تضعیف قوه قضائیه در کشور سود نمی­برد، بله، دشمنان نظام سود می­برند آنهایی که می­خواهند هیچ کار نظام سامان پیدا نکند و نظام اسلامی به صورت مطلوب شکل نگیرد.»[51]

? «قوه قضائیه، با صلابت، با اقتدا با تصمیم­گیری درست و بهنگام می­تواند جلوی پیدایش و رشد جرایم و توسعه خلاف در دستگاههای مختلف را سد کند، از ظلم به مظلومان و مستضعفان جلوگیری کند، از قدرت نمایی کسانی که به زر و زور مسلّحند جلوگیری کند.»[52]

? کارهای خوب، کارهای برجسته، قضّات شریف انصافاً در قوه قضائیه خیلی هستند البته نقصهایی هم هست.»[53]

? قوه قضائیه باید جاذبه پیدا کند، یعنی واقعاً باید علما و فضلا و حقوقدانها و افراد خوشفکر و صاحب نظر در مسایل احساس کنند که برای همکاری با قوه قضائیه هیچ حالت منتظره پی ندارند.»[54]

? «اگر قوه قضائیه­یی سالم و دقیق و عامل به عدل و انصاف و مقررات اسلامی وجود داشته باشد به مرور تمام دستگاههای کشور و جامعه اسلامی اصلاح خواهند شد.»[55]

? «مسؤلان دستگاه قضا و کسانی که سرنوشت قضایای مشکل مردم در دست آنهاست باید از تضلّع در امور سیاسی و از دخالت دادن گرایش سیاسی در آن کار مهمی که ؟؟ است یعنی قضا بشدّت پرهیز کنند.»[56]

? «هر جا قوه قضائیه قاطعیت به خرج داد دشمن علیه آن به تبلیغات شدید رادیویی و روزنامه­یی در اطراف دنیا دست زد، هر جا قوه قضائیه در اجرای احکام اسلامی و قوانین پافشاری کرد دشمن همان­جا جنجال خودش را شروع کرد.»[57]

قوه قضائیه از نگاه امام خمینی[58]

1. قاضی امروز مسئول حیثیت اسلام است، مسئول حیثیت جمهوری اسلام است، و مثل قضات در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به قضاوتی که در مورد شخصی می­کرد.

2. در اجرای حدود نباید از آن حدودی که حق تعالی فرموده است پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر.

3. قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند، کشور را می­تواند نجات دهد.

کوتاه و گویا

? قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند. کشور را می­تواند نجات دهد. [امام خمینی][59]

? قاضی و قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند. [امام خمینی]

? در تمام دنیا قوه قضائیه ملاک و معیار سلامت جامعه است. [مقام معظم رهبری]

? اگر دستگاه قضایی سالم نباشد دستگاههای دیگر هم به تدریج به فساد خواهند گرایید. [مقام معظم رهبری]

? حقیقتاً دستگاه قضایی باید ملجا و مأمن مردم به حساب آید. [مقام معظم رهبری]

? دستگاه قضایی ما در حقیقت دستگاه جدیدی است. [مقام معظم رهبری]

? قوه قضائیه نبض دستگاه اداری و وضعیت عمومی کشور است. [مقام معظم رهبری]

? به اعتقاد من مسأله قوه قضائیه از مسایل بسیار مهم است. [مقام معظم رهبری]

? تکلیف اصلی قوه قضائیه عبارت از اقامه قسط و عدل است. [مقام معظم رهبری]

? مسأله این است که در قوه قضائیه افراد باید اصلاح بشوند و ملاکها در نظر گرفته بشود. [مقام معظم رهبری]

? کسی که احیاناً فاسد و بدخواه و کج­دست باشد نمی­تواند در این قوه {قضائیه} باشد. [مقام معظم رهبری]

? روال کلی بایستی بر این باشد که استقلال قوه قضائیه به معنای حقیقی کلمه حفظ شود. [مقام معظم رهبری]

? متحرک و تلاش قوه قضائیه بحمدالله خوب و محسوس است اما شما الگو را دستگاه امیرالمؤمنین(ع) قرار بدهید. [مقام معظم رهبری]

? اگر قوه قضائیه نباشد، عدالت، میزان و مبنایی نخواهد داشت. [مقام معظم رهبری]

? ق از ارکان کشور است تضعیف این قوه جایز است. [مقام معظم رهبری]

? هر چه ممکن است سعی کنید دستگاه قضا را اسلامی­تر کنید. [مقام معظم رهبری]

? ق می­تواند مظهر عدالت در نظام اسلامی باشد. [مقام معظم رهبری]

? بنده به آینده قوه قضائیه امیدوار هستم. [مقام معظم رهبری]

? نباید قوه قضائیه را تضعیف کرد این به ضرر همه است. [مقام معظم رهبری]

? دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه وظیفه قوه قضائیه است. [مقام معظم رهبری]

کوتاه و گویا

عدالت، چون فانوسی در تمام چشم­های فروریخته روشن می­شود.

امروز، روز عدالت است؛ روز جوانی جهان!

در روز عدالت، فرشته­های مهربان عدالت سرود می­خوانند.

امروز، روز عدالت است؛ روزی که دیو تبعیض را در تمام فرازها و فرودها، حد می­زنند.

امروز، روز عدالت است و باران مهر، دشت­های عطر لبخند را فراخ­تر می­سازد.

عدالت اسلامی را تقوای قضات و علم آنها به عرصه ظهور می­رساند.

زلال قلم

ترازوی عدالت اسلامی

ما را با هر میزان می­سنجیدند، ارزشی نداشتیم!

ترازوی دموکراسی، با حمله به عراق، خراب بودنش ثابت شد.

ترازوی حقوق بشر، فقط اسرائیل را دارای ارزش می­داند!

ترازوی سازمان ملل، خِلل ایجاد می­کند!

ترازوی شورای امنیت، با وتوی آمریکا دارای اعتبار است!

ترازوی اتحادیه عرب هنوز نتوانسته مظلومیت فلسطین را وزن کند!

ترازوی پاپ هم هنگام توهین به اسلام و پیامبر اعظم(ص) کار نمی­کند!

همه ترازوها فقط سیاهی از وزن می­کنند!

فقط برای سیاهی ارزش قائلند!

به جز ترازوی عدالت اسلامی.

سفید با سیاه، تلخ با شیرین در این ترازو یکی نیست.

در ترازوی عدالت اسلامی هر کس روشن­تر است بهتر است.

آورده­اند که...

کاش قاضی نمی­شد!

تقصیر خودم بود. شانزده سال است که زیر مشت و لگدهایش سیاه و کبود می­شوم؛ اما باز هم کوتاه می­آیم. اگر آن موقع که با ضربه­های سنگینش به سرم، مرا بیهوش کرد اساسی برخورد می­کردم، الان دوباره مرا با کتک­کاری از خانه بیرونم نمی­کرد؛ ولی باز هم امید داشتم تا دوباره حقّم را بگیرم، وقتی خودم را به سالن دادسرا رساندم خیالم راحت بود که پرونده­ام زیر دست هر قاضی برود مثل همان قاضی قبلی یعنی حاج آقا فقیهی منصفانه قضاوت می­کند؛ اما وقتی روی صندلی دادگاه نشستم، قاضی بی­درنگ مرا توبیخ کرد و گفت: خانم مگر می­شود مردی زنش را از خانه بیرون کند، حتما شاید اذیتش کردید؛ اگر به شما کتک می­زند حتماً خسته است، شما یک لیوان آب بده بخورد تا آرام شود، در این حال شوهرم که شیر شده بود به قاضی گفت: آقای قاضی وسط دعوا که حلوا پخش نمی­کنند حتماً عصبانیم کرده که زدمش و دَری وری بهش گفتم. گیج شده بودم؛ نمی­دانستم چه­کار کنم، این قاضی با حاج آقا فقیهی از زمین تا آسمان فرق داشت. با ناراحتی به قاضی گفتم: آقای قاضی مثل اینکه من متهم شدم؟!

قاضی گفت: باید کوتاه بیایی، من هم محکم گفتم: شانزده سال کوتاه آمدم این وضعم هست، دوباره قاضی گفت: کوتاه نمی­آیی؟

گفتم: نه

تا قاضی نَه را از من شنید با خشم و صدای بلند به شوهرم گفت: این چه زَنیه داری، اول برو دادگاه خانواده درخواست عدم تمکین بده، بعد برو درخواست طلاق کن.

با شنیدن این حرف دیگه نمی­توانستم خودم را کنترل کنم، با عصبانیت به قاضی گفتم: آقای قاضی خیلی راحت داری حق مرا می­خوری و کار یاد شوهرم می­دی، اما یادت باشه خدا در کمینه، خودت، هم دختر داری، هم خواهر.

چند روز بعد شوهر نامردم با معرفی تلفنی قاضی قبلی به یکی از قضّات دادگاه خانواده توانست حکم عدم تمکین را بگیرد و با این حکم شکایت من را هم باطل کرد. من هیچ کاری نمی­توانستم بکنم جز اینکه فقط به قضاوت­های حاج آقا فقیهی فکر کنم.

آورده­اند که...

تهیه: علی سعادت شایسته

شاهدی داری؟

روزی علی ابن ابیطالب از بازار کوفه می­گذشت. زرهی را در دست یک مسیحی دید. آن مرد قصد داشت زره را بفروشد. امیرالمومنین که در آن زمان پیشوای مومنان بود نزدیک رفت و زره را دقیق نگریست. آن­گاه خطاب به مرد مسیحی گفت: این زره من است مدتی پیش گم شده و حالا در دست توست آن را به من پس بده، مرد مسیحی پاسخ داد: این زره من است و پس زره را با تندی از امیرمومنان گرفت. امیرالمومنین در کمال ملایمت و خوشرویی به مرد مسیحی فرمود: من یقین دارم که این زره مال من است که آن را به من بده، در غیر اینصورت بیا تا با هم نزد قاضی برویم. اسلام دین حق و عدل است. دادگاه و قانون دارد. و من دربرابر قانون و رای دادگاه تسلیم هستم.

مرد مسیحی پیشنهاد امام را پذیرفت. قاضی وقتی امیرالمومنین را دید برای ادای احترام از جا برخاست. حضرت علی به او فرمود: ما برای داوری به این­جا آمده­ایم. قاضی باید با هر دو طرف دعوا برخوردی یکسان داشته باشد. وقتی در نگاه کردن و توجه به هر دو طرف دعوا نیز عدالت و مساوات را رعایت کند. قاضی پرسید: اختلاف شما در چیست؟

امام علی فرمود: این زره که اکنون در دست این مرد است. مال من است، نه آن را فروخته­ام و نه به کسی بخشیده­ام. مدتی قبل گم شده و حالا در دست این مرد است. قاضی خطاب به امیرالمومنین پرسید: آیا شما شاهدی هم دارید؟

امیرالمومنین که قاضی را خوب می­شناخت وی دانست که قبول شهادت چه شرایطی لازم دارد. تبسمی کرد و فرمود: نه... چنین شاهدی ندارم.

قاضی گفت: در صورتی که شاهدی نداری بنابر قوانین شرع حق شما ثابت نمی­شود زره باید در دست همین فرد باشد.

مرد مسیحی با خود اندیشید: چه دین خوبی و چه حکومت عادلانه­ای که یک مرد مسیحی را با پیشوای مسلمین در حضور قاضی و دربرابر قانون، برابر می­داند. چه دادگاه عادلی بدون دلیل به سود هیچ کس حتی به سود پیشوا و رهبر مسلمان­ها حکمی نمی­کند. و سپس زره­ای را که امیرالمومنین در یکی از سفرها گم کرده بود و وی آنرا برداشته بود به امیرالمومنین بازگردانید.

نظر ما اینه...

علی سعادت شایسته

چند پیشنهاد

1. مردم همواره در حرکت دادگاه­ها به سوی عدالت قضایی نقش مهمی داشته­اند نوع برخورد آنها با مقوله قضاوت تعیین کننده سرنوشت قضاوت در یک جامعه خواهد بود. فلذا یکی از محورهای مهم می­تواند نقش مردم در حرکت دادگاه­ها به سوی عدالت قضایی است.

2. با عنایت به نقش بسیار مهم نیروی انتظامی در کشف و تعقیب جرم و مجرمان و همچنین در اجرای دستورات دادگاه­ها پرداختن به نیروی انتظامی بعنوان ؟؟ قوه قضائیه و رابطه فی­مابین این دو لازم و ضروری می­باشد.

3. از آنجا که مطابق اسناد و مدارک ؟؟ قضاوت در ایران باستان پیشینه بسیار درخشانی دارد و در این خصوص حیرت بسیاری از شرق شناسان را سبب شده است تامّلی در مقوله قضاوت در ایران باستان خالی از لطف نمی­باشد.

4. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در فصل یازدهم بخوبی قوه قضائیه را معرفی کرده و حقوق افراد را در مقابل آن بازگو می­کند با توجه به اینکه قانون اساسی در راس قوانین هر کشوری بوده و میثاق جامعه محسوب می­شود پرداختن به قوه قضائیه از دید قانون اساسی نیز مهم می­باشد.

5. اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود، در سال 1948، و ایران نیز به آن پیوسته است و در مواردی از آن منجمله ماده 7، 8، 9، 10 و 11 به قوه قضائیه اشاره گردیده است لذا محور مناسبی جهت موضوع حاضر می­باشد.

کتابستان

1. محمدتقی مصباح یزدی، نظریه حقوق اسلام؛ قم، مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی، 1380.

2. شهید بهشتی، مبانی نظری­تان اساسی؛ تهران، مؤسسه آثار شهید بهشتی، 1378.

3. محمد خالد مسعود، فلسفه حقوق اسلامی؛ ترجمه محمدرضا مظفری، فخرالدین اصغری، قم، بوستان کتاب، 1382.

4. محمدمهدی کریمی­نیا، حقوق بشر و قانون اساسی؛ قم، جلوه کمال، 1385.

5. نورمن اندرسون، تحولات حقوی جهان اسلام؛ ترجمه محمدرضا مظفری، فخر الدین اصغری، قم، بوستان کتاب، 1376.

6. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام؛ تهران، صدرا، چاپ 26، 1378.

7. قدرت­الله خسروشاهی، فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام؛ قم، بوستان کتاب، 1380.

8. زهرا عظیمی، نگاهی به حقوق زن در اسلام؛ قم، مرکز پژوهش­های اسلامی صداوسیما، 1386.

9. روح­الله شریعتی، حقوق و وظایف غیرمسلمانان در جامعه اسلامی؛ قم، بوستان کتاب، 1381.

10. قدرت­الله خسروشاهی، فلسفه حقوق؛ مصطفی دانش­پژوه، قم، مؤسسه امام خمینی، 1383.

11. جلیل قنواتی، نظام حقوقی اسلامی؛ قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377.

کتابستان

1. کتاب قانون و دادگستری در شاهنشاهی ایران باستان نوشته اشرف احمدی، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر؛ در این کتاب امور دادرسی ایران باستان به نحوی به تصویر کشیده و مستند به اسناد مهم و متقن تشکیلات قضایی ایران باستان را بیان کرده است.

2. مرحوم مرتضی راوند در کتاب سیر قانون و دادگستری در ایران که در تهران، انتشارات چشمه و در سال 1368 به چاپ رسید، تشکیلات قضایی ایران را بررسی می­کند که از نظر تاریخی نیز برای کتابی که علاقه­مند می­باشند بسیار اهمیت دارد.

3. کتاب از زبان داریوش نوشته خانم پرفسور هایدی ماری کخ ترجمه دکتر پرویز رجبی توسط انتشارات ؟؟کارنگ در تهران به چاپ رسیده است که در آن، تشکیلات قضایی زمان داریوش به تصویر کشیده شده است.

4. جلد اول کتاب آئین دادرسی مدنی نوشته استاد دکتر عبدالله شمس که توسط انتشارات میزان به چاپ رسیده در بخش سازمان قضاوتی ایران دقیقاً تشکیلات دادرسی ایران از زمان هخامنشیان تا امروز را مورد بررسی قرار داده است.

5. کتاب ارزشمند دادگستری از صدر اسلام تا آغاز مشروطیت نوشته استاد محمد محیط طباطبایی نیز در زمینه تشکیلات قضاوتی ایران بسیار باارزش می­باشد.

پی نوشت ها:

[35]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 407.

[36]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 407.

[37]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 407.

[38]. میزان الحکمه، ج 10، ص 4955.

[39]. همان، ص 4963.

[40] همان، ص 4957.

[41]. نهج البلاغه، نامه 53، ص 577، ترجمه محمد دشتی.

[42]. میزان الحکمه، ج 10، ص 4957-4961.

[43]. همان، ص4953.

[44]. ویژه نامه عدالت، روزنامه رسالت، تیرماه 1385.

[45]. نهج البلاغه، خطبه 15، ص 59، ترجمه محمد دشتی.

[46]. میزان الحکمه، ج 10، ص 4957.

[47]. نهج البلاغه، نامه 3، ص 481، ترجمه محمد دشتی.

[48]. نهج البلاغه، خطبه 224، ص 461، ترجمه محمد دشتی.

[49]. میزان الحکمه، ج 1، ص 259.

[50]. کلمات قصار امام خمینی، ص 137.

[51]. سخنرانی 5/4/1381.

[52]. سخنرانی 7/4/1379.

[53]. سخنرانی 12/6/1377.

[54]. سخنرانی 20/6/1368.

[55]. سخنرانی 7/4/1368.

[56]. سخنرانی 4/4/1368.

[57]. سخنرانی 7/4/1378.

[58]. کلمات قصار، امام خمینی(ره)، ص 137 و 138.

حوزه*

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:38 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

بازخوانی دیدگاه‌های بنیانگذار کبیر انقلاب درباره قوه قضائیه

پرهیز از شتاب‌زدگی، تلاش برای ایفای وظیفه قانونی و تحقق عدالت، ۳ ویژگی دستگاه قضا

خبرگزاری فارس: پرهیز از شتاب‌زدگی، تلاش برای ایفای وظیفه قانونی و تحقق عدالت، ۳ ویژگی دستگاه قضا

بنیانگذار کبیر انقلاب علاوه بر فقیهی بی‌همتا یک زمامدار تمام‌عیار بودند، بنابراین کنکاش در عقاید ایشان در مقوله قضا و قضاوت می‌تواند در بهبود امور برای دست‌اندرکاران اعم از قوای تقنینی و قضایی راهگشا و چاره‌ساز باشد.

خبرگزاری فارس-سید اسد رجبی: ‌داوری میان مردم و فیصله دعاوی، منصب والایی است و قاضی عهده‌دار این سمت است.

قضاوت یک منصب و مقام شرعی و یکی از شئون فقیه جامع الشرایط در کنار ولایت است.

قضا، یکی از مهم‌ترین ارکان حکومت اسلامی است و شاید به جرأت بتوان گفت که اساسی ترین وظیفه هر حکومت، فصل خصومت و رفع ماده نزاع بین شهروندان و تحقق عدالت در عرصه‌های گوناگون اجتماعی است.

در نگاه اسلام همان اندازه که نظم و عدل جایگاه ویژه‌ای دارد مجریان عدالت نیز باید از شایسته‌ترین افراد برگزیده شوند.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در فصل یازدهم و در مواد 156 قانون اساسی تا 174 در 19 ماه به این موضوع اشاره شده است.

با توجه به شهادت شهید بهشتی به عنوان معمار دستگاه قضایی کشور از ابتدای تیرماه تا روز 7 تیر به نام هفته قوه قضاییه نام‌گذاری شده است.

به همین منظورخبرگزاری فارس با بهره‌گیری از کتب و منابع مختلف اقدام به بازخوانی دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) درباره دستگاه قضایی کشور کرده است.

در زیر بیانات بنیانگار انقلاب را می‌خوانید.

امام خمینی(ره) که واجد جنبه‌های مختلف شخصیتی است و علاوه بر منشآت مختلف فقهی، در عرصه زمامداری در ابعاد مختلف ولایت دارای دیدگاه و آراء شگرفی است، در باب وظایف حاکمیت و استقرار عدالت اجتماعی معتقد است: «شیوه دادرسی باید به گونه ای باشد که احکام الهی در عرصه اجتماعی عینیت یافته و تبلور خارجی داشته باشند و مقدمه واجب این امر خطیر محقق نمی‌شود مگر زمانی که دادگستری، اسلامی شده و احکام شرعی در عرصه های اجتماعی زندگی مردم توسط حکومت پیاده شود.»

در این مقوله کلیه موارد بحث قضا اعم از احکام مورد عمل، دادرسان و قضات و شرایط حاکم بر انتخاب و انتصاب قاضی و حتی مسائل مرتبط با اجرای احکام از صدر تا ذیل باید در قاعده اسلامی بودن دادگستری تعریف و اعمال شود.

آرای امام در باب مسائل قضا هرچند در تألیفات حقوقی و فقهی متبلور شده، اما به جرأت می‌توان گفت که واجد تمامی عقاید ایشان نیست، زیرا امام علاوه بر آنکه یک فقیه بودند در دوران دهه پایانی عمرشان یک زمامدار تمام عیار هم بودند که ابعاد گوناگونی از مسائل قضایی را مستقیم و یا بطور غیر مستقیم مدیریت کرده اند و به همین جهت در مجموعه ای از مسائل مستحدثه قرار گرفته که به تناسب امر به حل مسائل پرداخته اند.

از این منظر کنکاش در عقاید امام در مقوله قضا و قضاوت می‌تواند در بهبود امور برای دست اندرکاران اعم از قوای تقنینی و قضایی راهگشا و چاره ساز باشد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام جمهوری اسلامی، دگرگونی‌هایی در سیستم حقوقی ایران به وجود آمد.

الگوی حکومتی امام خمینی(ره) بر راهکارهایی استوار است. نظریه پردازان مسلمان به ویژه عالمان شیعی برجستگی اندیشه امام را در این می‌دانند که ایشان علاوه بر دیدگاه فقهی و کلامی، درحوزه تفکر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… مسائل نوینی را مطرح کردند، یعنی این مقوله را با توجه به مقتضیات زمان و نیاز جامعه مورد توجه قرار دادند و با تکیه بر ادله و براهین محکم، تشکیل حکومت را از ضروریات حتمی اسلامی و اساس دین می‌دانند و منکر آن را انکار کننده «جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام» می‌شمارند.

ایشان در کتاب ولایت فقیه می‌فرماید: «احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست، تا ابد باقی و لازم‌الاجراست و تنها برای زمان رسول اکرم(ص) نیامده تا پس از آن نیز متروک شود... این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانی است بر خلاف ضرورت اعتقادی اسلام است.» (ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی، ص 26 و 27)

امام خمینی (ره) درباره جایگاه رفیع قضا و قضاوت می فرماید: «و منصب قضاوت از مناصب جلیله‏اى است که از طرف خداى متعال، براى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم و از طرف او براى ائمه معصومین علیهم السلام و از طرف آنان براى فقیه جامع شرایطى که شرایطش مى‏آید ثابت است و مخفى نماند که قضاوت شأن بزرگى دارد و تحقیقاً وارد شده است که «قاضى به درستى در پرتگاه جهنم قرار دارد» (تحریر الوسیله، ترجمه فارسی، ج2، ص431)

دستورات امام راحل در سال‌های اول انقلاب در مراحل مختلف نشانگر جایگاه رفیع دستگاه قضائی و قضات در اسلام و رسالت خطیر این دستگاه است.

امام خود به ابعاد مهم حقوق ملت و مراقبت از آن اشاره فرمودند و از تندروی های بیجا و تخلف از قوانین و اقدامات خودسرانه و خارج از معیارهای قانونی و شرعی با شدت انتقاد فرمودند و دستورات اکیدی را در این رابطه به مسئولین امر دادند تا نظام قضائی عدالت‌خواه و عدالت گستر بر جامعه حاکم باشد، به بیان دیگر فرمودند دادگاه ها باید به تمام معنا اسلامی باشد.

موضوع بسیار مهم دیگر اصل استقلال قاضی و استقلال دستگاه قضا در اسلام است که از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است.

قضاوت شریف‌ترین شغل‌هاست و قاضی باید پاک ترین و شایسته‌ترین انسان‌ها باشد و در مقام و مسند قضاوت جز به خدا و حق و وظیفه و تکلیف به چیز دیگر نیندیشد و همه حق دارند از یک دادگاه منصفانه برخوردار و بهره مند باشند.

در همین زمینه حضرت امام می فرمایند: «من این را کراراً گفته‏‌ام، اگر از من توصیه براى کسى آمد، از دفتر من براى کسى توصیه آمد، از کسانى که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضى نباید تحت تأثیر کسى باشد. قاضى آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه‏‌ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یک‌وقت توصیه به‌حقى است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیه به‌حق را رسیدگى کنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگى کنید.

اگر خداى نخواسته یک توصیه‏‌اى است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد. در هر صورت قاضى مستقل است و خودش باید نظر بدهد، لکن خدا را شاهد ببیند. این قلمى که دست مى‏گیرد قلمى است که ممکن است که آبروى یک مُسْلِمى را از بین ببرد؛ و ممکن است احقاق حقى بکند.» (صحیفه امام، ج10، ص272)

دستگاه قضائی و آئین دادرسی و قاضی کاملاً باید بی طرف، عادلانه و منصفانه باشد و متهم به‌طور کامل بتواند از خود دفاع کند و حقوق متهم در آن رعایت شود، محیط دادگاه محیط عدل و انصاف باشد نه محیط وحشت و ارعاب و مقدمات نیز کارشناسانه و عادلانه و به دور از حبّ و بغض های شخصی و جناحی و سیاسی و سلیقه ای باشد.

قاضی در مقام قضاوت نباید تحت تاثیر هیچ عاملی جز وظیفه، حق و تکلیف، عدالت و انصاف قرار گرفته باشد.

روابط سیاسی، اقتصادی و خویشاوندی و خانوادگی، رفاهی و مادی یا تمایلات عاطفی و یا سیاسی نباید در کار قاضی و در کار قضاوت کوچکترین تاثیری داشته باشد.

طبق فرمایشات حضرت امام(ره) قاضی باید سعی کند به تشخیص درست برسد و آنگاه طبق قانون حکم درست صادر کند و سیستم قضائی نیز باید بکوشد تا در ایفای وظیفه قانونی و شرعی و وجدانی و اخلاقی خود به اقناع وجدانی و طمأنینه قضایی برسد و بر اساس آن و ادّله روشن و مستندات متقن و براهین و شواهد و قرائن قابل اعتماد به اصدار رأی اقدام کند.

قاضی باید از شتابزدگی و عجله در کارها پرهیز کند و رضایت خداوند را در کارها اصل قرار دهد، قواعد قضائی و اخلاقی و اصول و مبانی رسیدگی را به‌طور دقیق رعایت کند، به اصول متخذه از قرآن کریم و نهج البلاغه شریف و روایات اسلامی و تجارب بشری کاملاً پایبند و مقید باشد، در کلیه امور و شئون مربوطه پا را از صراط مستقیم ایمان و عدالت و انصاف و رضایت خداوند متعال فراتر نگذارد که خسارت دنیا و آخرت را در پی خواهد داشت.

اینچنین است که حضرت امام (ره)، عدالت را غایت برپایی حکومت اسلامی می دانست و شأن قضا را، تحقق‌گر عدالت و رکن رکین آن می دانست. «بدیهى است تصدى حکومت به دست آوردن یک وسیله است نه اینکه یک مقام معنوى باشد، زیرا اگر مقام معنوى بود، کسى نمى‏توانست آن را غصب کند یا رها سازد.»

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:38 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

قضاوت و قوه قضاییه از دیدگاه امام خمینی (س)

 

کد مطلب: 30487 | تاریخ مطلب: 07/04/1391
 

 

قضاوت یک منصب و مقام شرعی و یکی از شؤون فقیه جامع الشرایط در کنار افتا و ولایت است.

قضاوت و قوه قضاییه از دیدگاه امام خمینی (س)

 

داوری میان مردم و فیصله دعاوی، منصب والایی است و قاضی عهده دار این سمت است. قضاوت یک منصب و مقام شرعی و یکی از شؤون فقیه جامع الشرایط در کنار افتا و ولایت است. قضا، یکی از مهمترین ارکان حکومت اسلامی است و شاید با جرات بتوان گفت که اساسی ترین وظیفه هر حکومت ، فصل خصومت و رفع ماده نزاع بین شهروندان و تحقق عدالت در عرصه های گوناگون اجتماعی است

 

در نگاه اسلام همان اندازه که نظم وعدل جایگاه ویژه ای دارد مجریان عدالت نیز باید ازشایسته ترین افرادبرگزیده شوند. مبنا ومنشأ انتخاب قاضی مع الواسطه از جانب خداوند است ،چون خداوند بهترین عادل است لذا مجریان عدالت نیزباید منصوب او باشند .در نتیجه ولی فقیه که خود جانشین معصوم بوده ومقامی الهی دارد قاضی القضات را نصب میکند واذن نصب قضات دیگر را به او میدهد.

 

امام خمینی که واجد جنبه های مختلف شخصیتی است و علاوه بر منشآت مختلف فقهی در عرصه زمامداری در خصوص ابعاد مختلف شوون ولایت دارای دیدگاه و آراء صائب و شگرفی است، درباب وظایف حاکمیت واستقرار عدالت اجتماعی معتقد است که باید شیوه دادرسی به گونه ای باشد که احکام الهی در عرصه اجتماعی عینیت یافته و تبلور خارجی داشته باشند و مقدمه واجب این امر خطیر محقق نمیشود مگر زمانی که دادگستری، اسلامی شده و احکام شرعی در عرصه های اجتماعی زندگی مردم توسط حکومت پیاده گردد. در این مقوله کلیه شقوق بحث قضا اعم از احکام مورد عمل ،دادرسان و قضات و شرایط حاکم بر انتخاب و انتصاب قاضی و حتی مسائل مرتبط با اجرای احکام از صدر تا ذیل می بایست در قاعده اسلامی بودن دادگستری تعریف و اعمال گردد. آرای امام در باب مسائل قضا هرچند در تالیف حقوقی وفقهی همچون کتاب تحریر الوسیله ،باب قضا متبلور گردیده ، ولی به جرات میتوان گفت که واجد تمامی عقاید ایشان نیست ؛زیرا امام علاوه بر آنکه یک فقیه می باشند ؛در دوران دهه پایانی عمرشان یک زمامدار تمام عیار بوده که ابعاد گوناگونی از مسائل قضایی را مستقیما و یا بطور غیر مستقیم مدیریت نموده اند و لذا در مجموعه ای از مسائل مستحدثه قرار گرفته که به تناسب امر به حل مسائل پرداخته اند . ازاین منظر کنکاش در عقاید امام در مقوله قضا و قضاوت میتواند در بهبود امور برای دست اندرکاران اعم از قوای تقنینی و قضایی راهگشا و چاره ساز باشد.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرارنظام جمهوری اسلامی،دگرگونی‌هایی در سیستم حقوقی ایران به وجود آمد. الگوی حکومتی امام خمینی(ره) بر راهکارهایی استوار است. نظریه پردازان مسلمان بویژه عالمان شیعی برجستگی اندیشه امام را در این می‌دانند که ایشان علاوه بر دیدگاه فقهی و کلامی، درحوزه تفکر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و…مسائل نوینی را مطرح کردند؛ یعنی این مقوله را با توجه به مقتضیات زمان و نیاز جامعه مورد توجه قرار دادند و با تکیه بر ادله و براهین محکم، تشکیل حکومت را از ضروریات حتمی اسلامی و اساس دین می‌دانند و منکر آن را انکار کننده «جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام» می‌شمارند .ایشان در کتاب ولایت فقیه می‌فرماید: «احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست، تا ابد باقی و لازم‌الاجراست و تنها برای زمان رسول اکرم(ص) نیامده تا پس از آن نیز متروک شود... این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانی است بر خلاف ضرورت اعتقادی اسلام است.» (ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی، ص 26 و 27) درباره جایگاه رفیع قضا و قضاوت امام خمینی (س) می فرماید: «و منصب قضاوت از مناصب جلیله‏اى است که از طرف خداى متعال، براى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم و از طرف او براى ائمه معصومین علیهم السلام و از طرف آنان براى فقیه جامع شرایطى که شرایطش مى‏آید ثابت است. و مخفى نماند که قضاوت شأن بزرگى دارد و تحقیقاً وارد شده است که: «قاضى به درستى در پرتگاه جهنم قرار دارد». (تحریر الوسیله، ترجمه فارسی، ج2، ص431)

 

دستورات امام راحل(س) در سالهای اول انقلاب در مراحل مختلف نشانگر جایگاه رفیع دستگاه قضائی و قضات در اسلام و رسالت خطیر این دستگاه است. امام خود به ابعاد مهم حقوق ملت و مراقبت از آن اشاره فرمودند و از تندرویهای بیجا و تخلف از قوانین و اقدامات خودسرانه و خارج از معیارهای قانونی و شرعی با شدت انتقاد فرمودند و دستورات اکیدی را در این رابطه به مسئولین امر دادند تا نظام قضائی عدالتخواه و عدالت گستر بر جامعه حاکم باشد. به بیان دیگر فرمودند دادگاه ها باید به تمام معنا اسلامی باشد.

 

موضوع بسیار مهم دیگر اصل استقلال قاضی و استقلال دستگاه قضا در اسلام است که از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است و قضاوت شریف ترین شغلهاست. و قاضی باید پاک ترین و شایسته ترین انسانها باشد. و در مقام و مسند قضاوت جز به خدا و حق و وظیفه و تکلیف به چیز دیگر نیندیشد. و همه حق دارند از یک دادگاه منصفانه برخوردار و بهره مند باشند.

 

در همین زمینه حضرت امام می فرمایند: «من این را کراراً گفته‏ام، اگر از من توصیه براى کسى آمد، از دفتر من براى کسى توصیه آمد، از کسانى که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضى نباید تحت تأثیر کسى باشد. قاضى آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه‏ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یکوقت توصیه بحقى است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیه بحق را رسیدگى بکنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگى بکنید. اگر خداى نخواسته یک توصیه‏اى است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد. در هر صورت قاضى مستقل است و خودش باید نظر بدهد؛ لکن خدا را شاهد ببیند. این قلمى که دست مى‏گیرد قلمى است که ممکن است که آبروى یک مُسْلِمى را از بین ببرد؛ و ممکن است احقاق حقى بکند.» (صحیفه امام، ج10، ص272)

 

دستگاه قضائی و آئین دادرسی و قاضی کاملاً باید بی طرف ، عادلانه و منصفانه باشد . و متهم بطور کامل بتواند از خود دفاع کند و حقوق متهم در آن رعایت شود و محیط دادگاه محیط عدل و انصاف باشد نه محیط وحشت و ارعاب و مقدمات نیز کارشناسانه و عادلانه و به دور از حبّ و بغض های شخصی و جناحی و سیاسی و سلیقه ای باشد و قاضی در مقام قضاوت نباید تحت تاثیر هیچ عاملی جز وظیفه ، حق و تکلیف ، عدالت و انصاف قرار گرفته باشد. و روابط سیاسی ، اقتصادی و خویشاوندی و خانوادگی ، رفاهی و مادی یا تمایلات عاطفی و یا سیاسی نباید در کار قاضی و در کار قضاوت کوچکترین تاثیری داشته باشد.

 

آری آنچه در دادگاه، قاضی، کارمندان دستگاه قضائی، مراحل مختلف امر قضائی اعم از حقوقی و کیفری و یا خانوادگی نافذ است و دخالت دارد یک چیز بیشتر نیست و نخواهد بود و آنهم رضایت خداوند ادای تکلیف، احقاق حق ، احیای عدالت ، اجرای قانون عدل و انصاف، احقاق حقوق مظلومان، حکم بحق و صیانت از حقوق عامه است. طبق فرمایشات حضرت امام(س) قاضی باید سعی کند به تشخیص درست برسد و آنگاه طبق قانون حکم درست صادر نماید و سیستم قضائی نیز باید بکوشد تا در ایفای وظیفه قانونی و شرعی و وجدانی و اخلاقی خود به اقناع وجدانی و طمأنینه قضایی برسد و بر اساس آن و ادّله روشن و مستندات متقن و براهین و شواهد و قرائن قابل اعتماد به اصدار رأی اقدام نماید. و از شتابزدگی و عجله در کارها جداً پرهیز نماید. و رضایت خداوند را در کارها اصل قرار دهد و قواعد قضائی و اخلاقی و اصول و مبانی رسیدگی را بطور دقیق رعایت کند و به اصول متخذه از قرآن کریم و نهج البلاغه شریف و روایات اسلامی و تجارب بشری کاملاً پایبند و مقید باشد. و در کلیه امور و شئون مربوط پا را از صراط مستقیم ایمان و عدالت و انصاف و رضایت خداوند متعال فراتر نگذارد که خسارت دنیا و آخرت را در پی خواهد داشت.

 

اینچنین است که حضرت امام (س)، عدالت را غایت برپایی حکومت اسلامی می دانست و شأن قضا را، تحقق گر عدالت و رکن رکین آن می دانست. «بدیهى است تصدى حکومتْ به دست آوردن یک وسیله است؛ نه اینکه یک مقام معنوى باشد؛ زیرا اگر مقام معنوى بود، کسى نمى‏توانست آن را غصب کند یا رها سازد. هرگاه حکومت و فرماندهى وسیله اجراى احکام الهى و برقرارى نظام عادلانه اسلام شود، قدر و ارزش پیدا مى‏کند؛ و متصدى آن صاحب ارجمندى و معنویت بیشتر مى‏شود.» (ولایت فقیه حکومت اسلامى، صص: 54-55) «ما که مى‏گوییم حکومت اسلامى، مى‏گوییم حکومت عدالت.» (صحیفه امام، ج 3: ص509)

 

 
.انتهای پیام /*

 

www.imam-khomeini.ir/

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:37 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

 

قضا و قضاوت از دیدگاه امام خمینی ( س )

 

آنچه پیش روی شما خواننده محترم قرار دارد ، مجموعه فرموده‏ها و نوشته‏های حضرت امام خمینی ( س ) درباره قضا و قضاوت است و چون اشاره به خطوط کلی دیدگاههای معظمٌ‏له در این باب ، نموداری از مطالب حاضر را بر لوح ذهن خوانندگان گرامی ترسیم می‏کند ؛ در این متن طی هشت نکته به اهمّ آن اشاره خواهیم کرد :

اول : از آنجا که یکی از مهمترین شئون حکومت اسلامی همانا برپا داشتن حق و احقاق حق صاحبان حقوق ، و دفع باطل و طرد باطل‏گرایان ، و در نهایت اجرای احکام و حدود الهی است و این مقصود جز با وجود دستگاه قضایی مستقل ، عدالت محور ، مقتدر ، قاطع و استوار - که با کمال دقت و احتیاط ، و پرهیز از لغزش و انحراف ، ضامن اجرای مقررات الهی باشد - قابل حصول نیست ؛ به همین دلیل در اسلام کمتر چیزی مانند قوه قضاییه مورد توجه بوده است ؛ زیرا جان ، مال ، حیثیّت و ناموس مردم ، همه در زیر نفوذ آن قرار دارد و بار سنگین تامین امنیّت نفوس ، اموال ، آبرو و عزّت جامعه بر عهده آن است .
بر این اساس رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، قوه قضاییه را در اسلام جزء طراز اول مراکز با اهمیّت اداری و حتی حسّاسترین مکان نظام دانسته و به وجوب کفایی تصدی امر قضاوت ( اجتهاداً یا تقلیداً ) فتوا داده و پرهیز و خودداری واجدان شرایط را از خدمت در دستگاه قضایی جایز نشمرده و از سوی دیگر ، تضعیف و توهین قوه قضاییه را برخلاف موازین اسلامی دانسته‏اند .
به نظر ایشان قوه قضاییه ملجا و پناهگاه مردم ستمدیده است و از چنان اهمیّتی برخوردار می‏باشد که اگر مطابق موازین اسلامی - انسانی رفتار کند می‏تواند نجات‏بخش و حلّال بسیاری از مشکلات کشور باشد و این امر در صورتی تحقق خواهد یافت که مردم ، تجارت ، معیشت و حیثیّت خود را از گزند هرگونه تجاوز و آسیب هر نوع تعدّی در
امان ببینند و از صحّت قضا ، ابلاغ ، اجرا و احضار ، احساس آرامش و امنیت کنند و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند و قوه قضاییه را در دادخواهیها و اجرای عدالت و حدود اسلامی ، در خدمت خود مشاهده کنند و قضات دستگاه نیز در تحصیل رضایت ملّت بکوشند که مسلماً این امر رضایت خداوند متعال را به دنبال خواهد داشت .

دوم : گرچه همواره خطای قاضی ، بزرگ و عمد او ، مصیبت بار است و از این جهت در هیچ زمان و مکانی قابل قبول نیست ؛ لیکن از دیدگاه امام راحل ( س ) در این عصر که معارف ثقلین پس از قرنها غربت و مظلومیت ، در سایه انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامی شکوفا شده است و ان‏شاءاللَّه دیری نمی‏پاید که سنگرهای کلیدی جهان را فتح نماید ، مسئولیت قضات نسبت به سابق ، صدچندان و حتی از صدر اسلام نیز خطیرتر می‏باشد ؛ زیرا در صدر اسلام قضات شرع فقط به رعایت حقوق مردم سفارش می‏شدند ؛ امّا امروزه علاوه بر این وظیفه ، دستگاه قضایی و قاضیان آن پاسبان آبرو و حیثیّت اسلام و جمهوری اسلامی و حافظ کیان روحانیت هستند ، چنانکه انحراف یا تخلف در فتوا و قضاوت ، که مایه از دست رفتن جان ، مال ، حیثیت و آبرویی شود ، مردم را از دستگاه قضایی مایوس و به جمهوری اسلامی بدبین می‏سازد و خدای ناکرده اصل اسلام را ناپسند جلوه می‏دهد .

سوم : همان طوری که یک پزشک آگاه مورد اعتماد برای نجات جان یک انسان ، جز قطع کردن عضو یا اعضای فاسد و غیرقابل ترمیم بدن وی چاره‏ای ندارد و این کار وی عین رحمت و شفقت بر بیمار محسوب می‏شود و همان گونه که یک کشاورز کاردان دلسوز به منظور صیانت کشت خویش از گزند آفات بیرونی ، علفهای هرز را می‏چیند و دور می‏ریزد و این اقدام او جز رافت و عطوفت بر محصول مزرع و مرتع به شمار نمی‏آید ، اجرای حدود ، قصاص ، تعزیرات ، دیات و کلیه احکام جزایی اسلام در جامعه اسلامی نیز که احیاناً با از میان برداشتن مفسدان و تبهکاران غیرقابل اصلاح از صحنه اجتماع همراه است ، هم برای تربیت و صلاح خود منحرفان ، سودمند ، بلکه ضروری است و هم برای اصلاح پیکره جامعه - که آحاد آن چونان اعضای یک انسانند - نافع ، بلکه
لازم است ؛ زیرا از این رهگذر ، تخم بیدادگریها ، دزدیها و بی‏عفتیهای خانمانسوز از کشور برچیده می‏شود و صحن جامعه از لوث عناصر پلید و خُبث رذایل اخلاقی ، پاکسازی و تطهیر می‏گردد و با ممانعت از رشد و گسترش فساد و سرایت آن به دیگران ، سلامت ، سعادت و مصلحت آحاد جامعه تامین و حیات معقول و شایسته برای همگان بیمه و تضمین خواهد گشت ، و این جز پاسداری از حقوق بشر و حراست از مصالح والای اجتماع انسانی و اسلامی برای نیل به کمال لایق آن چیز دیگری نیست .
طبق این معیار ، امام خمینی ( س ) از سنت حضرت نبی‏اکرم ( ص ) استفاده می‏نماید و قتل یهود بنی قریظه را از رحمت کامل آن حضرت می‏دانند و می‏فرمایند شمشیری که به گردن یهود بنی قریظه و امثال آنها زده می‏شود ، به افق رحمت نزدیکتر بوده و هست تا به افق غضب و سخط ، و نیز طبق این معیار ، امام خمینی ( س ) درباره قصاص که گرچه متن آن تجلّی قهر خداست ؛ بطن آن حاوی مهر الهی – که همانا بارزترین جنبه آن حیات است – می‏باشد ، فرموده‏اند : قصاص برای این است که زندگی بشر تامین بشود ( صحیفه نور - جلد ۶ - ص ۱۷۷ ) و لکم فی‏القصاص حیوهٌ یا اولی الالباب ( بقره/۱۷۹ )
و سستی و سهل‏انگاری در اجرای حدود ، قصاص و تعزیر اسلامی را ترحّم بر پلنگ تیزدندان دانسته‏اند که جز ستمکاری بر گوسفندان نتیجه‏ای نخواهد داشت :
ترحم بر پلنگ تیزدندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
بدین گونه امام راحل ( س ) از چهره حدود الهی کشف نقاب می‏کند و سیمای مهر آنها را از پس پرده قهر نمایان می‏سازد و جمال احکام الهی را با خلع کسوت جلال ، جلوه‏گر می‏نماید ؛ به نقد سخن ناآگاهان یا مغرضان که احکام جزایی اسلام را ، غیر انسانی ، خشن و ناشی از خوی اعراب و مغایر با حقوق و مصلحت بشر معرفی کرده‏اند ، می‏پردازد .

چهارم : از آنجا که هدف اصیل حکومت اسلامی همانا تربیت الهی انسان و جامعه بشری است ، خصیصه تعلیمی ( آموزشی ) و تربیتی ( پرورشی ) در نهان هریک از نهادهای جمهوری اسلامی ایران و از جمله آنها قوه قضاییه تعبیه شده و نظام قضایی اسلام ، همچون دیگر دستگاهها درصدد است تا از رهگذر اجرای حدود الهی ، به نوبه خود نقش تربیتی خویش را ایفا نماید .
بر این پایه امام راحل ( س ) که بنیانگذار این بنای رفیع و مستحکم است ، حتی از نقش تربیتی زندانها نیز غفلت نمی‏ورزد و از آنها به عنوان تربیتگاه یاد می‏کند ، به متصدیان امور زندانها چنین توصیه می‏فرمایند :
زندانها را به یک مدرسه آموزش و تربیت اخلاقی مبدل کنید ، چنانچه تاکنون عمل کرده‏اید ، تا منحرفان و گناهکاران شیرینی عدالت اسلامی را بچشند و به اسلام و نظام اسلامی روآورند و از روی حقیقت توبه کنند و بازگشت به اسلام و خدای متعال نمایند ، که باب رحمتْ گنهکاران را بهتر جذب می‏کند ؛ حتی آن کس که مستحق حدود الهی است ، از قتل و دیگر جزاها ، باید از عطوفت ماموران ، تا پای دار و محل مجازات برخوردار باشند ( صحیفه نور - جلد ۱۸ - ص ۲۳۷ )
یا چه نیکوست که گویندگان متعهد در زندانها حاضر شده و آنان را تحت تربیت اسلامی - اخلاقی قرار دهند ( صحیفه نور - جلد ۱۴ - ص ۱۴۳ )

پنجم : چون اجرای عدالت عنصر محوری دستگاه قضایی در نظام حکومتی اسلام و به منزله جوهره احکام الهی است که تخطّی از آن هرگز جایز نمی‏باشد ، به نظر شریف امام امت ( س ) اجرای حدود الهی باید زیر نظر مجتهد عادل انجام گیرد تا مبادا در حق هیچ‏کس ، حتی مجرمان و منحرفان از خدا بیخبر و زندانیان گروهکهای محارب با نظام نیز ظلمی روا داشته شود و خدای ناکرده از معیارهای اسلامی و حدود و تعزیرات مقرّره تجاوز و مجرمی زاید بر حدّ و تعزیر شرعی ، محدود و معزّر گردد یا علاوه بر سختی زندان ، رنجی بر وی تحمیل شود که این خود از نظر عدالت اسلامی محکوم و ممنوع بوده و جرمی است که موجب کیفر خواهد بود .
بر این اساس امام راحل ( س ) از زندانبانان و متصدیان امور زندانها به طور مکرّر و موکّد خواسته‏اند که برای تحصیل رضوان الهی به پیروی از رسول اکرم ( ص ) ، عفو و رحمت و اغماض را شیوه خود قرار دهند و به زندانیان احترام بگذارند ، با آنان خوشرفتاری و معامله انسانی - اسلامی نمایند و از خود عطوفت ، رافت ، مهربانی و رفتار برادرانه نشان دهند و از رویّه احسان که بالاتر از عدالت است و جنبه تربیتی آن مشهود می‏باشد و مرضی خداوند و مورد تاکید قرآن کریم است ، تبعیت نمایند و از هرگونه آزار گفتاری نظیر : درشت‏گویی ، اهانت ، گفتار ناهنجار ، سب و مانند آن و از هر نوع اذیّت رفتاری همچون : اعمال خشونت ، در مضیقه قرار دادن ، عصبانیت منجر به شکنجه ، ضرب و جرح ، انتقامجویی و بهانه‏گیری ، گرسنگی دادن و مشابه آن نسبت به محبوسان و تعرض به خانواده آنان اجتناب نمایند و همچنین در تامین رفاه حال زندانیان و حفظ سلامت و بهداشت آنان و ایجاد تسهیلات شغلی برای آنها کوشا باشند .
معظمٌ‏له همان‏طوری که هرگز تعطیل احکام الهی را تحمل نمی‏کردند و در مقابل تکالیف شرعی بی‏اعتنا نبودند و در اجرای حدود الهی با رعایت کامل جهات شرعی ، هیچ تاخیر و درنگی را جایز نمی‏دانستند ، نسبت به کمترین تجاوز از حدود و مقررات الهی در کیفر و مجازات تبهکاران نیز از خویش حساسیت فوق‏العاده نشان می‏دادند تا همواره صراط مستقیم عدل اسلامی پیموده و از بیراهه افراط و تفریط پرهیز گردد .

ششم : به نظر شریف امام راحل ( س ) ، در قانون اسلام برای قاضی شرایطی است که با مراعات آن و همچنین دیگر ضوابط قانون دادرسی تا حد امکان حقی پایمال نخواهد شد .
تفصیل شرایط قاضی و آداب قضاوت از نظر امام امت ( س ) را باید در کتب فقهی ایشان جستجو کرد ؛ اما آنچه در این مجموعه ، علاوه بر برخی شرایط معتبر شرعی ، بدان اشاره می‏شود و در اینجا به اجمال ذکر می‏گردد ، همانا اصل استقلال قاضی است ؛ بدان معنا که چنانچه قضات شرعی و واجد شرایط اسلامی حکمی صادر کردند ، مادامی که خلاف شرع بودن آن در محاکم و مراجع ذی صلاح ثابت نشده ، واجب‏العمل است و هیچ مقامی حتی مجتهد دیگر حق دخالت در امر قضا و نقض حکم را نخواهد داشت .
بر اساس این اصل و با عنایت به دیگر شرایط لازم ، به نظر حضرت امام ( س ) قاضی موظف است با رعایت دقّت و احتیاط کامل و مراعات همه ضوابط شرعی و در یک
محیط آزاد بدون ملاحظه کسی و بی‏آنکه تحت تاثیر هیچ مقام و شخصیتی قرار گیرد و بی‏اعتنا به هیچ توصیه و دخالتی ، با قدرت ، قاطعیت و استواری و بدون هیچ‏گونه مسامحه ، تعویق و سهل‏انگاری و با حفظ آرامش ، متانت ، طمانینه و تانّی و پرهیز از شتابزدگی و دستپاچگی و اجتناب از دخالت حسّ انتقامجویی و غضب در حکم ، خداوند سبحان را حاضر و ناظر ببیند و فقط اجرای عدالت را در نظر بگیرد و به صدور حکم و انشای رای بپردازد و در این امر خطیر ، نه غلو و زیاده‏روی را روا بدارد و نه قصور و تقصیر را جایز شمارد .

هفتم : از دیدگاه امام راحل ( س ) در اسلام به مقتضای عدالت ، برای مجازات مجرمان بین گروهها فرقی وجود ندارد و همه در مقابل قانون الهی و در پیشگاه قضاوت اسلامی برابرند و در اجرای احکام و حدود الهی احدی مستثنا نیست ؛ بنابراین همگان باید نزد قاضی دادگاه مساوی باشند ، خواه رفیع و خواه وضیع . بر این اساس حضرت امام ( س ) هیچ کس را از مصونیّت قضایی برخوردار نمی‏داند و خود در این امر پیشگام می‏شود ؛ نخست از عدم مصونیت نزدیکان و وابستگان و پیوستگان خویش یاد می‏کنند تا دیگر مسئولان کشور نیز به این امر توجّه کافی داشته و مراقب اعمال خود و منسوبان خویش باشند :
هر گروه و شخصی - اگر چه از بستگان و اقربای اینجانب باشند - خود مسئول اعمال و اقوال خود هستند و اگر خدای نخواسته تخلف از احکام اسلام کردند ، دستگاه قضایی موظف است آنان را مورد تعقیب قرار دهد ( صحیفه نور - جلد ۱۴ - ص ۱۴۵ )

هشتم : گرچه پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تاسیس جمهوری اسلامی ایران کُتبی نظیر کتاب : قضا ، شهادات ، قصاص ، حدود و دیات از فقه غنی اسلام مورد توجه نبود و جزء علوم غریبه به شمار می‏رفت و به دلیل عدم ابتلا ، در حوزه‏های علمیه مورد تحقیق و تدریس و تدقیق شایسته قرار نمی‏گرفت ؛ لیکن پس از تشکیل حکومت اسلامی ، ضرورت این امر بر همگان آشکار شد ، به این منظور بنیانگذار فقیه جمهوری اسلامی ، نسبت به وجوب کفایی تصدی امر قضاوت به طور مکرر تاکید می‏کردند و بر همکاری تنگاتنگ حوزه‏های علمیه با دستگاه قضایی در جهت رفع خلا قضات مجتهد و واجد شرایط قضا - که مخصوصاً در سالهای نخستین پس از پیروزی انقلاب بیشتر احساس می‏شد و کشور را دچار مشکل می‏کرد - اصرار می‏ورزید و از خودداری واجدان شرایط ، از این عبادت و خدمت مقدس شدیداً انتقاد می‏نمودند و آن را ناشی از کج‏فهمی تلقی می‏کردند و عذر آنان را موجه به حساب نمی‏آوردند ، آنها را در پیشگاه الهی مواخذ و معاقب می‏دانستند ؛ ایشان در این باره می‏فرمایند :
روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشسته‏اند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده‏اند . اگر طلبه‏ای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت درامور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند ، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مواخذه می‏شود و هرگز عذر او موجه نیست . ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی‏سابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم ، هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت .
( صحیفه نور - جلد ۲۱ - ص ۱۰۰ ) محمدامین شاهجویی

ویژگیهای این مجموعه
۱ - این مجموعه که در گروه معارف اسلامی حوزه معاونت پژوهشی موسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ( س ) استخراج و تنظیم شده ، مشتمل بر هفت فصل است که به ترتیب مطالبی درباره : مقام و جایگاه قضا و دستگاه قضایی ، فلسفه قوانین و مجازاتها در اسلام ، اصول حاکم بر قوانین و تشکیلات قضایی ، آداب قضا ، جرایم ، نظارت بر دستگاه قضایی و وظیفه روحانیان و حوزه‏های علمیه تبیین شده است .

۲ - برای هریک از قطعات منتخب عنوانی را برگزیده‏ایم که عین عبارت حضرت امام ( س ) نیست ؛ در عین حال سعی شده است از مطالب داخل هر قطعه برگرفته شود . بنابراین نمی‏توان این جمله‏های انتخابی را به حضرت امام نسبت داد و لازم است محققان در نقل مطالب آن دقت لازم مبذول فرمایند .

۳ - در تنظیم قطعات منتخب داخلی هریک از فصول و عنوانهای فرعی ، ترتیب و توالی تاریخی صدور آنها از طرف حضرت امام ملاک بوده ، نه توالی منطقی مطالب .

۴ - تاریخ صدور پیامها و سخنرانیهای حضرت امام ( س ) ماخوذ از مجموعه صحیفه امام در ذیل هر قطعه ذکر شده و مشخصات کامل ماخذ براساس شماره مسلسل ذکر شده در پایان هر قطعه در انتهای کتاب آورده شده است .

۵ - از آنجا که ترتیب و تفکیک موضوعات این مجموعه توسط خود حضرت امام صورت نگرفته ، به ناچار جمع‏آوری و تنظیم آنها به صورت فعلی دارای کاستیهای اجتناب‏ناپذیر است که مسئولیت آن بر عهده تنظیم‏کنندگان است .

معاونت پژوهشی - ستاد آثار موضوعی
موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی ( س )

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:36 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

جملات قصار امام خمینی در باب قوه قضائیه و قضات

جملات قصار امام خمینی در باب قوه قضائیه و قضات

 

جملات قصار امام خمینی در باب قوه قضائیه و قضات

 

 

اهمیتى که اسلام به قضاوت داده است، به کمتر چیزى داده است. مساله قضا یک مساله مهمى است که سر و کارش با همه حیثیت کشور است. قوه قضائیه اگر از روى موازین اسلامى - انسانى رفتار کند، کشور را مى‏تواند نجات دهد. در دست قوه قضائیه همه چیز است، جان مردم است، مال مردم است، نوامیس مردم است، همه در تحت‏سیطره قوه قضائیه است.

و قاضى اگر چنانچه - خداى نخواسته - نالایق باشد، ناصحیح باشد، این در اعراض و نفوس مردم سلطه پیدا بکند، معلوم است که چه خواهد شد. قوه قضائیه باید توجه بکند که سر و کارش با جان و مال مردم است و نوامیس مردم، سر و کار این با آنهاست ؛ و باید افراد صالح در آن جا باشند، سالم باشند و توجه بکنند که خطاى قاضى بزرگ است، عمدش مصیبت‏بار است، خطایش هم بزرگ است. در صورتى که حکمى از قضات صادر شد...

قاضى امروز مسئول حیثیت اسلام است، مسئول حیثیت جمهورى اسلام است، و مثل قضات در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به قضاوتى که در مورد شخصى مى‏کرد. در اجراى حدود نباید از آن حدودى که حق تعالى فرموده است پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر.

احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد ؛ و دخالت کردن خلاف شرع، و جلوگیرى از حکم قضات هم بر خلاف شرع است. اعراض مردم دست قضات است ؛ باید آنها را، هم تعلیم کنند و هم تربیت کنند.

قاضى اگر چنانچه در حال غضب باشد نباید حکم بدهد، براى این که حکم در حال غضب حکمى است که از منشا عقلى و شرعى صادر نمى‏شود. قاضى امروز مسئول حیثیت اسلام است، مسئول حیثیت جمهورى اسلام است، و مثل قضات در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به قضاوتى که در مورد شخصى مى‏کرد. در اجراى حدود نباید از آن حدودى که حق تعالى فرموده است پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر.

مجرمى که بالاترین جرم را دارد و به سوى چوبه دار مى‏رود، جز اجراى حد شرعى احدى حق آزار او را، لفظا و عملا، ندارد و مرتکب، خود ظالم است. باید زندانها محل تربیت باشد، باید مردم را در زندانها تربیت کرد، زندان خودش یک تربیتگاه باید باشد. دستور اسلام، رحمت بر اسیران است گرچه ظالم و جاسوس باشند. قاضى و قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند.


آوینی / گردآوری :گروه جامعه و سیاست تبیان زنجان

مطالعه این مطالب را نیز پیشنهاد میکنیم : :

 

 
ن

ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:36 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

دسته بندی موضوعات


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:34 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 53 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4071976 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب