تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:53 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

پس از آنكه حضرت نوح (ع ) به قوم گنهكار خود نفرین كرد، و طوفان همه آنها

را از بین برد، ابلیس نزد نوح (ع ) آمد وگفت : ((تو برگردن من ، حقى دارى كه

مى خواهم آن را ادا كنم )).نوح (ع ) فرمود: ((چه حقى ؟، خیلى برایم سخت

و ناگوار است كه تو بر من ، حقى داشته باشى ؟!)).

ابلیس گفت : همان كه تو بر قومت نفرین كردى ، و همه آنها به هلاكت رسیدند،

و دیگر كسى نمانده كه من او را گمراه سازم ، بنابراین تا مدتى راحت هستم ، تا

نسل دیگر بیاید.نوح فرمود: حالا مى خواهى چه جبرانى كنى ؟

ابلیس گفت :اذكرنى اذا غضبت ، و اذكرنى اذا حكمت بین اثنین ، و اذكرنى

اذا كنت مع امرئة خالیا لیس معكما احد.:((در سه مورد متوجه باش كه

من نزدیك ترین فاصله و مرز را با بندگان خدا دارم :

1- هنگامى كه خشمگین شدى بیاد من باش .

2- هنگامى كه قضاوت مى كنى ، بیاد من باش .

3- و هنگامى كه با زن بیگانه ، تنها هستى و هیچ كس در آنجا نیست

، به یاد من باش ))

 







نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:52 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

در میان بنى اسرائیل (قبل از اسلام ) عابدى یك عمر طولانى به عبادت خدا اشتغال

داشت ،در عالم خواب به او گفته شد فلان زن از دوستان تو در بهشت است .

وقتى بیدار شد، سراغ آن زن را گرفت تا او را پیدا كرد، سه روز او را مهمان خود

نمود،تا ببیند او چه عملى انجام مى دهد كه اهل بهشت شده است ، ولى در این

 


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:51 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

 

f

در زمان حضرت موسى پادشاه ستمگرى بود كه وى به شفاعت بنده صالح ، حاجت

مؤ منىرا به جا آورد! از قضا پادشاه و مؤ من هر دو در یك روز از دنیا رفتند! مردم

جمع شدند و پادشاه را با احترام دفن نمودند و سه روز مغازه ها را بستند و عزادار


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:50 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

حضرت عیسى علیه السلام از كنار قبرى گذر كرد كه صاحب آن را عذاب مى كردند.

اتفاقا سال دیگر گذرش بر آن قبر افتاد. دید كه عذاب برداشته شده و صاحب قبر

در شكنجه نیست . عرض كرد:

- خدایا! سال گذشته از كنار این قبر گذشتم ، صاحبش در عذاب و شكنجه بود و

امسال عذاب ندارد. علتش چیست ؟خداوند به آن حضرت وحى فرمود:

یا روح الله ! این شخص فرزند صالحى داشت كه وقتى بزرگ شد و تمكن یافت

راهى اصلاح كرد و یتیمى را پناه داد و من او را به خاطر كار نیك پسرش آمرزیدم .


بحار: ج 6، ص 220،

 

 







نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:49 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

 

حواریون به عیسى گفتند:

اى معلم خوب به ما بیاموز كه سخت ترین چیزها در عالم چیست ؟

فرمود: سخت ترین چیز خشم خداوند بر بندگان است .

گفتند: به چه وسیله مى توان از خشم خداوند در امان بود؟

فرمود: به فرو بردن خشم خود

پرسیدند: منشاء خشم چیست ؟

پاسخ داد: الكبر و التجبر و المحقرة الناس

خود بزرگ بینى ، گردن كشى و تحقیر مردم .

 

بحار: ج 14، ص 287

 

 







نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:49 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

 

 

اَلا وَاِنَّ الْغَضَبَ جَمْرَةٌ فى قَلْبِ ابْنِ آدَمَ، اَما

 

 

رَأیْتُمْ اِلى حَمْرَةِ عَیْنَیْهِ وَ انْتِفاخِ اَوْ داجِهِ؟! فَمَنْ

 

 

اَحَسَّ بِشَىْ‏ءٍ مِنْ ذلِكَ فَلْیَلْصَقْ بِالاَْرْضِ

 

بدانید كه خشم پاره آتشى در دل

 

انسان است. مگرچشمان سرخش و

 

 

رگ‏هاى گردنش را [هنگام خشم]

 

ندیده‏اند. هر كس چنین احساسى پیدا

 

كرد،روى زمین بنشیند.

 

 

 

سنن الترمذى، ج 3، ص 328، ح 2286.

 

 

 







نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:45 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

شماره پیغمبران خدا

 

به حسب نقل در گذشته تاریخ،پیغمبران بسیارى آمده‏اند و قرآن كریم نیز كثرت ایشان را تأیید فرموده و عده‏اى از ایشان را به نام و نشان یاد كرده ولى عده مشخص بر ایشان ذكر ننموده است.

از راه نقل قطعى شماره ایشان به دست نیامده جز اینكه در روایت معروف كه از ابى ذر غفارى از پیغمبر اكرم است عدد ایشان 124 هزار تعیین شده است.


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:43 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

حضرت موسی در کوه طور در مناجات خود عرض کرد: یا اله العالمین (ای خدای جهانیان) جواب آمد لبیک (یعنی ندای تو را پذیرفتم) سپس عرض ‍ کرد: یا اله المطیعین (ای خدا اطاعت کنندگان) جواب شنید لبیک، سپس ‍ عرض کرد: یا اله العاصین (ای خدای گنهکاران)، این دفعه سه بار شنید لبیک،لبیک؛ لبیک . موسی عرض کرد: حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک، به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیکوکاران به کار نیک خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند، ولی گنهکاران، جز به فضل من، پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه کسی پناه ببرند.







نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:42 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

روزی پیامبر اکرم (ص) از راهی عبور می کردند، 


 

در اثنای راه شیطان را دیدند که خیلی ضعیف و لاغر شده است.


 

از او پرسیدند: چرا به این روز افتاده ای؟!


 


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:40 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

شگفتی های آسمان اول


 

« پس جبرئیل مرا به طرف آسمان حر کت داد و چون به آسمان اول رسیدم،فرشته ای به نام «اسمائیل»در آن موکّل بود
که هرگاه شیطانی به آنجا رسید بوسیله ی هفتاد هزار فرشته که در اختیار اسمائیل بود آن شیطان را به تیر شهاب برانند.
«اسمائیل از جبرئیل پرسید که :این آقا کیست؟
جبرئیل آن حضرت را معرفی نمود.فورا به حضرت سلام کرد و استقبال نمود و همه آن ملائکه نیز مشغول تحیت و سلام
شدند وبسیار اظهار خوشحالی کردند.


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:38 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:



هر روز، بلا میگوید: به کدام سو روم؟ ...


خداوند متعال می گوید: به سوی دوستان و صاحبان طاعتم! .. زیرا:



1) با تو کـارهـایشـان را میآزمایم.


2) با تو صبرشان را آشکار میکنم.


3) با تو گـناهشـان را پاک میکنم.


4) با تو بر رفعت و منزلت آنها میافزایم.

 







نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:37 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

بدترین کسب‏ها، کسب ربا می‏باشد.پیامبر اکرم(ص)
بدترین سخن‏ها، سخن دروغ است. پیامبر اکرم(ص)
بدترین نوع کبر و غرور آن است که آدمی را از علم جویی و حق پذیری باز دارد. پیامبر اکرم(ص)
بدترین زاد و توشه برای معاد، ذخیره کردن (و به دوش کشیدن) ظلم بندگان است. پیامبر اکرم(ص)
بدترین پشیمانی، پشیمانی روز قیامت است.
دو خصلت است که بدتر از آن هیچ شری نیست: 1) شرک ورزیدن به خداوند متعال و 2) خسارت و زیان زدن به بندگان خداوند.
بدترین نابینایی، کوری و بی‏بصیرتی قلب انسان است. پیامبر اکرم(ص)







نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:36 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

حكایتی از زبان مسیح نقل می‌كنند كه بسیار شنیدنی است. می‌گویند او این حكایت را بسیار دوست داشت و در موقعیت‌های مختلف آن را بیان می‌كرد.

حكایت این است:

مردی بود بسیار متمكن و پولدار. روزی به كارگرانی برای كار در باغش نیاز داشت. بنابراین، پیشكارش را به میدان شهر فرستاد تا كارگرانی را برای كار اجیر كند. پیشكار رفت و همه كارگران موجود در میدان شهر را اجیر كرد و آورد و آنها در باغ به كار مشغول شدند.


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:35 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

روزی حضرت سلیمان (ع) بر بساط خود نشسته بود و در حال حرکت در هوا بود . از قضا عبورش بر روی زمین کربلا افتاد. ناگهان طوفان شدیدی سه مرتبه بساط او را چرخاند و به زمین فرودش آورد .چون اختیار باد و طوفان در اختیار حضرت سلیمان (ع) بود ٬ آن حضرت باد را مورد سرزنش قرار داد و دلیل این کارش را پرسید. در این هنگام باد به اذن خداوند متعال شروع به خواندن مصیبت امام حسین (ع) کرد و گفت : ای پیامبر خدا ! شهادتگاه حسین (ع) در این سرزمین است.۱

۱) بحارالانوار٬ج۴۴

 

 







نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:34 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

رسول خدا (ص) بر زنی که آتش در تنور روشن کرده بود و نان می پخت گذشتند ٬ این زن طفلی داشت که پهلوی خود نشانیده بود . همین که چشمش به آن حضرت افتاد عرض کرد : یا رسول الله (ص) شنیده ام شما فرموده اید : « خداوند مهربانتر است به بنده خود از مادر نسبت یه فرزند خود » ایا راست است ؟  فرمودند : بلی.
زن عرض کرد : مادر طفل خود را در این تنور نمی اندازد خدا چگونه بنده خود را به جهنم می برد ؟!
پس رسول خدا (ص) ینا کرد گریه کردن و فرمود : خدا با آتش کسی را عذاب نمی کند مگر اینکه تکبر کند و از گفتن « لا اله ال الله » پرهیز کند.۱

۱) قصص الله ٬ج۱ ٬ ص ۸۲

 







نظرات 0

تعداد کل صفحات : 7 :: 1 2 3 4 5 6 7