تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:57 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
این مقاله به بررسی اصول حفظ قرآن در سه عنوان كلی می پردازد: مقدمات حفظ ،‌ روش حفظ و روش مرور آیات: مقدمات حفظ برای شروع حفظ قرآن نكاتی وجود دارد كه مقدمات معنوی و اوّلیه به شمار می‌روند و توجه به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. این نكات به شرح زیر است: 1. نیت ارزش هر عمل صالحی را چگونگی نیت در آن عمل تعیین می‌كند: «إنما الأعمال بالنیات1». ارزش و اهمیت داشتن نیتی خالص و پاك، كاملاً روشن است. البته نباید كار به وسواس بكشد و توجه به شبهات انسان را از حفظ آیات نورانی كلام وحی باز ندارد و همین كه توجه داشته باشد، قرآن را جز برای تقرب به درگاه الهی حفظ نمی‌كند، كافی است. 2. انگیزه در حفظ قرآن انگیزه‌های مادی، ناتوان‌اند كه انسان را به سرمنزل مقصود برسانند، اما انگیزه‌های معنوی می‌توانند به شخص نیرو و انرژی و روحیه‌ای خستگی‌ناپذیر دهند؛ انگیزه‌هایی چون: توجه به فضیلت حفظ و حافظ قران كه در روایات بارها بیان شده است، لذت از انس و الفت همیشگی با كلام خدا و درك مقامات عالی اخروی. 3. عزم و اراده بسیج همه نیروها و توانایی‌ها در تحقق بخشیدن به امری را عزم گویند. داشتن عزمی

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:56 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

این چشمی که از نشانه‌های قدرت خدا و از نعمتهای بزرگ اوست، اگر مراقبت و کنترل نشود باعث به انحراف کشیده شدن انسان می‌شود و ممکن است یک نگاه و حتی نیم نگاهی باعث سیاه‌بختی گردد. چون بنابه فرمایش امام صادق علیه السلام نگاه به نامحرم تیری است از تیرهای زهرآگین شیطان و چه بسیار نگاهی که حسرتهای دراز به بار آورد. مانند برصیصای عابد که گویند: فردی بود به نام برصیصا که عابد زاهد و به عنوان فردی مستجاب الدعوة شناخته می‌شد. روزی دختر سلطان مریض شد و مرضش شدت یافت پس دختر را نزدش آوردند تا دعا کند بلکه شفا یابد پس دختر را در نزدش گذاشته و رفتند تا او بریش دعا کرده شفا یابد برصیصا باید می‌گفت که حضور دختر در این جا برای دعا کردن لازم نیست. و بدون حضور او نیز می‌شود دعا کرد، اما احتیاط نکرده در دام شیطان افتاد، به دختر نگاه کرد و دچار حرام شد. عبادتهای

 

چندین ساله‌اش نیز نتوانست او را از انجام حرام باز دارد. سپس به خاطر فرار از این رسوایی پیش آمده به وسوسه شیطان دختر را کشت و دفنش کرد. فردای آن روز که برای بردن دختر سلطان به نزد برصیصا آمدند و از دختر جویا شوند پس از جستجو، او را کشته و مدفون یافتند. پس دستور اعدام او صادر شد و او در اثر پیروی از شیطان و افتادن در دام شیطان در اثر نگاه به نامحرم ، بالاخره آتش جهنم نصیبش شد. بر اساس همین تاثیر نگاه کردن در انسان است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: "کسی که دیده خود را از نگاه به زن نامحرم سیراب کند، خداوند در قیامت چشمان او را بوسیله میخهای آتشین و آتش پر می‌کند و چون حسابرسی مردم به پایان برسد، او را در جهنم می‌اندارد . ---------------- منبع:loghman.info

 

 







نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:54 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

پاداش صابران

مرد نابینایی حضور پیامبر گرامی(ص) آمد و تقاضای دعا كرد، و گفت: از خدا بخواه كه پرده نابینایی را از چشمم بركناركند و قدرت دیدم را به من برگرداند.
حضرت فرمود: اگر میل داری دعا می كنم. امید است مستجاب شود و چشمت بینا گردد و اگر می خواهی در قیامت بی آنكه مورد محاسبه واقع شوی خدا را ملاقات كنی به وضع موجود راضی و صابر باش. عرض كرد ملاقات بدون محاسبه را برگزیدم. آنگاه رسول اعظم(ص) فرمود: خداوند بزرگتر از این است كه در دنیا هر دو چشم كسی را بگیرد پس در روز قیامت عذابش نماید.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- داستان ها و پندها، ج 1، ص51

 

 







نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:53 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

عدالت پروردگار در مورد اشخاصی که نسل در نسل ثروتمند هستند و به واسطه ثروت خود کارهای خیر و بخشش به مستمندان انجام می‌دهند، نیز به علت این که فشار زیادی در زندگی متحمل نمی‌شوند کفر نمی‌گویند، در مقابل افرادی که به علت فقر مالی و از روی ناچاری مرتکب گناه می‌شوند و ایمانشان زایل می‌شود، چه حکمی دارد؟

 

 

پاسخ :

ازیک طرف افراد بشر هم از نظر استعداد و هم از نظر شرایط اقتصادی و سیاسی در وضعیت‏های مختلفی قرار دارند. این تفاوت به دلیل اهداف و فلسفه خاصی است که بر جریان آفرینش انسان حاکم است.
از طرف دیگر تکالیف خداوند و بازخواست او از بندگان در قیامت، متناسب با امکاناتی است که در اختیار آنان قرار دارد.
حساب و بازخواست از اغنیا در قیامت و نیز مسیولیت آنان در دنیا، با حساب فقرا و مسیولیتشان برابر نیست.
هرکس در این دنیا امکانات بیشتری دارد مسیولیت بیشتری هم متوجه اوست. اگر کسی اندامی زیبا و یا استعداد خوب دارد در قبال آن مسیولیت بیشتری هم داشته علاوه بر آن خطرات فزونتری نیز او را تهدید می‏کند. کسی که قله کوه است اگر پرتاب شود بیشتر آسیب می‏بیند تا کسی که چند متری از کوه بالا رفته است. بنابراین تکلیف و مسیولیت هر فرد به میزان عقل ، ثروت و دیگر امکانات خدادادی او بستگی دارد.
خداوند می فرماید: "لا یکلّف الله نفساً الاّ وسعها" (1)یعنی هیچ کس را جز به اندازه توان و وسعش تکلیف نمی کند. وُسْع و توان هر کس با توجه به امکانات و شرایط و ویژگی هایی است که در آن قرار دارد و خود در به وجود آوردن آن ها هیچ گونه نقشی نداشته است؛ بر اساس این آیه، مطمیناً از کسی که از شرایط و امکانات مطلوب برخوردار نیست، به اندازه انسانی که آن شرایط و امکانات را دارد، تکلیف خواسته نمی شود؛ به همین خاطر می بینیم در قرآن مثلاً به زنان پیامبر می گوید: اگر کار زشتی از شما سر زند، عذاب تان دو چندان می شود.
 بلکه از نظر برخی از اندیشمندان کمال اخروی چیزی جز نسبت سرمایه‏ها و نعمت های دنیایی و در مقایسه با فعالیت و بهره‏برداری‏هایی که انسان کرده نیست،حال هرکس در هر سطحی که باشد (سود سرمایه .). مثلاً پاداش فردی که کل درآمدش یکصد تومان است، اگر 20 تومان آن را در راه خدا انفاق کند با پاداش فردی که یک میلیون تومان درآمد دارد و یکصد هزار تومان آن را در راه خدا انفاق می‏کند، برابر و یکسان نیست، زیرا اوّلی یک پنجم درآمدش و دومی یک دهم آن را انفاق نموده است. گذشته از این اعمال انسان علاوه بر این که باید از حُسن فاعلی و حُسن فعلی برخوردار باشد، یعنی قصدش خالص برای خدا و شکل عمل نیز مطابق فرمان خدا باشد که در مورد کارهای خیر بسیاری از ثروتمندان این مسیله صدق نمی‌کند.
از طرف دیگر فقیری که توان انجام کار خیر را ندارد، اگر واقعاً خواهان خدمت رسانی باشد، همان ثوابی را خواهد داشت که ثروتمند با انفاق خود به آن ثواب دست پیدا کرده است، زیرا نقش نیت در اعمال، بسیار مهم و اساسی است.
حضرت امام صادق(ع) می‏فرماید: "همانا بنده مومن آرزو می‏کند و می‏گوید:
خدایا! به من رزق و روزی وسیعی عطا فرما تا من هم بتوانم - مانند ثروتمندان - کارهای خیر انجام دهم. اگر آن فرد صداقت و پاکی نیت داشته باشد و خداوند این صداقت را در او ملاحظه نماید، به او اجر و ثوابی می‏دهد برابر با پاداشی که اگر ثروت زیاد و وسعت روزی داشت و با هزینه کردن پول‏ها در راه خدا، آن اعمال صالح را انجام می‏داد".(2)
 مساله مهم دیگر، امتحان نمودن اقشار مختلف مردم است که فقیر و غنی به فقر و غنایشان مورد امتحان قرار گیرند و دنیا که دار امتحان است بر اساس امکانات جریان دارد.
اما در مورد این مطلب که ثروتمندان به خاطر تمکن مالی به فقرا و نیازمندان کمک می کنند وفقرا به علت فقر مالی به گناه می افتند در پاسخ می گوییم :
ممکن است این مطلب صحیح باشد وواقعا برخی از ثروتمندان به خاطر تمکن مالی، کارهای خیر زیادی انجام دهند و عده ای از فقرا به خاطر فقر مالی، به گناه بیفتند، ولی این مطلب کلیت ندارد وبسیاری از ثروتمندان در عین تمکن مالی توفیق کارهای خوب را ندارند و بسیاری از فقرا با داشتن فقر مرتکب گناه نمی شوند وصورت خود را با سیلی سرخ نگه می دارند ولی عفت و پاک دامنی خود را از دست نمی دهند. فقر اگر با صبر و خویشتن داری همراه باشد، فضیلتی دارد که در خور توجه است که چه بسا ارزش انفاق ثروتمندان به درجه آن نرسد.
چه بسیار ثروتمندانی که ثروت آن ها را دچارغرور و سرکشی کرده، از رحمت خدا دور گشته اند! برای این مورد نمونه های فراوان هست.
از طرف دیگر چه بسیار افرادی که هیچ گونه امکانات نداشته اما به بالاترین مرتبه کمال انسانی رسیده اند و غالباً بهترین انسان ها از همین طبقه ضعیف و فقیر بوده اند.
پی‌نوشت‌ها:
1. آل عمران (3) آیه 133.
2. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، چاپ بیروت، ج 1، ص 35.

 







نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:52 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

اثرپذیری روح‌ها از یكدیگر
روح حالتی دارد كه تأثیر می‌گذارد و تأثر می‌پذیرد. یعنی وقتی كه شما كنار من نشسته‌اید روح من ناخودآگاه (در حالی كه من هم متوجه نیستم) بر روح شما اثر می‌گذارد و از روح شما اثر می‌گیرد. همنشینی مؤثر است

 


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:51 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

مورخان برای آن ملكه دو سرا و همسر بی همتای امام عسكری (ع) 9 اسم نوشته اند: ملیكه، حكیمه، سبیكه، نرجس، سوسن، مریم، ریحانه، خمط و صقیل. تعداد اسامی معمولا به جهت شخصیت فوق العاده صاحب نام است، چنانكه امام صادق (ع) به هنگام شمارش مناقب حضرت زهرا (س) می فرماید: برای حضرت فاطمه در نزد خداوند متعال 9 اسم است: فاطمه، صدیقه، مباركه، طاهره، زكیه، راضیه، مرضیه ،محدثه و زهرا... به هنگام ولادت، پدر ومادرش او را «ملیكه» نام نهادند ولی آن ها غافل بودند كه چه اسمی با مسمی برای فرزند خود برگزیده اند و او روزی ملكه دو سرا خواهد بود، او به حق شایسته این نام است. هنگامی كه او به اسارت مسلمانان درآمد خود را «نرجس» معرفی نمود تا احدی از اسرار او آگاه نشود و شاهزاده بودنش آفتابی نگردد. چون به خاندان عصمت و طهارت راه یافت او را با نامهای مختلفی صدا زدند تا جاسوسان خلیفه عباسی بر شرافت نسب او واقف نشوند و متوجه نشوند كه او همان صدف سیمین آفرینش است كه یكتا گوهر جهان خلقت از او خواهد بود و اینك نگاهی گذرا بر اسامی گرامی آن حضرت:

 


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:49 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

هارولدبور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده، به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد.او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آهنربا در داخل سیم پیچ دوران می کند و جریان تولید میکند، سمندری را در یک ظرف آب نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الکترودهایی که در این ظرف وجود داشتند و به یک گالوانومتر حساس متصل شده بودند، یک جریان متناوب را نشان می دادند. زمانی که بور این آزمایش را بدون سمندر انجام داد،گالوانومتر هیچ جریانی را نشان نداد. این بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده میدانی وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد. بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده نمود که این میدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رویدادهای اساسی زیست شناختی بدن است. او این میدان را حیاتی نامید چون هرگاه حیات از بین برود،میدان حیاتی هم از بین میرود. به گونه های که یک سمندر مرده که در دستگاه بود هیچ پتانسیلی به وجود نمی آورد.


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:48 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

قطاری كه به مقصد خدا می رفت ، لختی در ایستگاه دنیا توقف كرد و پیامبر رو به جهانیان كرد و گفت:
مقصد ما خداست. كیست كه با ما سفر كند؟
كیست كه رنج و عشق توامان بخواهد ؟
كیست كه باور كند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن ؟
قرن ها گذشت اما از بیشمار آدمیان جز اندكی بر آن قطار سوار نشدنداز جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.
در هر ایستگاه كه قطار می ایستاد ، كسی كم می شد قطار می گذشت و سبك می شد ، زیرا سبكی قانون راه خداست .
قطاری كه به مقصد خدا می رفت، به ایستگاه بهشت رسید . پیامبر گفت اینجا بهشت است . مسافران بهشتی پیاده شوند،اما اینجا ایستگاه آخر نیست .

مسافرانی كه پیاده شدند ، بهشتی شدند .اما اندكی ،باز هم ماندند ،قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.

آنگاه خدا رو به مسافرانش كرد و گفت :
درود بر شما ،راز من همین بود .آن كه مرا میخواهد ، در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد .

و آن هنگام كه قطار به ایستگاه آخر رسیددیگر نه قطاری بود و نه مسافری .

 

 

 

 







نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:31 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 فتنه آخرالزّمان

 

 

 

امام زمان(عج)

اشاره

معنا و مفهوم دجّال

حتمی بودن خروج دجّال

بزرگی فتنة دجّال

هشدار همة پیامبران دربارة خروج دجّال

ضرورت پناه بردن به خدا از شرّ دجّال

آثار شیعی دجال ندارند

دجال رمزی

ویژگی‌های دجّال سرانجام دجّال

دجّال و دیگر مدّعیان دروغین

 

 

 

خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشته‌اند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید: «هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه پیروانش را از دجّال بر حذر داشته است».

اشاره:

در روایات اسلامی، به ویژه روایاتی که به طریق اهل‌سنّت از پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل شده از فتنه‌ای سخن به میان آمده که به تعبیر روایات بزرگ‌ترین فتنة آخرالزّمان است و از آغاز آفرینش آدم تا روز قیامت فتنه‌ای به مانند آن نیامده است. از این رویداد بزرگ و فتنة سهمگین در روایات به «خروج دجّال» تعبیر شده است.

 


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:30 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

از نظر علم و دین ثابت شده است که انسانها وقتی که از دنیا می روند ٬ ارواح آنها گهگاه با این جهان ٬ ارتباط برقرار می کنند ٬ و دانشمندانی نیز در این دنیا هستند که از طرق علمی و تجربی با ارواح گذشتگان ارتباط می گیرند.
از نظر روایات نیز این قضیه مسلم است ٬که ما در اینجا چند روایت نقل می کنیم :
۱) عبد الرحیم قصیر می گوید : « از امام سوال کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمود : بله از خداوند اجازه می گیرد ٬ خداوند نیز به او اجازه می دهد و دو تا فرشته به همراه او می فرستد به صورت بعضی از پرندگانی که روی دیوار می نشینند به دیار آنان می آید و به ایشان نگاه می کنند و کلامشان را می شنوند.۱

۲) اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (ع) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند . بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه. عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن. عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن . خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند . »۲

۳) امام صادق (ع) فرموده اند : « همانا مومنی که از دنیا رفته به دیدار خانواده ی خود می آید ٬ و خوبیها و خوشی های خانواده اش را می بیند ( و خوشحال می شود ) ٬ ولی کافر ٬ تنها بدی ها و ناخوشنودیها را می نگرد و خوشی ها را نمی بیند .( او غمگین می شود) »۳

۴) نیز آن حضرت فرمود : « هیچ مومن و کافری (که از دنیا رفته) نیست مگر اینکه هنگام ظهر به دیدار خانواده ی خود می آید ٬ و اگر مومن ببیند که خانواده اش به انجام کارهای نیک ٬ اشتغال دارند ٬ سپاس و حمد خدای را بر این نعمت ٬ بجا می آورد٬ و وقتی کافر ببیند که افراد خانواده اش به انجام کارهای نیک اشتغال دارند ٬ برای او موجب حسرت و ندامت خواهد شد.»۴

۵) یکی از اصحاب امام هفتم (ع) می گوید : « از امام کاظم (ع) پرسیدم : آیا میت از افراد خانواده اش دیدار می کند ؟ امام کاظم (ع) فرمود : آری . پرسیدم : در چه مقدار از زمان دیدار می کنند؟ امام فرمود : « در هر جمعه ٬ و در هر ماه و در هر سال یک بار ٬ به اندازه مقامی که آن مومن در پیشگاه خدا دارد. پرسیدم : آنها به چه شکلی به دیدار خانواده ی خود می آیند ؟ فرمودند: به شکل پرنده ی لطیفی که خود را به دیوارها می زند ٬ بر آنها اشراف پیدا می کند ٬ پس اگر آنها را در خیر و خوبی بنگرد ٬ خوشحال می شود ٬ و اگر آنها را در بدی و نیاز و اندوه ببیند ٬ غمگین می شود . »۵

۱) بحار ٬ ج۶٬ ص۲۵۷          ۲) همان
۳)فروع کافی ٬ ج۳ ٬ ص۲۳۰ - بحار٬ ج۶ ٬ص۲۵۶.                 ۴)همان مدرک
۵) همان مدرک -منظور این است که همان گونه که مرغها روی دیوارهای خانه شما می آیند و به آسانی رفت و آمد می کنند ٬ روح مومن نیز چنین است ٬ نه اینکه روح او در هیکل پرنده ای متجسد می شود.

 

 







نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:28 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

یکی از علما و محققین زمان قاجاریه می گوید : در زمان ناصرالدین شاه قاجار ٬ جنازه یکی از دولتمردان قاجار را می بردیم و در عتبات عالیات دفن کنیم . در یکی از منازل ٬ جنازه را نزدیک خود گذاشته و مشغول صحبت بودیم که ناگاه دیدیم تابوت به حرکت در آمد و سگی بدمنظر از میان آن بیرون آمد و رفت . وقتی ما این حالت را دیدیم تعجب کرده و درون تابوت را نگاه کردیم ٬ دیدیم چیزی درون تابوت نیست و تابوت خالی است فهمیدیم که ملک نقاله ٬ جنازه آن خبیث ر به جای نامناسبی برده اند و راضی نشده اند در جوار ائمه اطهار دفن شود . در نتیجه ناچار چوب کلفتی را به اندازه انسان مهیا کردیم و کفن نمودیم و در داخل تابوت گذاشتیم و سپس آن چوب را به عتبات عالیات برده و دفن کردیم.۱

۱) خزینه الجواهر ٬ ص ۵۶۲

 

 

 







نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:28 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

یکی از پارسایان وارسته ٬ هر شب نیمه های آن ٬ از بستر برمی خواست و به نماز شب و مناجات با خدا می پرداخت ٬ در نماز شب سوره هایی که آیات عذاب در آن است می خواند و تکرار می کرد و از خوف خدا زار زار می گریست ٬ پس از مدتی ٬ چندین شب آیه ۲۱ سوره حدید را که آیه رحمت و بهشت است می خواند و گریه می کرد و آن آیه این است : « بشتابید به (سبب ) آمرزش از ناحیه پروردگارتان ٬ و به سوی بهشتی که وسعت آن همچون وسعت آسمان و زمین است که برای آنان که ایمان به خدا و رسولش آورده اند آماده شده است ٬ این از فضل و کرم خدا است که به هر کس بخواهد و (شایسته ببیند ) می دهد ٬ و خداوند صاحب فضل و کرم بزرگ است . »
یکی از همسایگان ٬ او را دید و به عنوان اعتراض به او گفت : تو مدتی شبها آیه های عذاب را در نماز می خواندی و گریه می کردی ولی اکنون مدتی است این آیه ای را که بیانگر رحمت و بهشت و فضل و کرم خدا است می خوانی ٬ و باز گریه می کنی ٬ برای چه؟
آن پارسای وارسته در پاسخ او گفت : بهشتی که آن همه پهناور و وسیع است - به وسعت زمین و آسمان - می بینم برای من در آنجا ٬ جای یک قدم نیست ( ترس آن دارم که از آن همه وسعت مرا مرحوم سازند ٬ واحسرتا که محروم شوم) و گریه ام از این جهت است.۱

۱) تفسیر ابوالفتح راضی ٬ج۱۱ ٬ ص۵۱     -     داستاهای صاحبدلان ٬ ج۲ ٬ ص ۱۲۸.

 

 

 







نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:27 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

رئیس فرشتگان بهشتی ٬ رضوان خازن و اختیاردار بهشت است که فرشته ای زیبا ٬ خوشرو ٬ خوش اخلاف و خنده رو است که خداوند او را از جمال خویش خلق کرده است و کاملا نقطه مقابل خازن جهنم است که بسیار بد اخلاق ٬ زشت ٬ سیاه چهره ٬ ترسناک و وحشتناک است .
هرکس وارد بهشت شود باید با اطلاع و اجازه رضوان ٬ خازن بهشت باشد مگر گروهی که خداوند را مخفیانه عبادت کرده اند که در روایت است : در روز قیامت ٬ رضوان خازن بهشت گروهی می بیند که بدون اطلاع او و بدون آمدن پیش او وارد بهشت شده اند ٬ به ایشان می گوید : شماها چه کسانی هستید و از کجا وارد بهشت شدید؟
آنان در جواب می گویند : ما گروهی هستیم که خداوند را مخفیانه عبادت و پرستش کردیم ٬ خداوند نیز ما را مخفیانه و به طور سرّی وارد بهشت کرد.۱

۱) بحار ٬ ج ۸ ٬ ص ۱۴۶

 

 







نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:26 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

ا

مرحوم دستغیب شیرازی در سرای دیگر فرموده : مراد از « وَ ظِلٍّ مَمْدودٍ » ( سایه گسترده و کشیده شده ) سایه عرش الهی و لطف خداوندی است ٬ یعنی همه بهشتیان ٬ در سایه لطف خداوند قرار می گیرند و از رحمت و نعمت و رافت الهی بهره مند می گردند .
بعد فرموده : هفت طایفه در زیر سایه لطف الهی هستند :
۱- کسی که نمازش را در مسجد می خواند و وقتی که از مسجد بیرون می رود دلش در مسجد است تا وقت نماز بعدی شود و وارد مسجد گردد.
۲- کسی که شهوت حرامی برایش پیش آید اما از ترس خدا آن را ترک کند .
۳- کسی که پنهانی صدقه بدهد ٬ طوری که غیر از خدا احدی نفهمد .
۴- کسی که به یاد گناهانش بیفتد و بترسد و بلرزد و از چشمانش اشک جاری شود .
۵- امام و پیشوای عادل که برای رضای خدا مومنان را راهنمایی کند.
۶- جوانی که جوانی خود را در عبادت و اطاعت خداوند صرف کند.
۷- دو نفری که همدیگر را برای خدا دوست بدارند و از هم جدا بودنشان در فرمان برداری از خدا باشد.۱

۱) سرای دیگر ٬ ص ۲۰۵.
لازم به ذکر است که : در قرآن چندین آیه دیگر مربوط به سایه است که حالتهای مختلف آن را بیان می کند از جمله سجده آن برای خدا که چون در مورد بهشت نیست ما نیاورده ایم اما آدرس بخشی از آنها را در اینجا بیان می کنیم.
بقره: ۵۷ ٬ ۲۱۰ /اعراف :  ۱۶ ٬ ۱۷ / رعد : ۱۵ / نحل : ۴۸ ٬ ۸۱/فرقان : ۴۵ / فاطر : ۲۱.

 

 

 







نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 8:25 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

وقتی میت در قبر گذاشته می شود و همه می روند مَلَکی ظاهر می شود به نام «رومان» یا «فتّان القبور» بعضی هم اسم او را «رومان فتّان» گفته اند . به هر حال این ملک قبل از نکیر و مکر در نزد میّت حاضر می شود و کارش این است که ببیند اعمال میت چه صورت و وضیعتی دارد آیا از اهل سعادت است یا شقاوت . عبدالله بن سلام می گوید : از رسول خدا (ص) در مورد رومان سوال کردم فرمود : او ملکی است قبل از نکیر و منکر وارد می شود و به میت می گوید : تمام کارها و اعمالی که در دنیا انجام داده ای را بشمار . او می گوید : من یادم نیست . رومان می گوید : من یادم است می گویم تو بنویس . می گوید : با چی بنویسم و بر چی بنویسم ؟ می گوید : با انگشتت به عنوان قلم و با آب دهنت به عنوان مرکب و بر کفنت به عنوان کاغذ بنویس . او ابتدا اعمال خوب خویش را می نویسد بعد نوبت اعمال بد می رسد ٬ خجالت می کشد بنویسد. رومان می گوید : ای خطاکار ! در دنیا وقتی آن اعمال زشت و قبیح را انجام می دادی از خدا خجالت نمی کشیدی ٬ حالا خجالت می کشی ؟ ! رومان گرز را بر می دارد او را بزند . می گوید : مهلت بده تا بنویسم. همه گناهان و خطاهایش را هم می نویسد . رومان می گوید : حالا مهر کن . می گوید : من که مهر ندارم؟ می گوید : با انگشتت مهر کن سپس به گردنت بنداز و تا روز قیامت این اعمالت در گردنت خواهد ماند که خداوند در قرآن فرمود :
« وَ کُلَّ اِنْسانٍ اَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشوُراً » ( اسراء/۱۳ و ۱۴ ) 
یعنی : « و کارنامه ی هر انسانی را به گردنش آویخته ایم ٬ و روز قیامت برای او نامه ای که آن را گشوده می بیند بیرون می آوریم. »
شاهد این روایت ٬ جریان آن مرده ای است که حضرت سلمان در آخر عمرش با همراهان به قبرستان رفت و مرده ای را صدا زد و سوالاتی از او کرد او هم جریان رومان را بیان کرد که ما مشروح جریان سلمان با آن مرده را در مطالب قبل نوشتیم .
در هر صورت رومان فتان القبور بعد از شناسایی او پیش نکیر و منکر می رود و گزارش می دهد تا نکیر و منکر با توجه به اعمال او با صورت نیکو یا زشت وارد شوند.۱

۱) کفایة الموحدین ٬ ج۴ ٬ ص ۲۳۱.

 

 







نظرات 0

تعداد کل صفحات : 11 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >