زندگاني امام علي ، وضو و نماز ، کفاره

وقتی آیه ( وجی‏ء یومئذ بجهنم...) نازل شد رنگ چهره مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دگرگون گشت. این حالت بر اصحاب گران آمد، بعضی به سراغ علی (علیه‏السلام) رفتند و ماجرا را بیان کردند. علی (علیه‏السلام) آمد و میان دو شانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بوسید و گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، پدر و مادرم به فدایت باد، چه حادثه‏ای روی داده؟ فرمود: جبرئیل این آیه را بر من تلاوت کرد.
علی (علیه‏السلام) گفت: چگونه جهنم را می‏آورند؟
فرمود: هفتاد هزار فرشته آن را با هفتاد هزار مهار می‏کشند و می‏آورند! و آن در حال سرکشی است که اگر او را رها کنند همه را آتش می‏زند، سپس من در برابر جهنم قرار می‏گیرم و او می‏گوید: ای محمد! مرا با تو کاری نیست، خداوند گوشت تو را بر من حرام کرده است.
علی (علیه‏السلام) می‏فرماید: در آن روز (قیامت) هر کس در فکر خویش است، اما محمد صلی الله علیه و آله و سلم می‏گوید: رب امتی، رب امتی (پروردگارا! امتم، امتم)!


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، هدایت بدون جنگ

علی (علیه‏السلام) فرمود: ما با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد به انتظار نماز بودیم که مردی برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم! من گناهی کرده‏ام. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روی از او برگرداند، هنگامی که نماز تمام شد همان مرد برخاست و سخن اول خود را تکرار کرد. پیامبر فرمود: آیا با ما این نماز را انجام ندادی؟ و برای آن بخوبی وضو نگرفتی؟ عرض کرد: آری. فرمود: این کفاره گناه تو است.(123)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، علی و قرآن

امیرمؤمنان (علیه‏السلام) فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرا به سوی یمن فرستاد فرمود: با هیچ کس پیکار مکن مگر آنکه قبلاً او را دعوت به سوی حق کنی، به خدا سوگند اگر یک انسان به دست تو هدایت شود برای تو بهتر است از تمام آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب می‏کند(122)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، علی موجودی ملکوتی

روزی امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) با جمعی از مسلمانان گفتگو می‏کرد از جمله آنکه فرمود شما را به خدا قسم می‏دهم آیا شما می‏دانید هنگامی که خداوند آیه (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین) را نازل کرد سلمان فارسی سؤال کرد: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آیا منظور از آن عام است یا خاص؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مأمورین به این دستور همه مؤمنان و اما عنوان صادقین مخصوص برادرم علی (علیه‏السلام) و اوصیاء بعد او تا روز قیامت است، هنگامی که علی (علیه‏السلام) این سؤال را کرد حاضران همه گفتند آری این سخن را از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدیم.(121)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، علی کیست

علی (علیه‏السلام) در مسجد استراحت می‏کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد مسجد شد و علی (علیه‏السلام) را بیدار کرد و فرمود: برخیز ای جنبده الهی (وای موجود خدایی) یکی از یاران حضرت عرض کرد: ای رسول خدا آیا ما حق داریم یکدیگر را با چنین اسمی صدا بزنیم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:: نه، این نام مخصوص اوست، او است که دابة الارض و جنبده خدایی است و خدا در قرآن، او را با این نام خوانده است، سپس فرمود: ای عی در آخرالزمان خداوند تو را در بهترین صورت زنده می‏کند و وسیله‏ای در دست تو است که دشمنان را با آن علامت می‏زنی.(120)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، شفاعت در قیامت

جابربن عبدالله انصاری گفت: ما در کنار خانه خدا در خدمت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودیم که علی (علیه‏السلام) به سوی ما آمد هنگامی که چشم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او افتاد فرمود: برادرم به سراغ شما می‏آید. سپس رو به کعبه کرد و گفت به خدای این کعبه قسم که این مرد و شیعیانش در قیامت رستگارند بعد رو به ما کرد و فرمود: او قبل از همه شما به خدا ایمان آورد و قیام او به فرمان خدا بیش از همه شما است وفایش به عهد الهی از همه بیشتر، قضاوتش به حکم الله افزون‏تر، مساواتش در تقسیم بیت المال از همه زیادتر، عدالتش درباره رعیت از همه فزون‏تر و مقامش نزد خدا از همه بالاتر است.
جابر گفت: در اینجا آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیراًبریه(118) نازل شد و پس از آن هنگامی که علی (علیه‏السلام) می‏آمد اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‏گفتند بهترین مخلوق خدا بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد.(119)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، سد ابواب

علی (علیه‏السلام) فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روزی فرمود: روز قیامت من در موقف شفاعت می‏ایستم و آن قدر گنهکاران را شفاع کنم که خداوند گوید: آیا راضی شدی ای محمد؟! من می‏گویم راضی شدم، سپس علی (علیه‏السلام) فرمود: امید بخش‏ترین آیات قرآن این آیه است و لسوف یعطیک ربک فترضی (117)‏


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، شقی ترین انسانها

از جانب خداوند به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم امر شد که تمام درهایی که از خانه مسلمین به مسجد منتهی می‏شود مسدود کند جز در خانه علی (علیه‏السلام) لذا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد تمام در خانه‏هایی که به داخل مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گشوده می‏شد به جز خانه علی (علیه‏السلام) بسته شود این امر برای بعضی از مسلمانان گران آمد تا آنجا که حمزه عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این کار گله کرد که چگونه در خانه عمویت و ابوبکر و عمر و عباس (عموی دیگر پیامبر) را بستی اما در خانه پسر عمویت را بازگذاردی؟ لذا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وقتی دید این امر آنها گران آمده است همه مردم را به مسجد دعوت فرمود و خطبه بی‏نظیری در تمجید توحید خداوند ایراد کرد. سپس فرمود: ای مردم من شخصاً درها را نبستم و نگشودم و شما را مسجد بیرون نکردم و علی (علیه‏السلام) را ساکن ننمودم بلکه وحی الهی و فرمان خداوند را اجرا نمودم.(116)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، امتیاز و اخلاص برتر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیه‏السلام) فرمود: سنگدل‏ترین افراد اقوام نخستین که بود؟ علی (علیه‏السلام) در پاسخ عرض کرد: آن کسی که ناقه قوم ثمود را به هلاکت رساند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: راست گفتی. اینک بگو شقی‏ترین افراد اقوام اخیر چه کسی است؟ علی (علیه‏السلام) گفت: نمی‏دانم ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حضرت فرمود: کسی که شمشیر را بر این نقطه از سر تو وارد می‏کند (و اشاره به قسمت بالای پیشانی آن حضرت کرد).(115)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، نگین پادشاهی

روزی شیبه و عباس هر کدام بر دیگری افتخار می‏کردند و در این باره مشغول سخن بودند که علی (علیه‏السلام) از کنار آنان گذشت و پرسید: به چه چیزی افتخار می‏کنید؟ عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن مسئله آب دادن به حجاج خدا است شیبه گفت: من تعمیر کننده مسجدالحرام و کلید دار کعبه هستم. علی (علیه‏السلام) گفت: با اینکه از شما حیا می‏کنم باید بگویم که من دارای افتخاری هستم که شما ندارید. آنها پرسیدند کدام افتخار؟ حضرت فرمود: من با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردید عباس خشمگین شد و برخاست و به سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: آیا نمی‏بینی علی چگونه با من سخن می‏گوید:؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود علی (علیه‏السلام) را صدا کنید. علی (علیه‏السلام) هنگامی که به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد پیامبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چرا اینگونه با عمویت عباس سخن گفتی؟ علی (علیه‏السلام) عرض کرد: ای رسول خدا اگر من او را ناراحت ساختم بیان حقیقتی بوده که در برابر گفتار حق هر کس می‏خواهد ناراحت شود و هر کس می‏خواهد خشنود گردد.(114)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، حامی بی بدیل دین

ابوذر غفاری می‏گوید: روزی از روزهای با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد نماز می‏خواندم سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد ولی کسی چیزی به او نداد. سائل دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد در همین حال علی (علیه‏السلام) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود به او اشاره کرد، سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در حال نماز این جریان را مشاهده کرد هنگامی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین عرض کرد خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا کرد که سینه او را وسیع گردانی و کارها را بر و آسان و گره از زبان او بگشائی تا مردم گفتارش را درک کنند و نیز درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا من محمد پیامبر و برگزیده توام سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم علی (علیه‏السلام) را وزیر من گردان تا بوسیله او پشتم محکم گردد. ابوذر گفت: هنوز دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت: بخوان، پیامبر گفت چه بخوانم: گفت بخوان انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون (113)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، مگر خودت یا فردی مثل خودت

علی (علیه‏السلام) در جنگ احد شصت و یک زخم برداشت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد تا ام سلمه وام عطیه به معالجه جراحات آن حضرت بپردازند. چیزی نگذشت که آنها با نگرانی به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسیده و عرض کردند که وضع بدن علی (علیه‏السلام) طوری است که ما هر زخمی را می‏بندیم دیگری باز می‏شود و زخمهای تن او آنچنان زیاد و خطرناک است که ما از حیات او نگرانیم. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم با جمعی از مسلمانان بعنوان عیادت به منزل علی (علیه‏السلام) وارد شدند در حالی که بدن او یک پارچه زخم و جراحت بود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با دست مبارک خود بدن او را مسح می‏کرد و می‏فرمود: کسی که در راه خدا این چنین ببیند آخرین درجه مسئولیت خود را انجام داده است و زخمهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست روی آنها می‏کشید بزودی التیام یم یافت. علی (علیه‏السلام) در این هنگام گفت: الحمدالله که با این همه فرار نکردم و پشت به دشمن ننمودم.(112)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، ابوتراب افتخار امیرالمؤمنین

هنگامی که سوره برائت (توبه) نازل شد ابتدا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آن را بوسیله ابوبکر به سوی اهل مکه فرستاد تا برای مردم سوره و را قرائت و ابلاغ کند ولیکن جبرئیل نازل شد و عرض کرد: لایبلغها الا انت او رجل منک آن را هیچ کس نرساند مگر خودت یا مثل خودت پیامبر علی (علیه‏السلام) را خواست و فرمود: این سوره را تو باید ببری. علی (علیه‏السلام) گفت: من ابلاغ می‏کنم یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برو که خدا زبان تو را ثابت می‏دارد و قلب تو را هدایت می‏کند.
علی (علیه‏السلام) در میانه راه خود را به ابوبکر رسانید و نامه را از او گرفت. ابوبکر محزون و ناراحت بازگشت و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: آی درباره من آیه‏ای نازل شده که از این مأموریت مرا عزل کردید؟ فرمود: نه بلکه من مأمور شدم که یا خود آن را ابلاغ نمایم یا مردی از خاندانم آن را ابلاغ کند.(111)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، زنی جاسوس و خبررسان

کنیه ابوتراب محبوبترین کنیه برای امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) بود. هر گاه وی را بدین کنیه می‏خواندند خشنود و شادمان می‏گشت. کنیه ابوتراب زمانی به علی (علیه‏السلام) عطا شد که هنوز ازدواج نکرده بود. اما جریانی که باعث شد امام علی (علیه‏السلام) عنوان ابوتراب را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دریافت کند اینگونه است که عمار یاسر نقل کرده است:
من و علی بن ابیطالب در جنگ عشیره (این غزوه در ماه جمادی الاخر که 16 ماه از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گذشته بود رخ داد و این جنگ قبل از جنگ بدر بود.) با هم بودیم هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آنجا فرود آمد و موضع رفت گروهی از طایفه بنی مدلج را دیدیم که در چشمه و نخلستان خود مشغول کارند. علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) به من گفت: ای ابوالیقظان می‏آیی نزد این قوم برویم و ببینیم چگونه کار می‏کنند؟ گفتم: اگر بخواهی می‏رویم پس نزد آنان رفتیم و ساعتی کارهایشان را تماشا نمودیم آنگاه خوابمان گرفت رفتیم در بین نخلهای کوچک روی خاکهای نرم آنجا خوابیدیم. به خدا سوگند کسی ما را بیدار نکرد. جز رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او با پاهایش ما را حرکت می‏داد (ما از خواب بیدار شدیم) در حالی که خاک آلود بودیم در آن روز رسل خدا صلی الله علیه و آله و سلم چون علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) را خاک آلود دید به او گفت: مالک یا ابا تراب؟ تو را چه شده، ای ابوتراب؟ (چرا تو چنین خاک آلوده شده‏ای؟) سپس فرمود: آیا شما را آگاه نکنم از دو نفر که بدبخت‏ترین مردم‏اند؟ گفتیم، آری ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یک مردک سرخ روی، قوم ثمود که ناقه صالح را پی کرد و دیگر آن که به اینجای توضربت می‏زند (و دستش را بر پیشانی علی (علیه‏السلام) گذاشت) آن گاه محاسن علی (علیه‏السلام) را گفت: و گفت:: تا اینکه این از خون آن‏تر شود.(110)
...البته در کتاب مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 113 قضیه فوق بگونه‏ای دیگر نقل گردیده است.
این گونه می‏گویند: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در نخلستانهای مدینه دنبال علی (علیه‏السلام) می‏گشت تا اینکه رسید به باغی و دید و علی (علیه‏السلام) مشغول کار است و گرد و غبار سر و روی او را گرفته است خطاب به او فرمود: مردم را سرزنش نمی‏کنم در اینکه به تو ابوتراب بگویند و در امتاع الاسماع ص 61 سید حیدر حلی گوید:
هنگامی که علی (علیه‏السلام) به دنیا آمد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او را ابوتراب نامید، و شیخ صدوق به سند خود از عباة بن ربعی نقل کرده که او گفت: از عبدالله بن عباس پرسیدم چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی (علیه‏السلام) را ابوتراب نامید؟ گفت: چون که علی (علیه‏السلام) پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن است و بقا و آرامش زمین به واسطه اوست همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد و شخص کافران ببیند خداوند تبارک و عالی چه پاداشی برای شیعیان علی (علیه‏السلام) مهیا نموده است، می‏گوید: ای کاش خاک بودم یعنی: ای کاش شعیه علی (علیه‏السلام) بودم و این همان گفتار خداوند است در قرآن کریم که می‏فرماید: و یقول الکافر ما لیتنی کنت ترابا.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، قطب هستی

زنی به نام ساره که وابسته به یکی از قبائل مکه بود از مکه به مدینه خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود: آیا مسلمان شده‏ای و به اینجا آمده‏ای؟ عرض کرد نه. حضرت فرمود: به عنوان مهاجرت آمده‏ای. گفت: نه فرمود: پس چرا آمده‏ای. گفت: شما اصل و عشیره ما بودید و سرپرستان ما همه رفتند و من شدیداً محتاج شدم آدم نزد شما تا عطایی به من بکنید حضرت فرمود: پس جوانان مکه چه شدند؟ (چون قبلاً این زن برای جوانها خوانندگی می‏کرد) عرض کرد: بعد از جنگ بدر هیچ کس از من تقاضای خوانندگی نکرد. حضرت به فرزندان عبدالمطلب دستور داد لباس و مرکب و خرج راه به او دادند و این در حالی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آماده فتح مکه می‏شد در همین حال حاطب ابن ابی بلتعه که از مسلمانان معروف و مجاهدان جنگ بدر بود. نزد ساره آمد و نامه‏ای به او بداد و گفت آن را به اهل مکه بده و 10 دینار پول و یک قواره پارچه نیز به او داد در نامه او اسرار و اطلاعات مربوط به جبه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مبنی بر فتح مکه بود. ساره نامه را بر داشته به قصد مکه حرکت کرد. جبرئیل این ماجرا را به اطلاع پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رساند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی (علیه‏السلام) و عمار و عمر و زبیر و طلحه و مقداد و ابومرثد را فرمان داد تا نامه را سریعاً از آن زن بگیرند آنها حرکت کردند و در همان مکانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود بود به ساره رسیدند آنها نامه را از او خواستند او سوگند یاد کرد نامه‏ای نزد من نیست اثاث سفر او را تفتیش کردند چیزی نیافتند.
لذا همگی تصمیم گرفتند که برگردند ولی علی (علیه‏السلام) مخالفت کرد و فرمود: نه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به ما دروغ گفته و نه ما دروغ می‏گوییم آنگاه شمشیر خود را کشید و فرمود: نامه را بیرون بیاور و گرنه بخدا سوگند گردنت را می‏زنم ساره وقتی مسأله را جدی یافت نامه را که در میان گیسوانش پنهان کرده بود بیرون آورد و آنها نامه را خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورند. آنگاه حضرت حاطب را خواست و از او توضیح خواست او نیز علت این عمل خود را گفت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را بخشید.(109)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0