خوشبختانه يك مرد بعد از مدت ها وقت گذاشته است و موارد مردانه اي را كه به نظرش رسيده است و براي خانم ها ممكن است مفيد واقع شود به رشته تحرير در آورده است. پس لطفا بخوانيد و دقت كنيد كه تمام اين قوانين با عدد يك شماره كذاري شدند سعني هيچ كدامشان برتري نسبي به يكديگر ندارند و سپس در صورت تمايل آراء خود را وارد نمائيد: مردها نميتوانند فكر كسي را بخوانند. ديدن مسابقۀ فوتبال مثل تماشاي ماه شب چهارده توي آسمان جذاب و قشنگ است. اجازه بدهيد همينطور بماند. خريد كردن، مسابقۀ فوتبال نيست و امكان ندارد كه ما به خريد به اين شكل نگاه كنيم. گريه كردن يك جور تهديد به حساب مياد. لطفا چيزي رو كه مي خواهيد، واضح بگويد. اجازه بدهيد كمي روشن تر بگويم، اشارات زيركانه، اشارات قوي و اشارات مبرهن ولي غير مستقيم به يك موضوع اصلا به كار نمي آيد. لطفا اصل درخواستتان را واضح بگوئيد. «بله» يا «خير» بهترين جواب ممكن به خيلي از سوالات هستند. لطفا در صورت نياز به حل يك مشكل، پيش ما بياييد و درد دل كنيد، اين كاري است كه ما مردها انجام مي دهيم. همدردي كردن وظيفۀ دوستان مونث شماست نه ما مردها. سردردي كه هفده ماه است كه دارد شما را آزار مي دهد يك مشكل واقعي است. لطفاً با يك پزشك ملاقات كنيد. هر مطلبي كه شش ماه پيش از طرف ما مردها گفته شده است الان به عنوان استدلال غير قابل قبول است. در واقع تمام نظرات ما فقط براي هفت روز معتبرند نه بيشتر. اگر فكر مي كنيد چاقيد، خوب احتمالاً هستيد. لطفا از ما نپرسيد. اگر مطلبي كه ما گفتيم رو مي شود دو جور ازش برداشت كرد و يكي از اين برداشت ها شما رو عصباني و ناراحت مي كند منظور ما برداشت ديگر بوده است. شما مي توانيد يا از ما بخواهيد كه كاري رو انجام بدهيم يا به ما بگوئيد كه چطور آن را انجام بدهيم، نه هر دو. اگر شما از قبل مي دانيد كه چطور مي شود آن كار را بهتر انجام داد خوب خودتان دست به كار شويد. كريستوف كلمب احتياجي نداشت كه مسير را به او ياد بدهند. ما هم همين طور. تمام مردها فقط در 16 رنگ اشيا رو مي بينند. دقيقاً مثل ويندوز است. براي ما هلو يك ميوه است، رنگ نيست. براي ما پرتغال يك ميوه است رنگ نيست. ما واقعاً نمي فهميم رنگ پوست پيازي چيست.
اگر ما از شما بپرسيم چي شده و شما بگوئيد «هيچي» ما هم طوري رفتار ميكنيم كه انگار هيچ اتفاقي نيفتاده است. ما مي دانيم كه شما دروغ مي گويد اما فقط ارزشش را ندارد كه آدم سرش را به خاطرآن درد بياورد.
وقتي ما دوتايي قرار است جائي برويم، چيزي كه شما پوشيديد كاملا مناسب و قشنگ است … اين را واقعاً مي گويم .
شما به اندازۀ كافي لباس داريد.
شما كفش، زيادي هم داريد.
من كاملا خوش فرمم. گرد هم يك جور فرم خوب.
ممنونم كه اين را خونديد. آره مي دانم امشب بايد در آشپزخانه بخوابم. ولي اين را مي دانستيد براي ما مردها اصلاً مهم نيست. فكر مي كنيم رفتيم كمپينگ.
-
پنج شنبه 9 دی 1389
1:24 PM
نظرات(0)
چرا مردها نبايد گريه کنند؟! تحقيقات جديد نشان ميدهد که زندگي احساسي مردان هم به اندازه زنان پيچيده و غني است اما در اغلب موارد اين امر از مردان- و همچنين از زنان – پوشيده باقي ميماند. با اينکه احساسات هميشه از خصوصيات زنانه به شمار ميرود، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتي ميشوند و تجربيات عاطفي مشابهي را توصيف ميکنند. در يک بررسي در رابطه با هوش عاطفي 500 هزار فرد بالغ، ثابت شد که هوش عاطفي مردان به اندازه زنان است. مطالعاتي که بر روي زوجها صورت گرفته نشان ميدهد که مردان هم به اندازه زنان با ميزان استرس همسرشان هماهنگاند و به همان اندازه قادر به حمايت از آنها هستند. مردان و زنان آه ميکشند، گريه ميکنند، شادي ميکنند، خشمگين ميشوند و داد و فرياد راه مياندازند، اما شيوه پردازش و ابراز احساسات در آنها متفاوت است. اين ميتواند توضيحي براي نتايج 125 مورد مطالعه در فرهنگهاي مختلف باشد: در اين بررسيها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسير پيامهاي غيرکلامي نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتري دارند. پسرها در سن يک سالگي در مقايسه با دختران ارتباط چشمي کمتري برقرار ميکنند و به اشياي متحرک مثل ماشين توجه بيشتري نشان ميدهند تا چهره انسانها. هم پدرها و هم مادرها با پسرانشان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت ميکنند (به جز خشم)، و دايره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتري از واژههاي مربوط به احساسات ميشود. در زمين بازي- اگر نه در خانه- پسرها ياد ميگيرند که جلوي اشکشان را بگيرند و ترسي از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زماني به اندازه دختران نشان دهنده احساسشان بود، با رسيدن به سنين دبستان جدي تر ميشود. در سنين بزرگسالي مردان از کلمات کمتري استفاده ميکنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاري براي بالا بردن موقعيت خود ميدانند، برعکس خانمها که براي نزديکي به ديگران با آنها وارد صحبت ميشوند. مردان حتي هنگام صحبت با دوستانشان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خريد، ورزش، ماشين يا کامپيوتر هستند. چرا مردان منفجر ميشوند؟ اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصباني ميشوند، اما خشم همچنان يک ويژگي مردانه به حساب ميآيد. دکتر کنث ديليو کريستين، روانشناس و نويسنده ميگويد: «خشم به اين علت به وجود ميآيد که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگي شديد ميشود با اين وجود اين کاري است که مردان انجام ميدهند، چون ميترسند که اگر کمي به احساساتشان بها بدهند ديگر کنترل آن از دستشان خارج ميشود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهيد اگر ياد نگرفته باشيد که چهطور با احساساتتان کنار بياييد، تبديل به سايهاي ميشويد که فقط بخش کوچکي از شخصيتتان را نشان ميدهد و طولي نميکشد که اين بناي سستي که از خود ساختهايد فرو ميريزد.» و همين طور يک زن بتواند به همسرش براي ابراز احساسات آسان تر کمک کند. منبع : مجله شادکامي- کتاب « آيين شوهرداري» گردآوري : گروه اينترنتي نيک صالحي
دکتر کلمن، روانشناس و نويسنده ميگويد: «احساسات در زندگي مردان در پشت سر و در زندگي زنان در پيش رو قرار دارند.» هورمون تستوسترون بر احساسات مردان تاثير ميگذارد و باعث ميشود آنها بيشتر به طبقهبندي و تفکر منطقي بپردازند. به نظر ميرسد زنان طبيعتاً با عواطف خود بيشتر در تماس هستند، در حالي که مردان بايد روي اين قضيه کار کنند و اگر اين کار را بکنند شرايط کاملا برابر ميشود. آنها داراي روابط شادتر و زندگي سعادتمندانهتري خواهند بود.
همچنين واکنش مردان نسبت به احساسات ضعيفتر است و زودتر هم آنها را فراموش مي کنند. در آزمايشي که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکسهايي از صحنههاي تکاندهنده يا ناراحتکننده باعث تحريک بخش گستردهتري در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقايسه با مردان جزييات بيشتري از اين تصاوير را به خاطر داشتند. به همين صورت محققان گمان ميکنند که يک زن ممکن است به خاطر بگو مگو يا بياعتتنايي کوچکي که شوهرش مدتهاست فراموش کرده همچنان ناراحت و عصباني باشد.
-
پنج شنبه 9 دی 1389
1:22 PM
نظرات(0)
روش هاي حل اختلافات بين زن و مرد ۱) عدم ارتباط موثر: ناتواني از در ميان گذاشتن عقايد و احساسات، طرف مقابل را مجبور مي کند که تنها فکر شما را بخواند. ما نيز بدون علت فکر طرف مقابل را خوانده و واکنش او را پيش بيني مي کنيم. اين گونه رفتار معمولا در ما ايجاد بدگماني کرده و نگراني و اظطراب را بر مي انگيزد و پس از مدتي اعتماد به يکديگر کم رنگ شده و ما دائما بدگمان بوده و حالت تدافعي به خود خواهيم گرفت. ۲) تفاوت در ارزش ها، عقايد و انتظارات: اين اختلافات هنگامي که ما از عقايد متعصبانه و غير قابل انعطاف در مورد انجام صحيح امور پيروي مي کنيم، در تصميم گيري هاي ما ايجاد تداخل مي کنند. عقايد و ارزش هاي متفاوت زمينه را مهيا مي کند که دو فرد اهداف متفاوتي را برگزيده و يا براي دستيابي به يک هدف واحد روش هاي مختلفي را برگزينند و از آن جايي که دستيابي به هر هدفي مستلزم سرمايه گزاري زمان، تلاش و کوشش و هم چنين فدا کردن برخي امور مي باشد، دو فرد قادر به پيروي يک هدف بدون فداکردن فرد مقابل نخواهد بود. ۳) نزاع بر سر فرد تصميم گيرنده: عدم توافق بر سر آن که چه کسي بايد تصدي امور را بعهده داشته باشد و بقولي رئيس باشد و يا تصميم گيري در مورد نحوه انجام کار ها مي توانند علت بروز اخلافات باشند. ۴) اختلاف بر سر نقش و وظيفه: اگر ديد طرفين نسبت به وظايف متفاوت باشد، زمينه ايجاد اختلاف فراهم مي گردد. مثلا هرگاه نقش و وظيفه زن با نقش و وظايفي که شوهرش از وي متصور مي باشد متفاوت باشد، با يکديگر سازگاري نخواهند داشت. ۵) اختلافات حل نشده گذشته: هر اندازه که تعداد اختلافات گذشته ميان دو فرد افزايش مي يابد، احتمال بروز اختلافات آينده نيز افزايش مي يابد. برخي از افراد از آن که اختلافات خود را مطرح کرده و حل و فصل کننده ابا دارند. زيرا خاطرات اختلافات و کشمکش هاي گذشته هنوز آن ها را آزار مي دهند. اختلافاتي که موجب پديد آمدن زخم هاي روحي از جانب اعضاء خانواده، دوستان صميمي و يا همکاران امين وي در گذشته بوده است. ۶) بهره وري پايين: توانايي انجام وظايف و دستيابي به اهداف از اجزاء ضروري در محيط کار و خانواده مي باشد. اگر وظيفه انجام نپذيرد ما خشمگين مي گرديم و هر گاه شخص مقابل به عصبانيت و خشم ما با انجام دادن آن وظيفه واکنش نشان دهد، آن وقت عامل خشم به منظور نتيجه گرفتن در آن رابطه برقرار مي گردد. زن و شوهر هايي که در ازدواج شان بهره وري پاييني دارند معمولا عادت دارند که نق بزنند و يا مقابله به مثل کنند(اگر تو اين کار را بکني منم آن کار را مي کنم) و انتقادگر مي شوند. روش دعوا و مشاجره منصفانه زن و شوهرها مي توانند با فراگيري روش دعوا و مشاجره منصفانه اختلافات خود را حل و فصل کنند: ۱) اختلاف موجود را برسميت بشناسيد: هيچ کسي نبايد بدنبال بروز اختلاف باشد. اما اگر اختلافي بروز کرد ابتدا آن را به رسميت بشناسيد و انکارش نکنيد سپس از آن به عنوان يک فرصت براي شناخت بهتر خود و فرد مقابل سود بريد. آن را زمان رشد و بالنگي تلقي کنيد. بدبيني و خوش بيني شما در مورد موضوع مورد اختلاف حل شدن آن را تحت الشعاع قرار مي دهد. ۲) به فرد مقابل کاملا گوش فرا دهيد: هر گونه خواسته در خصوص ايجاد تغيير از سوي هم زن و هم مرد درک شده و بها داده شود. اگر به صحبت هاي يکديگر گوش دهيد ديري نمي پايد که متوجه مي گرديد طرف مقابل بيشتر شما را جدي مي گيرد. ۳) زمان مناسب را برگزينيد: بسيار مهم است که زماني را براي بحث انتخاب کنيد که قادر باشيد بيشترين نتيجه را از آن بدست آوريد. اگر خسته، گرسنه، از لحاظ روحي و عاطفي آزرده خاطر بوده و يا براي رسيدن به مکاني عجله داريد، بهتر است بحث و حل اختلاف خود را به زماني ديگر موکول کنيد. ۴) سهم خود را در مورد مشکلات تعيين کنيد: تنها کافي است که در حل اختلافات زناشويي به فرد مقابل خود بگوييد"ما" مشکل داريم. هنگامي که مسئوليت مشکل را مي پذيريد، شريک زندگي شما ميل و رضايت شما براي همکاري را درک کرده و براي بحث و مذاکره تمايل بيشتري از خود نشان مي دهد. ۵) صراحت کلام داشته باشيد: موضوعي را که مي خواهيد در مورد آن گفتگو کنيد در يک جمله کامل بيان کنيد. صريح و مشخص صحبت کنيد. طفره نرويد. سعي کنيد از سرزنش کردن، تحقير، تمسخر و هجوم به فرد مقابل خود خودداري کنيد هم چنين وي را با اطلاعات و موضوعات گوناگون گيج و مستأصل نکنيد. در مورد موضوع و رفتار بخصوص بحث کنيد و نه فرد، شخصيت فرد و يا انگيزه هاي وي. در مورد زمان حال صحبت کنيد. اشتباهات و خطا هاي گذشته را بازگو نکنيد. ۶) مسئوليت مشکل را بپذيريد: به شريک زندگي خود علت مطرح کردن موضوع براي بحث را بيان داريد. براي مثال به وي بگوييد: "من يک مشکلي دارم که بيان آن براي من سخت مي باشد اما رابطه ما براي من بسيار مهم است و عقيده دارم با گفتگو در مورد آن، رابطه اي بهتري خواهيم داشت. مي خواهم نظر و احساس تو را در مورد آن بشنوم." اين گونه جملات بسيار موثرتر از رويارويي انفجاري مي باشد. ۷) راه حل هاي موجود را شناسايي کنيد: هنگامي که مشکل خود را شناسايي کرده و هر دوي شما نسبت به آن ابراز مسئوليت کرديد، آن گاه تغيير رفتار به مصلحت هر دوي شما خواهد بود. مرحله بعد حل مشکل مي باشد که هميشه آسان و روشن نخواهد بود. اکنون زمان آن است که فکر خود را روي هم بگذاريد و با يکديگر مشورت کنيد. هر کدام از طرفين مي بايد در مورد هر تعداد راه حل که به ذهن شان مي رسد و در حل مشکل چاره ساز مي باشد بيانديشد. هر چقدر تعداد راه حل ها و جايگزين هاي آن بيشتر باشد، احتمال يافتن راه حلي که مورد پذيرش هر دو طرف باشد بيشتر خواهد بود. ۸) در مورد راه حل هاي قابل پذيرش دو جانبه تصميم بگيريد: پس از شناسايي تمام راه حل ها و جايگزين هاي آن ها نوبت به ارزيابي آن ها مي رسد. در ارزيابي آن ها نکات زير بايد لحاظ گردند: ▪ مراحل اجرا و اعمال آن ها ۹) اعمال رفتار جديد: روي تغيير رفتار خود تمرکز کرده و اجازه دهيد شريک زندگي شما نيز چنين کند. ۱۰) رفتار هاي مؤثر را برگزينيد: درخواست تغيير شما بايد عواقب و اثرات مثبتي روي ارتباط تان بگذارد. هم چنين اگر پشنهاد تغيير به شريک زندگي خود مي دهيد، آن تغيير بايد مورد حمايت و پشتيباني شما قرار گيرد و براي ايجاد تغيير مطلوب يک پاداش نيز مانند تغيير رفتار بخصوص در خود شما که مورد درخواست فرد مقابل مي باشد صورت پذيرد تا در خواست شما عادلانه باشد. ۱۱) از مکانيزم"حفظ آبرو" استفاده کنيد: هيچ گاه فرد ديگر را به حاشيه نرانيد و هرگاه مشاهده کرديد احساسات به اوج خود رسيده اند بحث را متوقف کنيد و به قول معروف "تايم اوت" دهيد و زمان ديگري را براي از سرگيري بحث تعيين کنيد. به خاطر داشته باشيد صلح موقت تسليم محسوب نمي شود. منبع: سايت آفتاب
فاصله عاطفي که در پي مشاجرات پديد مي آيد را مجددا از ميان بر مي دارند. زن و مرد با اعمال زير ميان خود فاصله عاطفي ايجاد مي کنند:
۱) صحبت نکردن با يکديگر.
۲) با عصبانيت صحنه را ترک کردن و در را محکم پشت سر خود بستن.
۳) در نهايت يکي از طرفين کوتاه آمده اما در باطن از خشم به خود مي پيچد و در دل مي گويد: "دفعه بعد تلافي مي کنم".
۴) خودداري از ابراز عشق و محبت.
يک تصور غلط در مورد اختلافات وجود دارد و آن اين است که"صلح و آرامش طبيعي بوده اما اختلافات و ناسازگاري ها غير عادي مي باشند." اما حقيقت آن است که هر گاه دو فرد با يکديگر در ارتباط باشند، بروز اختلافات طبيعي و اجتناب ناپذير خواهد بود. بروز اختلافات دلايلي دارد که به مهم ترين آن ها مي پردازيم:
▪ پي آمدها و نتايج احتمالي آن ها
-
پنج شنبه 9 دی 1389
1:03 PM
نظرات(0)