-
یک شنبه 22 اسفند 1389
10:03 AM
نظرات(0)
قذافی دو روز پیش در مصاحبه ای كه سه خبرنگار «ای.بی.سی»، «بی.بی.سی» و «ساندی تایمز» حضور داشتند در به اصطلاح تحلیل ناآرامی ها در این كشور به خزعبلاتی روی می آورد كه اوج توهم این متحد استراتژیك آمریكا و اذنابش را نشان می دهد: «مردم به من عشق می ورزند و حتی حاضرند برای محافظت از من بمیرند... از دشمن جز انتظار دشمنی نابجاست. دشمن نقشه می كشد، دسیسه ساز می كند، به لطایف الحیل متوسل می شود، هرچه توان دارد سامان می دهد، ع ده و عده را به صحنه آورده و جولان می دهد تا در پهنه مبارزه و در گرماگرم نبرد نرم یا گرم بر حریف غلبه نماید. اما اگر نقشه های دشمن نقش بر آب شد، دسیسه ها كارساز نشد، حیله ها و مكرها نتیجه معكوس داد، عده و عده كارگر نیفتاد و هر چه به آب و آتش زد غالب نگشت و نشد كه نشد ... آن وقت آنچه رخ می نماید این پرسش كلیدی است: با حریف چه باید كرد؟ واقعیت آن است تصویری كه ارایه شد آینه ای از ناكامی بزرگ نظام سلطه و جریان استكبار در رویارویی و نبرد تمام عیار با انقلاب اسلامی ایران طی سه دهه گذشته است. این ناكامی هنگامی قابل تامل تر است كه دشمن از تمامی گزینه های جنگی سخت، نیمه سخت و نرم استفاده كرده است اما هم اكنون خودش فقط از این ناكامی سخن می راند و آرزویی كه رنگ عینیت نیافته است.
نشریه آمریكایی «فوربس» -forbes- اوایل امسال و پس از عبور سرافرازانه ایران اسلامی از فتنه آمریكایی-صهیونیستی 88 و كارستانی كه ملت با بصیرت در 9 دی و 22 بهمن سال گذشته در پهنه تاریخ نظام جمهوری اسلامی برجا گذاشتند عقده ناكامی در برابر ایران را اینچنین بیرون می ریزد: «تصورش را بكنید تغییر رژیم در ایران چه تحولاتی را برای آمریكا در دنیا بوجود می آورد» و می افزاید كه اگر این آرزو محقق می شد برای انتقال نیرو به افغانستان مشكلی نخواهیم داشت، عراق به دست شیعیان نمی افتاد، قیمت نفت ارزان می شد، امنیت اسرائیل تامین خواهد شد و چه و چه ... به تعبیر واضح تر یعنی ایران اسلامی در جای جای خاورمیانه سدراه چپاولگری ها و غارتگری های آنها شده است.
از همین روی، در 10 هفته گذشته و به دنبال سونامی تحولات سیاسی در كشورهایی چون تونس، مصر، لیبی، اردن، یمن، بحرین و ... نظام سلطه و استكبار تمامی عزم خود را جزم كرده است تا از یكسو «جهت اسلامی» بودن خیزش و خروش ملت های منطقه علیه حاكمان دست نشانده و نظام های آمریكایی-صهیونیستی را منحرف نماید و از سوی دیگر؛ پروژه انتقال ناآرامی ها و اعتراضات را به سوی ایران اسلامی اجرایی كند. چرا كه رسانه ها و مطبوعات غربی و صهیونیستی در هفته های گذشته واهمه و تشویش خاطرشان از شكل گیری یك انقلاب اسلامی دیگر در منطقه را علنی كردند و برای همین در وهله اول و قبل از طراحی هر ترفند و تاكتیكی كوشیدند جلوی موج مواج الهام گیری از ایران اسلامی به عنوان پیشقراول و پرچمدار نهضت بیداری اسلامی و مروج روحیه مستحكم ضد آمریكایی و ضد صهیونیستی را متوقف كنند.
-
جمعه 13 اسفند 1389
8:50 AM
نظرات(1)
یک عشق و یک همسر، ضامن یک ازدواج موفق است. قدم اول: سن ازدواج این روزها حرف های زیادی درباره سن ازدواج می شنوید؛ این که سن ازدواج بر طبق آمار بالا رفته است و به صورت میانگین برای خانم ها بیست و شش سال و برای آقایان بیست و هشت سال می باشد؛ قدم دوم: رعایت آداب و رسوم پیش از هر صحبتی باید درباره آداب و رسوم اجتماعی، قومی خانوادگی خود درباره ازدواج اطلاعات لازم را کسب کنید و بدانید که بسیاری از آداب و رسوم ملی ما چنانچه منافاتی با شرع مقدس و عقل سلیم آدمی نداشته باشد، حامل حکمت ها و اندرزهای فراوانی است که در زمان های طولانی و پر فراز و نشیب روزگاری سخت و پر حادثه، به دست ما رسیده است. قدم سوم: شأنیت اولین قدم در انتخاب همسر به عنوان نقطه آغاز ازدواج، رعایت شأنیت یا همان کفویت است. کفویت چیست؟ این کلمه که در توصیه های اسلامی مستقیماً مورد تأکید قرار گرفته است، عبارتست از آن که دو همسر باید از لحاظ دین، فرهنگ، خصوصیات عمومی در حد امکان خصوصیات ظاهری و اجتماعی همتا و همگون باشند و چنانچه اختلاف فاحشی میان هر یک از این اوصاف وجود داشته باشد، ازابتدای زندگی منجر به بروز اختلاف و نا هماهنگی می گردد و بهتر است از ابتدا مورد توجه قرار گیرند. 4. تفاهم اخلاقی تفاهم اخلاقی، اصل اساسی زندگی آرام است.
هر انسان عاقل و بالغی به ازدواج تمایل دارد؛ زیرا فواید روحی و جسمی متعددی را در آن می جوید و خود را ناگزیر از آن می داند.
در ازدواج که در واقع به یکی از دستورات صریح دینی و مذهبی ماست، موجبات رضای خدا و دوستان خدا فراهم می گردد و سنتی از سنت های نیکوی پیامبر خداـ صلی الله علیه وآله ـ اجرا می شود.
ازدواج آدمی را در مسیر نظم آفرینش قرار می دهد و به قانون زوج ها که بر سراسر گیتی حکم فرمایی می کند، می پیوندد؛ زیرا خداوند جانداران را در همه رده ها و گونه ها، زوج و جفت قرار داد تا هستی استمرار یابد و جهان به نظم درآید.
ما ازدواج می کنیم؛ زیرا از لحاظ جسمی و جنسی، به آن نیاز داریم. نیازی که نه با سرکوب آن می توان آن را فراموش کرد و نه با لجام گسیختگی، می توان به سعادت و کمال رسید.
ازدواج، آرامش روانی پدید می آورد،افکار مارا از تلاطم و آشفتگی نجات می بخشد، به زندگی ما جهت می دهد و بسیاری از بیماری های ما را درمان و پیشگیری می نماید. در واقع ازدواج در علم طب، یکی از راه های درمان و پیش گیری در بسیاری از امراض جسمی و روحی به شمار می آید.
نگران رزق و روزی هم نباشید، خداوند وعده داده است که خود روزی خانواده را همراه با اقدام برای ازدواج خواهد فرستاد و از آن جایی که شما گمانش را نمی کنید، به شما رسیدگی خواهد کرد. نه نکته درباره ازدواج فراروی شماست؛ به امید آن که برای شما سودمند باشند:
این که بالا رفتن سن ازدواج، دلیلی بر مشکلات اجتماعی و اقتصادی است و نه از روی تمایل و خواست جوانان و این که سن بلوغ فکری و حتی بلوغ جنسی در گروه های مختلف اجتماعی تغییر پیدا کرده است.
هیچ یک از اینها اصل مطلب نیست؛ اصل مطلب این است که مناسب ترین سن ازدواج برای هر دو گروه جنسی، سنی است که دو طرف از لحاظ جسمی، به بلوغ کامل رسیده باشند و از لحاظ روانی آمادگی پذیرش مسئولیت ازدواج را داشته باشند. اینها اساسی ترین و بنیادی ترین زمینه های تشکیل یک زندگی مشترک است. سن تقویمی هر چند بی اهمیت نیست، اما مهم تر از آن سن عقلی است که ضامن بقای زندگی مشترک خواهد بود.
تعهدات ملی و قومی ما برای حفظ میراث فرهنگی هر منطقه و راضی و خشنود نگاه داشتن خانواده و اقوام، حکم می کند که بر طبق آداب و رسوم خود عمل کنیم و تا آن جا که می توانیم مغایرتی با مصالح کلی زندگی شخصی و اجتماعی ما نداشته و در اجرای سنت ها کوشش کنیم.
یکی از پسندیده ترین آداب ازدواج که در همه مناطق ایران از دیر باز جریان داشته است، رسم زیبای «خواستگاری» است. چنانچه تفاهمات عمومی و کلی برقرار باشد، زیباترین نوع و شیوه آغاز تفکر درباره یک مورد خاص برای ازدواج، آن است که مرد به خواستن زن بپاخیزد و اولین قدم از سوی او برداشته شود و زن در پاسخ به این طلب موءدبانه و پسندیده، مختار به گفتن «آری» یا «نه» باشد. در این رسم دیرینه، حکمت های بسیاری نهفته است که شاید برخی از جوانان پر شور و مبتکر امروزی که دست به ابتکار جدیدی در حذف پدیده خواستگاری زده اند، از این حکمت ها و دور اندیشی های آن غفلت کرده باشند.
هم شأن بودن در روزگار ما، شامل علم و دانش و اندیشه نیز می گردد و بسیار تجربه شده است که همسران همفکر و هم اندیشه که هر دو مراتب علمی را پیموده اند، در تفاهم بیشتری زندگی می کنند و حرف همدیگر را بیشتر و بهتر می فهمند. این امر مغایرتی با آمار بالای طلاق در اقشار تحصیل کرده که متأسفانه روز به روز در حال افزایش است ندارد؛ بلکه ما را متوجه این امر می کند که اهل اندیشه و خرد بودن، ارتباط مستقیم با تحصیل دانشگاهی یا مدارک رسمی ندارد. بنابراین آن چه باید مورد توجه قرار گیرد، اندیشه و خرد و قدرت عقلی همسر است و نه میزان تحصیلات. کفویت در امر دین، امری ضروری و لازم است؛ اما نادیده گرفتن شأنیت های اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و حتی اقتصادی، موجب می شود تا سختی های فراوانی بر سر راه زندگی مشترک پدید آید. بدون شک خواهید گفت که چگونه می شود فردی با همه هماهنگی های مذکور پیدا کرد؟ بله، این یک پیش فرض است و شما باید با دقت و تأمل میان این شئون، الویت بندی کنید و چنانچه فردی از میزان همگونی قابل پذیرش برخوردار باشد، می توانید از گروهی به خاطر گروه مهم تر چشم پوشی کنید و در واقع سختی آن را به جان بخرید. در کتاب افکار جاوید از بالزاک آورده اند: عروسی های غیر متناسب، مانند پارچه های پشمی ـ ابریشمی است که بالاخره ابریشم، پشم را خواهد برید.
شاید نتوان هیچ دو فردی را یافت که کاملاً از لحاظ اخلاقی با یکدیگر موافق و منطبق باشند؛ اما بدون شک می توانند در صد بالایی از تفاهم به ویژه در اصول اولیه و کلی اخلاقی را به دست آورند. یکی از بزرگ ترین اشتباهات جوانان در مراحل اولیه آشنایی آن است که سعی می کنند به موافقت کامل با نظرات و اخلاق طرف مقابل ـ به خاطر محبتی که نسبت به او پیدا کرده اند ـ تظاهر کنند و در واقع از اخلاق و تفکرات درونی خود چشم پوشی نمایند و خود را کاملاً هماهنگ و موافق با فرد مقابل نمایش دهند. بدون شک این نمایش چندان طول نخواهد کشید و دیر یا زود، اخلاق اصلی فرد که با گوشت و خون او پیوسته است، آرام آرام نمایان خواهد شد و اختلاف نظرها و عدم تفاهم ها وقتی که کار از کار گذشت، تازه خود نمایی خواهد کرد.
بهتر است هر دو طرف در همان ابتدای آشنایی، با اخلاق واقعی خود آشکار شوند و اگر صفتی از صفات اخلاقی برای آنان بسیار مهم و تعیین کننده است، از همان ابتدا درباره آن صحبت کنند و اخلاق خود را نپوشانند یا وارونه جلوه ندهند تا پیش از پیشرفت کار، این مسئله بسیار مهم مورد بحث و گفت گو قرار گیرد؛ زیرا اخلاق و رفتار از آن دسته صفات انسانی هستند که در طول زمان شکل می گیرند و در درونی ترین لایه های وجود انسان ریشه می افکنند و تغییر یا حذف آنان بسیار مشکل و وقت گیر است و بهتر است از ابتدا هماهنگی وجود داشته باشد؛ نه این که با وعده تغییر، پا در آزمونی ناموفق گذاشته شود. لازم نیست که ما اخلاق را به صورت مطلق، به سفید و سیاه تقسیم کنیم تا همیشه طرفدار سفید و مخالف سیاه جبهه گیری نماییم و اصل این بحث را منتفی بدانیم. بسیاری از اخلاق و رفتارها خاکستری اند؛ یعنی از بار منفی یا مثبت مطلق برخوردار نیستند و به عبارتی بیشتر به عادات فردی درامور مباح و روزمره بر می گردند و آن چه در تفاهم اخلاقی مورد بحث است، همین گروه است و گر نه صفات رذیله اخلاقی و فضیلت های بارز اخلاقی که جای بحث ندارند.
-
سه شنبه 3 اسفند 1389
9:34 AM
نظرات(0)