اين پديده جديد دانش بشري كه تقريباً در همه شئون زندگي انسان راه يافته است، هم چون ديگر ساخته هاي دست بشر دو رو دارد كه يك روي آن استفاده صحيح در كارها و كمك به رشد و سعادت بشر است. و روي ديگر آن استفاده غلط است كه معمولاً جز در موارد علمي و شغلي از آن استفاده مي شود. آن چه بيشتر كودكان و نوجوانان را شيفته خود مي كند بازي هاي رايانه اي است. پيشرفت كيفيتي اين بازي ها به فاصله كوتاهي در ايران رواج يافته و بازار اسباب بازي و لوازم سمعي و بصري را به تسخير خود درآورده است. اين بازي ها كه داراي تصاوير دو بعدي است تا 50 درصد با تصاوير واقعي انطباق دارد و هم چنين داراي موسيقي متن هست. چيزي كه اخيراً بر تعداد طرفداران اين بازي ها افزوده، قيمت مناسب آن ها براي مصرف كننده است. علاوه بر اين چون كودك و نوجوان خود اجرا كننده و در بطن بازي است و همراه با ساير شخصيت هاي بازي درگير ماجراهايي مي شود كه طراح بازي براي او تدارك ديده است، براي او بسيار جذاب است. اين بازي ها با استفاده از تصاوير پرتحرك و صداهاي مهيج، دنيايي از هيجان را به اين انسان هاي تشنه جنب و جوش ارزاني مي كند و همين جذبه، روح و جسم آنان را مطيع خود مي سازد و به عالمي از تخيلات مي برد كه خود را محور و قهرمان اصلي ماجرا مي پندارند.
محاسن بازي هاي رايانه اي
- يادگيري را آسان و توجه بچه ها را جلب مي كند.
- با رايانه هر چند بار كه بخواهند، مي توانند موضوعي را ببينند و مرور كنند.
- برنامه هاي بسيار متنوعي هستند كه به كودكان امكان مي دهد تا نقاشي ها يا داستان هايي را خلق كنند، و يا بازي هايي هستند كه كودكان را به تاريخ يا جغرافيا علاقه مند مي كند.
- برنامه آموزشي به كودكان كمك مي كند تا مهارت هايي را تمرين كنند.
- كودك بدون كثيف كردن لباس ها و اطراف مي تواند به راحتي نقاشي بكشد و رنگ ها را عوض كند.
-
دوشنبه 9 فروردین 1389
6:56 AM
نظرات(0)
شکست پشت ميز و نيمکت
استفاده از آزمونها و ديگر ابزارها و فنون ارزشيابي پيشرفت تحصيلي يکي از مهمترين فعاليتهاي آموزشي معلمان است. طبق نظريههاي جديد آموزشي، معلم نه تنها در پايان دوره آموزشي، بلکه در سراسر جريان آموزشي بايد ميزان يادگيري دانشآموزان و دانشجويان خود را ارزشيابي کند که هدف اصلي از انجام آن کمک به معلم در بهبود شيوههاي آموزشي خود، تشخيص و رفع نواقص يادگيري دانش آموزان است.
دلايل شکست تحصيلي
بررسي دلايل شکست دانشآموزان در تحصيل به مطالعه دقيق احتياج دارد، تنبلي يا بيميلي را نميتوان تنها دليل عقب افتادگي تحصيلي دانست. گاهي علت شکست دانشآموزان را بايد در خانواده جستجو کرد. در خانوادههاي آشفته ارتباطات آنچنان خشک و نامردمي است که فکر و انديشه نوجوان را به خود مشغول ميکند و او را از توجه به پرداختن به درس باز ميدارد. تغيير محل سکونت و تحولات خانوادگي گاهي باعث عقب افتادگي در تحصيل ميشود. ممکن است فرد نتواند به سادگي خود را با محيط جديد وفق دهد و تغيير وضع را بپذيرد. بيشتر جواناني که به شهر و مدرسهاي انس گرفتهاند وقتي به شهر و مدرسه ديگري ميروند، مدت زيادي طول ميکشد تا خود را با محيط تازه سازگار کنند و همين موضوع باعث عقب افتادگي آنان در کارهاي مدرسه ميشود.
مساله ناتوانيهاي خاص يادگيري يا مشکلات خاص دانشآموزان در يادگيري بعضي مواد آموزشي، به تازگي به طور چشم گيري توسعه پيدا کرده و توجه متخصصان و دستاندرکاران مسائل آموزشي کودکان را بيش از پيش به خود جلب کرده است. در کنار کودکان ناشنوا و نابينا و عقبمانده ذهني، کودکاني هستند بدون اين که ناشنوا يا نابينا باشند، آنچه را ميبينند درک نميکنند و گروهي ديگر از کودکان، با اين که از نظر ذهني عقب مانده بودند همانند ديگر همسالان خود از نظر هوشي، متوسط يا بالاتر از متوسط هستند، ولي با روشهاي متداول آموزشي قادر به يادگيري نيستند.
مطالعات انجام شده نشان ميدهد هر کس که به فعاليتهاي خاص علاقه داشته باشد و با شيوهاي خاص رفتار کند، چيزهاي معيني را دوست دارد و از بعضي چيزها متنفر است. اين که شايد 2 نفر را نتوانيم پيدا کنيم که رفتار کاملا همانند از ايشان سر بزند، طبعا اين پرسش را پيش ميآورد که چرا مردم رفتارهاي گوناگوني دارند؟ چرا دانشجويان در رشتههاي مختلف تحصيل ميکنند؟
چرا همه دانشآموزان و دانشجويان به يک رشته و يک درس رغبت يکسان نشان نميدهند؟ براي اينکه از يک فرد رفتاري سر بزند، بايد اول استعداد و توانايي آن را داشته باشد. دوم، آن رفتار را بخواهد مثل کسي که توانايي و استعداد نقاشي کردن را دارد، همچنين محصلي که وارد دانشگاه ميشود بايد استعداد و آمادگي ادامه تحصيل در رشته انتخابي خود را داشته باشد و نيز عامل دروني مثل ذوق شخصي و عامل ديگري مثل کسب شهرت او را به تحصيل در آن رشته برانگيزد.
-
جمعه 6 فروردین 1389
8:22 AM
نظرات(0)
▪ شيرخواران:
- شيرخواران موجودات بيياوري هستند که به امنيت و مصونيت زياد نيازمندند.
▪ هشت ماهگي:
- کودکان از هشت ماهگي شروع به کمرويي و غريبي با محيطهاي بيگانه ميکنند. آنها به يک باره از هر چيزي که برايشان ناشناس و غريبه باشد، وحشت ميکنند. به علت نداشتن تجربه در معاشرت و ارتباط با افراد ناآشنا، هنوز نميتوانند ارزيابي کنند که چهچيزي واقعا خطرناک است.
▪ در مرحله چهار دست و پا رفتن:
- کودک در مرحله چهار دست و پا رفتن به سرعت، تواناييهاي جديدي کسب ميکند. او فعاليتهاي حرکتي خود را گسترش داده و در عين حال چيزهاي بسياري را هوشيارانه حس و درک ميکند. البته قادر به فهم صحيح تمام چيزهايي که ميبيند يا ميشنود، نيست. از اينرو ترس شديدا در او گسترش مييابد.
▪ دو سالگي:
- کودک از سن دو سالگي خود را به عنوان يک شخصيت مستقل تجربه کرده و «منيت» خويش را کشف ميکند.
▪ کودکان سنين پيشدبستاني:
- خردسالان و کودکان سنين پيشدبستاني تحتتاثير ترسهاي زيادي قرار ميگيرند. ترس جدايي از پدر و مادر، ترس از رعد و برق، تاريکي و هيولا.
▪ کودکان دبستاني:
- در مهد کودک و مدرسه از کودک انتظارات و توقعات جديدي ميرود. ترسهاي کودک اغلب در ارتباط با موقعيتهاي اجتماعي است.
اگر آنها را تنها رها کنيم، باعث بهوجود آمدن ترسهاي مرگباري در آنان شدهايم. از طريق تماس بدني نزديک و علاقه ي سرشار از عشق والدين، اعتماد و اطمينان محکمي در آنها نسبت به والدين، پديد ميآيد.
گاهي براي والدين اين موضوع، شروع زماني سخت و دشوار به حساب ميآيد. کودکان امتحان ميکنند که چگونه ميتوانند به مقصود خويش رسيده و حرف خود را به کرسي بنشانند. آنها مرتبا بين خواستههاي خود و اشتياق به داشتن صميمت والدين خويش، در تکاپو و نوسان ميباشند.
بهتر است مرتب به اين موضوع فکر کنيد که هر چه از رشد و تکامل کودک خويش در سالهاي اوليه زندگي او حمايت کنيد، براي شکوفايي لياقتش به او موقعيت دهيد و کارهاي موفق او را تحسين کنيد، کودک به مراتب بيشتر و بهتر نقاط ضعف و قوت خود را خواهد شناخت.در اين مرحله بسيار مهم است که با گذاشتن خويش بهجاي کودک خود و با درک احساس او، در زندگي و آزاد گذاردن او اعتدال را رعايت کنيد.
آنها براي درک بهتر و هوشيارتر از دنياي خارج به افکار خود بسنده ميکنند و براي چيزهايي که متوجه آن نميشوند، مجبور ميشوند توضيحات جادويي و فضايي و... بدهند. در اين مرحله، اشيايي مانند جارو برقي ميتوانند براي آنها ايجاد ترس کند.
در تصور کودکان اين اشياء بيجان، زندگي دارند و ميتوانند تاثير تهديدکننده و خطرناکي داشته باشند. همچنين موجودات تخيلي مانند هيولا، در ذهن کودکان به يک پديده واقعي مبدل ميگردند.
کودک بايد با ديگران برخورد داشته باشد، بتواند با زندگي گروهي کنار آمده و درگيري نداشته باشد و در مدرسه تقاضاهايش را درست مطرح نمايد. ترس روزافزون از شکستها و ناکامي ها، افکار کودک را مشغول ميسازد. او خودش را با ديگران مقايسه کرده و با خود حساب ميکند که آيا بهتر از ديگران ميتواند کاري را انجام دهد يا بدتر از آنها.
-
یک شنبه 1 فروردین 1389
9:49 AM
نظرات(0)