آثار مثبت و منفي دوستي هاي دوران نوجواني: والدين و مسئولان هميشه درباره روابط همتايان با يكديگر هشدار ميدهند اما همتايان ميتوانند تاثيرات مثبت عميقي روي يكديگر داشته باشند.از اينكه ناچارم هميشه فلان لباس را بپوشم و بهمان كار را بكنم تا دوستانم مرا بپسندند و من را در جمع خودشان راه دهند، خسته شدهام. من دوست دارم بنا به ميل و سليقه خودم زندگي كنم.
همتايان شما چه كساني هستند؟
وقتي شما بچه كوچكي بوديد معمولا والدينتان برايتان دوست پيدا ميكردند، شما را به ورزشگاه ميبردند و براي تفريحات شما برنامهريزي ميكردند. حالا كه شما نوجوان شدهايد، خودتان درباره دوستان و گروهي كه با آنها اوقاتتان را ميگذرانيد، تصميم ميگيريد. دوستان و همتايان كساني هستند كه همسن شما بوده و تجربيات و سليقه آنها مثل شماست. والدين و مسئولان هميشه درباره روابط همتايان با يكديگر هشدار ميدهند اما همتايان ميتوانند تاثيرات مثبت عميقي روي يكديگر داشته باشند. امان از دست همتايان ناجور! گاهي اوقات منشأ استرسهاي زندگي نوجوان به همتايان و دوستان برميگردد. گاهي همتايان، نوجوان فشار ميآورند تا كارهايي خلاف ميل خود انجام دهد: دزدي، مصرف مواد مخدر و سيگار و انجام كارهاي پرخطر از اين قبيل هستند. متاسفانه در بيشتر موارد، مقاومت در برابر فشار همتايان مشكل است.
طبيعي است كه بعضي از مردم فيلمهاي مورد علاقه مرا دوست ندارند، جور ديگري لباس ميپوشند يا اصلا آرايش نميكنند. دوست ندارم به ميل دوستان و همسالانم سبك خاصي را در زندگي داشته باشم. هر كس بايد آن طور كه ميخواهد زندگي كند و در عين حال به وجود و شخصيت خودش افتخار كند چون اگر همه ما شبيه هم باشيم،چهطور ميتوانيم با آدمهاي تازه و متفاوت آشنا شويم؟
اين سخنان يك دختر نوجوان است كه از فشار همتايان و همسالان خسته شده و دوست دارد خودش باشد. فشار همسالان باعث سركشي بسياري از نوجوانان و درگير شدن آنها با خانواده ميشود.
شما و دوستانتان هر روز با همديگر تصميم ميگيريد و روي انتخاب و رفتار همديگر تاثير ميگذاريد. اين مسأله تا حدي طبيعي است. بشر به طور طبيعي دوست دارد با افراد همتا و همسن خودش ارتباط برقرار كند. هر چه قدر استقلال شما بيشتر ميشود، همتايان شما به طور طبيعي نقش بيشتري در زندگيتان بازي ميكنند.
در نوجواني و جواني بيشتر وقت شما با همسن و سالانتان ميگذرد. همتايان شما ميتوانند هم رتبههايتان در مدرسه، دوستانتان در اماكن مذهبي، ورزشي و يا كلوپهاي فرهنگي باشند. معمولا همتايان و همسالان در اين سنين در شيوه لباس پوشيدن، فعاليتها و سبك و روش زندگي روي همديگر تاثير ميگذارند. معمولا آدمها براي اينكه در گروه همتايان پذيرفته شوند و مورد تحسين آنها قرار بگيرند، در تمام جهات خودشان را به آنها شبيه ميكنند.
تاثير همتايان هميشه بد نيست
گاهي گروه همتايان بدون آنكه كلمهاي حرف بزنند، به شكلي ساكت و موذيانه پيامهايي به نوجوان ميفرستند و به اين ترتيب او را وادار ميكنند تا فلان جور رفتار كند، لباس بپوشد و سبك زندگياش طور خاصي باشد. در اين شرايط نوجوان فقط در اثر فشار همتايان كارهايي ميكند كه شايد خودش مايل نباشد. در اين موارد اعتماد به نفس و نقش والدين بسيار موثراند، چون افرادي كه نميدانند در موقعيتهاي مختلف اجتماعي بايد چگونه رفتار كنند، به رفتار ديگران دقت كرده و سعي ميكنند مثل آنها رفتار كنند. د...
-
جمعه 13 فروردین 1389
7:17 AM
نظرات(0)
امروز چه احساسي داريد؟ هيجان زده، خوشحال، سرزنده بشاش، تنها، بي تفاوت، جذاب، بي فکر، آزرده، بي تاب، ناراحت، غمگين، مضطرب، کـنجکـاو، فـضـول و يـا مــصمم؟هـمانطور که مي دانيد ما مي توانيم تنها در عرض يک روز به چنين احساساتي دست پيدا کنيم!!!
فکر کردن به اين موضوع نيز ترس آور است، اما اين امر هر روزه و همه روزه در زندگي خانوادگي، و شغلي اتفاق مي افتد و چنين احساساتي زماني که شما داراي فرزند نيز بشويد، تشديد خواهند شد. ما بايد ياد بگيريم که چگونه مي توانيم در مقابل احساسات يکديگر از خود عکس العمل مناسب نشان دهيم؛ البته بايد توجه داشته باشيد که انجام اين کار چندان ساده نخواهد بود.
به مجرد اينکه چشمان خود را باز مي کنيم و از خواب بلند مي شويم در خود احساس تازه اي حس مي کنيم. به خصوص اگر شما دل خوشي از صبح زود بلند شدن هم نداشته باشيد. کمي بد اخلاق و ترشرو مي شويد. حال تصور کنيد که همسر شما از خواب بلند شده و جزء افراد سحر خيز هم هست. او احساس سرور و شادماني دارد. حال با خود تصور کنيد: ترشرويي در مقابل سرور و شادي! ما در مقابل چنين احساساتي بايد از خود چه برخوردي نشان دهيم- عکس العمل تند يا صرفا پذيرش؟
چه باور کنيد و يا نه، برقراري تعادل در زندگي با احتساب به درک احساسات متغيري که در هر لحظه ممکن است در شخصيت فرد مقابل بروز کنند، امکان پذير خواهد بود. ما اين مقوله را به نام پذيرش احساسي مي شناسيم. يک نکته اساسي در اين مورد اين است که نمي توان نام خوب و يا بد بر روي احساسات گذاشت البته تا زمانيکه احساسي بر خلاف اخلاقيات و از روي خشونت ظاهر نشود (به عنوان مثال کسي را مورد ضرب و شتم قرار دهيد) و هيچ کس مسئول به وجود آوردن احساسات شخص ديگر نيست و اين خود افراد هستند که آنها را به وجود مي آورند. بنابراين دفعه آينده که انگشت خود را به سمت همسر خود نشانه رفتيد و به او گفتيد که: " تو باعث شدي که من چنين احساسي پيدا کنم" به خاطر بياوريد که خودتان مسبب آن احساس بخصوص در وجود خود هستيد. به اين دليل که شما انسان منحصر به فردي هستيد و خداوند شما را اينچنين خلق کرده است.
بيشتر مواقع ما نمي توانيم دقيقا همان احساسي که همسرمان در يک زمان مشخص احساس مي کند را درک کنيم. احساسات هر فرد به طور قابل توجهي با ديگري متفاوت است. من خودم به شخصه زماني که احساس خوشحالي مي کنم بر روي لبهايم لبخند مي نشيند و ترجيح مي دهم قدم بزنم. اما شايد احساس خوشحالي در فرد ديگري به صورت بالا و پايين پريدن ظاهر شود و او از شدت خوشحالي در پوست خود نگنجد. در هر دو مورد احساس خوشحالي وجود دارد اما راه هاي بروز آنها کاملا متفاوت است.
معمولا علت بيشتر مشکلاتي که در زندگي هاي زناشويي بروز مي کند، تنها به اين دليل است که طريقه بروز احساسات و سطوح آن در يک فرد با طرف مقابل متفاوت است، و نه زن و نه شوهر هيچ کدام تلاشي براي درک کردن طرف مقابل از خود نشان نمي دهند. آنها يکديگر را ناديده مي گيرند و تصور مي کنند که مشکلات به مرور زمان حل خواهند شد؛ اما نه متاسفانه چنين نيست.
زماني که همسر من به دليلي ناراحت است و من به هيچ وجه حتي نمي توانم سطوح اوليه ناراحتي او را درک کنم، او خيلي بيشتر عصباني و ناراحت مي شود چراکه متوجه مي شود من قادر به درک احساسات او نيستم. در مثالي مشابه شايد او قادر به هضم عواطف من نباشد: زماني که من هنگام پيروزي تيم مورد علاقه ام خوشحال مي شود و با جيغ و فرياد احساسات خود را تخليه مي کنم او تصور مي کند که من ديوانه شده ام که اين همه قليان احساسات از خودم نشان مي دهم. او هم به نوبه خود خوشحال خواهد شد اما نه به آن اندازه که من شاد مي شوم.
-
جمعه 13 فروردین 1389
7:16 AM
نظرات(0)
يکي از اين الگوهاي زمان بندي شده اجتماعي، زمان ازدواج درجوانان به خصوص دختران است.ازدواج،يک امر جهاني است که در تمام جوامع و در طول تاريخ وجود داشته و به يک مجموعه از نيازهاي اساسي انسان پاسخ مي دهد.
همه جوامع براي تحقق مقاطع مهم زندگي مانند شروع شغل، زمان ازدواج، فرزنددارشدن، بازنشستگي و ...زمان بندي اجتماعي دارند که به اين انتظارات درجهبندي شده سني براي رويدادهاي خاص زندگي، ساعت اجتماعي اطلاق مي شود. به موقع يا بيموقع بودن اين مسئله، بر عزت نفس افراد تاثير بسزايي دارد زيرا افراد، خواسته يا ناخواسته به مقايسه اجتماعي از شرايط خود مي پردازند و پيشرفت و موقعيت خود را با ديگران مقايسه و ارزيابي مي کنند.
يکي از اين الگوهاي زمان بندي شده اجتماعي، زمان ازدواج درجوانان به خصوص دختران است.ازدواج،يک امر جهاني است که در تمام جوامع و در طول تاريخ وجود داشته و به يک مجموعه از نيازهاي اساسي انسان پاسخ مي دهد. بقاي نسل و پرورش فرزندان، تحقق آرزوي ديرين کودکي براي پدر و مادر بودن و دستيابي به عالي ترين سطح دوستي و صميميت، ارتباط گرم و دوجانبه عاطفي- جنسي و تقسيم کار و همکاري و همراهي در طول زندگي، در شمار اساسي ترين کارکردهاي تشکيل زندگي مشترک است.
اين پيمان، در زندگي انسان به خصوص زنان از اهميت خاصي برخوردار است، زيرا موجوديت دو انسان را از جهات مختلف به هم پيوند مي دهد. از نظر روانشناسي، توانايي در ايجاد يک رابطه صميمي که مستلزم مصالحه و گذشت است، به احساس هويت شخصي فرد بستگي دارد؛ هويتي که پايه هاي آن در دوران پيشين زندگي شکل گرفته است. افرادي که از هويت برخوردارند آماده اند هويت خود را با فرد ديگري سهيم شوند، اين مسئله نوعي از خودگذشتگي متقابل بين کساني که شريک زندگي يکديگرند،ايجاد مي کند.
وجود روابط آزاد و گسترده جوانان و بدبيني نسبت به انتخاب همسر، بالارفتن هزينههاي زندگي همراه با بالارفتن توقعات افراد، سست شدن پيوندهاي خانوادگي، تقليل حمايتهاي مادي و معنوي والدين از فرزندان، افزايش پديده چند همسري و تعدد زوجين، از علل عمده اي است که دختران امروزي با احتياط زيادي براي ازدواج اقدام کرده و يا آن را دائما به تاخير مي اندازند. آيا به راستي تنها اين عوامل است که باعث به تاخير انداختن ازدواج در دختران ايراني شده است؟ چرا امروزه برخلاف گذشته، ازدواج در ميان دختران به تاخير افتاده است؟ عده اي از اين دختران تمايلي به ازدواج ندارند و حتي عده اي ديگر از تجرد خويش راضي و خشنود هستند.اين در حالي است که پژوهشهاي مختلف نشان مي دهد زنان متاهل در مجموع خوشبخت تر و راضي تر از مجردها هستند و احساس شادکامي بيشتري مي کنند. همچنين اين زنان نسبت به دختران مجرد از استرس کمتري رنج مي برند زيرا ازدواج، امنيت خاطر فراواني براي آنها به همراه دارد و اين مسئله احتمالا به علت حمايت دو جانبه اي است که در ازدواج موفق، به چشم مي خورد.
-
جمعه 13 فروردین 1389
7:13 AM
نظرات(0)