روابط دختر و پسر مقدمه: دوستى و روابط در دوره ى نوجوانى و جوانى از اهمیت ویژه اى برخوردار بوده، امکان آسیب پذیرى آن نیز در این دوره بیش از هر زمان دیگرى است; زیرا با بیدار شدن غریزه ى جنسى در دوره ى نوجوانى و جوانى، توجه به مسائل عاطفى و جذابیت هاى ظاهرى جنس مخالف بیش تر مى شود. این گرایش در پیدایش دوستى ها و روابط دختر و پسر تأثیر به سزایى دارد و گاه چنان فرد را تحت تأثیر قرار مى دهد که تمامى ارزش ها و هنجارهاى اخلاقى و اجتماعى را زیر پا گذاشته، در دوستى ها و روابط با جنس مخالف هیچ حدّ و مرزى قایل نمى شود. ارزش چیست و آیا ارزش دینى چیزى خارج از معناى مطلق ارزش است؟ انسان براى حفظ حیات خویش به چیزهاى مختلفى نیازمند است و هرچیزى که بهتر بتواند او را در طریق حفظ حیات و سلامت یارى دهد براى او ارزش است; به طور مثال، نان یک شىء ارزشمند براى انسان است; چون انسان در طریق زندگى به نان نیاز دارد. البتّه آب ارزشمندتر است; زیرا براى حفظ حیات به آب بیش از نان نیازمندیم. انسان قادر است بدون غذا، روزها زندگى کند، امّا بدون آب امکان ادامه ى حیات براى او نخواهد بود. خلاصه، آنچه به انسان کمک مى کند که بتواند زندگى و سلامت و شادابى خود را حفظ کند براى او ارزشمند است. اگر انسان صرفاً یک موجود مادّى بود، تنها کالاهاى مادى، مانند، نان، آب، غذا، لباس، مسکن، مناظر زیبا و سایر خوردنى ها و پوشیدنى ها که براى انسان لذّت بخش است، براى او ارزش داشت; امّا از آن جا که انسان یک موجود جاودانه است و تا خدا خدایى مى کند عمر بلند او هم پایدار است، آن چیزهایى هم که به انسان کمک مى کند تا در طریق حیات جاودانه سعادتمند باشد، براى او ارزش است و حتى ارزش آن ها بیش تر و پایدارتر از ارزش هاى مادى است; چرا که نان و آب و ارزش هاى مادى به انسان در طریق حیات دنیا که حیات محدودى است یارى مى رساند، ولى آن ارزش ها، انسان را براى ابد و سعادت ابدى کمک کنند; مثلاً انس و عبادت با پروردگار متعال یک ارزش است و روح انسان را براى برخوردارى از نعمت هاى برترى که خداى متعال به انسان وعده داده است آماده مى کند. خدمت به خلق خدا نیز یک ارزش است و انسان را پاکیزه و قدرتمند مى کند که بتواند از نعمت هاى جاودان برخوردار شود. کسب معرفت نیز یک ارزش است; زیرا انسان براى طىّ طریق و پیدا کردن آن هدف والاى جاودانه به چراغ احتیاج دارد. همان طورى که چراغ در شب براى انسان یک ارزش است، معرفت هم در شب دنیا براى وصول به صبح سعادت یک ارزش است. عناصر ارزش هاى دینى کدام اند، چگونه مى توان به آن شناخت پیدا کرد و چه امورى این ارزش ها را در دید ما تبدیل به ضد ارزش مى کند و یا به عکس، و در این زمینه چه خطراتى ما را تهدید مى کند؟ ارزش هاى دینى همان مسائلى است که در دین خدا به صورت امر و نهى و ارشاد آمده است. آنچه براى ما طیّب و پاکیزه و در راه رشد و تعالى ما مؤثّر بوده، خداى متعال به وسیله ى رسالت رسول گرامى اش بر ما حلال و آنچه را پلید و آلوده و در تعالى انسان زیان بار بوده حرام کرده است; بنابراین حلال خدا ارزش هایى است که ما را به آن فراخوانده اند و حرام خدا ضدّ ارزش هایى است که ما را از آن در رفتار و اخلاق و اعتقاداتمان نهى کرده اند. چگونه مى توانیم از عناصر رسانه اى نظیر: کتب، مجلّات، مجموعه ى مطبوعات، صدا و سیما، ویدئو و ماهواره و اینترنت، خوب استفاده کنیم و اگر خطرسازند چه طور جوانان و فرزندانمان را از خطر آن ها نجات دهیم؟ این وسایل مثل یک لیوان است. مى شود داخل لیوان آب گوارا باشد و مى شود سم باشد. کتاب و مجلّه و مانند این ها چیزى جز ظرف نیستند. ظرفى هستند که محتوایى دارند. محتواى این ها ممکن است ارشاد باشد، یا اضلال. آدرس و نشانى که در کتاب نوشته شده است، اگر درست باشد، شما را به مقصود مى رساند و، اگر درست نباشد، نه تنها شما را به مقصود نمى رساند، بلکه از مقصود دور مى کند.
مهم ترین راه کار پیش گیرى از روابط ناسالم دختر و پسر، تقویت باورهاى مذهبى در جوانان، و فرهنگ سازى ازدواج ساده در جامعه است.
در حال حاضر مسئله ى ارتباط دختر و پسر یکى از معضلات اصلى جامعه ى ماست و اگر بینش و گرایش جوانان در این زمینه اصلاح نشود، پیامدهاى منفى بسیارى را به دنبال خواهد داشت.
مهم ترین راه کار پیش گیرى از روابط ناسالم دختر و پسر، تقویت باورهاى مذهبى در جوانان، و فرهنگ سازى ازدواج ساده در جامعه است.
در این بخش به پاره اى از مهم ترین پرسش ها در این زمینه پاسخ مى دهیم.
مجله ى صباح طى گفت وگویى با حجة الاسلام والمسلمین حسینى سؤالاتى را در زمینه ى مسائل تربیتى مطرح کرده و از رهنمودها و بیانات ایشان بهره برده است; توجه شما را به این پرسش و پاسخ ها معطوف مى داریم.
بنابراین، مى توان ارزش ها را دو دسته کرد: ارزش هاى دنیایى که انسان را در طریق زندگى دنیا کمک مى کنند و ارزش هاى برتر که انسان را در طریق زندگى دنیا و آخرت کمک کنند. پس، ارزش بر اساس دیدگاه هاى انسان شناختىِ مختلف، تعاریف متعددى دارد و از دیدگاه ما، که انسان را موجود جاودانه مى دانیم، تعریف ارزش همین است که گفته شد.
اگر گوهر بسیار گران بهایى، مثلاً یک انگشتر الماس را به دست کودک سه چهار ساله ى خود بدهیم، چندان قدرشناسى نمى کند و در حفظ آن نمى کوشد; زیرا ارزش این انگشتر را نمى داند; امّا اگر این انگشتر را به کسى بدهیم که قیمت و کاربرى اش را در تبدیل به ارزش هاى دیگر مى داند و مى شناسد، قدردانى مى کند و در حفظ آن کوشا خواهد بود; بنابراین، معرفت به قدر و ارزش، اوّلین چیزى است که موجب حفظ ارزش ها مى شود و غفلت از قدر و ارزش، اولین چیزى است که انسان را نسبت به آن ها بى توجه مى کند; پس اولین قدم در حفظ ارزش ها معرفت به آن ارزش هاست که اگر این معرفت ایجاد شد و گرد وغبار غفلت کنار رفت، گوهر شناخته مى شود و هر کس گوهرشناس باشد از گوهر به خوبى حفاظت مى کند.
اگر انسان بداند که در دستورهاى دینى، گنج سعادت او نهفته است، آن ها را به خوبى حفظ و رعایت مى کند; امّا اگر غفلت کند و سرسرى بگذرد، به بهاى اندک این گنج را مى فروشد و بعد هم به حسرت ابدى مبتلا مى شود.
نکته ى دیگر این که، انسان وقتى که به دنیا مى آید هیچ علمى ندارد. قرآن کریم مى فرماید: (و الله أخرجکم مِنْ بُطون اُمَّهاتِکم لا تعلمون شیئاً)همان طور که نمى تواند راه برود. آرام آرام خزیدن را آغاز مى کند، به اصطلاح «سینه خیز »مى رود، بعد به تدریج چهار دست و پا راه مى رود، بعد مى ایستد، امّا افتان و خیزان راه مى رود، تا هنگامى که بتواند با استقامت بایستد و با استوارى راه برود. ملاحظه مى کنید که شیوه ى راه رفتن را از حیوانى آغاز مى کند و به شیوه ى خاصّ انسانى مى رسد. در معرفت و قبول ارزش و تعهّد به ارزش ها هم انسان چنین سیرى دارد; ابتدا به طریقه ى حیوانى زندگى مى کند و مدّتى این حیوانى زندگى کردن هم تغییر مى کند. بعد از این، گاه مى ایستد و سر به آسمان برمى دارد و در دنیا و خودش فکر مى کند. ممکن است این تفکّر او را به استقامت برساند و ممکن است تا آخر عمر هم حیوانى زندگى کند و عقلش در خدمت حیوانیّتش باشد; مثل اسب سوارى که افسار اسب را برگردن او انداخته و اسب هر جا بخواهد او را مى برد، نه این که سوارکار اسب را ببرد. انسانیّت و عقلانیّت انسان هم مى تواند در خدمت حیوانیّت او قرار بگیرد; و به عکس هم مى شود; یعنى حیوانیّت، شهوات و تمایلات نفسانى اش در خدمت عقلانیّتش قرار بگیرد و مرکب آن باشد، و فقط زمام امور در دست سوارکار باشد; بنابراین جوان ها نیاز به معرفت دارند. این که جوان ها را از بزرگ سالان و از اهل معرفت جدا مى کنند در حقیقت چراغ هدایت را از آن ها مى گیرند. جوان یک وجود پرشور نیرومندى است که نیاز به چراغ زندگى دارد و این چراغ در اختیار بزرگ سالان صاحب تجربه و معرفت است. متأسفانه برخى تبلیغات به جوان ها این گونه القا مى کنند که تو به بزرگ سالان نیاز ندارى. این سخن مثل این است که ما به بشریّت که نیاز به انرژى و نور و هدایت دارد بگوییم که تو به چراغ و خورشید وتابش ستارگان نیاز ندارى; بنابراین، بزرگ سالان باید با رأفت و رحمت و رفق و مدارا با جوانان رفتار کنند و معرفت و اندیشه هاى ناب خود را با صمیمیّت در اختیار آن ها قرار دهند، و گرنه آن ها نمى توانند راه را بیابند، مگر با مدد علم و دانش و معرفت و تقوا. دانش به تنهایى سعادت انسان را تضمین نمى کند، مگر این که جهت گیرى دانش مشخص باشد. اگر جهت گیرى دانش، خدمت به بشریّت و هدایت بشر شد این دانش، ارزشمند است، امّا اگر به زیان بشریّت به کار رفت، در مرگ و بیمارى مصرف شد، مثلاً دانشى که بمب شیمیایى مى سازد، دانشى که اسلحه ى کشتار جمعى مى سازد، این یک دانش زیانبار است و ارزش ندارد; هر چند سازندگان این ها دانشمندند، امّا دانشمندى که به زیان بشریّت کار مى کند.
بنابراین، در این ظرف اگر ارزش هاى مفید، و ره گشاى روشن گر باشد موجب هدایت انسان است. همان طورى که انسان عاقل و دقیق، دل به سخن هر کسى نمى سپارد و هر نشانى اى را قبول نمى کند مگر این که اطمینان کند که درست، حق و ره گشاست; در مورد این وسایل هم همین طور است. باید با دقت از این وسایل استفاده کرد. قرآن کریم مى فرماید:
(یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا).
از این عبارت مى توان فهمید که انسان همیشه در معرض سقوط و لغزش است، اگر خودش و اهل بیت و خانه و خانواده و فرزندان خود را نگه ندارد، ساقط مى شود; مثل کسى که در یک راه باریکى که هر دو طرفش پرتگاه است حرکت مى کند; اگر یک لحظه چشمش را ببندد ماشینش یا به سوى راست مى رود یا به سوى چپ. الیمین و الشّمال مضلّة والطریق الوسطى هى الجادّة باید سعى کنیم که خودمان را نگه داریم و فریب ظاهرهاى زیبا و باطن هاى زهرآگین را نخوریم و از این ظرف ها به شرطى که مظروفش هم خوب باشد استفاده کنیم.
درباره ى صدا و سیما هم اگر فرض کنیم که تمام این برنامه ها خوب و مفید و ارزشمند و ره گشاست; امّا ظرفیّت و حجم ذهنى انسان محدود است و اگر بیش از ظرفیّت در ظرف ذهن و مغز بریزد موجب آشفتگى، خستگى و پژمردگى مغز مى شود. فرض کنید، مقدار زیادى میوه و خوراکى هست که همه ى آن ها هم حلال است; امّا اگر کسى بیش از ظرفیّت معده اش بخورد، دل درد مى گیرد. اگر انسان شنیدارها و دیدارها را به حساب و منظم دریافت نکند، همان دل درد ذهنى برایش رخ مى دهد. در این انبار، مرتّب کالا وارد شده و بر روى هم ریخته شده و منظم چیده نشده است و این یک انبار آشفته اى است که صاحب انبار هیچ وقت نمى داند چه دارد، ولى همه چیز هم دارد. به خاطر همین هم درست نمى تواند فکر کند.
نباید ذهن را از مطالبى که انسان روى آن نیندیشیده و دسته بندى و انتخاب نکرده پر کرد. البتّه این بر فرضى است که همه ى برنامه ها خوب و مفید باشد، که باز هم باید برنامه ها به اندازه ى ظرفیت انسان گزینش شود تا انسان فرصت کارهاى دیگر را هم داشته باشد، بتواند با اهل خانه و خانواده اش انس بگیرد، با آن ها گفت وگو و شوخى و رفع خستگى کند.
امّا این فرض که همه ى برنامه هاى صدا و سیما خوب و مفید است فرض غلطى است. بسیارى از برنامه ها ممکن است براى بسیارى از افراد مفید نباشد و وقت گیر باشد. پس باید بهترین را انتخاب و استفاده کرد. انسان به هر چه دل سپرد، آرام آرام این دل سپردگى موجب هم رنگى با آن خواهد شد. فرض کنیم انسان به فردى که سخنان ناروا مى گوید، آرام آرام گوش کرد، او هم بى اختیار همان سخنان ناروا را مى گوید. بچه ى سه چهار ساله اى که فیلمى را مى بیند، اولین کلماتى که از آن فیلم یاد مى گیرد سخنان زشتى است که بازیگران فیلم با هم ردّ و بدل مى کنند; بنابراین باید خود را حفظ کرد، فکر نکنیم که اگر خود را دربست در اختیار این رسانه ها گذاشتیم از عمرمان خوب استفاده کرده ایم. عمر انسان کابین سعادت اوست. انسان باید بداند آن را کجا و چگونه مصرف مى کند; بنابراین باید با احتیاط از این رسانه ها استفاده کرد و افرادى هم که تولید کنندگان برنامه هستند باید بازتاب برنامه هاى خود را در اخلاق اجتماعى بنگرند.
-
سه شنبه 3 اسفند 1389
9:22 AM
نظرات(0)
همه ما در زندگي با موقعيت هايي روبرو مي شويم كه اگر به درستي عمل نكنيم سلامت رواني خودمان و ديگران به خطر مي افتد. اين موقعيت ها مختلف هستند. مثلاً چگونه با دوستان و اطرافيان خود ارتباط برقرار كنيم؟ چگونه مسئوليت هاي جديد را بپذيريم؟ چگونه تصميم بگيريم؟ چگونه مشكلات مان را حل كنيم؟ چگونه با ترس، اضطراب، ناكامي، افسردگي و فشارهاي رواني مقابله كنيم؟ مهارت هاي زندگي: (مهارت هاي زندگي) توانايي هايي هستند كه به ما كمك مي كنند با موقعيت هاي زندگي - بخصوص موقعيت هاي پر خطر - به طور صحيح برخورد كنيم. وقتي اين مهارت ها را كسب كرديم مي توانيم در ايجاد ارتباط با ديگران سازگارانه عمل كنيم و بدون توسل به اعمالي كه به خودمان يا ديگران صدمه مي زند مشكلات را حل كنيم. اين مهارت ها چه مهارت هايي هستند؟ مهارت هاي زندگي شامل ده توانايي كلي به شرح زير است. براي زندگي بهتر لازم است اين مهارت ها را تمرين كنيم تا كمتر دچار آسيب هاي رواني و اجتماعي شويم: 1– توانايي حل مسأله: ما در زندگي به طور مداوم در حال حل مسأله هستيم. برخي از اين مسائل ساده هستند ولي برخي ديگر به فعاليت هاي فكري پيچيده اي نياز دارند. توانايي حل مسأله به ما كمك مي كند مسائل زندگي مان را به نحو مطلوب حل كنيم. اگر مسائل مهم زندگي ما حل نشده باقي بماند با فشار رواني روبرو مي شويم و سلامت رواني و جسماني ما تهديد مي شود. 2– توانايي تصميم گيري: اگر چه همه ما تصميم مي گيريم ولي هميشه تصميم هاي هوشمندانه نمي گيريم. برخي از تصميم گيري هاي غلط منجر به به پيامدهاي ناخوشايند مي شوند. مهارت تصميم گيري به ما كمك مي كند كه به طور صحيح در مورد اعمال مان تصميم بگيريم و جوانب مختلف انتخاب ها و پيامدهاي مثبت و منفي هر يك از آن ها را در نظر بگيريم. تصميم گيري مناسب و واقع بينانه موجب بالا رفتن سطح سلامت رواني ما مي شود. 3– توانايي تفكر خلاق: اين نوع تفكر به ما كمك مي كند مسائل را از زواياي مختلف دريابيم و راه حل هاي مختلف مسأله و پيامدهاي آن را ارزيابي كنيم و بالاخره راه حل هاي تازه اي براي مشكلات مان پيدا كنيم. با استفاده از اين مهارت؛ تصميم گيري هاي ما مناسب تر انجام مي شوند و مسائل به طور عملي تر حل مي شوند. 4– توانايي تفكر انتقادي: با استفاده از اين مهارت به بررسي و تجزيه و تحليل افكار خود و ديگران مي پردازيم و به فهم و درك روشن تر دست مي يابيم. اين توانايي كمك مي كند تا اطلاعات و تجاربي را كه به ما مي رسد تجزيه و تحليل كرده و در مقابل ارزش ها و فشارهايي كه به ما تحميل مي شود مقاومت كنيم و بدانيم كه رفتار ديگران هميشه درست نيست. 5– توانايي ارتباطي: ما بخش اعظم هر روز را به ارتباط برقرار كردن با ديگران مي گذرانيم تا هر چه بيشتر بتوانيم نيازهاي خود را بيان نماييم و نيازهاي ديگران را درك كنيم. توانايي ارتباطي به ما كمك مي كند تا با ديگران ارتباط كلامي و غير كلامي مؤثرتري داشته باشيم و با غلبه بر خجالت، نظرات خود را براي ديگران ابراز كنيم. اگر اين مهارت را كسب كرده باشيم در موقع لزوم مي توانيم با تقاضاهاي نامناسب ديگران مخالفت كنيم. 6– توانايي روابط بين فردي: توانايي روابط بين فردي به ما كمك مي كند با ديگران همكاري و مشاركت بهتري داشته باشيم. به آن ها اعتماد كنيم. مرزهاي روابط با ديگران را تشخيص دهيم. دوستي هاي مطلوب را حفظ كنيم و در شروع و خاتمه ارتباطات به طور مؤثرتري رفتار كنيم. 7– توانايي خودآگاهي: يعني توانايي شناخت خود و آگاهي از نقاط ضعف و قوت خواسته ها، ترس ها، رغبت ها و تمايلات خود؛ اين توانايي به ما كمك مي كند تصوير واقع بينانه اي از خود داشته باشيم و حقوق و مسئوليت هايمان را بهتر بشناسيم. 8– توانايي همدلي: توانايي همدلي يعني اين كه فرد بتواند زندگي ديگران را حتي زماني كه در آن شرايط قرار ندارد، درك كند. همدلي به ما كمك مي كند تا انسان هاي ديگر را وقتي با ما متفاوت هستند بپذيريم و به آن ها احترام بگذاريم. كساني كه همدلي بيشتري دارند، به ديگران علاقه مندند؛ افراد مختلف را تحمل مي كنند؛ پرخاشگري كمتري دارند و دوست داشتني ترند. اين مهارت روابط اجتماعي را بهبود مي بخشد. 9– توانايي مقابله با هيجان: اين مهارت شامل توانايي شناسايي هيجانات خود و ديگران، و نيز شناخت تأثير هيجانات بر رفتار است. اين مهارت به ما كمك مي كند كه در مواقع ناكامي، خشم، افسردگي و اضطراب، واكنش هاي مناسبي نشان دهيم. 10– توانايي مقابله با فشارهاي رواني(استرس): اين توانايي شامل شناخت استرس هاي مختلف زندگي و تأثير آن بر رفتار است و ما را قادر مي سازد كه منابع فشار رواني را در زندگي خود بشناسيم و راه هاي صحيح كاهش فشار را دنبال كنيم.
-
شنبه 10 مهر 1389
7:42 AM
نظرات(0)
نوجواني، مرحله اي خاص از زندگي است كه بر جنبه هاي گوناگون جسمي و روحي فرد تأثير مي گذارد. نوجوان در اين سن، علاقه اي ندارد كه جزييات زندگي و كارهاي روزمره اش را براي والدين تعريف كند و دوست دارد مستقل باشد، البته اين مسائل در سنين نوجواني يعني بين 13 تا 19 سالگي طبيعي است. گاهي اين طرز رفتار آن ها و ميل به تنها بودن، والدين را عصبي و تا حدي نگران مي كند. والدين بايد بدانند چگونه در عين ارتباط با فرزندان شان در سنين نوجواني به حريم آن ها تجاوز نكنند. متخصصان روان شناسي مي گويند والدين بايد بياموزند كه چگونه رفتار كنند تا فرزندان مايل باشند با آن ها صحبت و گفتگو كنند و چگونه حرف دل نوجوانان را بشنوند. پدر و مادرها بايد بدانند افراد در سنين نوجواني بيشتر به دوستان شان اعتماد دارند تا به اعضاي خانواده و اين يكي از مراحل طبيعي در روند رشد است، پس بايد به راه هايي متوسل شد كه والدين بدون تجسس و كنجكاوي بيش از حد در امور نوجوانان بدانند در زندگي آن ها چه مي گذرد. در غير اين صورت اگر بخواهند همواره از بالا به نوجوان نگاه كنند و براي مثال بپرسند«كجا مي روي؟» پاسخ خواهند شنيد كه«هيچ جا» يا بپرسند«چه مي كني؟»، مي شنوند«هيچ كار» و گاهي نيز از اين پرسش و پاسخ هاي بي نتيجه عصبي و خسته مي شوند. متخصصاني كه سال ها روي رفتار با نوجوانان تحقيق و كار كرده اند، چند راه كار را براي اين مسأله ارائه كرده اند كه با كمك آن ها شما والدين مي توانيد بدون ايجاد تنش و درگيري در خانواده از اوضاع و احوال فرزندان تان آگاه شويد:
اول: اين كه بكوشيد بزرگسالان بيشتري را وارد زندگي نوجوانان كنيد. هر چه محيط اطراف نوجوانان را بهتر بشناسيد و با آموزگار، مربي ورزش، والدين دوستان فرزندتان و ... بيشتر آشنا باشيد، بهتر مي توانيد از كارهاي او آگاه شويد. آن ها مي توانند مسائل و بحران هايي كه نوجوان تان با آن ها روبه روست، به اطلاع شما برسانند. با وجود اين كه ممكن است فرزندتان به شما اجازه ندهد به عنوان يك مدير و ارشد كارهاي او را كنترل و تنظيم كنيد، اما هم چنان به وجود افراد بزرگسال در زندگي خود نيازمند است. او ممكن است هر كسي را غير از شما بپذيرد، زيرا احساس مي كند به اين ترتيب، آسيب كمتري به استقلال او وارد مي شود.
دوم: اين كه، برخي اوقات، او را در مسير مدرسه يا هر جاي ديگري كه مي خواهد برود، همراهي كنيد. خودرو يكي از مكان هاي حساس در سنين نوجواني است كه بعضي روان شناسان آن را "ميز شام دوران نوجواني" مي نامند؛ براي مثال اگر فرزند شما و دوستانش قصد دارند خريد بروند، پيشنهاد كنيد حاضريد آن ها را برسانيد. با توجه به اين كه در سنين نوجواني، همه چيز براي فرد اهميت دارد يعني اين كه فلاني چه كسي را دوست دارد، چه كسي مشكل دارد، چه كسي از دست مادرش عصباني است و مسائلي از اين قبيل. وقتي نوجوانان با يكديگر هستند به راحتي درباره همه چيز صحبت مي كنند و شما مي توانيد در جريان كارها قرار بگيريد. اگر درباره مسئله اي نگران شديد، سعي كنيد در فرصتي مناسب به آن بپردازيد. مي توانيد حتي از طريق فرد ديگري، به طور غير مستقيم آن را پيگيري كنيد. وقتي در جمع نوجوان و دوستانش هستيد، بكوشيد بيشتر سكوت كنيد و اجازه دهيد آن ها صحبت كنند. در ضمن شايد براي تان جالب باشد بدانيد بسياري از صحبت هايي كه در منزل مطرح نمي شود در خودرو بيان مي شود، چرا؟ چون خودرو، جاي مناسبي است براي اين كه افراد رودررو قرار بگيرند. پس بسياري از مطالبي كه نوجوان نمي تواند در منزل يا جاي ديگر با والدين خود در ميان بگذارد، در خودرو مطرح مي شود. بسياري از والدين معتقدند خودرو بهترين مكان براي گفتگو با نوجوانان است.
سوم: مكان هايي را براي گفتگو با نوجوان انتخاب كنيد كه زمينه را براي بيان احساسات آماده كنند؛ براي مثال وقتي با نوجوان خود به كافي شاپ، رستوران يا پارك برويد، زمينه گفتگو خود به خود فراهم مي شود و بدون هيچ مزاحمتي مي توانيد درباره كارهاي مختلف با يكديگر صحبت كنيد و نگران سكوت ايجاد شده در لحظات اول هم نباشيد، زيرا به طور قطع پس از سكوتي كوتاه، نوجوان شروع به صحبت خواهد كرد.
چهارم: سعي كنيد صحبت هاي شما به آن ها حالت تدافعي ندهد. بكوشيد موضوعات و عناويني را انتخاب كنيد و در آن خصوص با نوجوان به تبادل اطلاعات بپردازيد نه اين كه انگشت اشاره تان به سمت او باشد؛ براي مثال به جاي اين كه از فرزند نوجوان تان بپرسيد كه«آيا تا به حال سيگار كشيده اي؟» مي توانيد درباره اين كه در جايي خوانده ايد شمار نوجواناني كه سيگار مي كشند رو به افزايش است با او صحبت كنيد و بخواهيد او نيز نظرش را بدهد.
پنجم: به رفتارهاي غير كلامي نوجوان توجه كنيد. به خاطر داشته باشيد كه لزوماً همه اطلاعات از طريق صحبت و يا پرسش و پاسخ به دست نمي آيد. پس به رفتارها و حركاتي كه او مي كند، دقت كنيد. گاهي اوقات وقتي نوجوان طوري رفتار مي كند كه انگار ناراحت يا عصباني است يا دلش مي خواهد تنها باشد و فقط كنار دوستانش احساس راحتي مي كند، پيامي در اين رفتار است كه شما بايد آن را دريابيد و آن هم اين كه«الان زمان مناسبي براي گفتگو با او نيست، زيرا او آمادگي لازم را ندارد» پس در چنين شرايطي سعي نكنيد كه مرتب از او بپرسيد و علت ناراحتي اش را جويا شويد. از طرفي وقتي هم مي خواهد با شما تلويزيون ببيند يا سعي مي كند همه اعضاي خانواده غير از شما از منزل بيرون بروند، يعني آمادگي لازم را براي صحبت و بيان افكارش با شما را دارد و مي خواهد با او گفتگو كنيد.
-
شنبه 10 مهر 1389
7:27 AM
نظرات(0)