وضعيت بازار ارز در اقتصاد امروز ايران
اصولا بازار به وضعيتى اطلاق مىشود كه در آن مكانيزم قيمت ما در روندى خود اصلاح مازاد عرضه يا تقاضا را مرتفع ساخته و ميان آن توازن و تعادل برقرار مىكند. واژه بازار هم عمدتا به بازار رقابتى اشاره دارد. بر خلاف آنچه كه از ظاهر امر به نظر مىرسد، مفهوم بازار بطور اعم و مفهوم بازار ارز به طور اخص از پيچيدگيهاى خاصى برخوردار است. ظاهر امر اين است كه تقاضاى ما براى پول خارجى (كه پول ملى مان از نظر بين المللى تبديل پذير نيست) از تقاضا يمان براى كالاهاى خارجى، استفاده از خدمات خارجى، تمايل خريد در بازارهاى مالى خارجى، يا احتمالا فرار خزنده سرمايه ملى ما نشات مىگيرد. عرضه ارز در بازار ملى ما نيز از صادرات كالاها و خدمات ملى به خارج، از ورود سرمايه بين المللى و خريد دارايى هاى ملى ما توسط خارجى ها و فرار (خزنده و آشكار) سرمايه هاى خارجى به كشور ما (كه وجود ندارد) نشات مىگيرد. اصولا وقتى مقهوم بازار د راينجا موضوعيت مىيابد كه:
اولا، در هر دو طرف اين بازار عوامل ذرهاى فراوانى مشغول فعاليتباشند يعنى تعداد متقاضيان ارز بسيار زياد باشد. تعداد عرضه كنندگان يا به عبارتى تعداد تحصيل كنندگان ارز هم زياد باشد، به طورى كه نيروهاى شخصى براى تحت تاثير قرار دادن بازار هيچ گونه قدرتى نداشته باشند.
ادامه مطلب
يك روش شناسى پيشنهادى براى اقتصاد سياسى اسلام
چكيده:
موضوع اصلى اين مقاله نقدى بر اصول مختلف اقتصاد نئوكلاسيك و بحثى درباره روششناسى بديل براى اقتصاد اسلامى است. اين مقاله از يك طرف بعضى از انتقادات مطرح شده از سوى اقتصاددانان اسلامى در مورد روششناسى غالب اقتصاد سنتى (غربى) را ارزيابى كرده و از طرف ديگر تلاش مىكند، به پرسشهاى مطرح شده از سوى منتقدين اقتصاد اسلامى پاسخ دهد. نتايج مقاله نشان مىدهد كه طرفداران اقتصاد سياسى اسلام با يك وظيفه دشوار و سختى براى سازماندهى مجدد سيستم اقتصادى پذيرفته شده در كشورهاى خودشان مواجه هستند. يك كار مهم براى پژوهشگران اقتصاد سياسى اسلام اين است كه يك مكانيسم توليد كالا طراحى كنند، كه نه تنها مسائل بيكارى و تورم را حل كند، بلكه بصورت درونزا به موضوع توزيع درآمد بپردازند.
واژگان كليدى :
روش شناسى ـ اقتصاد اسلامى ـ عقلانيت ـ كثرت گرايى ـ اصلاحات فقهى
ادامه مطلب
هنر و اقتصاد در جوامع سنتي و مدرن(2)
در بررسي رابطه هنر و اقتصاد به طور عام حالتي وجود دارد كه هر تعريفي كه براي «اقتصاد» و «هنر» در نظر بگيريم امكان خلق يك اثر هنري بدون پشتوانه اقتصادي (مالي) ممكن نخواهد بود. سينما يكي از بارزترين اين هنرها ميباشد. زيرا سينما به عنوان پديدهاي چند وجهي، به هيچ روي نميتواند «هنر» يا «صنعت» مستقلي تلقي شود كه به دور از جريان طبيعي توليد يك اثر (كالا) كه مخاطب (مصرف كننده) همگاني دارد، قابل دوام باشد.(34) علاوه بر سرمايهگذاري اوليه براي توليد فيلم، صنعت (يا هنر) سينما نيازمند سرمايهگذاريهاي كلان در زمينههاي مختلف فني و مهندسي ميباشد. مضافا اين كه در جهان معاصر، سينما بايد بتواند با تلويزيون و ماهواره و شبكههاي رايانهاي رقابت نموده و به حيات خود ادامه دهد.(35) البته اين مباحث نافي مباحثي كه در مورد استقلال هنر و هنرمند اصيل از سرمايه ارايه ميشود، نخواهد بود. اين موارد فيالواقع تداوم حيات يك صنعت (هنر) و نفعي را كه ميتواند عايد جامعه انساني نموده و آن را از صورت هنري (براي عده خاص) به صورت عمومي درآورده و در ارتقاي كيفي فرهنگ جامعه ايفاي نقش نمايد، مدنظر قرار ميدهد.
ادامه مطلب