اقتصاد نپستر:موثر ترین راه برای حمایت از مالکیت فکری چیست؟
«هر چند عجیب به نظر می رسد، اما در دنیایی که قانون، دزدی ضبط خودرو ها را نا دیده می گیرد، ممکن است صاحبان آنها عملا شرایط بهتری پیدا کنند.»
در روز های طلایی فعالیت نپستر۱، می توانستیم تقریبا هر قطعه موسیقی را روی میز کار کامپیوتر مان ذخیره کنیم. بعد بی آنکه انرژی چندان زیاد تری صرف کنیم، می توانستیم آن را روی یک دستگاه ام پی تری پلیر یا سی دی بریزیم. با هر دوی این روش ها می توانستیم از شنیدن یک قطعه موسیقایی با کیفیتی شبیه به یک سی دی خریداری شده لذت ببریم، بی آنکه مجبور باشیم سر کیسه را شل کنیم.
منتقدین نپستر می گفتند که این شرکت دزدی کرده. هر چند که دوستداران موسیقی عاشق نپستر بودند، اما منتقدینش استدلال می کردند که این شرکت، اگر به شکل قانونی و در دسترس فعالیت کند و به رشد خود ادامه دهد، دست آخر به ضرر موسیقی دوستان خواهد بود. به باور آنها اگر فعالیت نپستر قانونی و گسترده می ماند، فروش قطعات موسیقایی ضبط شده به صفر می رسید و انگیزه فعالیت از موسیقیدان ها گرفته می شد؛ بنابراین وجود نپستر به معنای پایان کار جامعه حرفه ای موسیقی بود. در این دید گاه افراد در روز های طلایی نپستر تنها به این دلیل سی دی می خریدند که چیزی از فعالیت این شرکت نمی دانستند یا به اینترنت با پهنای باند گسترده دسترسی نداشتند. منتقدین در داد گاه ها پیروز شدند و توفان سایبری، نپستر را مچاله کرد و به تدریج کشت.
ادامه مطلب
تباهی اقتصاد ریاضیاتی از درون؟
داغ ترین عنوان در ریاضیات، فیزیک و علومی این چنین «نظریه آشوب» است. این نظریه به جهت دلالت هایش نظریه ای تند به نظر می رسد اما هیچ کس آن را متهم به غیرریاضیاتی بودن نمی کند چون محاسبات پیچیده و نمودارهای پیشرفته کامپیوتری را در بر دارد و عملا در مرزهای دانش ریاضیات است.
با نگاهی عمیق تر می توان گفت نظریه آشوب واکنشی در برابر تلاش ها، سرمایه ها و امیدهایی است که برای دهه ها بر سر موضوعاتی گذاشته شد که در پی نفوذ کردن به لایه های عمیق تر اتمی و لایه های بیرونی تر کهکشان ها بود. نظریه آشوب تمرکز علمی را در پایان به جهان «میکروسکوپی ای» بازگرداند که برای همه ما آشنا است.
راست است که نظریه آشوب از رشته پست و مایوس کننده هواشناسی آغاز شد. چرا به نظر می رسد که برای تمام هواشناسان پیش بینی هوا غیرممکن است در حالی که آنها کامپیوترهای قدرتمندتر و اطلاعات بیشتری دارند؟ دو دهه پیش ادوارد لورنز، متخصص هواشناسی در دانشگاه ام آی تی با این کشف که حتی تغییری کوچک در آب و هوا می تواند تغییرات بعدی ویرانگر را موجب شود، به سمت نظریه آشوب کشیده شد. او با نامیدن آن به اثر پروانه ای قصد داشت
ادامه مطلب
مزيت مطلق ( Absolutes Advantage ) در اقتصاد و تجارت
از همان آغاز پیدایش علم اقتصاد، مبادلات بینالمللی (تجارت بین الملل) هم مورد بحث قرار گرفته است. اولین نظریهای که در مورد تجارت بینالملل ارایه شده است در اواسط قرن شانزدهم و در انگلستان به نام مرکانتیلیسم بوده است. اساس نظریه مرکانتیلیسم تاکید بر صادرات بیشتر و واردات کمتر است.
تا در نهایت به مازاد تراز بازرگانی منجر شود. اما آدام اسمیت(1790-1723)، بنیانگذار مکتب کلاسیک، در سال 1776 در کتاب "ثروت ملل"، نظریه جدیدی را تحت عنوان مزیت مطلق در تجارت بینالملل مطرح نمود. در ادامه، دیوید ریکاردو که از شاگردان همین مکتب بهشمار میآید، در کتاب "اصول اقتصاد سیاسی" که در سال 1817 منتشر شد، نظریه مزیت نسبی را ارائه کرد؛ که نسبت به نظریه اسمیت فراگیرتر بود. این نظریات (مزیت مطلق و نسبی)، تا مدتها بهعنوان پایه نظریات تجارت بینالملل بهشمار میآمد. تا اینکه در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، نظریات دیگری هم در این قلمرو ارائه گردید.[1]
مفهوم مزیت مطلق[2]
براساس نظریه
آدام اسمیت، تجارت بین دو کشور، با توجه به مزیت مطلق انجام میشود. وقتی یک کشور، کالایی را با کارآیی بیشتر، نسبت به کشور دیگر تولید میکند (اقتصاددانان در این زمینه میگویند کشور A در تولید کالای X خرید مطلق دارد) و تولید کالای دوم نسبت به کشور دیگر با کارآیی کمتر صورت میگیرد (عدم مزیت مطلق دارد)، در اینصورت، هر دو کشور با تخصّص در تولید کالایی که در آن مزیت مطلق دارند و مبادله آن با یکدیگر، منافعی بهدست میآورند.
ادامه مطلب