رويآورد فمينيسم به اقتصاد (3)
منبع:فصلنامه كتاب زنان، شماره 30
جنبش فمينيسم عليرغم حقخواهي و ستمستيزي تاريخي زنان، به دليل فردگرايي و ناكامي در ارائه بينش تكاملگرا كه بتواند آرمانهاي ارزشي يك جامعهي ايدهآل را فارغ از جنسيت در نظر گيرد، در امر سازمان بخشيدن به نيرو، تفكر و حتي اشتغال زنان ناموفق بوده است. علاوه بر توزيع نامناسب زنان در مشاغل ثانويه و با دستمزد پايين، نگرشهاي اقتصادي فمينيستي موجب ظلم مضاعف زنان در بازار كار شده است. «برنر» مطرح مينمايد كه زنان طبقه كارگر توسط زنان طبقه متوسط و بالاتر اجتماع مورد ظلم مضاعف قرار ميگيرند و در حقيقت كارهاي بدون دستمزد زنان طبقه بالاي جامعه توسط زنان طبقه كارگر انجام ميگيرد. (cf., Brenner, 2002)
هوك چايلد و هوكز[xxxiii] نشان دادهاند كه زنان شاغل تمايل دارند به زنان طبقه كارگر پول پرداخت نمايند تا ايشان شيفت دوّم كار را در خانه انجام دهند و آنها از كار اضافي رهايي يابند. علاوه براين زنان شاغل تمايل دارند تا بابت كارهاي منزل دستمزد كمتري به زنان كارگر بپردازند تا درآمدشان كاهش نيابد.(Hochs chidl, 2000 p 130-146 & hooks, 2000)
ادامه مطلب
رويآورد فمينيسم به اقتصاد (2)
منبع:فصلنامه كتاب زنان، شماره 30
برخلاف فمينيسم ليبرال، فمينيسم راديكال معتقد است كه ستمديدگي زنان عميقتر از حقوق عمومي است. هدف آنان تغيير قوانين نميباشد تا بدين وسيله زنان حقوق مساوي با مردان پيدا كنند، بلكه آنها معتقدند كه مشكل اساسي، ساختار جامعه يعني پدرسالاري ميباشد. پدرسالاري ارزشهايي را تقويت ميكند كه در نهايت به نفع مردان و عليه زنان است. در واقع فمينيسم ليبرال تلاش دارد زنان را به جايي برساند كه مردان قبلاً از آن برخوردار بودهاند و فمينيسم راديكال اين راهحل را نميپذيرد. در اين رويكرد، علاوه بر اينكه زنان بايد بتوانند پزشك بشوند، جامعه نيز بايستي تعريف ديگري از پزشكي را در ارتباط با تجربهي زنان ارائه دهد. زنان نه تنها بايد به حقوق مساوي در سطح مديران اجرايي و تجاري دست يابند، بلكه تعريف تجارت و اقتصاد در جامعه نيز بايد آنچنان تغيير نمايد كه ديگر خطري زنان و كودكان را تهديد نكند. در اين ميان زنان بهواسطهي عدم سازماندهي و رشد آموزشي و ظلم تاريخي در جوامع با احساس حقارت روزافزوني مواجه شدند. اين روند موجب گرديد كه اكثريت آنان گرايش داشته باشند تا منفعلانه در هويت مردانه دست و پا زنند.
ادامه مطلب
رويآورد فمينيسم به اقتصاد (1)
در اين نوشتار سعي شده است تا با معرفي ديدگاههاي مختلف فمينيستي، مسائل زنان در بحث نيروي كار، توسعه و جهاني شدن اقتصاد از نظرگاه فوق مورد نقد و بررسي قرار گيرد. حضور كمرنگ زنان در مراكز تصميمسازي اقتصادي از ديگر محورهاي مورد مطالعه در نوشته حاضر است. به نظر ميرسد كه تئوريهاي مختلف فمينيستي جز با چارهجوئيهاي مقطعي نتوانسته اند مشكل ساختار ناسالم اشتغال زنان را با پيامدهاي مذكور از قبيل محيط ناامن شغلي، ايجاد مشاغل ثانويه و كاهش دستمزد در بازار كار بر طرف نمايند، به گونهاي كه با بسط اصول مدرنيته و بحث جهاني شدن اقتصاد با تمامي شعارهاي مطرح شده، زنان آسيبپذيرترين قشر اجتماع در تحولات اقتصادي شمرده ميشوند. مشكل اساسي ديدگاه اقتصادي فمينيسم در حل مشكل زنان به مبارزه طلبيدن مردان و ناديده انگاشتن نظام قدرت سالاري حاكم بر روابط ناعادلانه اقتصادي از جانب قدرتها و كارتلهاي بزرگ اقتصادي است.
واژگان كليدي:
فمينيسم، اقتصاد، اشتغال، زنان، نيروي كار، كار خانگي، كار بازاري.
ادامه مطلب