انديشههاي اقتصادي ميرزاملكمخان
جنبش اصلاحطلبي سياسي در ايران كه ازنيمه دوم قرن نوزدهم اوج گرفت و نهايتا در سال 1906 ميلادي به مشروطه انجاميد عمدتا متاثر از انديشههاي آزاديخواهانه (ليبرال) مدرن غربي بود. اما هر چه به پايان قرن 19ميلادي نزديكتر ميشويم نفوذ انديشههاي چپ وماركسيستي از طريق سوسيال دموكراتهاي قفقاز در ميان اصلاحطلبان ايراني بيشتر ميشود. حزب تاثيرگذار دموكرات در مجلس اول و دوم، با رهبري سيدحسن تقيزاده در ارتباط فكري و تشكيلاتي با سوسيال دموكراتهاي باكو بود. (1) از سوي ديگر، در نتيجه تحقير ناشي از شكست ايران در جنگهاي ايران و روس در دهههاي آغازين قرن 19 ميلادي، نوعي تمايلات «ايرانيگري»، اجنبيستيزي و ناسيوناليسم بيشكل، انديشه ايرانيان را از هر گروه و سنخي فراگرفته بود. از اين رو مشاهده ميكنيم بهرغم اينكه اختلاف عقيدتي عميقي ميان دو گروه سياسي مجلس سوم يعني «هياتعلميه» متشكل از روحانيون محافظهكار و حزب دموكرات (عاميون) وجود داشت، «اما در خصوص مسائل ملي، علما و دموكراتها از آنجا كه احزابشان به يك ميزان به قدرتهاي بيگانه بدبين بودند، نسبتا هماهنگ عمل ميكردند.»(2) جنبش فكري اصلاحطلبي كه در آغاز روي حكومت قانون، حقوق مردم، آزاديهاي مدني و تجارت آزاد متمركز بود، رفتهرفته جاي خود را به آرمانهاي استقلالطلبانه، بيگانهستيز و ناسيوناليستي ميدهد و زمينه را براي روي كار آمدن حكومت رضاشاهي فراهم ميآورد. تجارت آزاد به طور كلي از گفتار تجددطلبان رخت بر ميبندد و اقتصاد متمركز دولتي جاي آن را ميگيرد. براي نشان دادن اين دگرديسي، ما ابتدا به انديشههاي اقتصادي آزاديخواهانه (ليبرال) دوران نخستين تجدد طلبي اشاره خواهيم كرد تا معلوم شود چگونه اين انديشهها در مراحل بعدي و پس از پيروزي نهضت مشروطهخواهي رنگ ميبازند و در سايه قرار ميگيرند.
![]() |
ميرزا ملكمخان ناظمالدوله (1908-1833) از آگاهترين تجددخواهان به انديشههاي مدرن در دوران خود بود. او كه دوره نوجواني را در پليتكنيك پاريس درس خوانده و مدتهاي طولاني در كشورهاي عثماني، فرانسه و انگلستان اقامت كرده بود، دنياي مدرن و مكاتب آن را از نزديك ميشناخت. او در رسالهاي به نام «دفتر تنظيمات يا كتابچه غيبي» (1858م) يك طرح كلي و اوليه از نظام حكومتي مبتني بر قانون اساسي را ارائه ميدهد و در آن واژهها و مفاهيمي را به كار ميگيرد كه بعدها در ميان اصلاحطلبان تجددخواه رواج عمومي پيدا ميكند. تعريف عرفي و مدرن او از «قانون» يك ابداع ضروري براي وارد شدن در پارادايم مدرن حكومت و حكومت قانون است. به عقيده وي قانون عبارت است از «هر حكمي كه از حكومت صادر شود و مبني بر صلاح عامه طايفه باشد و اطاعت آن بالمساوي بر افراد طايفه لازم بيايد» (3) او در ادامه ميگويد «هر حكومت داراي دو اختيار است يكي اختيار وضع قانون و ديگري اختيار اجراي قانون». او آشكارا بر ضرورت جدايي اين دو اختيار براي نظم و پيشرفت حكومت تاكيد ميورزد.
ادامه مطلب
آشنایی با اقتصاد سیاسی و انتخاب عمومی
امسال صدمین سال نهضت مشروطه را جشن ميگیریم و از شکلگیری حکومت قانون از طریق تاسیس نهاد شورا یا پارلمان در کشور در صد سال گذشته ابراز خرسندی ميکنیم. تردیدی نیست که تلاش همه فعالان اجتماعی ایران در صد سال گذشته مصروف به تقویت حاکمیت قانون و شکلگیری صحیح نظام انتخاباتی شده است و باید به این تلاشها ارج گذارد و از آنها قدردانی کرد، اما این مساله نباید موجب شود تا فهم ما از نهاد دولت مدرن و خصوصا پارلمان امری سطحی و شعاری باشد، بلکه باید واقعبینانه نسبت به آن نگریست و نقاط مثبت و منفی نهادهای دولت مدرن را با هم درنظر گرفت و آنها را به دقت مورد بررسی قرار داد. حوزه انتخاب عمومي یا رویکرد جدید اقتصاد سیاسی دقیقا به همین مساله ميپردازد و در کنار توجه به محاسن دولت مدرن، مخاطراتی که این نهادها با خود به همراه دارد را گوشزد ميکند. با توجه به اینکه این رویکرد و دستاوردهای ناشی از آن در ایران برای عموم و حتی دانشگاهیان تقریبا ناشناخته است، از این پس یک سلسله مقاله برای آشنایی با این حوزه منتشر ميگردد که در هر مقاله یکی از مباحث آن به زبان ساده و همه فهم تشریح ميشود. در این شماره با تاریخچه، موضوعات و رویکرد حوزه انتخاب عمومي یا اقتصاد سیاسی آشنا ميشویم.
![]() |
مقدمه
همه انسانها در طول زندگی خود فعالیتهای مختلفی را انجام ميدهند که به نحوی از انحاء به زندگی شخصیشان مربوط است. کسی که لباسی را انتخاب ميکند، کسی که غذایی را ميخورد، کسی که در رشتهای خاص تحصیل ميکنند، بهرغم تنوع فعالیتهای خود تلاش ميکنند. تا زندگی خود را بهبود ببخشند. در ادبیات اقتصادی انسانها در دو شان ظاهر ميشوند: یا مصرفکننده هستند و یا تولید کننده هر کس ممکن است از صبح تا عصر کار کند و در مقام تولیدکننده کالا یا خدمت در جامعه ظاهر شود، اما پس از کار در مقام مصرفکننده عمل ميکند و تلاش ميکند با استفاده از درآمد خود، از تولیدات دیگران بهرهبرداری کند. بنا به تعریف گفته ميشود که انسانها کالاها و خدماتی را انتخاب ميکنند تا مصرفکننده که مطلوبیت یا رضایت آنها را حداکثر کند. طبیعی است که با توجه به تفاوت روحیات و علائق انسانها نوع انتخاب افراد با هم متفاوت ميشود و هر کس مجموعهای از کالاها را بر ميگزیند که بیشترین رضایت را برای وی به همراه آورد. طبیعی است که هیچ کس نميتواند به جای دیگری تصمیم بگیرد که چه کالایی مصرف شود تا رضایت او حداکثر شود، چرا که هیچکس بهتر از خود فرد از علائق، اولویتها و سلیقههایش اطلاع ندارد. همین انسانها در مقام تولیدکننده تمام تلاش خود را مصروف آن ميکنند تا حداکثر سود را کسب کنند. یک مغازهدار، یک تولیدکننده کالا، یک ارائهکننده خدمات نظیر معلم یا پزشک، یک نانوا همگی تلاش ميکنند تا حداکثر سود را برای خود کسب کنند و این کار را یا از طریق افزایش قیمت محصولات خود و یا از طریق کاهش هزینههایشان انجام ميدهند. توصیف یاد شده عینکی تحلیلی است که ميتوان به چشم زد و رفتارهای متنوع و بسیار گوناگون انسانها را مورد بررسی قرار داد و تحلیلی درست از آنها ارائه نمود.
ادامه مطلب
انقلاب مشروطه و مناسبات اقتصادي
يك قرن از انقلاب مشروطه ميگذرد. انقلابي كه نقطه تلاقي افكار و خواستههاي سه قشر تجار و روحانيون و روشنفكران بود و اينان بازيگران پس از استبداد مطلق پادشاه بودند. انقلابيون آگاه شده از تحولات فرنگ، اينك تاب ساخت استبدادي را نداشتند و مشروطيت خواست عام آنان بود.
![]() |
اينان اما سقوط استبداد را پيش از آنكه در آزادي معنا كنند، عدالت را بهترين معنا براي آن يافتند و عدالتخانه را خواهان شدند. ذهنيت عموم آنان هنوز بدانجا نرسيده بود كه دريابند استبداد به واسطه استبداد آن مذموم است، نه به خاطر تظلمي كه روا ميدارد. آنان سمبل استبداد را ظلم به رعيت تعبير ميكردند و براي فرار از آن عدالتخانه را خواستار بودند.
شايد آنان در نقطهاي نامناسب پي به نگونبختي خود كه حاصل ساخت سياسي بودند، بردند. نامناسب از آن جهت كه تحولات مغربزمين پيش از اينها به وجود آمده بود و نظامهاي جمهوري و سلطنت مشروطه كه مشروطهطلبان ما آن را در غرب ديده بودند، ميوه رسيدهاي بود كه براي رسيدهشدنش چندين قرن زمان نياز بود.
لباس مشروطيت، به قامت ايرانيان خوش نميآمد، زيرا آنان نميدانستند براي دوخت اين لباس غربي چندين و چندصد سال مشقت و زحمت را متقبل شده بودند.
با اين وجود، خردهاي بر مشروطهطلبان نيست كه آنان بهترين شكل حاكميت را براي سرزمين خود خواهان بودند و هركه جاي آنان بود، چنين امري را خواستار بود و به هيچوجه نميتوان آنان را مقصر دانست و به آنان گفت به جاي واردات اين محصول خود دست به تغيير و تحول در احوال ايرانيان ميزديد.
ادامه مطلب