تقدیر از «جناب خان» در جشنتئاتریها
جشن سالانه انجمن نمایشگران عروسکی و انجمن چهره پردازان خانه تئاتر با تقدیر از تیم عروسکی «جناب خان» برگزار شد.
به گزارش ایسنا، جشن سالانه انجمن نمایشگران عروسکی و انجمن چهره پردازان خانه تئاتر، شنبه 11 اردیبهشت در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای مراسم انجمن نمایشگران عروسکی، هنگامه مفید حضور اعضای این انجمن در خانه هنرمندان ایران را نشانه اتحاد و همبستگی دانست و گفت: انجمن نمایشگران عروسکی پایههای محکمی دارد و هنرمندان عضو این انجمن با دوراندیشی توانستهاند، ارکان آن را استوار سازند. باید بدانیم عضویت در صنف صرفا به معنای داشتن دفترچه بیمه نیست؛ باید بکوشیم بنای انجمن متروکه نشود، چرا که اقتدار انجمن منوط به حضور اعضای آن است.
در ادامه و پس از پخش کلیپی از هنریک یورکفسکی، استاد این عرصه که در سال 2016 چشم از جهان فروبست، زهره بهروزینیا دقایقی در خصوص فعالیتهای وی سخن گفت و حاضران نیز به احترام او یک دقیقه سکوت کردند.
سپس سما محسنی اردهالی پیام سال 2016 انجمن جهانی را قرائت کرد و پس از آن گروه موسیقی story tellers به اجرای زنده برای حاضران پرداختند.
یکی دیگر از بخشهای این مراسم، تقدیر از تیم عروسکی «جناب خان» بود؛ در این بخش محمد بحرانی ضمن دشوار توصیف کردن کار در عرصه کودک و نمایش عروسکی گفت: «جناب خان» محصول یک کار تیمی است. من خود در گرایش بازیگری تحصیل کردهام اما افرادی مانند مریم سعادت و محمد اعلمی این امکان را فراهم کردند که به خانواده نمایشگران عروسکی راه پیدا کنم.
در این مراسم همچنین از علی اعتصامی فر و زهرا شهیدی با اهدا لوح تقدیر، قدردانی شد. مدالیوم خانه تئاتر نیز به پوپک عظیمپور تعلق گرفت. در این بخش نیز امیر سلطان احمدی برای قدردانی از زحمات عظیم پور، به اجرای زنده بر روی صحنه پرداخت.
در جشن انجمن چهره پردازان خانه تئاتر نیز، ابتدا مهدی محمدی بیانیه انجمن را قرائت کرد؛ وی ضمن ابراز خشنودی از اینکه پس از 34 سال انجمن توانست در جشنواره تئاتر فجر به جایگاه خود دست پیدا کند، از فعالیتهای انجمن چهره پردازان در سال گذشته و همین طور برنامههای پیش روی آن سخن گفت.
در ادامه این مراسم با حضور عبدالله اسکندری و مهدی محمدی، از ماریا حاجیها به عنوان برنده جایزه بخش بین الملل چهره پردازی تئاتر فجر در سال 94 تقدیر به عمل آمد.
حاجیها طی سخنانی کوتاه، جایگاه این انجمن را فراتر از آنچه تاکنون بوده توصیف کرد و از نادیده گرفتن نقش هنرمندان چهرهپرداز در عرصه تئاتر، انتقاد کرد.
عبدالله اسکندری نیز گریمورهای تئاتر و سینما را اعضای یک خانواده نامید و گفت: خوب است یادی کنیم از مهین میهن که گریم تئاتر ایران را دگرگون کرد و آن را به سطحی جهان ارتقا داد. اکنون از دیدن کار جوانان در این عرصه از ته دل لذت میبرم و خوشحالم که به این درجه از رشد، رسیدهاند. فراموش نکنیم که گریمورهای سینما خواهند رفت چرا که تکنولوژی جایگزین آنها خود شد، اما گریمورهای تئاتر تا همیشه در این عرصه حضور خواهند داشت.
در بخش بعدی این مراسم با حضور افسانه قلیزاده و مهدی محمدی، به دانشجویان فعال انجمن و همینطور آوازه جواهریان عکاس انجمن لوح تقدیر اهدا شد پس از آن از یوحنا حکیمی به پاس زحمات فراوان در این عرصه و کسب نشان درجه یک هنری، تقدیر و تشکر شد.
در پایان نیز با حضور اعضای هیات مدیره انجمن چهره پردازان، جوایز سال به برگزیدگان تقدیم شد؛ جایزه بهترین طراحی چهره پردازی به عاطفه ابیضی تعلق گرفت، بهاره اسدی و بهمن صنیعی نیز برنده جایزه بهترین اجرای چهره پردازی سال شدند.
انتهای پیام
ادامه مطلب
«زیر پوست قصهها» در نمایشگاه کتاب
کتاب «زیر پوست قصهها» نوشته سعید عقیقی منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود.
به گزارش بخش ادبیات و کتاب ایسنا، در معرفی این کتاب عنوان شده است: کتاب «زیر پوست قصهها» بخشی از یک تحقیق گسترده درباره رابطه فیلم و واقعیت در سینمای ایران است، که با استفاده از ترکیب نگره مولف، نقد جامعهشناختی و ملاحظات ساختارگرایانه به عنوان الگویی کاربردی، به بررسی فیلمهای رخشان بنیاعتماد میپردازد. بنابراین، تقسیم کتاب برمبنای جستوجوی لحن و فضای واقعگرایانه در آثار فیلمساز صورت گرفته، رابطه واقعیت و مستندهای او در فصلی جداگانه بررسی شده و سه فیلم بانوی اردیبهشت، زیر پوست شهر و قصهها به عنوان کانون تمرکز جلوههای گوناگون واقعیت، بخشهای پایانی کتاب را تشکیل دادهاند.
این کتاب شامل هشت فصل است که عبارتند از: فصل یکم: واقعیت به عنوان سند/ فصل دوم: واقعیت به عنوان داستان/ فصل سوم: واقعیت به عنوان میزانسن/ فصل چهارم: واقعیت و تاریخ: شباهتها و تفاوتها/ فصل پنجم: واقعیت پنهان: زنان در آستانه/ فصل ششم: واقعیت و انتزاع: بانوی اردیبهشت/ فصل هفتم: واقعیت و اجتماع: زیر پوست شهر/ فصل هشتم: واقعیت در گذر زمان: قصهها.
کتاب «زیر پوست قصهها» در نشر روزنه منتشر شده است. محمدعلی حیدری مجری طرح این کتاب و امیر اثباتی طراح جلد آن است.
بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از 15 تا 25 اردیبهشت در شهر آفتاب برگزار میشود.
انتهای پیام
ادامه مطلب
کودک آزاری، موضوع فیلم جدید یک کارگردان
مونا زندیحقیقی پس از 11 سال از ساخت فیلم اولش تصمیم دارد فیلم تازهاش را با نام «شنبهای که گذشت» مقابل دوربین ببرد.
این فیلمساز به خبرنگار سینمایی ایسنا، گفت: در حال بازنویسی نهایی فیلمنامهایم و مشغول انتخاب بازیگران و بازدید از لوکیشنها هستیم و خود را آماده میکنیم تا فیلمبرداری فیلم را از تابستان آغاز کنیم.
زندی حقیقی اضافه کرد: فیلمنامه «شنبهای که گذشت» نوشته مشترک من و نغمه ثمینی و به تهیه کنندگی علیرضا شجاع نوری و پروژهای بسیار طولانی است که از هفت سال پیش مراحل تحقیق و نگارشاش آغاز شد و موضوع آن نیز درباره نوعی کودکآزاری است.
او که سه هفته پیش این فیلمنامه را برای دریافت مجوز ساخت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه داده، امیدوار است طی این دو هفته آینده پاسخ این وزارتخانه را دریافت کند و بتواند وارد دیگر مراحل آمادهسازی فیلم بشود.
زندی حقیقی با بیان اینکه فیلمبرداری این فیلم به طور کامل در تهران انجام خواهد شد، از انجام رایزنیهایی با حسین جعفریان به عنوان مدیر فیلمبرداری این پروژه خبر داد اما در عین حال توضیح داد که حضور این فیلمبردار منوط به آغاز زمان فیلمبرداری است.
این کارگردان که در کارنامه کاریاش فیلم «عصر جمعه» را دارد، درباره دوری 11 سالهاش از عرصه فیلمسازی به ایسنا گفت: بسیاری از همکاران من در طول هشت سال دولت قبلی کار نکردند. البته من در این مدت یک سریال تلویزیونی و یک تلهفیلم را کار کردم و یک مجموعه مستند بلند با نام «آیین همآوایی» را که درباره عاشورا و محرم در 10 استان ایران بود تهیه کردم و یک قسمت آن را هم کارگردانی کردم که این پروژه سه سال زمان برد.
به گفته او، فیلم «شنبهای که گذشت» هفت بازیگر اصلی و نیمه اصلی دارد که در کنار چند نقش فرعی، مجموعه کاراکترهای این اثر را کامل میکنند.
به گزارش ایسنا، مونا زندی حقیقی پیش از این فیلم «عصر جمعه» را با بازی رویا نونهالی، هانیه توسلی و مهرداد صدیقیان ساخته است که این فیلم در جشنوارههای داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفت و در جشنواره فجر در 9 رشته نامزد دریافت جایزه شد و دو سیمرغ بلورین را از آن خود کرد.
انتهای پیام
ادامه مطلب
حرفهای تلخ بازیگر پیشکسوت و فراموششده
در میان شلوغی خبرهای پر زرق و برق جشنوارههای داخلی و خارجی، ناگهان چشمم به پیرمردی افتاد که پس از 50 سال سابقه سینمایی، اکنون تنها و قدری تنگدست است. این روزهای اسدالله یکتا، همانند زندگی ستارههای محبوب نیست. ناله او آرام اما دلخراش است. او نه از فقر، که از بیکاری به ستوه آمده و مکرر میگوید برای امرار معاش پول نمیخواهم، کار میخواهم، فقط کار.
به گزارش ایسنا، «قانون» با این مقدمه، گفتوگوی خود با اسدالله یکتا - بازیگر پیشکسوت - را منتشر کرده است که در ادامه میخوانید:
* اسدالله یکتا در سینمای ایران به بازیگری پرکار شهرت دارد؛ بازیگری که بیش از 60 فیلم در کارنامه کاریاش موجود است. قدری از خود بگویید و این که این راه پر فراز و نشیب از کجا آغاز شد؟
سالها پیش یعنی در دوران کودکی به همراه خانوادهام از شهرستان ساوه به تهران مهاجرت کردیم. در آن زمان در کنار عموی خود مشغول بنایی شدم. چندی با همین منوال روزگار میگذشت تا روزی عموی خود را از دست دادم. آن روز بسیار تلخ گذشت. بعدازظهر، از سر بیحوصلگی و برای تغییر احوالم بیهدف مشغول قدم زدن در خیابانهای تهران شدم که به خیابان لالهزار رسیدم. تئاتری توجهم را جلب کرد. بدون هیچ پیشزمینه ذهنی تصمیم به تماشایش گرفتم. پس از اجرا، بازیگر اصلی تئاتر به نام اکبر عبدی - با اکبر عبدی معروف اشتباه نشود - من را صدا زد و گفت که به بازیگری با ظاهر تو احتیاج داریم. بسیار تعجب کردم و گفتم که من هیچ سررشتهای از بازیگری ندارم اما او گفت با تمرین خواهی آموخت. در نهایت برای تجربهای جدید ایفای نقش را پذیرفتم. چند روزی از اجرای اصلی نگذشته بود که فردی پس از اجرا پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی مرحوم «صابر رهبر»، به نام «مراد و لاله» را به من داد. آن فیلم اولین تجربه سینمایی من و آغاز چند دهه فعالیت بازیگری بود.
* همبازیهای شما در آن کار چه کسانی بودند؟
اگر اشتباه نکنم فریبا خاتمی، محسن مهدوی، محسن آراسته، مجید فریدور و تعدادی دیگر در آن فیلم با من همبازی بودند. شاید برای شما جالب باشد که بعدها، مجید فریدور از شهدای دفاع مقدس شد.
* در سینمای آمریکا یا اروپا اگر شخصی به عنوان بازیگر در کشور خود مطرح شود، تحت انواع حمایتهای دولتی و غیردولتی قرار میگیرد اما شما با پیشینهای بسیار در سینمای ایران، آنقدر دچار تنگدستی شدید که به سیگارفروشی روی آوردهاید. علت عدم فعالیت سینمایی شما و بروز چنین مشکلاتی در زندگیتان چه بود؟
بله، سابقه بسیار زیادی در سینما دارم. قطعا 50 سال فعالیت مدت زمان کمی نیست و با اتکا به همین سابقه طولانی هیچوقت به خودم اجازه ندادم با کسی تماس بگیرم و از او تقاضای نقش کنم. از همین رو آنقدر کار برایم کم شد که برای معاش خانواده مجبور به فروختن سیگار شدم. ما قدیمیها باور داریم، مردی که در خرج زندگی بماند، برای شرمندهنبودن در مقابل خانواده هر کاری میکند تا دست خالی به خانه برنگردد. به همین سبب با افتخار از آن روزهای تلخ یاد میکنم زیرا هر چه کردم برای آن بود که دستم در مقابل کسی دراز نشود.
* ظاهرا وضعیت مسکن شما هم در موقعیت مناسبی نیست. یک خانه کوچک در حومه ورامین. از این جهت در چه شرایطی هستید؟
ما سالها پیش در منطقه شمیران تهران ساکن بودیم. هنگامی که بیکاری و پس از آن، مشکلات مالی پدید آمد مجبور شدیم مکان زندگی را تغییر دهیم. اکنون ساکن یک خانه اجارهای در حاشیه ورامین هستیم.
* اکنون امرار معاش خانواده از چه طریقی است؟
بیشتر فرزندانم خرج زندگی را میدهند.
* ظاهرا شما از کمپینی که آقای امین زندگانی به منظور جمعآوری پول برایتان ایجاد کرده بود، دل خوشی نداشتید و باعث آزردگیتان شد. آیا در خصوص چنین اقدامی، هیچ هماهنگیای با شما صورت نگرفته بود؟
کوچکترین هماهنگیای با من نشد. بنده هم چندین بار اعلام کردم که نیاز مالی ندارم؛ حتی احتیاج به ترحم کسی هم ندارم. البته میدانم آقای زندگانی با حسن نیت چنین کاری را انجام داده بود اما کاش به من میگفت تا دغدغهام را کامل و واضح برایش توضیح دهم.
* در دوران مضیقه شدید مالی، از مسئولان وقت کسی بود که دستگیر شما باشد؟
خیر، به هیچ وجه. دست گرفتن که پیشکش حتی برای احوالپرسی هم یک زنگ نمیزدند. من هم به کسی رو نینداختم. در آن روزها تنها امیدم خدا بود و بس. توقع من هم همیشه روشن بوده و هست. من نه از کسی کمک مالی میخواهم، نه احتیاج به ترحم کسی دارم. تنها نیاز زندگی من کار است. اگر کار باشد، هم مشکلات مالی حل میشود، هم احساس تمامشدن نمیکنم. اگر بنده در هر رشته دیگری مشغول به کار میشدم، اکنون به پشتوانه این همه سال تجربه، قطعا کسب و کار خوبی برای خود فراهم میکردم اما عرصه سینما یک جنون فراموشی دارد. حقیقتا در سینما و تئاتر ایران، جایی کوچک برای اسدالله یکتایی که تمام عمرش را صرف این عرصه کرده نیست؟
* پیرامون این موضوع و دغدغههایتان تابه حال با نهادهای مسئول مثل بنیاد فارابی، حوزه هنری یا ارشاد، نامهنگاری یا تماسی داشتهاید؟ رابطه دولتمردانی که در طول حیاتتان دیدهاید با هنرمندان، مشخصا با شما چطور بوده است؟
من باید به سراغ آنها بروم؟ آنها باید جویای احوال من باشند. من سراغ کسانی بروم که روزی بر این صندلی تکیه زدهاند و روزی خواهند رفت؟ هرگز این طور نبوده و نیست. وظایف هر کس روشن است. بنده یا همصنفهای من، رسالت داریم برای مردم اثری هنری خلق کنیم و مسئولان نیز علاوه بر مدیریت یک مجموعه، وظیفه ارجنهادن به اعضای آن مجموعه را دارند که گویا این موضوع این روزها بر عکس شده است! گفتن خاطرهای پیرامون چگونگی رابطه دولتمردان، به خصوص مسئولان فرهنگی با شخص من هم خالی از لطف نیست. روزی در مراسمی آقای علی جنتی را زیارت کردم. او گفت: «شما آقای یکتا هستی؟» گفتم: «بله!» گفت: «اگر کاری یا خواستهای داشتی با دوستان در تماس باش.» بعد از چند روز با یکی از آن افراد معرفیشده، به امید مهیاشدن وامی تماس گرفتم اما چنان برخورد سرد و بیتفاوتی با من شد که به کل از خواستهام منصرف شدم. مسئولان محترم، به شدت زیبا وعده میدهند، بسیار در مقام حرف، خوشبیان هستند اما برای شخص من که به هیچ یک از وعدههایشان عمل نکردهاند. با این بیمهریها، اکنون به صراحت میگویم که از 99 درصد مسئولان دلگیرم.
* بسیاری از بزرگان سینمای ایران در مراسم مختلف، دم از اخلاق میزنند. حتی به نحوی سرزنشگر، جوانان را نصیحت میکنند که به پیشکسوتان سر بزنید و جویای احوالشان باشید. این نصایح تا حدی پیش میرود که گویی خودشان نماد و نمود اخلاق هنری هستند. شما از قضا، هم پیشکسوت هستید و هم شرایط زندگیتان مساعد نیست. این آقایان، خاصه درباره شما به این شعارشان عمل کردهاند؟
شاید به من سر زدهاند و احوال من را جویا شدهاند و من خانه نبودهام که آنها را ندیدهام! خیر عزیزِ من، خیر. نه احوالپرسیای از جانب حضرات در کار بوده و نه قدردانیای. این حرفها خوراکی است برای خودنمایی. همه هنرمندان، پس از مرگ ما دورافتادگان سینما، در صفحات اجتماعی خود یا در رسانهها، همدردی میکنند و ناله و سوز و گداز سر میدهند که این دست حرکات بیشتر به یک شوی تبلیغاتی شبیه است. دیدن این شکل از رفتار، واقعا خندهدار است.
* بسیاری بر این باورند که به دست آوردن نقش در سینمای ایران مستلزم داشتن رانتهای متعدد و لابیگریهای مدام است. نظر شما راجع به فضای مسموم یا حتی شبهمافیایی سینمای ایران چیست؟ اگر شما هم حائز چنین امتیازی بودید، ممکن بود دچار چنین روزگاری نمیشدید.
در زمان پیش از انقلاب به هیچ وجه جریانات و مناسبات اینچنینی وجود نداشت. خالقان اثر یا هنرمندی را میخواستند یا نه. اما اکنون بخش عمده استعدادیابی بر اساس میزان استعداد مالی آن متقاضی سنجیده میشود؛ به طوری که در ابتدا باید پولی بدهند تا نقشی را بخرند. به یاد دارم که در زمانی نسبتا دور، فردی برای خرید یک نقش، حدود 20 میلیون تومان به مرحوم ایرج قادری داده بود. بدتر از این حالتی است که هنرمندی برای نقشی انتخاب میشود، حتی با او صحبت هم صورت میگیرد اما ناگهان کسی میآید و با پول هنگفتی آن نقش را برای خودش میخرد و به خاطر پول فلان شخص، آن استعداد کنار گذاشته میشود و آن آقا یا آن خانم به ظاهر بازیگر به اتکای جیب پر پولش ستاره یک فیلم میشود!
باندبازی ها و رابطهها چون ماری گلوی سینمای ایران را میفشارد. نه فقط از زبان من، بروید و از قدیمیهای این سینما هم بپرسید که در روزگار قدیم، بدنه سینمای ما به چه میزان سلامت بود؟ به چه میزان شرط اخلاق رعایت میشد؟ چهکسی در سینما پیدا میشود که از پوری بنایی به نیکی یاد نکند؟ پوری بنایی یک خانم بود. خانم بهمعنای واقعی، یک زن عفیف و هنرمند. او یک از هزار سینماگری بود که با آبرو و تلاش خود، سنگهای این سینما را بنا کردند.
* حال که حرف از بازیگران قدیمی شد، قدری درباره جایگاه مرحوم فردین در زندگیتان بگویید؛ با این ذهنیت که بسیار شایع است که او شما را از نظر مالی حمایت میکرد و پس از فوتش روند زندگی شما دچار مخاطره شد. جایگاه فردین در زندگی شما چگونه بود؟
پیش از صحبت درباره آقای فردین، لازم میدانم از نوههای عزیز آن بزرگوار از جمله محمدعلی، حنا و لیلی فردین و شهرام ناصری عزیز تشکر کنم که همواره دورادور جویای احوالم هستند. اما درباره بزرگمرد سینمای ایران؛ آقای فردین. آن شب تلخ که زنگ زدند و گفتند آقای فردین از دنیا رفت، خداوند شاهد است همان دردی را کشیدم که در زمان فوت پدرم تحمل کردم. او بسیار بسیار مرد با ایمان و هنرمندی بود و همین ایمان و هنر سرشارش محبوبیتی اینچنین برایش به ارمغان آورد. ایشان به قدری از لحاظ معنوی در زندگی من نقش پررنگی دارند که هنوز هم، هر روز از ایشان تشکر میکنم. او قطعا برای من اسطورهای تکرارناپذیر است. کسی که هیچ وقت من را فراموش نکرد و در تمام احوال به یادم بود. با وجود تمام اینها هیچ وقت بنده کمک مالی ایشان را نپذیرفتم. یک بار به واسطه یکی از دوستان از من خواستند برای اخذ وجهی خدمتشان بروم اما من به آن دوست مشترک گفتم به جناب فردین بگویید حسن نیت شما و الطاف معنویتان بارها و بارها ثابت شده است و نیازی به کمک مالی نیست. این شد که آن وجه را قبول نکردم. در واقع آقای فردین هیچ وقت به بنده کمک مالی نکردند. اصلا پول در قبال محبت معنوی ایشان چه ارزشی داشت؟ آنقدر آن عزیز، مردانگی و معرفت را در حق من تمام کرده بودند که هنوز هم وقتی بر سر مزارشان میروم، ساعتها گریه میکنم و هنوز هم عکس تقویم روی دیوار خانهام تصویر آقای فردین است تا تمام روزها را به یاد او سر کنم.
* رابطهتان با همنسلان فردین چگونه است؟
رابطه دورادوری داریم. به طور مثال چند وقت پیش آقای ملک مطیعی را در جشنی دیدم. با هم بسیار احوالپرسی کردیم. دیدارهایمان در حد همین جشن های مناسبتی است.
* به یاد داریم که چند وقت پیش خانم ثریا حکمت، در شرایط سخت مالی از دنیا رفتند. این یک مثال است از خیل بسیاری از هنرمندانی که نه تنها در فقر، که فراموششده جان میسپارند. موضوع فقر و فراموششدگی از جانب مردم از یکسو و موضع انفعالی رسانههای دولتی در مواجهه با مرگ پیشکسوتان از سوی دیگر، این درد را دو چندان میکند. به طور مثال به یاد دارم هنگامی که مرحوم گرجی از دنیا رفتند، صدا وسیما به یک زیرنویس خبری اکتفا کرد. گاهی شده که خود را در این موقعیت تصور کنید؟
چه اهمیتی دارد؟ بگذارید بعد از مرگمان هم از ما یاد نکنند. اصلا بگذارید بعد از مرگمان هر چه میخواهند بگویند. وقتی در زندهبودن یادی از ما نمیکنند و فقر و تنگدستی ما را نمیبینند، بعد از مرگمان یک فاتحه هم نثارمان نکنند. من اکنون نیاز به کار دارم تا هم روحم زنده شود و هم از پس مخارج زندگی برآیم. پس از مردنم دیگر ای کاشها و بزرگداشتها چه فایدهای برایم خواهد داشت؟ درباره رفتار عجیب صدا و سیما هم اگر بخواهم بگویم، درد بسیار است. جالب است که شبکه «منو تو» به یاد اسدالله یکتا هست اما شبکههای داخلی خودمان طوری من را کنار زدهاند که انگار جفایی در حق ملت کردهام! منی که هیچ وقت تمایل به رفتن از این مملکت نداشتم چرا باید فراموششده رسانه خودم باشم؟ مگر امکانش نبود مانند موجی که ابتدای انقلاب به آمریکا رفتند یا کسانی که اکنون به ترکیه میروند، به خارج از کشور بروم؟ اما من هنرمند این خاک هستم و حاضرم در خیابانهای کشورم دستفروشی کنم اما کشورم را ترک نکنم. من همیشه بین عشق و آرامش، عشق را انتخاب کردهام.
شما در سوالتان نام مرحوم گرجی را آوردید. بد نیست یک خاطره هم از او بگویم. خاطرم هست که روزی مرحوم گرجی را به صورت اتفاقی در جایی دیدم. به ایشان گفتم: سلام استاد. او با حالتی عصبانی گفت: استاد خودت هستی و هفت جد و آبادت. گفتم: چه شده که این طور برافروختهاید؟ گفت: کدام استاد؟ استادی که مثل عملهها از این دفتر به آن دفتر سینمایی برای یک نقش میدود و در نهایت صاحبان آن دفاتر حتی یک چای هم با من نمینوشند؟ سپس به او گفتم: اگر افتخار بدهید با هم یک سیگار بکشیم و بیشتر صحبت کنیم. با ناراحتی و عصبانیت گفت: نه آقا، احتیاجی ندارم. خداحافظ. در نهایت هم دیدیم که چطور در انزوا و مظلومیت جان سپرد و تمام شد. بله، این است حمایت فرهنگی آقایان از من و همنسلانم!
* و کلام آخر؟
حرف زیادی نیست جز درد و رنجی که طی این سالها کشیدهام. حرف آخرم را با صدای بلند میزنم که ای آقایان، ای مسئولان، اسدالله یکتا کار میخواهد، فقط کار و اگر حال امروز من برایتان مهم نیست و صدایم را نشنیدید، پس از مرگم زیر تابوتم را نگیرید.
انتهای پیام
ادامه مطلب
کجای دنیا به این سریالها میگویند فاخر؟!
پروانه معصومی که مدتی است در تلویزیون کار نمیکند، با بیان این اعتقاد که مردم دیگر علاقهای به تماشای تلویزیون ندارند، خاطرنشان کرد: مدتی است که هر پیشنهادی برای کار در تلویزیون به من میشود، نمیپذیرم و با خودم میگویم وقتی تلویزیون بیننده ندارد، برای چه من خودم را بکُشم؟
این بازیگر پیشکسوت که آخرین همکاریاش با تلویزیون به سریال «راز پنهان» برمیگردد، در گفتوگو با خبرنگار ایسنا دربارهی لزوم بالا بردن روحیه نقدپذیری در سازمان صداوسیما و تلاش برای حل مشکلاتی که از سوی کارشناسان درباره رسانه ملی مطرح میشود، بیان کرد: این موضوع مساله بنیادی است؛ چراکه عدم انتقادپذیری فقط در سازمان صداوسیما حاکم نیست؛ انگار کسی دوست ندارد مورد انتقاد قرار بگیرد و همه فقط میخواهند تعریف و تمجید شوند؛ بنابراین طبیعی است که سازمان صداوسیما هم دوست ندارد مورد انتقاد واقع شود؛ البته من شنوندهی رادیو هستم و به نظرم در صدا (رادیو) وضعیت اینطور نیست.
او در همین زمینه عنوان کرد: من خودم شخصا به غیر از گفتوگوها، مابقی برنامههای تلویزیون را نگاه نمیکنم؛ به ویژه اگر شبکهای سریال پخش کند کانال را عوض میکنم. اخیرا هم که یک سریال با قصه و کارگردان خوب به من پیشنهاد شد اما قبول نکردم؛ به دلیل اینکه فکر میکنم مردم ما دیگر علاقه ندارند که تلویزیون نگاه کنند؛ چراکه تلویزیون برنامههای خوبی ندارد و مردم بیشتر به ماهوارهها هجوم بردهاند.
معصومی در ادامه صحبتهایش درباره تولید و پخش سریالها در شبکه نمایش خانگی، بیان کرد: در کنار تلویزیون، شبکه نمایش خانگی هم حضور دارد که خیلی خوب است. تلویزیون نباید شبکه نمایش خانگی را رقیب خود بداند؛ چراکه واقعا رقیب نیست و اگر هم رقیب باشد، خیلی خوب است؛ به عنوان مثال من به عنوان یک بیننده، مشتری پروپاقرص سریال «قهوه تلخ» بودم که از شبکه نمایش خانگی پخش میشد و همیشه منتظر روزهای دوشنبه بودم تا این سریال را تماشا کنم.
این بازیگر در ادامه به وضعیت مالی سازمان صداوسیما اشاره کرد و گفت: بخش سیما تمام این مدت میگوید که بودجه ندارد. اگر واقعا بودجه ندارد پس حق دارد که این کارهای دم دستی را تولید کند. به قول خودشان سریالهای فاخری هم برای تلویزیون تولید میکنند اما من نمیدانم کجای دنیا به این سریالها میگویند فاخر؟!
معصومی سپس تصریح کرد: اگر سازمان صداوسیما بودجه داشته باشد میتواند کارهای درست انجام بدهد. ما کارگردانان و بازیگران خیلی خوبی داریم اما متأسفانه یکسری از بازیگران در همه کارها حضور دارند. من مدتها پیش یک سریال بازی کردم و درباره حضور یک بازیگر پیشنهاد دادم که فلان بازیگر برای نقشی که انتخاب شده مناسب نیست اما در توضیحی که به من داده شد این گونه عنوان شد که کنار برخی بازیگران علامت زده شده و این بدان معناست که یکسری بازیگر حتما باید بازی کنند، دلیلش را هم نمیدانم.
وی در ادامه همین موضوع اظهار کرد: متأسفانه تلویزیون برای نوشته و قصه، درست و حسابی هزینه نمیکند؛ این در حالی است که اگر خوب هزینه کند قطعا میتواند کارهای خوبی برای مردم تولید کند که سرگرمکننده باشند. ما میتوانیم قصههای خیلی خوبی داشته باشیم، به ویژه برای جوانان؛ اما متأسفانه به ویژه در بخش سریالسازی ذهن بیننده را پایین فرض میکنیم و این اتفاق خوبی نیست.
پروانه معصومی در پایان گفتوگوی خود با ایسنا دربارهی اینکه آیا در سینما کار جدیدی خواهد داشت؟ اعلام کرد: اگر کار سینمایی خوب پیشنهاد شود قبول میکنم. به نظرم فضای سینما هم آرامتر است و هم زمانش کمتر است. از طرفی دغدغه دستمزد هم وجود ندارد؛ البته این را هم بگویم که هرگز در هیچ کجا پولم را نخوردهاند.
انتهای پیام
ادامه مطلب
پردهبرداری از رازهای سه زن در یک تئاتر
نمایش «ناسور» به کارگردانی افسانه زمانی به زودی در تالار حافظ به صحنه میرود.
زمانی در گفتوگویی با خبرنگار تئاتر ایسنا درباره اجرای عمومی این نمایش که شهریورماه سال گذشته در جشنوارهی نمایشهای آیینی و سنتی شرکت داشت، بیان کرد: «ناسور» با چند تغییر در گروه بازیگران از 19 اردیبهشتماه تا تعطیلات نیمهی خرداد در تالار حافظ اجرا میشود.
او گفت: «ناسور» برای من به عنوان کارگردان تجربهی به کارگیری شیوهی نمایشهای آیینی و سنتی در قالب درام است و این که یک درام را با وجود داشتن قصه و ویژگیهای نمایش کلاسیک، با استفاده از مشخصههای نمایش آیینی و سنتی هم بتوان اجرا کرد.
به گفتهی زمانی؛ این نمایش از ساعت 19:30 و به مدت 80 دقیقه به صحنه میرود که البته تلاش میشود با توجه به گرایش و علاقهمندی مخاطبان امروزی نسبت به دیدن نمایشهایی با زمان کوتاهتر، زمان این نمایش هم در حد ممکن کم باشد اگرچه شیوه اجرایی و داستان «ناسور» کشش لازم برای جذب تماشاگر تا انتهای کار را دارد.
به گزارش ایسنا، در «ناسور» نسیم ادبی، رویا میرعلمی، گیتی قاسمی، الهه شهپرست و علیرضا آرا بازی میکنند.
در این نمایش سه زن در عمارتی اعیانی، خاطرات روزهای رفته را مرور میکنند که به تدریج پرده از رازهایی برداشته میشود و ...
همچنین نویسنده این نمایش که توسط زمانی بازنویسی شده، خیرالله تقیانیپور است و دیگر عوامل اجرایی آن هم عبارتند از : سینا ییلاقبیگی (طراح صحنه)، مژگان عیوضی (طراح لباس)، ماریا حاجیها (طراح گریم) و عنایت خادمبشیری (آهنگساز).
انتهای پیام
ادامه مطلب
سهم معلمان از سینمای ایران
فیلمهای «جنگ اطهر»، «دبیرستان»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «تیک تاک»، «عبور از غبار»، «کتونی سفید»، «پشت پرده مه»، «آوار»، «بچههای طلاق»، «شنا در زمستان»، «رابطه»، «خوابهای دنبالهدار»،«ورود آقایان ممنوع» و «جدایی نادر از سیمین» از جمله آثار سینمای ایران هستند که کاراکتر معلم در آنها حضور دارند.
قریبیان ایفاگر 3 نقش معلم
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «جنگ اطهر» به کارگردانی محمدعلی نجفی که در سال 58 ساخته شد اولین فیلم بعد از انقلاب است که شخصیت اصلیاش، شغل معلمی دارد.
«اطهر» با بازی فرامرز قریبیان معلمی است که با شاگردان خود به امور فوق برنامه میپردازد و از این طریق در مسیر زندگی دانش آموزی بنام «فتاح» قرار میگیرد، او سعی میکند «فتاح» را که در ظاهر به بن بست رسیده به مسائل اجتماعی آگاه سازد و اگرچه در این طریق موفق میشود اما جان خود را نیز از دست میدهد.
قریبیان بعدها در دو فیلم «آوار» و «سایههای بلند باد» هم ایفاگر نقش معلم شد.
«سایههای بلند باد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا که در سال 58 ساخته شد در خلاصه داستانش آمده: در فصل کاشت، مترسکی طبق رسم و عادت معمول در کشتگاه میکارند. از آن پس به لحاظ عادات خرافی و سنتی ده، در برخورد با مترسک اهالی از آن تدریجا یک کابوس میسازند. محمد مدیر و معلم مدرسه که از موضوع آگاه شده سعی در مبارزهی رو به رو گرفته و اعتقادات اهالی را به هیچ میگیرد.
«آوار» به کارگردانی سیروس الوند که در سال 64 ساخته شد؛ درباره مردی است که فرزندانش را برای خواندن وصیت نامهاش گرد خود میآورد. فرزند بزرگ او که از سایرین شخصیت معقولتری دارد، معلم است.
«دبیرستان» و نقش پررنگ معلم
از «دبیرستان» به کارگردانی اکبر صادقی در سال 65 میتوان به عنوان یکی از فیلمهایی که شخصیت معلم در آن حضور پررنگی دارد یاد کرد.
در این فیلم بیژن امکانیان در نقش علی ناصری دبیر زیست شناسی به دنبال ترک اعتیاد، پس از سه سال به زادگاهش بر میگردد و به لحاظ سوابق خوب پدر مجددا در دبیرستانی مشغول به کار میشود.
او طی برخورد با محصلی از جیب وی بسته هروئینی بیرون میآورد و بدینوسیله درگیر مشکلات شخصی او شده و در نهایت موفق میشود او را از دام قاچاقچیان و اعتیاد برهاند.
مجیدی و معلم حامی شاگردان فقیر
مجید مجیدی کارگردان صاحب نام سینمای ایران هم در سال 68 با بازی در فیلم «شنا در زمستان» به کارگردانی محمد کاسبی ایفاگر نقش معلم بوده است.
او در این فیلم در قالب آموزگاری ظاهر شده که به تازگی در یکی از مدارس جنوب شهر عهده دار امر تدریس شده است و سعی بر آن دارد که برخورد متفاوتی با شاگردان فقیر کلاس داشته باشد. پس از ماجراهایی که در مدرسه رخ میدهد با توطئه یک خبرچین، آموزگار توسط ماموران ساواک دستگیر شده و مدرسه بار دیگر به صورت سابق خود باز میگردد و دیگر کسی به شاگردان فقیر کلاس توجهی ندارد.
شکیبایی در «عبور از غبار» و «رابطه»
زنده یاد خسرو شکیبایی هم در دو فیلم «عبور از غبار» و «رابطه» در نقش معلم ظاهر شده است؛ او در «رابطه» به کارگردانی پوران درخشنده که در سال 65 ساخته شد، نقش معلمی را دارد که به کمک نوجوان ناشنوایی میشتابد و آنرا از انزوا خارج میکند. در«عبور از غبار» هم که در سال 68 توسط درخشنده ساخته شد شکیبایی آموزگار جوان و رنجدیدهای را بازی کرد که گرفتار بیماری همسرش میشود و مادر یکی از شاگردان گریزپایش به کمک او میآید.
الماسی در نقش معلمی سختگیر
جهانگیر الماسی هم از دیگر بازیگرانی است که دوبار نقش معلم را ایفا کرده است. او در فیلم «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین در سال 71 نقش معلم سخت گیری را دارد که باعث میشود یکی از دانش آموزانش سر به کوه و جنگل بگذارد.
این بازیگر در «پشت پرده مه» به کارگردانی پرویز شیخ طادی هم در نقش یک معلم خشن ظاهر میشود که توهماتی را در ذهن یکی از شاگردانش که ناشنوا است، ایجاد میکند.
هما روستا معلم فداکار «پرنده کوچک خوشبختی»
به گزارش ایسنا،هما روستا در «پرنده کوچک خوشبختی» ایفاگر یکی از ماندگارترین نقش معلمان بوده است. او در این فیلم که توسط پوران درخشنده در سال 66 ساخته شد، یک معلم روانشناس را بازی کرد که برای تدریس وارد یک مدرسه دخترانه دانش آموزان استثنایی و ناشنوا میشود و ورودش مصادف با آشنایی با دخترکی ناسازگار و کند ذهن که قصد کشتن همشاگرداناش را سر کلاس داشته میشود. معلم با تلاش فراوان سعی در اصلاح شخصیت ناسازگار دخترک میکند که تلاش او تا حد ایثار و جنون پیش میرود.
میلانی و معلم خصوصی
تهمینه میلانی در سال 68 در فیلم «بچههای طلاق» یکی از شخصیتهای اصلی فیلمش را یک معلم خصوصی با بازی مهشید افشارزاده قرارداد که برای امرار معاش و کسب تجربه به تدریس خصوصی در منازل اشتغال دارد و درگیر زندگی نوجوان چهارده سالهای میشود.
ایجاد روحیه خودباوری در «کتونی سفید»
«کتونی سفید» ساخته محمد ابراهیم معیری، حسین یاری را در قالب معلمی نشان میدهد که برای سامان دادن ورزش مدرسه بزرگ و قدیمی وارد بوشهر میشود و به زودی روحیه بچههای شهر را در جهت خود باوری و اعتماد به نفس جمعی شکل میدهد.
به گزارش ایسنا،از دیگر فیلمها و بازیگرانی که در نقش معلم ظاهر شدهاند، میتوان به نگین صدق گویا در فیلم «تیک تاک»، افسانه بایگان در فیلم «اتل متل توتوله»، پانتهآ بهرام در فیلم «خوابهای دنباله دار»، بهاره رهنما در فیلم «ورود آقایان ممنوع» و مریلا زارعی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» و.... اشاره کرد.
انتهای پیام
ادامه مطلب
خسرو شکیبایی و هما روستا چگونه معلم شدند؟
پوران درخشنده گفت: در فیلمهایم به دنبال معلمان عاشق بودم؛ معلمانی که صرفا شغلشان معلمی نباشد و بهترین گزینههای بازی در این نقشها خسرو شکیبایی و هما روستا بودند.
این کارگردان که در سه فیلم «رابطه»، «عبور از غبار» و «پرنده کوچک خوشبختی» کاراکتر اصلی را در قالب یک معلم نشان داده است در گفتوگو با خبرنگار سینمایی ایسنا با بیان اینکه از کودکی با این شغل سروکار داشته است، اظهار کرد: مادرم معلم بود و این شغل در زندگی من مهمترین نقش را داشت و معتقدم معلمی شغل نیست بلکه عشق است و این عشق باعث میشود زندگیشان را وقف دیگران برای یاددادن کنند.
وی ادامه داد: همیشه در فیلمهایم معلم نقش خاص خودش را دارد؛ از فیلم «رابطه» که خسرو شکیبایی بازی کرد، «پرنده کوچک خوشبختی» که هما روستا بود، «عبور از غبار» که باز هم خسرو شکیبایی این نقش را بازی کرد و «خوابهای دنبالهدار» که پانتهآ بهرام نقش معلم را داشت.
درخشنده با طلب آمرزش برای خسرو شکیبایی و هما روستا گفت: هر دو این عزیزان به خوبی نقش یک معلم عاشق را بازی کردند. در «پرنده کوچک خوشبختی» شاهد بودیم دختربچهای مادرش را از دست داده و به انزوا کشیده میشود و با آمدن یک ناجی و معلم عاشق، انگار که دوباره مادرش را به دست آورده، معلمی که مثل برف سفید است.
این کارگردان خاطرنشان کرد: این نقشها در زندگی ما پررنگ هستند و برای ایفای آن سراغ آدمهایی رفتم که عاشق دوستداشتن باشند. هما و خسرو عاشق زندگی، مردم و کارشان بودند و انرژی زیادی برای تمرین گذاشتند. در فیلم «رابطه» با خسرو شکیبایی شش ماه در کنار بچههای ناشنوا حضور داشتیم و با هما روستا هم نزدیک به سه ماه در مدرسه تمرین میکردیم تا این «رابطه» شکل بگیرد. با این تمرینها میخواستم که آنها از خودشان عبور کنند و به بچهها برسند.
انتهای پیام
ادامه مطلب
انفجار خودروی بمبگذاری شده در غازیآنتپ ترکیه
در مقابل ساختمان پلیس در غازی آنتپ در جنوب شرقی ترکیه صبح امروز (یکشنبه) همزمان با روز کارگر یک خودروی بمب گذاری شده منفجر شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، بر اساس گزارشهای به دست آمده در حال حاضر تعداد بسیاری از نیروهای پلیس و آمبولانس به محل انفجار اعزام شدهاند.
هم چنین پس از این انفجار، درگیریهایی میان نیروهای پلیس و برخی افراد ناشناس رخ داد. گفته میشود دستکم یک نیروی پلیس کشته و 13 تن دیگر زخمی شدهاند.
تمام مسیرهای منتهی به محل وقوع انفجار در غازی آنتپ بسته شده است.
انفجار در محلی رخ داده که تنها 600 تا 700 متر با محل برگزاری مراسم روز کارگر در این شهر فاصله داشت.
انتهای پیام
ادامه مطلب
چین آماده همکاری با کشورهای منطقه برای مقابله با تروریسم
وزیر دفاع چین گفته است که مقابله جهانی با تروریسم نیازمند رویکردهای جامع بوده و کشورش آماده همکاری با پاکستان و سایر کشورهای منطقه برای برقراری صلح و امنیت است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، چانگ وانکوآن، وزیر دفاع چین در جریان سفر به مسکو گفت: برای مقابله با تروریسم یک رویکرد جامع باید داشته باشیم که از طریق ابزار سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و فرهنگی به دست میآید تا به این ترتیب بتوانیم ریشه تروریسم را بخشکانیم.
وی گفت: ابتکار عمل دولت چین "یک کمربند، یک مسیر" است که نسخه مدرن جاده ابریشم برای مرتبط کردن آسیا، اروپا، خاورمیانه و آفریقا محسوب میشود و یک ابزار بنیادین برای پیشبرد امنیت از طریق توسعه است.
وزیر دفاع چین ادامه داد، دولت پکن و نیروهای مسلح چین آماده همکاری با سایر کشورهای منطقه برای مقابله با تروریسم و همکاری در زمینه برقراری صلح در جهان هستند.
وی با تاکید بر ضرورت مقابله با تروریسم از تمامی کشورهای منطقه خواست تا در این زمینه همکاری کنند تا فاکتورهای ایدئولوژیکی را کنار گذاشته و به یکدیگر احترام بگذارند و به پیشبرد روابط بپردازند.
این مقام مسئول وزارت دفاع چین همچنین به انتقاد از معیارهای دوگانه، اقدامات مستقیم علیه یک ملت یا مذهب، مداخله در امور داخلی سایر کشورها و در نظر گرفتن منافع شخصی پرداخت و ادامه داد: برای مقابله با تروریسم باید براساس قوانین سازمان ملل عمل کرد و تابع قوانین بینالملل بود.
وی به تجربیات دولت چین برای مقابله با جنبش تروریستی ترکستان شرقی اشاره کرد و در حاشیه این نشست با سرگئی شویگو، همتای روس خود دیدار کرد و درباره پیشرفت در همکاریهای دوجانبه دفاعی و نظامی با وی به گفت و گو پرداخت.
وزیر دفاع چین همچنین تمایل دولت پکن را در همکاری با مسکو ابراز داشت و گفت: اقدامات مشترک باید برای همکاری در زمینههای مختلف صورت گیرد.
وزیر دفاع روسیه نیز گفت: تعمیق همکاریها میان چین و روسیه در زمینههای استراتژیک به تضمین امنیت و ثبات در منطقه اوراسیا و سراسر جهان کمک میکند. مسکو امیدوار است که همکاریهای عملی بیشتری میان دو کشور صورت گیرد. روسیه آماده همکاری با چین در چارچوب سازمان همکاری شانگهای و انجام رزمایشهای مشترک در سال جاری میلادی است.
انتهای پیام
ادامه مطلب