اراذل و اوباشي که با مصرف مشروبات الکلي دست به وحشت‌آفريني در پارک شهروند زده بودند، توسط پليس شناسايي و دستگير شدند. به گزارش باشگاه خبرنگاران، ساعت 21:30 سوم تيرماه بر اساس خبر اعلامي از سوي مرکز فوريت‌هاي پليسي 110 تهران بزرگ مبني بر درگيري و عربده‌کشي و تخريب اموال در آدرس بلوار گلاب، نبش پارک شهروند ماموران کلانتري 118 ستارخان سريعا در محل حاضر شدند. با حضور ماموران، چند تن از شهروندان به عوامل گشت مراجعه و بيان داشتند که چند نفر که حالت طبيعي نداشته در پارک شهروند شروع به عربده‌کشي و ايحاد رعب و وحشت شهروندان کرده و نگهبان پارک را مورد ضرب و جرح قرار دادند که نگهبان توسط اورژانس به بيمارستان رسول اکرم(ص) منتقل شده است و در هنگام خروج از پارک اقدام به تخريب چند دستگاه خودرو کردند و سريعا از محل متواري شدند. در ادامه، عوامل اطلاعات اين يگان نيز در محل حاضر شده و پس از بررسي مشخص شد که ضاربين از اراذل و اوباش محله طرشت به نامهاي «جمشيد»،«بهرام» و «اسکندر» هستند. سرانجام با استفاده از شگردهاي پليسي، محل اختفاي متهمان مشخص و در يک اقدام غافلگيرانه در همان محله طرشت هر 3 نفر که شرب خمر نيز کرده بودند دستگير و به کلانتري منتقل شدند و يک قبضه چاقو نيز از آنها کشف شد. سرهنگ حسن رضا جوانمرد سرکلانتر دوم پليس پايتخت درباره اين خبر به باشگاه خبرنگاران گفت: افرادي که خودروهاي آنها مورد تخريب واقع شده بود در کلانتري حاضر و به عنوان شاکي اظهارات آنها نيز اخذ و پرونده اي در اين خصوص تشکيل شد و متهمان جهت سير مراحل قانوني در اختيار مقام قضايي قرار گرفتند.

رئيس پليس آگاهي فرماندهي انتظامي خراسان جنوبي گفت: متهم سابقه‌دار که با ورود به عنف به سه منزل در بيرجند علاوه بر تهديد شاکيان با ضرب و شتم اقدام به سرقت کرده بود توسط کارآگاهان پليس آگاهي خراسان جنوبي دستگير شد. به گزارش باشگاه خبرنگاران، پرويز عرب‌زاده اظهار داشت: سه شاکي خانم با مراجعه به اين پليس اظهار داشتند فردي در نيمه‌هاي شب به منزل آنها ورود کرده و ضمن ايراد ضرب و جرح اقدام به سرقت اقلام کم‌حجم اما پرارزش کرده است. وي افزود: کارآگاهان با استفاده از چهره زني و تحقيقات ميداني يکي از شاکيان، متهم سابقه‌دار را شناسايي و سپس دستگيري اين متهم را در دستور کار خود قرار دادند. رئيس پليس آگاهي فرماندهي انتظامي خراسان جنوبي تصريح کرد: کارآگاهان فرد شناسايي شده را تحت تعقيب قرار دادند و با هماهنگي مقام قضائي در يک عمليات شبانه وي را دستگير کردند. عرب‌زاده ادامه داد: متهم که ابتدا خود را فردي بي‌گناه جلوه مي‌داد با روبه‌رو شدن با شاکيان ديگر طاقت نياورد و لب به اعتراف گشود و گفت اين سه شاکي را چندين بار مورد مراقبت قرار دادم تا اينکه مطمئن شدم تنها در خانه زندگي مي‌کنند، در نيمه‌هاي شب به منزل آنان وارد مي‌شدم و شروع به سرقت مي‌کردم که در اين سه فقره سرقت شاکيان از حضور من اطلاع پيدا کردند و من هم با آنها درگير شدم و با ضرب و شتم توانستم از منزل آنها با وسايل سرقتي فرار کنم. وي تصريح کرد: متهم سابقه‎دار، در تحقيقات پليسي به سه فقره سرقت به عنف و چندين فقره سرقت ديگر اعتراف کرد. اموال مسروقه به مالباختگان تحويل و متهم با تکميل پرونده روانه دادسرا شد.

رييس کلانتري 148انقلاب از دستگيري جواني که قصد زورگيري از دخترجواني در ايستاه متروي ميدان انقلاب را داشت، خبر داد. سرهنگ عليرضا شجاعي پور در گفت وگو با ايسنا، دراين باره گفت: در ساعت 22:42 سي و يکم خرداد ماه امسال يک مورد زورگيري از خانمي جوان در ايستگاه متروي انقلاب به مرکز فوريت هاي پليسي 110 اطلاع داده شد که به دنبال آن ماموران گشت انتظامي کلانتري 148 انقلاب به محل حادثه واقع در ميدان انقلاب، ايستگاه متروي انقلاب حاضرشده و تحقيقات خود را آغاز کردند. وي اضافه کرد: ماموران پس از حضور در محل متوجه شدند که يک سارق زورگير به هويت شهريار از سوي ماموران انتظامي ايستگاه متروي انقلاب دستگير و از وي يک قبضه سلاح سرد نيز کشف شده است.

رييس کلانتري 148 انقلاب با بيان اينکه در ادامه ماموران از شاکي به هويت فرزانه تحقيق کردند، گفت: شاکي در اظهارات خود به ماموران گفت که داخل ايستگاه مترو منتظر رسيدن قطار بودم که ناگهان مردي جوان به من نزديک شده و يک قبضه سلاح سرد به پهلويم گذاشت و درخواست 200 هزار تومان وجه نقد کرد. اما با سرو صداي من ماموران مترو متوجه زورگير شده و او را در اقدامي ضربتي دستگير کردند. شجاعي پور با بيان اينکه متهم از سوي ماموران به کلانتري انتقال داده شد، گفت: متهم در مواجهه با شاکي و ادله موجود بزه انتسابي را پذيرفت و در نهايت برايش پرونده اي تشکيل و به همراه شاکي به دادسرا ارجاع داده شد.

رئيس پليس آگاهي خراسان جنوبي از دستگيري قاتلان مرد روستايي در قاين خبر داد و گفت: مرد روستايي در نزاع دسته‌جمعي به قتل رسيده است. به گزارش باشگاه خبرنگاران، سرهنگ پرويز عرب‌زاده اظهار کرد: با اعلام مرکز فوريت‌هاي پليس 110 مبني بر وقوع نزاع منجر به قتل در اطراف شهرستان قاين بلافاصله مأموران انتظامي و کارآگاهان جنايي به محل نزاع اعزام شدند. وي تصريح کرد: مأموران مشاهده کردند دو نفر از اهالي روستا به علت اختلافات قبلي با مردي روستايي درگير شده‌اند و پس از مشاجره لفظي با بيل به وي حمله کرده و او را مصدوم کرده‌اند. رئيس پليس آگاهي خراسان جنوبي ادامه داد: مصدوم توسط نيروهاي امدادي به بيمارستان اعزام شد ولي به علت ضربات متعدد در راه بيمارستان فوت کرد. عرب‌زاده گفت: با تحقيقات انجام شده مشخص شد سه نفر از اهالي روستا که بنزين موتور سيکلتشان تمام شده بود براي گرفتن بنزين به مزرعه‌اي مراجعه مي‌کنند و با دو نفر از اهالي در آن جا روبه‌رو مي‌شوند ولي به علت اختلافات قبلي، بين آن‌ها درگيري لفظي به وجود آمده که منجر به نزاع مي‌شود و در نهايت مقتول توسط دو نفر با ضربات بيل مصدوم شده و در راه اعزام به بيمارستان فوت کرده است. وي افزود: با اطلاع کارآگاهان پليس جنايي بلافاصله متهمان دستگير و بازجويي شدند که در تحقيقات پليس به ضرب و جرح مقتول اعتراف کردند. رئيس پليس آگاهي خراسان جنوبي تصريح کرد: متهمان اظهار داشتند به علت تاريکي هوا متوجه نبوده‌اند به چه قسمت‌هايي از بدن مقتول ضربه زده‌اند و مشارکت در نزاع را قبول دارند.

عرب‌زاده خاطرنشان کرد: در اين رابطه پرونده‌اي تشکيل و متهمان به مقام قضايي معرفي شدند.

زن ۳۴ ساله که از شدت شرم چشم به موزائيک هاي کف اتاق دوخته بود درحالي که ادعا مي کرد با يک اشتباه بزرگ زندگي ام را به نابودي کشاندم به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري کوي پليس مشهد گفت: ۱۵سال قبل با «حيدر» ازدواج کردم و زندگي آرامي داشتيم اگرچه همسرم مردي مهربان و دوست داشتني بود اما هيچ گاه نمي توانست احساسات و عواطف خود را در زندگي مشترک بيان کند او بناي ماهري بود که همواره بيشترين تقاضا را در بين همکاران خود داشت تا جايي که حتي ساخت و ساز يکي از هتل هاي مشهد را به او سپردند و همسرم، حدود ۲سال در آن جا کار کرد اما پس از مدتي و به خاطر اختلافات مالي با صاحب هتل درگير شد در اين درگيري فيزيکي همسرم ضربه اي شديد به پاي صاحب هتل زده بود که استخوان يکي از انگشتان او خرد شده بود.با اعلام شکايت صاحب هتل همسرم از سوي دادگاه به پرداخت ديه محکوم شد.

اما چون توان پرداخت چنين وجهي را نداشت به زندان افتاد و حدود ۲.۵ سال را در زندان سپري کرد تا اين که با کمک خيران از زندان آزاد شد. زن جوان ادامه داد: بعد از اين ماجرا همسرم ديگر حاضر نشد در مشهد کار کند و از آن پس کارهاي ساختماني را در شهرستان ها به عهده مي گرفت به طوري که گاهي چند ماه نيز به مشهد نمي آمد و تنها برايمان پول مي فرستاد. ديگر بدون حضور همسرم زندگي من عاري از محبت و عاطفه شده بود و بوي عشق در آن رنگ باخته بود، من در مشهد تنها بودم و آشنايي نداشتم حضور همسرم نيز تنها چند روز طول مي کشيد به خاطر اين تنهايي و پس از آن که سه فرزندم را راهي مدرسه مي کردم به منزل يکي از همسايگان مي رفتم تا کمي با او صحبت کنم «شهين» زن مطلقه اي بود که چند سال قبل از همسرش جدا شده و با پسر ۲۱ساله اش زندگي مي کرد. «محمود» هر روز خريدهاي مادرش را انجام مي داد تا اين که يک روز قرار شد خريد منزل ما را نيز انجام بدهد. اين گونه بود که جرقه آشنايي من و محمود به شکل ديگري رقم خورد و وابستگي من به او شدت گرفت. در اين زمان همسرم در يکي از شهرهاي مرزي خراسان رضوي مشغول کار بود و مي دانستم تا ۲ماه ديگر به مشهد نمي آيد اما او به طور ناگهاني روز گذشته درحالي وارد منزل شد که «محمود» نيز در خانه ام حضور داشت...
منبع: روزنامه خراسان

زن 34 ساله که از شدت شرم چشم به موزائيک هاي کف اتاق دوخته بود درحالي که ادعا مي کرد با يک اشتباه بزرگ زندگي ام را به نابودي کشاندم به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري کوي پليس مشهد گفت: 15سال قبل با «حيدر» ازدواج کردم و زندگي آرامي داشتيم اگرچه همسرم مردي مهربان و دوست داشتني بود اما هيچ گاه نمي توانست احساسات و عواطف خود را در زندگي مشترک بيان کند او بناي ماهري بود که همواره بيشترين تقاضا را در بين همکاران خود داشت تا جايي که حتي ساخت و ساز يکي از هتل هاي مشهد را به او سپردند و همسرم، حدود 2سال در آن جا کار کرد اما پس از مدتي و به خاطر اختلافات مالي با صاحب هتل درگير شد در اين درگيري فيزيکي همسرم ضربه اي شديد به پاي صاحب هتل زده بود که استخوان يکي از انگشتان او خرد شده بود.با اعلام شکايت صاحب هتل همسرم از سوي دادگاه به پرداخت ديه محکوم شد.

اما چون توان پرداخت چنين وجهي را نداشت به زندان افتاد و حدود 2.5 سال را در زندان سپري کرد تا اين که با کمک خيران از زندان آزاد شد. زن جوان ادامه داد: بعد از اين ماجرا همسرم ديگر حاضر نشد در مشهد کار کند و از آن پس کارهاي ساختماني را در شهرستان ها به عهده مي گرفت به طوري که گاهي چند ماه نيز به مشهد نمي آمد و تنها برايمان پول مي فرستاد. ديگر بدون حضور همسرم زندگي من عاري از محبت و عاطفه شده بود و بوي عشق در آن رنگ باخته بود، من در مشهد تنها بودم و آشنايي نداشتم حضور همسرم نيز تنها چند روز طول مي کشيد به خاطر اين تنهايي و پس از آن که سه فرزندم را راهي مدرسه مي کردم به منزل يکي از همسايگان مي رفتم تا کمي با او صحبت کنم «شهين» زن مطلقه اي بود که چند سال قبل از همسرش جدا شده و با پسر 21ساله اش زندگي مي کرد. «محمود» هر روز خريدهاي مادرش را انجام مي داد تا اين که يک روز قرار شد خريد منزل ما را نيز انجام بدهد. اين گونه بود که جرقه آشنايي من و محمود به شکل ديگري رقم خورد و وابستگي من به او شدت گرفت. در اين زمان همسرم در يکي از شهرهاي مرزي خراسان رضوي مشغول کار بود و مي دانستم تا 2ماه ديگر به مشهد نمي آيد اما او به طور ناگهاني روز گذشته درحالي وارد منزل شد که «محمود» نيز در خانه ام حضور داشت...