پسر جواني که به نام مامور پليس آگاهي از رانندگان تاکسي به عنوان قرض وجه نقد سرقت ميکرد، در آخرين سناريوي خود لو رفت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، ساعت 23:30 هجدهم تيرماه عوامل گشت يگان امداد تهران بزرگ در حين گشت زني در آدرس اتوبان آزادگان شرق به غرب نرسيده به پل شهيد کاظمي بودند که شخصي به هويت «صفدر» به ماموران مراجعه و درحاليکه دست مرد جواني را دست داشت به ماموران گفت:بنده راننده تاکسي هستم و اين فرد ظهر امروز در خيابان حافظ جلوي بازار موبايل ايران به اينجانب مراجعه نموده و اظهار داشت که دو ساعت خودرو شما را به صورت دربست ميخواهم و به چند جا بروم.
شاکي ادامه داد:بعد از آن سوار ماشين بنده شد و در مسير اظهار نمود که من يکي مسئولان و فرماندهان پليس آگاهي تهران بزرگ ميباشم و در ادامه بيان نمود امشب در منزل يکي از مسئولين نظامي کشور دعوت ميباشم. در صمن از من مبلغ 50 هزارتومان به صورت دستي دريافت نمود و گفت از عابر ميگيرم و با کرايه تصفيه ميکنم.
وي افزود:اما وقتي درخواست کارت شناسايي کردم، وي هيچگونه مدارکي مبني بر صحت گفتههايش ارائه نکرد و من مجبور شدم وي را به پليس معرفي کنم.
در ادامه ماموران ضمن دستگيري متهم در تحقيقات پليسي مشخص شد هويت اصلي وي «حشمت» و از جاعلان و مامورنماهاي سابقه دار شهر تهران است که با شگرد معرفي خود به عنوان مسئول پليس آگاهي اقدام به کلاهبرداري و اخاذي از رانندگان تاکسي در شهر تهران مينمايد. سرهنگ اميد بهمنياري رييس کلانتري 152خاني آباد نو درباره اين خبر به باشگاه خبرنگاران گفت:پرونده متهم براي تحقيقات بيشتر به اداره پليس آگاهي تهران بزرگ ارسال شد.
ادامه مطلب
فرمانده انتظامي شهرستان رباط کريم غرب استان تهران از دستگيري نگهبان سارق با 244 فقره برداشت غير مجاز از حساب يک شهروند در رباط کريم خبر داد.
به گزارش پايگاه خبري پليس،سرهنگ «جعفر عليزاده» با اعلام اين خبر گفت: فردي با مراجعه به پليس فتاي شهرستان رباط کريم و اعلام برداشت 15 ميليون ريال از حساب بانکي اش درخواست دادخواهي کرد.
اين مقام انتظامي افزود:کارشناسان پليس وارد عمل شده و در تحقيقات اوليه متوجه شدند مبالغ مسروقه براي خريد 244 فقره شارژ تلفن همراه مورد استفاده قرار گرفته است.وي ادامه داد: در ادامه رسيدگي به پرونده،کارشناسان پليس توانستند با اقدامات فني و تخصصي هويت سارق را که نگهبان محل کار شاکي بود شناسايي کرده و در عملياتي متهم را در رباط کريم دستگير کنند.فرمانده انتظامي شهرستان رباط کريم گفت: متهم در بازجوييها ابتدا منکر هرگونه اتهامي شد، اما پس از مواجهه با اسناد و مدارک ارائه شده از سوي پليس به بزه انتسابي اعتراف کرده و و اذعان داشت با سوء استفاده از اعتماد شاکي که کارت عابر و رمز خود را در اختيارش قرار داده بوده، حساب بانکي وي را خالي کرده است.اين مقام انتظامي در پايان ضمن هشدار به شهروندان درباره سهل انگاري و افشاي اطلاعات بانکي از ارجاع متهم به مرجع قضايي پس از تشکيل پرونده خبر داد.
ادامه مطلب

اواخر هفته گذشته بود که ماموران کلانتري شفا در جريان دستگيري يک کيف قاپ توسط شهروندان قرار گرفتند. بدين ترتيب بود که ماموران تجسس کلانتري به محل دستگيري متهم در حوالي خيابان هدايت اعزام شدندو دريافتند سارق موتور سواري که قصد سرقت کيف يک زن جوان را داشت، با مقاومت طعمه اش روبه رو مي شود که در اين ميان تعادل زن جوان برهم مي خورد و شانه تخم مرغي که همراهش بود، به صورت کيف قاپ برخورد مي کند .
اين امر باعث مي شود تا سارق موتورسوار تعادلش را از دست بدهد و به زمين بخورد . در ادامه سارق توسط شهرونداني که شاهد ماجرا بودند دستگير و تحويل ماموران پليس داده شد .پرونده متهم در شعبه 703 دادسراي مشهد مطرح و توسط بازپرس محمد عليزاده بررسي شد که در نتيجه آن متهم تا تکميل تحقيقات قضايي و انتظامي وکشف ديگر جرايم احتمالي راهي زندان شد .
انتهای پیام/
ادامه مطلب

انتهای پیام/
ادامه مطلب
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اين پسر 9ساله كه مهدي نام داشت روز 28ارديبهشتماه از نزديكي خانهشان در منطقه ميرحسيني زابل ربوده شد و چند ساعت بعد مردي ناشناس با پدرش تماس گرفت و براي آزادي او درخواست 900ميليون تومان كرد. رايزني براي آزادي مهدي حدود 2ماه طول كشيد و آدم ربايان كه مدام صداي نالههاي پسر نوجوان را در تماسهاي تلفني براي خانوادهاش پخش ميكردند بهطور ناگهاني به تماس هايشان پايان دادند تا اينكه روز 25تيرماه پيكر نيمه جان مهدي را درحاليكه بهشدت او را شكنجه كرده بودند در يكي از خيابانهاي شهر رها كردند.
به اين ترتيب وي به بيمارستان منتقل شد و بهدليل شدت جراحات در بخش مراقبتهاي ويژه قرار گرفت. نقاط مختلف بدن او بهشدت سوزانده و آسيب زيادي به مغز و صورتش وارد شده بود. پزشكان تلاش كردند وي را نجات دهند اما بامداد ديروز او جانش را از دست داد. پدر مهدي در اينباره به همشهري گفت: ساعت 2بامداد جمعه پزشكان گفتند پسرم بهدليل ضايعات مغزي فوت شده است. پسرم مظلومانه و بيگناه كشته شد و از مسئولان قضايي و انتظامي انتظار دارم قاتلان پسرم را دستگير و مجازات كنند. 3روز قبل ابوالفضل نجفي، دادستان زابل از دستگيري 2مظنون در اينباره خبر داده بود.
ادامه مطلب
او در نهايت با نگراني با شوهرش تماس گرفت و موضوع را با او درمیان گذاشت. در حالي كه همه به دنبال اين پسر نوجوان مي گشتند پس از گذشت چند ساعت پیامکی از یک خط ایرانسل، با این متن به پدر مهدي ارسال شد: «مهدی سالم و دست من است. اگر به کسی چیزی بگویید او را ميكشم.»
پدر که شوکه شده بود موضوع را به نیروی انتظامی اطلاع داد. پس از اين پيامك بود كه تماسهاي آدمربا آغاز شد. او هر روز با پدر مهدي تماس ميگرفت و او را تهديد مي كرد. روز اول این تماسها با یک شماره ایرانسل و روزهای بعدی با شمارههای مختلفی به پیششماره کشور افغانستان بود و مرد آدمربا درخواست پول زياد براي آزادی مهدي ميكرد. درنهایت وقتي پدر مهدي از بازگشت فرزندش نااميد شد حاضر به پرداخت ٢٠٠میلیون تومان شد، اما ديگر دير شده بود.
زمانی که افرادی آماده تحویل پول به گروگانگیران شدند، مهدي ٩ ساله بر اثر شکنجههای فراوان وضع وخیمي پيدا كرده بود. به همین دلیل گروگانگيران مهدي را به صورت برهنه در محله حسنآباد شهر زابل رها كردند و اهالی نیز با تماس با ۱۱۵ او را به بیمارستان انتقال دادند. خانواده اين پسر نوجوان وقتي متوجه میشوند و به بیمارستان مراجعه میکنند، به دلیل شکنجههای زياد به سختی فرزند خود را شناسایی میکنند.
درنهایت او به دلیل جراحات وارده ناشی از خاموش کردن سیگار روی بدنش و داغ کردن با سیم و ضربههایی که به سرش وارد شده است در بخش آی سی یو بیمارستان امیر زابل بستری شد که از وضع بسیار نامطلوبی برخوردار است تا جايي كه به گفته پدر این نوجوان پزشکان بیمارستان نیز از بازگشت او اظهار ناامیدی کردهاند.
پدر این نوجوان در اينباره مي گويد: «پیش از این نیز به دفتر فرماندار مراجعه کردهام، اما حالا از فرماندار و ارگانهای امنیتی درخواست دارم با توجه به شماره تلفنهایی که با ما در این رابطه تماس میگرفتهاند يعني یک شماره ایرانسل و ۴ شماره از افغانستان این موضوع را رسیدگی كنند تا مشخص شود که گروگانگیران چه کسانی بودهاند. پسر من که از بین رفته و دیگر امیدی به زنده بودنش ندارم، اما از همه خواهش میکنم در این مورد با ما همکاری کنند تا خون فرزندم پایمال نشود.»
ادامه مطلب
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
وقتی مأموران به دستور بازپرس ویژه قتل، جسد ماندانا -٢٥ساله- را به پزشکیقانونی منتقل کردند تحقیقات خود را از خانواده این زن ادامه دادند و متوجه شدند این زن پنج ماهه باردار بود. حمید -شوهر ماندانا- اختلاف با همسرش را از مأموران مخفی نکرد، اما بر بیگناهی خود در قتل همسرش تأکید کرد و گفت: «من با زنی به نام سارا رابطه داشتم و همسرم به همین دلیل با من درگیریهای زیادی داشت.
دو ماه قبل دخترمان حین بازی صدمه دید و فوت شد. از وقتی او را از دست دادیم رابطهام با همسرم بدتر شد، اما در قتل او هیچ نقشی نداشتم و به دلیل بارداربودنش سعی میکردم او را در آرامش نگه دارم». تحقیقات مأموران ادعای این مرد را ثابت کرد و دوستانش تأیید کردند او زمان قتل خارج از شهر بود.
چندی بعد برادر حمید به نام حسین به پلیس مراجعه کرد و گفت همسر برادرش را به قتل رسانده است. او ابتدا مدعی شد حمید او را وادار به این کار کرده و گفته اگر ماندانا را به قتل نرساند خودش را میکشد.
متهم بعد از چند روز، اعترافهای قبلیاش را پس گرفت و گفت چون ماندانا زندگی او را به هم زده و باعث شده بود همسرش از او جدا شود تصمیم به قتل گرفت.
متهم گفت: «یک ماه قبل نقشه قتل ماندانا را کشیدم، او با حرفها و کارهایی که کرد باعث شد همسرم با من درگیر شود و بعد هم طلاق بگیرد و من هم به تلافی او را کشتم. در این قتل برادرم نقشی نداشت و اصلا در جریان ماجرا نبود». وقتی از همسر سابق متهم بازجویی شد، ادعای متهم را رد کرد و گفت: «شوهرم مرد بسیار خشنی بود، همیشه من را کتک میزد و اذیتم میکرد. چند ماه قبل ماندانا و شوهرش به مکه رفته و برای من بهعنوان سوغات یک دستگاه برقی اپیلاسیون آورده بودند، وقتی شوهرم این دستگاه را دید عصبانی شد و من را کتک زد و با ماندانا هم دعوا کرد؛ من قهر کردم و به خانه پدرم رفتم اما طلاق من ربطی به ماندانا نداشت و چون شوهرم خیلی کتکم میزد از او جدا شدم.
شوهرم میگفت در کودکی از برادرانش خیلی کتک خورده و به همین دلیل هم بچههای آنها را اذیت میکرد». متهم در شعبه ٧٤ دادگاه وقت کیفری استان تهران محاکمه و با درخواست اولیای دم به اتهام قتل ماندانا به قصاص نفس و درخصوص ازبینرفتن جنین پنج ماهه به پرداخت دیه محکوم شد. هرچند رأی صادرشده مورد تایید قرار گرفت، اما اولیای دم ماندانا با مراجعه به دادسرای جنایی تهران اعلام رضایت کردند و خواستار دیه شدند که به این دلیل پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه چهار دادگاه کیفری شماره یک ارسال شده و متهم یکبار دیگر پای میز محاکمه میرود.
منبع : شرق
ادامه مطلب



ادامه مطلب
حکم قصاص مردجواني که پسرعمه اش را به قتل رسانده است در ديوان عالي کشور تاييد شد. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان ، 26ارديبهشت سال 91 مرد ميانسالي با مراجعه به کلانتري 123 نياوران از ناپديدشدن پسرش خبرداد وگفت: پسرم به نام سليمان ديروز از خانه بيرون رفت اما ديگر بازنگشت،داشتيم به دنبال او ميگشتيم که روز بعد يک مرد ناشناس با ما تماس گرفت و گفت که پسر مرا گروگان گرفته و بايد در ازاي آزادي فرزندم به او پول بدهيم. با اعلام اين شکايت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در اين خصوص آغاز شد. در ادامه تحقيقات پليس به رديابي شماره تماس مرد ناشناس پرداخت و در نهايت موفق شد متهم که پسردايي سليمان بود را شناسايي و دستگير کند. متهم در بازجوييها با اعتراف به قتل سليمان گفت: سليمان يک مجسمه عتيقه داشت. روز حادثه او به خانه ام درتهران پارس آمد و مجسمه را هم با خودش آورد ولي با هم درگير شديم. ما هر دو اسلحه داشتيم که درگيري بالا گرفت و در آن بين يک تير از اسلحه ام شليک شد و سليمان جان خود را از دست داد. براي همين جسدش را به حمام بردم و با اره برقي مثله کردم وآن را به رودخانهاي در حوالي جاده آبعلي انداختم. با اعتراف اين پسر، وي پس از صدور کيفرخواست پرونده اش در شعبه74دادگاه کيفري استان تهران محاکمه شد. در اين جلسه پدر و مادرمقتول درخواست قصاص کردند. متهم هم ادعاي تازه اي مطرح کرد وگفت: پسرعمه ام روز حادثه همراه يک دختر به خانه ام آمد و گفت يک مجسمه طلا دارد که ميخواهد آنرا به شمش تبديل کند. او همراه دختر غريبه به سفر رفت. از آن شب به بعد هيچ خبري از او نداشتم تا اينکه بازداشت شدم. باورکنيدمن بيگناهم و تحت فشار در اداره اگاهي قتل را گردن گرفتم.
هنوز هيچ اثري ازجنازه به دست نيامده و ممکن است آرش زنده باشد. با وجود اين اظهارات متهم درپايان جلسه به قصاص محکوم شد.
اين حکم درشعبه 16 ديوان عالي کشور تاييد نشد و پرونده براي رسيدگي دوباره به شعبه همعرض فرستاده شد. متهم اين بار دردومين جلسه محاکمه خود درشعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران باز هم سناريوي جديدي مطرح کرد و گفت: پسرعمه ام به تنهايي به خانه ام آمد و باهم مواد کشيديم.او در حال بازي با اسلحههاي من بود که صداي شليک شنيدم و او را غرق خونديدم.
درپايان اين جلسه هم متهم بار ديگربه قصاص محکوم شد. صبح روز دوشنبه اين حکم درشعبه 16ديوان عالي کشورتاييدشد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب