دغدغهای که «دیکاپریو» را رها نمیکند
«لئوناردو دیکاپریو» پس از درخشش در اسکار 2016 و کسب اولین تندیس اسکارش، فعالیتهای عادی و مورد علاقه خود را از سر گرفته بود و در همین راستا اقدام به انتشار عکس از دریاچه در معرض خطر ارومیه کرد که هموطنان بار دیگر این موضوع را سوژه جریانسازی دیگری قرار دارند و موجی از پیامهای خوشایند و ناخوشایند خود را روانه صفحه اینستاگرام این هنرپیشه آمریکایی کردند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «لئوناردو دیکاپریو» فقط یک بازیگر موفق نیست، او به طور حرفهای در زمینه محافظت از محیط زیست فعالیت میکند و صفحههای اجتماعیاش به مطالبی در این زمینه اختصاص دارند.
او که آثاری چون «الماس خونین»، «جاده انقلابی»، «تایتانیک»، «هوانورد»، «جزیره شاتر» و «بازگشته» را در کارنامه حرفیاش دارد، عکسی از کشتی به گل نشسته در بخش خشکشده دریاچه ارومیه را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و زیر آن به نقل از پایگاه جهانی هواشناسی، نوشت: «یک کشتی مخروبه در دریاچه خشک شده ارومیه در شمال غربی ایران. این بزرگترین دریاچه نمک در خاورمیانه است، اما در حال حاضر فقط پنج درصد از آب آن باقی مانده. از دو دهه پیش به دلیل تغییر آب و هوا، ساخت و ساز سد و کاهش بارندگی، دریاچه رو به خشکی رفته است.»
عکس این مطلب دست به دست در تلگرام و دیگر شبکههای مجازی ایرانیها چرخید و باعث بروز واکنشهای متعدد و متفاوتی شد. بسیاری از کاربران ایرانی اینستاگرام به صفحه «دیکاپریو» رفتند و از او تشکر کردند،ستاد احیای دریاچه ارومیه از توجه این هنرمند به محیط زیست ایران سپاسگزاری کرد و از وی برای دیدار از وضعیت جدید دریاچه ارومیه دعوت به عمل آورد. اما در این میان کامنتهای پر از توهین و ناسزای برخی ایرانیها پای این تصویر، جز ابراز تاسف و شرمندگی حرف دیگری باقی نگذاشته است...
به این بهانه نگاهی خواهیم داشت به فعالیتهای بشردوستانه «دیکاپریو» که حتی در سخنرانی دریافت اسکارش هم از مسائل محیط زیستی غافل نشد.
«لئوناردو دیکاپریو» پس از موفقیت فیلم سینمایی «تایتانیک»، در سال 1998 یعنی زمانی که 24 سال داشت، بنیاد «لئوناردو دیکاپریو» را برای حمایت از محیط زیست راهاندازی کرد؛ این موسسه، نهادی غیرانتفاعی بود برای افزایش آگاهی نسبت به مسائل محیطی. گرچه بخشهای مختلف طبیعت محور توجه «دیکاپریو» بود، اما او بیشتر تمرکز خود را روی مباحثی چون گرم شدن کره زمین، حفظ تنوع زیستی زمین و حمایت از انرژیهای قابل تجدید قرار داد.
بنیاد «دیکاپریو» در 40 کشور جهان روی پروژههای متعدد محیط زیستی کار کرده و دو فیلم مستند به نام «سیاره آب» و «گرمایش جهانی» ساخته و منتشر کرده است.
فعالیتهای چشمگیر این بازیگر و فعال اجتماعی در این زمینه جوایزی را از سوی گروههای حامی محیط زیست برایش به ارمغان آورد که جایزه محیط زیست «مارتین لیتون» سال 2011 و جایزه رهبری محیط زیست 2003 که از سوی موسسه جهان سبز آمریکا برگزار میشود، از این جمله هستند.
«دیکاپریو» سال 2000 جشن روز ملی زمین را در آمریکا برگزار کرد و در این مراسم با رییس جمهور وقت کشورش «بیل کلینتون» مصاحبه کرد. این دو درباره موضوعاتی چون گرمایش زمین و مسائل محیط زیستی با هم به گفتوگو پرداختند.
او در سال 2007 نقش مهمی را در ساخت مستند «ساعت یازدهم» ایفا کرد. این مستند درباره روابط انسانیها با طبیعت و گرمایش کره زمین بود. این هنرمند، تهیهکنندگی، نویسندگی و روایت این فیلم را به طور مشترک با دیگر عوامل آن برعهده داشت.
هنرپیشه «جزیره شاتر» در سال 2013 از طریق برگزاری حراجی آثار هنری که به نام «ساعت یازدهم» برپا شد، 40 میلیون دلار کسب کرد و آن را در راه اهداف بنیاد حامی محیط زیست خود خرج کرد.
او در این حراجی به شرکتکنندگان گفت: «جوری چانه بزنند که انگار سرنوشت کره زمین به ما بستگی دارد.» این گونه بود که این حراجی، پردرآمدترین حراجی خیریه مربوط به مسائل محیط زیستی جهان لقب گرفت.
«دیکاپریو» معتقد است که گرمایش کره زمین «چالش شماره یک محیط زیست جهان» است. او یکی از حامیان فعال نهادها و موسسات محیط زیستی است و عضو بسیاری از آنهاست.
این هنرپیشه اوایل سال جاری میلادی به اندونزی سفر کرد و دولت این کشور را به خاطر گسترش صنعت روغن پالم که منجر به از بین رفتن جنگلهای «سوماترا» میشود، مورد انتقاد قرار داد.
به گزارش ویکیپدیا، «دیکاپریو» از وسائل نقلیه دوستدار محیط زیست همچون «تسلا رودستر» اتومبیل الکتریکی، «فیسکر کارما» اتومبیل هیبریدی و خودرو ی «تویوتا پریوس» استفاده میکند. انرژی مورد استفاده در خانه او با نور خورشیدی تامین میشود.
بازیگر «تایتانیک» در سال 2014 از سوی سازمان ملل به عنوان نماینده بخش تغییرات آبوهوایی برگزیده شد. او اواخر همان سال با اعضای نشست آبوهوای سازمان ملل دیداری داشت. آوریل سال جاری میلادی بود که «دیکاپریو» بار دیگر پیش از امضای توافق تغییرات آبوهوایی پاریس در مقر سازمان ملل سخنرانی کرد.
این فعال اجتماعی در سال گذشته فیلمی به نام «توطئه گاوی» را تولید کرد که در آن تاثیر دامداری بر طبیعت و نقش بسیاری از نهادها در
این مساله مورد بررسی قرار گرفته است.
«دیکاپریو» وقتی پس از 20 سال انتظار برای دریافت تندیس اسکار، به عنوان بازیگر «بازگشته» جدیدترین فیلم «الخاندرو گونزالز ایناریتو» روی سن مراسم آکادمی علوم و هنرهای اسکار رفت، نگرانی خود را برای آینده زمین اینگونه بیان کرد:
«... و در آخر فقط میخواهم بگویم فیلم «بازگشته» درباره رابطه انسان با دنیای طبیعی است. ما در سال 2015 گرمترین سال جهان در تاریخ را تجربه کردیم. برای ساخت این فیلم باید به جنوبیترین نقطه کره زمین میرفتیم تا بتوانیم برف پیدا کنیم. تغییرات آبوهوایی مسالهای واقعی است و دارد اتفاق میافتد. این حساسترین تهدیدی است که نوع بشر در حال حاضر با آن روبروست و ما نیاز داریم که در کنار هم کاری انجام دهیم و دیگر طفره نرویم. ما باید از رهبرانی در سرتاسر دنیا حمایت کنیم که پشت آلودهکنندگان و کمپانیهای بزرگ نیستند و به نفع تمام بشریت، تمام مردم محروم دنیا و میلیونها و میلیونها انسان بیبضاعت که تحت تاثیر این جریان قرار گرفتهاند، حرف میزنند. افرادی که برای فرزندانِ فرزندان ما و برای مردمی که صدایشان توسط سیاستهای حریصانه خفه شده، حرف میزنند.
امشب من از همه شما برای این جایزه شگفتانگیز متشکرم. بیایید خیلی روی این کره خاکی حساب باز نکنیم. من روی امشب حساب باز نمیکنم. خیلی ممنون.»
انتهای پیام
ادامه مطلب
بازیگر و نویسنده یک فیلم به نمایشگاه کتاب میروند
بازیگر و نویسنده «خانهای در خیابان چهل و یکم» میهمان نمایشگاه کتاب میشوند.
به گزارش ایسنا، سارا بهرامی و آزیتا ایرایی روز یکشنبه 19 اردیبهشت ماه در سرای اهل قلم میهمان نمایشگاه بین المللی کتاب تهران میشوند.
سارا بهرامی بازیگر و آزیتا ایرایی نویسنده فیلم سینمایی «خانهای در خیابان چهل و یکم» اولین ساخته بلند سینمایی حمیدرضا قربانی روز یکشنبه 19 اردیبهشت ماه ساعت 17 برای حضور در نشست «واقعیت و واقع گرایی در سینمای ایران» به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران میروند.
این نشست که در سرای اهل قلم برگزار میشود، نگاه ویژه به نگارش فیلمنامههای منطبق بر واقعیت قابل لمس اجتماعی و نسبت آن با باور پذیری برای مخاطب با محوریت فیلم سینمایی «خانه ای در خیابان چهل و یکم» برگزار میشود.
همچنین در این نشست سارا بهرامی بازیگر این فیلم درباره حضورش در اولین کار بلند سینمایی حمید رضا قربانی صحبت می کند.
محمدرضا مقدسیان منتقد سینما نیز به عنوان کارشناس در این نشست حضور دارد.
«خانهای در خیابان چهل و یکم» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو به نمایش در آمد و نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم شد.
در این فیلم مهناز افشار، علی مصفا، سهیلا رضوی، سارا بهرامی، آرش مجیدی، مانی رحمانی، مانیا علیجانی و علیرضا کمالی به ایفای نقش می پردازند.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: دعوای ٢ برادر بحرانی را در خانواده ایجاد میکند، مادر این خانواده و ٢ عروسش که در سه طبقهی یک خانه زندگی میکنند سعی میکنند، هرکدام به تنهایی بار مشکلات پیش آمده در زندگیشان را به دوش کشند.
انتهای پیام
ادامه مطلب
اظهارات «مشایخی» درباره یک موسسه
جمشید مشایخی از تأسیس موسسهای فرهنگی - هنری و آموزش سینما توسط اساتیدی چون فاطمه معتمدآریا و محمود عزیزی خبر داد.
این بازیگر پیشکسوت سینما در گفتوگو با خبرنگار سینمایی ایسنا، از «هفت رخ فرخ ایرانیان» به عنوان این موسسه نام برد و گفت: من به همراه محمدحسین لطیفی، نادر مشایخی، سام مشایخی و حسین نظری هیأت موسس این موسسه هستیم و از دو شخصیت هنرمند بزرگ خانم معتمدآریا و عزیزی دعوت کردهایم قدم روی چشم ما بگذارند و به عنوان استاد در کنار ما باشند.
وی ادامه داد: با آسیبشناسی که روی آموزشگاههای سینمایی داشتیم، تصمیم گرفتیم با دایر کردن کلاسهای بازیگری، کارگردانی، موسیقی، گریم، فیلمبرداری، خطاطی و نقاشی به آموزش نوجوانان و جوانان کشورمان بپردازیم و سعی کنیم به آنها دروغ نگوییم و محیطی سالم و پاک را برایشان ایجاد کنیم.
مشایخی که پیش از این نیز در موسسهای با عنوان «چهره آزاد» فعالیت تولید فیلم داشت، از فعال بودن بخش فیلمسازی در این موسسه خبر داد.
این بازیگر ادامه داد: موسسه «هفت رخ فرخ ایرانیان» در فضایی واقع در شهرک امید در شرق تهران برپا شده و فعالیت رسمیاش از ابتدای تابستان آغاز میشود.
مشایخی درباره فعالیتهای بازیگریاش نیز به ایسنا گفت: نقش کوتاهی را در مجموعه تلویزیونی حسین لطیفی بازی کردم و یکی، دو پیشنهاد سینمایی دارم که یکی از آنها به نام «همنام» توسط کیوان علیمحمدی و امید بنکدار پیشنهاد شده که فیلمنامه بسیار خوبی دارد و به دنبال سرمایهگذار هستند.
انتهای پیام
ادامه مطلب
مکاتبه "هاشمی" با "جنتی" درباره نمایش "سیگار" در فیلمهای سینمایی
به دنبال اعتراض جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات نسبت به نمایش سیگار در سریال "شهرزاد" که در شبکه خانگی توزیع میشود، معاون اجتماعی وزیر بهداشت با بیان اینکه کارگردان سریال اصلاحاتی را در این زمینه انجام دادند، گفت: بنا شده که در جلسهای با حضور تهیهکنندگان و کارگردانان سینمای ایران، تحقیقاتی را که در زمینه دخانیات و فیلم سینمایی انجام شده، به آنها ارائه کنیم.
دکتر محمدهادی ایازی در گفتوگو با خبرنگار سرویس «سلامت» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره مصرف سیگار و استعمال دخانیات در سریالها و فیلمهای تولیدی کشور و در پاسخ به سوالی درباره انتقاد به نمایش سیگار در سریال "شهرزاد" که مخاطبان زیادی نیز دارد، گفت: در جلسه شورای فرهنگ سلامت، مرکز دخانیات ما گزارشی را از وضعیت تولیدات هنری که در آنها از سیگار استفاده میشود، ارائه داد.
نمایش دخانیات در فیلمها 4 برابر شده است
وی افزود: طبق این گزارش در دهه دوم بعد از انقلاب نسبت به دهه اول، میزان استعمال دخانیات در فیلمها دو برابر شده است و در دهه سوم نیز نسبت به دهه دوم مجددا این میزان به دو برابر افزایش یافته است. یعنی در دهه سوم بعد از انقلاب نسبت به دهه اول، میزان مصرف دخانیات در فیلمها چهار برابر شده است.
وی با بیان اینکه این مساله درباره زنان تقریبا 10 برابر شده است، ادامه داد: این درحالیست که هدف از ساختن فیلم فرهنگسازی در تمام موضوعات زندگی مردم از جمله سلامتشان است. حال در همان جلسه شورای فرهنگ سلامت، یک سیدی را نشان دادند که هنرپیشه مرد نقش اول دستش را به کمرش زده و در حال کشیدن سیگار بود، این موضوع مورد اعتراض همه اعضای شورای فرهنگی قرار گرفت و ما با کارگردان این سریال تماس گرفتیم. البته کارگردان این اشکال را پذیرفتند و گفتند که حتما این اشکال را جبران میکنیم و بعد از آن صحبت، این اشکال را جبران کردند. به طوریکه در قسمتهای بعدی پخش مجموعه، به مضرات سیگار پرداخته شد و افرادی که بعد از آن در سریال سیگار مصرف میکردند، بسیار کاهش پیدا کرده بود. بر این اساس ما به سهم خودمان از کارگردان سریال تشکر میکنیم.
ایازی در پاسخ به اینکه آیا اقدام بازدارندهای برای این موضوع اندیشیده شده تا تهیهکنندگان و کارگردانان پیش از آغاز ساخت فیلمها به این مساله توجه کنند، گفت: در این زمینه هم با دکتر جنتی، وزیر ارشاد و هم با دکتر ایوبی، رییس سازمان سینمایی مذاکراتی داشتیم و مکاتبهای را هم از طریق وزیر بهداشت با آنها انجام دادیم و خواهش کردیم که ترتیبی اتخاذ کنند که در فیلمها به این میزان از سیگار استفاده نشود. خوشبختانه آنها قول دادند که این اقدام را عملی کنند.
وی همچنین اظهار کرد: آقای ایوبی گفتند که جلسهای را با حضور تهیهکنندگان و کارگردانان سینمای ایران برگزار میکنند تا ما تحقیقاتی را که در زمینه دخانیات و فیلم سینمایی انجام شده، به آنها ارائه کنیم و بدانند این تولیدات چه تاثیری در مردم میگذارد و استفاده از سیگار در فیلمها چه مشکلاتی را برای مردم ایجاد میکند. البته قانون این موضوع هم وجود دارد.
فیلمی که مصرف سیگار در آن زیاد است، نباید مجوز نمایش بگیرد
ایازی با بیان اینکه البته قاعدتا فیلمی که در آن استعمال دخانیات به میزان زیادی وجود دارد، نباید مجوز و پروانه نمایش بگیرد، تاکید کرد: البته با این سازوکاری که پیشبینی شده ما علاقه نداریم که این موضوع الزامی باشد، اما خود کارگردان و تهیهکننده باید بداند که با ساخت فیلم، فرهنگسازی کرده و به سلامت مردم کمک کند نه اینکه فیلمی تولید کند که به سلامت مردم آسیب برساند. بنابراین اگر آنطور که آقای ایوبی گفتند این کار انجام شود، امیدواریم که در جشنواره فجر امسال و سالهای آتی شاهد کاهش شدید استعمال دخانیات در فیلمها باشیم.
گفتنی است که طبق ماده سوم قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات هر نوع تبلیغ، تصویب، حمایت مستقیم و غیرمستقیم یا تحریک افراد به استفاده از دخانیات، ممنوع است.
انتهای پیام
ادامه مطلب
چهره دیگری از عباس کیارستمی
عباس کیارستمی هشت سال پیش توانست با یک منظرهی برفی رکورد فروش گرانترین عکس در خاورمیانه را از آن خود کند؛ مردی که اگرچه او را بیشتر با سینمای خاص و فیلمهای متفاوتش میشناسند، اما توانست چهرهای متفاوت از خود را با دوربیناش بهنمایش بگذارد.
به گزارش خبرنگار سرویس هنرهای تجسمی ایسنا، مدتی است که نام عباس کیارستمی بهدلیل بیماری، بستری شدن در بیمارستان و انجام چند عمل جراحی، بیش از پیش در رسانهها مطرح شده است. اتفاقی که بهدلیل حضور چندین ساله کیارستمی در سینمای ایران و جهان، واکنشهای زیادی را بهدنبال داشت. این کارگردان سرشناس ایرانی و برندهی نخل طلای کن بیشتر بهخاطر نوع سینمای متفاوت و خاصاش در داخل و خارج از ایران شناخته میشود، اما سالهاست در زمینههای دیگری نیز فعالیت میکند که یکی از مهمترین آنها در حوزهی عکس و عکاسی است.
این کارگردان و عکاس که این روزها به تشخیص پزشکان در خانه مشغول استراحت و بازیابی سلامتی و انرژی خود است، در روزهایی که هنگام فیلمبرداری آثارش به لوکیشن فیلمها میرفت، دوربین به دست میگرفت و عکاسی میکرد. علاقهی او به عکاسی و مدیوم عکس تا اندازهای است که سال 91 در افتتاحیه مجموعه عکسهای سیاه و سفیدش از مناظر برفی گفته بود: «معمولا عکسهای من روی سینمایم تأثیرگذار بوده و کمتر سینمای من از عکسهایم تأثیر گرفته است.»
عباس کیارستمی متولد سال 1319 و دارای مدرک لیسانس نقاشی از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. شاید به همین دلیل است که عکسهای او نمایی نقاشیگونه دارند و منظرهها مانند یک تابلوی نقاشی توجه مخاطبان را جلب میکنند.
کیارستمی بارها از مجموعه عکسهایش نمایشگاه برگزار کرده است؛ نمایشگاههایی که هربار بیشترین تعداد مخاطبان و علاقهمندان به هنر و عکاسی را در گالریها دور هم جمع کرده است. آخرین نمایشگاه عکسهای این کارگردان، دیماه 94 در گالری «بوم» برگزار شد. نمایشگاه «چهارفصل» شامل 29 عکس در ابعاد بسیار بزرگ از شش مجموعه «سفید برفی»، «راهها»، «مهتاب»، «دیوار»، «درها و یادها» و «پنجره رو به حیات» و یک ویدئوآرت بود.
او دربارهی عکسهایش گفته است: «برخی از عکسهایم را زمانی گرفتم که بهدنبال لوکیشن برای فیلمبرداری آثارم بودم. حتی هنگام فیلمبرداری نیز یک یا دو روز را به عکس گرفتن اختصاص میدادم. با این حال، وقتی فیلم میسازم، فقط یک کارگردانم و زمانی که عکس میگیرم، یک عکاس.»
نمایشگاه عکسهای او فقط به ایران محدود نمیشود، او عکسهایش را در کشورهای دیگر نیز بهنمایش گذاشته است. موزهی لوور پاریس در روزهای 19 تا 22 نوامبر (28 آبان تا اول آذر 88) در نمایشگاهی را با عنوان «عکس پاریس 2009» شامل عکسهای این هنرمند برگزار کرد. همچنین سال 86 نمایشگاهی از عکسها او در موزهی هنر «شهر امپراتوری» در پکن برگزار شد. در همان سال، مجموعه عکسهای «جادهها» و «سفید برفی» این هنرمند برای نمایشی 42 روزه، به ترکیه فرستاده شد.
رکورد بالاترین قیمت فروش عکس در خاورمیانه به عباس کیارستمی تعلق دارد. او با ثبت رکوردی بالای 100 هزار دلار در حراجی کریستیز، از سال 2008 رکورددار است و همین اتفاق او را به گرانقیمتترین عکاس خاورمیانه تبدیل کرده است.
علیرضا سمیعآذر - مدرس تاریخ هنر و مدیر اسبق موزه هنرهای معاصر تهران - دربارهی فعالیت این کارگردان سرشناس سینما، در حوزهی عکاسی به خبرنگار ایسنا گفت: عباس کیارستمی بیش از سه دهه است که عکاسی میکند و عکاسی کردن این کارگردان سرشناس ایرانی پدیدهی جدیدی نیست، اما با توجه تازهای که در چند سال گذشته به هنر ایران در مارکتهای داخلی و خارجی شده و نقاشیها، عکسها و مجسمههای هنرمندان ایرانی مورد توجه علاقهمندان به هنر در دنیا قرار گرفته، نگاه تازهای را به عکسهای این هنرمند شاهد بودهایم.
او ادامه داد: شکی نیست که در ورای این عکسها، نام بزرگ «عباس کیارستمی» نهفته است. عکسهای او ما را متقاعد میکنند که برخلاف ظاهر سادهشان، مفاهیم پیچیدهای در خود دارند و عکاس از مفاهیم دیگری در لایههای عمیقتر عکس با مخاطبانش صحبت میکند. با دیدن این عکسها از یک منظرهی سادهی طبیعت عبور و به عوالم ذهنی پیچیدهتر راه پیدا میکنیم. همانطور که فیلمهای کیارستمی داستان سادهای را روایت میکنند، اما دربارهی مفاهیم عمیقتری با محوریت زندگی، هستی و حیات هستند و مخاطب را به تفکر وامیدارند.
سمیعآذر به مجموعه «سفید برفی» اثر این هنرمند اشاره کرد و گفت: عکسهای کیارستمی نهتنها در «حراج تهران» بلکه در حراجهای بینالمللی مانند کریستیز عرضه شده و مورد توجه قرار گرفته است. اولین مجموعهی عکس از این هنرمند که بسیار مورد توجه قرار گرفت و معروف شد، مجموعهای از او با موضوع برف بود که با عنوان «سفید برفی» ارائه شد. در این مجموعه، کیارستمی تصاویری از برف را در کنار عناصر دیگری از طبیعت مانند درخت، در قاب دوربینش ثبت کرد.
او اظهار کرد: در این مجموعه که عناصر سادهای از طبیعت را به تصویر کشیده، مخاطب متوجه میشود که هدف فقط نمایش برف و درخت نبوده، بلکه مفاهیم عمیقتری مانند مفهوم «بودن»، «بودن در برابر نبودن»، «واقعیت داشتن در برابر توهم»، «حضور»، «فقدان» و ... پیش چشم مخاطب قرار داده شده است. در واقع این عکسها مانند شعر سادهای دربارهی هستی هستند که در یک منظرهی ساده از طبیعت نمود پیدا کردهاند.
این پژوهشگر دربارهی تفاوت عکسها و فیلمهای کیارستمی، بیان کرد: موضوع محوری فیلمهای این کارگردان، زندگی و پیچیدگی روابط انسانی است و یک تم محوری در همهی فیلمهای این کارگردان که مسألهی کلی زندگی است، وجود دارد، اما آنچه درعکسهای کیارستمی بیشتر از فیلمهایش میبینیم، تمرکز او بر طبیعت است. او عناصری از طبیعت را مانند برف، باران و درخت به تصویر میکشد و ما کمتر عکسی را از او سراغ داریم که انسان در آن وجود داشته باشد. حتی در برخی مجموعههایش مثل سری «درها» که ساختهی دست انسان را به تصویر کشیده، خبری از انسان نیست و ما صرفا شاهد چند نوع «در» مختلف نیستیم، بلکه مفهومی را از آنها دریافت میکنیم.
مدیر «حراج تهران» همچنین اضافه کرد: آنچه از عکسهای کیارستمی دریافت میشود و میتواند تأثیر عکسهای او بر فیلمهایش قلمداد شود، این است که او در عکاسی این مجال را یافته که به حد بالایی از انتزاع برسد. چیزی که در سینما نمیتواند شکل بگیرد. فیلم باید داستان و قصه داشته باشد و روابط را بیان کند و نمیتواند منظره و طبیعت صرف باشد، اما کیارستمی در عکاسی توانسته با رسیدن به انتزاع محض، از عناصر آشناییزدایی کند و مفاهیم فلسفی را در ورای آنها بیان کند.
سمیعآذر افزود: در سالهای گذشته که نمایشگاههای متعددی از عکسهای عباس کیارستمی برپا شده، شاهد نمایشی از ویدئوآرتهای این هنرمند بودهایم که برخلاف سینمایش کاملا انتزاعی هستند و در آنها هیچ انسانی دیده نمیشود.
او به رکورددار بودن عباس کیارستمی در فروش بالای عکس اشاره کرد و گفت: عباس کیارستمی با فروش یکی از عکسهای برفیاش در حراج کریستیز دبی در سال 2006 به گرانقیمتترین عکاس منطقه خاورمیانه تبدیل شد؛ رکوردی که با گذشت چند سال همچنان در اختیار این کارگردان ایرانی است.
سمیعآذر دربارهی جایگاه عکس در فروش آثار هنری نیز توضیح داد: عکس بهعنوان یک رسانهی قدرتمند، چند سالی است که توانسته خود را بهعنوان یک اثر هنری ارزشمند در حراجیها و مارکتهای هنری مطرح کند. تا قبل از سال 2000 فروش یک عکس با قیمت پایین مانند یک رویا بود، اما اکنون عکس بهعنوان رسانهای پیشرو مورد توجه قرار گرفته است و در ایران نیز روند روبه رشدی را طی میکند.
مدیر «حراج تهران» به نقش کیارستمی در این زمینه اشاره و اظهار کرد: عباس کیارستمی پیشگام ارائهی عکس بهعنوان یک اثر ارزشمند هنری در منطقه است. نمیتوان تأثیر عکسهای او را در این زمینه نادیده گرفت. امروز شاهد هستیم که عکس هم مانند هنرهای دیگر با قیمتهای خوبی در حراجیها ارائه میشود و به فروش میرسد.
انتهای پیام
ادامه مطلب
ایرانگردی «زبان اصلی»های تئاتر
یک کارگردان تئاتر کمتر از یک سال پس از اجرای نمایشش در تهران در تدارک اجرای نمایشاش در شهرستانهاست.
رسول کاهانی، کارگردان نمایش «زبان اصلی» در مورد اجرای این نمایش در دیگر شهرها به خبرنگار تئاتر ایسنا گفت: از همان ابتدایی که این نمایش را در تهران به صحنه بردیم (خرداد و تیرماه 94)، دوست داشتیم که برای اجرای نمایش به شهرهای دیگر هم سفر کنیم؛ ولی به دلیل مشغلههای بازیگرانمان این اتفاق، این روزها با تاخیر در حال وقوع است.
او ادامه داد: نمایش ما اجرای سبکی دارد و به دلیل دکور ساده و مینیمالاش، این قابلیت را دارد که در سالنهای شهرهای مختلف هم به صحنه رود که تا به اینجای کار با تلاش آقای قدس (مشاور تهیه و تولید) در شهر یزد به صحنه رفتیم و اجرا در شهرهای شیراز، گرگان، رشت و مشهد را در برنامه داریم.
کاهانی اضافه کرد: البته اینکه نمایشی پس از اجرای تهران در شهرهای دیگر هم اجرا شود، اتفاق جدیدی نیست؛ نمایشهایی مانند «شب آوازهایش را میخواند» رضا گوران یا «هیچکس نبود بیدارمان کند» پیام دهکردی و... علاوه بر تهران در شهر شیراز هم اجرا داشتهاند.
کارگردان نمایش «زبان اصلی» در ادامه به چگونگی اجرا در شهرهای دیگر اشاره کرد و گفت: این اتفاق فرایندی دو طرفه داشت؛ در ابتدا با سالنها و شهرها هماهنگی لازم را ایجاد کردیم که پس از قطعی شدن برنامه در آنجا به صحنه رویم. این برنامه را با اجرا در شهرهای دیگر مطمئنا ادامه میدهیم. همچنین به دنبال اجرای مجدد در تهران، با شرایط بهتر از سال گذشته هم هستیم؛ چراکه سال گذشته همزمان با ماه رمضان و در ساعت نامناسبی به صحنه رفیتم.
او با اشاره به استقبال مخاطبان تا کنون اظهار کرد:در اجرای تهران، علیرغم زمان نامناسب استقبال خوبی از این نمایش شد؛ همچنین برخلاف تصورمان استقبال بسیار خوبی از اجرایمان در شهر یزد شد که ما را به گرفتن بازخورد خوب از شهرهای دیگر هم امیدوار کرد.
کاهانی در پایان با اشاره به وضعیت سالنهای تئاتر شهرستانها گفت: سالنی که در شهر یزد در آن به صحنه رفتیم، به نظر نمیآمد سالن اختصاصی تئاتر باشد و مشکلات فنی داشت. درمورد سالنهای دیگر، عکسهایی از آنها دیدهایم و سالن شهر گرگان به نظر میآمد امکانات خوبی داشته باشد.
نمایش «زبان اصلی» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی رسول کاهانی و بازی بهرنگ علوی، آزاده صمدی و سعید زارعی، پس از اجرای هفت و هشت اردیبهشت در شهر یزد، از هجدهم تا بیستویکم در شهر شیراز، بیستودوم تا بیستوپنجماردیبهشت ماه در شهر گرگان به صحنه میرود؛ این گروه نمایشی همچنین در ادامه برنامهشان به شهرهای رشت و مشهد نیز سفر خواهند کرد.
این کارگردان همچنین در پایان از اجرای نمایشی رئالیستی با عنوان «سرماخوردگی بزرگسالان» (Adult cold) در نیمههای تابستان امسال، در تماشاخانه «باران» خبر داد.
انتهای پیام
ادامه مطلب
ناگفتههای "فرودون" از ایران و سینمایش
میگوید، «من اگر به ایران میآیم برای این نیست که خارجیها را ببینم بلکه میخواهم ایرانیها و تماشاگران سینمای ایران را ببینم، اما افسوس که شما بخش ملی جشنواره فجر را جدا کردید!»
به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا، این جملات، اظهارات میشل فرودون فرانسوی یکی از منتقدان سرشناس سینمایی جهان و سردبیر سابق مجله «کایهدو سینما» است که اخیرا، همزمان با برپایی جشنواره جهانی فیلم فجر و برای برگزاری هفتهی فیلم فرانسه به همراه همسرش به تهران سفر کرد.
او در یکی از روزهای بهاری حضورش در تهران با همراهی همسرش، گفتوگویی با خبرنگار ایسنا داشت که در ادامه میخوانیم:
همسر فرودون؛ آنییس دو ویکتور سالهاست به ایران رفت و آمد میکند، زبان فارسی را روان صحبت میکند در حوزهی سیاست فرهنگی و سینما هم فعالیت میکند و یکی از چهرههای سیاسی ایران را در شناخت سینمای کشور موثر میداند اما این زوج فرانسوی در این گفتوگو بر یک نکته قویا تاکید داشتند و آن هم این بود که در شکل سابق برگزاری جشنوارهی بینالمللی فیلم فجر شرایط بهتری برای ارزیابی و شناخت سینمای ایران وجود داشت.
بخاطر سپردن اسامی ایرانی برای غربیها مشکل است
شروع این مصاحبه که به دلیل کمبود وقت، امکان پرداخت جزئیتر به مسائل در آن وجود نداشت، با طرح این موضوع همراه بود که معمولا وقتی از سینماگران خارجی یا آنهایی که دستاندرکار پخش فیلم هستند دربارهی سینمای ایران سوالی پرسیده میشود، فقط به ذکر اسم دو سه کارگردان بسنده میکنند و تقریبا طبق آنچه در جشنوارهی جهانی فجر هم مشاهده شد غالبا عباس کیارستمی و اصغر فرهادی نام برده میشوند اما فرودون دربارهی خودش نظر دیگری دارد و شناخت خود از سینمای ایران را خیلی بیشتر از این چند اسم متداول میداند.
او میگوید: «خوشبختانه من تعداد بیشتری اسم میتوانم برای شما بگویم که از کارگردانهای قدیمی و باسابقهی سینمای ایران هم هستند مثل مهرجویی، بیضایی، امیر نادری، شیردل و شهید ثالث. از بین جوانترها و کارگردانهای امروزی هم چند نفر را میشناسم که فیلمهایشان اخیرا در جشنوارههای دیگر نمایش داده شد، اما فکر میکنم اینکه خارجیها بیشتر چند اسم محدود و خاص را از سینمای شما میشناسند میتواند دو دلیل دشته باشد. اول اینکه بیشتر غربیها فقط میتوانند فیلمهایی از ایران را که در جشنوارههای خارجی نمایش داده میشود ببینند و دومین دلیل هم این است که بسیاری از آنها برای به خاطر سپردن اسامی ایرانی مشکل دارند.»
فرودون یا لبخندی که کمی رنگ فاتحانه دارد، ادامه میدهد: « با وجود همین مسائل، من سینماگران ایرانی بیشتری را از آن تعدادی که دیگران میشناسند، میشناسم و البته فقط اسامی آنها را نمیدانم بلکه سینمایشان را هم میشناسم مثل حاتمیکیا.»
به او یادآور میشویم که آثار برخی کارگردانهایی که نام برده در سالهای اخیر حضور جشنوارهای خارجی نداشته و چطور سینمای آنها را میشناسد که وی پاسخ میدهد: «بله درست است، مثلا از مهرجویی و حاتمیکیا فیلم جدیدی در سالهای اخیر هنوز ندیدهام، چون به آنها دسترسی نداشتم، اما از حاتمیکیا فیلم «آژانس شیشهای» را به یاد دارم که وقتی برای جشنوارهی فیلم فجر به ایران آمدم توانستم آن را ببینم؛ در واقع همیشه در فستیوالهای فجر این فرصت را پیدا کردهام تا فیلمهای جدید ایرانی را که در جشنوارههای دیگر امکان حضور ندارند تماشا کنم.»
فرودون که شناخت خود از سینمای ایران را زیاد میداند، وقتی با این پرسش مواجه میشود که آیا از بازیگران ایرانی هم کسی را میشناسد، فقط میتواند نیکی کریمی را اسم ببرد و حتی نام بازیگران فیلم اسکاری فرهادی را هم به یاد نمیآورد.
او همچنین وقتی میشنود که گفته شده بازیگران فیلم جدید فرهادی بازیهای قابل توجهی را در «فروشنده»داشتهاند ابراز امیدواری میکند که آن را در جشنواره فیلم کن ببیند.
چرا هنرپیشههای ایران در غرب مشهور نیستند؟
وی دربارهی اینکه چرا بازیگران سینمای ایران هیچگاه به اندازه کارگردانهایش در سطح جهان مطرح نشدند، میگوید: «شاید یکی از دلایل آن این باشد که بسیاری از فیلمهای ایرانی که در دنیا نمایش داده میشوند توسط بازیگران غیرحرفهای و غیرمطرح ساخته میشوند، مثل فیلمهای پناهی و کیارستمی. البته من وقتی داشتم به ایران سفر میکردم فیلمی از نیکی کریمی را در هواپیما دیدم که از دیدن آن خیلی خوشحال شدم، چون او از بازیگرانی است که دوستاش دارم، اما این یک حقیقت است که بهترین فیلمهای سینمایی ایران بر پایهی حضور ستارهها نیستند و اصلا سیستم ستاره محوری در این سینما وجود ندارد بلکه بیشتر بر پایهی بازیگرانی است که میتوانند کودک یا بزرگسال باشند.»
سردبیر سابق مجله کایهدو سینما تعریف خود از ستاره سینما را اینگونه مطرح میکند: «ستاره کسی است که قبل از دیدن فیلم، آنها را میشناسید و همین الان هم هست؛ یعنی به طور مستقل یک درخشش مشخص و شخصی دارد، مثل مارلون براندو یا لئوناردو دیکاپریو. اینها بازیگرانی هستند که شأن، پرستیژ و مشخصههای خود را به فیلم میدهند. در واقع به نوعی فیلم را مورد هجوم خود قرار میدهند و باعث میشوند اتفاقات جذابی از بیرون همراه فیلم شود. در حالی که برای فیلمهای ایرانی این جذابیت از درون فیلم است نه از بیرون و همین میشود که هنرپیشههای مشهوری از ایران در دنیا نداریم.
کیارستمی تمام نمیشود
وقتی از فرودون میخواهیم با توجه به میزان شناختی که از آن صحبت میکند، سینمای امروز ایران را با آنچه از گذشته میشناسد، مقایسه کند؟ اول ابراز امیدواری میکند که کارگردانهایی مثل کیارستمی هم به زودی فیلم بسازند و تاکید میکند: «آنها فیلمسازانی نیستند که تمام شوند.»
وی سپس با بیان اینکه فیلمهای جدید کارگردانان جوان ایرانی را هم میبیند، ادامه میدهد: «کارگردانهایی هستند که عدهای آثارشان را دوست دارند و فیلمهایشان را برجسته میدانند، اما به طور کلی تصور میکنم روند خوبی که در سینمای ایران بود همچنان وجود دارد و حتی اگر کسی مثل کیارستمی که ممکن است فقط در یک دهه پیدا شود، دوباره نباشد، باز هم افراد دیگری هستند که اتفاقات خوبی را رقم بزنند.»
ضعف کمپانیهای ایرانی در مذاکره با پخشکنندههای غربی
این منتقد سینمایی اظهار میکند: «آنطور که من میبینم بعضی از سینماگران جوان ایران در مسیری قرار گرفتهاند که بیشتر مورد علاقهی من است و آن هم سینمایی با استفاده از تصاویر و صداهای خلاقانه است. البته یک روند و جریان دیگر هم در سینمای ایران وجود دارد که به شکلی ادامهدهندهی کارهای فرهادی است؛ کارهایی که برای من بیشتر مثل درامهای تلویزیونی با دیالوگهای زیاد و موضوعاتی روانشناسانه هستند و کمتر به آنها علاقه دارم. البته نوعی دیگر از سینمای ایران به نام سینمای تجاری وجود دارد که نمیتوانم دربارهی آن صحبت کنم، چون دسترسی زیادی ندارم و اصلا نمیدانم چگونه پیش میرود.»
میشل فرودون دربارهی دلایل این عدم دسترسی که بیشتر به اکران نشدن فیلمهای ایرانی در کشورهای دیگر مربوط میشود، پس از اشاره به فستیوالها و نمایشهایی که به اکران فیلمهای ایرانی در فرانسه اختصاص داشتهاند، میگوید: «نمایش فیلمهای ایرانی در فرانسه تاکنون بسیار موفق بوده است. با این حال این را قبول دارم که حضور جشنوارهای فیلمهای ایران در دنیا نسبت به اکران عمومی بیشتر است، اما این را باید بدانیم که همین جشنوارهها مثل دری به روی اکران هستند و دسترسی و آشنایی به فیلمهای ایران را بیشتر میکنند.»
او اضافه میکند: «تا آنجا که من میدانم تعداد کمی کمپانی ایرانی وجود دارد که میدانند چطور با پخشکنندههای غربی در تعامل و همکاری باشند و چطور فیلمهای خود را در کشورهای خارجی به اکران و انتشار برسانند، یعنی فکر میکنم فقط یک یا دو کمپانی ایرانی باشند که میدانند چطور در این موضوع با پخشکنندههای غربی مذاکره کنند.»
ادامهی گفتوگوی ایسنا با میشل فرودون به علاقه و انتظار برخی پخشکنندگان و مدیران فستیوالهای خارجی از فیلمهای ایرانی میرسد که گویا بیشتر ترجیح میدهند فیلمهایی با صحنههای تاریک و منفی از ایران و زندگی مردم ایران را ببینند. فرودون که نمایش تصاویری تاریک در آثار سینمایی را غیرطبیعی نمیداند، دراینباره میگوید: « لزوما اینطور نیست که فقط به این فیلمها علاقه وجود داشته باشد، مثلا فیلمهای کیارستمی منفی نیستند بلکه دربارهی زندگی و دوستیاند و من جنبهی منفی در آنها ندیدهام.»
سینما تبلیغ و پروپاگاندا برای یک دولت نیست
وقتی اشاره میشود که بسیاری از فیلمهای کیارستمی هنری محسوب میشوند و شاید مخاطب عام استقبال چندانی از آنها نکند، با تایید این مسئله تاکید میکند: «اما واقعیت این است که هنر برای مردم است و اگر به این اعتقاد نداشته باشیم بهتر است صحبت دربارهی سینما را متوقف کنیم، چون این فیلمها که مردم، زندگی آنها و مسائل انسانی را نشان میدهند برای همه قابل دیدن هستند. بنابراین فکر میکنم مدیران یک فستیوال عموما فیلمهای خوب را دوست دارند. اگرچه هنرمندان زیادی در سراسر جهان و نه فقط ایران نگاه منتقدانهای نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکنیم دارند چون آنها فکر میکنند جهانی که در آن هستیم آنچه واقعا باید باشد، نیست. آنها میبینند که این دنیا پر از اضطراب و فقر و بدبختی شده و باید به این مسائل هم توجه شود. پس طبیعی است که در فیلمهای سراسر دنیا از جمله ایران صحنههای تاریکی هم وجود داشته باشد.»
او ادامه میدهد: «نکته مهم دیگر این است که سینما تبلیغ و پروپاگاندا برای یک دولت نیست بلکه درباره احساسات آدمی است که تصمیم میگیرد فیلم بسازد و ما در یک فیلم میبینیم که کارگردان چطور احساسات خود را از طریق سینما منتقل میکند. بنابراین نمیتوان این گونه فیلمها را آثاری تاریک و سیاه دانست، چون بیشتر کارگردانها مشکلات خود را که میتواند اجتماعی، روانشناختی یا جهانشناختی هم باشد مخاطب قرار میدهند»
میشل فرودون در بخش آخر صحبتهای خود دربارهی پیش بینی خود از جایگاه سینمای ایران به ویژه پس از جدایی بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر میگوید: «من خیلی برای جدایی بخش ملی از بینالملل جشنواره فجر افسوس خوردم، چون همیشه به این جشنواره میآمدم تا فیلمهای ایرانی را تماشا کنم نه فیلمهای خارجی. تمام این فیلمهای خارجی را بیرون از ایران میتوانم ببینم. البته میدانم که در جشنواره بینالملل امسال فیلمهای ایرانی هم نمایش داده شدند، اما این چیزی نیست که بتوانم از طریق آن از احساسات ایرانیها آگاه شوم.»
از جدایی بخش ملی فجر متاسفم!
وی ادامه میدهد: « اگر من به ایران میآیم برای این نیست که خارجیها را ببینم بلکه میخواهم ایرانیها و تماشاگران سینمای ایران را ببینم. در گذشته وقتی به جشنواره فجر میآمدم سینمای ایران، تماشاگران و مردم این کشور را کشف میکردم و شناختم عمیق میشد، اما امسال در جشنواره بینالملل فجر اگرچه امکانات و ساختمان و شرایط برگزاری عالی بود ولی مردم نبودند و من از این بابت متأسفم.»
او که به آینده سینمای ایران خوش بین است، میگوید: « با وجود همین اتفاقات، کاملا به آیندهی سینمای ایران باور دارم چون در این کشور با توجه به پیشینهی فرهنگی و جوانان فعالی که عاشق سینما هستند آیندهی خوبی را میتوان پیشبینی کرد. البته امیدوارم آنچه را که از افزایش فیلمهایی شبیه آثار فرهادی در سینمای ایران میبینم بیشتر نشود تا برکل سینما سلطه پیدا کند. من انتظار دارم که سینمای ایران فیلمهای جدیدی را با استفاده از تکنولوژی و تجهیزات دیجیتال داشته باشد چون آدمهای زیادی هستند که به این سیستمها آشنایی دارند و میتوانند آثار خوبی را خلق کنند.
این مصاحبه با گپی کوتاه با همسر میشل فرودون به پایان میرسد که او در آن از سابقه آشنایی خود با سینمای ایران و نیز یکی از یک شخصیت سیاسی تاثیرگذار بر سینما سخن میگوید.
آنییس دو ویکتور که به گفته خودش زبان فارسی را همان 22 سال قبل که برای تز دکترای خود به ایران آمده بود و با دیدن فیلمهای ایرانی یاد گرفته است، ابتدا از روزهای اول حضور خود در ایران یاد میکند و میگوید: « وقتی آمدم، به بنیاد فارابی رفتم که بخش بینالمللاش آن زمان در خیابان 30 تیر و در موزه آبگینه بود. در آنجا فیلم میدیدم و همین باعث شد که زبان فارسی را یاد بگیرم، برای همین هیچ وقت کلاس نرفتم. آن موقع علوم سیاسی میخواندم و مطالعاتم متمرکز بر سیاست فرهنگی در ایران پس از انقلاب بویژه سیاست سینمایی بود.
او که در سالهای گذشته هر از چندی به ایران سفر کرده بود، دربارهی تغییرات سیاست فرهنگی ایران در حوزه سینما در طول سالهای آشنایی خود اظهار میکند:« توضیح آن به فارسی برایم کمی سخت است و همهی آنچه میدانم را در کتابی نوشتهام، اما فکر میکنم یک سیاست سینمایی خوب در ایران ایجاد شد که آن هم زمانی بود که آقای خاتمی وزیر ارشاد بود. او آنقدر تاثیر گذار بود که معتقدم بدون ایشان شاید سینمای ایران اینطور شناخته نمیشد.»
آنییس دو ویکتور در پایان همانند همسرش به جشنوارهی فیلم فجر اشاره و بیان میکند: «زمانی که دو بخش ملی و بینالمللی جشنواره از هم جدا نشده بودند، بهتر بود چون سینما در ایران زنده بود. آن زمان شرایط برای حضور ما در جشنواره مناسب بود چون میدیدیم که مردم سه ساعت در صف میایستند تا فیلم ببیند. من حتی زمانی را به یاد میآورم که فیلم «طعم گیلاس» اکران شد و از ساعت چهار صبح منتظر بودیم. دیدن تمام اینها برای ما مهم بود ولی در وضع جدید خارجیهایی که اینجا میآیند، نمیفهمند که سینما برای ایرانیها چگونه است.»
گفتوگو از پرستو فرهادی
انتهای پیام
ادامه مطلب
خُردهچالشها و دغدغههای این روزهای یک بازیگر
هدایت هاشمی که این روزها با «افسانه ببر» روی صحنه است، گفت: خیلی احساس نیاز به تئاتر داشتم.
این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در گفتوگویی با خبرنگار تئاتر ایسنا با بیان این مطلب ادامه داد: در همین میان شرایطی پیش آمد که بتوانیم یک نمایش توقیفی را که اجرایش 5 سال پیش متوقف شده بود، بار دیگر به صحنه بیاوریم و من هم از این موقعیت بشدت استقبال کردم.
بازیگر نمایشهای «افرا»،«مردی برای تمام فصول» و «دن کیشوت» درباره اعمال ممیزیهای جدید در نمایش «افسانه ببر» تصریح کرد: 5 سال پیش زمانیکه این نمایش توقیف شد، فضای تئاتر از نوعی سیاستزدگی لطمه میخورد که شامل همه سطوح کشور شده بود. در آن دوره هیچ نهاد رسمی دلیل توقیف نمایش را اعلام نکرد. بنابراین گرچه ما مجوز وزارت ارشاد را داشتیم، چون آن زمان نهادهای مختلفی در امور هنری دخالت میکردند، پاسخ روشنی نگرفتیم. حالا بعد از بازبینی دوباره، مجوز اجرا گرفتهایم و اجرایمان تقریبا به همان شکل قبلی است.
هاشمی درباره تغییرات این اجرا در مقایسه با اجرای اول این نمایش اضافه کرد: این نمایش به نوعی یک اجرای نقال گونه است و در شیوه اجرا همیشه در خودش زایش دارد. از سوی دیگر آن بخش از نمایش که تحت تاثیر تغییرات زمانه است، حتما معاصر میشود اما متن ، همان متن قبلی است چون داریو فو نویسنده ایتالیایی متن، این اثر را دهه 80 و با بهرهگیری از یک افسانه قدیمی چینی نوشته است.
وی که پیش از این در اجرای محیطی همین نمایش در لابی تالار اصلی تئاتر شهر بازی کرده است، درباره اجرای آن در سالن تئاتر ادامه داد: بزرگترین چالشم همین است چون «افسانه ببر» یک نمایش کاملا صمیمانه و نیازمند ارتباط دوسویه با تماشاگر است به طوریکه او خود را در فضایی خارج از شکل رسمی تئاتر سالنی و در محیطی غیر رسمی حس کند اما وقتی تئاتر شهر نپذیرفت نمایش را در آنجا اجرا کنیم، با تئاتر «باران» وارد مذاکره شدیم که با روی باز پذیرفتند.
هدایت هاشمی افزود: در حال حاضر چالش بزرگ من یافتن تمهیدی برای ایجاد صمیمیت و شکستن قواعد رسمی تئاتر سالنی است. البته علیرغم اجرای صمیمانه 5 سال پیش ، شرایط نشستن تماشاگران همیشه ما را دلگیر میکرد چون وضعیت نامناسبی بود و آنان راحت نبودند اما الان تماشاگران در فضای راحتی مینشینند.از سوی دیگر سالن را سه سویه چیدهایم که بازیگر بتواند مانند نقال به میان تماشاگران بیاید.
این بازیگر در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به وضعیت این روزهای تئاتر ابراز عقیده کرد: تئاتر ایران این روزها وضعیت عجیبی دارد؛ تصمیمگیرندگان میدانند بودجهای برای اداره تئاتر ندارند، در عین حال هنرمندان مقابل یکدیگر قرار داده شدهاند. بهنوعی توپ مشکلات به زمین آنان انداخته شده است.
وی با اعتقاد بر اینکه عرصه فرهنگ در بحرانیترین وضعیت ممکن قرار دارد، ابراز تاسف کرد: هیچ بودجهای برای این بخش در نظر گرفته نمیشود در حالیکه جبههی مقدم دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ است ولی ما با دست خالی به نبرد دنیایی میرویم که با تمام ابزار و امکانات مقابل ماست و متاسفانه مدیران فرهنگی این وضعیت را درک نکردند و به جای اختصاص بودجه، فرهنگ را به حاشیه راندند.
هاشمی که پیش از این در اجرای محیطی نمایش «افسانه ببر» بازی کرده بود، با ابراز تاسف از توقف اجرای این نمایشها افزود: در شرایط فعلی تمام پایگاههای فرهنگی هنری از جمله تئاتر دچار تزلزل میشوند و رونق خود را از دست میدهند و برنامههای خوبی مانند نمایشهای محیطی تئاتر شهر که نه تنها بودجهای نمیخواست بلکه سودآور هم بود، از چرخه فعالیتها حذف شد.
این بازیگر ادامه داد: در حال حاضر مدیران تئاتر شهر دارای قدرت و وجهه کافی برای تصمیمگیری نیستند و بزرگترین ضربهای که واردمیشود، این است که هنرمندان اصلی تئاتر به شدت از این فضا دور میشوند.
به گزارش ایسنا، نمایش «افسانه ببر» نوشته داریو فو به کارگردانی هادی عامل هاشمی در تئاتر «باران» به نشانی خیابان فلسطین جنوبی، بین انقلاب و شهدای ژاندارمری به صحنه میرود.
این نمایش هر شب راس ساعت 20 و 30 دقیقه به مدت 50 دقیقه اجرا میشود و تنها بازیگر آن هدایت هاشمی است.
انتهای پیام
ادامه مطلب
فعالیت این روزهای نیکی کریمی
نیکی کریمی که این روزها مقابل دوربین کمال تبریزی است اظهار امیدواری کرد سال آینده فیلم جدیدش را کلید بزند.
این بازیگر و کارگردان در گفتوگو با خبرنگار سینمایی ایسنا، گفت: به همراه علی اصغری مشغول کار روی فیلمنامهای هستیم که اقتباسی از یکی از کارهای ادبیات خودمان در ایران است و امیدوارم بعد از آماده شدن بتوانم آن را سال بعد مقابل دوربین ببرم.
کریمی که مشغول بازی در سریال «سرزمین کهن» است، ادامه داد: یکی، دو پیشنهاد بازیگری هم داشتهام که مشغول بررسی آنها هستم.
«شیفت شب» آخرین ساخته نیکی کریمی سال گذشته به روی پرده رفت.
انتهای پیام
ادامه مطلب
پخش فیلمهای کوتاه هیچکاک از تلویزیون
مجموعه فیلمهای کوتاه «آلفرد هیچکاک تقدیم میکند» از شبکه نمایش پخش میشود.
به گزارش سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، از روز یکشنبه، 26 اردیبهشت هر شب ساعت 22:30 مجموعه «آلفرد هیچکاک تقدیم میکند»، به روی آنتن شبکه نمایش خواهد رفت.
آلفرد هیچکاک، استاد مسلم تعلیق و دلهره سینما، 1899 انگلستان در طول دوره زندگی خود فیلمها و مجموعههای زیادی را کارگردانی کرد. تبحر هیچکاک در ژانر دلهره و معمایی باعث شد علاقمندان زیادی در بین مخاطبان و منتقدان سینما پیدا کند. در 1939 وارد سینمای هالیوود شد و آثاری فاخر را کارگردانی کرد. «مردی که زیاد میدانست»، «ربکا»، «شمال از شمال غربی»، «سرگیجه» و «پرندگان» برخی از آثار شناخته شده وی هستند. از مهمترین و عجیبترین مسائل زندگی حرفهای او، عدم دریافت جایزه اسکار است!
مجموعه «آلفرد هیچکاک تقدیم میکند» در هفت فصل و مجموعا در 361 قسمت 25 دقیقهای ساخته شده است. هر قسمت با معرفی کوتاهی توسط خود هیچکاک آغاز میشود و داستانی مجزا دارد. یار همیشگی هیچکاک برنارد هرمان، آهنگساز این مجموعه و یکی از دلایل اصلی فضای دلهره کار است.
مجله تایمز این مجموعه را جزو صد مجموعه برتر تاریخ سینما قرار داده است.
«آلفرد هیچکاک تقدیم میکند» از 26 اردیبهشت هر شب ساعت 22:30 از شبکه نمایش پخش خواهد شد و صبح روز بعد 10:30 دقیقه و 16:30 عصر تکرار خواهد شد.
انتهای پیام
ادامه مطلب













