بال و پرم شکست ولی نهضت تو ماند
بال و پرم شکست ولی نهضت تو ماند
این قامتم خمید ولی عزّت تو ماند
گیسوی من سپید شد و روی من کبود
تا پرچمِ ولایتِ تو هیبتِ تو ماند
عیبی ندارد از تو مرا دشمنت گرفت
چون با دعای مادرمان تربت تو ماند
بیحرمتی اگرچه به آل رسول شد
اما قسم به آل علی حُرمت تو ماند
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یک اربعین اسیر و چهل منزل اشک و آه
با این همه، حدیثِ تو وُ عصمت تو ماند
ناگفتههای شام بماند برای بعد
فریادهای قافلهی غربت تو ماند
با خطبههای کوفه و شامِ امامِمان
از مقتل تو تا به ابد دولتِ تو ماند
یادش به خیر قاری قرآن ما شدی
هرجا که رفت رأس تو، پس آیتِ تو ماند
«هَلْ مِنْ مُعیٖنِ» تو، شده «صوتُ ٱلْحَزیٖنِ» من
در بین نسلها، نَفَسِ حضرتِ تو ماند
یک آشنا نبود اگر یاریام کند
تا روز حشر، درد و غم و محنتِ تو ماند
برگشتم از اسارت و شرمندهام ز تو
در گوشهی خرابه گُلِ زینت تو ماند
جای علیِ اکبر و عبّاس و قاسمت
یک کاروان اسیر، پیِ نصرت تو ماند
بُردم پیام فاطمیات را به هر دیار
خصمت فنا شد و عَلَمِ قدرت تو ماند
با این همه مصائب سنگین این سفر
دین زنده ماند و رایحهی عبرت تو ماند
محمود ژولیده