اين واقعيت را نبايد از نظر دور داشت که شيعه از فرهنگ ادعيه وزيارت بسيار غني برخوردار است ، به طوري که هيچ يک از فرق اسلامي از اين مقدار ادعيه وزيارات بهره مند نيستند ، اين نشان از چهره معنوي تشيع وعرفاني شيعي است که خلوص ديني وتزکيه نفس را در جامعه تشيع قوت مي بخشد.
دعا جايگاه والايي در ميان امامان (ع) داشته واز برخي از آنان ادعيه فراواني نقل شده است ، در کارنامه امام هادي (ع) نيز دعا وزيارت از نظر تربيت شيعيان وآشنا ساختن آنها با معارف شيعي ، نقش عمده اي ايفا کرده است .
اين دعا هابجز راز ونياز با خدا ، به صورتهاي مختلف ، به پاره اي از مسائل سياسي – اجتماعي نيز اشاراتي دارد ، اشاراتي که در حيات سياسي شيعه بسيار مؤثر است وبه طور منظم ، مفاهيم خاصي را به جامعه تشيع القا کرد ه است ، اينک به چند نمونه از مسائل مطروحه در اين دعاها اشاره مي شود :
امام هادی(ع) در نیمه ذیحجه سال 212ق. در اطراف مدینه در محلی به نام صریا به دنیا آمد . پدر بزرگوارش امام جواد و مادر گرامیاش سمانه مغربیه است که بانویی با فضیلت ، شب زندهدار و با تقوا بود. امام هادی(ع) در سال 220 ق در هشت سالگی، پس از شهادت پدرش به مقام امامت رسید. امام در طول 33 امامت خویش با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب عبارتاند از:
1. معتصم، برادر مأمون (217 ـ 227)؛
2. واثق، پسر معتصم (227 ـ232)؛
3. متوکل، برادر واثق (232 ـ 248)؛
4. منتصر، پسر متوکل (6 ماه)؛
5. مستعین، پسر عموی منتصر (248ـ252)؛
6. معتز، پسر دیگر متوکل ( 252 ـ 255).
امام دهم در زمان خلیفه معتز مسموم شد و به شهادت رسید و در شهر سامرا به خاک سپرده شد.
امام هادی(ع)، سخنانی درباره عوامل و موانع وحدت مسلمانان دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
پاسخ: عقيده به مهدويت و انتظار ظهور نجات بخش، يک وعده حتمي الهي است و باعث روشن شدن نور اميد در دل منتظران و پايداري در راه مبارزه با ظلم و ستم و تسليم نشدن در مقابل جبهههاي باطل و ظالم است.
مهدويت، مؤمنين را به بازگشت بسوي اسلام و تمسک به وحدت اسلامي و ريشه کن نمودن نفوذ بيگانه و نيز تنفر از کفر و الحاد دعوت مينمايد.
قرآن کريم ميفرمايد: «ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنين (آل عمران/139)؛ سستي نکنيد و اندوهناک نشويد زيرا شما بلند مرتبه هستيد اگر در ايمان ثابت قدم باشيد».
در انقلاب اسلامي ايران، اعتقاد به مهدويت، الهام بخش امت مسلمان ايران بود که مشت محکمي بر دهان ياوه گويان و مکاتب الحادي و مادي گرا و مزدوران آمريکا و اسرائيل زد و آنها را آماده جانفشاني براي پيروزي و سربلندي اسلام نمود. و با تقديم دهها هزار شهيد نام اسلام را در جهان بلند آوازه ساخت.
اصالت مهدويت را از ابعاد گوناگون ميتوان بررسي نمود:
اما بحث واسطه فيض به صورت خلاصه،
اولين اثري که بر وجود امام مترتب است، اين که امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطهي ايشان بر بندگان نازل ميشود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس بر اسباب و مسببات است و هر پديدهاي از راه سبب و علت، ايجاد ميشود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان که: در فلسفه ثابت شده است که ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نميتوانند مستقيماً از خداوند که در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونهاي باشد که بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد که دو حيث دارد: يکي آن که داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنکه ميتواند جهت کثرت داشته باشد و به واسطهي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به کاينات ميرسد. در عرفان نيز ثابت شده که نحوه وجودي خداوند، به گونهاي است که فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان کامل و قطب ميگويند.
پرسش: آيا دلايل علمي که با قوانين فيزيک مطابقت داشته باشد براي اثبات مهدويت داريم توضيح دهيد ؟
پاسخ: منظور شما از مدرک علمي مطابق با قوانين فيزيک براي مهدويت، مبهم و نامفهوم است.
مدرک مهدويت شيعه به اصل اسلام و خاتميت پيامبر گرامي و دين او برميگردد و اين ارتباطي با بحث فيزيک ندارد. وقتي شما با مدرک و دليل قطعي پذيرفتيد که اسلام دين آسماني بوده و براي مردم سراسر جهان تا آخر عمر دنيا نازل شده است وبا آمدن آن شرايع گذشته نسخ شده است، پس پيامهاي آن را نيز ـ که مطابق با عقل ميباشد ـ بايد پذيرفت و از جمله آنها ظهور امام مهدي(ع) به عنوان دوازدهمين پيشوا است.
گفتني است اين که مصلح از مسلمانان و پيشواي آنان باشد امري معقول و طبيعي است و اگر غير از اين بود جاي سؤال داشت. زيرا وقتي دين اسلام کامل ترين دين بوده و فقط توسط آن، بشر در حال رشد و ترقي ميتواند به سعادت برسد طبيعي است که پيشواي چنين ديني نيز به عنوان مصلح و منجي باشد. زيرا او با ظهورش، ميخواهد اين دين کامل را در زندگي فردي و اجتماعي مردم جاري کند. آيا معقول است که مصلح از ديني باشد که دوره آن گذشته و معارف و قوانين آن جوابگوي بشر امروزي نيست؟
پرسش: در مورد مسجد جمکران توضيح بدهيد؟ آيا حضرت در آنجا حضور دارند و مي توان ايشان را ديد؟
پاسخ: مسجد مقدس جمکران در عصر ائمه ساخته نشده است، بلکه در زمان امامت خود امام زمان(ع) و به دستور خود ايشان در سال 373 يا 393 هجري قمري بنا گرديده است.(بيش از هزار سال قدمت دارد و اوايل غيبت کبري ساخته شده است).
در مورد ديدار امام در مسجد جمکران بايد گفت: ما در روايتي نداريم که اگر فلان کار را انجام دهيد ميشود امام را در مسجد جمکران ديد؛ بلکه بعضي از بزرگان و يا افراد صالح چنين گفتهاند که اگر کسي چهل شب چهارشنبه به جمکران برود، توفيق ديدار امام زمان(ع) را پيدا ميکند. بنابراين چون روايت نيست، نميتوان گفت حتما نتيجه بخش است.
البته ميتوان اين کار را انجام داد، اما چون مسجد به فرمان امام زمان ساخته شده و به نام ايشان است، براي عبادت و ايجاد رابطه معنوي با آن حضرت مکان بسيار مناسب و خوبي است.
ب. ملاقات و ديدار: در زمان غيبت به صورت عادي ديدار آن بزرگوار (که همراه با شناخت باشد) امکان ندارد؛ مگر در مواردي که به صلاح و مصلحت باشد. براي اين نوع ارتباط هر چند رفتن چهل شب به مسجد جمکران در ميان مردم معروف است؛ ولي به نظر ميرسد رعايت حدود ديني همراه با توسل و استغاثه به آن حضرت راه صحيحتري باشد. البته بايد دانست که اگر صلاح نباشد، ديدار نيز اتفاق نمي افتد.
گفتني است اگر فردي در جاده درستي و صلاح گام برداشت و از آلودگيها فاصله گرفت و قلب خود را براي خداوند و امام مهدي(ع) قرار داد احتمال ديدار آن وجود پاک و نوراني بسيار است:
آيينه شو جمال پر طلعتان طلب تو جاروب کن خانه را سپس ميهمان طلب...
امام رضا(ع) ميفرمايند: «از نشانههاي امام .... ولايت او بر مردم، از ولايت آنها بر خودشان بالاتر از پدر و مادر بر آنها مهربانتر و دلسوزتر است». (من لا يحضر الفقيه ـ ج4/ص419).
حال اگر در اين سخن نيک بنگريم، خواهيم فهميد توجه اما به شيعيان چقدر زياد است که از توجه و علاقه پدر و مادرشان (بيشتر است).
فرزند هر چه در حق پدر و مادر خود نامهرباني و جفا کند، باز هم آنان او را فرزند خود ميدانند و او را دوست خواهند داشت. علاقه و دوستي امام(ع) از اين هم بالاتر است. زيرا امام خليفه خدا در بين مردم است و صفات خدا را در مرتبه اعلا جلوهگر ميسازد از اين رو بايد رئوفترين باشد و صنعت رحمانيت و رحيميت الهي را به آنها منتبقل کند.
ائمه(ع) خود به ياران ميفرمودند: «اگر شما بيمار شويد ما نگران و بيمار ميشويم و اگر شما در صحت و شادي باشيد ما نيز خوشحال هستيم». خود آن حضرت در نامه براي عالم بزرگ شيعه شيخ مفيد، مينويسيد: «فانا نحيط علماً بأبنائکم و لايعزب عنا شيء من اخبارکم»؛ «ما بر اخبار و احوال شما آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع شما بر ما پوشيده و مخفي نميماند».
بسم الله الرحمن الرحيم
"اي علي بن محمد سمري! خداوند، اجر برادرانت را در عزاي تو عظيم گرداند. به درتسي که تو تا شش روز ديگر از دنيا ميروي. پس به کارهاي خود رسيدگي کن وبه احدي وصيت مکن که پس از وفات، جانشنين تو شود. به تحقيق دومين غيبت(غيبت کامر) واقع گرديده است. پس ظهروي نيست؛ مگر بعد از اذن خداي(عزوجل) و آن بعد از مدتي طولاني و قساوت دلها و پر شدن زمين از ضلم خواهد بود به زودي ميآيد نزد شيعيان من، کسي که ادعاي مشاهده ميکند. بدانيد کسي که ادعاي مشاهده کند، قبل از خروج سفياني و ندا، پس دروغگو و افترا زننده است. و لا حول ولاقوة الا بالله العلي العظيم"(کمال الدينع ج2، ب45، ح45).
پاسخ: مقدمه: از نظر روانشناسي، برقراري ارتباط و دوستي به دو صورت است: 1. مقطعي و کوتاه، 2. هميشهاي و دائمي؛
1. ارتباط مقطعي و کوتاه:
اين نوع ارتباط و دوستي، مبتني بر احساسات آني به وجود ميآيد و اگر دوام نيابد پس از مدت کوتاهي به فراموشي منتهي ميشود. اين دوستي مقطعي، زودگذر، زوال پذير و مبتني بر گرايش احساسي است.
2. ارتباط دائمي و هميشهاي:
اين نوع دوستي مبتني بر عقل و آگاهي، به خصوصيات واقعي طرف مقابل است و لذا ارتباط و علاقه دائمي بر اساس آگهي ايجاد ميکند. اين آگاهي سبب دوام دوستي ميگردد و آن را زوال ناپذير ميسازد. ارزش نوع دوستي آن است که باعث تأثير در خود فرد و طرف مقابل ميشود.
برقراري ارتباط با امام زمان(ع):
