محمد بن یحیی و غیره عن احمد بن محمد بن عیسی عن الحسن بن محبوب عن ابی ایوب عن ابی الورد،
عن ابی جعفر (علیه السلام) قال: خطب رسول الله (صلی الله ) الناس فی آخر جمعه من شعبان فحمد الله و اثنی علیه ثم قال:
ایها الناس! انه قد اظلکم شهر فیه لیلة خیر من الف شهر و هو شهر رمضان فرض الله صیامه و جعل قیام لیلة فیه بتطوع صلاة کتطوع صلاة سبعین لیلة فیما سواه من الشهور
ترجمه: امام باقر (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در آخرین جمعهای از ماه شعبان برای مردم خطبه خواند و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
ای مردم! ماهی بر شما سایه افکنده که در آن شبی است بهتر از هزار ماه، و آن ماه رمضان است که خدا روزه آن را واجب، و یک شب نماز مستحب برخاستن در آن را همچون نماز مستحب هفتاد شب از ماههای دیگر قرار داده است،
ذكر خدا معنای وسیع و مصادیق فراوانی دارد. انسانی كه در تمامی لحظات زندگی به یاد ذات پاكی است كه سرچشمه تمام خوبیها و نیكها میباشد و به این وسیله روح و جان خود را پاك و روشن میسازد، خداوند نیز در تمامی مراحل زندگی و در اوج مشكلات و سختیها او را تنها نمیگذارد.
دیگر دختران ما شوهر عمه، شوهر خاله، پسر دایی ها و پسر عمه ها و ... را نامحرم حساب نمی کنند، با همکلاسی هایشان از جنس مخالف روابط صمیمانه ای دارند و می گویند فلانی دوست اجتماعی من است و رابطه خاصی با هم نداریم، در فضای مجازی هر مدل عکسی از خودشان منتشر می کنند و خانواده هایشان هم تأیید شان می کنند.
براى مشورت در اين كار چهل نفر از بزرگان در دار الندوه جمع شدند و چون خواستند وارد شور و مذاكره شوند دربان دارالندوه پيرمردى را ديد كه با قيافهاى جالب و ظاهر الصلاح دم در آمده و اجازه ورود به مجلس را مىخواهد و چون از او پرسيد: تو كيستى؟جواب داد: من پيرمردى از اهل نجد هستم كه وقتى از اجتماع شما با خبر شدم براى هم فكرى و مشورت با شما خود را به اينجا رساندم شايد بتوانم كمك فكرى در اين باره به شما بنمايم، دربان موضوع را به اطلاع اهل مجلس رسانده و اجازه ورود پير نجدى به مجلس صادر گرديد.
و اين پيرمرد كسى جز شيطان و ابليس نبود كه طبق روايتبه اين صورت درآمده و خود را به مجلس رسانده بود.
. چرا حضرت علي (ع) در آن صحنه هيچ واكنشي از خود نشان نداد ؟
اولا: امام علي (ع) در قدم نخست از خود واكنش نشان داد ؛ چنانچه آلوسي مفسر مشهور اهل سنت در اين باره مينويسد :
عمر با غلاف شمشير به پهلوي مبارک فاطمه و با تازيانه به بازوي حضرت زد . فاطمه ، صدا زد : « يا ابتاه » علي (ع) ناگهان از جا برخاست وگريبان عمر را گرفت و بر زمين زد و بر بيني و گردنش کوبيد.
تفسير آلوسي :3/124 .
نقل اين قضيه توسط آلوسي به هر نيتي كه باشد ، نشانگر اين است كه واكنش علي (ع) در منابع معتبر شيعه در قرن اول و دوم شيعه وجود داشته است .
مسائل اخلاقى در هر زمان از اهمیت فوقالعادهاى برخوردار بوده، ولى در عصر و زمان ما اهمیت ویژهاى دارد، زیرا:
۱- از یک سو عوامل و انگیزههاى فساد و انحراف در عصر ما از هر زمانى بیشتر است و اگر در گذشته براى تهیه مقدمات بسیارى از مفاسد اخلاقى هزینهها و زحمتها لازم بود در زمان ما از برکت پیشرفت صنایع بشرى همه چیز در همه جا و در دسترس همه کس قرار گرفته است!
پس از 25 سال که از تولد حضرت امام رضا (ع) گذشته بود ، حضرت فاطمه معصومه(ع) در اوّلين روز ماه ذى قعده سال 173 هـ ق، در شهر مدينه منوّره چشم به جهان گشود، آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک يک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون(س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش يافته اند. اين در حالى است که پدر بزرگوارشان پيوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان ،
احکام شرعی از طرف خداوند فرستاده شده و به وسیله پیامبر یا معصومان بیان شده، در آنها مصلحت هایی برای انسانها در جهت سعادت و کمال قرار دارد، یا مفاسد واقعی که به خاطر آن ها خداوند نهی کرده است، اگر چه از مصالح و مفاسد واقعی آگاهی کامل نداریم، اما می دانیم اين امور به حقيقت سعادت انسان بر مي گردد و ضرورتا در مورد سلامت جسماني نيست، هرچند مي تواند در اين خصوص هم باشد كه مواردي از آن كشف شده و یا به مرور زمان و در اثر پیشرفت دانش بشری کشف خواهد شد.
اما حرمت برخی خوراکیها و نوشیدنیها از جنبههای مختلف قابل بررسی است:
1. جسمی و بهداشت فردی:
سال
مساجد مراکزی هستند که علاوه بر فعالیت عبادی در اسلام نقشها و کارکردهای دیگری نیز پذیرفتهاند. خانه خدا نخستین پایگاهی است که برای پرستش و پیرایش انسان در زمین در نظر گرفته که توسط حضرت ابراهیم بنا نهاده شده است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از هجرت به بنا نهادن مسجد قبا در نزدیکی مدینه و سپس مسجدالنبی(صلی الله علیه و آله) همت گماشت و این مکانها در تمام دوران ایشان و پس از آن محل گردهمایی، فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... مسلمانان بوده است.
واژه مسجد 28 بار در قرآن کریم ذکر شده که 22 مرتبه به صورت مفرد و شش مرتبه به صورت جمع آمده است، در آیات به اهمیت و ضرورت توجه به مساجد در اسلام پرداخته و احکام و ضروریات توجه به برخی از مساجد اشاره شده است.
جواب: ماهیت شفاعت نه تشویق به گناه است و نه چراغ سبز براى گناه کار. همچنین عامل عقب افتادگى و یا واسطه گرى نیست بلکه مسئله مهم تربیتى است که پى آمدهاى سازنده اى دارد که به برخى از آنها اشاره میشود.
1ـ امید آفرینى;
غالباً چیرگى هواى نفس بر انسان سبب ارتکاب گناهان بزرگى مى شود و به دنبال آن روح یأس حاکم مى شود و این نا امیدى ایشان رابه آلودگى بیشتر در گناهان مى کشاند در مقابل امید به شفاعت اولیاى الهى به عنوان یک عامل بازدارنده به افراد نوید میدهد که اگر خود رااصلاح کنند ممکن است گذشته آن ها از طریق شفاعت نیکان و پاکان جبران گردد.
آیه اول: در قرآن کریم تنها یک آیه است که ظاهر آن شفاعت را به نحو مطلق نفى مى کند:
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ)(1)
«اى اهل ایمان، از آنچه به شما روزى دادیم انفاق کنید، پیش از آنکه روزى برسد که در آن روز، نه داد وستدى است، نه دوستى و نه شفاعت، و کافران همان ستمگرانند.»
ولى دقت در ذیل آیه (وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ) ثابت مى کند که آنچه نفى شده است، شفاعت در حق کافران است، افزون بر اینکه خداوند در آیه بعد، شفاعت با اذن او را ثابت مى کند:
(مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ)(2)
«کیست که جز با اذن او نزد او شفاعت کند؟.»
در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:
در کتاب المستدرک على الصحیحین ـ به نقل از ابو ثابت، آزاد شده ابوذر ـ آمده: در جنگ جمل، با على(ع) بودم. چون دیدم عایشه ] در آن سوى جبهه[ ایستاده است، مانند دیگر مردم در دلم تردید افتاد؛ امّاخداوند، آن را هنگام نماز ظهر از دلم برد، و همراه امیر مؤمنان جنگیدم؛ چون جنگ تمام شد، به مدینه نزد اُمّ سلمه رفتم و گفتم: به خدا سوگند نیامده ام خورد و خوراکى درخواست کنم. من آزاد شده ابوذرم.
گفت: خوش آمدى. آنگاه ماجرای به تردید افتادنم را برایش گفتم.
گفت: هنگامى که دل ها متزلزل شدند، تو کجا بودى؟
سؤال: آیا شیعه به قضا و قدر اعتقاد ندارد؟
جواب: قضا و قدر از عقاید قطعى اسلامى است که در کتاب و سنّت وارد شده است و دلایل عقلى نیز آن را تأیید مى کند.
درباره «قدر» همین یک آیه کافى است که مى فرماید:
«إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ».[1] «ما هر چیزى را به اندازه آفریدیم».
بنابراین جهان آفرینش جهان تقدیر و برنامه ریزى شده است. هر انسانى که از مادر متولد مى شود، حیات و زندگى او برنامه ریزى شده است.
درباره قضا که به معنى قطعیت و به اجرا درآوردن یک برنامه است، همین آیه کافى است که:
سؤال: امامت با نبوت و یا امام با نبىّ چه تفاوتى دارد که پیامبر اسلام را «نبىّ» و على و فرزندان او را «امامان» خود مى دانید؟
جواب: «نبّى» بر گرفته از «نبأ» است که به خبر بزرگ و قابل توجه مى گویند، و در اصطلاح، آن انسان والایى است که از غیب خبر مى دهد و یا از غیب آگاه است.[1]
البته هر خبر غیبى منظور نیست، بلکه خبرى که مربوط به بیان وظایف مردم در قلمرو عقیده و شریعت باشد.
انبیا بر دو دسته اند:
1. گروهى از طریق وحى، پایه گذار شریعت و آورنده قوانین حیات بخش در زندگى فردى و اجتماعى انسان ها هستند، مانند شریعت نوح و ابراهیم و موسى و عیسى (علیهم السَّلام) و حضرت محمد (صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم).
سؤال: آیا عقیده شیعه درباره «اهل بیت»، غلو آمیز است؟
جواب: «غلو» در فرهنگ عربى به معناى «تجاوز از حد و مرز» است، مثلًا پزشک عمومى، به عنوان متخصص قلب و عروق معرفى شود، یا در ستایش زیبایى هاى ظاهرى و معنوى فردى، بیش از حدّ سخن گفته شود. و از آنجا که غلو یک امر نکوهیده است، خدا اهل کتاب را پند مى دهد که در دین خود زیاده روى نکنند، چنان که مى فرماید:
«یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ».[1]
«اى اهل کتاب، در دین خود غلو و زیاده روى نکنید»، (چه غلوى بالاتر از این که بشر را خدا و فرزند خدا بدانند).
امیرمؤمنان، رفتار و گفتار اهل بیت پیامبر را حد و مرز شریعت و عقیده معرفى مى کند و مى فرماید:
«نَحْنُ النُمْرُقَةُ الْوُسْطى، بِها یَلْحَقُ التّالِى، وَإِلَیْها یَرْجِعُ الْغالى».[2]
جواب: در روزهای آغازین اسلام، «نجران» با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه ى مرزى حجاز و یمن، تنها منطقه ی مسیحى نشین، در حجاز بود .[1]
پیامبر اسلام (ص) به موازات مکاتبه با سران دولتهای جهان، و مراکز مذهبى، نامه اى به اُسقف نَجران[2] (ابوحارثه) نوشت و طىّ آن نامه، ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت نمود.
نمایندگان پیامبر وارد نجران شده، نامه ى پیامبر (ص) را به اسقف دادند، وى نامه را با دقّت خواند و براى تصمیم، شورایى مرکّب از شخصیتهاى بارز مذهبى و غیر مذهبى تشکیل داد، یکى از افراد طرف مشورت «شرحبیل» بود که به عقل و درایت وکاردانى معروف بود؛ وى در پاسخ «اسقف» اظهار نمود که اطلاعات من در مسایل مذهبى بسیار ناچیز است، بنابراین من حقّ ابراز نظر ندارم و اگر در غیر این موضوع با من وارد شور شوید، من مى توانم راه حلهایى در اختیار شما بگذارم.
اين واقعيت را نبايد از نظر دور داشت که شيعه از فرهنگ ادعيه وزيارت بسيار غني برخوردار است ، به طوري که هيچ يک از فرق اسلامي از اين مقدار ادعيه وزيارات بهره مند نيستند ، اين نشان از چهره معنوي تشيع وعرفاني شيعي است که خلوص ديني وتزکيه نفس را در جامعه تشيع قوت مي بخشد.
دعا جايگاه والايي در ميان امامان (ع) داشته واز برخي از آنان ادعيه فراواني نقل شده است ، در کارنامه امام هادي (ع) نيز دعا وزيارت از نظر تربيت شيعيان وآشنا ساختن آنها با معارف شيعي ، نقش عمده اي ايفا کرده است .
اين دعا هابجز راز ونياز با خدا ، به صورتهاي مختلف ، به پاره اي از مسائل سياسي – اجتماعي نيز اشاراتي دارد ، اشاراتي که در حيات سياسي شيعه بسيار مؤثر است وبه طور منظم ، مفاهيم خاصي را به جامعه تشيع القا کرد ه است ، اينک به چند نمونه از مسائل مطروحه در اين دعاها اشاره مي شود :
امام هادی(ع) در نیمه ذیحجه سال 212ق. در اطراف مدینه در محلی به نام صریا به دنیا آمد . پدر بزرگوارش امام جواد و مادر گرامیاش سمانه مغربیه است که بانویی با فضیلت ، شب زندهدار و با تقوا بود. امام هادی(ع) در سال 220 ق در هشت سالگی، پس از شهادت پدرش به مقام امامت رسید. امام در طول 33 امامت خویش با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب عبارتاند از:
1. معتصم، برادر مأمون (217 ـ 227)؛
2. واثق، پسر معتصم (227 ـ232)؛
3. متوکل، برادر واثق (232 ـ 248)؛
4. منتصر، پسر متوکل (6 ماه)؛
5. مستعین، پسر عموی منتصر (248ـ252)؛
6. معتز، پسر دیگر متوکل ( 252 ـ 255).
امام دهم در زمان خلیفه معتز مسموم شد و به شهادت رسید و در شهر سامرا به خاک سپرده شد.
امام هادی(ع)، سخنانی درباره عوامل و موانع وحدت مسلمانان دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
پاسخ: عقيده به مهدويت و انتظار ظهور نجات بخش، يک وعده حتمي الهي است و باعث روشن شدن نور اميد در دل منتظران و پايداري در راه مبارزه با ظلم و ستم و تسليم نشدن در مقابل جبهههاي باطل و ظالم است.
مهدويت، مؤمنين را به بازگشت بسوي اسلام و تمسک به وحدت اسلامي و ريشه کن نمودن نفوذ بيگانه و نيز تنفر از کفر و الحاد دعوت مينمايد.
قرآن کريم ميفرمايد: «ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنين (آل عمران/139)؛ سستي نکنيد و اندوهناک نشويد زيرا شما بلند مرتبه هستيد اگر در ايمان ثابت قدم باشيد».
در انقلاب اسلامي ايران، اعتقاد به مهدويت، الهام بخش امت مسلمان ايران بود که مشت محکمي بر دهان ياوه گويان و مکاتب الحادي و مادي گرا و مزدوران آمريکا و اسرائيل زد و آنها را آماده جانفشاني براي پيروزي و سربلندي اسلام نمود. و با تقديم دهها هزار شهيد نام اسلام را در جهان بلند آوازه ساخت.
اصالت مهدويت را از ابعاد گوناگون ميتوان بررسي نمود:
اما بحث واسطه فيض به صورت خلاصه،
اولين اثري که بر وجود امام مترتب است، اين که امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطهي ايشان بر بندگان نازل ميشود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس بر اسباب و مسببات است و هر پديدهاي از راه سبب و علت، ايجاد ميشود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان که: در فلسفه ثابت شده است که ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نميتوانند مستقيماً از خداوند که در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونهاي باشد که بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد که دو حيث دارد: يکي آن که داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنکه ميتواند جهت کثرت داشته باشد و به واسطهي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به کاينات ميرسد. در عرفان نيز ثابت شده که نحوه وجودي خداوند، به گونهاي است که فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان کامل و قطب ميگويند.
پرسش: آيا دلايل علمي که با قوانين فيزيک مطابقت داشته باشد براي اثبات مهدويت داريم توضيح دهيد ؟
پاسخ: منظور شما از مدرک علمي مطابق با قوانين فيزيک براي مهدويت، مبهم و نامفهوم است.
مدرک مهدويت شيعه به اصل اسلام و خاتميت پيامبر گرامي و دين او برميگردد و اين ارتباطي با بحث فيزيک ندارد. وقتي شما با مدرک و دليل قطعي پذيرفتيد که اسلام دين آسماني بوده و براي مردم سراسر جهان تا آخر عمر دنيا نازل شده است وبا آمدن آن شرايع گذشته نسخ شده است، پس پيامهاي آن را نيز ـ که مطابق با عقل ميباشد ـ بايد پذيرفت و از جمله آنها ظهور امام مهدي(ع) به عنوان دوازدهمين پيشوا است.
گفتني است اين که مصلح از مسلمانان و پيشواي آنان باشد امري معقول و طبيعي است و اگر غير از اين بود جاي سؤال داشت. زيرا وقتي دين اسلام کامل ترين دين بوده و فقط توسط آن، بشر در حال رشد و ترقي ميتواند به سعادت برسد طبيعي است که پيشواي چنين ديني نيز به عنوان مصلح و منجي باشد. زيرا او با ظهورش، ميخواهد اين دين کامل را در زندگي فردي و اجتماعي مردم جاري کند. آيا معقول است که مصلح از ديني باشد که دوره آن گذشته و معارف و قوانين آن جوابگوي بشر امروزي نيست؟
پرسش: در مورد مسجد جمکران توضيح بدهيد؟ آيا حضرت در آنجا حضور دارند و مي توان ايشان را ديد؟
پاسخ: مسجد مقدس جمکران در عصر ائمه ساخته نشده است، بلکه در زمان امامت خود امام زمان(ع) و به دستور خود ايشان در سال 373 يا 393 هجري قمري بنا گرديده است.(بيش از هزار سال قدمت دارد و اوايل غيبت کبري ساخته شده است).
در مورد ديدار امام در مسجد جمکران بايد گفت: ما در روايتي نداريم که اگر فلان کار را انجام دهيد ميشود امام را در مسجد جمکران ديد؛ بلکه بعضي از بزرگان و يا افراد صالح چنين گفتهاند که اگر کسي چهل شب چهارشنبه به جمکران برود، توفيق ديدار امام زمان(ع) را پيدا ميکند. بنابراين چون روايت نيست، نميتوان گفت حتما نتيجه بخش است.
البته ميتوان اين کار را انجام داد، اما چون مسجد به فرمان امام زمان ساخته شده و به نام ايشان است، براي عبادت و ايجاد رابطه معنوي با آن حضرت مکان بسيار مناسب و خوبي است.
ب. ملاقات و ديدار: در زمان غيبت به صورت عادي ديدار آن بزرگوار (که همراه با شناخت باشد) امکان ندارد؛ مگر در مواردي که به صلاح و مصلحت باشد. براي اين نوع ارتباط هر چند رفتن چهل شب به مسجد جمکران در ميان مردم معروف است؛ ولي به نظر ميرسد رعايت حدود ديني همراه با توسل و استغاثه به آن حضرت راه صحيحتري باشد. البته بايد دانست که اگر صلاح نباشد، ديدار نيز اتفاق نمي افتد.
گفتني است اگر فردي در جاده درستي و صلاح گام برداشت و از آلودگيها فاصله گرفت و قلب خود را براي خداوند و امام مهدي(ع) قرار داد احتمال ديدار آن وجود پاک و نوراني بسيار است:
آيينه شو جمال پر طلعتان طلب تو جاروب کن خانه را سپس ميهمان طلب...
امام رضا(ع) ميفرمايند: «از نشانههاي امام .... ولايت او بر مردم، از ولايت آنها بر خودشان بالاتر از پدر و مادر بر آنها مهربانتر و دلسوزتر است». (من لا يحضر الفقيه ـ ج4/ص419).
حال اگر در اين سخن نيک بنگريم، خواهيم فهميد توجه اما به شيعيان چقدر زياد است که از توجه و علاقه پدر و مادرشان (بيشتر است).
فرزند هر چه در حق پدر و مادر خود نامهرباني و جفا کند، باز هم آنان او را فرزند خود ميدانند و او را دوست خواهند داشت. علاقه و دوستي امام(ع) از اين هم بالاتر است. زيرا امام خليفه خدا در بين مردم است و صفات خدا را در مرتبه اعلا جلوهگر ميسازد از اين رو بايد رئوفترين باشد و صنعت رحمانيت و رحيميت الهي را به آنها منتبقل کند.
ائمه(ع) خود به ياران ميفرمودند: «اگر شما بيمار شويد ما نگران و بيمار ميشويم و اگر شما در صحت و شادي باشيد ما نيز خوشحال هستيم». خود آن حضرت در نامه براي عالم بزرگ شيعه شيخ مفيد، مينويسيد: «فانا نحيط علماً بأبنائکم و لايعزب عنا شيء من اخبارکم»؛ «ما بر اخبار و احوال شما آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع شما بر ما پوشيده و مخفي نميماند».
بسم الله الرحمن الرحيم
"اي علي بن محمد سمري! خداوند، اجر برادرانت را در عزاي تو عظيم گرداند. به درتسي که تو تا شش روز ديگر از دنيا ميروي. پس به کارهاي خود رسيدگي کن وبه احدي وصيت مکن که پس از وفات، جانشنين تو شود. به تحقيق دومين غيبت(غيبت کامر) واقع گرديده است. پس ظهروي نيست؛ مگر بعد از اذن خداي(عزوجل) و آن بعد از مدتي طولاني و قساوت دلها و پر شدن زمين از ضلم خواهد بود به زودي ميآيد نزد شيعيان من، کسي که ادعاي مشاهده ميکند. بدانيد کسي که ادعاي مشاهده کند، قبل از خروج سفياني و ندا، پس دروغگو و افترا زننده است. و لا حول ولاقوة الا بالله العلي العظيم"(کمال الدينع ج2، ب45، ح45).
پاسخ: مقدمه: از نظر روانشناسي، برقراري ارتباط و دوستي به دو صورت است: 1. مقطعي و کوتاه، 2. هميشهاي و دائمي؛
1. ارتباط مقطعي و کوتاه:
اين نوع ارتباط و دوستي، مبتني بر احساسات آني به وجود ميآيد و اگر دوام نيابد پس از مدت کوتاهي به فراموشي منتهي ميشود. اين دوستي مقطعي، زودگذر، زوال پذير و مبتني بر گرايش احساسي است.
2. ارتباط دائمي و هميشهاي:
اين نوع دوستي مبتني بر عقل و آگاهي، به خصوصيات واقعي طرف مقابل است و لذا ارتباط و علاقه دائمي بر اساس آگهي ايجاد ميکند. اين آگاهي سبب دوام دوستي ميگردد و آن را زوال ناپذير ميسازد. ارزش نوع دوستي آن است که باعث تأثير در خود فرد و طرف مقابل ميشود.
برقراري ارتباط با امام زمان(ع):
سؤال: امام علی (ع) چه چیزی را به عنوان راه نجات در قیامت معرفی می نماید؟
جواب: امام علی(ع) در خطبه بیست و یکم نهج البلاغه نخست، مردم را به مسأله معاد و دادگاه بزرگ عدل الهى متوجّه مى سازد و از این طریق، آنها را متوجّه مسؤولیت هاى بزرگى که در دوران خلافتش دارند، مى کند و از هر گونه نفاق و دورویى و کارشکنى و اختلاف، برحذر مى دارد و مى فرماید: پایان کار (رستاخیز، قیامت، بهشت و دوزخ) در برابر شما است و عوامل مرگ، پیوسته شما را به پیش مى راند; (فَإِنَّ الْغایَةَ أَمَامَکُمْ، وَ إِنَّ وَرَاءَکُمُ السّاعَةَ تَحْدُوکُمْ)(1).
با توجه به این که «تَحْدُوکُمْ» از ماده «حدو» به معناى «راندن شتران با آواز مخصوص» است، این نکته به ذهن مى رسد که گردش شب و روز و ماه و سال، گرچه انسان را به پایان زندگى نزدیک مى کند، امّا چون آمیخته با زر و زیورها و سرگرمى هاى دنیا است، غافل کننده است.
در واقع، در این جمله کوتاه که در آغاز این کلام آمده، هم سخن از قیامت کبرا است و هم سخن از قیامت صغرا. و توجه به این دو، شنونده را آماده پذیرش سخنى که بعد از آن آمده، مى کند.
حضرت، سپس این جمله کوتاه، ولى بسیار پرمعنا را بیان مى فرماید: «سبکبار شوید تا به قافله برسید; «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا».
سؤال: فاصله گرفتن از قرآن و اهل بیت چه عواقبی دارد؟
جواب: دورى از قرآن براى همه مسلمانان مایه زیان و خسران است مخصوصاً براى دانشمندان و علماى امّت. همان گونه که امام امیرمؤمنان على(علیه السلام) در خطبه 18 نهج البلاغه با دقیقترین و رساترین بیان نشان داده، که چگونه گروهى از همان قرن نخستین ظهور اسلام به خاطر فاصله گرفتن از قرآن و اهل بیت که شارحان الهى قرآنند، سرگردان و حیران مانده اند و به راه هایى که دون شأن عالم اسلامى است کشیده شده اند.
در این جا حدیث جالبى است که از گفتگوى «عُمَرِ بْنَ اُذْیْنَه»(1) یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) با «ابن ابى لیلى»(2) که حقایق مهمّى در آن برملا شده است.
او مى گوید: روزى وارد بر «ابن ابى لیلى» شدم که از قضات بود، گفتم: مى خواهم چند مسأله از تو سؤال کنم ـ و من در آن موقع نوجوانى بودم ـ گفت فرزند برادر بپرس!.....
سوال : اگر عصمت انبیاء موهبتی الهی و خدادایست ، پاک بودن از گناه چه فضیلتی برای آن ها دارد؟
جواب : کسانى که این اشکال را مطرح مى کنند توجّه به ریشه هاى عصمت انبیاء ندارند. آنها چنین مى پندارند که مقام عصمت مانند مصونیّت در برابر بعضى از بیمارى ها است که از طریق تزریق بعضى از واکسن ها انجام مى شود، و هرکس چنان تزریقى در مورد او انجام شود مبتلا به آن بیمارى نمى گردد چه بخواهد و چه نخواهد.
