گرچه بعضى افراد، بسم اللّه را جزء سوره ندانسته و یا قرائت آن را در نماز ترك كردهاند، اما مورد اعتراض مسلمین واقع شده اند. چنانكه معاویه روزى در نماز بسم اللّه را نگفت، مردم به او اعتراض كرده و گفتند «اَسَرَقْتَ اَمْ نَسیتَ؟!» آیه را دزدیدى یا فراموش كردى؟(186)
فخر رازى در تفسیر خود شانزده دلیل مىآورد كه بسماللّه جزء سوره حمد است و آلوسى نیز در تفسیر خود این اعتقاد را دارد. احمدبن حنبل نیز در مُسند خود آورده است كه بسم اللّه جزء سوره است.
به اعتقاد اهل بیت رسول اللّه صلوات اللَّه علیهما جمعین، كه صد سال سابقه بر رهبران فقهىِ مذاهب اهل تسنّن دارند و در راه خدا به شهادت رسیده و در قرآن نیز بر عصمت و پاكى آنها تصریح شده است، جمله «بسماللّهالرّحمنالرّحیم» خود آیهاى مستقل و جزء سوره است.
امامان معصومعلیهم السلام اصرار داشتند كه در نماز «بسماللّه» را بلند بگویند و امام باقرعلیه السلام در مورد كسانى كه آیه بسماللّه را در نماز نمىخواندند و یا جزء سوره نمىشمردند فرمود: «سَرقوا اَكرم آیة»(187) بهترین آیه قرآن را به سرقت بردند!
علامه شهید مطهرى در تفسیر سوره حمد، ابنعباس، عاصم، كسائى، ابنعمر، ابنزبیر، عطاء، طاووس، فخر رازى و سیوطى را از جمله كسانى معرفى مى كند كه بسماللّه را جزء سوره مى دانستهاند. البتّه در ابتداى سوره برائت (سوره توبه)، بسماللّه نیامده است كه به فرموده حضرت علىعلیه السلام بخاطر آن است كه بسماللّه كلمه امان و رحمت است و با اعلام برائت از مشركین سازگار نیست.
186) مستدرك حاكم، ج 3، ص 233.
187) مسند احمد، ج 3، ص 177 و ج 4، ص 85.
:: ادامه مطلب
185) تفسیر برهان، ج 1، ص 43.
:: ادامه مطلب
1- انسان در تلاوت سوره حمد، با «بسماللّه» از غیر خدا قطع امید مىكند.
2- با «ربّ العالمین» و «مالك یوم الدّین» احساس مىكند كه مربوب و مملوك است.
3- با كلمه «ربّ العالمین» میان خود و هستى ارتباط برقرار مىكند.
4- با «الرّحمن الرّحیم» خود را در سایه لطف گسترده او مىبیند.
5 - با «مالكِ یومالدین» غفلتش از قیامت زدوده مىشود.
6- با «ایّاك نَعبد» خودخواهى و شهرتطلبى را كنار مىگذارد.
7- با «ایّاك نستعین» از فكر یارى طلبى از غیرخدا بیرون مىرود.
8 - با «انعمتَ علیهم» مىفهمد كه تقسیم نعمتها بدست اوست و باید حسادت را كنار گذاشت، زیرا حسود در واقع از داورى و تقسیم روزى به دست خدا راضى نیست.
9- با «اهدِنا الصّراط المُستقیم» رهسپارى در راه حق را درخواست كند.
10- با «صراط الّذین انعمتَ علیهم» همبستگى خود را با پیروان راه خدا اعلام مىدارد.
11- و در نهایت با «غیرالمغضوب علیهم ولا الضّالین» از باطل و اهل باطل بیزارى مىجوید.
«بِسماللّه الرّحمن الرّحیم»
در میان مردم و اقوام مختلف رسم است كه كارهاى مهّم را با نام یكى از بزرگان خویش كه مورد احترام و علاقه آنهاست، شروع مىكنند، تا آن كار با میمنت و مباركى آغاز شود و به انجام رسد.
البتّه هركس بر اساس افكار و عقاید صحیح یا فاسد خود عمل مىكند. بعضى با نام بتها و طاغوتها و بعضى با نام و یاد خدا و به دست اولیاى خدا كارهاى خود را شروع مىكنند. چنانكه امروز رسم شده ساختمانهاى مهم را، افراد مهمّ اولین كلنگش را بر زمین مىزنند، در جنگ خندق نیز پیامبراكرم براى حفر خندق، اوّلین كلنگ را خود به زمین زدند.
بسماللّه، سرآغاز كتاب وحى است. بسماللّه، نه تنها در ابتداى قرآن بلكه در آغاز تمام كتابهاى آسمانى بوده است. بسماللّه، سرلوحه عمل همه انبیا بوده است. وقتى كشتى حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح به یاران خود گفت: سوار شوید كه: «بسماللّه مجریها و مرسیها»(182) حركت و توقف این كشتى با نام خداست.
حضرت سلیمان نیز وقتى ملكه سبا را به سوى خدا دعوت كرد، دعوتنامه خود را با جمله «بسماللّهالرحمن الرحیم» آغاز كرد.
حضرت علىعلیه السلام مىفرمود: «بسماللّه» مایه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى امور است.(183)
همچنین به شخصى كه جمله «بسماللّه» را مىنوشت فرمود: «جَوِّدها» آنرا نیكو بنویس.(184)
به زبان آوردنِ «بسماللّه» در شروع هر كارى سفارش شده است؛ غذاخوردن، خوابیدن، سوارشدن بر مركب، نكاح و زناشویى و بسیارى از كارهاى دیگر. حتى اگى حیوانى بدونِ گفتن «بسماللّه» ذبح شود مصرف گوشت آن حرام است. و این رمز آن است كه خوراكِ انسانِ هدفدار و موحّد نیز باید جهت الهى داشته باشد.
182) سوره هود، آیه 41.
183) بحار، ج 76، ص 385.
184) كنزالعمّال، حدیث 29558.
:: ادامه مطلب
پس از گفتن تكبیرةالاحرام، باید سوره حمد خوانده شود و اگر این سوره در نماز خوانده نشود، نماز باطل است. «لا صلوة الاّ بفاتحة الكتاب»(178)
نام دیگر این سوره، فاتحةالكتاب است، زیرا قرآن با این سوره آغاز مىشود. این سوره هفت آیه دارد(179) و بنا به روایت جابربن عبداللّهانصارى از رسولاكرمصلى الله علیه وآله بهترین سورههاى قرآن است.(180)
سوره حمد، تنها سورهاى است كه بر هر مسلمانى واجب است حداقل روزى ده بار آنرا در نمازهاى پنجگانه خود بخواند.
در اهمیت این سوره همین بس كه در روایات آمده: اگر هفتاد مرتبه این سوره را بر مرده خواندید و زنده شد تعجب نكنید.(181)
از نامگذارى این سوره به فاتحة الكتاب، معلوم مىشود تمام آیات قرآن در زمان پیامبراكرم جمعآورى و به صورت كتاب درآمده و به امر ایشان در آغاز و ابتداى كتاب قرار داده شده است. آیات سوره مباركه حمد، اشاراتى درباره خدا و صفات او، مسأله معاد، و درخواست رهروى در راه حق، و قبول حاكمیت و ربوبیّت خداوند دارد. همچنین در این سوره علاقه خود را به ادامه راه اولیاى خدا و بیزارى و انزجار از گمراهان و غضبشدگان ابراز مىكنیم.
سوره حمد مایه شفا است. هم شفا از دردهاى جسمانى و هم شفا از بیمارىهاى روحى. مرحوم علامه امینى در كتاب تفسیر فاتحةالكتاب روایات فراوانى را در این زمینه نقل كرده است.
178) مستدركالوسائل، حدیث 4365.
179) عدد هفت، عدد آسمانها، ایام هفته، طواف، سعى بین صفا و مروه و عدد سنگهایى است كه به شیطان زده مىشود.
180) تفسیر كنزالدقائق.
181) بحار، ج92، ص 257.
:: ادامه مطلب
نه فقط در نماز، بلكه در بسیارى از موارد و مواضع، گفتن اللّه اكبر وارد شده است و لذا مسلمانان در صدر اسلام، هم در تلخىها و هم در شادىها تكبیر مىگفتهاند كه ما به گوشهاى از آن اشاره مى كنیم:
1- در جنگ خندق، مسلمین هنگام كندن خندق به سنگ محكمى برخورد كردند كه كلنگ شكست اما سنگ نشكست. پیامبر آمد و با ضربهاى سنگ را شكست. مسلمانان یك صدا تكبیر گفتند و در همانجا پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: من سقوط كاخهاى روم و ایران را در برق و جرقه سنگها دیدم.(154)
2- علىعلیه السلام در جنگ صفین، هر كس را كه مىكشت با صداى بلند تكبیر مىگفت و مسلمین با شمردن تكبیرها فهمیدند كه حضرت چه تعداد را به هلاكت رسانده است.(155)
3- شبى كه فاطمه زهراعلیها السلام را به خانه علىابن ابیطالبعلیهما السلام مىبردند هفتادهزار فرشته، تكبیرگویان به زمین نازل شدند.(156)
4- پیامبر گرامى ما بر جنازه فاطمه بنتاسد، 40 تكبیر(157) و بر جنازه عموى خود حضرت حمزه، 70 تكبیر خواندند.(158)
5 - مستحب است در مراسم حج هر سنگریزهاى كه به جایگاه شیطان پرتاب مىشود یك تكبیر گفته شود.(159)
6- در تسبیحات حضرت زهرا كه ثوابش معادل هزار ركعت نماز مستحبى است، 34 مرتبه تكبیر آمده است.(160)
7- هنگامى كه پیامبراكرم متولد شد اولین كلمهاى كه بر زبان آورد كلمه مباركه اللّهاكبر بود.(161)
8 - روزى كه مكّه بدست مسلمانان فتح شد، پیامبر وارد مسجدالحرام شد و به حجرالاسود اشاره كرد و تكبیر گفت و مسلمانان با صداى بلند چنان تكبیر گفتند كه لرزه بر اندام مشركین افتاد.(162)
9- در روایات مىخوانیم: هرگاه چیزى موجب تعجب شما شد تكبیر بگویید.(163)
10- در جنگ اُحُد، قهرمانى از كفار مبارز مىطلبید. حضرت علىعلیه السلام جلو رفت و چنان ضربهاى بر او وارد كرد كه پیامبر و مسلمانان با صداى بلند تكبیر گفتند.(164)
11- پیامبراكرم به حضرت على مىفرمود: هرگاه به هلال ماه یا آینه نظر كردى و یا مشكلى به تو رو آورد 3 مرتبه تكبیر بگو.(165)
12- زید فرزند امام سجادعلیه السلام كه علیه حكومت بنىامیّه قیام كرد، شعارش اللّهاكبر بود.(166)
13- در جنگ بدر، پیامبرصلى الله علیه وآله در انتظار هلاكتِ یكى از سران دشمن به نام نوفل بود، همین كه خبر دادند حضرت على او را از میان برداشت پیامبر تكبیر گفت.(167)
14- هنگامى كه حضرت على به خواستگارى حضرت زهرا آمد، پیامبر فرمود: صبركن تا موضوع را با دخترم فاطمه در میان بگذارم. اما حضرت زهرا سكوت كرد و چیزى نگفت. پیامبر فرمود: «اللّهاكبر سكوتها اقرارها».(168)
15- در جنگ با خوارج، وقتى فرمانده آنها به هلاكت رسید، حضرت على تكبیر گفت و سجده كرد و همه مردم تكبیر گفتند.(169)
16- گروهى از یهود مسلمان شدند و به پیامبر گفتند: پیامبران قبلى جانشین داشتهاند وصىّ شما كیست؟
در اینجا آیه ولایت نازل شد كه رهبر شما خدا و رسول او و مؤمنانى هستند كه در حال ركوع زكات مىدهند.(170) پیامبر فرمودند: به مسجد برویم. وقتى وارد شدند فقیرى را دیدند كه خوشحال است و حضرت على در حال ركوع انگشتر خود را به او داده است. در این هنگام پیامبر تكبیر گفتند.(171)
17- گفتن تكبیر به هنگام ورود به حرم امامان معصوم سفارش شده است. چنانكه قبل از خواندن زیارت جامعه، 100 تكبیر در سه مرحله مىخوانیم كه به قول مرحوم مجلسى شاید دلیل این همه تكبیر آن باشد كه جملاتِ زیارت جامعه شما را دچار غلوّ در مورد امامان نكند.(172)
18- حضرت علىعلیه السلام در قضاوتهاى خود وقتى مجرم را شناسایى مىكرد تكبیر مىگفت.(173)
19- میثم تمار كه به جرم طرفدارى از حضرت علىعلیه السلام بدستور ابنزیاد به دار آویخته شد و با نیزه به او حمله كردند، در لحظه شهادت تكبیر مىگفت و از دهانش خون مىآمد.(174)
20- در شب معراج، پیامبر از هر آسمانى كه مىگذشت تكبیر مىگفت.(175)
21- جبرئیل نزد پیامبر بود كه حضرت على وارد شد جبرئیل گفت: اى محمّد! به خدائى كه ترا به پیامبرى مبعوث كرد، اهل آسمانها از اهل زمین این على را بهتر و بیشتر مىشناسند، هرگاه او در جنگها تكبیر مىگوید ما فرشتگان نیز با او همصدا مىشویم.(176)
22- در جنگ خیبر وقتى مسلمانان وارد قلعه شدند، چنان تكبیر مىگفتند كه یهودیان پا به فرار گذاشتند.(177)
154) بحار، ج 20، ص 190.
155) بحار، ج 32، ص 60.
156) بحار، ج 43، ص 104.
157) بحار، ج 35، ص 70.
158) بحار، ج 20، ص 63.
159) بحار، ج 11، ص 168.
160) بحار، ج 15، ص 248.
161) بحار، ج 15، ص 273.
162) تفسیرنمونه، ج 27، ص 407.
163) بحار، ج 92، ص 127.
164) بحار، ج 20، ص 126.
165) بحار، ج 92، ص 145.
166) كتاب زیدبن على، ص 186.
167) بحار، ج 19، ص 281.
168) بحار، ج 43، ص 93.
169) بحار، ج41، ص 341.
170) سوره مائده، آیه 55.
171) بحار، ج 35، ص 183.
172) بحار، ج 16، ص 99.
173) بحار، ج 40، ص 260.
174) بحار، ج 42، ص 125.
175) بحار ج 86 ص 207.
176) بحار، ج 39، ص 98.
177) پیامبرى و حكومت، ص 146.
:: ادامه مطلب
در نمازهاى عید فطر و قربان، نه فقط در نماز كه قبل و بعد نماز، شعارها همه تكبیر است.
در نماز آیات پنج ركوع داریم وبراى هر ركوع تكبیرى وارد شده است.
در نماز میّت نیز اصولاً 5 تكبیر ركن نماز است.
در نماز چگونه تكبیر بگوییم؟
اسلام براى هر كار آدابى را بیان كرده است. در گفتن اللّهاكبر نیز آدابى باید مراعات شود، از جمله:
1- هنگام گفتن تكبیر در نماز، دو دست را تا مقابل گوشها بالا بیاوریم، بطورى كه وقتى دستها مقابل گوش رسید تكبیر تمام شده باشد.
امام رضاعلیه السلام فرمود: حركت دستها در موقع تكبیر در توجه و ابتهال به خدا و حضور قلب مؤثر است.(151)
2- انگشتان دست موقع تكبیر بهم چسبیده باشد و بالا رود.
3- كف دستها رو به قبله باشد.
روایات بلندكردن دست هنگام تكبیر را زینت نماز معرّفى كردهاند.(152)
151) وسائل، ج 4، ص 727.
152) بحار، ج 84، ص 351.
:: ادامه مطلب
اللّه اكبر، یعنى خدا برتر از همه موجوداتِ حسّى، ذهنى، مُلكى و ملكوتى است.
اللّه اكبر، یعنى خدا برتر از آنست كه كسى بتواند او را توصیف كند.
اى برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
وز هرچه گفتهایم و شنیدیم و خواندهایم
مجلس تمام گشت و به پایان رسید عمر
ما همچنان در اوّل وصف تو ماندهایم
امام صادقعلیه السلام مىفرماید: چون تكبیر مىگویى باید همه چیز نزد تو كوچك شود جز او.(153) اینكه انسان با زبان تكبیر بگوید اما دل به دیگرى بسته باشد دروغگو و حیلهگر است و بخاطر همین امر خداوند شیرینى ذكر خدا را از او مىگیرد.
153) سرّالصلوة، ص 78.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2912951
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396