به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

یکی از مسائل بحث برانگیز و مورد اختلاف شیعه و سنی درباره امام عصر(عج) مهدی شخصی و مهدی نوعی است. اهل سنت معتقدند: مهدی نوعی است و هنوز به دنیا نیامده است اما در آینده متولد می ‏شود و بعد از بزرگ شدن قیام می ‏کند و حکومت جهانى واحد تشکیل می ‏دهد.
مثلا شبراوى شافعى در الاتحاف در این باره می ‏گوید: شیعه عقیده دارد مهدى موعود که احادیث صحیحه در رابطه با او وارد شده، همان پسر حسن عسکرى خالص است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد ولى صحیح آن است که او هنوز متولد نشده و در آینده متولد شده و بزرگ می ‏شود و او از اشراف آل البیت الکریم است. (۱)

ابن ابى الحدید در شرح نهج ‏البلاغه ذیل خطبه ‏۱۶ مى‏ گوید: اکثر محدثین عقیده دارند مهدى موعود از نسل فاطمه(ع) است و اصحاب ما معتزله آن را انکار ندارند و در کتب خود به ذکر او تصریح کرده‏ اند و شیوخ ما به او اعتراف کرده‏ اند. فقط فرق آن است که او به عقیده ما هنوز متولد نشده و بعدا متولد خواهد گردید. (۲)

اهل سنت ‏بر این مدعی دلیلى از احادیث ‏یا آیات اقامه نکرده ‏اند. فقط شهرتى است که در میان ایشان به وجود آمده و این از نتایج منزوى شدن اهل بیت(ع) و برگشتن خلافت اسلامى از آنهاست چرا که در اکثر کتب حدیثی اهل سنت احادیث آمده است که: مهدى موعود(ع) دوازدهمین امام از ائمه دوازده‏گانه و نهمین فرزند امام حسین(ع) و چهارمین فرزند امام رضا (ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکرى(ع) است و آن حضرت در سال ۲۵۵ هجرى در نیمه‏ شعبان در شهر سامرا از مادرى به نام نرجس به دنیا آمده است.

بنابراین شیعه و اهل سنت در مهدى موعود شکى ندارند و هر دو عقیده به مهدى شخصى دارند. منتها، دوران هاى تاریک و انزواى اهل بیت و عصر حکومت ‏سیاه بنى‏ امیه و بنى‏ عباس مانع از آن شد که اهل سنت چیزى را که در کتابهاى خود نوشته و نقل کرده‏ اند در میان خود شهرت بدهند و مانند شیعه منتظر آمدن مهدى شخصى(ع) باشند. (۳)

پی‌نوشت‌ها:

۱ – بشراوى ، الاتحاف ، باب خامس ص ۱۸۰ ذیل فصل الثانى عشر من‏الائمه ابوالقاسم محمد

۲- ابن ابى الحدید، شرح نهج‏البلاغه، ج ۱، ص ۲۸۱

۳- اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان، على اکبر قرشى

ادامه مطلب
سه شنبه 29 اردیبهشت 1394  - 12:44 PM

از آنجا که امامت مقام و منصبی است الاهی، تعیین شخص امام و تعداد امامان در دست خداوند است، و تنها راه آگاهی ما از آن، سخنان رسول گرامی اسلام (ص) است. پیامبر اکرم (ص) در موارد متعددی اشخاص و تعداد امامان را بیان کردند. از جمله آن روایتی است که بزرگان اهل سنت آن را نقل کردند، که پیامبر(ص) فرمودند: کار اسلام پایان نمی پذیرد تا این که دوازده جانشین بیایند. [1] همچنین شیعیان و اهل سنت نقل کرده اند که، در هنگامی که پیامبراکرم(ص) امیرالمؤمنین علی(ع) را در غدیر برای امامت نصب نمودند و پس از نزول آیه اکمال [2] خلیفه اول و دوم از جا برخاستند و از رسول خدا پرسیدند آیا این ولایت و وصایت بعد از شما مخصوص علی است؟ آن حضرت فرمودند: مخصوص علی و اوصیای من است، تا روز قیامت. پرسیدند اوصیاء شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: علی برادر، وزیر و وارث و وصی و خلیفه من است در امتم و صاحب اختیار هر مؤمنیست بعد از من، فرزندم حسن و پس از او فرزندم حسین و پس از او نه نفر از فرزندان حسین هستند که یکی یکی بعد از هم می آیند [3] .

نتیجه این که دلیل اصلی بر این که امامان داوزده نفرند روایات متعددی است که شیعیان و اهل سنت از پیامبر اکرم(ص) نقل کردند اما در مورد فلسفه و چرایی این حکم باید بگوییم: بسیاری از مسائل اسلامی وجود دارد که چرایی و حکمت آن بر ما پوشیده و به نوعی تعبدی است. مانند تعداد رکعات نماز یا بلند خواندن و یا آهسته خواندن نماز در مرد و زن. این سؤال نیز از آن دسته از مسائل است که قبول آن تعبدی است و تعیین آن به دست خداوند بوده و قبل از خلقت ظاهری این انوار مقدسه توسط وحی به پیامبر اعلام شده و آن حضرت در مواقع مختلف اعلام داشتند. ولی در هر صورت دستورات اسلام چه آن دسته که حکمت آن واضح است و چه آن دسته که حکمتش بر ما پوشیده است لازم الاجراست، زیرا از حکیمی علی الاطلاق صادر گشته و از حکیم قبیح صادر نمی شود. در نتیجه همه دستورات صادر شده در جهت تکامل و پیشرفت انسانهاست و باید اجرا شود.

اما قسمت دوم سؤال که چرا باید سال ها تنها باشیم؟ و امام غائب چگونه نجات بخش خواهد بود؟

در پاسخ باید عرضه داشت که خداوند هیچگاه زمین و بندگانش را بدون حجت رها نمی سازد. این مطلب را می توان از روایاتی که در این زمینه وارد شده فهمید [4] در نتیجه تنهایی معنایی ندارد.

از ویژگی های حجج پروردگار در هر زمان واسطه نزول فیض بودن است. این مطلب را می توان از روایت شریف نبوی به وضوح دریافت که ایشان در پاسخ به سؤال مشابه همین سؤال فرمودند که فیض او «حضرت ولی عصر (عج)» بر بندگان در عصر غیبت مانند روشنایی و گرمابخشی خورشید از پشت ابر است. از این تمثیل زیبا می توان مطالب زیادی را برداشت نمود از جمله: همانگونه که پنهان بودن خورشید در پشت ابر سبب نمی گردد که روشنایی و گرمای آن از زمین گرفته شود، غائب بودن امام از نظرها نیز سبب نمی گردد که بندگان از فیوضات و هدایت های ایشان محروم شوند، لذاست که در طول تاریخ افراد بی شماری از فیوضات ایشان بهره ها بردند که در جای خود ذکر شده است و این مطلب نیز از مرقومه آن جناب به شیخ مفید نیز بر می آید که بیان فرمودند: ما در مراعات امور شما کوتاهی نمی کنیم و شما را از خاطر نمی بریم و اگر این گونه نبود هر آئینه در طوفان بلاها و خطرات از میان می رفتید [5] و اساساً حیات آن حضرت عامل مهمی است در جهت دلگرمی و امیدواری مردم تا خود را اصلاح و آماده ظهور کنند.

اما نکته قابل تأمل این جاست زمانی بهتر می توان از نور خورشید بهره کافی برد که موانع نور را از سر راه کنار زده باشیم و خود را در معرض تابش آن قرار داده باشیم. در نتیجه با وجود این خورشید عظیم (هر چند در پس ابر غیبت) تنهایی و نا امیدی معنا ندارد.

برای اطلاع بیشتر از فواید وجود امام زمان علیه السلام به سؤالات 168 (سایت: ۱۳۷۵) ، 654 (سایت: ۷۰۵) و 534 (سایت: ۵۸۲) مراجعه نمایید.

[1] حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ حَدَّثَنَا جَرِیرٌ عَنْ حُصَیْنٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ ح و حَدَّثَنَا رِفَاعَةُ بْنُ الْهَیْثَمِ الْوَاسِطِیُّ وَاللَّفْظُ لَهُ حَدَّثَنَا خَالِدٌ یَعْنِی ابْنَ عَبْدِ اللَّهِ الطَّحَّانَ عَنْ حُصَیْنٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ دَخَلْتُ مَعَ أَبِی عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَنْقَضِی حَتَّى یَمْضِیَ فِیهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً قَالَ ثُمَّ تَکَلَّمَ بِکَلَامٍ خَفِیَ عَلَیَّ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِی مَا قَالَ قَالَ کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ. این روایت در کتاب های متعدد از جمله در صحیح مسلم، ج9، صص335، 333 و 337؛ سنن ابی داود، ج11، صص351 و 352؛ مسند احمد، ج42، ص309؛ مصنف ابن ابی شیبه، ج7، 492.

[2] مائده، 3.

[3] غایة المرام، باب 58، حدیث 4 . در حدیث دیگری نیز ذیل آیه 1 از سوره نساء نام تک تک اوصیاء بعد از خود را ذکر کرده اند. غایة المرام، ج 10، ص 267؛ اثباة الهداة، ج 8، ص 133؛ بحار، ج 36، ص 260، 298.

[4] الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ وَ أَنَا وَ اللَّهِ ذَلِکَ الْحُجَّةُ . کافی، ج1، ص178.

[5] بحار، ج 53، ص ۷۷۴.

ادامه مطلب
سه شنبه 29 اردیبهشت 1394  - 12:42 PM

پاسخ آیت الله سبحانی به سوال"علّت غیبت حضرت مهدی چیست و چرا مانند دیگر ائمه در میان مردم حضور ندارد؟"به شرح زیر است:

غیبت حضرت ولی عصر ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ یکی از رازهای الهی بوده و ممکن است ما نتوانیم به کُنْهِ آن پی ببریم. غیبت موقت رهبران الهی از میان مردم، در امت‌های پیشین نیز سابقه داشته است؛ چنان که موسی بن عمران(ع) چهل روز از امت خود غایب شد و در میقات به سر برد.[1] حضرت مسیح(ع) به مشیت الهی از دیدگاه امت خویش پنهان گردید و دشمنان قادر به کشتن او نگشتند.[2] حضرت یونس (ع) نیز مدتی از قوم خود غایب گشت.[3] اصولاً هرگاه مطلبی از طریق نقل متواتر ثابت شود ولی انسان نتواند به راز آن کاملاً پی ببرد، نباید آن را مورد تردید یا انکار قرار دهد؛ زیرا در این صورت بخش عظیمی از احکام الهی، که از مسلمات و ضروریات دین اسلام به شمار می‌رود، مورد تردید قرار می‌گیرد
. غیبت حضرت ولی عصر ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ نیز از این قاعده مستثنی نیست و عدم اطلاع از سر یا اسرار حقیقی آن، مجوز تردید یا انکار آن نمی‌تواند باشد. با این همه، می‌توان راز غیبت را در حد اندیشه بشر دریافت. حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ آخرین حجت معصوم الهی است که برای تحقق آرمانی بزرگ (گسترش عدل فراگیر و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید در جهان) در نظر گرفته شده است و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شکوفایی عقل و دانش بشر و آمادگی روحی بشریت دارد، تا جهان به استقبال موکب آن امام عدل وآزادی رود. ظهور زود هنگام آن حضرت ، قیام کلی و گسترده‌ای را به دنبال نخواهد داشت؛ زیرا اگر ایشان پیش از فراهم شدن مقدمات در میان مردم ظاهر شود، سرنوشتی چونان دیگر حجت‌های الهی (شهادت) یافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ، دیده از جهان برخواهد بست.
پیشوایان معصوم در روایات نیز به این حکمت اشاره کرده‌اند. امام باقر (ع) فرمود: برای حضرت قائم ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ غیبتی است قبل از ظهور. راوی از علت آن پرسید. امام فرمود: «برای جلوگیری از کشته شدن».[4] گذشته از این، در برخی روایات مسئله امتحان و آزمودن خلق مطرح شده است؛ بدین معنی که مردم در عصر غیبت در بوته آزمایش الهی قرار می‌گیرند و مراتب استواری آنان در ایمان و اعتقاد سنجیده می‌شود.[5] اجمال سخن اینکه حضرت مهدی آخرین وصی از اوصیای الهی است که برای تکامل همه جانبه بشر و ایجاد حکومت واحد الهی آفریده شده است. این ایده و آرزو هنگامی تحقق می‌پذیرد که در جامعه بشری، آمادگی برای پذیرش چنین حجتی وجود داشته باشد و در غیر این صورت، ظهور جز کشته شدن و نابودی نتیجه‌‌ای نخواهد داشت و آن هدف عالی تحقق نخواهد یافت.
از این جهت وجود حضرت، در پس پرده غیبت به سر می‌برد و در حالی که در میان مردم زندگی می‌کند و مردم او را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند و از این طریق از گزند دشمنان حق و عدالت مصون می‌ماند. از این گذشته، از آنجا که حکومت وی حکومت جهانی خواهد بود و تحقق این امر در گرو ایجاد شرایطی است که در هنگام تولد، وجود نداشته است. این شرایط به مرور زمان تحقق پیدا کرده و یا در حال پیدایش است و ما این شرایط را در پاسخ به پرسش ششم توضیح خواهیم داد. [1] . اعراف/142.[2] . نساء/158.[3] . صافات/140.[4] . کمال الدین، شیخ صدوق، باب 14، حدیث 8، 9، 10.[5] . مجلسی، بحارالأنوار، 52/102ـ 113ـ 114، باب التمحیص و النهی عن التوقیت

ادامه مطلب
سه شنبه 29 اردیبهشت 1394  - 12:42 PM

متکلمان و علمای بزرگ عقاید مسأله مهدویت را، در ارتباط با «قاعده لطف» که در علم کلام معروف است، تفسیر کرده اند و ضرورت وجود امام را با این قاعده به ثبوت رسانیده اند. در این باره متکلم بزرگ جهان اسلام ، خواجه نصیر الدین طوسی (ره) چنین می گوید: « انحصار اللطف فیه معلوم للعقلاء و وجوده لطف و تصرفه آخر و عدمه منا»[1] یعنی: «در نزد خردمندان روشن است که لطف الهی (پس از فرستادن پیامبر) منحصر است در تعیین امام (تا مردمان بی راهبر و مربی و معلوم نمانند و کتاب و سنت شارحی شایسته داشته باشد و واسطه ی فیض قطع نگردد). وجود امام (به خودی خود) لطف است و تصرف او در امور و حضور اجتماعی او و تکمیل حکومت اسلامی و نشر تربیت قرآنی به وسیله او لطفی دیگر است و غیبت او مربوط به خود ما است.»

در کتاب «کفایة الموحدین» آمده است: «چون مهدی (ع)» آخرین خلیفه و حجت خدایی است لازم بود که خود را از گزند حوادث و دست هایی که او را می جستند، تا از بین ببرند مصون بدارد و در کنف غیبت الهی مستور گردد و چون موقعیت امام به منزله موقعیت پیامبر است پس از تبلیغ (یعنی احکام تبلیغ شده است) پس با پنهان بودن او، مردم اگرچه از دیدارش محروم اند، عبث رها نخواهند شد بلکه باید به تمامی احکامی که در دست است عمل کنند. البته اگر روزی تمام نوامیس دین ضایع گردد، آناً ظهور خواهد کرد.»[2]

منابعی برای مطالعه بیشتر:

1. کشف المراد، ص 363.

2. شرح تجرید، ص 376، چاپ سنگی.

3. کفایة الموحدین، ج 3.

4. بیان العرفان، ج 5.

[1] کشف المراد ، صفحه 363، (نرم افزار حکمت).

[2] کفایة الموحدین، جلد 3، بیان العرفان ، ج 5.

ادامه مطلب
سه شنبه 29 اردیبهشت 1394  - 12:41 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 29

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1712163
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث