به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

كلمه عبارت از لفظى است كه دلالت بر معنى كند.
کلمه در معانی زیر استعمال شده است:
1- کتاب
2- قصیده
3- آیه و نشانه 
4- حکم
5- إبراز چيزی كه در باطن باشد، و شامل الفاظ و موضوعات خارجى مى‏شود.
بنابر این معنا، كلمات خداوند بصورت كلمات لفظى و كلمات تكوينى ظاهر مى‏شوند. 
مثلا در آیه شریفه « فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى‏ مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّه‏» كلمه تكوينى مراد است که وجود حضرت عيسى روح اللّه است، و آن از مصاديق كلمات تامّه و از مظاهر و مجالى مقامات لاهوت و از جلوه‏هاى صفات و أسماء إلهى باشد.و در آیه شریفه« 
لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» مراد کلمات لفظی و سخنان خدای متعال است.
ممكنات هم چون دلالت بر وجود واجب و بر علم و قدرت و حكمت او دارند کلمات الله هستند، لكن دلالت انسان اتمّ از ساير مخلوقات است و در افراد بشر انبياء دلالة آنها بر شئون الهى بيشتر است و در ميان انبياء عليه السّلام وجود مقدّس نبوى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و اوصياء او عليهم السلام دلالتشان اتمّ است. مرحوم مجلسى عليه الرحمة در جلد هفتم بحار يك باب عنوان دارد (باب انّهم عليهم السلام كلمات اللَّه) و در جلد نهم (انّ عليّا عليه السّلام كلمة اللَّه) و عيسى عليه السّلام كلمة اللَّه است چون وجود عيسى بر خلاف عادت بود و معجزات باهرات او از تكلّم در مهد و احياء موتى و ابراء اكمه و ابرص و غير آنها و رفتن بآسمان تمام دلالت تامّه دارد بر شئونات ربوبى.(اطیب البیان و تفسیر روشن)

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:36 PM

برای بیان معنای "الامر" در آیات الهی، به تفسیر دو آیۀ زیر توجه کنید:

چنان چه در آیه "ثم استوی علی العرش یدبر الامر"(1) آمده و معنای حقیقی آن ( تخت ، سریر) مقصود نیست و معمولا دراستعمالات عرب این لفظ به عنوان کنایه کاربرد دارد. در آیات بسیاری واژه عرش باعبارت « تدبیر» قرین شده است تا همین معنای کنایی را ایفا کند: "ان ربکم الله الذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام ثم استوی علی العرش یغشی اللیل النهار یطلبه حثیثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر، (2)؛ خداوندی که آسمانها وزمین را در شش روزگار آفرید ، سپس بر عرش [ جایگاه تدبیر] استقرار یافت [ یعنی به تدبیر جهان پرداخت] . شب ، روز را فرا می گیرد و پیوسته آن را دنبال می کند [ یعنی چرخش زمین همواره و بدون درنگ ادامه دارد] . آفتاب و ماه و ستارگان را که در گردونه تدبیر او قرار گرفته اند [ نیز پدید آورد] . همانا آفرینش و تدبیر جهان [هر دو] از آن اوست».

ملاحظه می شود در هر دو آیه امر تدبیر به دنبال « استوای بر عرش » آمده و مترتب بر آن آورده شده است. به ویژه در آیه دوم، نخست از آفرینش و سپس ازاستیلای بر عرش سخن رفته است و در پایان هر دو را یک جا جمع کرده ، گوید: الا له الخلق و الامر. مقصود از « الامر» امر تدبیر است که بازگوی « استوی علی العرش » می باشد.(3)

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:35 PM
در منطق دين دو اصطلاح داريم كه يكي "هادي" و ديگري "مهدي" است از نظر قاعدة زبان و لغت هادي اسم فاعل و به معناي هدايت كننده و رهنمون است و مهدي اسم مفعول و به معناي هدايت شده مي باشد.
 
ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:34 PM

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏ ( روم / 30 )

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:33 PM

غیب به معنی اسمی به معنی "چیزی است که دیده نمی شود". و در معنی دوم خود از جمله به: «رویدادهائی که در دور دست روی میدهند» غیب گفته شده (چون دیده نمی شوند)، به «گذشته و مسائل گذشته» غیب گفته شده (چون دیده نمی شوند)، به «آینده و مسائل آینده» غیب گفته شده (چون دیده نميشوند)، به «خیال» غیب گفته شده (چون دیده نمی شود)، به "مردگان" غیب گفته شده (چون دیده نمی شوند)، و به «جائیکه کسی نیست» غیب گفته شده (چون کسی در آنجا دیده نمی شود).

و در قرآن به معانی مختلف بکار رفته است. مثلاً در آیه 102 سوره یوسف بمعنی "گذشته" بکار گرفته شده است: « ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ... = این از اخبار گذشته است که به تو وحی میکنیم». 

در آیه 3 سوره بقره به معنی "جائیکه کسی نیست" بکار گرفته شده: « الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ ...: کسانیکه در "جائیکه کسی نیست" به خدا ایمان دارند ...». (یعنی وقتی در جائی کسی نباشد از نظر آنها "خدا" در آنجا هست و خلاف نمی کنند).

از کاربردهای دیگر غیب در قرآن تقسیم هستی به "عالم غیب" و " شهادت" است: « عَـالِـمُ الْـغـَيـْبِ وَ الـشَّـهـَادَةِ...: دانای جهان ناپیدا و پیدا»، ( تغابن: 18). که این تقسیم بندی تقریباً معادل تقسیم بندی جهان به ماده و انرژی در جهان دانش است.

"غیب" به معنی « آینده» از دانش و دسترسی انسان خارج دانسته شده است.« قـُلْ لا يَـعْـلَـمُ مَـنْ فِـي الـسَّـمَـوَاتِ وَالارْضِ الْـغَـيْـبَ إِلاّ الـلَّـهُ...: بگو: از کسانیکه در پدیده های فضائی و در زمین هستند، کسی غیر از خدا آینده را نمی داند»، (نمل: 65).


{{الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّارَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ‏(بقره/3)
(متّقين) كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پاى مى‏دارند و از آنچه به آنان روزى داده‏ايم، انفاق مى‏كنند.


قرآن، هستى را به دو بخش تقسيم مى‏كند: عالم غيب(غيب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى عليه السلام اطلاق شده است.) و عالم شهود. متّقين به كلّ هستى ايمان دارند، ولى ديگران تنها آنچه را قبول مى‏كنند كه برايشان محسوس باشد. حتّى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببينند و چون نمى‏بينند، به او ايمان نمى‏آورند. چنانكه برخى به حضرت موسى گفتند: «لن نؤمن لك حتّى نَرى اللّه جهرة»(116) ما هرگز به تو ايمان نمى‏آوريم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنيم. 
متّقين نسبت به جهان غيب ايمان دارند، كه برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ايمان، عشق، علاقه، تعظيم، تقديس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، اين مسائل نيست . تفسير نور 
}}

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:33 PM

آنها سخت شنونده و پذيرنده دروغ و خورنده حرامند (مردمشان از علماى خود دروغ مى‏پذيرند و علمائشان از مردم رشوه مى‏گيرند) پس اگر به نزد تو آمدند خواهى ميان آنها داورى كن يا از آنان روى برتاب، و اگر روى برتافتى هرگز هيچ زيانى به تو نمى‏رسانند، و اگر داورى كردى ميانشان به عدل و داد داورى كن، زيرا خدا عدالت پيشگان را دوست دارد

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:33 PM

و مراد از"قول" به شهادت اينكه دنبالش مساله" اتباع" آمده، آن قولى است كه ارتباط و مساسى با عمل داشته باشد، پس بهترين قول آن قولى است كه آدمى را بهتر به حق برساند، و براى انسان خيرخواهانه‏تر باشد. و انسان فطرتا اين طور است كه حسن و جمال را دوست مى‏دارد و به سويش مجذوب مى‏شود، و معلوم است كه هر چه آن حسن بيشتر باشد اين جذبه شديدتر است.

و اگر زشت و زيبا، هر دو را ببيند، به سوى زيبا متمايل مى‏شود، و اگر زيبا و زيباتر را ببيند به سوى زيباتر مى‏گرايد. و اما اگر به سوى زيباتر نرود، و باز به همان زيبا سرگرم شود معلوم مى‏شود كه سرگرمى‏اش به زيبا به خاطر زيبايى آن نبوده، چون اگر براى زيبايى آن بود با بيشتر شدن زيبايى، بايد بيشتر مجذوب شود، و زيبا را رها كرده به طرف زيباتر متمايل شود.

پس اينكه آيه شريفه بندگان خدا را توصيف فرموده به اينكه" پيرو بهترين قولند" معنايش اين است كه مطبوع و مفطور بر طلب حقند و به فطرت خود رشد و رسيدن به واقع را طالبند. پس هر جا امرشان دائر شود بين حق و باطل، بين رشد و گمراهى، البته حق و رشد را متابعت مى‏كنند و باطل و گمراهى را رها مى‏نمايند. و هر جا امرشان داير شود بين" حق" و" احق"- حق‏تر- و رشد و رشد بيشتر،البته حق‏تر و رشد بيشتر را انتخاب مى‏كنند.

پس حق و رشد، مطلوب بندگان خداست، و به همين جهت هر چه بشنوند به آن گوش مى‏دهند و اين طور نيست كه متابعت هواى نفس كنند و هر سخنى را به صرف شنيدن بدون تفكر و تدبر رد كنند.

ترجمه الميزان، ج‏17، ص: 380  

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:32 PM

در اينكه منظور از" قول" در جمله" يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ" (سخنان را مى‏شنوند) چيست مفسران تفسيرهاى گوناگونى دارند:
بعضى آن را به" قرآن" تفسير كرده‏اند، و آنچه در آن از طاعات و مباحات است، و پيروى از احسن را به معنى پيروى از طاعات مى‏دانند.

بعضى ديگر آن را به مطلق اوامر الهى تفسير كرده‏اند خواه در قرآن باشد يا غير قرآن.
ولى هيچگونه دليلى بر اين تفسيرهاى محدود در دست نيست، بلكه ظاهر آيه هر گونه قول و سخن را شامل مى‏شود، بندگان با ايمان خداوند از ميان تمام سخنان آن را برمى‏گزينند كه" احسن" است، و از آن تبعيت مى‏كنند، و در عمل خويش به كار مى‏بندند.

جالب اينكه قرآن در آيه فوق صاحبان" هدايت الهى" را منحصر در اين قوم شمرده، همانگونه كه خردمندان را منحصر به اين گروه دانسته است، اشاره به اينكه اين گروه مشمول هدايت ظاهر و باطنند، هدايت ظاهر از طريق عقل و خرد، و هدايت باطن از طريق نور الهى و امداد غيبى، و اين دو افتخار بزرگ بر اين حقيقت‏جويان آزادانديش است.

تفسير نمونه، ج‏19، ص: 413  

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:32 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 91

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1495472
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث