به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

چرا نام ائمه در قرآن نیامده است؟
شيوه قرآن مجيد در رابطه با ائمه هدى (ع) به ويژه اميرالمومنين (ع) و خانواده آن حضرت اين است كه به معرفى «شخصيت» ممتاز و برجستگى‏هاى آنان بپردازد نه به معرفى «شخص». اين شيوه حكمت‏هاى متعددى دارد كه برخى از آنها به اختصار بيان خواهد شد. 
1- انگشت گذاردن روى اشخاص به طور اساسى چندان نقشى در روشنگرى ندارد بلكه نهايتا به نوعى تبعيت و پيروى كوركورانه مى‏كشاند ودر یک زمان ممکن است صورت بگیرد ولی دیکر بعد از آن افراد، دیگر مردم نمی دانند سراغ چه کسی بروند. ولی با دادن ملاک مردم می دانند که باید به ملاکها عمل کنند و از کسی که مطابق با آن ملاکهاست پیروی کنند مثلا در عصر غیبت مردم با داشتن ملاکها تشخیص می دهند چگونه حکومت و حاکمی را بپذیرند چون قرآن در خیلی از آیات ولایت به شمردن ویژگیهای والی پرداخته ولی اگر نام مطرح می شد این جنبه تربیتی وجود نداشت. البته اين مانع آن نيست كه در مورد لزوم افراد نيز معرفى شوند ولى اساسا معرفى شخصيت معرفى الگوهاست و در نتيجه جامعه را به جاى گرايشات متعصب آميز جاهلانه به سمت تعقل و ژرف انديشى و توجه به ملاكها و فضايل و امتيازات واقعى سوق مى‏دهد.
(2) معرفى شخصيت زمينه ساز پذيرش معقول است در حالى كه معرفى شخص در مواردى موجب دافعه مى‏شود. اين روش بويژه در شرايطى كه شخص از جهاتى تحت تبليغات سو قرار گرفته باشد يا جامعه به هر دليلى آمادگى پذيرش وى را نداشته باشد بهترين روش است. و اين مساله دقيقا در مورد اميرالمومنين (ع) و اهلبيت (ع) وجود داشته است. براى شناخت درست اين مساله لازم است ابتدا شرايط و ويژگيهاى جامعه اسلامى زمان نزول قرآن را در نظرگيريم تا در پرتو جامعه شناسى آن زمان و روانشناسى اجتماعى خاص آن جامعه بتوانيم به درك صحيحى از مساله نايل آييم. واقعيت آن است به استثناى اندكى از مومنان برجسته اكثريت جامعه صدر اسلام نسبت به اهل بيت (ع) به ويژه اميرالمومنين (ع) پذيرش نداشتند و پيامبر (ص) نيز در مقاطع مختلف با دشواريهاى زيادى آن حضرت را مطرح مى‏ساختند و در هر مورد با نوعى واكنش منفى و مقاومت روبرو مى‏شدند دلايل اين امر متعدد است از جمله: الف) بسيارى از آنان كسانى بودند كه تا چند صباحى قبل در صف معارضين اسلام قرار داشتند و روياروى خود شمشير على (عليه‏السلام) را ديده واز همان جا كينه وى رابه دل گرفته بودند چنانكه حضرت فاطمه زهرا (س) نيز يكى از علل رويگردانى مردم از آن حضرت را همين نكته (نكير سيفه) بيان فرمودند.
ب) تفكرات و سنن غلط جاهلى هنوز براندشه مردم حاكم بود و امورى مانند سن و. را در امور سياسى دخيل مى‏دانستند و لذا به خاطر جوان بودن حضرت على (ع) وى را چندان شايسته براى رهبرى جامعه نمى‏دانستند.
ج) اين تفكر خطرناك در سطح جامعه رايج بود و توسط كسانى تبليغ مى‏شد كه پيامبر (ص) درصدد آن است كه خويشان خود را براى هميشه بر مسند قدرت و حكومت بنشاند و در اين راستا خدمات ارزنده پيامبر را نيز نوعى بازى سياسى تفسير مى‏كردند كه براى چنگ اندازى به حكومت براى خود و اهل بيتش انجام داده است.  

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:27 PM

برخي از مورخان قبول ندارند كه معاويه او در زمره نويسندگان وحي بوده است.{1} ابن جرير طبري ضمن بازگويي رخدادهاي سال 72 هجري تحت عنوان «أسمأ من كتب للنبي(ص)» نام‏هاي كساني كه براي پيامبر(ص) كتابت و يادداشت مي‏كردند. تنها از حضرت علي(ع) و عثمان ياد كرده و گفته است: «اگر آن دو نبودند، وحي را ابي بن كعب و زيد بن ثابت مي‏نگاشتند».{2}

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:26 PM

قرآن، از روند تاريخ و از آينده‏هاى دور و نزديك آن، گاه‏گاه خبرهاى قاطعى داده است اين پيشگوييها يكى از ابعاد اعجاز قرآن مجيد است بدين جهت كه:
الف: اين پيشگوييها قاطع و محكم است و ترديد و شايد و گمان در آنها نيست.
ب: اعجاز پیشگویی بعد از تحقق آن است وگرنه صرف پیشگویی که تحقق پیدا نکره باشد و محکم و قاطع نیز نباشد دلیلی بر اعجاز نخواهد بود.
ج: اين پيشگوييها متكى به آمار و شواهد و قرائن نيست خبرهايى از تاريخ است. بدون هيچ زمينه وجودى.
مثلا هنگامى كه پيامبر اكرم- صلى اللّه عليه و آله- در اوج ضعف است سوره كوثر فرود مى‏آيد و خبر مى‏دهد كه دشمنان پيامبر، ناكام و نافرجام و ابتر مى شوند. و خداوند به پيامبر- صلّى اللّه عليه و آله- نسل گسترده، نام و آوازه بلند و فراگير و يا ... مى‏بخشد.و موارد متعدد دیگری که در قرآن کریم آمده.
د: پیشگویی های پیشگویان قائم به حدسیات خودشان است در حالی که پیشگویی های قرآن قائم به آورنده آن نیست بلکه خود وحی الهی است. و این امر در سایر پیشگویی های رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله که عنوان قرآنی نداشته وجود دارد.
معمولا اساس استدلای شما را احتمال تشکیل می دهد، احتمالاتی که به قول خودتان بالاتر از صفر است. اما عجیب این است که شما به احتمالات بالاتر از صفر ارزش قائل می شوید و از آن طرف برای ظن خود اگر نگوئیم علم ارزشی قائل نیستید؟  

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:25 PM

سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ( 53 فصلت) به زودى نشانه هاى خود را در افقها[ى دور دست ]و در وجودشان به آنها نشان خواهیم داد، تا برایشان روشن گردد که او خود حق است .آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است 

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:25 PM

بی شک قرآن به عنوان کتاب مقدس مسلمانان در بین آنها از جایگاهی ویژه ای برخوردار است. مسلمانان همیشه برای قرآن احترام خاصی قائل بوده و سعی در ترویج آن می نموده اند. از طرفی دیگر قرآن مرجع اصلی مسلمانان در همه مسایل زندگی است (از فعالیت های دینی گرفته تا فعالیت های سیاسی و …). بنابراین انگیزه های زیادی برای نقل و حراست از قرآن در بین مسلمانان وجود دارد و مرجع و ملاک اصلی آنها قرآن بوده و هست. همیشه در کنار قرآن شاهد تعداد زیادی حافظ قرآن بوده ایم … مسلمانان آنقدر به ضبط آیه ها و حرف حرف قرآن اهمیت می داده اند که گمان هرگونه تحریفی در قرآن را از بین می برد.

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:25 PM

1) کتاب "فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب" از آثار حاج شیخ میرزا حسین نوری است. این کتاب را مرحوم حاجی در سال 1292)ه. ق( در نجف اشرف تألیف کرد و در سال 1298 در کشور عراق چاپ شد. این کتاب که در مورد تاریخ تدوین قرآن کریم و اخبار مربوط به آن است، 12 دلیل از اصناف اخبار ضعیف و غیر قابل اعتماد برای اثبات تحریف به نقصان، در قرآن کریم اقامه می‌کند. بیشترین اتکال مرحوم حاجی در این کتاب اخباری است که در کتاب "انوار النعمانیه" مرحوم سید نعمت الله جزایری آمده است. سید نعمت الله جزایری از اخباریون معروف جهان تشیع می‌باشد و کتاب "انوار النعمانیه" او حاوی مطالبی عجیب و منحصر به فرد است که معادل آن در دیگر کتب روایی یافت نمی‌شود. نوشته شدن کتاب "فصل الخطاب" سبب اعتراض عمومی جهان تشیع و نوشتن کتب و مقالات فراوانی در رد آن شد، تا منجر به پیشمانی مرحوم محدث نوری شد.

2) مرحوم محدث نوری در اواخر عمر از نوشتن این کتاب به شدت پشیمان شد. علامه آقا بزرگ تهرانی که خود از شاگران حاجی نوری بوده است می‌نویسد: استاد ما حاجی در اواخر عمر خویش می‌گفت: من در نام‌گذاری کتابم اشتباه کردم و سزاوار بود نام آن را "فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب" بگذارم، چرا که در آن ثابت می‌کنم قرآن شریف موجود بین دو جلد که در همه عالم منتشر شده است با تمامی سور و آیات و جملاتش وحی الهی است که هیچگونه تغییر یا تبدیل و زیاده و نقصان از هنگام جمع آوری آن تا به امروز در آن واقع نشده است. من در مواضع متعددی از کتاب به جهت جلوگیری از تیرهای سرزنش و ملامت دیگران در تصریح به عقیده خودم اهمال نمودم، بلکه از روی غفلت برخلاف عقیده خود سخن گفتم.[i]

بزرگان جهان تشیع از صدوق تا فیض کاشانی و دیگران به عدم تحریف قرآن از حیث زیادت و نقصان و هر نوع تحریف لفظی تأکید ورزیده‌اند و تنها عده معدودی از اخباریون شیعه و محدثین اهل سنت قائل به تحریف شده‌اند. نظر رسمی جهان شیعه و اهل سنت عدم تحریف قرآن کریم است و تنها کسانی که غرض‌ورزی می‌کنند به اقوالی که برای قاطبه علمای فریقین ضعیف و غیرقابل­قبول است، استناد می‌کنند.

اگر قرار باشد به صرف وجود بعضی از احادیث در باب تحریف قرآن ما تحریف را به تشیع نسبت دهیم، این روایات در کتب اهل سنت، هم به تعداد بیشتری وجود دارد و هم سند آن روایات بر مبنای اهل سنت صحیح تر است و هم متن آن روایات صراحت بیشتری در تحریف دارد.ولی روایات تحریف در کتب شیعه از نظر سند ضعیف­تر و تعداد آنها نیز کم است و از نظر محتوا قابل توجیه هستند. بسیاری از این روایات منظورشان از تحریف قرآن، عمل نکردن مردم به بعضی از دستورات قرآن است، نه اینکه چیزی در قرآن کم و زیاد شده باشد.

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:24 PM

تفسیر بحر اصفهانی جامع التأویل لمحکم التنزیل، تفسیرى که از بین رفته و مشتمل بر ۱۴ جلد بوده است.
تفسیر ابومسلم اصفهانى مى توانست سرآمد تفاسیر عالمان معتزلى به شمار آید، ولى از آنجا که به طور کامل و دقیق به دست ما نرسیده، تفسیر زمخشرى (الکشاف) شهرت بیشترى یافته است. بنابراین آنچه مى توان درباره تفسیر ابومسلم دانست، تنها مطالب تفسیرى است که عالمان مختلف در لابه لاى تفاسیر و مصنّفات خویش از وى ثبت کرده اند، و البته در این میان یکى از عالمان معاصر هند به گرد آورى آراء وى همت گمارده و نام آن مجموعه را (ملتقط جامع التأویل لمحکم التنزیل) نهاده است
یکى از آراء ویژه ابومسلم، اعتقاد به واقع نشدن نسخ در قرآن است، نه نسخ مشروط زیرا او معتقد است که نسخ، ازاله و ازبین بردن چیزى است و چیزى زائل مى شود که حقیقتى نداشته باشد و باطل باشد، اما حق پایان ناپذیر است و قرآن حق است، از سراسر وجود آن حق و حقیقت مى تراود و باطل را به آن راهى نیست. اگر فرمانى صادر شود و سپس لغو گردد، معنایش این است که صدور آن فرمان از اول باطل بوده که در نتیجه به اصطلاح نسخ گردیده است. ابومسلم مى گوید، مگر نه این است که خداوند متعال فرموده است (لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه)، پس با این برهان دانسته مى شود که نسخ به قرآن راهى ندارد. در زمینه آیه (ما ننسخ من آیه أو ننسها نأت بخیر منها أو مثلها) که بیشتر مفسران از آن وقوع نسخ در برخى آیات قرآن را و یا دست کم امکان وقوع آن را فهمیده اند، ابومسلم تفسیر دیگرى دارد و مى گوید معناى این آیه یکى از این چند وجه مى تواند باشد: ۱. مراد از نسخ در آیه شریفه نسخ آیین هاى گذشته و آیات تورات و انجیل است و نظر به وقوع نسخ در قرآن ندارد. ۲. احتمال دارد مراد از (ما ننسخ) در آیه شریفه ابطال چیزى نباشد، بلکه مراد نسخه بردارى و استنساخ باشد، یعنى استنساخ کتاب از لوح محفوظ و انتقال آن به سایر کتاب هاى آسمانى. ۳. مراد از (ما ننسخ) نه آن است که نسخ واقع شده و آیه شریفه از آن خبر مى دهد، بلکه مراد آن است که بر فرض آن که نسخ صورت گیرد، آیه ناسخ بهتر از منسوخ خواهد بود.(
۲۸. فخررازى، مفاتیح الغیب، ۳/۲۹۲.)  

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:24 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 91

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1495524
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث