شب فراق
چه مشکل است خدایا فراق دلدارم
تو امر کن که نگاهی به من کند یارم
تو واقفی چه به من می رسد ز دوری او
ز گل جدا شده ام من که رنجه از خارم
جفا اگر چه ز ما بوده لیک عفو نکو است
که بگذرد ز من ار مجرم خطاکارم
به من هر آنچه رسد در رهش نمایم صبر
ز ذیل مرحمتش دست برنمی دارم
ولی رواست که بعد از گذشت یک عمری
تمتعی ز وصالش به دست من آرم
شب فراق به پایان رسد ز آمدنش
شود تمام، غم و رنج و درد و آزارم
(علی صافی) افسرده آخر عمری
کنم نشاط بدین حال و بخت بیدارم.