ای نگاهت ضریح حاجت ها
کم کن امشب کمی مسافت ها
همه زائر شدند اما من
رفته ام جز بی لیاقت ها
باز جمعه شده دعایی کن
نشوم جز بی خیالت ها
یا رفیقَ...بیا رفیقم باش
خسته ام از همه رفاقت ها
در جهان بی وجود تو جنگ است
تو بیا که کمی جنایت ها...
کاسه ی صبر من شده لبریز
تو کجایی خدای طاقت ها؟!
باز جمعه و باز ندبه درد
چقدر خسته ام از عادت ها
کی میایی که خون قلبم را
بکنم فرش زیر پایت، ها!
صادقانه بگویم you love i
بی خیال همه خجالت ها
من دقیقه دقیه هر لحظه
می چشم تخلی فراقت ها
تا ابد کا منتظر این است
گریه ها ندبه ها عبادت ها
پای هر رشته ای ز چادر او
هر قراریست در قیامت ها
دیده اندت کبوتران شهید
قسمتم کن از این شهادت ها
صبح یک جمعه وعده ی دیدار
روز مرگ تمام ساعت ها...
دل ما از فراق تو پر درد
(ای مسافر تو را خدا برگرد)