و آن به كار بردن سجع در عبارت است، به اين صورت كه آخر دو يا چند جمله از نظر حرف رويّ يكسان باشد، همان گونه كه همساني آخر شعرها را قافيه ميگويند. اين صنعت بيشتر در نثر به كار ميرود، هر چند در شعر نيز در غير آخر آن به كار برده ميشود و آن هنر مضاعفي است.
7 ـ تسجيع
و آن به كار بردن سجع در عبارت است، به اين صورت كه آخر دو يا چند جمله از نظر حرف رويّ يكسان باشد، همان گونه كه همساني آخر شعرها را قافيه ميگويند. اين صنعت بيشتر در نثر به كار ميرود، هر چند در شعر نيز در غير آخر آن به كار برده ميشود و آن هنر مضاعفي است.
در قرآن مجيد صنعت تسجيع فراوان به كار رفته و آخر آيات معمولاً داراي سجع است، ولي اصطلاحا به سجع قرآن فاصله گفته ميشود.
بعضي از اشاعره گفتهاند كه در قرآن سجع نيست و آن را ناپسند ميدارند25 در حالي كه اين سخن درست نيست و در قرآن در فواصل آيات آشكارا و به طرز روشني سجع رعايت شده است.
مثال واضح آن اين است كه ميبينيم در سوره طه كه آخر آيات با الف ختم ميشود، از موسي و هارون به صورت «هارون و موسي» نام برده ميشود: قالوا آمنّا بربّ هارون وموسي (طه / 70) ولي در سوره شعراء كه آخر آيات با نون ختم ميشود، موسي قبل از هارون ميآيد: قالوا آمنا برب العالمين. رب موسي و هارون (شعراء / 47-48).
خفاجي پس از رد سخن رماني و باقلاني كه سجع را عيب ميدانستند ميگويد: اگر سجع به اين صورت باشد كه لفظ تابع معني باشد اين عين بلاغت است و فواصل هم همين حالت را دارد، و اگر سجع به اين صورت باشد كه معني تابع لفظ باشد يعني جمله همراه با تكلّف باشد البته اين عيب است.26 روشن است كه در سجع يا فواصل آيات هيچگونه تكلفي وجود ندارد و لفظ تابع معني است.
مثال سجع در قرآن: الرحمن، علم القرآن، خلق الانسان، علّمه البيان، الشمس والقمر بحسبان، والنجم والشجر يسجدان (الرحمن / 1-5).
همچنين مثالهايي كه براي ترصيع آورديم، همگي صنعت تسجيع هم دارند.
8 ـ تصدير يا ردّ العجز علي الصدر
اين صنعت به اين صورت است كه واژهاي كه در آغاز جمله يا شعر آمده است عينا يا با تفاوت اندكي در آخر آن تكرار شود.
به گفته ابن رشيق قيرواني، به كار بردن اين صنعت باعث عظمت و شكوفايي و رونق و زيبايي كلام ميشود.27
مثال از قرآن:
قال اني لعملكم من القالين (شعراء / 168)؛ ولقد استهزيء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ماكانوا به يستهزءُون (انعام / 10)؛ انظر كيف فضّلنا بعضهم علي بعض و للاخرة اكبر درجات واكبر تفضيلا (اسراء / 21)؛ وهب لنا من لدنك رحمة انّك انت الوهّاب (آل عمران / 8).28
9 ـ تكرار حرف
اين صنعت چنان است كه يك حرف از ميان حروف، چندين بار در جمله تكرار ميشود و باعث پيدايش موسيقي خاصي در كلام ميگردد.
مثال از قرآن: ان احسنتم احسنتم لانفسكم وان اسأتم فلها (اسراء / 7)
كلا اذا بلغت التراقي وقيل من راق وظنّ انه الفراق (قيامت / 26-28)
وعلي امم ممن معك وامم سنمتعهم ثمّ يمسّهم منا عذاب اليم (هود / 48)
فاذكروا اللّهَ كذكركم آبائكم (بقره / 200)
10 ـ ابداع
به گفته ابن ابي الاصبع، ابداع آن است كه هر لفظي از الفاظ كلام به تنهايي و به تناسب استعداد كلام و مفاد معنايش، متضمّن يك يا دو بديع باشد،
به گونهاي كه در يك بيت يا يك جمله تعدادي از انواع بديع تحقّق يابد و كلمهاي از آن، خالي از يك يا دو نوع بديع يا بيشتر نباشد.29
نمونه روشن و بارز اين صنعت آيه 44 از سوره هود است كه در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد.
همانگونه كه پيش از اين گفتيم در اين آيه كه 17 كلمه دارد، به شمارش ابن ابي الاصبع 21 نوع صنعت بديعي به كار رفته است. البته منظور از بديع در اين جا معنايي است كه متقدمان از آن اراده ميكردند و شامل بيان هم ميشود.
متن آيه شريفه چنين است: وقيل يا ارض ابلعي ماءك ويا سماء اقلعي وغيض الماء وقضي الأمر واستوت علي الجودي وقيل بعدا للقوم الظالمين (هود / 44). صنايعي كه در اين آيه به كار رفته عبارتند از: مناسبت تام، مطابقت لفظي، استعاره، مجاز، اشاره، ارداف، تمثيل، تعليل، صحت تقسيم، احتراس، انفصال، مساوات، حسن نسق، ائتلاف، ايجاز، تسهيم، تهذيب، حسن بيان، تمكين، انسجام و ابداع.30
گفته شده كه اين آيه فصيحترين آيه قرآن است. البته تمام آيات قرآني داراي فصاحت و بلاغت آن هم در حد اعجاز هستند، ولي روشن است كه فصاحت و بلاغت آيات با يكديگر فرق دارد و همان گونه كه قيافههاي آدميان در عين حال كه همگي زيبا و موزون هستند داراي تفاوتهاي بسيارند، آيات قرآن نيز، هم از نظر اشتمال بر معارف و هم از نظر علوم بياني تفاوتهايي دارند.
كي بود تبت يدا مانند يا ارض ابلعي در كلام ايزد بي چون كه وحي منزل است
درباره اين آيه و نكات فراوان آن بحثهاي زيادي شده است. آلوسي نقل ميكند كه استاد او رسالهاي درباره اين آيه نوشته و صد و پنجاه مزيّت براي آن برشمرده است.31 در تواريخ آمده است كه بعضي از دانايان قريش تصميم گرفتند كه با قرآن معارضه كنند و مانند آن را بياورند وقتي به اين آيه رسيدند به يكديگر گفتند كه اين كلام به كلام بشر شباهت ندارد و دست از معارضه برداشتند.32
نظير آن درباره ابن مقفع هم نقل شده است.
عروضي سمرقندي سخن منصفانهاي درباره همين آيه از وليد بن مغيره نقل ميكند، سپس ميگويد: «چون دشمنان در فصاحت قرآن و اعجاز او در ميادين انصاف بدين مقام رسيدند، دوستان بنگر تا خود به كجا رسند».33
اين بود نمونههايي از محسنات بديعي كه در قرآن كريم به كار رفته است